پنجشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۷۹
آرمانشهر
Front Page

اولين گزارشگر ورزشي راديو
000270.jpg
نگارنده اين سطور در مسابقه صحرانوردي از خيابان فردوسي تا ورزشگاه امجديه شركت داشت كه گوهرشناس از درون يك اتومبيل روباز اين رقابت  را به خوبي گزارش مي كرد
عطا بهمنش-پيش از انتشار مجله نيرو و راستي در 15تيرماه۱۳۲۲ به مديريت شادروان منوچهر مهران كه بدون شك در زمان خود۵۵(سال پيش از اين ) مردي خوش ذوق، بافراست و آتيه بين بود، كسي پيدا نمي شد كه فوتبال را تماشا كند و بر آن اظهار نظري علمي و فني ارايه دهد. وقتي جنگ جهاني دوم در گرفت و بر كشورهاي اروپايي سايه وحشت افتاد، متفقين درك كردند كه درگيري طولا ني خواهد بود و بايد وسايل ارتباطي قوي در اختيار داشته باشند تا جنگ را ببرند و فاتح شوند.
وينستن چرچيل در يادداشت هاي جنگ جهاني دوم مي نويسد: ايجاد يك راه ارتباط از طريق ايران براي تماس گرفتن با روسيه اهميت فوق العاده داشت. زيرا از يك طرف براي فرستادن سلا ح ها و مهمات جنگي به شوروي، راه اقيانوس منجمدشمالي راه دشواري بود و از طرف ديگر مي بايستي ما براي امكانات سوق الجيشي احتمالي، خود را آماده مي ساختيم. چاه هاي نفت ايران عامل درجه اولي در جنگ محسوب مي شد...
در واقع كشور ما در وقايع شهريور ماه 1320 از شمال و جنوب مورد حمله نيروهاي انگليس و شوروي قرار گرفت و ما اشغال نظامي شديم. از آنجا كه ورزش عامل دوستي و مودت است، در زمان كوتاهي ارتباط بين تيم هاي فوتبال تهران و دسته هاي ارتش انگليس و شوروي برقرار شد.
مسابقه هاي دوستانه در زمين شماره يك امجديه در روزهاي تعطيل برگزار مي شد و ظرفيت 3 هزار نفري اين ورزشگاه كافي بود. در نيرو و راستي شماره چهاردهم 21 دي ماه 1322 به نخستين گزارش فوتبال بر مي خوريم. اين گزارش از منوچهر مهران است كه خود در جواني به عنوان مهاجم در مشهد و تهران بازي مي كرد. عينا قسمتي از نوشته كوتاه و تفسير گونه اش را مي آوريم.
مسابقه فوتبال بين دسته ارتش انگليس مقيم تهران با مقيم منتخب تهران، هوا مساعد نبود و نيمه دوم مسابقه زير باران شديدي صورت گرفت. به ياد مرحوم احمد خطيبي فروارد راست دسته ملي كه 25بار در مسابقه هاي بزرگ ملي ما با موفقيت شركت داشت، يك دقيقه سكوت اعلا م شد.
بازيكنان منتخب ما عبارت بودند از: مهاجر، قريب، قاسمي، فكري( حسين فكري مربي پيشين تيم ملي ايران)، عباس تنيده گر (معروف به سياه)، رحيميان، احمد ايزدپناه، مجيد بختيار، نصيري، افشار و علي محب، پيشكسوت فوتبال و رئيس باشگاه دارايي.
در دقايق اول بازي پنالتي به نفع دسته انگليس شد كه بازيكن وسط انگليسي خيلي با مهارت زد و گرفتنش براي دروازه بان غير ممكن بود.
تيم ما كه در اين موقع به هيچ وجه خود را نباخته بود، در دقيقه دهم به وسيله اكبر حيدري بازي را يك بر يك مساوي كرد.
در 20دقيقه اول، بازي بي نهايت سريع بود و انگليسي ها در كمال وضوح ابتكار را در دست گرفتند. پس از نيمه اول كه 2بر يك به سود تيم انگليس بود، در چهل و هشتمين دقيقه بازي، با پاس ايزدپناه، مجيد بختيار توپ را به انتهاي تور دروازه انگليسي ها وارد كرد.
نظريه ما: دسته انگليس در نيمه اول خوب بازي كرد زيرا زمين مرطوب چندان موجب ناراحتي آنها نمي شد.
قضاوت در مورد بازي تيم بر پايه اين مسابقه كار آساني نيست، زيرا آقاي صدقياني مربي تيم جاي خالي 5 بازيكن هميشگي را پر كرده بود.
حسين مبشر، محمد خاتمي، امير صالح، فرزانگان و آرتوش غايب بودند.
اين گزارش فشرده از فوتبال 62 سال پيش است. منوچهر مهران ديد خوبي داشته و اگر همين ها را كه نوشته است از راديو پخش مي كرد، گزارش جامعي مي شد؛ محل مسابقه، وضع هوا، جو استاديوم، نحوه بازي و كيفيت به ثمر رسيدن گل ها، نگاه خاص به تيم ها نداشتن و بازيكنان را بي جهت بزرگ نكردن.
گزارش نويس، از بزرگترين بازيكن۶ دهه گذشته عباس سياه به اختصار چنين آورده است:
عباس تنيده گر هافبك وسط قوي است، ما راضي هستيم از آنكه در اين بازي دريبلينگ نكرده و در عين حال كه به فورواردهاي خود به خوبي توپ مي رسانيد، كاملا  مانع از فعاليت فروارد وسط دسته حريف بود، فعاليت عباس در مسابقه تاثير زيادي داشت.
اين گزارش را اگر به درستي تقسيم بندي كنيم درمي يابيم كه خواننده مي تواند خود را در ورزشگاه حس كند. باران و لغزنده بودن زمين، اينكه تيم برگزيده تهران در كنار هم بازي نكرده بودند. تحسين بازيكناني كه تكروي نكرده و در ورزشي گروهي، چون فوتبال در اختيار تيم بوده اند و خودخواهي نداشته اند.
از تيم حريف تعريف مي كند و مي گويد: در انگلستان زمين هاي مرطوب براي بازيكنان فوتبال چيزي عادي است. آنها بازيكنان بسيار خوبي داشتند و 3 بازيكن (ورزش پيشه) بسيار عالي بين آنها بود. در نيمه دوم بايد گفت كه تيم انگليس عملا  10 نفري بازي مي كرد كه بازي 2 بر 2 به نفع طرفين پايان يافت.
پيش از روشن شدن صفحات تلويزيون در خانه هامان، داشتن راديو امري عادي بود، همه جا راديو وسيله گرفتن خبربود و آگاه شدن به آنچه حداقل در دنيا مي گذرد و صدالبته تفسير صحيح و در جريان گذاشتن مردم در كوران حقايق انتظاري بيهوده بود. ورزش در راديو سهم زيادي نداشت، هرچه بود خبر بود و بامداد پيش از برنامه هاي معمول كه ورزش سوئدي و نواي مرشدان زورخانه بود. جا داردكه اينجا از مرشد جعفر شيرخدا كه از نوابغ زمان خود بود، به كوتاهي سخني بگوييم. او مرشدي بود ارشادكننده و آشنا با ادب كهن ايران. اشعاري كه او انتخاب مي كرد، هر بامداد با صداي گوشنوازش ورزشكاران را بيدار و وادار به ورزش سنتي زورخانه مي كرد. رفته رفته در اين شرايط ظرفيت امجديه بيشتر مي شد و از 3 هزار نفر به  ۵ هزار نفر مي رسيد و مردم به فوتبال علا قه مند شده بودند.
فوتبال رفته رفته جا باز مي كرد، باشگاه هاي جديدي جلب توجه مي كردند و هواخواهان زيادتر مي شدند و تنها نقص بزرگ نداشتن تيم هاي ملي و رقابت در مسابقه هاي بزرگ بين المللي بود. طبق مداركي كه از 48 سال پيش در دست است، هيچ مسابقه فوتبالي از راديو ايران به شكل مستقيم پخش نشده است.
هيچ اثري از راديو در ميان نيست. پخش راديويي براي ما دشوار بوده است. فرستنده ها ضعيف بوده و افرادي تربيت نشدند تا قدرت كلا م و اطلا ع كافي در زمينه كلي ورزش داشته باشند.
رفته رفته محصلا ن اعزامي به فرانسه و آلمان بازگشتند و زمزمه اي پديد آمد كه مي توان بعضي از مسابقه هاي ورزشي را با فرستنده هاي غيرثابت گزارش كرد
ما در انديشه اين مساله نبوديم كه رفته رفته محصلا ن اعزامي به فرانسه و آلمان بازگشتند و زمزمه اي پديد آمد كه مي توان بعضي از مسابقه هاي ورزشي را با فرستنده هاي غيرثابت گزارش كرد.
فرنگ رفته هايي كه در قالب دانشجو از بازي هاي 1936برلين ديدن كرده بودند به خوبي واقف بودند كه مي توان مسابقه هاي فوتبال، كشتي و برخي از مراسم سنتي را پخش كرد. تا اين مساله عملي شود سالها طول كشيد. به بازي هاي 1948لندن رسيديم و نخستين گروه ورزشي ما در بازي هاي چهاردهم شركت كردند. حتي مطبوعات هم كسي را اعزام نداشتند تا كيفيت رويارويي پهلوانان ما را با رقباي ديگر كشورها ضبط كنند و ما بدانيم كه چگونه بود آن بازي ها و شكست كشتي گيران ما در لندن؟
تا آنجا كه مدارك نشان مي دهد، شادروان حيدر گوهرشناس كه از محصلا ن اعزامي به اروپا بود، نخستين گزارشگر موسمي و فصلي بود كه جريان ورزش هاي زورخانه اي را از راديو پخش كرده است.
ردپاي حيدر گوهرشناس را روز نوزدهم بهمن ماه 1329 كه خلا صه اي از جريان مكتوب يك مسابقه صحرانوردي را كه 152 دونده در آن مبارزه كرده اند پيدا مي كنيم. عنوان مقاله چنين است:
با شركت 152 دونده، مبارزه زيباي اين دوندگان نيرومند كه اندام كشيده و چهره هاي برافروخته آنان نشانه اي از يك تندرستي و جواني تابناك بوده بسيار ديدني و تحسين برانگيز به نظر مي رسيد. جريان اين مسابقه از راديو تهران پخش شد. در اين گزارش پس از معرفي چهره هاي سرشناس ورزش و مسوولا ن اجرايي مسابقه و سرپرستي آن كه برعهده قهرمان معروف دوهاي استقامت و عضو باشگاه نيرو وراستي آقاي مصطفي مسعودنيا بوده است، آورده شده:
آقاي حيدر گوهرشناس چگونگي مبارزه دوندگان و موقعيت و خط سير و احساسات مردم را به سبكي كه در كشورهاي اروپا مرسوم است، مرتب از پشت ميكروفون فرستنده راديو تفسير مي كردند و همه شنوندگان مي توانستند جريان مهيج اين مسابقه را لحظه به لحظه مجسم كنند. بعد سخنراني هاي مدير باشگاه نيرو و راستي، رئيس تربيت بدني و معرفي دونده موفق از رديف اول تا بيستم آورده شده است.
حيدر گوهرشناس در زمينه مديريت هتل فعاليت داشت و هتل آبعلي را اداره مي كرد و گور او در دامنه هاي بلند آن سامان هنوز پا برجا و باقي مانده است، در عين حال گوهرشناس كارگردان راديو هم بوده است. زيرا برنامه خود را با بانگ رساي شادروان مرشد جعفر شيرخدا آغاز كرده بود.
جفاي كار گزارشگري راديو بر سبيل اتفاق بوده است، نه استادي، نه شاگردي، نه پيشكسوتي و نه كوچكترين آموزشي.
بنابراين هر كس به مقتضاي ذوق و سليقه فطري به اين مهم پرداخته است. آنان كه صداي گوهرشناس را شنيده بودند اظهار مي داشتند كه صدايي مهربان و بانگي آرام تحويل شنوندگان مي داده است. متاسفانه در سالهاي آغاز كار، نوار ضبط وجود نداشته تا بشنويم و به داوري بنشينيم.
گوهرشناس هرچه كرده است در خور و توان وسايل ابتدايي آن زمان بوده است و هيچ ايرادي به وي وارد نيست. روحش شاد كه مردي با فرهنگ و دانش بود و فرانسه را بليغ و فصيح صحبت مي كرد. اين گام نخستين گزارشگري راديو بوده است. در آن زمان هيچ برنامه اي نظارت از پيش نداشته است و مي دانيم كه صفحات موسيقي و آواز در لندن، پاريس يا بمبئي ضبط مي شد.
نگارنده اين سطور در مسابقه صحرانوردي از خيابان فردوسي تا ورزشگاه امجديه شركت داشت كه گوهرشناس از درون يك اتومبيل روباز اين رقابت  را به خوبي گزارش مي كرد و حالا  كه آهنگ او را به ياد مي آورم پي مي برم كه دو و ميداني را كاملا  مي شناخته. زيرا در جريان سربالا يي خيابان فردوسي از رقابت هاي 3دونده فنلا ندي با يك قهرمان ژاپني صحبت مي كرد. او بارها از كيتي سن برنده مدال طلا ي ماراتن برلين، ارقام و نكته هاي باريك را شاهد مثال مي آورد و سعي داشت كه از تكرار مسايل پرهيز كند و اين خود هنر بزرگي است كه گزارشگر شنونده هاي كثير راديو را خسته و منزجر نسازد.
بنابراين پايه كار راگوهرشناس نهاده است، او در بازي هاي آسيايي 51 دهلي نو رسما عضويت گروه اعزامي را داشت، با عنوان رئيس تبليغات در آن سفر يك دستگاه ضبط صوت در اختيار گزارشگر راديو نهاده بودند. از قضاي روزگار حادثه اي اتفاق افتاد كه هرگز گزارش آن پخش نشد، به رغم پيروزي وزنه برداران ايران و بازي خوب تيم ملي فوتبال ايران در برابر ژاپن و هند كه باعث شد مردان ما با مدال هاي نقره فوتبال آسيا به تهران بازگشتند.
براي اينكه هزينه رفت و آمد ورزشكاران به بازي هاي آسيايي دهلي نو رقم بالا يي نباشد، 3 هواپيماي ارتشي كاروان ورزشي را به هند برد و قرارشد قهرمانان را بازگرداند. گوهرشناس از قرار تعريف دكتر زاهدي پزشك مسوول تيم از جريان مسابقه ژاپن و ايران و هند گزارش هايي تهيه مي كند و با خود مي آورد.
در راه بازگشت يكي از هواپيماها به اصطلا ح وا مي زند و خلبان پيشنهاد مي كند تا بار هواپيما را سبك كنند و در نتيجه همه چمدان هاي ورزشكاران را در نزديكي و در داخل مرز ايران فرو مي ريزند. متاسفانه پس از چند لحظه ضبط صوت گوهرشناس هم در هوا رها مي شود. هرچه او التماس مي كند ثمربخش نمي شود و خلبان با اشاره به لئون كوركچيان قهرمان سنگين وزن وزنه برداري اظهار مي دارد كه اگر ايجاب كند براي جلوگيري از سرسام هواپيما كوركچيان را هم به بيرون پرتاب خواهند كرد...!
به هر صورت نخستين گزارش از مسابقه فوتبال بازي هاي آسيايي به چنين وصفي كه آمد، هدر رفت و هرگز از راديو پخش نشد... تا فرصتي ديگر كه فوتبال به راديو راه پيدا مي كند...
او انساني متعهد، مودب و ذاتا آرام بود و از آغاز كار به راهي درست رفته بود. اگر به درستي به داوري بنشينيم بايد بر او كه حالا  دستش از دنيا كوتاه شده است و آرام در آن بلندي هاي برف و بارانگير خفته است، طلب مغفرت كنيم. رحمت خداي بر او باد... تا بعد....

گزارش و گزارشگري در ايران
000273.jpg
جهانگير كوثري
اين نام ها در ورزش ما چه جايگاهي دارند؟ نقش آنها در باروري ورزش چه اندازه بوده است؟ آيا گزارشگران ورزشي راديو و تلويزيون طي اين 60 سال را مي  توان در رديف قهرمانان ملي قرار داد. فرهنگ در الفاظ و واژه هاي اين جماعت اندك كه تعدادشان پس از عبور از صافي به 10 نفر هم نمي  رسد، چه حجمي از ورزش را اشغال خواهد كرد. بهمنش، روشن زاده، خدابخشيان، كوثري، وارث، شفيع، فردوسي پور و... توانسته اند از دو رسانه عمومي در ترويج و تعميم ورزش سهم داشته باشند؟

نهضت ورزش نوين ايران از سال 1313 آغاز شد و 24 سال بعد با شركت در المپيك 1948 لندن به جرگه كشورهاي شركت كننده در المپيك پيوست. فعاليت ورزشي در آموزشگاه ها از 89 سال پيش انجام مي  شد. در دانـشكــده افـســري نـيــز بـه دليـل حضـور تحصيلكرده هاي ايراني كه از آلمان آمده بودند، در رشته هاي ژيمناستيك فعاليت گسترده اي جريان داشت. سرهنگ گرانمايه كه خود از قهرمانان و شيفتگان اين رشته بود، با قراردادن آن در برنامه صبحگاهي پادگان و خواندن سرودهاي مهيج، اين رشته پايه را در بين نظاميان رواج داد. مرحوم قاسم فارسي نقل قول مي  كرد كه بعدها اين حركات از طريق راديو پخش و فني تعليم داده مي  شد. در واقع گزارش اين حركات، همان صحبت ها و فرمان هايي بود كه او به دانشجويان نظامي مي  آموخت. گرانمايه صداي رسايي داشت و داراي اندام ورزيده اي بود. قاسم فارسي بعدها خود مسوول گزارش ژيمناستيك شد و با پاي پياده از راديو به دانشكده افسري مي  آمد و برمي گشت.
او در برنامه  اي با نام ورزش در خانه تعليم ژيمناستيك مي  داد. قاسم فارسي نيز از قهرمانان ژيمناستيك بود.
در توسعه و تعميم ورزش به ويژه ژيمناستيك مرحوم نصيرالدوله بدر، وزير فرهنگ وقت نقش زيادي داشت و در نهايت سيد محمدتدين بود كه قانون اجباري ورزش را در مجلس به تصويب رساند.
آغاز كار گزارش ورزشي به همان اوايل دهه بيست شمسي بازمي گردد.
در اواخر سال 1318 در نخستين دوره مسابقات قهرمان كشور كه به المپيك كوچك معروف بود، بازي ها از طريق راديو به شكل ضبط شده پخش مي  شد. گزارش ها هم حالت انتقال اطلا عات داشت و هم تعليم و آموزش. اين بازي ها را ابوالقاسم شكرايي كه يك سال بعد به رياست اداره تربيت بدني رسيد، گزارش مي  كرد.
در واقع نمي  توان هيچ يك از اين نوع صحبت ها يا گزارش ها را يك گزارش ورزشي ناميد.
حيدر گوهرشناس نيز در۶۰ سال پيش ورزش باستاني را با صداي زيبا گزارش كرد، اما نوع گزارش نيز بيشتر حالت خبري داشت و در ضمن آن، از شاهنامه نيز ابياتي خوانده مي  شد. مانند شرح مسابقات گوي و چوگان در ايران باستان كه به شكل تمثيلي از شاهنامه گرفته مي شد. يك گروه يا تيم را به سردستگي سياوش و گروه ديگر را بــه نــام افــراسيـاب مي ناميدند و اشعاري از ايـن دسـت خـوانـده مي شد:
همان روز گردان به ميدان شدند
گـرازان و با روي خندان شدند
چـنيـن گفت پس شاه توران بدوي
كه ياران گزينيم در زخم گوي
ســيــاوش چنيـن گفت با شهريار
كه كي باشدم دست چوگان به كار
برابر نيارم زدن با تو گوي
هـميـدان هماورد ديگر بجوي
معمولا  اين اشعار را در ضمن مسابقه براي تماشاگران مي خواندند و گزارشگر يا راوي بايد صـداي رسـا و قـوي مي داشت، راويان قديم در اصـل گزارشگران جـنـگ و ورزش نيـز بودند.
همزمان با تاسيس فدراسيون هاي ورزشي در سال 1326، موضوع اشاعه ورزش از طريق راديو نيز جدي شد و به فراخور هر مسابقه عده اي گوينده آن را در راديو به شكل خبر اعلا م مي داشتند و گاه نظراتي نيز در آن بيان مي شد. مثلا  در تيرماه سال 1326 كه نخستين تيم ملي ايران در مسابقات جهاني شركت كرد، مهندس حسين صادق بهلسينكي كه سرپرستي تيم را به عهده داشت از مسوولا ن راديو خواست تا گزارش هاي ايـن مسابقات را در راديــو اعـلا م كننـد. نـامجـو، سلمـاسـي، مـهينــي، رئـيسـي و مـيـرقـوامـي قهرمانان اعــزامــي بـودنـد كـه سرپرستي و مربيگري آنـان بـه عهـده داود نصيري بود. (نصيري در اكثر رشته ها تبحر و مطالعه داشت و داور فوتبال نيز بود)
در راديو براي اولين بار اين خبر را با شكلي حــمـاسـي و حسـي نـاسيوناليستي اعلا م داشتند. گوينده آن را به خاطر ندارم، اما هيجان خاصي به خبر داده بود و خـود بـرافروخته و هيجانزده از قهرمانان وزنــه بـرداري چـون پهلوانان شاهنامه ياد مي كرد. اين نخستين بار بـــود كــه احـســاس ملي گرايي در ورزش خود را نشان مي داد.
به دنبال آن، اعزام تـيـم هـا به مسابقات رسمي و غير رسمي و جـهــانـي آغـاز شـد. وزنه برداري به ايتاليا رفت و در مسابقات جهاني سوم شد. تيم كشتي آزاد در سال 1333 در توكيو در مسابقات جهاني نيز به مقام سوم رسيد و عباس زندي و جهانبخت توفيق اول شدند. تيم بسكتبال نيز به استانبول رفت و در مسابقات بين المللي چهارم شد. المپيك 1952 نيز اين فرصت را به ايران داد تا در 4 رشته و با 23 ورزشكار به مسابقات برويم. راديو اين مسابقات را به شكل زيبايي ضبط و پخش كرد.
كار خبر و گزارش ورزشي از زماني جدي شد كه اولين باشگاه ورزشي ايران در تهران شكل گرفت. عده اي از اعيان و اشراف به اتفاق نمايندگان سياسي ديگر كشورها اقدام به تاسيس كلوبي به نام كلوب اسب سواري و چوگان كردند و براي تبليغ آن در راديو و در برنامه هاي جداگانه مسابقات آن را تفسير مي كردند. به دنبال آن كلوب هاي ديگري تشكيل شد تا سال 1322 كه باشگاه هاي شعاع و نيكنام آغاز به كار كردند و باشگاه دوچرخه سواران نيز پا گرفت كه بعدها به تاج تغيير نام داد و در نهايت استقلا ل شد. از سال 1330 به بعد بايد كار گزارش و گزارشگري را جدي گرفت. عطاءالله بهمنش، اولين گزارشگر واقعي بود كه در راديو مسابقات دووميداني را گزارش مي كرد. او معيارها و اصول گزارشگري را بر اساس قـريحـه و عشق دروني خود به ورزش به ويژه دووميداني، منسجم و مدون كرد. بهمنش گزارش فوتبال از راديو را به گونه اي انجام مي داد كه شنوندگان خود را در ورزشگاه حس مي كردند. لحن نرم، واژه هاي فارسي زيبا و تسلط بر فضاي مسابقه، از او يك گزارشگر مبتكر ساخت. بهمنش به مرور زمان در رشته هاي فوتبال و كشتي تسلط بيشتري پيدا كرد و با مطالعه در اين زمينه به عنوان بدعتگذار اين حرفه شناخته شد. بهمنش در هيچ دانشگاه يا مدرسه اي درس گـزارشگري نخوانده بود. آنچه در زمينه گزارشگري راديو و تلويزيون اتفاق افتاد، نتيجه تلا ش و كنكاش شخص بهمنش بود كه بعدها به عنوان الگو و نمونه قابل تقليد گزارشگران، جوان ترها به آن اعتماد داشتند. حبيب روشن زاده و مانوك خدابخشيان، ديگر گزارشگران نسل هاي بعد و همزمان با بهمنش بودند كه خدابخشيان با تخصصي كردن گزارش هاي خود در رشته فوتبال به آن ابعاد تازه اي داد و تفسير و تحليل را به گزارشگري اضافه كرد. با تاكيد برتاريخ هاي ياد شده درمي يابيم كه اين حرفه در ايران بسيار جوان و بي تجربه است و با وجود رشد فزاينده ورزش در جهان، گزارشگران ما هنوز اين امكان را ندارند كه در يك كلا س يا دانشكده امور اوليه آن را بياموزند. گزارشگران جوان امروزي نيز ارزش هاي خود را دارند وگرچه بار فني و فرهنگي آنان ضعيف تر شده است، اما توانسته اند با جريان روز اين حرفه خود را هماهنگ كنند.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   در شهر  |   شهر آرا  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |