سه شنبه ۱۴ تير ۱۳۸۴ - - ۳۷۴۰
بيش از اين، او را نشكنيد
001467.jpg
سوسن لاريجاني
مدت زماني طولاني است كه خشونت مورد غفلت همگان بوده و پاسخ اجتماعي به آن بيش از آنكه به پيشگيري بينجامد پاسخ به يك واكنش بوده است زمان آن رسيده كه براي دستيابي به سلامت عمومي، تلاشي همه جانبه به عمل آيد
هفته اي يكي، دو شب صداي مرافعه هاي آنان را همه همسايگان مي شنيدند. اين روزها كمتر كسي از ميان همسايه ها به اين مشاجرات گوش مي كرد و تقريبا بسياري از ما با بستن آرام پنجره ها يا زياد كردن صداي راديو يا تلويزيون مي خواستيم از شنيدن حرف هايي كه حتي براي ما آزاردهنده بود پرهيز كنيم. ما نمي دانستيم كه در آپارتمان همسايه، در لحظه اين مشاجرات چه صحنه هايي اتفاق مي افتد، چون فقط يك صداي بلند و پرخاشگر تا مي توانست فرياد مي زد، ولي هيچ صدايي مبني بر پاسخ يا توجيه شنيده نمي شد. من هميشه فكر مي كردم پيرزن در موقعي كه فريادهاي پسرش، فضاي خانه را گرفته بود، ساكت در گوشه اي نشسته است. آنقدر ساكت كه حتي نمي تواند اشك بريزد. چه مي توانست بكند؟ آنها به او جا داده بودند و غذا، اگر از آنجا بيرونش مي كردند، آيا سرپناه ديگري انتظارش را مي كشيد؟ يا رفتار بهتري از دور و بري هاي خود مي ديد؟ پس بهتر مي ديد در برابر عروس و نوه هايش به فرياد و توهين هاي پسرش تن دهد. شايد اين چند صباح باقي مانده....
آيا اين خشونت است؟
تعريف خشونت با همه سادگي و وضوح، واژه اش بسيار مشكل است. چرا كه بسياري از متخصصاني كه خود را صاحب نظر در امر خشونت مي دانند، صرفا از ديد خودشان آن را تعريف مي كنند. جامعه شناسان، روان شناسان وجرم شناسان تعاريف گوناگوني از اين واژه دارند، اما تعريفي تقريبا جامع از خشونت خانوادگي براي ما از اين قرار است: وقتي شخصي مقتدر در درون خانواده است و از اين اقتدار- از هر نوعي كه مي خواهد باشد ؛ بدني، اجتماعي يا اقتصادي - در جهت پيشبرد اميال خود، بدون توجه به تمايل ديگري استفاده كند، اين كار خشونت است.
اين معناي خشونت به طور جامع از ديدگاه بسياري از ماست، ولي فكر مي كنيم معناي خشونت براي آنان كه مورد اعمال آن قرار گرفته اند نيز همين است؟ نه، آنها نمي توانند در چند خط براي آن معنا بسازند. يك كلمه مي گويند و بس؛ خشونت يعني، شكستن.
سالمندآزاري
امروز هنگامي كه بحث خشونت در خانواده مطرح مي شود، اكثر انديشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعي، زنان و كودكان را قربانيان اصلي خشونت در خانواده تلقي كرده و از سالمندان كمتر ياد مي كنند. اگرچه وجود همسرآزاري و كودك آزاري در جوامع مختلف به تناسب ساختار فرهنگي و اجتماعي شان متفاوت بوده و در مقايسه با پديده سالمندآزاري از فراواني بيشتري برخوردار است، اما اين امر دليل بر نفي سالمندآزاري نيست. مي توان گفت كه در اين مورد نيز همانند ساير مسائل سالمندي، از توجه به آن غفلت ورزيده شده و در مواردي خصوصا در كشورهاي در حال توسعه كه در معرض تغييرات و تحولات فراواني هستند به بوته فراموشي سپرده شده است. در دهه 80 ميلادي، محققان با پديده اي جديد، يعني اعمال خشونت نسبت به سالمنداني كه با خانواده زندگي مي كردند روبه رو شدند و معلوم شد كه درصدي از افراد سالمند در خانواده ها مورد بدرفتاري هاي جسمي يا رواني قرار دارند. امروز پس از گذشت 20 سال از مبحث خشونت و مشخص شدن صورت هاي گوناگون آن، هنوز اين پديده كاملا شناخته نشده است. با آنكه خشونت هاي فيزيكي در مورد كودكان بيشتر از ساير زمينه ها مورد بررسي قرار گرفته و اطلاعات ما در اين زمينه كامل تر است، اما با توجه به روال تاريخي بررسي ها، بايد گفت كه بررسي هاي خشونت نسبت به كهنسالان هنوز درحال برداشتن قدم هاي اوليه خود است. حالا محققان و كارشناسان سالمندي علاوه بر خشونت جسماني (تنبيه بدني) به بررسي انواع ديگر خشونت نيز اشاره دارند و از خشونت رواني مثل تحقير، دشنام،  از ميان بردن اعتماد به نفس و سرزنش و خشونت اقتصادي همانند قرار دادن فرد سالمند در مضيقه مالي و خشونت اجتماعي چون انزواي اجتماعي و ممانعت از برقراري روابط اجتماعي نام مي برند. اگرچه ممكن است فرد سالمند به نوعي قرباني همه خشونت هاي فوق شود، اما اين طور به نظر مي رسد كه بيشترين مقدمه اي كه در مورد سالمندان عموميت دارد خشونت رواني است. اين نوع از خشونت شامل بي احترامي لفظي مداوم،  آزار و اذيت، تهديد، محروميت فيزيكي و مالي است. تهديدهاي متداولي مانند دوست نداشتن سالمند، مورد پسند نبودن، دشنام دادن،  تمسخر و استهزا در جمع، ممنوعيت برقراري ارتباط با ديگران،  بي توجهي نسبت به نيازهاي جسماني، اجتماعي و رواني سالمند، همه و همه بخش هايي از خشونت رواني است كه سلامت رواني سالمند را به خطر مي اندازد.
شما فكر مي كنيد وقتي در مورد فردي كه به سنين بالا پا گذاشته، چنين رفتارهايي به ظهور مي رسد چه حالي به او دست مي دهد؟مطمئن هستم، خواندن اين مطلب تا همين جا حس ناخوشايندي را تا حد انزجار از چنين رفتارهايي در هر انساني ايجاد مي كند. بروز چنين رفتارهايي از هر فردي كه سرپرستي و محافظت از سالمندي را به عهده دارد كه به نام پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ يا اقوام و بستگان است، موجب بروز احساساتي چون: بي ميلي به زندگي، سرزنش خود، نداشتن اعتماد به نفس و عدم نگرش مثبت، احساس ياس و نااميدي و درماندگي، ترس از مردم، اضطراب، احساس گناه،  احساس حقارت، حس عدم شايستگي و نهايتا كناره گيري سالمند از همه جا و همه افراد مي شود. آنان در اين سالهاي عمر، آنقدر شكننده هستند كه حتي در مواردي كه خشونت بين اعضاي ديگر خانواده رخ مي دهد (حتي خشونت هاي لفظي)، حس رعب و وحشت را در وجود خود حاكم ديده به حدي كه گويا آنها مقصر هستند.در مجموع با بروز چنين رفتارهايي از ساكنان هر خانه كه سالمندي در آن زندگي مي كند، ما با دستان خود، آنها را به ورطه هاي ناامني مي كشانيم كه ديده نمي شود،  ولي خيلي زود سالمند را در گرداب خود فرو مي كشد. از آنجا كه تن و روان آدمي وابسته به هم بوده و سلامت يكي در گرو سلامت و شادابي ديگري است، لذا در بيشتر موارد اين ناراحتي هاي رواني منجر به بروز بيماري هاي جسماني در سالمندان شده و سلامت آنان را به مخاطره مي اندازد. تاثير خشونت هاي رواني آنقدر توسعه يافته است كه مي تواند به صورت مادام العمر روي فرد باقي بماند.
درك پديده خشونت
آنچه امروز به عنوان پديده خشونت مورد بحث قرار مي گيرد، جنبه اي از زندگي است كه تا اواخر دهه 70 ميلادي نه به آن توجه مي شد و نه آن را در خور اهميت مي دانستند. در واقع از حدود 30 سال پيش، جوامع غربي، نگاهشان را معطوف به اين پديده كردند و هر سال نيز جنبه هاي مختلفي از آن را مطرح مي كنند. به طبقه بندي درباره پديده خشونت هر روز طبقه جديدي اضافه مي شود كه گرچه در هر طبقه حس افسوس به روابط انساني براي ما ايجاد مي شود، اما آنچه كه به نظر مي آيد، نشان مي دهد كه خيلي ها از اين قدرت نمايي لذت مي برند. عاملان خشونت با بروز دادن رفتاري پرخاشگرايانه خود را از نظر رواني ارضا كرده و ديگران را دچار درد و اندوه مي كنند. اگرچه در مجامع علمي 30 سال است به بررسي خشونت توجه شده، ولي اجراكنندگان اصلي خشونت، هزاران سال است كه مي دانند خشونت چيست و آن را در جاي جاي فكر خود پرورش داده اند.
بررسي خشونت در ايران
شايد تنها در سه، چهار سال اخير در ايران به اين پديده توجه شده است. ما مي دانيم كه هر اطلاعات يا آماري كه راجع به خشونت هاي خانوادگي در ايران كشف مي شود، اطلاعات اوليه است و زماني مي توانيم از سير صعودي يا نزولي پديده اي سخن بگوييم كه درباره آن، از قبل اطلاعاتي داشته باشيم. به نظر كارشناسان از آنجا كه خشونت هاي خانوادگي، بتازگي در ايران مورد توجه متخصصان امر قرار گرفته است، مقايسه داده هاي حال با گذشته امكان ندارد، اما آنچه ما مي بينيم، چيزي است كه همواره در زمينه بحث خشونت خانوادگي مطرح مي شود و آن اين است كه تمام رفتارهاي ما متاثر از ساختار كلي جامعه است. تا زماني كه ساختار كلي جامعه، ساختاري خشن باشد يعني براي هر يك از تعارضاتي كه خواه ناخواه در جامعه به وجود مي آيد، از روش هاي خشن با درجه بندي هاي مختلف استفاده شود و روش هاي مسالمت آميز به كنار نهاده شود، به طور حتم، بازتاب آن در خانواده هم قابل مشاهده است. بنابراين پديده خشونت در خانواده بازتاب تصوير كلي جامعه است. نمي دانم در اينجا بايد گفت ما جامعه خشني داريم يا خانواده هايمان خشن شده اند، اما بنابه اين تعريف كارشناسي، وقتي شكل خشونت را در مورد سالخوردگان مي بينيم بايد به اين سرچشمه برسيم كه سالمندان در متن جامعه بي اعتبار شده اند. بنابراين با مشاهده واقعيت سالمندآزاري به اصل فرهنگ ايراني كه بر سر اثبات آن در هر جشنواره و گردهمايي و اجلاس داخلي يا خارجي بيانيه ها مي دهيم، بهتر است كمي شك كنيم. شما فكر مي كنيد چند درصد از افرادي كه به نظر ما اعتبار دارند و كارشناس هستند و ماهي يكي، دوبار به جلسات بزرگ كشوري دعوت مي شوند و از روي متن يادداشت هايشان در وصف حرمت و تكريم بزرگان و سالخوردگان مي گويند، به حرف خودشان پايبند هستند؟اگر سري به هر خانه سالمند بزنيد با پدران و مادراني روبه رو مي شويد كه فرزندان فرهيخته اي به جامعه تحويل داده اند و امروز گرچه دل شكسته از حضور خود در اين خانه هاي ساكت هستند، اما راضي ترند كه هم اينجا بمانند و به خانه فرزندان لايق شان نروند، چون مي دانند رفتن به آنجا يعني به پا شدن جنجال و درگيري هاي لفظي. يعني خشونت و خشونت براي آنها يعني بازشكستن.
اين تصوير كوچكي از هزار تصوير آيينه شكسته خشونت در مورد سالمندان در ايران است.
خشونت و نگاه جهاني
چندي پيش در چهل و نهمين اجلاس جهاني بهداشت، مدير كل اين سازمان در خصوص خشونت، چنين گفت: مدت زماني طولاني است كه خشونت مورد غفلت همگان بوده و پاسخ اجتماعي به آن بيش از آنكه به پيشگيري بينجامد پاسخ به يك واكنش بوده است. زمان آن رسيده كه براي دستيابي به سلامت عمومي، تلاشي در جهت پيشگيري و درمان خشونت و عواقب آن به عمل آيد. وي معتقد است كه در واقع سلامت عمومي با درگيري تمام افراد در مواجهه با اين مشكل اعتبار يافته و همچنان نيازمند مشاركت قوي دولت ها، اجتماعات محلي، دستگاه هاي قضائي و بخش هاي غيردولتي و خصوصي است. وي مي گويد: در حقيقت براي رفع خشونت در جوامع،  همكاري تمام افراد از هر جنس مورد نياز است.
به ايران برمي گرديم
آنچه مسلم است اينكه سالمندآزاري در كنار كودك و همسرآزاري در ميان گروهي اندك از خانواده هاي ايراني وجود دارد، اما تاكنون هيچ بررسي خاصي در اين زمينه صورت نگرفته است. بنابراين لازم است ضمن توجه ويژه به اين حوزه، تمهيدات لازم درجهت كاهش، درمان و پيشگيري از سالمندآزاري فراهم شود و از آنجا كه ساختار سني جمعيت در حال حاضر متفاوت از گذشته است و تعداد افراد سالمند نسبت به كل جمعيت به طور مداوم درتمام كشورها رو به افزايش است، لذا اين شرايط براي جامعه ايراني ايجاب مي كند كه توجه به سالمند و مسائل سالمندي بيش از پيش مورد توجه مسئولان جامعه ما قرار گيرد. شايد تهيه و تدوين مقررات حمايت از سالمندان را بايد در برنامه كار مسئولان مرتبط قرار داد. شايد بايد به خانواده ها آموزش سالمندداري داد. شايد بايد به كساني كه از سالمندان نگهداري مي كنند، بازهم گفت: آنها هنوز از ما هستند، پس به بهداشت رواني و جسماني شان مثل حفظ بهداشت براي خودمان توجه كنيم.
شايد بايد به محققان علوم مرتبط، چون روانشناسي، جامعه شناسي، علوم تربيتي و بسياري ديگر گفت كه دست به كار تحقيق و پژوهش هاي گسترده اي در خصوص سالمندآزاري شوند و تنها فكر نكنند خشونت را بايد درميان زنان و كودكان مورد پژوهش ورسيدگي قرار داد.

چند درصد بي توجهي
طبق آمارهاي فعلي۸۷ درصد از زنان سالمند ايراني مورد بي توجهي در خانواده هاي خود قرار دارند. اكثر زنان سالمند در گروه سني 65 تا 74 سال، بيسواد يا متكي به مستمري هستند كه اين امر يكي از عوامل غفلت خانواده ها از آنهاست. به اين زنان سالمند در مواردي چون بهداشت، تغذيه، زخم هاي سالمندي، تنها ماندن در منزل، نارسايي در مراقبت هاي پزشكي و دارويي، افسردگي ونگراني، بي توجهي وحتي بي مهري مي شود. البته با توجه به اينكه 6/5 درصد جمعيت كشور را سالمندان تشكيل مي دهند، بايد بدانيم كه مردان سالمند نسبت به زنان، كمتر مورد بي توجهي قرار مي گيرند و به ازاي هر پنج زن سالمند، به يك مرد سالمند بي توجهي مي شود. شايد يكي از علل بي توجهي به سالمندان را بايد درتبديل خانواده هاي گسترده به هسته اي، به دليل گسترش صنعت، فن آوري و شهرنشيني ياد كرد و گفت كه تحول نقش خانواده، بحران هاي موجود، فشارهاي رواني زندگي مدرن، مسئوليت اجباري سرپرستي و اداره فرزندان و عدم آشنايي به وظايف تكاملي خانواده از مواردي است كه پايگاه اجتماعي سالمندان را سست كرده است. آنچه از ارائه اين آمار به دست مي آيد، اين است كه زنان سالخورده بيشتر از مردان هم رديف خود مورد خشونت هاي رواني قرار مي گيرند. شايد دليلش همان فكر قديمي باشد كه زنان هميشه به افرادي قوي تر نياز دارند. در اينجا متاسف مي شويم وقتي كه به هر زن سالمندي مراجعه مي كنيم و با اين ديدگاه او روبه رو مي شويم كه آنها حاضرند تحت هر شرايطي با اعضاي خانواده خود زندگي كنند و چه خوب اكثر خانواده ها به آنها زندگي مي بخشند!زنان سالمند جامعه ما، معمولا يك واكنش رايج دارند و آن اين است كه پذيرفته اند زندگي همين است و بايد ساخت، اما بهتر است بفهميم و بدانيم كه اگر سالمندان در برابر خشونت هاي رواني يا اقتصادي و بدتر از همه خشونت هاي جسمي سكوت مي كنند، معنايش تاييد رفتار نازيباي ما نيست، فقط همان است كه گفتيم: بايد با شرايط ساخت.

استراحت
اما نوبت به استراحت و خواب سالمندان رسيد. در مجموع، استراحت و خواب با افزايش سن و پيري دستخوش تغيير مي شود. بسياري از سالمندان تصور مي كنند كه نسبت به سالهاي قبل، شب ها به خواب كمتري نياز دارند و مايلند در خلال روز بيشتر استراحت كنند. خواب شبانگاهي شان اغلب سبك تر مي شود و با بيدار شدن هاي دوره اي بيشتري همراه است. براي رسيدن به يك زمان صحيح در استراحت، آنها بايد سعي كنند از توسل به مصرف قرص هاي خواب آور بپرهيزند چون اين قبيل قرص ها مي توانند مشكلاتي را براي آنان به ارمغان آورند ولي بايد جايگزيني براي قرص پيدا كرد. بهترين راه حل اين است كه شخص در طول روز فعاليت كافي داشته باشد و از خوردن مايعاتي چون قهوه (قبل از خواب) پرهيز كند و در عوض به جاي آن شير بنوشد. قبل از خواب خوراك سبك خورده باشد و از سبزي هايي چون كاهو بهره بيشتري ببرد و براي لحظه خواب از مطالعه كتاب براي خستگي چشم ها يا گوش فرادادن به راديو استفاده كند تا خوابي مناسب را در طول شب داشته باشد.
اينها مواردي بود كه مي تواند در اجرا، نويد زندگي سالم تر و متفاوتي را براي هر سالمندي به دنبال داشته باشد.
شماري از سالمندان نيز ممكن است تصميم بگيرند كه قبل يا بعد از ايام بازنشستگي برخي از حركات نرمشي را انجام دهند مثل ورزش هاي صبحگاهي در پارك ها يا پياده روي. بنابراين ادامه فعاليت هاي اجتماعي و پيگيري علايق قبلي نيز در حفظ سلامتي تاثير بسزايي دارد. هرچند كه احتمالا اين فعاليت ها شديدا با كاهش درآمد ناشي از بازنشستگي از كار، تحت فشار قرار مي گيرند. نيازهاي مالي يا معنوي، سالمند را ملزم مي سازد كه انرژي، توان و علايق خود را در مسير ديگري به كار گيرد.
يكي از كارهايي كه سالمندان در اين سنين مي توانند انجام دهند، دوست يابي است. آنان بايد سعي كنند دوستان جديدي پيدا كرده و باب معاشرت و رفت و آمد را با آنها باز كنند.اينها راهكارهايي براي انواع فعاليت ها ، چه جسمي و چه فكري و روحي بود.

خبر
001446.jpg
تعطيلي۷۰ واحد اقامتي طي 25 سال اخير در خوزستان
رئيس اتحاديه هتلداران اهواز گفت: طي 25 سال اخير، حدود 70 واحد اقامتي شامل هتل، هتل آپارتمان و ... در استان خوزستان تخريب يا تعطيل شده است.
عبدالحميد حرمتي به فارس گفت: به دليل آنكه استان خوزستان در جنگ ايران و عراق بسيار زياد در معرض بمب باران و هجوم دشمنان قرار گرفت، به همين دليل تعدادي هتل و واحد اقامتي آن تخريب و يا به بيمارستان تبديل شد.
وي افزود: برخي ديگر از مراكز اقامتي اين استان نيز به دليل كهولت ساختمان، مديريت آنان تمايلي به ادامه فعاليت در آنها را نداشته و اين مراكز پس از مدتي تعطيل شد.
حرمتي با اشاره به اينكه در اهواز، هتل مناسبي براي برگزاري همايش و سمينارها وجود ندارد، افزود: كنفرانس وزراي امور خارجه اوپك، بايد در اهواز كه مركز استان نفت خيز كشور است، برگزار مي شد، اما به دليل آنكه در اين شهر، هتل مناسبي براي اسكان مسافران داخلي و خارجي وجود نداشت، اين كنفرانس در اصفهان برگزار شد. لذا ساخت هتل و مراكز اقامتي مناسب در استان خوزستان و شهرهاي آن يك ضرورت است.
حرمتي تعداد هتل هاي كنوني اهواز را 6 هتل عنوان كرد و گفت: از اين تعداد هتل، تنها يك هتل سه ستاره و يك هتل چهار ستاره است كه ضريب اشغال آنها 65 درصد است. البته مجوزهاي زيادي براي ساخت هتل در اهواز صادر شده، اما اجرايي نشده است.
وي به عدم نظارت مستمر بر مراكز اقامتي استان هاي كشور اشاره كرد و گفت: نظارت بر عملكرد هتل ها و مراكز اقامتي بر عهده سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است. اما اين سازمان تنها در برخي ايام، مانند ايام نوروز به نظارت مي پردازد و در مابقي ايام سال نظارت فعالي ندارد.
حرمتي، آموزش براي مشاغل مرتبط با گردشگري را ضروري دانست و تصريح كرد: علاوه بر مشاغل مرتبط با گردشگري، ساير شركت هاي بزرگ و
كارخانه ها نيز داراي رستوران هستند كه سالانه پذيراي مسافران داخلي و خارجي است. لذا بايد كاركنان اين مراكز نيز آموزش ببينند.
001488.jpg
۵۰ هزار تومان يارانه براي سالمندان
۱۲ هزار سالمند از خدمات شبانه ژروزي مراكز نگهداري از سالمندان بهزيستي استفاده مي ژكنند.
دبير شوراي عالي سالمندان، اعلام كرد: دولت براي هر سالمند كه در مراكز نگهداري از سالمندان حضور دارد، 50 هزار تومان در ماه يارانه پرداخت مي ژكند.
دكتر حسين توكلي، دبير شوراي عالي سالمندان كشور، در گفت و گو با خبرنگار ايلنا، گفت: در حال حاضر حدود 12 هزار سالمند از خدمات شبانه ژروزي مراكز نگهداري از سالمندان بهزيستي، استفاده مي ژكنند.
وي افزود: حدود يك هزار سالمند نيز خدمات توانبخشي و روزانه دريافت مي ژكنند.
به گفته توكلي، از 12 هزار سالمند تحت پوشش، 7 هزار نفر آنها توسط مراكز خيريه و هيات امنا خدمات دريافت مي ژكنند.
وي تصريح كرد: 5 هزار نفر نيز در مراكز خصوصي نگهداري مي ژشوند، اما همه آنها يارانه دولت را دريافت مي ژكنند.
دبير شوراي عالي سالمندان، با اشاره به خدمات دريافتي سالمندان، گفت:  ژتمام سالمندان تحت پوشش و تمام مراكز زير نظر بهزيستي، از خدمات توانبخشي، پرستاري و بهداشت و درمان استفاده مي ژكنند.
وي يادآور شد: برخي مراكز هيات امنايي كه توسط خيريه ژها اداره مي ژشوند، با وجود داشتن امكانات غيردولتي باز هم از يارانه ژهاي دولت استفاده مي ژكنند.
گفتني است درحال حاضريكي از بزرگترين مشكلات سالمندان عدم برخورداري ازخدمات اقامتي براي ادامه زندگي است
باتوجه به نيازروزانه ودايمي سالمندان كشوربه نظرمي رسددسترسي آسان اين گروه به ويژه به خدمات توانبخشي، مهم ترين وظيفه سازمان هاي دولتي دراين زمينه به شمار مي رود،هرچند گام هايي كه موسسات خيريه غير دولتي نيز دراين زمينه برداشته انددر رفع مشكلات سالمندان تاثير بسياري داشته است .

امروز
راهكاري براي سلامتي
001470.jpg
بيشتر مردم در ميانسالي، نوعي از زيستن را تجربه مي كنند كه دوست دارند آن را ادامه دهند. ممكن است كه آنان به همه آرزوهاي دوره جواني شان دست پيدا نكرده باشند و لازم باشد برنامه هاي  آينده شان را به جهت تطابق با واقعيت از نو مطرح كنند، اما همين كه به بزرگسالي وارد مي شوند، تنها تعداد كمي از آنها واقعا خواستار تغيير اساسي و بنيادي در زندگي مي شوند. اكثريت عظيمي از آنها، نهايت آرزويشان اين است كه كم و بيش به شيوه زندگي كنوني خود ادامه دهند. اما همين كه تاثيرات پيري ( جسمي، رواني و اجتماعي) در  آنها نمايان مي شود مي فهمند كه از همان قبل بايد نگاهي به امروز خود نيز مي داشتند. مواردي چون رژيم غذايي مناسب ، فعاليت و استراحت و توجه به بخشي از اندام هاي بدنشان كه سريعتر تحت تاثير فرآيند پيري قرار مي گيرند و بسياري موارد ديگر.
رژيم غذايي
يكي از اين موارد، رژيم غذايي است . وقتي وارد سنين سالمندي مي شويم، بدن روزانه به ميزان كالري كمتري نياز دارد، اما اين به معناي تغذيه محدود و نامتعارف نيست. اينجا نياز به سري كاملي از مواد مغذي است كه درست به اندازه سنين جواني اهميت دارد. رژيم غذايي بايد متعادل باشد. به گونه اي كه در برگيرنده همه گروه هاي غذايي و مايعات در روز باشد. كارشناسان تغذيه به آنها مواد غذايي با ارزش بالا را توصيه مي كنند، اما موادغذايي قندي و سرخ كردني را از ليست خوراك آنها حذف مي كنند.
اهميت رژيم غذايي سرشار از فيبر كه در رفع اختلالات روده اي موثر است به آنها توصيه مي شود، اگرچه بسياري از سالمندان در پذيرش مطالبي در خصوص ارزش غذاهاي امروزي مشكل دارند و دليل آن به سالها قبل برمي گردد؛ سالهايي كه موادغذايي پروتئين دار، بخصوص گوشت، ارزان شد. اين بود كه بسياري از مردم تصور كردند كه اين مواد مي توانند پايه و اساس مناسبي براي يك رژيم غذايي متعادل باشند. حتي با وجود فراگيرشدن آموزش بهداشت جديد و مشكلات و معضلاتي كه اين نوع غذاها مي توانند براي انسان به بار آورند. اما تمايل سالمندان در همين زمان نيز به سمت موادغذايي چون سبزي و ميوه ها كم است چون هنوز هم از ديد يك سالمند اين مواد نمي توانند برنامه غذايي مطلوبي باشند و كم قوت و ضعيف به حساب مي آيند. مطالعاتي كه روي رژيم غذايي سالمندان صورت گرفته نشان داده است كه آنان اغلب از كمبود محسوس ويتامين ث ، د و پتاسيم رنج مي برند. زيرا منبع ايجاد ويتامين ث در ميوه  هايي است كه مصرف آن در سالمندان پايين تر است و در خصوص كمبود ويتامين د بايد گفت: اين ويتامين به دلايل مختلفي مي تواند مورد علاقه آنان نباشد.
تخم مرغ به خاطر دير هضم بودنش، ماهي به خاطر استخوان هايش و جگر به دليل سنگين و قوي بودنش.
گرچه ويتامين د با قرار گرفتن در معرض تابش مستقيم  آفتاب قابل دريافت است، اما اكثر سالمندان فضاهاي خانه هايشان را ترجيح داده و از قرار گرفتن در اين شرايط خودداري مي كنند. بنابراين حداقل بايد آنان را تشويق كرد كه مدتي از اوقات خودشان را در بيرون از اتاق منازل و در معرض نور خورشيد بگذرانند يا حداقل در كنار پنجره هايي كه رو به آفتاب است قرار گيرند تا از اين طريق ميزان ويتامين مورد نيازشان را تامين كنند.
بايد اضافه كرد كه به جز علاقه و تمايل شخصي، عوامل ديگري نيز روي رژيم غذايي سالمندان تاثير مي گذارد. درآمد يك نمونه روشن آن است.
ناتواني احتمالا مي تواند در خريد كردن يا تهيه كردن غذا، ايجاد مشكل كرده و وسايل پخت و پز ناكافي و قديمي ممكن است اين مشكل را چندبرابر كند.
مبادا تصور شود كه معتقديم بايد آنها در آشپزخانه هايشان مايكروفر داشته باشند. نه(!) شايد معدود نباشند سالمنداني كه هنوز در تنهايي خود از مواد گرم كننده و پزنده قديمي غير از اجاق گاز استفاده مي كنند. در كنار اين عامل، از دست دادن همسر احتمالا آنها را به افسردگي مي كشاند كه در اين حالت شخص سالمند حتي نسبت به تهيه و پخت و پز نيز رغبتي نشان نمي دهد يا اگر مرد همسر از دست داده اي باشد، شايد اصلا بلد نباشد كه چگونه غذا درست كند، به علاوه شايد ايجاد شرايط براي حفظ سلامتي بدن نيز بر تغذيه اثر بگذارد، خصوصا در خصوص بيماري هاي مرتبط با دندان و لثه. از آنجا كه درمان دندان ها حتي در مراكز دولتي تقريبا گران است، بسياري از سالمندان به سختي و پس از مدت هاي مديد قادر به به دست آوردن سلامت شان مي شوند يا شايد با همان دندان هاي فرسوده روزگار را بگذرانند كه اين عامل هم از نظر سلامتي برايشان مشكل ايجاد خواهد كرد و هم به دليل فرسوده بودن دندان ها، غذا خوردن را براي آنها دشوار مي سازد.
فعاليت روزانه
مورد ديگر، فعاليت و استراحت سالمندان است. اهميت انجام حركت نرمش در دوران زندگي سالمندي اغلب دست كم گرفته مي شود. شايد به اين دليل كه سالمندان مايلند اين فعاليت ساده را در زمره فعاليت هاي سنگين مانند كوهنوردي قرار دهند، اما فعاليت هاي روزانه مانند مراقبت هاي فردي، تيمار كردن، خريد، پخت و پز، شست و شو و جارو كردن، فرصت هايي را براي ورزيدگي ماهيچه ها و حركت مفاصل كه براي سلامتي و ادامه تحرك و زندگي ضروري است، فراهم مي كند. باغباني و تعمير و نگهداري و نظافت در منازل مي تواند فراهم كننده فعاليت هاي زيادي براي سالمندان باشد و شايد بتوان گفت كه اين فعاليت ها مي تواند لذت بخش باشد. وقتي كه برخي رشته هاي ورزشي در گذشته مورد توجه يك سالمند بوده، دليلي وجود ندارد كه پديده سالمندي، امروز آن را متوقف كند. در واقع ادامه زندگي با سبك و روش قبلي، در جهت تندرستي جسم و روح، نقش بسيار مفيدي را ايفا مي كند.

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
شهر آرا
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |