زر و سيم مملكت را دامن دامن به خارجه مي فرستند
در ميان دول مهمي كه با ايران تجارت دارند، به جز فرانسه و اتريش و هلند كه تجارتشان تنزل نموده سايرين بر مقدار مال التجاره اي كه به ايران مي فرستاده اند مبلغي افزوده اند و نسبتا آلمان و بلژيك ترقي فوق العاده نموده اند چنانكه در عرض 10سال اخير، مال التجاره اي كه از بلژيك به ايران مي آمده هشت برابر و از آلمان شش برابر و نيم شده است و از آنجايي كه حيات و ممات بلژيك عجالتا در پس ابرهاي تيره دود تفنگ و توپ پنهان است، مي توان گفت تنها رقيب مخوفي كه روس و انگليس در تجارت با ايران دارند، آلمان است كه با وجود فقدان وسايل حمل ونقل و دوري راه و مشكلات گمرك، روسيه با يك عجله بي مانندي تجارت خود را در چند سال اخير در ايران ترقي داده. با كمال تاسف بايد اقرار نمود كه گفته آناني كه مي گويند از كاغذ قرآن كه دستور آسماني ماست گرفته تا چلوار كفن اموات خود محتاج به خارجيان هستيم عين حقيقت است و در انجام اين فصل يك حقيقت غم افزا را نبايد نهفت و آن، اين است كه گرمي مصنوعات اروپا را كه در ظاهر مقبول و قشنگ ولي در حقيقت دشمن پول و مايه ننگ ايران است نبايد فقط به بي مايگي نسبت داد بلكه نتيجه فرومايگي اوليا و بزرگان ايران است كه يوسف متاع وطن را خوار شمرده و ناسنجيده ، مفتون رنگ و بوي ساخته هاي بيگانه شده و به قول معروف مرغ همسايه غاز پنداشته و با كمال مباهات و سربلندي، عمارات و پارك هاي خود را به زيورهاي كودك فريب خارجه مي آرايند و از فرط ناداني دامن دامن زر و سيم مملكت را كه داراي قيمت ذاتي و دائمي است در عوض چيزهايي كه در اندك زمان شكسته و دريده و پوسيده و نابود مي شود به خارجه مي فرستند و هيچ وقت درصدد آن برنيامده اند كه خودشان كارخانه اي برپا نمايند و مايحتاج خود را خود تدارك كنند.
محمدعلي جمالزاده / گنج شايگان
اوضاع اقتصادي ايران در ابتداي قرن بيستم
صص 15-14
ببري خان، مقامي بلند يافت
ببري خان به غلط نام گربه اي بود آلاپلنگ كه شاه او را دوست مي داشت و در آن اوان شاه را تبي سخت عارض شد و روزي چند در بستر بيماري و ناتواني بخوابيد. گربه مزبور كه تازه بچه آورده بود، روز بعد به اقتضاي طبيعت به تغيير مكان آنها پرداخت. هنگامي كه يكي از بچه هايش را به دندان گرفته و از كنار بستر مي گذشت، زبيده خانم ملقب به امينه اقدس بدرون اتاق آمد و دري را كه گربه از همان به درون آمده بود، از پشت خود بست. گربه همين كه راه بيرون شدن را بسته ديد چند دور گرد بستر گشت و در پاي شاه سرگردان ايستاد. زبيده خانم از مشاهده اين حال رو به شاه كرده گفت: قربان امشب عرق خواهيد كرد و تب خواهد بريد. از قضا صبحگاه تب شاه قطع شد و پس از آن ببري خان مقامي بلند يافت و داراي تشك اطلس و پرستار وخوراك مخصوص شد.
يادداشت هايي از زندگي خصوصي
ناصرالدين شاه ص 88
مشاهير تهران
همواره در مطالب گوناگوني كه درخصوص گذشته تهران با آن مواجه هستيم، شاهد اين گفته بوده ايم كه تهران ولايتي كوچك بوده و از دوران قاجار مراحل توسعه را پيموده است. شايد اين نكته باعث شود كه براي بعضي اين تصور پيش بيايد كه پيشينه فرهنگي تهران نيز چندان ديرپا نيست، اما با نگاهي به اسامي مشاهيري كه از تهران برخاسته اند، اين شبهه از بين خواهد رفت. به اين منظور نگاهي به اسامي تعدادي از اين مشاهير مي اندازيم:
ابن حماد تهراني از سر آمد آن علم حديث، احمد بن حسين قصراني از زيديان قرن پنجم، اميدي تهراني از شاعران عصر شاه اسماعيل صفويه، امين احمد تهراني رازي نويسنده كتاب تذكره هفت اقليم در سال 1002 ه.ق، خيري تهراني شاعر،
جعفربن محمدبن احمد بن عباس طرشتي از دانشمندان و محدثان بنام عبدالمجيد ميرزا عين الدوله پسر دوم سلطان احمد ميرزا عضدالدوله (فرزند فتحعلي شاه) كه منشي مظفرالدين ميرزا در تبريز بود، مهدي قلي خان هدايت مخبر السلطنه صاحب تذكره مجمع الفصحا و رياض العارفين كه وزير علوم و اوقاف، استاندار آذربايجان و وزير دارايي بود، ميرزا اسماعيل آشتياني متخلص به شعله از نقاشان بنام كه غزل مي گفت و تاليفاتي چون اختراع الفبايي براي خط فارسي ، تصحيح و تحشيه ديوان منوچهري، ترجمه و تاليف كتاب مناظر و مراياي علمي، منتخبات رباعيات خيام، ترانه هاي بابا طاهر، صائب، حافظ و سفرنامه اروپا از آثار اوست.