پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۷۷
شهر آرا
Front Page

اگر فكري به حال اين درختان نشود، با ما وداع مي كنند
نجواي سبزش را هنوز مي توان شنيد
اگر از اتوبان چمران به دره حاشيه سعادت آباد و شهرك غرب نگاهي بيندازيد، اگر روي پل مديريت رفته و دره زير پايتان را نگاه كنيد، چشمتان به خانه ها و آلونك هايي مي افتد كه با بي سليقگي تمام بين درختان چند ده ساله آن دره، جا خوش كرده اند
004398.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
گيتي عابدي
چين و چروك روي صورتش از رنج ساليان گذشته حكايت مي كند. براي رهايي از درد مرگ تدريجي تقلا مي كند، فرياد مي كشد، ناله مي كند و دست و پا مي زند. سينه اش به خس خس افتاده است، نفس نفس مي زند و با چشمان پر اشك، به دست و پاي زخمي اش نگاه مي كند، اما كسي صدايش را نمي شنود. لابد صداي بوق خودروها و رفت و آمد كاميون ها، جايي براي فريادهاي او نگذاشته است، اما شب ها چه ؟ شب ها كه همه جا ساكت است و هر صدايي هر چند آهسته به گوش مي رسد، چرا كسي ناله هاي او را نمي شنود؟ اگر هم كسي شنيده، لابد فكر كرده كه اين ناله ، صداي رويايي شبانه است يا صداي ناله موجودي در افسانه اي در غاري در لابه لاي كوه ها يا آواز جادوگري عزلت گزيده كه مي خواهد با صداي خود شب هاي پايتخت را به تسخير در بياورد. اما نگران نباشيد؛ او به هيچ كس كاري ندارد، هيولا نيست و با جادوگران هم نسبتي ندارد، فقط مثل هر كس ديگري كه ممكن است از تصرف حريم زندگي اش شاكي باشد، ناراضي و نالان است. به چه زباني بگويد كه نمي خواهد دست و پايش را از دست بدهد، نمي خواهد جايش را به خانه ها و آلونك ها و برج ها بدهد، نمي خواهد آزادي اش را و از همه مهمتر، حق حياتش را از دست بدهد؟
ديگر رمقي برايش نمانده، اما هنوز صدايي از او بلند مي شود. در گوشم نجوا مي كند و با التماس به چشمانم خيره مي شود: فكر مي كني نجاتم مي دهند؟
ديگر شب نيست. هوا روشن است و روياها تمام شده؛ روز است و وقت رو در رو شدن با واقعيت ها، حتي اگر تلخ باشند. اگر از اتوبان چمران به دره حاشيه سعادت آباد و شهرك غرب نگاهي بيندازيد، اگر روي پل مديريت رفته و دره زير پايتان را نگاه كنيد، چشمتان به خانه ها و آلونك هايي مي افتد كه با بي سليقگي تمام بين درختان چند ده ساله آن دره جا خوش كرده اند. سقف هاي كج و معوج و ديوارچيني بي نظم، حكايت از عجله صاحبان اين خانه ها در ساخت آنها دارد. شايد شبانه و زير نور لامپ ساخته  شده اند و شايد فقط براي اينكه سقفي روي سر باشند يك شبه سبز شده اند.
بهداشت در اين منطقه گويي معنايي ندارد و آنقدر كثيف است كه موش ها به آنجا كوچ كرده اند. اين محله كه ساخت و ساز در آن به طور غيرقانوني انجام شده،  بنگاه معاملات املاك هم دارد.
چقدر عصباني مي شوي، وقتي كه بفهمي براي ساخت چنين محله اي، فضاي سبزي را كه براي درست كردنش وقت و هزينه بسيار صرف شده، تقريبا نابود كرده اند. درختان سبز را قطع و جاي آن چيزي شبيه خانه درست كرده اند. حتي به درختان باقيمانده هم رسيدگي نشده تا خشك نشوند.
نمي خواهد خيلي به سرعت به خودت زحمت بدهي. وقتي از چمران مي گذري كافي است به درختان حاشيه آن در اين منطقه نگاهي بيندازي، آنقدر درخت خشك و رو به مرگ زياد است كه نيازي نيست خيلي دنبال آنها بگردي. از پله ها كه پايين مي روم و وارد منطقه مي شوم، به پيرمردي برمي خورم كه هفت ، هشت سالي هست در آنجا سكونت دارد.
او كه مستاجر است از كثيفي محله و رودخانه گل آلودش و همنشيني با موش ها گله مند است، اما با نگاهش به ما مي فهماند، چاره اي جز زندگي كردن در اين محله ندارد: اسم اينجا اسلام آباد جنوب است و تا پل مديريت ادامه دارد. از پل مديريت تا هتل اوين، اسلام آباد شمال است. آنها وضعيتشان از ما بهتر است. اين محل قبلا فضاي سبز بزرگي بود، اما از سال 1366 به طور غيرقانوني در اينجا ساخت و ساز شد. شبانه مي آمدند و دسته جمعي خانه مي ساختند.
شهرداري چندين بار خانه هايشان را خراب كرد، اما مردم دوباره ساختند. شهرداري تصميم دارد خانه ها را از اهالي بخرد، اما معلوم نيست چه وقت اين كار را انجام مي دهند.
بايد از شهرداري منطقه 2 مي پرسيدم كه چه وقت دست به كار مي شوند؟ يا اينكه آيا فضاي سبز را گسترش مي دهد يا نه؟ روابط عمومي شهرداري منطقه 2، اولين جايي بود كه جواب داد: ساكنان آنجا سند رسمي ندارند و بايد تعيين تكليف شود. از سال 76-75، شهرداري از ساختن خانه هاي غيرقانوني در آنجا جلوگيري كرده است. براي حل اين موضوع، در مسجد محله، جلسه اي با حضور نمايندگان محل، شهرداري منطقه 2 و مشاور شهرداري برگزار و طي آن توافقنامه اي امضا شد. در حال حاضر هنوز مشخص نيست كه آنجا قرار است مسكوني، تفريحي يا فضاي سبز شود. تمام اينها بستگي به نظر مشاور منطقه دارد.
هنوز سئوالاتي در ذهنم مي چرخيد. براي اينكه درختي به اندازه درخت هاي باقيمانده در اسلام آباد برسد، حداقل 10 سال زمان و صرف كلي هزينه لازم است. پس چطور ممكن است در منطقه اي كه با كمبود فضاي سبز مواجه است، چنين محل مناسبي به مكاني غير از فضاي سبز تبديل شود؟ حسابي گيج شده بودم. با فضاي سبز شهرداري منطقه 2 تماس گرفتم. براي اسلام آباد تصميمات مختلفي گرفته شده است، ولي درحال حاضر به نتيجه اي نرسيده اند. ما نيز مانند شما علاقه مند هستيم آنجا فضاي سبز شود.
براي اينكه آنجا فضاي سبز شود، ابتدا بايد منطقه مزبور خريداري شود، پس اداره املاك شهرداري، بهترين جايي بود كه مي توانست پاسخگوي ما باشد: براي خريداري املاك آنجا منتظر بوديم و هستيم.
خانه هاي غيرقانوني، كمبود فضاي سبز، توافقنامه، نداشتن بودجه و ... عباراتي بودند كه نمي دانستم با آنها چه كنم.
دوباره به محل مورد نظر رفتم و به دنبال كساني گشتم كه در جلسه هاي مزبور حضور داشته و از مفاد توافقنامه خبر داشتند.
پل مديريت مرز بين اسلام آباد جنوب و شمال است. وضعيت اسلام آباد شمال از اسلام آباد جنوب به مراتب بهتر است؛ خيابان تميز است و خانه ها درحد استاندارد ساخته شده اند و نماي زننده اي وجود ندارد. از اهالي محل سراغ نماينده شان را مي گيريم. آدرس خانه فردي به نام آذرمهر را مي دهند. جواني در را باز مي كند و علت آمدنمان را جويا مي شود، سپس به داخل خانه دعوتمان مي كند. پدر در بستر بيماري است، گويي بتازگي از بيمارستان مرخص شده است. با اين وجود ما را با خوشرويي مي پذيرد. يكي ديگر از نمايندگان اسلام آباد شمال هم آنجا حضور دارد. در مورد اسلام آباد جنوب و شمال و آن توافقنامه سئوال مي كنيم. مي گويد: اسم اين محل عوض شده است. نام اينجا شهرك نيايش است. اين محله را با اسلام آباد جنوب يكي نكنيد. اين محله را مردم بدون كمك شهرداري ساخته اند. شهرك نيايش قديمي تر از اسلام آباد جنوب است. در زمان آقاي موسوي كه اسلام آباد هنوز ساخته نشده بود، به ايشان گفتيم كه يا اجازه ندهند مردم آنجا خانه بسازند يا اينكه اقدام كنند و از روي اصول بسازند، اما مساعدتي نشد.
به اعتقاد آذرمهر، احمدي نژاد رئيس جمهور فعلي و شهردار اسبق، بيشتر از ديگران به اين مسئله رسيدگي كرد. وي در مورد توافقنامه مي گويد. طي جلسه هايي كه داشتيم قرار شد شهرك نيايش را سر و سامان دهند و در آخرين جلسه، توافقنامه اي به امضا رسيد. در شهرداري منطقه 2 واقع در سعادت آباد، عامري يكي از مسئولان روابط عمومي توافقنامه را در اختيارمان گذاشت. از مفاد توافقنامه اين طور استنباط مي شد كه شوراي محلي به نمايندگي از اهالي منطقه با شهرداري توافق كرده است تا زمينه را براي همكاري اهالي منطقه با تصميمات اتخاذ شده قانوني فراهم كند و شهرداري هم موظف شده است تا از تمام امكانات خود براي تعيين تكليف سريع منطقه استفاده كند. عامري مي گويد: اهالي، نزديك به 40 سال است كه اين مشكل را دارند و اين اولين باري است كه شهرداري براي اين مشكل اقدام مي كند، به طوري كه اسلام آباد جنوب بعد از سالها، آسفالت شده است.
از او مي پرسيم كه آخرش چه مي شود؟ آيا مردم منطقه صاحب فضاي سبز خواهند شد؟ يا مثل گذشته از داشتن آن محرومند؟ او مي گويد هنوز معلوم نيست.

ابتكار خانه فرهنگ سلمان فارسي
بچه ها، آموزگاران فرهنگ آپارتمان  نشيني
حتي اگر آن آپارتمان، مخروبه هم نباشد، چند سالي بيشتر دوام نمي آورد و بعد زندگي در آن به مصيبت هميشگي تبديل مي شود. حتي اگر ساختمان، به آپارتمان فيلم اجازه نشين ها شباهتي نداشته باشد، ممكن است به فاجعه اي بدتر از آن تبديل شود. وقتي كه ده ها خانواده در مجموعه اي چندصدمتري، با ديوارهايي كه كوچكترين صدايي را از واحدها منتقل مي كنند، زندگي كنند و به خاطر آب دادن به گلدان ها، رفت و آمد شبانه، پرداخت شارژ، قفل كردن يا نكردن در ورودي پاركينگ و گرفتن جاي پارك ، نظافت راه پله ها، بردن دوچرخه بچه ها به طبقه پنجم و... هر روز با هم مشاجره كنند، چطور مي توان انتظار داشت كه نسبت به فضايي كه دسته جمعي در آن زندگي مي كنند، احساس مسئوليت كنند؟ چطور مي توان انتظار داشت كه بپذيرند همسايه آنها هم در آن آپارتمان حقوقي دارد كه رعايت آن آرامش بيشتري به محل سكونت مي دهد؟ آپارتمان نشيني چند دهه است كه در كشور ما رواج پيدا كرده و روز به روز هم به ساكنان آپارتمان هاي كوچك و پر جمعيت اضافه مي شود، اما هنوز آنطور كه بايد فرهنگ زندگي در اين واحدمسكوني، به طور كامل جانيفتاده است. در اين بين خانه فرهنگ سلمان فارسي، در يكي از محله هاي جنوب شهر تهران، دست به ابتكار جالبي زده و كلاس هاي آموزشي فرهنگ آپارتمان نشيني را با حضور دانش آموزان اين خانه فرهنگ برگزار كرده است.
برگزاري اين كلا س ها در راستاي نهضت تابستانه سازمان
فرهنگي- هنري شهرداري تهران درسال 84 است.
قمر نوري زاده، مدير خانه فرهنگ سلمان فارسي در اين باره مي گويد: در حال حاضر بيش از 1300 نفر از دانش آموزان محل در كلاس هاي مختلف فرهنگي - هنري خانه فرهنگ سلمان فارسي مثل آموزش قرآن، زبان انگليسي و نقاشي شركت مي كنند.
حضور اين حجم انبوه از دانش آموزان محل در اين مركز، ما را بر آن داشت تا كلاس هاي اختصاصي ديگري را هم كه متناسب با مشكلات و نيازهاي محل است براي آنها تدارك ببينيم.
به همين خاطر چهار حوزه را در نظر گرفتيم كه همگي  آنها توسط استادان مجرب آموزش داده مي شود. اين حوزه ها به ترتيب فرهنگ آپارتما ن نشيني، بحث بازيافت در ميان خانواده ها، مسئله ترافيك و نحوه برخورد با اين معضل شهري و بحث محيط زيست كه در آن چگونگي پاكيزه نگهداشتن محيط زيست پيرامون شهروندان به آنها آموزش داده مي شود، هستند.
نوري زاده در ادامه مي گويد: در حال حاضر 200 نفر از دانش آموزان خانه فرهنگ سلمان فارسي با عنوان رابطان فرهنگي محله، نقش آموزش ديدگان كوچك مضامين شهرنشيني در خانه هاي پيرامون اين مركز را ايفا مي كنند. اين عده مقررات و قواعد آپارتمان نشيني را براساس تجربه اين شيوه زيست در ديگر مناطق جهان به زباني ساده در اين كلاس ها فرا مي گيرند و بعد از درك مفاهيم، آموخته هاي خود را به خانواده انتقال مي دهند.
پرسش و پاسخ از اهالي خانه و اعلام نتايج آن به خانه فرهنگ، مرحله بعدي كار است كه در آن رابطان فعال وخانواده هايي كه همكاري بيشتري در اين زمينه داشته باشند، شناسايي شده و مورد تقدير قرار مي گيرند. زمان برگزاري كلاس ها ساعت 10 صبح روزهاي پنج شنبه در هر هفته است. با اطلاع رساني هاي محلي و رسانه اي، علاوه بر دانش آموزان محل، افراد ديگري نيز براي حضور در كلاس ها مراجعه كرده اند كه مسئولان خانه فرهنگ سلمان فارسي، بعد از ثبت نام از آنها، درصدد صدور كارت شناسايي براي اين افراد تازه وارد هستند. در كارت هاي شناسايي رابطان فرهنگي محله، علاوه بر آرم و عنوان سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران و عناوين مديريت مراكز فرهنگي منطقه جنوب وخانه فرهنگ سلمان فارسي نام و نام خانوادگي به همراه عكس رابط فرهنگي محله هم درج شده است.
معصومه نوايي، يكي از رابطان فرهنگي محله و از شركت كنندگان در كلاس فرهنگ آپارتمان  نشيني، درباره مشكلات موجود پيش روي زندگي در مجتمع  هاي مسكوني مي گويد: فضاهاي عمومي و مشترك در مجتمع هاي مسكوني به همه ساكنان آن تعلق دارد و هيچ كس حق ندارد از آنها استفاده خصوصي كند، اما متاسفانه برخي ساكنان آپارتمان ها، اين موارد را ناديده مي گيرند؛ مثلا در پاركينگ مجتمع، خودرو خود را تعمير مي كنند يا مقداري از وسايل خود را در مسير آمد و شد ديگران قرار مي دهند يا برخي بدون توجه به حقوق ديگران صداي وسايل صوتي و تصويري شان را بيش از اندازه زياد مي كنند.
گروه سني افراد شركت كننده در كلاس ها بين 10 تا۱۸ سال است و به رديف - كوچك و بزرگ - دور تا دور كلاس ها نشسته اند.
شيوه آموزش در كلاس به صورت پرسش و پاسخ است. بچه ها سئوال هايي را مطرح مي كنند و كارشناس با ذكر مثال هاي ملموس، درصدد ارائه پاسخ هاي مناسب است. اغلب بچه ها سئوال هايي را مطرح مي كنند كه جنبه هاي عمومي آنها بيشتر است و اين شرايط پاسخ هاي فراگيري را از جانب كارشناس كلاس باعث مي شود. بايد و نبايدهاي زندگي در آپارتمان،  اغلب بحث هاي كلاس را شكل داده است.
افسانه عرب نژاد، كارشناس كلاس در بخشي از بحث طولاني خود در اين زمينه مي گويد: زندگي در ساختمان هاي بلند مقرراتي دارد كه بايد مراعات شود و اين مقررات بايدها و نبايدهايي را در اين زمينه شامل مي شود.
عرب نژاد مي گويد: رويكرد شهرنشينان ايران به زندگي در ساختمان هاي بلند، الزامي را پيش مي كشد كه بخشي از آن تن دادن به قواعد و مقررات آپارتمان نشيني و پذيرفتن هزينه هايي است كه لاجرم بايد صرف ساماندهي زندگي جمعي در اين مجموعه ها شود.
به گفته كارشناس كلاس فرهنگ آپارتمان نشيني در خانه فرهنگ سلمان فارسي، در گذشته اي نه چندان دور آپارتمان نشيني شامل قشر خاصي از جامعه بود، اما امروزه جمعيت انبوهي از شهر نشينان به زندگي در ساختمان هاي بلند روي آورده اند و اين مسئله باعث پديد آمدن معضلات و مشكلات عديده اي شده است كه براي غلبه بر آنها بايد راهكارهاي درستي انديشيده و عملي شود.
افسانه عرب نژاد مي گويد: زندگي ديوار به ديوار شهروندان در يك مجتمع، مشابه زندگي يك خانواده بزرگ در يك خانه كوچك است. چنانچه افراد حقوق يكديگر را رعايت نكنند علاوه بر سلب آسايش، موجب وارد آمدن صدمات رواني و جسماني به يكديگر مي شوند. رواج آپارتمان نشيني و نبود مقررات تدوين شده علاوه بر سردرگمي، گاهي موجب معضلاتي مي شود كه در نهايت به طرح دعوي در دادگستري، ترك محل يا درگيري هاي خشونت آميز مي انجامد. او يادآوري مي كند: در كشورهايي كه آپارتمان نشيني سابقه طولاني تري دارد، اداره مجتمع ها اعم از اداري، تجاري و مسكوني توسط مديران متخصص در رشته مديريت ساختمان از طريق ملزم كردن ساكنان مجتمع ها به رعايت پاره اي مقررات انجام مي پذيرد.

راهي هموار براي كاهش هزينه ها
فارس- بعد از بازيافت زباله و مواد قابل استفاده نظير كاغذ اينك نوبت به آسفالت خيابان ها رسيده است.خبرگزاري فارس در گزارشي اعلام كرده است كه آسفالت  كهنه سطح خيابان ها بازيافت مي شود . اين درحالي است كه به نظر مي رسد آسفالت به كار رفته در بسياري خيابان ها متناسب با كاركرد آن نيست . با اين حال شهرداري تهران در نظر دارد با استفاده از آسفالت تراشيده شده از كف خيابان ها اين كار را انجام دهد و معاون فني - عمراني شهرداري تهران در اين باره گفته است آسفالت هاي تراشيده شده خيابان ها به وسيله يك سيستم خريداري شده قابل استفاده مجدد شده و بازيافت مي شود. محمد علي آبادي در تشريح اين سيستم گفته است : در سال هاي گذشته آسفالت هاي تراشيده شده از سطح خيابان ها دور ريخته مي شد كه اين قضيه خود مشكلات فراواني را به دنبال داشت.اما اكنون به تكنولوژي جديدي دست يافته ايم كه آسفالت هاي فرسوده را بازيافت مي كنيم و با انجام اين كار از دورريختن آسفالت جلوگيري مي شود. علي آبادي گفت: همچنين قيمت آسفالت رانسبت به 2 سال گذشته 20 درصد كاهش داده ايم. معاون
فني - عمراني شهرداري تهران با اشاره به اينكه بزرگراه هاي شهر تهران محورهاي مهم ارتباطي هستند و با تاكيد بر اهميت آسفالت بزرگراه ها گفت: طرحي شامل لكه گيري، روكش وحذف نقاط حادثه خيز در بزرگراه از ايام عيد شروع شده و تاكنون 54 كيلومتر از 350 كيلومتر بزرگراه هاي شهري تهران را روكش اساسي، لكه گيري و يا روكش لكه گيري كرده ايم. وي ادامه داد: اين لكه گيري ها در بزرگراه صياد شيرازي 7/2 كيلومتر، جاده مخصوص كرج 13 كيلومتر، بزرگراه  شهيد آيت الله صدر 9 كيلومتر، بزرگراه شهيد مدرس 8 كيلومتر، بزرگراه يادگار حضرت امام 5/2 كيلومتر، بزرگراه شهيد چمران 12 كيلومتر ، بزرگراه شهيد نواب صفوي 5/2 كيلومتر، بزرگراه لشكرك 5/2 كيلومتر و بزرگراه جلال آل احمد 8/1 كيلومتر انجام شده است. وي در پايان خاطر نشان كرد: تاكنون 376 هزار و 800تن آسفالت پخش شده و 75 ميليارد و 360 ميليون ريال هزينه روكش و مرمت شده كه اميد است تا پايان سال همين مقدار كار ديگر انجام شود تا يك سوم بزرگراه ها روكش، بوم گيري و ايمن سازي شود. به هر حال با توجه به نزديك شدن شهريور ماه و آماده سازي مدارس براي آغاز سال تحصيلي به نظر مي رسد كه اين بازيافت تا پس از نيمه مهرماه عملياتي نشود، زيرا طبق برنامه ريزي ستاد مهر هر گونه لكه گيري و آسفالت خيابان ها تا اواخر مهر ممنوع شده است . به هر حال اين سيستم علاوه بر صرفه جويي در هزينه هاي شهرداري مي تواند منجر به حفظ محيط زيست و جلوگيري از گسترش نخاله هاي ساختماني در طبيعت شود.

راپورت خبرنگار
راپورت ويژه
براي اينكه خداي ناكرده حرف و حديثي پشت سر راپورتچي نباشد كه بگويند اين آدم همه چيز را مشكل مي بيند، تصميم بر اين شد كه از اين به بعد راپورت هايي را هم در مورد رفع شدن مشكلاتي كه آنها را قبلا گزارش كرده بوديم، نوشته و از مسئولان مربوطه از طرف خودمان و ساير شهروندان سپاسگزاري كنيم تا شايد، هم حقي را به جا آورده و هم ديگران را نيز به رسيدگي به كار مردم ترغيب كرده باشيم.
از سوي ديگر و با توجه به اينكه به قول معروف اين راپورتچي حقير سراپا تقصير، كمي بدپيله و سمج است، تصميم دارد مشكلاتي كه در رفع آنها اقدامي صورت نگرفته را نيز آنقدر گوشزد كند تا بالاخره گره از كار شهروندان باز شود. براي انجام چنين كاري راپورتچي نياز به يك برنامه ريزي دقيق داشت. كمي كه فكر كرد، تصميم گرفت كه يك روز خاص را براي نوشتن راپورت هاي ويژه در نظر بگيرد. حكايت راپورت ويژه هم اين است كه مسئولان در مواجهه با آن يا شاد شاد خواهند شد يا خداي ناكرده...! بگذريم، تصميم بر اين شد كه آن روز خاص پنج شنبه باشد، چرا؟ الساعه عرض مي كنم. اولا اينكه وقتي راپورت ويژه در روز پنج شنبه به دست مسئولاني برسد كه كارگشا بوده اند و از آنها سپاسگزاري شده، باعث مي شود كه خستگي يك هفته كار طاقت فرساي مسئولان از تن آنها بيرون رود و زمينه براي روزهاي پرانرژي تر هفته آينده فراهم شود تا مشكلات بيشتري از سر راه برداشته شوند.
اما دليل دوم؛ متاسفانه گاهي آنقدر سر بعضي از مسئولان شلوغ مي شود كه يادشان مي رود عنايتي هم به رفع مشكلاتي كه راپورتچي گوشزد كرده، بفرمايند. با توجه به اينكه در روزهاي تعطيل آخر هفته، كمي سر اين عزيزان خلوت تر است، زمينه براي برنامه ريزي كارهاي هفته آينده برايشان فراهم تر خواهد بود و به همين دليل تكرار دوباره مشكلات حل نشده، باعث مي شود كه موارد راپورت هاي ما هم از قلم نيفتند. به همين لحاظ اميدواريم مسئولاني كه هنوز مشكلات گزارش شده را رفع نكرده اند، ظرف هفته آينده دست به كار شوند تا خداي ناكرده مجبور نباشيم راپورت هاي ويژه اي درخصوص مشكلات حوزه هاي كاري آنها قلمي كنيم.
اما براي اينكه راپورتچي، حسن نيت خودش را ثابت كرده باشد، مي خواهد اين هفته را به سپاسگزاري و تشكر بگذراند. اگر يادتان باشد، مدتي پيش راپورتي در مورد تابلوهاي سرمه اي سفيد راهنماي نام كوچه و خيابان ها داشتيم كه در آن به انواع محروميت هاي بصري در اين زمينه اشاره كرده بوديم. به موارد متعددي از اينگونه محروميت ها هم اشاره شد تا نمونه هايي هم براي اثبات مدعا وجود داشته باشد. ظرف هفته هاي اخير شاهد هستيم كه مسئولان محترم سازمان زيباسازي شهرداري تهران در بسياري از نقاط مورد اشاره، اين اشكالات را برطرف كرده و وضعيت بهتري را براي جويندگان نشاني هاي گوناگون فراهم كرده اند.
از جمله اين تابلوها مي توان به تابلو خيابان ديدار شمالي اشاره كرد كه براساس راپورت قبلي، پشت تابلو بزرگ يك شركت خصوصي محو شده بود، اما اين روزها به همت مسئولان مربوطه، بالاتر از تابلو مذكور به انجام وظيفه خود، يعني راهنمايي شهروندان مشغول است.
البته شايد برطرف شدن اينگونه اشكالات هيچ ربطي هم به راپورت هاي ما نداشته باشد، ولي مهم اين است كه اولا يكي از مشكلات مردم برطرف شده و ثانيا بهانه اي براي سپاسگزاري و قدرشناسي از مسئولان وظيفه شناس و دلسوز فراهم آمده است. اميدواريم مسئولان مربوطه خسته نباشيد راپورتچي و خوانندگان اين ستون را بپذيرند و ساير اشكالات و كاستي هاي موجود در اين زمينه را هم رفع كنند تا خداي ناكرده شهروندان محترم در صورت مشاهده موارد اشكال، فكر نكنند راپورت هاي ما هم مشكل دار شده اند. روزهاي بهتر حق همه ماست. فقط كافي است به همديگر اعتماد كنيم و همانطور كه پذيرش انتقاد را تمرين مي كنيم، سعي كنيم عادت غلط سكوت در برابر خوبي ها و زيبايي ها را هم به دور بيندازيم و فارغ از عجب و غرور، حق شناس همه خوبي ها باشيم. آراستگي معنوي و مادي شهرها، حق و وظيفه همه ماست. آراسته باشيد.

ازشهر
004416.jpg
خدمات تفريحي رايگان براي شهروندان شرق تهران
اگر تا به حال پا نداده كه به ارتفاعات كلكچال، كوهسار و دركه سري بزنيد، اين فرصت را از دست ندهيد. در راستاي نهضت فرهنگي تابستان سال 84 ، خانه هاي فرهنگ كوهستان در ارتفاعات كلكچال، كوهسار و دركه به عموم شهروندان منطقه شرق تهران خدمات ارائه مي دهند.
امير اسماعيلي، رئيس خانه فرهنگ فدك و مسئول هماهنگي خانه هاي فرهنگ كوهستان در منطقه شرق، با اعلام اين خبر گفت: شهروندان تهراني منطقه شرق تهران مي توانند در تمام ايام هفته به استثناي روزهاي دوشنبه و پنج شنبه از امكانات و برنامه هاي خانه فرهنگ كوهستان استفاده كنند. همچنين او از برنامه خانه فرهنگ كلكچال در روزهاي شنبه، يكشنبه، پنج شنبه و جمعه براي افراد بالاي 10 و زير 50 سال خبر داد و افزود: روزهاي قابل استفاده از امكانات خانه فرهنگ كوهستان كوهسار، تمام ايام هفته به استثناي جمعه ها براي سنين 6 تا 60 سال است.
اسماعيلي، مسئول هماهنگي خانه هاي فرهنگ كوهستان منطقه شرق، پذيرايي از ميهمانان، برگزاري مسابقات و برنامه هاي مختلف و متنوع فرهنگي، هنري، اجتماعي و ورزشي را از جمله فعاليت هاي رايگان اين مراكز خواند و اظهار داشت كه حضور ميهمانان از ساعت 8 صبح در مراكز الزامي است.
علاقه مندان براي شركت در اين برنامه ها و كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره تلفن 77810036 تماس حاصل كرده يا به نشاني ميدان رسالت، خيابان  آيت الله مدني، بعد از تقاطع گلبرگ،  كوچه پارك فدك خانه فرهنگ فدك، مراجعه كنند.
004386.jpg
۷۵ درصد ظرفيت جايگاه هاي سوخت CNG خالي است
در حالي كه تاكنون 72 جايگاه سوخت CNG در 13 شهر كشور به بهره برداري رسيده و 38 جايگاه نيز آماده بهره برداري هستند، رئيس كنترل و نظارت جايگاه هاي CNG سازمان بهينه سازي مصرف سوخت، مي گويد: خودروها فقط از 25 درصد ظرفيت جايگاه هاي سوخت CNG استفاده مي كنند و 75 درصد اين جايگاه ها خالي است.
مهندس همايوني معتقد است كه ظرفيت هر يك از اين جايگا ه ها 105 خودرو در شبانه روز است كه در حال حاضر به 120 خودرو در شبانه روز رسيده است. بنابراين پيشرفت فاز يك طرح گاز سوز كردن خودروها، يعني احداث جايگاه ها با ظرفيت مناسب، صددرصد بوده است.
او با بيان اين كه فاز دوم اين طرح تبديل كارگاهي خودروها به حالت گازسوز است، خاطرنشان مي كند: در حال حاضر، 41 هزار و 981 خودرو به روش كارگاهي در 16 شهر كشور گازسوز شده اند كه طبق برنامه، پيشرفت اين بخش نيز صددرصد بوده است.
به گفته وي، در شهر تهران 35 جايگاه سوخت گيري CNG به بهره برداري رسيده است كه از اين تعداد، 27 جايگاه، عمومي و 4 جايگاه اختصاصي و 4 جايگاه مخصوص اتوبوس است.
همايوني مي گويد: روزانه بالغ بر 27 هزار خودرو از اين جايگاه ها استفاده مي كنند؛ در حالي كه ظرفيت آنها 111 هزار خودرو است، بنابراين 75 درصد جايگاه ها با خلاء مواجه است.
004431.jpg
مصرف بنزين در كشور از 10 ميليارد ليتر گذشت
وقتي ايران بزرگ ترين مصرف كننده بنزين در خاورميانه باشد، عجيب نيست اگر بدانيم از ابتداي سال جاري ميلادي تاكنون بيش از 10 ميليارد و 155 ميليون و 505 هزار ليتر بنزين در كشور مصرف شده است.
به گزارش قلم سبز ايران، كشورمان در سال 2004 روزانه 150 هزار بشكه بنزين وارد كرده است و پيش بيني مي شود كه واردات بنزين در سال جاري 9 درصد افزايش يابد.
همچنين براي كاهش واردات بنزين به كشور، علاوه بر بهينه كردن مصرف، بايد در پي افزايش ظرفيت پالايشگاه هاي كشور بود به طوري كه دولت در نظر دارد ظرفيت پالايشگاه ها را تا سال 2015 ميلادي به يك ميليون بشكه در روز افزايش دهد.
اين گزارش حاكي است موسسه بين المللي نفت فكتس پيش بيني كرده است كه تقاضاي واردات بنزين در ايران با رشد 10درصدي امسال به 180 هزار بشكه در روز افزايش خواهد داشت. از سوي ديگر بررسي دقيق تر ماجرا ما را به اين نتيجه مي رساند كه با توجه به يارانه دولتي قابل توجهي كه به مصرف كنندگان بنزين تعلق مي گيرد و نيز روند رو به رشد توليد خودرو در كشور، رشد تصاعدي مصرف بنزين بحراني ناگزير است كه روز به روز خودش را بيشتر به رخ مي كشد. از صدمه هاي مختلف اين پديده به اقتصاد كشور كه بگذريم،اثرات ناگواري كه از اين ناحيه به محيط زيست شهري و عمومي كشور وارد مي آيد، نبايد ناديده گرفته شود.آيا ميزان اينگونه مضرات محيطي و انساني نيز قابل محاسبه است؟!

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  سفر و طبيعت  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |