نهمين پيوند ريه در ايران با موفقيت انجام شد
پرواز را به خاطر بسپار
اعظم اهدا كننده ريه اش را نديده است. گفته اند كه او جواني 27 ساله بود كه در تصادف با يك موتور سيكلت دچار مرگ مغزي شده و مادر و خواهر فداكارش اعضاي او را اهدا كرد ه اند و از آن اعضا يك ريه سالم نصيب زندگي اعظم شد
سعيده امين
گزارش شنبه قبل صفحه خبرسازان درباره نخستين عمل اهداي اعضاي بدن در سال 84، بازتاب هاي فراواني داشت. جدا از تماس هاي متعدد خوانندگان ايرانشهر در همدردي و همراهي با خانواده ويدا فيروزيار، تماس هايي هم از متوليان مسئله پيوند اعضاي بدن داشتيم كه مهمترينشان از بيمارستان مسيح دانشوري، جايي بود كه حدود يك دهه قبل براي نخستين بار در ايران مقدمات پيوند ريه، فراهم شد. يكي از بحث هاي مطرح شده در گزارش پايان زندگي ويدا، آغاز ماجراي حيات مسئله از بين رفتن ريه هاي اهدايي ويدا بر اثر تكان هاي شديد آمبولانس بود. اين نكته را پدر داغديده ويدا مطرح مي كرد، اما حضور در بيمارستان مسيح دانشوري، حقايق ديگري را از عمل پيوند اعضا براي ما روشن كرد. اين بار از زاويه اي ديگر به مسئله نگاه شده؛ بيماري كه پس از پيوند زنده مانده و دكتري ايراني كه روزگاري زندگي اش در كانادا را رها كرده تا براي نخستين بار مقدمات دشوارترين عمل پيوند را در كشورش فراهم كند...
پرنده سفيدي روي يك برگ كاغذ كپي در حالي كه شاخه زيتوني به نوك گرفته، روي ديوار اتاق آي.سي.يو بيمارستان مسيح دانشوري نصب شده است و اعظم سعادتمند بانوي 37 ساله اي كه 20 روز قبل فقط يك قدم تا مرگ فاصله داشته، به آن خيره شده تا يادش باشد كه بايد پرواز را به خاطر بسپارد.
اعظم سعادتمند به واقع يك پرنده است؛ آنقدر ظريف و كوچك كه بيشتر به يك نوجوان 16 ساله مي ماند تا مادر سه فرزند. روي تخت بيمارستان لم داده و براحتي هوا را به درون ريه هاي جديدش فرو مي كشد. اتاق سراسر سفيد است. دست هايش را كه از سوزن سرم ديگر جاي سالمي ندارد، روي لحاف سفيد تخت مي كشد و مي گويد: مي توانست به جاي اين لحاف سفيد كفن سفيد رويم باشد. اين تلخ ترين كلامي بود كه اعظم بر زبان راند و مابقي هر چه بود از زندگي بود و اميد و سپاس.
پنج سال قبل به بيماري نادري مبتلا شدم كه طي آن ريه هايم جمع مي شد. اول پزشكان بيماري ام را تشخيص ندادند، اما بعد از مدتي رفت و آمد معلوم شد كه بيماري من لاعلاج است و در نهايت موجب از بين رفتن ريه هايم مي شود. تشخيص بيماري و درمان اوليه چهار سال طول كشيد و در اين مدت اعظم آرام آرام وزن كم مي كرد. خودش مي گويد: اين يك سال آخر هنگام تنفس دچار مشكل شدم. به پزشك مراجعه كردم و او گفت بايد يك ريه جديد به شما پيوند بخورد. او مي دانست كه پيوند ريه يكي از خطرناك ترين انواع پيوندهاست كه احتمال مرگ در آن بسيار زياد است.
اول قبول نمي كردم، اما دخترم كه دانشجوي رشته پزشكي است اصرار كرد. او چاره اي نداشت، چرا كه اين اواخر نمي توانست بدون ماسك اكسين نفس بكشد. دكتر گفته بود كه وضع ات خطرناك است و روزي مي رسد كه حتي با ماسك اكسين هم نفس كشيدن سخت مي شود.
بعد پرستار بخشي از فيلم قبل از عمل اعظم را نشان مي دهد. او حتي قادر نبود كه براي تزريق ماده بيهوشي دراز بكشد و مدام بلند مي شد تا نفس بكشد.
از خدا خواستم كه اگر قرار است زنده نمانم، پايم به اتاق عمل باز نشود، اما شد.
همه چيز در يك روز اتفاق افتاد. اعظم براي انجام آزمايشات اوليه به بيمارستان آمده بود تا در كميسيون پزشكي پيوند شركت كند. همانجا به او گفتند كه يك ريه آماده پيوند وجود دارد و چهار ساعت بعد اعظم در اتاق عمل بود. عمل شش ساعت طول كشيد. بعد از عمل چند روز با اكسين تنفس مي كردم و بعد اكسين را جدا كردند و حالا مثل پنج سال قبل براحتي نفس مي كشم.
اعظم اهدا كننده ريه اش را نديده است. گفته اند كه او جواني 27 ساله بود كه در تصادف با يك موتور سيكلت دچار مرگ مغزي شده و مادر و خواهر فداكارش اعضاي او را اهدا كرد ه اند و از آن اعضا يك ريه سالم نصيب زندگي اعظم شد.
دلم مي خواهد آنها را ببينم و از آنها تشكر كنم. منتظرم تا از بيمارستان مرخص شوم و اعظم سعادتمند همين روزها به زندگي عادي خود برمي گردد، اما هرگز پرواز را فراموش نخواهد كرد.
۹ پيوند طي 14 سال
دكتر كتايون نجفي زاده، مسئول واحد فراهم آوري اعضاي پيوند دانشگاه پزشكي شهيد بهشتي است كه از 10 سال قبل كانادا را به مقصد ايران فقط به اين دليل ترك كرد كه بتواند به عنوان متخصص ريه بيماران نيازمند پيوند ريه را جمع آوري و واحد فراهم آوري پيوند و درمانگاه ريه را پايه ريزي كند.
او مي گويد: از سال 72 تاكنون فقط 9 عمل پيوند ريه در ايران انجام شده است كه پنج نفر از آنها بلافاصله بعد از عمل فوت كردند و فقط چهار نفر از آنها از جمله اعظم سعادتمند زنده مانده و به زندگي عادي خود برگشتند.
كار دشوار شد. چون تقاضاي پيوند ريه به حدود 120 نفر مي رسيد، اما دهنده ريه، هم بسيار كم بود و هم درصد سلامت ريه ها پايين. به گفته دكتر نجفي زاده از هر 20 دهنده ريه فقط يكي دو تا قابل استفاده است و مابقي از بين مي رود.
امكان پيوند ريه به قدري كم است كه ما موفق مي شديم سالي فقط يك پيوند ريه داشته باشيم، به خاطر همين بيماران 200 پيوند يك به يك از بين مي رفتند و ليست ماه به ماه جديدتر مي شد.
دانشگاه شهيد بهشتي با تحت پوشش داشتن
۵۰ بيمارستان اقدام به تاسيس واحد فراهم آوري ريه در بيمارستان مسيح دانشوري كرد. نجفي زاده مي گويد: كار ما و تيم متخصص اين كار، اين بودكه ما در بيمارستان، بيماران مرگ مغزي را شناسايي مي كرديم و با اجازه رياست بيمارستان، مددكاران ما به بيمارستان مراجعه كرده و با خانواده هاي اين افراد براي گرفتن رضايت جهت عمل اهدا صحبت مي كردند. واكنش ها نسبت به اين اقدام بسيار متفاوت بود. برخي از خانواده ها در شرايط اضطراب و ناراحتي شديد از مرگ عزيز خود حتي به ضرب و شتم مددكار اين واحد مبادرت مي كردند. تمام سختي ها و تحمل مشقات اين كار براي اين است كه ما لحظه پيوند و آغاز زندگي دوباره براي يك بيمار نااميد از زندگي را ببينيم.
رو به رو شدن با يك خانواده كه بيمارش دچار مرگ مغزي شده خيلي دردناك است، به طوري كه گاهي حتي خود مددكاران متاثر از اين جريان همراه خانواده بيمار گريه مي كنند.
برخوردها متفاوت است، معمولا اعلام رضايت از طرف خانواده ها انجام نمي شود، چون چنين بخششي اعتقادات مي طلبد.
در مورد بيماراني كه خود در طول زندگي بخشنده بودند، معمولا بعد از مرگشان، خانواده ها هم راحت تر رضايت مي دهند.
بعد از اعلام رضايت، تيم پيوند با يك آمبولانس مجهز و با تمام امكانات به طرف محل بستري شدن دهنده عضو مي روند. نجفي زاده مي گويد: بيمارستان ما چند آمبولانس دارد و تنها آمبولانسي كه با عمل انتقال عضو تناسب دارد پاترول است، چون اتاق عقب آن بزرگ است و در صورت ايست قلبي يا قطع علائم حيات بيمار، امكان مانور براي عمليات احيا زياد است، هر چند كه پاترول تكان هاي شديدي دارد. در بيمارستان هم به ما گفتند كه پاترول تكان زياد مي خورد و ما گفتيم كه چاره اي نداريم. ما آمبولانس بهتري در دسترس نداريم و بيمار مرگ مغزي چندان از بابت آسيب هاي نخاعي مشكل پيدا نمي كند.
آنها حتي توصيه كردند كه براي اعضاي تيم در پاترول، كلاه ايمني تهيه كنند تا از آسيب هاي احتمالي ناشي از تكان هاي شديد در امان باشند.
نجفي زاده در مورد كمبود امكانات اورانس اين بيمارستان گفت: ما نمي توانيم در آمبولانس هاي بنز كار احيا را انجام بدهيم و فقط آمبولانس هاي ون هستند كه اين امكان را دارند. پشت اين آمبولانس ها به اندازه كافي جا دارد تا تجهيزات در آن به كار گرفته شود. او ادامه مي دهد: وزارت بهداشت به خاطر كمبود بودجه هيچ كمك مالي به راه اندازي واحد فراهم آوري نمي كند. دانشگاه شهيد بهشتي مي گويد كه مشكل بودجه دارد. بيمارستان هم در مضيقه مالي است، به طوري كه براي تامين غذاي بيمارانش دچار مشكل است.
اما كميته امداد امام (ره) و هيات امناي مسجد اكباتان در سرچشمه براي فراهم آوري امكانات براي بيماران نقش مهمي ايفا كرده اند، اما براي آنها كافي نيست.
اين در حالي است كه به گفته خانم نجفي زاده دولت براي اعزام هر بيمار پيوندي به خارج از كشور فقط
۲۰۰هزار دلار كمك هزينه پرداخت مي كند كه اگر اين مبلغ به يكي از اين واحدهاي فراهم آوري داده شود، امكانات بسياري براي آنها مي توان تامين كرد.
عمل پيوند در ايران در گرو رضايت خانواده ها و كمك هاي مالي دولت است تا درهاي زندگي باز هم روي بيماران در انتظار پيوند باز شود.
|