مسائل و هزينه هاي مربوط به سه قلوها
مشكلات ضرب در سه
|
|
چند قلوزايي از آن دسته مشكلات ناخودآگاهي است كه بايد با كمك و حمايت مستقيم دولت مرتفع شود در غير اين صورت به خانواده هاي جوان، مشكلات ناخواسته اي تحميل مي شود كه كمر آنها را خم خواهد كرد
مي گويند وقتي كودكي عزم سفر مي كند تا به جهان بيرون از بطن مادرش راه يابد، يكباره سختي هاي دنياي خارج را با تمام وجود درك مي كند و آنگاه است كه كوله بار سفرش را به زمين مي گذارد و تمايلي به سفر نشان نمي دهد. فرشته اي او را دلداري مي دهد و وقتي كه مي خواهد به اين دنيا بيايد دست بر دهانش مي گذارد و او را ساكت مي كند تا چيزي از آنچه كه ديده بازگو نكند. وقتي كودك به دنيا مي آيد ماما معمولا با ضربه اي او را به گريه وا مي دارد تا نخستين نشانه هاي حيات دراونمايان شود و اين چنين است كه نخستين علامت زندگي و زنده بودن انسان در اين دنيا گريستن است؛ كوه با نخستين سنگ ها آغاز مي شود و انسان با نخستين درد...
و درست همان زمان كه مادر رنج هاي زاده شدن را دوباره تجربه مي كند، پدر تصوير زيبايي را كه براي فرزندانش آرزو دارد، دوره مي كند. پدر سه كودك متولد 24 ارديبهشت 1381 مي گويد كه در لحظات اول تا مدتي بهت زده بود و باوجود خوشحالي و شكرگزاري پروردگار به اين فكر بود كه با اين سه ميهمان تازه وارد چه كند، هزينه هاي دارو، درمان، پوشاك، تحصيل، تفريح، خوراك و ديگر وسايل زندگي جلو ذهنش رژه مي رفتند. او شكرگزار رحمت خداست، اما از خلق خدا كه به درخواست هايش پاسخي مطلوب نمي دهند بغضي در گلو دارد.
***
مي گويد كه با هر كجا كه توانسته است نامه نگاري كرده تا تسهيلاتي در اختيارش قرار دهند و ...
مي خندد و مي گويد از همان لحظه اول، خرج دانشگاهشان را هم سرانگشتي حساب كردم. اين ارقام با ماشين حساب ذهنم جور در نمي آمد، نگراني را كنار گذاشتم و با موضوع پيش آمده كنار آمدم و با دلي گرم سراغ نورسيده ها رفتم. پدر سه قلوها از آغاز مي گويد و جريان، همان روزي كه متوجه شدند بچه ها سه قلو هستند آغاز شد: بعد از اينكه متوجه شديم بچه ها
سه قلو هستند بايد روي ما در بچه ها عملي انجام مي شد تا مشكلي براي بچه ها پيش نيايد. اين عمل 120هزار تومان هزينه داشت و اين در حالي است كه عمل را در بيمارستان انجام نداديم تا هزينه ها كاهش يابد.
اين اول ماجرا بود. تنها يك نوع داروي مادر
سه قلوها، روزانه نزديك به يكهزار تومان هزينه داشت.
از طرف ديگر استراحت مطلقي كه از چهارمين ماه دوره بارداري به مادر بچه ها تحميل شده است او را دچار عارضه سنگ كليه كرده و هزينه دو شب بستري شدن او در بيمارستان بالغ بر۱۵۰هزارتومان روي دستان نان آور خانواده باقي گذاشت.
***
بچه ها فضاي كوچك رحم مادر را تاب نياورده و مادر سه قلوها در هشت ماهگي در بيمارستان بستري شد. پدر يك ميليون تومان به حساب بيمارستان واريز كرد تا مادر در نتيجه عمل رستم زاد به جاي رستم هاي كوچك كودكاني 1700، 1900 و 2100گرمي به دنيا آورد.
از رستم هاي كوچك ميهمان نوازي شد؛ به جاي آنكه هركدام را در تختي جدا بخوابانند، سه كودك ميهمان يك تخت نوزاد شده و پدر كودكان هزينه سه تخت را پرداخت يعني به جاي پرداخت 20هزار تومان هزينه اتراق (هتلينگ) شبانه يك تخت، 60هزارتومان را براي اجاره همان تخت هزينه كرد.
روزهاي اول صرف آموزش هاي ابتدايي نحوه شيردهي و نگهداري كودكان به والدين شد. پزشك، نوعي شيرخشك مغذي را براي سه قلوها تجويز كرد اما غير از مصائب يافتن اين نوع شيركمياب، هزينه هر قوطي آن كه در هر روز براي كودكان صرف شد، 2 هزارتومان بود.
پدر سه قلوها مي گويد كه پس از گذشت يك ماه كه اين مقدار شيرخشك را به هزينه خود مان تهيه كرديم، به فكر اين افتاديم كه به طور حتم يك مرجع و ارگان دولتي وجود دارد كه ما بتوانيم مشكلاتمان را با آنها در ميان بگذاريم تا برايمان تسهيلاتي قائل شوند و اولين جايي كه به نظرمان رسيد بهزيستي بود! و تنها جوابي كه شنيديم آن بود كه پرستار نمي دهيم. يك نفر را معرفي مي كنيم كه خود شما بايد هزينه اش را تقبل كنيد.
اما اين وعده هم محقق نشد و پدر سه قلوها تصميم گرفت از پرستارهاي شاغل در شركت هاي خصوصي كمك بخواهد، ولي اين تصميم نيز نتيجه اي در برنداشت، چرا كه هزينه هر پرستار خصوصي روزانه 10هزار تومان برآورد شد و براي هر يك از آنان مجبور بود يك پرستار بگيرد يعني به عبارتي 900هزارتومان در ماه هزينه پرستار مي شد، ولي پدر سه قلوها راهكار جديدي براي اين مشكل يافت: تصميم گرفتم به جاي 900هزارتومان، 150هزارتومان صرف استخدام يك كارگر براي انجام كارهاي روزانه كنم و از مادر بچه ها بخواهم تا وظيفه نگهداري از كودكان را خود برعهده بگيرد، اين كار خيلي سخت بود. آرامش خانه به خاطر گريه هاي مداوم بچه ها از بين رفته بود. و اين شرايط در حالي پيش آمد كه سازمان بهزيستي زيربار مسئوليت اين مشكل نرفت.
اما مي گويند در كشورهاي اروپايي اين مشكل به گونه اي ديگر حل شده است. آنها براي هريك از كودكان كمك هزينه اي در نظر گرفته اند و به آنها حقوق ماهيانه مي دهند. اين حق درباره هريك از كودكان اعمال مي شود (چه يك قلوچه صدقلو!)
از سوي ديگر در چنين مواردي از سوي دولت براي كودكان پرستاري معرفي مي شود تا به مادر كودكان در نگهداري آنها كمك كند .
پدرنوزادان روزگاري را به ياد مي آورد كه سه قلوها همزمان بيمارمي شدند.به طور مثال يك سرما خوردگي ساده به سرخك تبديل مي شد و نياز به بخور سرد با هزينه 11 هزار توماني داشت. كار به جايي رسيده بود كه استفاده سه قلوها از بخور سرد مداوم شده بود و خريد يك دستگاه بخور سرد يك ميليون توماني براي خانواده به صرفه تر بود اما چون توان خريد آن را نداشتند كودكان را به بيمارستان هاي دولتي برده و براي هر كدام به طور ميانگين 11هزارتومان هزينه كردند كه تغيير اين هزينه به ميزان ساعتي كه بچه ها در دستگاه بستري مي شدند بستگي داشت. اما تمام هزينه ها به اين بخش منتهي نمي شود. هزينه خورد و خوراك به هزينه هاي ديگر اضافه شد. بچه ها تا دو سالگي به طور متوسط روزانه يك قوطي شيرخشك 2 هزار و 700 توماني مصرف مي كردند. پدر مي گويد: ميانگين هزينه ماهيانه سه قلوها 500 هزار تومان بوده است. از جزئيات، سخن به ميان مي آورد: 150 هزار تومان براي كسي كه كارهاي منزل را انجام دهد، 90 هزار تومان شيرخشك و 60 هزار تومان هزينه پوشك سه قلوها شده است. حال هزينه هاي درمان، دارو و پوشاك را نيز به اين هزينه هاي جاري اضافه كنيد.روزهاي بيماري كودكان ضعيف خانواده شش نفري آنقدر اوقات هفته را پر كرده كه بيشتر خاطرات و ذهن پدر بچه ها را به خود مشغول كرده است.
در يكروزگي، بچه ها به خاطر زردي فيزيولوژيك در بيمارستان هاي مختلف بستري بودند، بيمارستان مفيد، حضرت علي اصغر و منزل، محل نگهداري و رسيدگي به سه قلوهاي بيمار شده بود.
او به همراه همسرش كه عمل سزارين را پشت سر گذاشته و قواي جسمي اش كم شده، اين مثلث را چندين بار طي كردند و در حالي اين سه ضلع مثلث، ذهن پدر و مادر را مشغول كرده بود كه پسر بزرگتر خانواده با تمام نيازهاي روحي و عاطفي اش تا چندي از هرم ذهني پدر و مادر خارج شده بود. مي گويد: فكرش را بكنيد منزل سيدخندان باشد، يكي از بچه ها نزديكي حسينيه ارشاد و ديگري در ظفر هزينه آژانس را خود شما حساب كنيد.
اين فشارهاي مالي و روحي پدر خانواده را بر آن مي دارد تا قضيه را براي بار چندم از بهزيستي پيگيري كند. براي دريافت تسهيلات و كمك به بهزيستي مراجعه كردم، مددكاري را فرستادند تا اوضاع را از نزديك بررسي كند و نتيجه اين شد كه بهزيستي ماهيانه 2 هزار تومان را براي هر يك از كودكان در نظر گرفت (!) و گفت: اين طبق قانون بهزيستي است (!) او بهزيستي را به عنوان تنها منجي مي شناخت و ارگان ديگري نمي شناخت، بنابراين تصميم گرفت به پنج نفر از مسئولان كشور نامه بنويسيد. در پاسخ نامه او به رئيس مجلس آمده است: نامه شما به بهزيستي منعكس شد، به سازمان ذكر شده مراجعه كنيد.
پدر بچه ها مي گويد: خب، پيش از جواب مجلس ما به بهزيستي مراجعه كرده بوديم. قضيه از قبل مشخص و شفاف بود: 2 هزار تومان در هر ماه براي هر بچه. او كه عصباني شده، خنده تلخي مي كند و ادامه مي دهد: مانده بوديم با اين همه پول چه كنيم، بايد باقيمانده پول را به محروماني مي داديم كه نيازشان بيش از ما بود، واقعا 6 هزار تومان براي كمك هزينه سه كودك نوزاد در اين دوره و زمانه پول كمي نيست (!) كه ما بخواهيم هزينه ها را ... تندتر مي شود و مي گويد: فكر مي كنم هزينه نگهداري يك عروسك هم در ماه بيش از 6 هزار تومان باشد! با يك حساب سرانگشتي مي توان دليل دلخوري او را فهميد. براستي اين هزينه در چه سالي تصويب شده است؟ 20 سال پيش؟
در حساب سرانگشتي ما اين كمك هزينه در سال، 72 هزار تومان مي شود و اگر در سر سال زندگي سه قلوها به طور كامل پرداخت شود 216 هزار تومان خواهد شد. يعني نصف هزينه اين سه كودك در يك ماه، 2 هزار تومان يعني 66 تومان براي هر كودك در روز و 2 هزار تومان يعني ...
پدر سه قلوها از ترحم متنفر است و تنها حق خود را به عنوان يك شهروند ايراني طلب مي كند و همين تنفر از ترحم باعث شده كه از مسئولان اداره خودش هم دلخور باشد. يك بار كه از اداره درخواست كمك كردم با مكاتبه، صحبت و بحث هاي زيادي قرار شد تا 11 ماه، ماهي 40 هزار تومان بدهند. يك آبروريزيي شد كه بيا و ببين. به همه جا اين كمك خيرخواهانه گزارش شد (!) در ليست مهمترين اقدامات ساليانه آمد (!) خدا خيرشان بدهد.
اكنون غير از هزينه سه كودك تازه وارد هزينه خوراك، پوشاك، دارو و درمان خانواده اي كه يك باره شش نفره شده، به كارمندي با درآمدي حدود 300 هزار تومان تحميل شده است. پدر مي گويد: اكنون در خانه اي كه پيش از اين به صورت قسطي خريده و هنوز چند ماهي از قسط هاي آن باقي مانده، زندگي مي كنند. آپارتماني كوچك و دوخوابه كه جايي براي زندگي سه نفر دارد. اكنون كه همسرش دچار عارضه كمردرد شديد شده و هر دو نفر شادابي سابق را ندارند نگران آينده كودكاني هستند كه سعي دارند درست تربيتشان كنند.
اگر بخواهند براي آموزش بيشتر، كودكان را به مهدكودك بفرستند هزينه ها باز هم سر به فلك مي كشد. حال مانده اند با پسر 6 ساله و اين كودكان كه هر روز پيش چشمانشان قد مي كشند و به همان نسبت هزينه هايشان افزايش مي يابد چه كنند. آنها از هيچ كس ترحم نمي خواهند، تنها درخواست حق طبيعي شهروند ايراني به آنها اجازه مي دهد كه به مسئولان رده بالاي كشور نامه بنويسند و تقاضاي كمك كنند.
|