دموكراسي را نمي توان با زور تحميل كرد اين خود برخلاف نظريه دموكراسي است. انسان مي تواند دموكراسي را پيشنهاد كند ولي بوش و اطرافيانش ظاهراً در چند سال اخير خيلي چيزهاي تازه آموخته اند و اين موضوع هم از زمره آنهاست كه با انسان ها بايد به طرز ديگري برخورد كرد
بر گردان: عباس لقماني
ماريا ينا كوربلوا در سال ۱۹۳۷ در پراگ به دنيا آمد. خانواده او پس از ورود نيروهاي ارتش هيتلري به چكسلواكي به انگلستان گريختند و سپس به آمريكا مهاجرت كردند.
پدر ماريا، ژوزف كوربل كه پيش از آن در چكسلواكي سياستمداربود در دانشگاه دنور مشغول تدريس شد. يكي از شاگردان كوربل، دختر سياهپوست جواني به نام كاندوليزا رايس بود.
ماريا كه پس از ازدواج به نام مادلين آلبرايت شناخته مي شد تا سال ۱۹۹۶ نمي دانست كه پدر بزرگ و مادربزرگ او يهودي بوده اند و در اردوگاه آشويتس به قتل رسيده اند.مادلين كه داراي سه فرزند دختر است ابتدا مشاور نامزدهاي رياست جمهوري حزب دموكرات بود و هنگامي كه بيل كلينتون رئيس جمهور شد، ابتدا به عنوان نماينده آمريكا در سازمان ملل مشغول به كار شد و سپس در سال ۱۹۹۷ وزير خارجه شد.
آلبرايت اكنون رياست شركتي را در واشنگتن به عهده دارد كه در مورد مسائل سياسي مشاوره مي دهد. آنچه
در پي مي خوانيد آخرين مصاحبه او با نشريه آلماني اشترن است. او در اين مصاحبه سياست هاي آمريكا را به باد انتقاد گرفته است و عقيده دارد كه آمريكا به تنهايي قادر نيست سياستش را بر جهان ديكته كند. او مي گويد حاكم كردن دموكراسي با زور خود عملي غيردموكراتيك است.
* خانم آلبرايت آخرين باري كه شما با كاندوليزا رايس صحبت كرديد چه موقع بود؟
- زماني كوتاه پيش از اعلام رسمي او به عنوان وزير خارجه. ما مدت هاست كه از طريق پدرم همديگر را مي شناسيم. خانم رايس در دانشگاه دنور شاگرد پدرم بود.
* گفته مي شود كه درس هاي پدر شما آنقدر خانم رايس را تحت الشعاع قرار داد كه او رشته موسيقي را ترك كرد و توجه خود را به شوروي معطوف داشت.
- از اين موضوع سال ها گذشته است ولي من خيلي خوب به خاطر دارم كه هنگامي كه پدرم در سال ۱۹۷۷ درگذشت، گل هاي زيادي براي ما فرستادند و در بين آنها دسته گلي بود كه در گلداني به شكل پيانو برايمان آورده بودند وقتي من از مادرم پرسيدم كه اين دسته گل از طرف چه كسي آمده او پاسخ داد آن را شاگرد محبوب پدرت كاندوليزا رايس فرستاده است.
* ارتباط شما حفظ شد؟
- ۱۰ سال بعد من به دنبال مشاور سياست خارجي مي گشتم تا تبليغات نامزد دموكرات ها (مايكل دوكاريس) را برنامه ريزي كنم وقتي به رايس زنگ زدم او گفت: «متأسفم. بايد بگويم من عضو حزب جمهوريخواه هستم.» من خيلي جا خوردم و پرسيدم چگونه چنين اتفاقي افتاده است . ما كه در حقيقت يك پدر مشترك داشتيم. بعدها خودم از اين گفته ام خنده ام گرفت.
* به رايس چه پندي داديد؟
- من به او گفتم كه بهترين شغل دنيا را دارد و همچنين به او يادآوري كردم كه وزير خارجه بايد به دور از مسائل حزبي تصميم گيري كند. علاوه بر آن، اين نكته را متذكر شدم كه زن بودن در اين شغل مزيت هايي نيز دارد.
* چه مزيتي؟
- شايد عجيب باشد ولي براي زنان راحت تر است بعضي اوقات تعارف هاي زيادي مي شنويد و طرف مذاكره كننده هم با خوشرويي زيادتري با شما برخورد مي كند و روابط را بهتر مي توان پايه ريزي كرد ولي وقتي پشت ميز مذاكره نشستي ديگر فرق نمي كند كه جنسيت چيست.
* جورج بوش اكنون در دور دوم رياست جمهوري است چگونه دنيا بايد خود را با آن وفق دهد؟
- فعلاً فقط مي توان حدس زد ولي سخنراني او به مناسبت آغاز دوره دوم رياست جمهوري اش بسيار مهم بود او مدت ها روي آن كار كرده بود.
* او گفت كه مي خواهد صلح و دموكراسي را در عالم حاكم كند و ديكتاتوري ها را پايان دهد.
- بله و اين افكار و بخصوص نقش آمريكا را در جهان او همچنان دنبال خواهد كرد ولي آيا اين حرف ها عمل هم در پي خواهد داشت؟ حقيقت در بسياري از مواقع چيز ديگري است.
* براي ما اروپائيان اين حرف ها ادامه تكتازي آمريكا را همراه با تهديد تداعي مي كرد...
- دموكراسي را نمي توان با زور تحميل كرد اين خود برخلاف نظريه دموكراسي است. انسان مي تواند دموكراسي را پيشنهاد كند ولي بوش و اطرافيانش ظاهراً در چند سال اخير خيلي چيزهاي تازه آموخته اند و اين موضوع هم از زمره آنهاست كه با انسان ها بايد به طرز ديگري برخورد كرد و همين هم خودش نوعي پيشرفت است.
* ممكن است روش تغيير كرده باشد ولي آيا در اصل هم تغييري به وجود آمده؟ چني معاون رئيس جمهور علناً صحبت از حمله نظامي آمريكا، اسرائيل و متحدانش عليه ايران مي كند.
- من خيلي خوب ترديد و شك اروپائيان نسبت به سياست هاي آمريكا را مي فهمم. از كاخ سفيد علائم درهم برهمي مي رسد ولي در عين حال از رايس مي شنويم كه راه حل نظامي فعلاً مد نظر نيست و من هم چنين اعتقاد دارم كه جنگي در پيش نخواهد بود.
* چگونه شما از اين موضوع مطمئن هستيد؟
- رئيس جمهور بوش شايد فهميده باشد كه تكتازي هم حد و حدودي دارد. همه چيز را تنها نمي توان انجام داد. حتي آمريكا هم قادر به اين كار نيست. ما هم به كمك احتياج داريم. اروپا و آمريكا بايد در مورد ايران به راه حل مشتركي برسند. ايرانيان سعي مي كنند بين آمريكا و اروپا تفرقه بيندازند.
* آمريكا حتي مايل نيست در گفت وگوها شريك هم شود. چگونه توقع دارد كه به همكاري برسد؟
- هر كس بايد نقش خود را بازي كند. آمريكا بازتر عمل كند و راه حل هاي تازه اي را به ايران پيشنهاد كند. آمريكا بايد براي ايرانيان روشن كند كه اگر از بعضي چيزها صرف نظر كنند حاضر به گفت وگو با آنان است در همين حال اروپائيان هم بايد فشار بيشتري وارد بياورند.
* مقصودتان از فشار چيست؟
- اروپائيان بايد به ايرانيان گوشزد كنند كه براي آنان عواقب سياسي و اقتصادي در پي خواهد بود و مثلاًَ ميزان داد و ستد نيز ممكن است با محدوديت هايي روبرو شود.
* در مورد عراق هم گفته مي شد كه تهديدي براي جهان است و حالا دولت بوش دارد خوشحالي مي كند كه انتخابات آزاد در عراق برگزار شده است ولي هدف آمريكا در حمله به عراق كه اين نبود؟
- اين موضوع صحيح است. بايد قبول كرد كه مردم عراق كار مهمي انجام دادند و هيچكس هم براي صدام متأسف نيست ولي فراموش نكنيد كه در روز انتخابات در عراق همه چيز تعطيل شد. تاريخ عراق دموكرات تازه شروع شده است. بدون توجه به اين كه چه عقيده اي نسبت به بوش و اطرافيانش داشته باشيم فقط مي توانيم اميدوار باشيم كه همه چيز به خوبي انجام شود.
* شما خودتان گفته ايد كه اوضاع در عراق وخيم تر از اوضاع در ويتنام در زمان جنگ بود.
- اين جنگ به هرج و مرج در عراق و در تمام منطقه انجاميد. اين روند مي تواند تمام خاورميانه را بي ثبات كند. آمريكا اين جنگ را شروع كرد و احتياجي نداشتيم كه چنين كنيم ولي حالا انتخاب ديگري نداريم و به همين دليل به كمك اروپائيان احتياج داريم.
* آيا اروپائيان بايد از لحاظ نظامي مثلاً در چارچوب ناتو در عراق وارد عمل شوند؟
- براي عراق احتياجي به آن نيست. هر نيروي خارجي در عراق همانند آمريكا به عنوان اشغالگر شناخته مي شود.
* صلح بين اسرائيل و فلسطينيان چه تأثيري در منطقه خواهد گذاشت؟
- مي دانيد كه ما چهار سال پيش در چه مرحله اي بوديم؟ ما در آن هنگام در مورد يك صلح واقعي گفت وگو مي كرديم...
* گفت وگوهاي كمپ ديويد قرار بود افتخاري براي بيل كلينتون و شما به عنوان وزير خارجه آن باشد.
- دو هفته تمام من در كمپ ديويد مشغول فعاليت بودم. ما فاصله كمي با صلح واقعي داشتيم، ولي حالا داريم در مورد آتش بس بحث مي كنيم. البته آتش بس مهم است ولي اين يك گام كوچك است.
مردم عراق و فلسطين بايد حس كنند كه زندگيشان بهتر مي شود. ما بايد به همه فلسطينيان كمك كنيم. چهار سال است كه آمريكايي ها در آنجا هيچ كاري نكرده اند و حالا بايد كاري كنند. بدون آمريكا حتي در نوار غزه هم نمي توان كاري كرد.
* كره شمالي رسماً اعلام كرده است كه بمب اتمي دارد. آيا جدال بوش و كيم چونگ ايل شروع شده است؟
- كره شمالي خطرناكترين نقطه جهان است. اين كشور مي تواند بين شش تا هشت بمب اتمي داشته باشد و يا اين كه حداقل مي تواند آنها را بسازد. كره شمالي از عراق آموخت كه ما فقط به كشورهايي حمله مي كنيم كه بمب اتمي ندارند و هر كس بمب اتمي دارد مصون است و به همين دليل سريعاً در اين مورد اقدام كرد.
* كره شمالي مايل است مستقيماً با آمريكا گفت وگو كند بدون آن كه چهار طرف شريك ديگر در گفت وگوها شركت داشته باشند.
- چين، روسيه و بقيه كشورها مي توانند به كره شمالي فشار وارد آورند ولي آمريكا نبايد اين خطر را ناديده بگيرد و خود را كنار بكشد. كره شمالي مايل است از طرف آمريكا به رسميت شناخته شود. به همين جهت بايد دست از برنامه هاي اتمي بردارد و برنامه هاي موشكي خود را متوقف كند.
* آيا آمريكا همچنان به گفته شما كشوري خواهد بود كه دنيا نمي تواند از آن صرف نظر كند؟
- بدون شك. ما اين امكان را داريم كه از قدرتمان استفاده كنيم و بايد به بقيه دنيا هم اهميت بدهيم چه بخواهيم و چه نخواهيم. ما كشوري استثنايي هستيم ولي نبايد به ديگران تحميل كنيم كه با ما به طرز ديگري رفتار كنند. ما بايد به قانون هاي جهاني احترام بگذاريم و براي آمريكا حق فوق العاده اي قائل نشويم.