نگاه
احترام و اعتماد
مهدي كامروا استاد و رئيس گروه علوم سياسي دانشگاه دولتي كاليفرنيا
بر خلاف تصورات عامه، مذاكرات بين ايران و سه كشور اروپايي فقط بر سر برنامه هسته اي ايران نيست. با وجودي كه اصرار ايران بر حق غني سازي اورانيوم طبق پيمان عدم تكثير هسته اي(ان پي تي) محور مذاكرات است، آن چه مورد بحث قرار دارد، ماهيت نظام بين المللي است. مشخصاً، نقشي كه ايران و ساير كشورهاي مشابه آن مي توانند- يا اجازه دارند- در نظام بين المللي ايفا كنند، چه از نظر جهاني، چه از نظر منطقه اي. در واقع، ايران از طريق اروپا با آمريكا بر سر ميزان و ماهيت قدرت و نفوذي مذاكره مي كند كه هر كدام مي خواهد ديگري در خاورميانه و در نتيجه فراتر از منطقه داشته باشد. به عبارت ساده تر، آمريكا نمي خواهد ايران در مقام يك ابرقدرت منطقه اي ظاهر شود، يعني نقشي كه اين كشور در دهه ۱۹۷۰ داشت.
در دوره پس از جنگ سرد و به خصوص پس از جنگ خليج فارس در سال ،۱۹۹۱ آمريكا تصميم گرفت تلاش براي يافتن متحدان نظامي در منطقه را رها كند و مستقيماً قدرت را در خاورميانه و جاهاي ديگر به نمايش درآورد. اين كار از طريق كسب پايگاه هاي واقع در مناطق استراتژيك و استقرار تقريباً دائمي ناوگان دريايي آن در خليج فارس صورت گرفت.
حصول اطمينان از اين كه ايران نتواند اين چيدمان را به چالش بكشد، بخش جدايي ناپذير از محاسبه آمريكا در سياست خارجي و امنيت ملي خود است. يكي از مؤثرترين راه هاي واداشتن اجباري ايران به تبعيت از اين نظم، هياهو بر سر برنامه هسته اي و قرار دادن رهبران ايران زير فشار بي وقفه ديپلماتيك است. اين در حالي است كه رهبران ايران معتقدند كاملاً طبيعي است كه ايران از رهگذر اندازه، موقعيت و تاريخ خود، قدرتي در خاورميانه باشد. آنان در مذاكرات در واقع در پي آن هستند كه آمريكا حق حكومت را براي آنها به رسميت بشناسد و دوم اين تضمين را دريافت كنند كه ايران در شكل جديد خاورميانه نقش داشته باشد.
وقتي روزنامه نگاران از ديپلماتهاي ايراني مي پرسند از آمريكا چه مي خواهند، آنان به دو موضوع اشاره مي كنند: احترام و اعتماد. اين دو واژه در زبان ديپلماتيك به معناي امنيت و نفوذ است. تا به حال، به نظر نمي رسد كه دولت بوش احساس كند به همكاري با ايران يا ديگران براي تعيين ماهيت قدرت در خاورميانه نياز داشته باشد.
|