گشتي در ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران
آرامش شرقي
|
|
گيتي عابدي
با چهار كلاس سواد، توقع به دست آوردن شغل خوبي را نداشتم. اما هميشه آرزو مي كردم در جاي با كلاس و سطح بالايي كار كنم؛ جايي كه كار كردن در آن به حقوقش بيارزد.
خدا را شكر. بعد از كلي گشتن، كاري در جاي آبرومندانه اي پيدا كردم. راستش فكر نمي كردم روزي گذرم به چنين جايي بيفتد. طبقات آجري ساختمان، مرا ياد كتاب هاي مدرسه برادر كوچكم مي اندازد. گل و بوته هاي حياطش از پارك محله ما هم بيشتر است. سه طبقه فقط براي پارك ماشين ها! پس با اين حساب تنها كسي كه ماشين ندارد من هستم. براي حفظ آبرو هم كه شده، بايد يك موتورگازي براي خودم جور كنم.
اي كاش محله ما هم مانند اينجا آرام بود. وارد سالن كه شدم، باد خنكي به صورتم خورد. براي شروع كار بايد سراغ آقاي ب مي رفتم. كارهايي كه بايد انجام بدهم، ساعت رفت و آمد و... را برايم توضيح داد، اما دوست داشتم قبل از شروع كار، چرخي در اطراف بزنم. بگذاريد توضيح بدهم، در جايي كه قرار است كار كنم، گوشه اي از سالن، ميزهايي با پايه هاي بلند قرار دارد كه روي بعضي از آنها كامپيوتر گذاشته اند. تعدادي هم پشت ميزها كار مي كنند. پشتشان، وسيله اي شبيه ريل وجود دارد كه اشيايي شبيه كتاب فلزي كه درونشان خالي است روي آن گذاشته اند. خانمي كه متوجه تعجبم شده بود با خنده به من گفت كه از اينها براي حمل و نقل كتاب، بين طبقات استفاده مي شود. دو طرف سالن اصلي، قفسه هايي چيده اند كه تعدادي ميز و صندلي چوبي كنارشان قرار دارد. يك چيز اين سالن برايم خيلي عجيب است. با اينكه از چراغ هاي كمي استفاده كرده اند، ولي سالن خيلي پرنور است! توي حال و هواي خودم بودم كه دستي را روي شانه هايم احساس كردم. رئيس بود، با نگاه جدي اش به من فهماند كه بهتر است بروم سر كارم.
در سالن، عده اي دانش آموز براي ديدار از بخش هاي مختلف كتابخانه آمده بودند. از سر كنجكاوي خودم را در گروهشان جا كردم. راهنما گفت: سال 1375، تصميم گرفتند كه ساختمان جديد را در اين مكان بسازند. هشت سال، ساخت اين مجموعه طول كشيد و در اسفند سال 83 ، اينجا افتتاح شد. همانطور كه مي بينيد در اين طبقه، كتاب هايي نظير كتب مرجع، كتاب شناسي و علوم و فنون وجود دارد. براي ديدن بخش هاي منابع غيركتابي، نسخ خطي، كتاب نفيس و... بايد به طبقه پايين برويم . من هم به دنبال آنها از پلكاني با نرده هاي شيشه اي پايين رفتم. چه جاي عجيبي، انگار همه كاركنان اينجا خواب هستند! راهنما مدام توضيح مي داد: در قسمت منابع غيركتابي، مي توان مجسمه، نوار كاست و ويدئو و پايان نامه را ديد. پايان نامه هاي موجود در اين قسمت، بيشتر از دانشگاه هاي آزاد آورده شده اند. البته كارهاي مربوط به دانشگاه سراسري هم داريم، اما تعدادشان اندك است . چقدر جالب(!) من را بگو، فكر مي كردم در اينجا فقط كتاب پيدا مي شود، اما انگار مثل جمعه بازار محله خودمان، همه چيز دارد.
در قسمت راست خود، نمونه هايي از نوشته هاي قديمي كه روي سنگ حك شده است را مي بينيد. كتاب هاي خطي فارسي و عربي، كتاب هاي چاپ سنگي و كتاب هاي نفيس لاتين و فارسي در اين بخش نگهداري مي شود.
چقدر پول اينجا خوابيده است(!) دزد به اينجا بزند، پولدار مي شود. بسياري از مجله ها، روزنامه ها، خبرنامه ها و... از دوره قاجار تا به امروز، در قسمت نشريات ادواري گردآوري شده اند. اگر به آن قفسه نگاه كنيد، مي توانيد روزنامه هاي قديمي نظير: وقايع اتفاقيه، ايران، انجمن تبريز و... را بيابيد. در اين مكان، هر روز، روزنامه ها و مجله هاي منتشر شده را مي آورند.
اگر هم به مجلات خارجي علاقه مند هستيد، در گوشه سمت چپ سالن مي توانيد آنها را بيابيد. طبقه سوم، شامل ايران شناسي، اسلام شناسي و علوم اسلامي است. دو بخش ايران شناسي و اسلام شناسي از اهميت ويژه اي برخوردار است. در اين دو بخش مي توان كتاب هايي مرتبط با تاريخ تمدن و فرهنگ ايران و اسلام به زبان هاي مختلف يافت. همچنين مجموعه اي از كتاب هاي نفيس و سفرنامه هاي مربوط به تمدن هاي 17 و 18 ميلادي كه توسط خاورشناسان نوشته شده است.
مطالعات ايراني و اسلامي از ديگر وظايف قسمت ايران شناسي و اسلام شناسي است. از بچگي به سرگذشت آدم هاي مشهور علاقه داشتم. سريال ماركوپولو يادتان هست؟ حتما اوقات بيكاري نگاهي به كتاب ها مي اندازم. كار راهنما داشت تمام مي شد. كار ما تقريبا تمام شده است، فقط يك سري توضيحات و پاسخ به سئوال هاي شما مي ماند . كتابخانه ملي خدمات گوناگوني ارائه مي دهد؛ عضويت در كتابخانه، استفاده از تالارهاي مطالعه، ارائه مشاوره و خدمات مرجع. بازديد از كتابخانه ملي از مهمترين خدمات عمومي اين سازمان است. شرايط عضويت در كتابخانه به اين صورت است كه حداقل سن كساني كه مي توانند عضو شوند، 18 سال است و حتما بايد كارت دانشجويي يا مدرك فارغ التحصيلي از دانشگاه داشته باشند. البته محققان، پژوهشگران و نويسندگان بدون در نظرگرفتن شرايط تحصيلي، مي توانند عضو شوند. اينجا بود كه صداي بچه ها درآمد؛ اين چه كتابخانه ملي است كه اشخاص خاص فقط از آن استفاده مي كنند؟
كتابخانه ملي مطابق اساسنامه خود خدمات ويژه اي را به كتابخانه ها، ناشران، محققان و پديدآورندگان آثار ارائه مي دهد. به طور خلاصه، اين خدمات شامل تهيه و انتشار منابع و ابزار كتابي، تدوين استانداردها، برگزاري دوره هاي آموزشي كتابداري و اطلاع رساني، مبادله و اهداي كتب و منابع ديگر با كتابخانه هاي داخلي و خارجي، فهرست نويسي پيش از انتشار (فيپا)، امانت بين كتابخانه اي و تهيه ميكرو فيلم است. در آخر بايد بگويم، كتابخانه ملي قصد دارد بخش ويژه اي را به كتابخواني كودكان اختصاص دهد. همچنين تهيه كتاب گويا و كتاب هايي با خط بريل از اهداف بعدي سازمان است .
امروز ديگر بايد كار كنم. اگر اينجوري پيش برود، قطعا مرا از اينجا بيرون خواهند كرد.
به نظرم اين راهنما بخش هايي را هم معرفي نكرد، مثل بخش IT يا جست وجوي الكترونيك اطلاعات كتابخانه كه دسترسي به منابع اطلاعات را سريع تر مي كند. اينها را يكي از كارمندان مي گفت. پروژه ديگري كه قرار است در كتابخانه ملي اجرا شود، سيستم كتابخواني ديجيتالي است. جل الخالق(!)، كتاب خواندن كه اين همه دنگ و فنگ ندارد. كارمند كتابخانه گفت كه مراجعه كننده بعد از اينكه كتاب مورد نظرش را پيدا كرد مي تواند از طريق اينترنت و بدون مراجعه به كتابخانه، آن را مطالعه كند. اگر ديپلم گرفته بودم، الان از اين كارها سر درمي آوردم. اي روزگار (!) بهتر است اين جارو و خاك انداز را بردارم، بروم دنبال كار خودم.
نشان كتابخانه ملي
نشان كتابخانه ملي به شكل يك درخت است كه در مركز آن يك كتاب قرار گرفته است. اين درخت 11 شاخه دارد كه معاني مختلفي در آن هست. شاخه هاي متعدد اين درخت به معناي تقسيم بندي موضوعي مراجع در كتابخانه هاي ملي است. اين شاخه هاي مختلف، يكي از معاني اش تغذيه شاخه هاي فرعي از تنه اصلي درخت است. از طرف ديگر يك معناي مذهبي هم دارد. عدد 11 در حروف ابجد معادل كلمه هو است و اگر تنه درخت هم اضافه شود، عدد 12 به دست مي آيد كه معادل دوازده امام است. اين درخت به وسيله يك كتاب در برگرفته شده است كه خود اين كتاب اشاره صريحي به موضوع كتابخانه و كتابداري مي كند. در عين حال، تركيب درخت و كتاب به مفهوم درخت دانش اشاره مي كند و شعري كه مي گويد:
درخت تو گر بار دانش بگيرد
به زيرآوري چرخ نيلوفري را
معماري ساختمان كتابخانه ملي
در معماري كتابخانه ملي، هم معماري سنتي ايراني و هم معماري اسلامي در نظر گرفته شده است، البته از تكنولوژي جديد هم بهره برده اند. انعطافي كه اين فضا دارد، به گونه اي است كه مي توان تمام تقسيم بندي ها را تغيير داد، به جز تالارها و نقاط اصلي. به غير از اينها تقسيمات اداري و تشكيلاتي كتابخانه هم قابل انعطاف است و مي توان ديواره هاي مختلف را جابه جا كرده و نوع ديگري چيد. كف ساختمان كاذب بوده و انتقال سيم هاي لازم براي ارتباطات، نياز به هيچ گونه تخريب و تغييري ندارد. ساختمان كتابخانه ملي بيشتر در سطح، گسترش پيدا كرده تا مشكلات خاص ساختمان هاي مرتفع براي ساختمان پيش نيايد. در ساختمان كنوني مي توان در بدترين شرايط هم به متقاضيان سرويس داد و به لحاظ نورپردازي انجام شده، حتي بدون روشن بودن چراغ مي توان مطالعه كرد. ساختمان براي بدترين و شديدترين زلزله كه چيزي بيش از 7 ريشتر است در نظر گرفته شده كه آسيبي به كتابخانه وارد نشود.
|