پنجشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۸۴
ايران
Front Page

به مناسبت ولادت حضرت ابوالفضل(س) و روز جانباز
ابراهيم گونه در آتش
000894.jpg
عكس: مجتبي جانبخش
عباس اسدي
همه دلخوشي ما پس از خدا، همين دردها است. اين دردها ما را زنده نگه داشته است، اگرچه برخي دردها آزار دهنده اند و تا عمق وجود آدمي نفوذ مي كنند، اما يك جوري شيرين و گوارا هستند، چيزي شبيه ابراهيم در آتش.
اين بخشي از گفته هاي دكتر حبيب الله عظيمي جانباز ۷۰ درصد قطع نخاع كشور است كه با ۴۳ سال سن و با وجود آن كه به گفته خودش اگرچه يك سال و نيم است از عفونت حاد كليه و مثانه رنج مي برد اما گله و شكوه اي از كسي ندارد و به افقي مي انديشد كه نمايندگان مجلس هفتم با بررسي موشكافانه لايحه خدمات رساني به خانواده شهدا و ايثارگران نه او كه ساير دردمندان را از رنج مستمر بر جاي مانده از دوران دفاع مقدس اگر كه نرهانند دست كم مرهمي بر زخم هاي كهنه و البته خوش خيم آن ها باشند.
دكتر حبيب الله عظيمي كه در كسوت يك بسيجي از لشكر پيروزمند امام حسين(ع) اصفهان در سال ۱۳۶۱ در عمليات آزاد سازي خرمشهر به خيل جانبازان پيوسته است اكنون در دانشگاه فردوسي مشهد در رشته فقه و حقوق اسلامي تدريس مي كند و پيش از آن با رتبه نخست ليسانس و فوق ليسانس در دانشگاه تهران پذيرفته شده و با عضويت در هيات علمي _پژوهشي كتابخانه ملي ۱۲ جلد كتاب و شماري مقاله علمي و پژوهشي به دست چاپ سپرده است .اكنون از مديران كل بخش نسخ خطي كتابخانه ملي است و پيش از آن در دانشگاه تربيت معلم و دانشگاه الزهرا(س) تدريس داشته است. او به عنوان ايثارگر نخبه در كنگره ملي تجليل از ايثارگران در بهمن سال گذشته از دست هشتمين رئيس جمهور سيد محمد خاتمي لوح تقدير گرفته است. متن گفت وگو با اين جانباز در پي مي آيد.

* به اعتقاد شما نه به معناي لغوي بلكه از نظر كيفي و محتوايي جانباز چه كسي است و چه مختصاتي را بايد دارا باشد تا بتوانيم لفظ و عبارت جانباز را در مورد او به كار ببريم؟
- جانباز كسي است كه بي هيچ ادعا به ميدان هشت سال دفاع مقدس رفت تا آينده روشن، آرام و بي اضطراب براي جامعه بماند و اكنون از ميان آتش و خون و خاكستر از شهادت رسته است تا برآينده نظارت كند. به اعتقاد بنده تمام رزمندگان هشت سال دفاع مقدس دو رسالت سنگين بر دوش داشتند، اول اين كه بي هيچ تكلف و چشمداشت در جبهه بمانند و با دشمن بجنگند و ديگر اين كه بعد از جنگ اگر ماندند و آثار جنگ را براي خود به ارمغان آوردند بمانند تا ارزش هاي آن روز و آن دوران را براي نسل هاي بعدي حفظ كنند. پس جانباز واقعي فقط كسي نيست كه رفته است و در ميدان جنگ فداكاري كرده است، اين بخشي از كاركرد جانبازان است اما بخش عمده ديگري از وظايف و رسالت هاي او حفظ ارزش هايي است كه به خاطر آن فداكاري كرده است. به نظر من امروز كه زمان زيادي از دوران جنگ سپري شده است رسالت جانبازان شايد بيش از سايرين سنگين و سنگين تر باشد، چرا كه اگر جغرافياي آن زمان طالب حضور مؤثر در جنگ بود اما جغرافياي امروز حضور مؤثر براي نهضت توليد علم، پيشرفت و تعالي و ترقي كشور، عمق بخشيدن به باورهاي ديني و فرصت شناسي زمان است تا امكان سوءاستفاده از سايرين را بگيرد. بنابر اين تقويت جنبه هاي انساني و اخلاقي در جامعه مستلزم آن است كه با زبان روز وارد ميدان شود و كاري كند تا بتواند مختصات آنچه را رهبر كبير انقلاب حضرت امام(ره) بر زبان رانده بود كه جانبازان رهبران اين نهضتند كاركردي و عملياتي كند.
يعني اين كه ابتدا مراقب خودش باشد و نكته دوم اين كه نظارت كند مسئولان و متوليان جامعه به انحراف نروند و همان ارزش هاي نخست انقلاب در جامعه پويا و اجرايي شود. به همين خاطر زماني مي تواند نقش و كاركرد اصلي خود را به كرسي بنشاند كه از قالب هاي جناحي و حزبي گذر كرده و به نگاه هاي خود پيرامون مسايل پيش روي جامعه عمق و وسعت بيشتري ببخشد.
* آقاي دكتر با اين مختصاتي كه براي جانباز برشمرديد آيا مصاديقي از آن ها را هم اكنون در جامعه سراغ داريد و جانبازي را مي شناسيد كه با اين معيارها رفتار كند و به رسالت خود پايبند باشد؟
- شايد اگر يك نگاه بسيار اجمالي و عميق به مسايل داشته باشيد و همه بدانيم كه جانبازان بيش از سايرين به مسايل جامعه حساس هستند آن ها را زياد مي بينيم. تعداد آن ها كم نيست، هنوز هم خيلي از جانبازها هستند كه دغدغه هاي زمان جنگ را به همراه دارند و سطح خواسته ها و نيازهاي خود را در حد و اندازه  نيازهاي شخصي و معيشتي پايين نياورده و به مسايل كلان و ملي نگاه مي كنند تا جايي كه اين استعداد و توانمندي را دارند كه به عنوان مشاوران امين، فعال و چيره  دست مسئولان را ياري دهند و كاري كنند تا آنچه را كه در افق و چشم انداز آتي كشور در ذهن و فكر مسئولان بلندپايه كشور مي گذرد به منصه ظهور برسانند.
با همه اين توانمندي ها و استعدادهايي كه جانبازان دارند اما خيلي مايل نيستند آن را به رخ بكشند و از باب اخلاص آن را علني سازند اما به نظر مي رسد اين مسئولان و مديران نظام هستند كه بايد در تصميم سازي ها و تصميم گيري ها آن ها را طرف مشاوره خود قرار دهند، چرا كه بيش از هر كسي جانبازان هستند كه نشانه هاي ايثار و گذشت و اخلاص را با خود به همراه دارند.
در كنار اين توانمندي ها و استعدادها برخي جانبازان هم هستند كه در مقابل ناملايمات، سختي ها و گرفتاري  ها فرياد برمي آورند، اعتراض مي كنند و سخن به شكوه مي گشايند و همين نوع اعتراض و انتقاد برخي نامهرباني ها و ناسپاسي ها را در مورد آن ها رقم مي زند تا جايي كه برخي مي گويند جانبازان فقط اعتراض مي كنند و نق مي زنند و پا را از اين هم فراتر برده و اعلام مي كنند كه جانبازان تنها و تنها درگير مسايل معيشتي هستند و حد و اندازه آن ها را هم در پاسخگويي به اين نيازها مي دانند. ولي واقعيت اين است كه اگرچه واقعاً درد و رنج جزو لاينفك هر جانبازي است و اگر نارسايي در پاسخگويي به اين نيازها ببيند فرياد بر مي آورد اما خواسته ها، تمايلات و نيازهاي او فراتر از اين ها است.
* من مي پذيرم كه هنوز بازماندگان شماري از جنگ ها در كشورهاي اروپايي از امتيازات ويژه- كه حق آنها است برخوردارند- و افراد آن جامعه هم اعطاي چنين امتيازاتي را پذيرفته اند، اما در كشور ما ۱۷ سال پس از پايان جنگ گاه وقتي امتيازي و فرصتي براي جانبازان فراهم مي شود، گويا نوعي تبعيض تلقي مي شود تا جايي كه حتي برخي مسئولان اين اجازه را به خود مي دهند كه جانبازي به زندان برود و به علت دريافت نكردن دارو در زندان جان ببازد. چرا چنين خلأ هايي در رابطه با جانبازان به چشم مي خورد؟
- مرگ جانباز شهيد رجبي ثاني در آذرماه سال گذشته در زندان رجايي شهر كرج دل همه را به درد آورد و مسئولان طراز اول كشور نسبت به آن واكنش نشان دادند،  اما چرا بايد چنين اتفاقات ناگواري در جامعه رخ دهد؟ من خودم مدتي در قوه قضائيه كار كرده ام، جانباز هم مثل هر كس ديگري ممكن است گذرش به دادگاه و قوه قضائيه بيفتد، اما فرقي كه او با سايرين دارد اين است كه چون دارو مصرف مي كند ممكن است از حالت عادي خارج شود، در اين جور مواقع متأسفانه قضات چشمان خود را مي بندند و مي گويند كه فرقي ميان جانباز و غيرجانباز قائل نيستند، اما غافل از اين كه جانباز يك نارسايي جسمي دارد و بايد در مورد او با سايرين فرق قائل شويم، فرق و تفاوتي كه مي گوييم در صدور حكم نيست بلكه در ملاحظه برخورد و تعامل گفتاري با او است. علاوه بر همه اينها به اين انديشه اخلاقي باور داشته باشيم كه آرامش و آسايش امروز جامعه مرهون فداكاري ها و از خود گذشتگي هاي همين عزيزان است.
الان شما قدري بررسي كنيد مي فهميد كه ۷۰ درصد هتل هاي ايران متناسب با ورود جانباز نيست، داخل اتاق  هتل ها همين طور، خدمات ويژه به جانبازان نمي دهند. مناسب سازي محيط شهري سال ها است كه از سوي مديران شهري و شهرداري ها فرياد مي شود، اما اغلب بوستان ها امكان ورودي جانبازان براي آن طراحي نشده است. وقتي يك جانباز نتواند به فضاهاي عمومي و شهري برود، قطعاً خانواده او هم از اين امتيازات بي بهره مي شوند و فرزندان آنها سرخورده مي شوند و اين سؤال در ذهن آنها نقش مي بندد كه چرا فضا براي پدران آنها كه زماني بي هيچ ادعايي براي سرافرازي ميهن به جنگ رفتند- اما اكنون از رفتن به يك مكان عمومي و گردشي بي بهره  اند- فراهم نيست؟
هر روز ساختمان هاي مجلل دولت احداث مي شوند اما دريغ از طراحي رمپ ورودي جانبازان به داخل آن.
من در سفري به تبريز با خانواده ام، آن چنان دچار مشكل شدم كه قيد سفر به ساير شهرها را زدم. در تمام مهمانسراها و هتل هاي شهر تبريز فقط يك هتل وجود دارد كه براي حركت ويلچر جانباز رمپ ورودي دارد. شما فكر كنيد يك شهر به اين بزرگي از چنين امكاني محروم است بقيه شهرها كه جاي خود دارد.
000897.jpg
جانباز دكتر حبيب الله عظيمي در حال دريافت لوح تقديرايثارگر نخبه
* به نظر مي رسد وجود شماري از مشكلات در حوزه جانبازان به پراكندگي سازمان هاي مرتبط با اين حوزه در گذشته بازمي گردد. با تجميع نهادهاي خدمات رساني و شكل گيري معاونت رئيس جمهور، آيا مي توان اميدوار بود كه مشكلات پيش روي جانبازان روند نزولي طي كند، شما به عنوان يك جانباز تا چه حدي اميدوار هستيد؟
- الان در مقايسه با گذشته موقعيت بسيار خوبي براي جانبازان، خانواده شهدا و آزادگان پديد آمده است و در كنار آن ساختار سازماني اين تشكيلات به سمتي رفته است كه دولت را وادار به پاسخگويي مي كند اما زماني مي توان عيار اميدواري را در جانبازان افزون ديد كه براي برنامه ريزي در خصوص جانبازان از آنها مشاوره بخواهند و به اين باور برسند كه اگر تصميمي و يا برنامه ريزي مي خواهند در اين حوزه انجام دهند، بيش از سايرين جانبازان هستند كه صاحب نظرند و چم و خم كار را بهتر مي شناسند. اگرچه چشم انداز آينده را تيره و تار نمي بينم اما وقتي مي بينم مثلاً در كشوري مثل انگلستان وقتي يك جانباز ويلچرنشين مي خواهد به موزه برود بليت او را نيم بها و بليت همراهش را رايگان پرداخت مي كنند، اما در همين ايران تا پيش از اين بليت هواپيما و همراه جانباز با تخفيف ۵۰ درصدي عرضه مي شد اما اخيراً تخفيف همراه را برداشته اند و كسي هم نيست به ما جواب دهد كه چه طور در كشور انگلستان براي همراه ويلچرنشين با اين تحليل كه همراه جانباز زحمت بسياري را براي خدمات رساني بر عهده مي گيرد، بليت او در جاهاي عمومي رايگان است اما در كشور ايران چرا بايد بليت همراه جانباز را از شمول تخفيف خارج كنند؟ مگر يك جانباز ويلچرنشين به تنهايي مي تواند كارهاي شخصي خود را انجام دهد؟
در اينجا است كه به رغم اميدواري به آينده در عمل، برخي بي مهري  ها به چشم مي خورد كه ما را به ترديد مي اندازد كه آيا شرايط خوبي پيش روي جانبازان خواهد بود يا نه؟
* لايحه جامع خدمات رساني به خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان هم اكنون به مجلس رفته است، چشم انداز آينده اين لايحه و برخورد نمايندگان را چگونه مي بينيد؟
- اگرچه اطلاعات خيلي زيادي از اين لايحه ندارم اما شنيده ام كه با بررسي و تصويب  آن در مجلس شرايط خوبي براي گسترش عطر شهادت و ايثار و اخلاص در جامعه فراهم مي آيد. من به عنوان يك جانباز از نمايندگان ارزش گراي مجلس هفتم مي خواهم فارغ از جناح بندي هاي مرسوم و فارغ از حب و بغض هاي جناحي اين لايحه را بررسي و تصويب كنند تا دولت نهم بتواند تعهداتي را كه به واسطه اين مصوبه بردوش مي گيرد، محكم، مستدل و منطبق بر ارزش هاي والاي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به سرانجام رساند؛ ضمن آن كه اين انتظار هم براي ما وجود دارد و انتظار بي جايي هم نيست كه نمايندگان در زمان بررسي لايحه دولت از نظرات مشورتي جانبازان بهره مند شوند.
* آقاي دكتر به عنوان آخرين سؤال آيا تا به حال شده است وقتي نامهرباني، ناسپاسي و بي مهري در حق جانبازان و يا در مورد خودتان را مي بينيد دلتان به درد آيد و آزرده خاطر شويد؟
- من آدم صبوري هستم و تلاش دارم حتي ديگر جانبازان را به آرامش فرابخوانم اما مواردي هم بوده است كه دل مرا به درد آورده است. من الان يك سال و نيم است كه از عفونت  حاد كليه و مثانه رنج مي برم، دو مرتبه مأموريت كاري برايم پيش آمد كه به كشورهاي سوئيس و انگلستان رفتم، با هزينه خودم براي معاينه سري به پزشكان اين دو كشور زدم، پزشكان وقتي شرايط مرا ديدند، يكه خوردند و گفتند سريع بايد براي معالجه شما يك تيم دست به كار شود. به ايران آمدم به آقاي دكتر دهقان گفتم بايد براي معالجه به خارج از كشور بروم، ايشان هم لطف كردند و گفتند ايرادي ندارد و ما از اين بابت مشكلي نداريم. اين موافقت در بهمن سال گذشته صورت گرفت اما هنوز در پيچ و خم كميسيون پزشكي گرفتارم و موفق به اعزام نشده ام. با مراجعات مكرر پيام داده اند كه دنبال كنيد تا رسيدگي شود. با پزشك كميسيون تماس گرفتم آنها مي گويند صبر كنيد تا تكنولوژي مورد نياز درمان شما به كشور برسد. اين در حالي است كه عفونت حاد همچنان به پيش مي رود و ظاهراً بايد آن قدر صبر كنم تا مرا از پاي درآورد.
البته دلخوشي من و امثال من بعد از خدا همين دردهاست، اين دردها اگرچه آزاردهنده است اما يادآور روزهايي است كه پيروزي شيرين فتح خرمشهر را به ارمغان آورد. مي مانيم و بر اين شيريني، كام خود را تلخ نمي كنيم.

نگاه امروز
موج اميدآفرين

موج انفجار چونان موج راديو نيست كه پيچ آن را بچرخاني و روي هر موجي كه دوست داشتي توقف كني. موج انفجار برخلاف موج راديو كه تكان هايش تو را به آينده حواله مي دهد، همان لحظه چنان تو را مي تكاند كه خون از گوش هايت بيرون مي ريزد.
موج انفجار، موج آب هم نيست كه كنارش بنشيني و از ديدنش لذت ببري، موج آب، ديدن دارد، لذت بخش است، اما تا وقتي كه قايقي واژگون نشود.
موج انفجار ممكن است گاهي نصيب عاشق سرگرداني شود؛ اما بازهم مثل موج دل عاشق نيست، تكان هاي موج دل عاشق، گاه آرام و گاه سهمگين است فرياد و سكوت دارد، موج فريادگرش در دل است و سكوتش بر لب .حافظ هم از قبل نمي دانست كه اين دريا چه موج خون افشاني دارد.
با اين همه بازهم موج انفجار با همه اين موج ها تفاوت دارد، براي ديدن و حس كردن آن فقط بايد كنارش باشي، تنها اين موج است كه اگر تكانش تورا بگيرد «موجي» مي شود، موجي كه فقط براي كشتار است، بايد به طور ناگهاني كنارت رخ دهد تا قدرت نابودگري اش را بفهمي، پس تو كه نبودي و كنار موج هاي خطرآفريني قرار نگرفته اي نمي تواني دغدغه و دلواپسي را كه امواج سهمگين موج بر او تازيانه زده است را بفهمي و درمان كني.
اما بعد از آن همه سال و بعد از رنج و محنت اكنون موج اميدآفرين به حركت درآمده است تا مرهم زخم چندين و چند ساله جانبازان و فداكاران و دلاورمرداني باشد. دولت لايحه جامع خدمات رساني به ايثارگران را - كه جانبازان و خانواده شهدا را دربر مي گيرد _ را به مجلس برده است تا قدري از محنت هاي سروقامتان هشت سال دفاع مقدس بكاهد. به گفته مسوولان بنياد شهيد و امور ايثارگران درصورت تصويب اين لايحه بودجه و اعتبار خدمات رساني به ايثارگران سه برابر مي شود تا از رهگذر افزايش بودجه و اعتبار و پراكندگي عطر ايثار و اخلاص در جامعه، موج اميد و سرافرازي و سربلندي بر اردوي دلاورمردان كفرستيز و شكست ناپذير هشت سال دفاع مقدس سايه افكند و روزهاي درد و رنج و محنت براي هميشه از جامعه رخت بربندد.
جانبازان بي ترديد يادمان هاي دوران دفاع مقدس و به گفته امام راحل (ره) رهبران اين نهضت اند رهبراني كه بي هيچ ادعا گام در وادي خطر گذاشتند، تا آ رامش و آسايش براي امروزيان به ارمغان آورند.
لايحه خدمات رساني به ايثارگران تنها به بخش زندگي آن ها سامان و انسجام مي بخشد و اين فقط پاسخگويي به قطره اي از درياي بيكران ايثار و اخلاص و فداكاري آنها است، جامعه و دولت عدالت محور نهم خود را وامدار انسان هايي مي داند كه اگرچه امروز به ظاهر نارسايي جسمي دارند اما جامعه را براي هميشه از انحراف و كژي ها رهاندند و استقامت و پايداري آموختند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |
|  فرهنگ   |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |