پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۴
گزارش نخستين همايش «موسيقي مازندران» بابل- ۲۲ ارديبهشت۸۴
عطر بهار نارنج با نواي «لَلِه وا»
اشاره:نخستين همايش «موسيقي مازندران» به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي بابل و انجمن فرهنگي - ادبي بابلي هاي مقيم تهران روز پنج شنبه ۲۲ ارديبهشت با حضور جمع زيادي از موسيقيدانان، شاعران،  هنرمندان و اساتيد دانشگاه ها در مجتمع فرهنگي _سينمايي بابل برگزار شد. اين همايش براي اولين بار است كه بعد از انقلاب به طور خاص و موضوعي به موسيقي مازندران پرداخته و در آن پژوهشگران به همراه نوازندگان و خوانندگان مازندراني به اجراي برنامه پرداختند.گزارش اين همايش را در ادامه با هم مي خوانيم.
001674.jpg
عادل جهان آراي
در يك بعد از ظهر زيبا و بهاري شهربهار نارنج مازندران،بابل، ميزبان جمعيت فراواني بود كه آمده بودند تا از ظرايف و گوشه هاي موسيقي مازندران لذت ببرند. در اين همايش كه به گفته مسئولين برگزار كننده اولين همايش موسيقي مازندران بوده است،  مطالب و موارد جديدي مطرح شد كه شايسته است تا در آينده كار و تحقيق بيشتري روي موضوعات آن انجام شود.
موسيقي مازندران، درون مايه اي شاد، پر تحرك و سرشار از انرژي دارد. حس و حال آهنگ هاي آ ن معمولاً غنايي و عاشقانه است و حتي «اميري » هاي آن كمتر نشاني از غم و اندوه دارد؛ بلكه ذات اميري ها غنايي و اشعارش غالباً عاشقانه است، اگر غمي در آن است، بيشتر غم يار و محبوب است تا غم روزگار و خويشتن. اين ويژگي ها و زيبايي ها سبب شد كه علاقه مندان فرهنگ و هنر اين ديار براي حفظ و اعتلاي داشته هاي فرهنگي و موسيقايي بكر خود در فراخواني محققان و پژوهشگران و هنرمندان مازندراني و غيرمازني را گردهم آورند تا در شناخت و تبيين هر چه بهتر و بيشتر سنن و آداب و فولكلور اين ديار گامي تازه و نو بردارند.
جمعيت زيادي كه مشتاقانه از راه هاي دور و نزديك آمده بودند تا با نغمه هاي دلنشين هم نقبي به خاطرات خود بزنند و هم با ضبط و ثبت نواهاي محلي بر بقاي آن صحه بگذارند.اين همايش كه عملاً از ساعت ۱۶ آغاز شده بود تا ساعت ۲۱ ادامه داشت.
در ابتدا بعد از تلاوت آياتي از كلام الله مجيد و نواختن سرود جمهوري اسلامي، دكتر ايرج كريميان دبير همايش و رئيس هيئت مديره انجمن فرهنگي _ ادبي بابلي هاي مقيم تهران پيرامون اهداف، دلايل و چگونگي تشكيل همايش سخناني بيان كرد.
وي گفت: «از آنجايي كه يكي از اهداف انجمن به عنوان يك تشكل غير دولتي، حفظ و اعتلا و اشاعه آداب و سنن محلي و بومي است، تصميم گرفتيم كه سلسله همايش هايي را با عنوان«مازندران شناسي»و با موضوع متنوع فرهنگي هر چند ماه يك بار در يكي از شهرهاي مازندران برگزار كنيم، كه در حقيقت اولين همايش را با موضوع« موسيقي مازندران» آغاز كرديم.»وي افزود: «ويژگي هايي كه اين هنر دارد و مي تواند يكي از عوامل وحدت و پيوند مازندرانيان در گستره مازندران باشد و همچنين كار پژوهشي كمتري كه تا به حال پيرامون موسيقي مازندران انجام شد، اعضاي انجمن را ترغيب كرد كه تا پيرامون موسيقي مازندران فعاليت هايي را آغاز كنند. كه البته براي به انجام رسيدن و هر چه بهتر برگزار شدن آن رياست محترم اداره فرهنگ وارشاد اسلامي بابل و همكاران ايشان مساعدتهاي فراواني مبذول داشتند كه اگر پشتيباني هاي آنها نبود يقيناً ما به تنهايي توان برگزاري چنين همايشي را نداشتيم.»
دكتر كريميان گفت: «بعد از فراخوان همايش كه از اسفند سال ۸۳ انجام گرفت، مقالات متعددي به دبيرخانه همايش ارسال شد كه توسط اعضاي كميته بررسي مقالات آقايان دكتر امين  السادات شهميري،احمد محسن پور و عادل جهان آراي بررسي شد كه در نهايت ۱۴مقاله انتخاب گرديد و قرار است در آينده به شكل كتابي تحت عنوان«گزيده مقالات همايش موسيقي مازندران» در دسترس علاقه مندان قرار گيرد.» وي يادآور شدكه قرار بود اين كتاب همزمان با روز همايش منتشر شود كه به دليل فرصت كم، عملاً اين امر ممكن نشد و كار چاپ آن به تعويق افتاد.
دكتر كريميان در پايان،اظهار اميدواري كرد كه همايش موسيقي مازندران فتح بابي براي شناخت بهتر و بيشتر فرهنگ غني و بكر مازندران باشد.
بعد از سخنان دبير همايش رمضان كريمي نوازنده سرنا و علي عليزاده و محسن عليزاده نوازندگان «دو سركتن» بخش هايي از موسيقي مازندران را اجرا كردند، در اين برنامه كه با عنوان پنج ضربي اجرا شد به ترتيب «پيش نوازي» ، كتولي، يك چوبه، دوچوبه، تركمني، سه چوبه، رووني ،جلوداري و... نواخته شد كه مورد تشويق حاضرين قرار گرفت.
اين نوازندگان ظرايف و دقايق ملودي هاي محلي را به اين دليل انتخاب كردند تا پژوهشگران حاضر بتوانند در ارائه ديدگاه هاي خود بهتر و حسي تر سخن بگويند.
اولين سخنران همايش «دكتر ساسان فاطمي» پژوهشگر و موسيقي شناس جوان و بنام كشور بود كه پيرامون «رپرتوار آوازي و قشربندي سني» در موسيقي مازندران سخنراني كرد.وي پيش از ورود به مبحث اصلي خود در باره اصطلاح «موسيقي مقامي» يادآور شد كه امروزه به غلط به موسيقي محلي موسيقي مقامي مي گويند، در حالي كه موسيقي مقامي مي تواند موسيقي هاي تركي، عربي و تاجيكي هم باشد و اينكه فقط به موسيقي محلي يك منطقه واستان موسيقي مقامي بناميم درست نيست.»
دكتر فاطمي در ادامه گفت:«موسيقي آوازي احتمالاً شاخص ترين نوع موسيقي مازندران است، چيزي كه عمدتاً در مورد تمام فرهنگهاي موسيقايي ايران مي تواند صدق كند. اگر امروزه آوازهاي مازندراني را با نواي دو تار (در شرق مازندران) يا كمانچه (در مركز و شرق) همراهي كنند، بايد دانست كه آنها را به طور سنتي و بدون همراهي ساز اجرا مي كرده اند.» وي افزود:«رپرتوار آوازي اجزايي دارد كه هويت فرهنگي موسيقايي مازندران به آنها وابسته است و قطعاتي چون اميري و كتولي از جمله  اين اجزا به شمار مي روند. گذشته از آن، اين رپرتوار به نوعي در قشربندي سني در جامعه كه به طور سنتي مي تواند به دو بخش عمده، يكي مخصوص جوان ترها ديگري مخصوص مسن ترها تقسيم شود.»
وي با بيان اينكه دوبخشي بودن رپرتوار آوازي مازندران كه باذوق دو قشر سني مختلف،جوان و پير، مطابقت مي كند، گفت:«تقسيم بندي ما به هيچ وجه ذهني نيست و با دو فضاي روحي متفاوت، يكي پر جنب و جوش تر، برانگيخته تر وزميني تر و ديگري متين تر، آرام تر و آسماني تر تطابق مي كند:چيزي كه در مجموع با همان تقسيم بندي جوان/پير همخواني دارد.»
وي چهار آواز روايتي«اميري »،« طالبا »، نجما و حقاني را در بخش رپرتوار آوازي پيرمردها قرار داده و يادآور شد كه«نجما»و«حقاني يا صنم »گرچه در اصل مازندراني نيستند، ولي عميقاً در رپرتوار آوازهاي مازندران ريشه دوانده اند وشيوه خواندن آنها، مجموعه اي از عوامل شامل رنگ صدا و شيوه اجراي تحريرها، كاملاً مازندراني است.»
دكتر فاطمي در توضيح و تبيين آوازهاي «جوانان مجلس» گفت: «برخلاف رپرتوار«پيرمردمجلس »، در رپرتوار آوازهاي جوانان عمدتاً به مضامين زميني و ملموس برخورد مي كنيم. اشعار آوازها ديگر از جهان افسانه نيست، بلكه موضوعات روز و مسائل اين جهاني را در بر مي گيرد، اينها از عشق و دوري سخن مي گويند، به بدگويي از بدخواهان مي پردازند، منظره اي را تصوير مي كنند، يا از بداقبالي شكايت مي كنند.»وي گفت:«شاخص ترين «آوازهاي جوانان مجلس »دو آواز با وزن آزاد كتولي و كله حال و ترانه هاي موزون به نام« كيجاجان »است.»وي با تاكيد بر اينكه كتولي و «ليلي جان» محبوب ترين آواز با وزن آزاد مازندران است، گفت: «اين آواز امضاي موسيقايي منطقه است.»
در ادامه، آقاي جهانگير نصري اشرفي، پژوهشگر و محقق فرهنگ و موسيقي نواحي ايران با وجود تألمات روحي به علت از دست دادن والده اش،در همايش حضور يافت و مقاله خود را پيرامون ژانر نويافته اي به نام «تاريخ برخواني» قرائت كرد.وي گفت: «قرار بود كه در اين همايش تنها«تاريخ برخوان»مازندراني ساكن آمل هم شركت كنند تا به شكل عملي با شيوه تاريخ برخواني آشنا شويم، اما به علت مشكلاتي كه براي بنده پيش آمده اين امر ممكن نشد.»
نصري اشرفي  افزود:«تاريخ برخواني از ژانرهاي آييني و فرهنگي ايرانيان است كه تاريخ و قدمت چند هزار ساله دارد و در حقيقت نقل شفاهي تاريخ و آداب اين سرزمين است.»وي گفت: «متأسفانه اين ژانر در حال فراموشي است و من در ايران دو نمونه از آن را بيشتر نديدم، يكي در استان لرستان و ديگري در استان مازندران واقع در روستاي چلاو آمل كه پيرمردي نود ساله است.»
نصري اشرفي گفت: «مضامين هر دو تاريخ برخوان تقريباً شبيه هم است، ولي نوعي موسيقي و بازسرايش اين دو به علت تفاوت فرهنگي و زباني از هم متمايز است.»اين پژوهشگر موسيقي گفت:«اشعاري كه توسط تاريخ برخوان خوانده مي شود،روند تاريخي ايران را تشريح مي كند و در آن سرگذشت پادشاهان و حتي چهره هاي مقدس ديني شرح و وصف مي شود.»
سخنران بعدي خانم نيلوفر روحي بود كه مقاله پژوهشي خود را با عنوان «شناخت سازهاي بومي مازندران» قرائت كرد.وي گفت: «محدوده موسيقايي مازندران فراتر از آن چيزي است كه امروز تحت عنوان محدوده جغرافيايي اين استان ذكر مي شود، چرا كه اين محدوده قسمت هايي از استان تهران، سمنان و گلستان را نيز در بر مي گيرد. موسيقي بخش عمده اي از دو سوي رشته هاي كوه البرز موسيقي مازندران محسوب مي شود.»
وي حوزه موسيقي مازندران را به سه بخش مركزي،شرق و غرب مازندران تقسيم كرده و ويژگي هاي سازهاي شاخصي را كه در مناطق مختلف استان ديده مي شود تشريح كرد، سازهايي كه توسط وي بررسي شد، شامل: دوسركتن،دوتار، كمانچه، سرنا(شرق مازندران)، لَلِه  وا(مركز)، دهل و دايره بود.وي علاوه بر توضيح ويژگي هاي شكلي و اجرايي اين سازها به تاريخچه و چگونگي ورود و حضور اين سازها در مازندران اشاره كرده و لَلِه  وا(ني به زبان تبري)ودو سركتن را به سبب نام مازندراني كه اين سازها دارند از سازهاي مورد علاقه مردم مازندران دانست كه در اغلب ترانه ها و ملودي هاي مناطق مازندران اين ساز نواخته مي شود.
در ادامه برنامه مراسم «نكوداشت و تجليل از دكتر امين السادات شهميري» يكي از چهره هاي علمي و آكادميك موسيقي مازندران و ايران برگزار شد.
در ابتداي نكوداشت دكتر شهميري، مجري برنامه بخشهايي از زندگي نامه وي را قرائت كرد: دكتر شهميري سال ۱۳۰۸ در شهر بابل متولد شد و پس از گذراندن دوران تحصيلات متوسطه در اين شهر، سال ۱۳۳۳ در رشته «علوم فيزيك» از دانشگاه تهران مدرك ليسانس گرفت و سال ۱۳۳۵دردوره تخصصي(نرم افزار) سمعي و بصري شركت كرد و سال ۳۷ طبق تصويب شوراي عالي فرهنگ مدرك مهندسي دريافت كرد.وي از سال ۱۳۳۴در هنرستانهاي عالي وملي به تدريس «صداشناسي» مشغول شد و در همين زمان براي جمع آوري آداب وسنن صدايي ايران به كليه استانهاي كشور سفر كرد و مقالات متعددي در باب سازهاي بومي، محلي و ملي ايران در مجلات هنري تهران به رشته تحرير در آورد.وي ۱۵ مقاله تحقيقي در زمينه سازهاي بومي ايران نوشت كه همه در مجله «موزيك» چاپ و منتشر شد. دكتر شهميري كتاب «صداشناسي موسيقي» را سال ۱۳۴۹ نوشت كه نشر خوارزمي آن را منتشر كرد. كتابهاي ديگر وي «آوانگاري مغناطيسي» و «اصول نورپردازي در تئاتر» نام دارد كه سال ۱۳۴۳ به چاپ رساند.
وي سال ۴۳ مسئوليت «آزمايشگاه صداشناسي موزيكولوژي» را به عهده گرفت و در اين زمان سازهاي بومي و محلي را از نظر عملكردي و موسيقايي مورد آزمايش قرار داد.
وي از سال ۴۹ به عضويت «كميته كنفرانس كنگره بين المللي موسيقي شرق وغرب» در آمد و هنوز هم عضو اين كميته است. دكتر شهميري در دانشكده هنرهاي دراماتيك «ابزارشناسي وسايل فيلمبرداري» ، «پرسپكتيو رنگ و نور» ، «اصول فني صدابرداري» را تدريس كرد.آخرين كتاب او سال ۸۳ با نام «امكانات صحنه» توسط نشر ني منتشر شد.
پس از شرح مختصر بيوگرافي دكتر شهميري، دكتر ايرج كريميان پيرامون جايگاه علمي او و سجاياي اخلاقي اش سخناني ايراد كرد. سپس دكتر شهميري در ميان ابراز احساسات حاضرين، پشت تريبون قرار گرفت و ضمن پاسخ به تشويق هاي مكرر مردم، در سخنان كوتاهي ياد آور شد كه همه كساني كه دل در گرو ميهن و زادبوم خود دارند بايد براي اعتلاي فرهنگ و هنر خود تلاش كنند.سپس لوح يادبود اولين همايش موسيقي مازندران توسط دكتر كريميان به آقاي دكتر شهميري اهدا شد.
در بخش دوم برنامه داود لطيفي رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان بابل در سخنان كوتاهي ضمن خيرمقدم به مهمانان و حاضرين از گردانندگان و دست اندركاران برنامه تشكر كرد و اظهار اميدواري كه همايش هايي چنين با همت مردم و مسئولين برگزار شود.
در ادامه ارسلان طيبي نوازنده «لَلِه وا» قطعاتي را به شكل تك نوازي اجرا كرد. وي قطعات موسيقي چوپاني از قبيل «مش حال»، دنباله مش حال، كتولي، گله ره بردن، و غريبي حال را نواخت.
احمد محسن پور،نوازنده كمانچه، آهنگساز وموسيقيدان مازندراني ديگر سخنران اين همايش بود كه مقاله ايشان با عنوان «موسيقي و سنت دو مقوله مجزا» را خانم سيما شكراني عضو گروه شواش قرائت كرد.محسن پور كه بخش موسيقي اين همايش را مديريت مي كرد، گفت: «موسيقي مازندران جزيي از فرهنگ بشري و دستاورد فرهنگي همين جامعه است، اين دستاورد از نظرگاه تاريخ از عوامل مختلف اجتماعي، اقتصادي، تاريخي و از آرمان خواهي هاي فردي و جمعي اين مرز وبوم همراه با شكست ها و پيروزي هاي به دست آمده از دل رسم و رسوم تلخ و شيرين زندگي مردم اين سامان مايه گرفته، تا اين هويت را پيدا كرده است.»
وي افزود: «با توجه به اينكه موسيقي جزيي از شاخه هنر است و هنر و سنت دو مقوله اجتماعي اند كه در برخي از زمينه ها ممكن است به وحدت برسند و كاركرد مشترك داشته باشند، ولي وقتي دوران اجتماعي تغيير نمايد،  اين موسيقي است كه خود را با شرايط جديد، به طريقي تطبيق مي دهد، اما سنت چون متعلق به دوره خاصي است، اين موقعيت را ندارد.»
وي در ادامه به دو مقطع تاريخي موسيقي مازندران اشاره كرد كه نقش بسزايي در موسيقي اين منطقه داشت؛ «مقطع اول از دهه ۱۳۰۰تا ۱۳۴۰ بود كه با ايجاد كارخانه ها، مراكز فرهنگي و تأسيس راديو گرگان بود، كه در اين فضا موسيقي كاملاً كاربرد عيني داشت و مقطع دوم از دهه ۱۳۵۰ شروع شد و هنوز ادامه دارد، به تدريج كاربرد عيني موسيقي مازندران، همراه با كمرنگ شدن رسم و رسوم سنتي جامعه، از بين رفت و يا دست كم بسيار كم رنگ شد، ولي كليت ذهنيت آن موسيقي همچنان به قوت خود باقي است.»
در ادامه نوبت به اهداي لوح ياد بود به برگزيدگان اولين همايش موسيقي مازندران رسيد كه توسط دكتر شهميري و دكتر ايرج كريميان به چهارده نفر از برگزيدگان اهدا شد.
در اين مراسم آقايان دكتر ساسان فاطمي، احمد محسن پور، جهانگير نصري اشرفي، كيوان پهلوان، عسكري آقاجانيان، بهمنيار شريفي، ابوالحسن خوشرو، محمد عظيمي و خانم ها نيلوفر روحي ، مريم الطافي لوح يادبود دريافت كردندو از خانم آذرخش معصومي نيز تقدير شد.
ديگر سخنران اين همايش پژوهشي، بهمنيار شريفي بود كه پيرامون «ساختار شكلي يا قالب كلي موسيقي مازندران» سخنراني كرد.وي ساختار شكلي يا فرم موسيقي مازندران را به دو شكل سازي و آوازي تقسيم كرد و گفت: ساختار سازي موسيقي مازندران خود به گونه چوپاني ومراسمي قابل تقسيم است. در موسيقي چوپاني ساز مورد كاربرد«لَلِه وا »است و اسامي قطعات«لَلِه وا» بر اساس نوع زندگي چوپاني نام گذاري شده مانند: چپون حال، مش حال،كمرسري، چراحال، غريبي حال، زاري حال و غيره كه بيشتر نوع و حالات زندگي چوپاني را وصف مي كند. وي افزود: اما در گونه«مراسمي» ساز مورد استفاده«سرنا»و«دوسركتن» است. مهم ترين مراسمي كه در مازندران به آن اهميت مي دهند، مراسم عروسي است كه ساز «سرنا»و«دوسركتن»در آن ميدان داري مي كنند. بعضي از اين قطعات عبارتند از: يك چوبه، دوچوبه، شروشور، رووني، پيش نمازي، سه چوبه و جلوداري كه به همراه«دوسركتن »اجرا مي شوند.وي ساختار شكلي موسيقي آوازي مازندران را به موسيقي روايي شامل اميري، طالبا، نجما، رعنا، سوت خواني، و موسيقي غير روايي را شامل آييني، گهره سري يا لالايي ، نواجش، موري، كيجاجان و كتولي تقسيم كرد.
ديگر سخنران اين مراسم «كيوان پهلوان» محقق و پژوهشگر دف و دايره بود كه مقاله خود را با عنوان «دف و دايره از بدو پيدايش و كاربرد آن در مازندران» ارائه كرد و گفت: «بي ترديد دايره يا دف اولين سازي بود كه مردم با آن به شور و حال افتاده و در مراسم مختلف خود از آن استفاده مي كردند. خصوصاً كه اين ساز در دوران مادرسالاري كاربرد فراوان داشت. دايره به جهت سادگي شكل و عدم پيچيدگي صوتي و ساختن آن و تهيه راحت يكي از سازهاي پركاربرد بوده است.»وي يادآور شد: «يقيناً اين ساز در مازندران هم كاربرد داشته، اما چون ويژگي  اقليمي مازندران به گونه اي است كه اساساً سازها چندان دوام نمي آورند، به مرور كوچك شده و به دوسركتن تبديل شد. ضمن آنكه چون موسيقي مازندران چندان جمعي و گسترده نيست، در نتيجه دايره يا دف كه از وسعت صدايي بيشتري برخوردارند كمتر به كار مي روند و«دوسركتن »معمول و مرسوم مي شود. همچنين اين ساز معمولاً با«سرنا »نواخته مي شودو البته«سرنا » را هم كمتر به تنهايي مي نوازند، بلكه حتماً بايد با «دوسركتن »همراه باشد.»
وي گفت: «دوسركتن در مناطق ديگر ايران مانند آذربايجان كاربرد دارد كه به آن« قوشا نقاره» مي گويند، در مازندران معمولاً اين ساز روي زمين يا چيزي شبيه ميز گذاشته مي شود تا نوازنده بتواند آن را راحت تر بنوازد.»
وي در ادامه افزود:«موسيقي مازندران البته در حال حاضر از سازهاي چنداني برخوردار نيست و اين امر را نمي توان دليلي بر غني نبودن موسيقي اين خطه دانست، بلكه چون مازندران هوايي مرطوب دارد، سازها هم چندان دوام نمي آورند و نوازنده ها هم نمي توانستند به خاطر تنوع آب و هوايي سازهاي خود را از جايي به جاي ديگر ببرند، در نتيجه بخشهايي از گوشه هاي سازي خود به خود فراموش مي شد، حتي امروزه هم اين مشكل وجود دارد، ولي چون امكانات نگهداري بهتر و بيشتر شده است، سازهاي بيشتري وارد اين منطقه شد و برخي از آنها موسيقي سازي ما را همراهي مي كنند.»
پايان بخش برنامه، اجراي موسيقي محلي مازندراني توسط گروه ابوالحسن خوشرو بود، كه خود نوعي كلاس پژوهشي نيز تلقي مي شد.زيرا وي برخي از قطعات و گوشه هايي را اجرا كرد كه در طول همايش توسط سخنرانان به آنها اشاره شده بود.خوشرو در اين مراسم از «طالبا» تا «عامي دترجان» را اجرا كرد كه خستگي حدود ۵ساعت حضور در سالن را از تن  حاضرين زدود.
در پايان پربيراه نيست كه بگوييم مسئولين و متوليان امر ضروري است كه براي چنين همايش هايي بها و ارزش قائل شده و يقين بدانند كه فقط با حفظ سنت ها و آيين هاي سالم و بكر بومي است كه مي توان هويت و اصالت بومي و ايراني خود را حفظ كرد.

موسيقي
ادبيات
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |