شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۳
اجتماعي
Front Page

۲۵ سال پس از تأسيس و شكل گيري بنياد شهيد
شعله هاي ماندگار
011091.jpg
عباس اسدي
راه را مي شناسي، سال ها است كه هر هفته به آنجا سر مي زني، مي شويي و اشك مي ريزي، گلاب مي پاشي و لب به دندان مي گزي. قطعه اي از تاريخ ايثار، فداكاري، دلدادگي، عشق، كربلا، قدس، مريد و مراد، عاشق و معشوق، دل سپردگي و نجواهاي شبانه، گذشت و دگرخواهي و فرياد در سكوت همه و همه از جلو ديدگانت رژه مي روند، قطعه شهدا را مي گويم. كليد را از جيبت در مي آوري و قفل را باز مي كني، دبه را برمي داري و از آب پر مي كني، قبر جگر گوشه ات را مي شويي، به دو گلدان كنار گور و آن يكي كه از سقف آويزان است آب مي دهي، طراوت و تازگي براي هميشه در گل ها مانده اند و از دم مسيحايي او جان گرفته اند.
طبق عادت مي خواهي گور كناري را هم بشويي، نايلون روي آن را كنار مي زني، خاك ندارد، نايلون از گور خوب محافظت كرده است. مي نشيني و با چادر زانوهايت را مي پوشاني.
صداي قدم هاي پسرك را مي شنوي، بي صدا مي آيد، مي نشيند و زانوهايش را در بغل مي گيرد. از زير چادر نگاهي به پسر مي اندازي، قطره اشكي جا مانده از بقيه را پشت لب او جايي كه به تازگي موهاي نازكي برآن سبز شده، مي بيني. پسرك به سرعت آن را پاك مي كند. اما تو آن اشك را ديده اي و دردي در جانت مي پيچد و به چشمانت مي رسد. اشك ها جاري مي شوند، صورت خيست را با گوشه چادر پاك مي كني و بي صدا بر زمين چشم مي دوزي و خاطرات گذشته را مرور مي كني .
در ۲۲ اسفند سال ۱۳۵۸ درست ۱۳ ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي بنياد شهيد توسط بنيانگذار جمهوري اسلامي تأسيس شد تا امور مربوط به خانواده شهداي انقلاب اسلامي را دنبال كند، اكنون ۹ هزار و ۱۲۵ روز از آن تاريخ يعني ۲۵ سال مي گذرد و نظام جمهوري اسلامي در حالي بيست و هفتمين سال پس از پي ريزي را سپري مي كند كه در دامن خود علاوه بر شهداي پيروزي انقلاب كه نقطه اوج آن واقعه ۱۷ شهريور سال ۱۳۵۷ بود كه به نظام شاهنشاهي پايان داد، ۱۸۸ هزار و ۱۵ نفر در دوران دفاع مقدس شهيد شدند كه از اين تعداد ۱۷۲ هزار و ۵۶ نفر در جبهه هاي جنگ و وقايع مربوط به جبهه و ۱۵ هزار و ۹۵۹ نفر در اثر حملات هوايي و توپخانه اي به مناطق مسكوني شهرها و روستاهاي كشور به شهادت رسيدند.
۷۴ درصد از شهداي دوران دفاع مقدس بين ۱۶ تا ۲۵ سال سن داشته اند كه ۴۳ درصد از آنها بسيجي، ۲۱ درصد نيروهاي وظيفه و كادر سپاه پاسداران، ۲۶ درصد نيروهاي وظيفه و كادر ارتش و سه درصد نيروهاي انتظامي و مابقي از ساير اقشار جامعه بودند.
طي همين مدت هشت هزار نفر مفقود شدند كه از سرنوشت بسياري از آنها هنوز خبري نرسيده است.
اين كه بنياد شهيد طي مدت ۲۵ سال از فعاليت چه كرده است نگاه خانواده شهدا و جانبازان نسبت به عملكرد اين نهاد چيست ادغام نهادهاي خدمات رساني به خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان با عنوان امور ايثارگران چه تأثيرات و پيامدهايي داشته است نكاتي است كه در اين مقاله به آن پرداخته شده است.
پاسخگويي در واپسين روزها
سال پاسخگويي مسئولان به مردم در خصوص عملكرد مجموعه نظام به تدريج به پايان مي رسد. مسئوليت مديران نظام تنها در اين سال خلاصه نمي شود و هر سال براي آنان سال خدمت رساني و سال پاسخگويي است. اما به نظر مي رسد در اين موقعيت خاص در واپسين روزهاي باقي مانده از سال ۱۳۸۳ و در سالگرد تأسيس بنياد شهيد انقلاب اسلامي مسئولاني كه بربال انديشه هاي مترقي و باورمند خانواده شهدا نشسته و افتخار خدمت به بهترين و بزرگترين خانواده ها نصيبشان شده است نيكو است به جامعه پاسخ دهند تا چه ميزان دردهاي آنها را فهميده بر زخم آنان مرهم نهاده و راه و روش بزرگ پرچمداران آزادي، دين داري و ميهن دوستي را دنبال مي كنند.
واقعيت اين است كه باب خدمت رساني به مردم شريف ايران و به ويژه خانواده هاي ايثارگر كه با بذل جان و مال خود، به شكل گيري و قوت نظام اسلامي كمك كرده اند، هيچ گاه نبايد بسته شود، به علاوه هر روز جنبه هاي علمي و عملي تر يافته و با تكيه بر فناوري هاي روز، سطح پوشش خدمت رساني به حد اعلاي خود برسد.
در باره اهميت خدمت رساني به خانواده شهدا حجت الاسلام رحيميان نماينده ولي فقيه در بنياد شهيد و امور ايثارگران مي گويد: ملت مسلمان چندين قرن در ايران زندگي مي كرد، اما آن گاه اسلام و مسلماني، حيات و سربلندي دوباره يافت كه حضرت امام(ره) از جايگاه ولايت فقيه رهبري جامعه اسلامي را بر عهده گرفت و اسلام ناب و فرهنگ شهادت و ايثار را احياء كرد.
گفت وگو با خانواده شهدا و جانبازان
با خانواده شهدا كه باب سخن مي گشايي و از آنها طلب مي كني تا مسايل، مشكلات و خواسته هاي خود را بگويند، برخي از اين پرسش يكه مي خورند كه مگر ما فرزندان خود را براي اهدافي غير از دين و انقلاب داده ايم كه حالا خواسته هايمان را بگوييم .آنها مي گويند آنچه را در راه خدا تقديم باور هايمان كرده ايم چيزي نيست كه با يك نارسايي و مشكل از انديشه عميق خود عقب نشيني كنيم و دل در گرو دنياي امروز داشته باشيم. با اين وجود گلايه هايي را مطرح مي كنند كه بيشتر از آن كه شخصي و با منافع فردي آن ها ارتباط داشته باشد، بيشتر، كاركردهاي اجتماعي و تأثيرگذاري ملي و ميهني و ديني دارد.
رضا صالحي برادر شهيد داود صالحي مي گويد: برادرم با عشق و علاقه عضويت در سپاه پاسداران را پذيرا شد، چند سالي در دوران دفاع مقدس در جبهه ها با اخلاص جنگيد و هميشه خواسته و آرزويش دستيابي به درجه رفيع شهادت بود. او شهيد شد و پس از او پدرمان سر در خاك كشيد و به ديار باقي شتافت. انتظار خاصي از بنياد شهيد نداشتيم و نداريم چرا كه مي دانستيم حوزه اختيارات و مسئوليت هاي آنها تعريف شده است و آنها با تكيه بر باورهاي ديني و رهنمودهاي رهبري به خانواده ها توجه خواهند كرد. اما واقعيت اين است كه فقط و فقط هر سال در سالگرد شهادت او پيام تسليت براي ما مي فرستند و تا سال ديگر هيچ خبري از آنها نمي شود. البته ممكن است بگويند وظيفه ديگري جز اين نداريم اما به غير از خانواده شهيد مگر ارگان ديگري متولي ترويج فرهنگ شهادت و ايثار و از خودگذشتگي در جامعه است؟ آن كه بايد كاري كند تا شهدا و آثار به جاي مانده از آنها بر تارك نظام اسلامي بدرخشد كيست؟ ما از بنياد شهيد انتظار داريم اگر براي خانواده هاي شهدا كاري نمي كنند دست كم قبرها و مقبره هاي شهدا را از حالت فرسودگي خارج ساخته و طراوت و شادابي به آن ببخشند.
يكي از همسران شهدا كه مايل نيست نامش را بر زبان آورد مي گويد: شوهرم را از دست دادم، سختي كشيدم تا بچه ها بزرگ شدند، يكي مهندس شد و يكي دكتر، بچه ها مي خواهند سر خانه و زندگي خودشان بروند، اما بر سر دو راهي مانده اند. نمي دانند چه كنند. من در جواني، وقتي ۲۸ ساله بودم، آنها را رها نكردم، حالا آنها چطور مي توانند از من جدا شوند؟
حرف ازدواج بچه ها كه مي شود توي دلم دوباره خالي مي شود. مثل آن روز كه صدايي توي گوشي تلفن گفت: تبريك مي گويم سرهنگ... براي هميشه پرواز كرد. تمام خانه را پر كرده ام از عكس هايش .
از خودم مي پرسم چرا اين تابلو را به ديوار راهرو ورودي خانه ام زده ام؛ گر عشق نبايد به چه كار آيد دل. چرا خانه ام با وجود گرماي بچه ها همچنان سرد است خالي است، راستي دلم كجاست؟
سيد حسين حسيني رامشه از جانبازان شيميايي هشت سال دفاع مقدس نيز مي گويد: شايد شما فكر كنيد كه توقع و انتظار ما خيلي زياد است ولي باور كنيد به چنين مقوله هايي كه مثلاً وضع مادي خوبي داشته باشيم، فلان خانه و ماشين در اختيارمان باشد فكر نمي كنيم. آيا به نظر شما يك جانباز شيميايي اگر اصرار به دريافت داروي مورد نيازش داشته باشد توقع زيادي دارد.
واقعاً جاي آن دارد براي لحظاتي هر چند كوتاه در سخنان اين برادر جانباز تأمل كنيم. آيا يك جانباز اگر از اداره امور ايثارگران بخواهد كه براي بهره مندي از داروي مورد نياز مهر تأييد بر برگه او بزنند خواسته ناحقي است؟ آيا اگر يك جانباز شيميايي به خاطر نرسيدن دارو فرياد و فغانش اطرافيان را به عذاب و محنت كشاند فقط او مسئول اين رفتار است يا كساني كه در رساندن دارو به او كوتاهي كرده اند هم مسئول هستند؟
سيدحسين حسيني رامشه همچنين در بيان خاطره اي از جبهه و شب عمليات مي گويد: عمليات كربلاي چهار با تمام سختي هايش در شلمچه ادامه داشت و چه ياراني را كه در اين بين از دست داديم. در يكي از مراحل عمليات ما در محاصره افتاديم. برادر مفقودالاثر سيد مهدي علوي را ديدم كه روي زمين نشسته و سر برادر حاجي آژنگ را به زانو گرفته و چشم از چشم او برنمي دارد. شهيد آژنگ كه به شدت مجروح شده بود به سيد گفت: سيد نكند تا زنده ام مرا تنها بگذاري، سيد گفت: نه برادرم همين جا كنار تو مي مانم و با دستمال مشغول پاك كردن خون ها از صورتش شد، آرام به سيد گفتم: موقعيت بچه ها خوب نيست بايد برويم عقب. هرچه زودتر به ما ملحق شو. سيد در پاسخ ما كاغذي از جيب در آورد و روي آن آدرس منزلشان را نوشت و گفت: به مادرم بگوييد سيد مي توانست بيايد عقب ولي خودش نخواست. هر چه التماس كرديم نيامد. آنها ماندند تا در كنار هم مفقود شوند و سال هاي سال مهمان شلمچه باشند وي از بيان خاطره در ادامه مي افزايد: آيا كساني كه اين چنين بي باكانه و عاشقانه براي وطن و دين خود فداكاري كردند بايد در پيچ و خم زندگي به فراموشي سپرده شوند؟
حلقه هاي ناگسسته
شهدا كه به ديار باقي رفتند و تا ابديت به پرواز درآمدند شماري پدران و مادران را داغدار كردند و عده اي هم همسران را.
اما آنان كه بيش از هميشه در گير و دار شهادت و پيامدهاي پس از آن روزگار مي گذرانند همسران و فرزندان شهدا هستند، آنها اگرچه در همه دوره ها به وجود پدراني با مسئوليت، عدالت طلب، با شرف، منصف و باورمند بر خود باليده اند اما از سوي ديگر نتوانسته اند از امكانات و خدمات لازم بهره مند شوند. همسران و فرزندان شهدا حلقه هاي ناگسسته و پيوند دوستي و عشق با پنجره شهادت دارند و بوي عطر آن را هميشه استشمام مي كنند. اكنون براساس آخرين آمار بنياد شهيد و امور ايثارگران جمعيت همسران شهدا به ۵۶ هزار و ۱۵۷ نفر مي رسد و ميانگين سني آنها در سال ۸۳ حدود ۴۵ سال است. از اين تعداد ۵۱۶ نفر كمتر از ۳۰ سال سن دارند. چهار هزار و ۸۲۸ نفر بين ۳۱ تا ۳۵ سال سن دارند، ۱۳ هزار و ۵۵ نفر در رده سني ۳۶ تا ۴۰ سال و ۱۴ هزار و ۵۷ نفر در رديف سني ۴۱ تا ۴۵ سال قرار دارند. تعداد زنان شهدا در سنين ۴۶ تا ۵۰ سال ۹ هزار و ۵۰ نفر است و ۱۴ هزار و ۶۵۱ نفر از زنان شهدا در رديف سني بالاتر از ۵۰ سال سن قرار دارند.
تعداد فرزندان به يادگار مانده از شهداي جنگ ۸ ساله ۱۴۴ هزار و ۵۲۵ نفر است. از ميان همسران شهدا، ۱۶ درصد در همان آغاز زندگي مشترك همسر خود را از دست داده اند، ۹ هزار و ۲۳۳ نفر بدون فرزند ثبت شده اند و از اين تعداد چهار هزار و ۸۶۸ نفر ازدواج مجدد كرده اند و چهار هزار و ۳۶۵ نفر همچنان مجرد مانده اند.
زنان شهدا از ۱۴۴ هزار و ۵۲۵ فرزند به يادگار مانده از شهدا، ۴۲ هزار و ۸۰۸ پسر و ۳۷ هزار و ۱۱۹ دختر و ۳۲ هزار و ۵۷۱ پسر و ۳۳ هزار و ۲۷ دختر متأهل را سرپرستي مي كنند.
سخن آخر
استمرار آن همه جانبازي و دگرخواهي در دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس تشكيلاتي را ضروري ساخت تا بازمانده جان باختگان، فداكاران و سرو قامتان را پشتيباني باشد و از اين چشمه جوشان شهادت كه به سر چشمه زوال ناپذير آسماني و تاريخ مبارز پرور و ظلم ستيز معصومان،صديقين و صالحان پيوند دارد پاسباني كند. بنياد شهيد انقلاب اسلامي در حالي بيست و پنجمين سالگرد شكل گيري را مي گذراند كه شهادت اين فديه و هديه انقلاب، همچنان بر رگ و پي فرزندان باورمند و آينده نگر اين سرزمين ساري و جاري است تا نوجوانان، جوانان و كودكان امروز بدانند كه ديروزيان براي باور، استقلال، آزادي و حاكميت مردم بي هيچ تقاضا و خواسته اي جان بركف به ميدان آمدند و داد كشيدند، جوانان و ميان سالان و حتي كهنسالان بي ريا و بي ترديد گام در ميدان هاي آتش و خون گذاشتند و سرافرازي، سربلندي و آزاديخواهي را به ارمغان آوردند. سالگرد تأسيس بنياد شهيد بهانه اي است تا وظايف خطير و رسالت معنوي اين بنياد را يك بار ديگر يادآور شويم كه پنجره شهادت و مبارزه- در كشوري كه با تكيه بر باورها و پايبندي به مسلك و مرام معصومان اداره مي شود- هميشه باز و رو به افق سرافرازي دارد. اگر ديروز پشتيباني و حمايت از خانواده شهدا يك ضرورت براي عملكرد بنياد شهيد تلقي مي شد، امروز اما قوت بخشيدن به آن باورها، اعتقادات و انديشه ها بيش از هر زماني ضرورت دارد؛چرا كه شهادت و شهيد در هميشه تاريخ فروزان است و شعله اين عشق را با فعاليت هاي فرهنگي مي توان زنده و پويا داشت.

|   اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |