بررسي قتل هاي پنج روز نخست تيرماه
خلاء مهر و محبت در روابط اجتماعي
|
|
پنج روز كه از برج چهارم امسال گذشت، اخبار دو سايت خبري به همراه گزارش بازپرسان كشيك قتل پايتخت، رنگ و بوي ناخوشايندي به خود گرفت.
در پنج روز نخست تير ماه، دست كم هشت نفر به قتل رسيدند. در اين وقايع باز هم تهران گوي سبقت را ربوده، سه واقعه را به خود اختصاص داده و آباده فارس، ميمه اصفهان و اسلام آباد غرب در كرمانشاه نيز سه واقعه ديگر را شاهد بودند.
نكته اي كه در اين ميان، اين هشت واقعه را برجسته تر مي كرد ،چيزي جز وقوع قتل در كانون گرم خانواده نبود.
به عبارت ديگر قتل هاي پنج روز نخست گرمترين ماه سال، همه از جنس قتل هاي خانوادگي بودند.
همسركشي، برادركشي و خانواده كشي بار ديگر زنگ خطر شيوع خشونت در خانواده ها را به صدا در آورد.
قتل هايي از جنس ديگر
خشونت كه جايگزين عقل و منطق شود ديگر پدر و مادر هم نمي شناسد. اين روزها بيش از هر زمان ديگري مي توان خلاء مسائل عاطفي و مهر و محبت را حس كرد وگرنه دليلي ندارد كه برادري به جان برادر ديگري بيفتد، مردي همسرش را به قتل برساند يا ...
اما نكات ديگري را هم در اين ابراز خشونت ها مي توان برجسته ديد. البته اين نكته ها همه بر اساس ادعاهاي متهمان اين پرونده هاست.
مروري بر اين هشت واقعه، موضوع را روشن تر مي كند و بهتر مي توان درباره آن به طرح فرضيه يا ارائه تحليل هايي در اين خصوص پرداخت.
نخستين پرونده اي كه مي توان در قتل هاي مورد نظر آن را ورق زد، ماجراي يك قتل عام خانوادگي است. ماجرايي كه در آن سه جسد به همراه پيكر بي جان مردي 40 ساله به وسيله برادر آن مرد برملا شد.
بازپرس حسين اصغر زاده، بلافاصله با گزارش ماموران كلانتري در محل حاضر شد. زني 37 ساله بنام سكينه، ندا 17 ساله و محمد 11 ساله، سه قرباني اين ماجرا بودند. پليس در كنار محل كشف پيكر مرد 40 ساله كه داوود نام داشت، مقادير زيادي قرص آرامبخش كشف كرد. بنا به گفته برادر داوود كه نخستين كسي بود كه با اين واقعه رو به رو شده بود، داوود هنوز نفس مي كشيد و به همين دليل او تمام انرژي اش را روي انتقال وي به بيمارستان گذاشته است.
در بررسي هاي بعدي كارآگاهان پليس آگاهي دريافتند كه داوود در اقدامي جنون آميز به دليل فقر و عدم توانايي در تامين معاش خانواده اش آنها را به قتل رسانده است.
تحقيق درباره ادعاهاي اين مرد به وسيله ماموران پليس آگاهي ادامه دارد.
ديگر واقعه تير ماه، آنهم در روز دوم مربوط به قتل يك نوجوان به نام حسام در منطقه مولوي بوده است كه ماموران كلانتري 116 مولوي موفق شدند دو نوجوان ديگر را به نام هاي مرتضي و اميد در اين رابطه شناسايي و دستگير كنند. در تحقيقات از اين دو نيز مشخص شده حسام با خانواده آنان در ارتباط بوده و با هم رفت و آمد خانوادگي داشته اند. دو متهم مدعي شده اند حسام براي آنها مزاحمت ايجاد مي كرده و همين باعث درگيري و زد و خورد منجر به قتل شده است.
اما، پس از اين، در روز سوم تيرماه دو واقعه قتل يكي در تهران و يكي در اسلام آباد غرب به ثبت رسيده است.
بر اساس گزارش سايت اطلاع رساني پليس، مردي 37 ساله به نام فرهاد پس از خواستگاري از دختري به نام آرزو و شنيدن جواب منفي از او و همچنين موفق نشدن در تلاش هايش در اين باره، پس از به قتل رساندن اين دختر، خود نيز خودكشي كرده و جان باخته است.
در تهران نيز مرد جواني به نام اصغر با شليك يك گلوله به سر همسرش مريم، او را به قتل رسانده است. در تحقيقات بازپرس حسيني از اين مرد مشخص شده اصغر اسلحه اي به قيمت 40 هزار تومان خريداري كرده بوده و بارها از آن براي تهديد همسرش استفاده كرده است. احتمال مي رود اصغر در روز حادثه طي يك تهديد حماقت بار و در حين خشونت، به ناگاه ماشه سلاح را كشيده و جنايتي را رقم زده باشد.
اما دو قتل ديگر مربوط به روز پنجم تير ماه است. نوجواني 15 ساله به نام ميثم در ميمه، خواهر 22 ساله اش مريم را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
دو برادر نيز در آباده فارس به جان هم افتاده و برادر بزرگتر، برادر كوچكتر را به قتل رسانده است. به گزارش سايت اطلاع رساني پليس، حشمت اله 32 ساله برادر خود را كه 27 سال بيشتر سن نداشت به دليل نامعلومي به قتل رساند.
بدين ترتيب 6 پرونده قتل با پنج مقتول پيش روي ما قرار گرفته كه همگي در فاصله اول تا پنجم تيرماه واقع شده اند.
احساسات به جاي عقل، سنگدلي به جاي مهرورزي
تنها مي توان همين دو خلا را بسترساز وقايع پيش رو برشمرد. به جز بررسي ماجراي قتل عام خانوادگي كه نيازمند بررسي مجزايي است، به نظر مي رسد جانشيني احساسات هيجاني به جاي عقل و منطق، رقم زننده همه اين وقايع بوده باشد.
ماجراي آن قتل عام خانوادگي نيز به نوعي نشات گرفته از همان جانشيني احساسات هيجاني به جاي تصميم گيري هاي عاقلانه است، اما از آن جهت كه مرتكب، ادعايي مبني بر استيصال از نظر تامين معاش خانواده اش مطرح كرده، بايد موضوع به طور دقيق كالبد شكافي شود.
خودكشي در پي قتل معشوق نمي تواند دليلي از نوع قتل عام خانوادگي داشته باشد. از سوي ديگر خلاءهاي عاطفي و بي مهري در زندگي هاي ما، سبب شده تا نتوانيم به موقع لزوم با مهر و عشق موانع را پشت بگذاريم و اختلاف سلايق يا تفكرات متضاد يا اختلافات و مناقشات مالي را حل و فصل كنيم.
كاهش دامنه دوستي ها و تغيير رويكرد آنها از معنوي به مادي، علاوه بر همه علل بسترساز جرمشناختي، روانشناختي و جامعه شناختي، بايد مد نظر تحليلگران مسائل جنايي- اجتماعي قرار گيرد.
آموزش مهر و محبت
دوست داشتن يا به عبارتي عشق به تصور ما ويژه حوزه خصوصي افراد است، اما به نظر مي رسد كه خلاء مهر و محبت در روابط عمومي نيز سرايت پيدا كرده باشد. به عبارت ديگر كمرنگ شدن مهر و محبت در روابط خصوصي و مناسبات خانوادگي به روابط ميان فردي و ميان گروهي نيز تسري يافته است. حال اگر نتوانستيم بدرستي اين خلاء را پوشش دهيم، قطعا خشونت جايگزين آن مي شود. نگاهي به سريال هاي تلويزيوني نشان مي دهد كه عموما عشق و محبت جايگاهي در روابط خانوادگي ندارد. سريال طلسم شدگان نمونه بارزي از اين دست بود.
|