همه اقشار جامعه توانايي خريد روزنامه را دارند
روزنامه هاي ارزان، مردم بي رغبت
يارانه كاغذ باعث شده قيمت تمام شده براي صاحبان روزنامه ها پايين باشد. اگر يارانه قطع شود قيمت روزنامه ها افزايش مي يابد و ديگر روزنامه ها نمي توانند به حيات خود ادامه دهند
|
|
بنيامين صدر
سرانه مطالعه در ايران حدود 2 دقيقه است. اين رقم نرخ مطالعه در كشور، بسيار نگران كننده است، اما چه چيز باعث به وجود آمدن اين رقم پايين شده است؟ آيا گران بودن قيمت روزنامه، نشريات و كتاب يا عدم وجود فرهنگ مناسب مطالعه در ميان مردم؟ قيمت روزنامه در كشور ما از 25 تومان كه نرخ يك روزنامه اقتصادي است آغاز شده و به 250 تومان مي رسد، اين رقم قيمت يك روزنامه
سياسي - اجتماعي در روزهاي پنج شنبه است.
با فرض خريد روزانه روزنامه با قيمت متوسط 40، 60 يا 100 تومان، ماهيانه چه هزينه اي بايد صرف اين كالا شود؟
ماهيانه يكهزار و 200، يكهزار و 800 و 3 هزار تومان براي روزنامه هزينه زيادي نيست، اما در مورد نشريات هفتگي يا ماهانه، اين هزينه چگونه محاسبه مي شود؟ با فرض اينكه يك دو هفته نامه، 500 تومان قيمت دارد، ماهيانه يكهزار تومان صرف خريد يك نشريه هفتگي مي شود. اينكه گفته شود قيمت بالاي روزنامه يعني جنبه اقتصادي قضيه، باعث شده مردم ما گرايش به مطالعه نداشته باشند، اصلا منطقي نيست، چون اين رقم محاسبه شده در بالا حتي براي دهك هاي اول تا سوم جامعه كه اقشار بسيار كم درآمد را در بر مي گيرد نيز رقم بالايي محسوب نمي شود و براي دهك هاي چهار تا 10 كه اقشار متوسط رو به بالا را در بر مي گيرد اصلا رقم ناچيزي است. با فرض اينكه درآمد متوسط يك كارمند يا كارگر در ماه حدود 150 هزار تومان است، آنها مي توانند با صرف تنها 3/1 درصد از درآمد ماهيانه خود روزانه ساعتي را به مطالعه بپردازند، اما سهم صاحبان روزنامه ها در اين ميان چقدر است؟ و اصولا اگر نرخ روزنامه خواني در كشور ما پايين است، پس روزنامه ها چگونه سرپا هستند و هزينه هاي خود را جبران مي كنند؟
به طور كلي روزنامه محصولي است كه دو بازار دارد، يك بازار مربوط به صاحبان آگهي و بازار ديگر مربوط به خوانندگان روزنامه.
اين مسئله خود از دو جهت قابل بررسي است. بسياري از روزنامه هاي ما از جنبه بازار مشتري با اقبال كمي مواجهند، اما چه چيزي باعث شده تا ظرف مدت كوتاهي تعداد روزنامه ها افزايش يابند؟ روزنامه ها از طرف صاحبان آگهي ها بسيار مورد توجه هستند، يعني روزنامه از محل جذب آگهي هاي دولتي و تجاري جذب درآمد مي كند، اما در بخش مخاطب، روزنامه ها شاهد قهر مخاطبان هستند. مخاطبان احساس مي كنند نيازهاي اطلاعاتي آنها با خواندن روزنامه ها فراهم نمي شود. اين قيمت روزنامه ها نيست كه باعث عدم توجه مخاطبان مي شود، چون هستند نشريات هفتگي و ماهانه اي كه تيراژ بالا و فروش خوبي دارند، اما انتظاري كه خواننده يك روزنامه از اين نشريه دارد با انتظار خواننده يك نشريه عامه پسند كاملا متفاوت است.
روزنامه هاي ما در چند سال اخير رويكرد تازه اي پيدا كرده اند. روزنامه ها به طور خنثي به انعكاس اخبار روز مي پردازند. روزنامه ها ديگر انتقادي نيستند، بلكه صرفا خبري هستند. اين روزنامه ديگر محصول مطلوبي نيست، كه در بازار كشش تقاضا داشته باشد.
از جنبه فرهنگي، روزنامه ديگر يك كالاي با ارزش محسوب نمي شود. مردم ما براحتي تلويزيون يا اينترنت را جايگزين روزنامه مي كنند، زيرا اگر قرار باشد همان اخبار معمولي منتشر شود كه راديو پيام، شبكه خبر و ديگر شبكه ها اين كار را بهتر و سريع تر انجام مي دهند.
هر چند كه هزينه استخراج اطلاعات و اخبار روز در مقايسه با روزنامه ها گران تر است، اما مردم احساس مي كنند در فضاي ديجيتال نياز آنها به دسترسي به اطلاعات بدون واسطه و سانسور انجام مي گيرد، اما در مجموع فرهنگ مطالعه در كشور ما حتي در مقايسه با كشورهاي همسايه نظير پاكستان بسيار پايين است؛ در كشور ما در مقايسه با اروپا قيمت روزنامه ها بسيار پايين است؛ در كشورهاي اروپايي جبران هزينه هاي روزنامه بيشتر از قسمت فروش روزنامه، يعني بخش مخاطب حاصل مي شود، در حالي كه در كشور ما، بخشي از هزينه ها از جانب آگهي ها تامين شده و بخش ديگر هم مربوط به سوبسيد و يارانه هاست. حتي بهترين روزنامه هاي خصوصي هم كمتر از 10 درصد هزينه هاي خود را از طريق فروش روزنامه تامين مي كنند. قيمت روزنامه در ايران به خاطر برخورداري از يارانه كاغذ، بسيار مناسب است.
سوبسيد يارانه ارزي و ريالي و يارانه كاغذ باعث شده، قيمت تمام شده براي صاحبان روزنامه ها پايين باشد. اگر يارانه قطع شود، قيمت روزنامه ها افزايش مي يابد و ديگر روزنامه ها نمي توانند به حيات خود ادامه دهند، چون در آن صورت روزنامه اي كه اين روزها با 32 صفحه تمام رنگي، تنها با پرداخت 50 تومان به دست مشتري مي رسد، بدون يارانه، قيمتي بين 200 تا 300 تومان پيدا مي كند و خواننده هم كه عادت به قيمت پايين دارد، ديگر آن روزنامه را خريداري نمي كند.
متاسفانه در كشور ما كاهش تقاضا باعث پايين آمدن تيراژ روزنامه ها شده است. برگشتي برخي روزنامه ها بين 50 تا 60 درصد است و صاحبان روزنامه سعي مي كنند تعادلي بين عرضه و تقاضا به وجود بياورند، البته در كشور ما هم هنوز برخي روزنامه خوان هاي حرفه اي هستند كه حاضرند براي يك نسخه روزنامه 250 تومان بپردازند يا حتي روزانه دو يا سه روزنامه خريداري كنند. بالا بودن سطح مطالعه در هر كشور، يكي از نشانه هاي حركت جامعه به سمت توسعه است.
بالا بودن تيراژ نشريات، بيشتر در جوامعي به چشم مي خورد كه به لحاظ فرهنگي- اقتصادي و اجتماعي، در جايگاه مطلوبي قرار دارند و با برخورداري از شاخص هاي توسعه يافتگي در كنار ساختار و قواعد دموكراتيك، ميل شهروندان را به افزايش سطح مطالعه به لحاظ كمي و ارتقاي كيفيت مطالعه تقويت مي كنند.
اما در اين ميان نشريات بر چند دسته اند:
تعدادي از آنها به طور روزانه منتشر مي شوند و محتواي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ورزشي دارند. اين روزنامه ها به طور يكسان به تمام موضوعات نامبرده پرداخته و تقريبا در تمام حوزه ها يكسري اطلاعات به روز دست خواننده مي دهند، البته گاهي پيش مي آيد كه يك جنبه در آنها تقويت مي شود، مثلا روزنامه بيشتر به لحاظ سياسي قوي شده و به تبع آن مورد توجه قرار مي گيرد. طرفداران اين دسته روزنامه ها در بين اقشار مختلف جامعه و عامه مردم يافت مي شوند. برخي روزنامه هاي ديگر تخصصي هستند، به عنوان مثال ورزشي يا اقتصادي. اين روزنامه به طور تخصصي تنها در يك حوزه خاص فعاليت داشته و اخبار و اطلاعات موجود در آن حوزه را در روزنامه منعكس مي كنند و به تبع آن خواننده هاي خاص خود را دارند. در اين ميان برخي نشريات هم هستند كه به صورت روزانه، هفتگي يا ماهانه منتشر مي شوند؛ اين نشريات كه البته اغلب روزانه نيستند عنوان نشريات زرد يا عامه پسند را يدك مي كشند كه البته اين دو عنوان از يكديگر قابل تفكيك است. اين دسته نشريات در بين نوجوانان و جوانان خانواده ها طرفداران زياد و به تبع آن تيراژ بالايي دارند.
نشريات عامه پسند، آن دسته نشرياتي هستند كه حقيقت را مي نويسند، اما به اخبار آب و تاب زيادي مي دهند و از ديدگاه خود اخبار را تحليل مي كنند. روزنامه هاي عامه پسند، مكمل روزنامه هاي حرفه اي هستند، آنها با پرداختن به جزئيات حوادث مثلا قتل ها، مطالب را به شكل جذاب تري براي خواننده ارائه مي دهند كه البته در كنار آن گاهي ديدگاه و نظرات روانشناسان و متخصصان حوزه كاري خود را هم منعكس مي كنند.
تاريخچه پيدايش روزنامه هاي عامه پسند به اواخر قرن نوزدهم و كشور آمريكا برمي گردد. آن زمان اين روزنامه ها اخبار مربوط به افراد معروف و مورد توجه مردم نظير ستارگان سينما و ورزشكاران را به طرز هيجان انگيز و جذابي منعكس مي كردند.
نشريات عامه پسند مي توانند باعث توسعه روزنامه خواني در ميان مردم شوند، اما نشريات زرد به كدام دسته اطلاق مي شود؟ اين دسته از نشريات به هر نحو ممكن، تمام تلاش خود را صرف جذب مخاطب مي كنند. اين كار هدف اصلي اين نشريات است كه آن را به هر قيمت ممكن انجام مي دهند.
نشريات زرد كه گاهي اوقات نشريات مبتذل هم نام مي گيرند، حاوي مطالب سرگرم كننده و اخبار حوادث هستند. اين نشريات حواث را به شكلي جنجالي بزرگ كرده و به آنها پر و بال زيادي مي دهند، گاهي يك خط خبر را آنقدر بزرگ مي كنندكه با بزرگنمايي، تبديل به چند صفحه مي شود. در اين ميان اخبار كذبي هم در مورد چهره هاي معروف سينمايي و ورزشي ارائه مي دهند كه اين بخش، بسيار مورد توجه نوجوانان و جوانان است. متاسفانه نرخ مطالعه در كشور ايران بسيار پايين است. مردم ما گرايش زيادي به روزنامه خواني ندارند و البته در مقايسه ميان روزنامه ها و نشريات، اين برخي نشريات هستند كه از تيراژ بسيار بالاتري نسبت به روزنامه ها برخوردارند. نشرياتي كه برخي عنوان عامه پسند و برخي عنوان زرد را يدك مي كشند؛ اين نشريات عمدتا قيمت هاي بالاتري نسبت به روزنامه ها دارند و به عنوان مثال پولي كه صرف خريد يك نشريه هفتگي يا ماهانه مي شود، براي خريد حداقل پنج روزنامه كافي است.
اگر به كيوسك هاي روزنامه فروشي نگاهي بيندازيد متوجه مي شويد كه تعداد نشريات به اصطلاح زرد خيلي بيشتر از روزنامه هاي سياسي- اجتماعي و نشريات تخصصي است.
نشريات زردي كه بيشترين خواننده ها را دارند، گاه تيراژشان به 450 هزار نسخه هم مي رسد و برگشتي آنها تنها 5 درصد است.نشرياتي كه در مقايسه با نشريات جدي تر خطوط قرمز كمتري دارند. مطالب اين نشريات هر چند در نگاه اول ممكن است خواندني به نظر برسد، اما در درون، فاقد هرگونه ارزش است. اين نشريه ها هزينه هاي خود را با فروش نشريه يعني از سوي مخاطب به دست مي آورند و شايد حتي نيازي به سوبسيدهاي دولتي نداشته باشند.
اما تصور كنيد روزي را كه سوبسيدهاي دولتي كاغذ برداشته شوند و صاحبان روزنامه هاي اجتماعي- سياسي و تخصصي مجبور باشند قيمت هاي خود را افزايش دهند.
با فرهنگ و سليقه روزنامه خواني امروز بايد نگران روزي باشيم كه احتمالا هيچ روزنامه باارزشي را در كيوسك هاي روزنامه فروشي نبينيم.
|