مصطفي خادميان
از يازدهم بهمن كه انتخابات تاريخي عراق برگزار شد و شيعيان به پيروزي چشمگيري دست يافتند، نگاهها به سوي مجمع ملي عراق كه قرار است قانون اساسي اين كشور را تدوين كند، معطوف شده است. پرسش اصلي در اين ميان اين است كه اين مجمع چه شيوه حكومتي براي عراق طراحي خواهد كرد. در مقاله زير بدون اشاره به جزئيات و تحولات پس از انتخابات عراق، جريان هاي فكري و قومي اين كشور و تأثير آنها بر نظام سياسي آينده بررسي شده است:
در روزهاي آينده مجمع ملي عراق تشكيل مي شود تا قانون اساسي اين كشور را براي روزگار پس از صدام حسين تدوين كند. جمعيت مذهبي عراق كه بازتاب آن در نمايندگان برگزيده مجمع ملي به وضوح آشكار است اين مسأله را مطرح كرده كه نوع نظام سياسي آينده عراق چگونه خواهد بود و با مذهب چه نسبتي خواهد داشت. در عراق گرايش عمومي به سوي شكلي از حكومت اسلامي است اما فشار آمريكايي ها و نگراني اعراب منطقه از نفوذ اكثريت شيعه باعث شده است كه شيعيان اين روزها درباره حكومت آينده با احتياط سخن بگويند. اما يك نكته هرگز از سخنان رهبران عراق به ويژه آيت الله سيستاني حذف نشده است. اين رهبران همواره گفته اند منبع اصلي تدوين قانون اساسي و قوانين موضوعه عراق مي بايست اسلام باشد. اما با وجود اين خط مشترك، در ميان مسلمانان عراق پاره اي خطوط تمايز مذهبي و قومي هم ديده مي شود. به همين علت اكنون اين پرسش پيش روي عراقي هاست كه ماهيت سياست اسلام گرايي پس از صدام چگونه خواهد بود؟ جواب اين سؤال كاملاً نامعلوم است. تسلط چند دهه خصلت خشن و بي رحمانه ديكتاتوري حزب بعث بر سياست عراق، كاركرد طبيعي سياست را مختل كرده و باعث شده است گروه ها و مشخصاً گروه هاي اسلام گرا، به فعاليت هاي زيرزميني روي بياورند. بسياري از گروه هايي كه در ساير كشورهاي عربي فعاليت داشتند، نظير كمونيست ها، ليبرال ها و اسلام گرايان، در عراق به ندرت فعاليت مي كردند، اما در حال حاضر بسياري از اين گروه ها دوباره سربرآورده اند و خود را آفتابي كرده اند. فرضيه نوشته حاضر اين است كه:با پايان دوران سركوبگري حزب بعث و باز شدن فضاي سياسي، دليلي وجود ندارد باور كنيم فضاي سياسي جديد در حال ظهور، كاملاً متفاوت از الگوهاي عمومي سياست در جهان عرب خواهد بود.
اين درست كه هر كشور ويژگي هاي خاص خود را دارد و تاريخ و جغرافيا و ژئوپولتيك آن، منحصر به فرد است. اما در جهان عرب، الگوهاي سياسي مشخص و بلند پروازي هايي وجود دارند كه مانع از آن مي شوند عراق آزادتر به كشوري كاملاً متفاوت با ساير كشورهاي عربي تبديل شود. يكي از ويژگي هاي عمومي جهان عرب اين است كه اسلام گرايان مهم ترين و تنها اپوزيسيون رژيم هاي موجود هستند. لذا اسلام سياسي در عراق پس از صدام نيز حضور مؤثري خواهد داشت. چنانكه قبلاً نيز داشته- اما يك نكته را نبايد فراموش كرد كه قدرت گرفتن اسلام گرايان، تا حدي معلول حذف ديگر گروه هاي اپوزيسيون است. در عراق كنوني، به دليل وجود درجه اي از رقابت سياسي، اسلام گرايان در به انحصار درآوردن سياست با محدوديت هايي مواجه خواهند شد.
پرسش اين است كه روندهاي اسلامي چگونه خواهد بود و اسلام گرايان چگونه با ديگر نيروهاي سياسي موجود در عراق تعامل خواهند كرد؟
در عراق كنوني، سه جريان اسلامي در سه شكاف
قومي- مذهبي فعال اند:
۱- اكثريت عرب شيعه
۲- اعراب سني
۳- كردها
يك نكته بسيار مهم و قابل توجه در امر سياست گذاري اين است كه اختلاف ميان شيعيان و سني ها، آن اندازه كه تصور مي شود عميق نيست؛ زيرا اين دو گروه سال ها در كنار هم زندگي كرده اند و خود را عرب مي دانند و حتي شيعيان عراق نيز، بر عراقي و عرب بودن خود تأكيد مي كنند. اما به دليل سياست هاي تبعيضي صدام در چند دهه گذشته، نوعي آگاهي اجتماعي و سياسي در ميان شيعيان براي كسب قدرت شكل گرفته است؛ زيرا در چند دهه گذشته همواره از آن محروم بوده اند. از همين رو، جريان اسلام گرايي كنوني در عراق جريان واحدي وراي مرزهاي قومي- مذهبي نيست. اختلافات موجود هم بيش از آنكه بر سر دين باشد، بر سر مسايل اجتماعي و گروهي است. اين درست كه شيعيان و سني هاي عراق ريشه هاي قبيله اي مشترك داشته و جهان بيني نزديكي دارند، اما در حال حاضر تشيع صرفاً يك ديدگاه و ذهنيت ديني خاص نيست، بلكه يك شيوه زيست روان شناختي و فرهنگي براي شيعيان در سراسر جهان است. گرچه شيعيان عراق داراي خاستگاه ايلي و عشايري مي باشند، فرهنگ آنها در چند دهه گذشته شهري شده و تا حدي متأثر از فرهنگ ايرانيان بوده است. به عبارت ديگر، با گذشت زمان تمايزهاي شيعيان و سني ها افزايش يافته است.
|
|
شيعيان
شيعيان پس از سقوط صدام با يك فرصت بي نظير تاريخي و يك نقطه عطف در حيات سياسي خود مواجه شده اند و اميدوارند اكنون كه در انتخابات آزاد پيروز شده اند تبديل به قدرت برتر عرصه سياست عراق شوند. شيعيان در دوران عثماني، اشغال عراق توسط بريتانيا و دوران صدام، همواره در حاشيه قرار داشته و از قدرت محروم بودند. سقوط صدام باعث بازگشت شيعيان به هويت خود و افزايش فعاليت سياسي آنها شده است، چيزي كه سياست گذاران آمريكايي و حتي سني ها آن را پيش بيني نمي كردند. اكنون شيعيان واقف اند حضور آمريكا مانع اصلي دستيابي آنها به قدرتي است كه سال ها از آن محروم بوده اند. بنابراين تنش ميان شيعيان و آمريكا ريشه در اين امر دارد.
تحليل مسائل شيعيان عراق، آسان تر از تحليل مسايل سني هاست؛ زيرا فعاليت هاي آنها آشكار است. برخي از رهبران آنها نظير شهيد سيد باقر حكيم، رهبر مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، يك دهه در تماس مداوم با آمريكايي ها بودند و تلاش مي كردند رژيم صدام را تغيير دهند. نام جنبش ها، اسامي رهبران و آمال و آرزوهاي شيعيان تقريباً مشخص است. بايد توجه كرد شيعيان عمدتاً به واسطه رويكرد خود به مسائل اجتماعي از گروه هاي ديگر مجزا مي شوند. سياست شيعيان يك سياست مذهبي است و عموماً روحانيون، نقش اصلي را در اين سياست ايفا مي كنند. معضل شيعه سكولار نيز درست همين جاست؛ يعني مذهب است كه شيعيان را از ديگر گروه ها جدا مي كند و با حذف مذهب، شيعه سكولار معنايي نخواهد داشت. اگر شيعيان سكولار، مذهب را كنار بگذارند؛ حمايت توده شيعه را از دست خواهند داد و اگر خود را شيعه معرفي كنند، خود را از ديگر گروه هاي غيرشيعه جدا مي كنند. اين معضل شيعيان سكولار در ورود به عرصه سياست است. بسياري از شيعيان درصدد نيستند با اتخاذ يك هويت سكولار خود را درون شيعيان منزوي كنند.
آيت الله علي سيستاني و آرامش طلبان
مهم ترين گروه شيعه سنتي در عراق، آرامش طلبان هستند كه آيت الله سيستاني آن را نمايندگي مي كند. وي بيشترين تعداد مقلدان را در داخل و خارج عراق دارد. در دوران صدام، سكوت مؤثرترين شيوه زنده ماندن بود. در اينجا منظور از آرامش طلبي، سنتي است كه آگاهانه خود را از سياست دور نگه مي دارد. در اين سنت، روحانيون نقش ناظر و منتقد مسائل اجتماعي و سياسي را ايفا مي كنند و تنها در موارد خاص بحراني، به تهديد متوسل مي شوند.اكنون كه حكومت صدام ساقط شده است؛ مناسب و مفيد بودن آرامش طلبي، با آزموني بزرگ مواجه است. آرامش طلبي، كنار گذاشتن كامل سياست نيست؛ بلكه رويكردي مشخص و محدود به موضوعات سياسي روز و اظهار نظرهاي سياسي است. درفضاي سياسي جديد عراق، محدوديت هاي موجود در راه فعاليت فكري و عملي از بين رفته است. لذا دوري از سياست، ديگر وسيله حفظ حيات نيست كه ضروري باشد. نظم سياسي جديد در عراق، در حال شكل گيري است و مقلدان آيت الله سيستاني از او انتظار دارند در فرآيند شكل گيري اين نظم، نقش مؤثرتر و بيشتري ايفا كند. لذا انتظار مي رود نقش سياسي آيت الله سيستاني همچنان رو به افزايش باشد. قتل عبدالمجيد خويي در روزهاي نخست جنگ عراق باعث افزايش فعاليت سياسي ديگر گروه هاي شيعي شده است كه خود مي تواند افزايش نقش و اهميت سياسي آيت الله سيستاني را با چالش مواجه كند.
گروه صدر
مقتدي صدر جوانترين فرزند سيد محمد صادق صدر است كه رژيم صدام در سال ۱۹۹۹ او را ترور كرد. مقتدي صدر گروه جماعت الصدر الثاني را تشكيل داده است. بيشترين طرفداران صدر در بغداد در شهرك صدر (يا صدام سابق) متمركز هستند.
مقتدي صدر از جمله اولين افرادي بود كه خواستار خروج علماي مذهبي غير عراقي، از عراق شد و كوشيد يك رويكرد بومي شيعي در عراق ايجاد كند كه در شايستگي رهبران مذهبي غيرعراقي ترديد داشت. اما به دليل آميزش فرهنگي ايرانيان و عراقي ها در طول تاريخ، پيدا كردن «عراقي خالص» بسيار مشكل است. تأكيد بر تشيع بومي و عراقي از سوي صدر مي تواند در بلند مدت نفوذ ايران را در عراق كاهش داده و رقيبي جدي براي نفوذ ايران در ميان شيعيان لبنان، سوريه، خليج فارس و حتي شبه قاره هند ايجاد كند.
طرفداران صدر را اغلب، افراد داراي سطح اقتصادي پايين و نيز حاشيه نشينان شهري تشكيل مي دهند كه فاقد تجربه و آگاهي لازم در برخورد با مسايل سياسي هستند. در چند ماه اخير و بخصوص پس از بحران نجف ظهور سياسي پررنگي از مقتدي صدر ديده نشده است.
با اين حال، هنوز نبايد قدرت صدر را براي مقابله با دولت عراق و نيروهاي نظامي آمريكا، دست كم گرفت.
مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق
آيت الله شهيد محمد باقر حكيم مجلس اعلا را در ۱۹۸۲ تأسيس كرد و مقر آن در تهران بود. سپاه بدر كه شاخه نظامي مجلس اعلاست، ۱۰ هزار عضو دارد كه از ميليشياي تبعيدي از عراق تشكيل شده است. عضويت مجلس اعلا در شوراي ملي عراق (كه از حمايت واشنگتن برخوردار بود) تحول مهمي در ميان شيعيان بود. حكيم از تكثر گرايي در حكومت آينده عراق حمايت مي كرد. وقتي حكيم در ايران بود، بسياري از نيروهاي سياسي در تبعيد عراق معتقد بودند حكيم چندان به خواست هاي آنها روي خوش نشان نمي دهد. بعد از ترور محمد باقر حكيم در عراق، عبدالعزيز حكيم به جانشيني وي انتخاب شد كه به نظر مي رسد راه شهيد محمدباقر حكيم را ادامه مي دهد.
حزب الدعوه
حزب الدعوه با سابقه ترين جنبش اسلام گراي شيعي در عراق است و سابقه آن به سال ۱۹۵۷ برمي گردد. بنيان گذاران اين حزب محمد باقر صدر و عده اي ديگر بودند. اين جنبش ابتدا درصدد تشكيل يك دولت اسلامي بود و در اين راستا درصدد جلب همكاري اخوان المسلمين برآمد. رويكرد سياسي راديكال حزب الدعوه در زمان خود در نجف كه جوي محافظه كار داشت، يك نقطه عطف انقلابي محسوب مي شد. حزب الدعوه به واسطه استفاده از خشونت عليه صدام در دهه ۱۹۷۰ مشهور و نيز به شدت سركوب شد. هزينه اي كه حزب الدعوه بابت اين مقاومت پرداخت، موجب شد در ميان شيعيان عزت و احترام و مشروعيت بسيار زيادي كسب كند. حزب الدعوه با تشكيل مجلس اعلا در ۱۹۸۲ به آن پيوست؛ ولي به دليل اختلافات پيش آمده بر سر مسأله حكومت و نيز تلاش ايران براي كنترل مجلس اعلا، از آن جدا شد. از آن زمان به بعد، حزب الدعوه به دو شاخه تقسيم شد. يك شاخه در تهران و بخشي از مجلس اعلا بود و خود را حزب الدعوه اسلامي مي ناميد و شاخه دوم كه مستقل تر بود در لندن پايگاه داشت. هر دو شاخه حزب الدعوه نسبت به قدرت آمريكا رويكردي بدبينانه در عين حال اجتناب از درگيري دارند، اما اگر احساس كنند آمريكا مانع اصلي قدرت گرفتن شيعيان است، رويكرد خود را تغيير خواهند داد.
آثار اقدامات گروه هاي شيعه
قدرت گرفتن شيعيان و افزايش اهميت آنها آثار ژئوپلتيكي مهمي در جهان عرب و خارج از آن، بر جاي خواهد گذاشت. اكنون شيعيان بسياري از كشورهاي ديگر منتظر قدرت گرفتن شيعيان عراق هستند تا خواستار آزادي هاي مدني و نمايندگي دموكراتيك هر چه بيشتر شوند. اولين دولتي كه از اين امر متأثر خواهد شد، بحرين است. شيعيان بحرين دو سوم جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند، اما همانند عراق، سني ها آنها را از دسترسي به قدرت محروم كرده اند. اصلاحات سال هاي گذشته برخي آزادي ها را افزايش داده؛ ولي هنوز شيعيان فاقد قدرت واقعي هستند. تبديل شدن شيعيان به يك نيروي سياسي مهم درعراق، باعث خواهد شد شيعيان بحرين از روش مسالمت آميز گذشته خود تا حدي عدول كرده و تنش را در اين جزيره افزايش دهند. در بهترين حالت، اين تحول موجب خواهد شد رژيم اصلاحات بيشتر را در دستور كار خود قرار دهد. بعيد به نظر مي رسد در آينده طبقه حاكم بحرين هم چنان قدرت خود را حفظ كنند.
شيعيان عربستان تنها ۵ تا ۱۰ درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند. اما وهابيون حاكم، شيعيان را كافر دانسته و اعمال تبعيض عليه آنها را جايز و مشروع مي دانند و اين روند سال هاست ادامه دارد. بعد از سقوط صدام، نخبگان سعودي كوشيده اند، آزادي هاي فرهنگي بيشتري را اعطا كنند. روابط خانوادگي شيعيان بحرين با شيعيان منطقه الحصاء عربستان سعودي باعث مي شود تحولات در يكي از دو كشور، ديگري را تحت تأثير قرار دهد. رژيم سعودي مجبور است يا تبعيض هاي اعمال شده عليه شيعيان را كاهش دهد و يا به درگيري هاي شديد امنيتي در مناطق شيعه نشين تن در دهد.
در سوريه نيزاقليت شيعه علوي بر اكثريت سني حكومت مي كند. گرچه علوي ها جزو شيعيان دوازده امامي نيستند.
مجلس اعلا و حزب الدعوه در دهه ۱۹۸۰ در دمشق نيروداشتند و فعاليت هاي مشتركي را با سوريه عليه صدام انجام مي دادند. نظر به رابطه نزديك دمشق و تهران، بعيد نيست قدرت گرفتن شيعيان عراق، روابط گذشته را دوباره بهبود بخشيد و نفوذ مشترك ايران و سوريه در عراق را افزايش دهد. آيا در صورت وقوع اين امر، سني هاي عراق و سوريه عليه شيعيان همكاري خواهند كرد؟
شيعيان در لبنان بزرگترين گروه مذهبي را تشكيل مي دهند و رنسانس شيعي در لبنان، ريشه در روابط روحانيون ايران و لبنان دارد كه در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. ايران از حزب الله حمايت مي كند و سوريه نيز از آن به سان ابزار فشاري عليه اسرائيل بهره مي گيرد. لذا رقابت ايران و عراق براي نفوذ در ميان شيعيان لبنان در آينده، طبيعي به نظر مي رسد، شيخ محمدحسين فضل الله، يكي از رهبران عمده شيعيان لبنان در فروردين ۱۳۸۲ اشاره كرد سقوط صدام احتمالاً باعث خواهد شد اهميت نجف در لبنان در مقايسه با اهميت ايران افزايش يابد. خارج از عراق در افغانستان، پاكستان و هند نيز اهميت نجف به عنوان يك مركز ديني دوباره افزايش خواهد يافت .
هنوز مشخص نيست در عراق چه كسي در ميان شيعيان بيشترين محبوبيت و اعتبار را كسب خواهد كرد؛ زيرا اين امر وابسته به عوامل مختلفي مي باشد. ايران بيشتر از واشنگتن مي تواند از حكيم حمايت لجستيك بكند. شرايط كنوني اين احتمال را تقويت مي كند كه آيت الله سيستاني تبديل به اصلي ترين رهبر شيعيان در عراق خواهد شد.
اسلام گرايان سني
بر خلاف اسلام گرايي شيعي، اسلام گرايي سني به مدت سي سال فعاليت هاي زيرزميني و مخفيانه انجام داده است. گروه هاي متعدد سني در حال سر برآوردن هستند، اما ناظران خارجي اطلاعات كمي در مورد رهبري، ديدگاه ها و برنامه هاي اين گروه ها دارند. از ابتدا اخوان المسلمين مهم ترين گروه سني در عراق و كل جهان عرب بوده است. اولين شاخه اخوان المسلمين در عراق در سال ۱۹۴۸ و با عنوان جامعه نجات فلسطين تأسيس شد. اما نخستين شاخه رسمي اخوان المسلمين در عراق در سال ۱۹۱۵ بنيان گذاشته شد. با قدرت گرفتن حزب بعث، رهبران اخوان المسلمين تبعيد شدند. در سال ۱۹۹۱ و بعد از حمله نيروهاي تحت ائتلاف آمريكا براي بازپس گيري كويت، اخوان المسلمين فعاليت خود را مجدداً در لندن و با نام حزب اسلامي عراق آغاز كرد؛ اما آنها نسبت به نيت آمريكا در براندازي صدام، مشكوك بودند. در همان زمان، حزب مزبور، يكي از اهداف اصلي خود را «مبارزه با توطئه غرب به رهبري آمريكا براي تأمين منابع اسرائيل و تضمين ارسال نفت به غرب» اعلام كرد. اين نكته اصلي ترين شعار اسلام گرايان مصر و كل جهان عرب بود كه با حمله آمريكا مخالف بودند. اين حزب در اصل خواستار بازگشت به شعاير اسلامي ضمن حمايت از تكثرگرايي در صورت احترام به اسلام است.
در دهه ۱۹۹۰ كه صدام براي جلب حمايت مردم و كسب مشروعيت، به اسلام متوسل شد، فشارهاي وارده بر اسلام گرايان سني اندك اندك كاهش يافت. حتي شش ماه قبل از حمله آمريكا به عراق، تعقيب و دستگيري اعضاي اخوان المسلمين به صورت قابل توجهي كاهش يافت. برآورد ميزان دقيق حمايت مردمي از اخوان المسلمين و جايگاه آن در عراق، امري است بسيار مشكل و تنها نيروهاي امنيتي عراق از آن خبر داشتند، ولي نظر به موقعيت اخوان المسلمين در مصر، سوريه و اردن، اخوان المسلمين بايد پايگاه خوبي در عراق داشته باشد. رئيس كنوني اين گروه، دكتر اسامه التكويتي است. گروه هاي ديگري نيز در ميان سني ها وجود دارند؛ ولي شناسايي رهبران و تعداد اعضاي آنها مشكل است. شايد مهم ترين دليل اين امر، اهميت فوق العاده زياد اخوان المسلمين در كل جهان عرب است كه گروه هاي ديگر را تحت الشعاع خود قرار داده است. حزب التحرير و جبهه ميهني اسلامي عراق، از جمله گروه هاي سني هستند كه اطلاعات زيادي در مورد آنها وجود ندارد.
مقاومت سني ها
به نظر مي رسد اتئلافي ميان ناسيوناليست هاي سني، بعثي ها و سني هاي مخالف حضور آمريكا و نيز قدرت گرفتن شيعيان شكل گرفته است كه عامل اصلي مقاومت سني ها است. سني ها در حمله آمريكا به عراق، بر خلاف برخي گروه هاي شيعه با آمريكا همكاري نكردند. رهبران سني خواستار وحدت شيعه و سني در برابر آمريكا و نيروهاي اشغال گر هستند. دليل پافشاري آنها بر اين امر ترس از قدرت گرفتن شيعيان است. گفته مي شود قبيسي يكي از رهبران سرشناس اخوان المسلمين كه شش سال در امارات در تبعيد بود، بعد از سقوط صدام با تشويق برخي از رهبران امارات به عراق آمد و كوشيد مانع از قدرت گرفتن شيعيان شود. نوعي توافق ميان اخوان المسلمين و دولت هاي عربي در مورد ايجاد يك آلترناتيو سني در عراق وجود دارد و در اين راستا دولت هاي مختلف مي كوشند رهبران اخوان المسلمين را به عراق بازگردانند. عربستان كه بيشتر از همه، از قدرت گرفتن شيعيان در عراق هراس دارد، در صدد است نيروهاي وهابي را در داخل عراق تقويت كرده و از اين طريق ا ز منافع خود در اين كشور محافظت كند. به نظر مي رسد با وخيم تر شدن اوضاع در عراق و تقويت احساسات ضد آمريكايي، گرايش به وهابيون نيز افزايش يابد. از نظر اسلام گراياني كه از دانشگاه علوم مذهبي صدام فارغ التحصيل شده اند، مشكل اصلي نه آمريكا، بلكه ادامه اشغال عراق توسط آمريكاست و اين آخري است كه احساسات ضد آمريكايي را تقويت مي كند. اين تصور تا حدي ريشه در نگرش قومي عربي اسلام گرايان سني دارد.
كردها
جنبش اسلامي كردها به دوران پيش از عراق مدرن برمي گردد. در دهه ۱۹۵۰ كردها به اخوان المسلمين تمايل پيدا كردند، اما وقتي در دهه ۱۹۸۰ صدام به سركوب كردها پرداخت، آنها احساس كردند اخوان المسلمين توجه لازم را به مسأله كردها ندارد و از مبارزه مسلحانه آنها عليه صدام حمايت نمي كند. از همين رو كوشيدند جنبش هاي اسلامي مخصوص خود ايجاد كنند كه نيازهاي ملي كردها را نيز برآورده كند. اين امر گوياي آن است كه در عراق در عمل شعار وحدت امت اسلامي تحقق نيافته و هنوز شكاف هاي قومي فعال است.
جنبش جهادي كردها، يعني جنبش انصار الاسلام، به جنبش جهادي القاعده نزديك تر است تا ديگر جنبش ها. حمله آمريكا به عراق منجر به تضعيف و حتي فروپاشي اين جنبش شده است. در حال حاضر، بزرگ ترين جنبش اسلامي كردي، جنبش اسلامي كردستان عراق است كه بخشي از جبهه كردستان بوده و در انتخابات مختلف بعد از دو حزب عمده كردستان، يعني اتحاد ميهني كردستان و حزب دموكراتيك كردستان، قرار گرفته است. اين جنبش با ديگر جنبش هاي اسلامي خارج از عراق روابط خوبي برقرار كرده؛ ولي ضد غربي نيست. اقليت بسيار كوچكي از شيعيان كرد هستند كه فيلي نام دارند و نيروي چندان مهمي به شمار نمي روند. اين احتمال وجود دارد كه در آينده جنبش هاي اسلامي كردي در عراق و تركيه به يكديگر نزديك شوند. اين امر موجب نگراني تهران و آنكارا خواهد شد. تا زماني كه غرب طرفدار استقلال كردها باشد، جنبش هاي اسلامي كردي ضد غرب نخواهند بود.
نتيجه گيري
۱- اسلام در عرصه سياسي آينده عراق، نقش اساسي ايفا خواهد كرد.
۲- بازگشت به هنجارهاي اسلامي، قبل از حضور آمريكايي ها، در نوع پوشش و آداب و رسوم آغاز شده بود.
۳- كشورهاي همسايه عراق در حال افزايش نفوذ خود در عراق هستند و خود را براي روزي آماده مي كنند كه آمريكا از عراق برود.
۴- اسلام گرايي سني در عراق تحت سلطه جريان اخوان المسلمين خواهد بود. وهابيون نيز با حمايت مالي كشورهاي حاشيه خليج فارس در صدد تقويت موقعيت سني ها خواهند بود.
۵- قدرت گرفتن شيعيان در عراق، فرصتي فرهنگي ، اقتصادي و سياسي براي ايران است.
۶- اختلافي كه ميان سني ها و شيعيان وجود دارد، در ميان سكولارها و اسلام گرايان نيز رو به فزوني است.
۷- جريانات محلي گراي شيعه ممكن است به ناسيوناليسم عراقي متوسل شوند. قدرت گرفتن مقتدي صدر موجب نگراني آمريكا و نزديكي به گروه هاي شيعي سكولار و محلي گرا خواهد شد.
۸- بعيد است در آينده يك جنبش شيعي سكولار در عراق نفوذ روحانيون را به چالش بكشد.
۹- عراقي ها از ترس فشارهاي آمريكا از يك دولت اسلامي از نوع ايران چندان حمايت نخواهند كرد.
۱۰- عربستان و بحرين بيشترين زيان را از بابت قدرت گرفتن شيعيان متحمل خواهند شد.
۱۱- اسلام گرايان مي خواهند خصلت اسلامي عراق را حفظ كنند. سياست آنها مخالفت با حضور آمريكا در عراق و جلوگيري از ايجاد تغييرات فرهنگي در جامعه عراق است.
۱۲- اسلام گرايان سني اخوان المسلمين بيشتر متمايل به همكاري با شيعيان هستند تا برعكس.
۱۳- هر چه فضاي سياسي عراق براي رقابت گروه هاي مختلف بازتر و آماده تر باشد، به همان ميزان قدرت اسلام گرايان در رقابتهاي دمكراتيك و پارلماني موفق تر خواهند بود.