سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۴
گزارشي ازجلسه نقد « امضاي تازه مي خواهد اين نام»
زماني درباره ما قضاوت خواهد شد
جلال رحيميان
چندي پيش در آخرين جلسه نقد شعر در كانون ادبيات ايران، كتاب «امضاي تازه مي خواهد اين نام» آخرين دفتر شاعر جوان، فرياد شيري، موضوع جلسه قرار گرفت. از جمله ويژگي ها و امتيازات مجامع شعر اين كانون، آن است كه امكان يك تريبون را براي همه شاعران از رويكردهاي مختلف و مراتب سني و حرفه اي متفاوت فراهم مي كند.
در ادامه نشست هاي نقد و بررسي شعر امروز ايران توسط «كانون ادبيات ايران» ، مجموعه شعر «امضاي تازه مي خواهد اين نام» سروده «فرياد شيري» عصر شنبه ۳۱ ارديبهشت ماه ۸۴ در تالار مولوي دانشگاه تهران با حضور مهرنوش قربانعلي، مختار شكري پور و عليرضا آبيز به عنوان منتقدان اين نشست نقد و بررسي شد.
مهرنوش قربانعلي، شاعر و منتقد، در ابتداي اين نشست به شباهت فضاي آرماني شعرهاي «شيري» با اشعار مولانا، به لحاظ شوري كه در اين مجموعه هست و شعر سهراب سپهري، به لحاظ سادگي و روشني موجود در اين شعرها، اشاره كرد و سپس به نگاه شهود گرايانه، تفكر فلسفي، پرسش هاي هستي شناسانه و وجود طنزي باروديك در اين مجموعه شعر پرداخت.
وي در باره تفكرات فلسفي موجود در اين مجموعه شعر گفت: «امضاي تازه مي خواهد اين نام» با تفكري فلسفي (هو     اول، آخر يار) آغاز مي شود كه نشان از شاعري دارد كه در اين مجموعه در پي پرسش هاي ازلي از جمله جايگاه انسان در هستي و موقعيت او در ارتباط با ساير روابط علي و معلولي در ارتباط با خالق هستي است. از اين روي فارغ از شباهت ها و تفاوت هاي محتوايي، در حوزه تداعي شعري يادآور شعرهاي «سهراب سپهري» در مجموعه «شرق اندوه» است و در فرم و زبان نيز يادآور غزليات مولانا در ديوان شمس است. «قربانعلي» در ادامه به ارتباط متفاوتي كه مخاطب به هنگام خواندن شعرهاي ابتداي اين مجموعه با خدا برقرار مي كند،اشاره كرد و افزود: خود شاعر هم در برابر اين شهود سر در گم است و نگران لغزشي است كه مرز كفر و ايمان را به هم مي ريزد كه همين امر شعر «شيري» را به سمت ايهام مي برد.
002061.jpg
مهرنوش قربانعلي: تلفيق بازي زباني با نشانه هاي بومي- آييني و رفتار پارودي وار با اتفاقات از جمله ويژگي هاي شعر «فرياد شيري» در اين مجموعه است
وي ادامه داد: نگرش شاعر در اين مجموعه نگرشي پرسشي است و در سطر سطر شعرهايش هستي را به چالش مي كشد تا به چرايي هايي براي آنچه در جريان است، دست پيدا كند.
«قربانعلي» ضمن اشاره به نگاه حلاج وار و گاهي خيامي «فرياد شيري» در بعضي از شعرهاي اين مجموعه گفت: تلفيق بازي زباني با نشانه هاي بومي- آييني و رفتار پارودي وار با اتفاقات از جمله ويژگي هاي ديگر شعر «فرياد شيري» در اين مجموعه است.
وي ادامه داد: هرچند كه شاعر در اين كتاب بي هيچ ادعايي مسير شعري خود را پي مي گيرد و در شمار شاعران مدعي دهه هفتاد نيز قرار نمي گيرد اما در دفتر دوم اين كتاب (صفحه ۵۳ شعر ۳) با شعري روبه رو مي شويم كه درون مايه اي از جريان سيال ذهن، پارودي و بازي هاي زباني در حيطه رفتار دو پهلو با كلمات را در خود دارد و از شعرهاي موفق اين مجموعه هم هست كه در آن ارجاعات اجتماعي- تاريخي نيز ديده مي شود.
مختار شكري پور، منتقد و روزنامه نگار، نيز در ادامه اين نشست به پرداخت نو و متفاوت «فرياد شيري» به اساطير، سرگذشت هاي تاريخي و روايات باستاني و ديني در اين مجموعه پرداخت و گفت: «فرياد شيري» در اين خصوص خيلي غيرمتعارف عمل كرده است؛ به طوري كه نه جزم انديشانه به اين منابع پرداخته نه به رد يا تأييد آنها روي آورده است. فقط از اين منابع به عنوان دست مايه استفاده كرده و از اين طريق به روايت خود و ذهنياتش پرداخته است و بدين گونه پلي ميان ذهنيت خود و آن پس زمينه اي كه از اين منابع دارد ايجاد كرده است. ضمن اين كه اين منابع و مضامين نهفته در آنها را جهت كشف حقيقت ناب به چالش كشيده است. حقيقتي كه هيچ وقت براي شاعر كشف نشده و همچنان در ابهام مانده است.
«مختار شكري پور» در ادامه به بار روايي اين مجموعه شعر پرداخت و گفت: «امضاي تازه مي خواهد اين نام» را مي توان يك رمان- شعر تلقي كرد زيرا شاعر در اين مجموعه به روايت سرگذشت قهرمانان سر به دار تاريخ اسطوره اي، عرفاني و ديني مان پرداخته است و اين روايت در قالب يك خط و محور فرضي از هابيل تا راوي را دربرمي گيرد. و راوي يك شهيد عارف است.
وي در باره مضامين محوري اين مجموعه گفت: در اين مجموعه مضاميني چون: كلنجار ذهني شاعر با مرگ، خدا، عشق، ايمان و كفر و همچنين هويت يابي، سرگشتگي، طغيان و اعتراضي نجيبانه، هيچ انگاري و جنگ طرح شده است.
«شكري پور» درادامه، به تصاوير بديع در شعر «شيري» اشاره كرد و گفت: شعرهاي اين شاعر، سرشار از تصاوير سوررئالي هستند كه چون پلان هايي سينمايي، روايتي مبتني بر يك فضاي شاعرانه را در تركيبي منسجم در ذهن خواننده به پيش برده و به هم تقطيع مي كنند.
وي نثري كه گاهگاهي در لابه لاي شعرهاي «فرياد» قرار مي گيرد را مايه گرفته ازنثر تاريخ بيهقي و گاهي از نثر كشف الاسرار عنوان كرد و ادامه داد : البته شاعر افت و خيزهاي زباني خاصي داشته اما برخورد حسي متفاوتي هم با مقوله زبان دارد كه اين ويژگي ها بر بيان مستقيمي، كه گاهي وقت ها شاعر به فراخور موضوع و فضا به كار مي گيرد؛ غلبه پيدا مي كنند و شعرهايي بسيار خلاق و زيبا شكل مي گيرند.
002064.jpg
فرياد شيري: در بعضي جاها به نثر متوسل شده ام زيرا وقايعي عيني كه در فرم ذهني من جا گرفته اند را نمي توانستم به صورتي ديگر منعكس كنم و به هر حال به قول شيركوبيكس، شاعر معاصر كرد، شعر مثل رودي است كه در جايي عميق است و در جايي هم كم عمق مي شود
در ادامه «فرياد شيري» ضمن قرائت اشعاري از اين مجموعه كل اين مجموعه را يك روايت داستاني عنوان كرد كه در آن درگيري هاي مختلفي با موضوعات گوناگون در لحظه هاي متفاوت و به صورت منقطع به سراغش آمده اند.
وي به اهميت بحث محتوا و انديشه در شعر پرداخت و گفت: همواره سعي مي كنم كه تلفيقي از محتوا و فرم را در اجراي كارم داشته باشم؛ ضمن اين كه هر محتوايي فرم دلخواه و لازم خود را مي پذيرد.
«فرياد شيري» در ادامه به انزوايي كه شاعران امروز به آن دچارند اشاره كرد و سپس از تيراژ پايين كتاب هاي شعر انتقاد كرد و گفت: با وجود اين معضل ديگر نمي توان دست به مقايسه شاعران امروز با شاعران كلاسيك زد و بحث ماندگاري را پيش كشيد.
«فرياد» درباره مقاطعي از شعرش كه به صورت نثر اجرا مي شود گفت: در بعضي جاها به نثر متوسل شده ام زيرا وقايعي عيني كه در فرم ذهني من جا گرفته اند را نمي توانستم به صورتي ديگر منعكس كنم و به هر حال به قول شيركوبيكس، شاعر معاصر كرد، شعر مثل رودي است كه در جايي عميق است و در جايي هم كم عمق مي شود. بنابر اين من هم در جاهايي شعرم را به صورت نثر يا متن اجرا مي كنم.
«شيري» همچنين به وجود چند راوي كه هر كدام زبان و اجراي خاص خودشان را دارند در اين مجموعه اشاره كرد و گفت: اگر صحبتي در خصوص اين مجموعه عنوان مي  گردد مربوط به راوي شهيد اين مجموعه است و به نظر من نبايد پشت سر مرده هم حرف زد.
وي نگاه تلخ به جنگ را ناشي از دست آورد جنگ كه مرگ است دانست و گفت: من به گفتن حقيقت در شعرم بسيار اهميت مي دهم زيرا زماني درباره ما قضاوت مي شود. روايت در شعر به من اين آزادي را مي دهد كه سؤالاتي را طرح كنم و حرف هايم را بزنم. ضمن اين كه گاهي هم نگاهي عاشقانه به جنگ و مرگ هم داشته ام.
شاعر در باره روايتي كه در اين مجموعه شعر است ، چنين توضيح داد: اين روايت به نوعي از صحنه (زادگاه شاعر) تا تهران و در طول ۴ سال شكل گرفت. محل اين مجموعه را يك نوع درگيري فرض مي كنم كه به صورت شعر در لحظات مختلفي به سراغم آمده است. در ضمن نحوه شكل گيري و اجراهاي شعرها متفاوت است.
فرياد شيري در پايان خاطر نشان كرد: «گاهي شعر شاعر را كنار مي گذارد و گاهي هم شاعر شعر را كنار مي گذارد و اين زماني است كه شاعر بفهمد كه شاعر نيست.»
پس از سخنان شاعر، عليرضا حسني آبيز، شاعر و منتقد، اين مجموعه شعر را معادل منظومه در ادبيات كلاسيك ذكر كرد و گفت: مي توان اين مجموعه را يك منظومه عنوان كرد زيرا شخصيت ها و مضاميني در اين مجموعه همواره تكرار شده و به هم ارجاع پيدا مي كنند و مقابل هم قرار مي گيرند.
002067.jpg
عليرضا حسني آبيز: گرايش به فرم گرايي مفرط با توجه به فشار رسانه اي آن مد شده است و گويا «فرياد شيري» هم خواسته يا ناخواسته از اين جريان تأثير پذيرفته است
«عليرضا آبيز» به چالش بين كفر و ايمان و شك و يقين در اين مجموعه شعر اشاره كرد و گفت: رويكرد «فرياد شيري» را در شعرش دوست دارم و او يك شاعر جدي است.
وي وجود باري عاطفي در شعر را جهت ايجاد ارتباط با مخاطب ضروري دانست و سپس به انتقاد از فرم گرايي مفرط موجود در ادبيات امروز ايران پرداخت و گفت: اين گرايش با توجه به فشار رسانه اي آن مد شده است و گويا «فرياد شيري» هم خواسته يا ناخواسته از اين جريان تأثير پذيرفته است.
«عليرضا آبيز» به وجود عبارات و واژگاني اضافي در شعر «شيري» كه كاركرد زيبايي شناسانه و معناشناختي ندارند اشاره كرد و گفت: فكر مي كنم كه شاعر به واسطه قافيه انديشي به اين كار پرداخته است.
وي تداعي را يكي از ابزارهاي شاعر ذكر كرد و گفت: تك گويي و جريان سيال ذهن مبتني بر تداعي  هستند ولي اين تداعي زماني در دل مي نشيند كه با يك شور و برانگيختگي ذهني همراه باشد.
آبيز روايت در اين مجموعه را داراي نقطه آغازين و پاياني دانست و سپس به تفكر موجود در شعر «شيري» پرداخت و گفت: چالش بين كفر و ايمان و شك و يقين در سراسر اين مجموعه وجود دارد و شايد از اين رو است كه برخلاف نظر شاعر بنده مي گويم اين روايت از صحنه (زادگاه فرياد) به تهران نيست .
«عليرضا حسني آبيز»   تفكر و سبك شعري «فرياد» را بين «مولانا و سهراب سپهري» عنوان كرد و گفت: «شيري» بن مايه خوبي دارد و طرحي عالي افكنده است و مي توانست آن را بسيار بهتر از اين پرداخت نمايد.
وي در پايان بر توجه بيشتر شاعر به ساختار شعري تأكيد كرد.

امروز با : سيد علي مير افضلي
اي روبراه! خستگي ام را تكان بده
002058.jpg
سيد علي ميرافضلي، هم در فضل صاحب مرتبتي است و هم در شعر صاحب مزايا و مناظري خاص خود؛ از جمله اينها «گنجشك پنهان» كه در نمايشگاه كتاب پارسال عرضه شد و تجربه اي جدي براي سرودن هايكو واره هاي ايراني بود. ميرافضلي اصولا در ميان قالب هاي ايراني هم به قالب كوتاه رباعي علاقه اي خاص نشان داده است تا آنجا كه كتاب «رباعي سرايان امروز» از وي يكي از معدود منابعي است كه سرنوشت اين قالب را در روزگار ما ترسيم مي كند. اما امروز و در اين صفحه از او چند غزل و شعر آزاد  مي خوانيم:
مجروح
ياران! چه چاره سازم با اين دل رميده؟ حافظ.
زخم تن است و شايد بهتر شود دوباره
ياران! چه چاره سازم با روح پاره پاره؟
با آن غرور رعنا، يارب عنايتي، تا
نوميد بر نگردد اين بار دست چاره
روح مرا تكان داد پيراهن تو در باد
ماهت به سجده افتاد در اين شب بهاره
در حيرتم چه رازي است در پشت عينك تو
تركيب دلنوازي است: ماه و شب و ستاره
و آنها كه گوشه گيرند موج ترا اسيرند
سامان عافيت نيست حتي درين كناره
چشمان بي گناهت، گاهي زلال مهتاب
آيينه نگاهت، گاهي پر از غباره
مشغول خويشتن را گوشي به حرف ما نيست
فرياد ازين ترافيك، اين خط و اين شماره
يادت بخير حافظ! عمري به سر دويديم
يك بار هم نديديم از دوست يك اشاره.
جزيره
اي روبراه! خستگي ام را تكان بده
در بادبان بپيچ و به امواج جان بده
تا اين جزيره هيچ نگاهي نمي رسد
باران ببار بر من و رنگين كمان بده
پارو بزن به سمت صميمانه تنم
بر ماسه ها حضور خودت را نشان بده
در فصل پرتقال دلم تلخ مي زند
اين ابر را كنار بزن، آسمان بده
در جرعه تو حنجره ام باز تر شده ست
دستت درست، باز از اين استكان بده
دستان مان كه لال چپيدند توي جيب را ...
[ ضايع است، حرف زدن يادمان بده]
دستان مان ... و قافيه ها را رديف كن
يك طرح ايده آل به اين داستان بده
دارد تمام مي شود اين بشكه هاي آب
اي ناخدا، ترا به خدا، بادبان بده
بايد ازين جزيره سفر كرد لعنتي!
باور نمي كني كه چقدر حالمان بده.
صدا
صدا چكيد در آفاق و آبها را شُست
و رختهاي كثيف و طنابها را شست
صدا چكيد در آفاق و رفت تا اعماق
و صبح پلك زد و سطح خوابها را شست
صدا چكيد و به متني جديد محتاجيم
كه واژه هاي ضخيم كتابها را شست
صدا چكيد به تصويرهاي بي تصديق
قيافه هاي قديمي قابها را شست
صدا چكيد و زلال است حيرتم امروز
پُر از سؤالم و متن جوابها را شست
صدا چكيد و در اسم تو منتشر گرديد
و شطّ نور تمام نقابها را شست
و در صداي تو دارم به خواب مي بينم
چه خوب مي شود اين اضطرابها را شست.
خبر
روايت عجيبي است
اين باران متواتر
كه لباسهاي ما را
نيلگون كرده است.
در خرقه من درآ
تا شناسنامه ام
آرام بگيرد.
چلّه
چهل شب است
درين زوايا
خداي را به تنگ آورده ام.
لبانت را تر كن
تا خطوط موازي بياسايند.
چهل شب است
در اضلاع اين رؤيا گرفتارم.
لبانم را تر كن
تا دايره ها جوان شوند.
آهو
دوباره مي رسد از راه نگاه زخمي ِ آهو
و خون و سنگ و تفنگ و ... جنون و خشم و هياهو
و ردّ خوني ِ آهو كه خسته مي رسد از راه
و دست مرد به ماشه،  و زخم مرگ به پهلو.
و قاب خواب من از ارتعاش درد تَرَك خورد
در آستانه تصوير : صداي جيغ قلم مو.
و در حوالي ِ كابوس من نگاه تو تابيد:
نسيم بود و ترنّم،  طلوع بود و طرب بو...دو فال بود و تماشا
و من به حيرت و حاشا كه: اين بهشت برين است يا جهنّم جادو؟
در آستانه ... در آمد، و در قيامت قامت
تمام سرو قدانَش فتاده اند به زانو
و در عبور نسيمش،  هزار پنجره عاشق
و در مسير عبورش، هزار حنجره مدهو...ش و روبروي من،
اين نقش،  اين نگاره مرموز
و پشت ميز ،  من و خاطرات زخمي ِ آهو.

معرفي كتاب
002070.jpg
آخرين دفتر سيد ضياءالدين شفيعي: ارديبهشت هاي فراوان گذشته اند، مجموعه غزل.
كتاب شامل چهل غزل است كه البته تعدادي از اين غزلها را در «شرح خواب هاي گم شده» و تعدادي ديگر را در «گزيده نيستان» خوانده ايم. شفيعي پارسال مجموعه شعرهاي آزاد خود را با عنوان «سكوت آزاد است» ، منتشر كرد و اين كتاب اخير هم تاريخ چاپ زمستان ۸۳ را دارد. او كتاب ديگري هم در همان زمستان چاپ كرد كه شامل نثرهاي ادبي اوست و آن هم دست بر قضا شامل تعدادي كار جديد و تعدادي كار قديمي است كه پيش از آن در «پشت به سايه ها و صداها» درج شده بود:
بدين ترتيب كارنامه او در سال ۸۳ به لحاظ كمي پربار به نظر مي رسد تا كيفيت آن را خوانندگان شعرشناس چگونه ارزيابي كنند.
اين هم يكي از اين غزل ها:
غزل زيستن
سنگ زيستيم سنگ، در حضور سنگ هاي پيش از اين
مثل هيمه هاي نيم سوز، ما؛
تفنگ هاي پيش از اين
مثل گله اي رها،
به مرتعي كه گرگ ها فرشته اند
با سگان خفته؛
هم نژاد با پلنگ هاي پيش از اين
آه،
ماه بي رمق كه كفش هاي كهنه ي كتاني ات
پاره است از فشار حركت و درنگ هاي پيش از اين
تا سحر بتاب
بر جنازهِ ي غرور سر به زير ما
يادبود شورها و نورها و رنگ هاي پيش از اين
آن قدر بتاب
تا طلسم اين سكوت تشنه بشكند
بي هراس، تر كند
گلويي از شرنگ هاي پيش از اين
«مرگ از سكوت و سنگ بهتر است»
- گربه از سگ و پلنگ
گربه چنگ مي زند به صورت پلنگ هاي پيش از اين

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |