دوشنبه ۲۰ تير ۱۳۸۴
زندگي
Front Page

۱۰تدبيربراي رفع يك نقطه ضعف
000996.jpg
متأسفانه جلب پذيرش ديگران در زندگي اكثر انسان هاي قرن حاضر به صورت يك نياز درآمده و اين نياز تا آنجا پيش رفته كه قسمت اعظم انرژي و زمان گرانبهايمان صرف تلاش هايي براي جلب پذيرش ديگران مي شود و اين زنگ خطري است كه مدتهاست به صدا درآمده و هشدار مي دهد كه پذيرش طلبي از حالت طبيعي خود كه يك ميل است خارج شده و به يك نياز و نقطه ضعف جدي بدل گشته و سبب گرديده كه بخش عظيمي از عزت نفس مان را در اختيار ديگران قرار دهيم تا آن طور كه آنها مناسب مي دانند با ما رفتار كنند و تنها در صورتي احساس رضايتمندي مي كنيم كه اين افراد تصميم بگيرند ما را مورد ستايش و پذيرش خود قرار دهند.
براي گريز از دام پذيرش طلبي كه از طريق آن عقايد ديگران، شخصيت ما را تحت كنترل در مي آورد، لازم است به بررسي عواملي كه باعث نياز به جلب پذيرش ديگران مي شود بپردازيم تا بلكه بتوانيم از اين دام خطرناك كه در اكثر جوامع در حال گسترش است برهيم.

نياز به جلب پذيرش ديگران در طي مراحل زندگي:
نياز به پذيرش طلبي مبتني بر يك فرضيه است: «به خودتان اطمينان نكنيد و اول آن را با نظر كس ديگري مطابقت دهيد.» فرهنگ ما فرهنگي است كه رفتار پذيرش طلبي را به عنوان يك الگوي زندگي تجويز مي كند. «به عقيده خود متكي نبودن» اساس نياز به ستايش طلبي و زير بناي فرهنگ ماست؛ به طوري كه اگر درصدد جلب پذيرش ديگران برنياييم، دچار احساس افسردگي و بي ارزشي و گناه مي شويم چون ديگران مهمتر از ما هستند.
نياز به پذيرش ديگران ما را تا حد زيادي بازيچه مي كند و ملاك سنجش ارزش از سوي ديگران مي شود كه اين امر، خود مستلزم تملق گويي و ناديده گرفتن عقايد و احساسات شخصي مي باشد. حال، اگر گام هايي در جهت خودپذيري و استقلال از عقايد ديگران برداشته شود، حركتي است كه از آن طريق مي توانيم خود را از تحت نفوذ ديگران خارج سازيم. اين حركات سالم كه كوششي است درجهت رسيدن به استقلال با عناويني نظير خودخواهي، بي مبالاتي و بي توجهي و از اين قبيل برچسب ها آلوده مي شود و تنها راه رهايي از اين دور باطل بازيچه شدن - كه قرن هاست انسان ها را از مسير اصلي خودشناسي منحرف كرده- اين است- كه درمورد همه پيام هاي فرهنگي پذيرش طلبي كه از زمان كودكي آغاز شده و همچنان تا به امروز ما را مورد هجوم خود قرار مي دهد، تفكري عميق و به دور از تعصب داشته باشيم.
پيام هاي پذيرش طلبي در دوران كودكي:
خردسالان درسنين شكل گيري شخصيت خود نيازي به جلب پذيرش بزرگسالان (نظيروالدين) ندارند. در اين سنين اصلاً موضوع جلب پذيرش مطرح نمي گردد ولي پايه هاي اين پذيرش در همين سنين توسط والدين بنيانگذاري مي شود لذا براي اينكه يك بزرگسال تشويق گردد كه از نياز به جلب پذيرش ديگران رهايي يابد، لازم است كه از همان آغاز كودكي او را با سخاوتمندي مورد پذيرش خود قرار دهيم. با اين حال، اگر اين احساس در يك كودك رشد كند كه او بدون اطمينان از اجازه پدر و مادرش نمي تواند فكر يا كاري كند، آن موقع بذرهاي بيماري بي اعتمادي به خود در او كاشته مي شود. پذيرش طلبي به عنوان يك نياز در سنين كودكي عنوان مي گردد بدين صورت كه به جاي اينكه عشق و پذيرش والدين ملاحظه كار خود را به نحو سالمي مطالبه كند، ياد مي گيرد كه قبل از انجام هر كاري آن را با پدر و مادرش كنترل كند.
در اكثر موارد، فرهنگ ما به كودك مي آموزد كه به جاي اطمينان به خود به ديگران اتكا كند و هر چيزي را با مامان و بابا در ميان بگذارد و متأسفانه به ندرت خانواده از بازي كردن، خوردن و خوابيدن گرفته تا دوست پيدا كردن، پيام هايي از اتكا به نفس را به كودكان مي آموزد. پدر و مادرها به جاي اينكه به بچه هايشان كمك كنند كه مستقلاً فكر كنند، مسائلشان را خود حل كنند و به خودشان متكي باشند، مايلند كه با بچه هايشان همانند يك مايملك رفتار كنند.خليل جبران در كتاب «پيامبر» از كودكاني كه مانند يك مايملك با آنها برخورد مي شود سخن مي گويد:
كودكانتان،  كودكان شما نيستند، آنها پسران و دختران شور و اشتياق زندگي اند، آنها از ميان شما مي آيند ولي از خود شما نمي آيند و هر چند آنها با شمايند ولي به شما تعلق ندارند.
نتايج اين تدبير در هر كودك «وابسته اي» مشهود است. مادر يك داور يا يك ميانجي دائمي نزاع ها مي شود. به عبارتي كسي كه بايد براي كودك همه كارهاي فكري، احساسي و رفتاريش را انجام دهد و پدر نيز به تبعيت از همسرش جرقه استقلال و اشتياق خود بودن را در كودك خاموش مي كند و متأسفانه مجموع اين عوامل باعث مي شود كه خانواده از روي حسن نيت، وابستگي و نياز به پذيرش ديگران را دركودك ايجاد مي كند.
پيام هاي پذيرش طلبي در مدرسه
مدرسه نهادي است كه هدف صريحش اين است كه تدريجاً فكر و رفتار پذيرش طلبي را القا مي كند و به طور كلي مدارس براي آن دسته از كودكاني كه نشانه هايي از مستقل انديشي را ظاهر مي سازند مناسب نيستند. در اكثر مدارس، پذيرش طلبي راهي به سوي موفقيت است. كليشه هاي قديمي سوگلي و تملق گويي معلم، كليشه هاي سودمندي هستند. اگر شما تحسين كاركنان مدرسه را به خود جلب كنيد، آن طوري كه آنها ديكته مي كنند رفتار كنيد، برنامه تحصيلي اي كه پيش رويتان مي گذارند مطالعه كنيد، آن موقع شخص موفقي خواهيد بود. ولو اينكه نياز شديدي به جلب پذيرش ديگران داشته باشيد. با اين حال اعتماد به نفستان در هر مرتبه سست تر مي شود و اين مسئله باعث مي شود وقتي دانش آموز وارد مقطع دبيرستان مي شود براي كوچكترين تصميمي نياز به حضور ديگران داشته باشد، به عنوان مثال اگر مشاوران مدرسه از اين گونه دانش آموزان بپرسند كه مي خواهند در آينده در چه رشته اي تحصيل كنند آنها در جواب خواهند گفت: شما به ما بگوييد كه در چه رشته اي موفقتر خواهيم بود و متأسفانه هنگامي كه از اين مقطع فارغ التحصيل مي شوند مشكل مي توانند براي خود تصميم بگيرند چرا كه درست دوازده سال به آنها گفته شده كه چگونه فكر كنند و به چه بيانديشند لذا آنها ميل به جلب پذيرش ديگران پيدا مي كنند و ياد مي گيرند كه دستيابي به پذيرش ديگران معادل با موفقيت و خوشبختي است و دقيقاً اين گونه الگوهاي آموزشي سبب مي شود كه دانشجويان در دانشگاه نيز همين روش را خواهان باشد و در صورتيكه استادي سيستم آموزشي اش مغاير با اين روش ها باشد، دانشجو به وحشت مي افتد چرا كه او از اينكه مستقلاً فكر كند وحشت دارد و براي او آسان و ايمن تر است كه بنا به انتظار و نظر ديگران كاري را انجام دهد.
در اكثر موارد، فرهنگ ما به كودك مي آموزد كه به جاي اطمينان به خود به ديگران اتكا كند و هر چيزي را با مادر و پدر در ميان بگذارد و متأسفانه به ندرت خانواده از بازي كردن، خوردن و خوابيدن گرفته تا دوست پيدا كردن، پيام هايي از اتكا به نفس را به كودكان مي آموزد
حذف تدريجي پذيرش طلبي
به راه و رسم جهان، نظري بياندازيد، نتيجه آن است كه هرگز نمي توان همه كس را خرسند كرد. در واقع اگر بتوانيم پنجاه درصد مردم را راضي نگه داريم، نتيجه مطلوبي نصيبمان شده است. زيرا كه هميشه نيمي از مردم با عقايد شخصي ما موافق نيستند لذا هر وقت كه ابراز عقيده مي كنيد اين احتمال را بدهيد كه پنجاه درصد افراد نظرتان را قبول نخواهند داشت. اگر به اين آگاهي دست يابيم، مي توانيم با ديد تازه اي به مسئله طرد شدن نگاه كنيم. وقتي كسي حرفمان را نمي پذيرد، به جاي اينكه آزرده خاطر شويم بايد اين مطلب را به ياد بياوريم كه ما تنها با يكي از آن پنجاه درصد مردمي روبه رو شده ايم كه با عقيده ما موافق نيستند و هميشه كساني هستند كه احساسات، افكار، گفتار يا كردار ديگران را انكار مي كنند و ما هرگز نمي توانيم از طرد شدن اجتناب كنيم.
باور و تمرين اينكه در مقابل هر عقيده اي، عقيده ديگري هم هست كه دقيقاً در نقطه مقابل آن عقيده قرار مي گيرد به ما ياري مي رساند كه در مقابل عدم پذيرش دچار يأس و نوميدي نشويم و اعتماد به نفس و خودباوري خود را زير سئوال نبريم.
ده تدبير جهت حذف نياز به پذيرش طلبي:
۱- بي توجهي ديگران را ناديده بگيريد و به كساني كه سعي مي كنند شما را با خوار كردن بازيچه قرار دهند، بِي اعتنا باشيد.
۲- اين واقعيت ساده را بپذيريد كه ممكن است حتي نزديكان شما هم با نظر و عقيده تان مخالف باشند.
۳- از مجادله كردن يا از تلاش كه كسي را به درست بودن نظرتان متقاعد كنيد دست برداريد.
۴- هنگام خريد لباس يا ساير لوازم شخصي به خودتان متكي باشيد و اين موضوع را با كس ديگري كه فكر مي كنيد نظرش با ارزش تر از شماست در ميان نگذاريد.
۵- سعي كنيد كه از عذرخواهي هاي بي مورد دست برداريد.
۶- براي اينكه كسي را خشنود كنيد تملق گويي نكنيد.
۷- هرگز وقتي با گفته ديگران موافق نيستيد، حرف آنها را تصديق نكنيد.
۸- هرگز به رغم ميلتان كاري براي كسي انجام ندهيد و در اين گونه موارد سعي كنيد جواب منفي بدهيد.
۹- تسليم يك فروشنده باهوش و چرب زبان نشويد تا مجبور به خريد چيزي كه مايل نيستيد نشويد.
۱۰- مسئوليت امور شخصي تان را هرگز به ديگران نسپاريد.
لادن نصيري

راه زندگي
راهي براي رفع خستگي از كار

امروزه برخلاف دوران گذشته، كه اكثر كارها به صورت يدي و با دست انجام مي شد بيشتر كارها توسط ماشين هاي مختلف صورت مي گيرد،  از اين رو جاي تعجب است كه گله و شكايت مردم نسبت به خستگي از كار افزايش يافته و دائماً جملاتي مي شنويم كه بيان كننده اين حالت اند. از قبيل: «وقتي از اداره به خانه مي آيم گويي شيره جانم كشيده شده است.» و يا «با وجود اينكه به مقدار كافي خوابيده ام ولي صبح ها هميشه كسل و خسته ام.» اگر مي خواهيد بيشتر كار كنيد و كمتر خسته شويد، نكات زير را در نظر بگيريد.
آيا نيم ساعت خواب در روز معادل سه ساعت خواب شب است؟
- كمي خواب پس از غذاي ظهر، يا پيش از آن به شما كمك خواهد كرد كه شب بيشتر بيدار بمانيد بنابر نظر برخي پژوهشگران پزشكي نيم ساعت خواب روز معادل با آخرين سه ساعت خواب بلافاصله پيش از بيداري است بي شك كساني كه ادعا دارند شب سه تا چهار ساعت بيشتر نمي خوابند با مختصري خواب روز، بي خوابي شب را جبران مي كنند. يك استراحت كامل و تمدد اعصاب به اندازه ۸۰ درصد يك خواب رفع خستگي مي كند. اشخاصي كه به بي خوابي دچار هستند و شب ها چند ساعتي بيشتر خوابشان نمي برد اگر در بقيه ساعات شب كاملاً آسوده خاطر دراز بكشند و استراحت كنند كسالت كسر خوابشان جبران خواهد شد. بدبختانه كساني كه به بيماري كم خوابي مبتلا هستند كمتر آرام مي گيرند و از بيم بي خوابي آشفته خاطر مي شوند،  همين آشفتگي سبب مي شود كه بيشتر بيدار بمانند. چنانچه خستگي تان ناشي از كم خوابي است راه حل بسيار ساده اي وجود دارد: سعي كنيد زودتر به رختخواب برويد. براي از بين بردن بي خوابي و ديگر اختلالات خواب به هيچ وجه از قرص  هاي خواب آور و يا ديگر مسكن ها استفاده نكنيد زيرا آنها باعث تشديد ناراحتي مي شوند. روزي ده دقيقه دراز كشيدن به طوري كه پاها بالاتر از سطح نيم تنه بدن برروي چيزي تكيه كند سبب سرعت جريان خون مي شود و در رفع خستگي بسيار مؤثر است.ورزش هايي كه روي اصول و قاعده اند نظير دويدن، شنا كردن،  قدم زدن و دوچرخه سواري به شما كمك مي كند تا از عهده كارهاي مشكل تر برآييد. به علاوه ورزش احساس آرامشي به انسان مي دهد كه به ياري آن مي توان در برابر هيجانات زندگي خونسردي و انعطاف بيشتري از خود نشان داد. چنانچه براي كارهايي كه در پيش داريد برنامه ريزي مي كنيد سعي كنيد انجام امور دشوارتر را به زماني اختصاص دهيد كه سرحاليد عده زيادي از افراد سحرخيز هنگام ظهر ديگر تاب و توان چنداني ندارند و خسته اند، و بسياري ديگر عصرها بيشترين و مفيدترين بازده كاري را دارند. بنابراين خودتان را خسته نكنيد و بكوشيد تا نردبان ترقي و موفقيت را با گام هاي مثبت و آهسته اي طي كنيد اوقاتي را كه انرژي بيشتري براي كاركردن داريد شناسايي كرده و براساس آن برنامه ريزي كنيد. مهم نيست كه شغلتان تا چه اندازه جالب و دوست داشتني است. چنانچه تمدد اعصاب كنيد هر چند وقت يك بار به خود استراحتي بدهيد مي توانيد كارتان را با بازدهي هر چه تمام تر انجام دهيد ضمن استراحتي كه در حين كار به خود مي دهيد به جاي خوردن چاي و بيسكويت به ورزش و قدم زدن و تمركز كردن بپردازيد و سعي كنيد افكار دلنشين را جانشين ناراحتي هاي زندگي كنيد .
ناهيد دالايي

|  اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سينما  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |