شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۴
سينما
Front Page

خبر
جلوگيري از سرقت آثار هنري
«رسول  صدرعاملي» كارگردان  سينما گفت : جلوگيري  از سرقت  آثار هنري  بايد اولويت  كاري  مديريت  جديد سينما باشد.وي  گفت  كه  رهبر معظم  انقلاب  اسلامي  در جواب  به  پرسش  جمعي  از تهيه كنندگان  سينما با موضوع  سرقت  آثار هنري  مرقوم  فرمودند كه  سرقت  آثار هنري  و اعمال  اين  گونه  كارها جايز نيست .
رييس  شوراي  مركزي  اتحاديه  تهيه كنندگان  و توزيع  فيلم  ايران  گفت : با مشخص  شدن  نظر رهبري  و مراجع  ديني  در مواجهه  با سرقت  هنري  بويژه  آثار سينمايي ، وظيفه  نهادهاي  فرهنگي  و انتظامي  در زمينه  قاچاق  فيلم  حساستر شد.وي  اظهار داشت : آگاه سازي  مردم  از نخريدن  محصولات  هنري  كه  در قالب هاي  مختلف  و غيرمجاز در شهرها و اماكن  مختلف  ارايه  مي شود، بايد در دستور كار رسانه ها و مراكز رسمي  قرار گيرد.
صدرعاملي  افزود: اگر اطلاع  رساني  درستي  نسبت  به  پديده  سرقت  هنري  در جامعه  صورت  گيرد، مردم  اين  نوع  فيلم ها را از بازار غيرمجاز تهيه  نخواهند كرد.كارگردان  فيلم هاي «من  ترانه  ۱۵ سال  دارم» و «ديشب  باباتو ديدم  آيدا» ، يادآورشد: در اين  سال ها هيچ  گاه  از تعداد مخاطبان  آثار سينمايي  كاسته  نشده  اما متاسفانه  اين  تعداد تماشاگر، فيلم  ايراني  را در سالن  نمي بينند.
صدرعاملي  به  رويكرد وزير جديد فرهنگ  و ارشاد اسلامي  مبني  بر توليد آثار كيفي  اشاره  كرد و افزود: سينماگران  مي توانند آثار انساني ، مفرح  و جذاب  بسازند اما مشكل  نمايش  فيلم  جدي  است .وي گفت: با توجه  به  توان  فيلم سازان  و تهيه كنندگان  و در صورت  برطرف  شدن  مشكل  اكران  فيلم ، مي توان  به  توليد انبوه  فيلم  و دستيابي  به  سينماي  آرماني  اميد داشت .وي  همچنين  ايجاد همدلي  ميان  هنرمندان  و مسئولان  را مهم ترين  وظيفه  مديريت  جديد فرهنگي  دانست .
مشكلات توزيع فيلم
«سيروس  تسليمي» تهيه كننده  سينما گفت : فيلم  به اندازه  كافي  در كشور توليد مي شود اما متاسفانه  در قالب  يك  بازار مكاره  چيده  و عرضه  مي شود.
  وي در گفت وگو با  ايرنا، افزود: «سينمادار سالاري» يكي  از مشكلات  حوزه  سينما است  و در دوره  جديد مديريت  سينما بايد براي  رفع  اين  مشكل  چاره انديشي  شود.
تهيه كننده  فيلم هاي «پرنده  كوچك  خوشبختي» ، «زندگي» و «زندان  زنان» در عين  حال  گفت : كمبود سالن ، سينماي  ايران  را به شدت  رنج  مي دهد و بسياري  از آثار بويژه  فيلم هاي  فرهنگي  و باارزش  ديده  نمي شوند.
وي ، نبود مديريت  فرهنگي  و نيروي  انساني  كارآمد را از ديگر مشكلات  صنعت  فيلم  كشور برشمرد و گفت : متاسفانه  نگاه  مديريت  دولتي  در عرصه  سالن  داري  نيز با رويكرد بخش  تخصصي  كه  مبتني  بر درآمدزايي  است ، مخلوط  شده  است .
تسليمي  افزود: بايد مديريت  جديد نسبت  به  مقوله  توليد و كيفي گرايي  در اين  بخش  به  همراه  گسترش  فضاي  نمايشي  در كشور راهكار اساسي  ارايه  كند.
اين  تهيه كننده  ادامه  داد: فيلم سازي  و سينماداري  عرصه اي  درآمدزا است  و مديريت  سينما مي تواند با فراهم  كردن  امكانات  بر رونق  فعاليت  اقتصادي  در سينما كمك  كند.
تسليمي  خواستار توجه  جدي  به  سرمايه گذاري  در حوزه  سالن سازي  و ارتقاي  كيفي  جنبه هاي  فني  در سينما شد.

نگاهي به فيلم سالاد فصل ساخته فريدون جيراني
آدم هايي كه هميشه ديده ايم
000945.jpg
000948.jpg

آناهيد موسيان
مدتي است نمايش عمومي «سالاد فصل» آخرين فيلم فريدون جيراني آغاز شده، مي توان از نام فيلم شروع كرد كه برخلاف عناوين فيلم هاي ديگرش مثل «قرمز» ، «صورتي» ، «شام آخر» و يا «آب و آتش» كه به نوعي از حس جاري در آن ها به نوعي مي شد فضاي فيلم را تشخيص داد، اما «سالاد فصل» نامي خنثي است و چه بسا اگر كسي با سينماي جيراني آشنا نباشد تصورش بر اين باشد كه با يك فيلم فانتزي روبه روست. البته فيلم فانتزي نيست، اما آن را چندان هم نمي توان جدي گرفت، نه به لحاظ كارگرداني، نه به لحاظ ساختار، بل به خاطر آشفتگي كه در داستان فيلم وجود دارد. اصل اين همان نكته اي است كه هميشه به سينماي جيراني ضربه زده است. در فيلم هاي ديگرش اگر اين بي نظمي و آشفتگي داستان فقط در انتها يا در بخش هاي پاياني خود را نشان مي داد، اما اين مسئله از همان دقايق آغازين فيلم «سالاد فصل» اين فيلم را آسيب پذير كرده است. نگاه كلي فيلم اين است كه قرار است از دل ارتباط هاي ساده ميان چند آدم به تدريج راه به روابطي آشفته ببريم كه نهايتا منجر به يك اتفاق بد و نهايتا يك قتل مي شود. خب اين خط قصه در فيلم هاي قبلي جيراني هم بود منهاي «صورتي» كه فيلمي آرام و به نوعي به طنز طعنه مي زد. يكي از مشكلات اساسي ناشي از همين قصه است. اين داستانك هاي كوچك كه در طول فيلم كنار هم قرار مي گيرد تا نهايتا فاجعه زندگي ليلا و بعد عادل را رقم بزند چندان قابل باور نيست و به دل تماشاگر نمي نشيند. در شرايطي كه ليلا قهرمان فيلم «سالاد فصل» در آن زندگي مي كند طبيعي است كه او بايد خطر توطئه و به دام انداختن حميد دوستدار را طراحي و شكل بدهد اما پايان فيلم را كه مي بينيم پي مي بريم فكر ما چه ساده پندارانه بوده و تمام طرح و توطئه از طرف حميد دوستدار شكل گرفته است. و حالا سئوال پيش مي آيد حميد دوستداري كه اين همه ثروت و قدرت داشته چرا براي كشتن زني بيمار خود را واداشته تا مسيري اين گونه پيچيده را طي كند مثلا با عادل در زندان آشنا شود پاي حرف و درددل او بنشيند و پي ببرد كه عادل عاشق دخترخاله اش ليلا است، تا او را وادارد كه به خاطر پول از عشق خود به ليلا چشم بپوشد و نهايتا هر دو در دام و بازي حميد دوستدار بيفتند. آيا او نمي توانست مثلا در قبال پول يك آدم كش استخدام كند؛ مسلم است كه اين امكان وجود داشت، اما ديگر نمي شد كه داستان فيلم را دو ساعت طول داد تا مثلا «سالاد فصل» شكل بگيرد. اما آن داستانك هاي كوچك هم ظاهرا چندان كارايي ندارند و نمي توانند تماشاگر را جذب خود كنند. عشقي كه در شام آخر بود يادتان هست؟ آن عشق عجيب و ويرانگر كه نهايتا آن تقدير شوم را براي آدم هايش رقم مي زدند. اما در سالاد فصل عشق عادل به ليلا هيچ احساس همدلي و همذات پنداري را در تماشاگر شكل نمي دهد. آدمي با سروشكل و قيافه عادل مشرقي،موقعيتي كه دارد و عجيب است كه فيلمنامه نويس و كارگردان هم نتوانسته كه حتي روزنه اي از همدلي در او بگذارد. طبيعي است كه به ليلا حق بدهي تا او و عشقش را جدي نگيرد و براي همين تمام تلاش هاي بازيگر به هيچ نتيجه اي ختم نمي شود. مسئله ديگر مكان زندگي ليلا و خانواده اش است، ما ظاهرا بايد براي ليلا باتوجه به اوضاع زندگي اش دل بسوزانيم، اما فكر نمي كنيد كه ما سال هاست داريم همين مكان ها و همين آدم ها را مي بينيم آن قدر در اين سال ها درباره دختران فراري و خانواده آن ها فيلم ساخته شده كه تماشاگر از همان نماي اولي كه مي بيند بقيه صحنه ها و اتفاق ها را مي تواند حدس بزند. جيراني براي درآوردن و باورپذير كردن اين صحنه بايد به شكلي آشنازدايي مي كرد. در همين جاست كه قدر «بوتيك» و شخصيت هاي عمق يافته آن را بايد بدانيم. هنوز هم در ديدن چندباره «بوتيك» اتي و سرنوشت تلخش تماشاگر را تكان مي دهد. اما واقعا ليلاي سالاد فصل چه راهي براي دل سوزي گذاشته. اتفاقا اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم ليلا چندان هم از اين اوضاع بدش نمي آيد تيپ مي زند، جيب بري مي كند و حالا كه با حميد دوستدار آشنا مي شود بدش نمي آيد كه با ازدواج با او زندگي و موقعيتش را تغيير بدهد، اما حواسش به اين هم هست كه وقتي با مشكلي اساسي برخورد كرد عادل را هم فراموش نكند. رابطه و موقعيت حميد دوستدار هم همان طور كه گفتيم شكل عجيبي دارد. اين آدم ثروتمند و نوكيسه كه حالا مثلا با يك نگاه و در شب باراني كه به خواستگاري ليلا رفته عاشق او مي شود و بعد هم سرآخر آن اعتراف او در صحنه پاياني به طرح آن توطئه.
نه اين فيلم چيزي اساسي كم دارد؟ هيچ كدام از آدم هاي فيلم در جاي خود نيستند و براي همين هم نمي توانند عمق پيدا كنند و در حد همان كليشه ها باقي مي مانند .پدري عليل كه بيماري قلبي دارد، برادري نوجوان كه در آستانه زندگي است و خواهر دلسوزش بايد هواي او را داشته باشد و براي آينده او دزدي و جيب بري كند، مادري كه به جز گريه و داد و بيداد كار ديگري بلد نيست. به نظرتان نمي آيد اين آدم ها را سال هاست كه در فيلم هايي از اين دست بارها و بارها ديده ايم. تنها شخصيت فيلم كه خوب و باورپذير پرداخته شد افسانه يا مهرانگيز با بازي مهناز افشار است، آن هم نه به واسطه بازي بازيگرش،كه موقعيت او قابل باور است پس عصيان او و اين كه بخواهد ليلا و حميد دوستدار را بكشد كاملا منطقي است. او خانواده اي فقير دارد، به عنوان پرستار وارد خانه حميد دوستدار شده و حالا گول خورده و قرار است كسي ديگر جاي او را بگيرد، پس او را باور مي كنيم.
مشكل ديگر به گروه بازيگري فيلم برمي گردد مسلم است كه هر كس كه ليلا را با آن صورت باطراوت ببيند و اين كه چطور خودش را در موقعيت هاي خطير گم نمي كند و بر همه چيز مسلط است، نهايتا او را به عنوان يك دختر از طبقه پايين جامعه باور نمي كند. يا مثلا خسرو شكيبايي در نقش معتاد كه تمام تلاشش را مي كند تا او را باور كنيم. اما قوز كردن و گريه و آه و ناله و آن خانه به هم ريخته و آشفته كاري پيش نمي برد. محمدرضا شريفي نيا هم كه همان بازي هميشگي اش را دارد و شيرين تر از آن بازي مي كند كه باور كنيم كه او آدمي خبيث است و اين قدر راحت مي تواند نقشه قتل آدم ها را بكشد، حتي وقتي هم كه عاشق مي شود، به جاي اين كه تماشاگر متأثر شود، خنده اش مي گيرد. درواقع اين گروه براي فيلمي كه قرار بود پرتنش و شكل تقديري پيدا كند مناسب نبودند. ديالوگ ها نيز كه همان نشانه هاي هميشگي فيلم هاي جيراني را دارند .آدم ها به هم پرخاش مي كنند و مدام به هم فحش مي دهند و جالب است در يكي از فيلم هايي كه تا همين اواخر روي پرده بود «بازنده» قهرمان زن فيلم درست ديالوگي را مي گفت كه از دل فيلم هاي فريدون جيراني درآمده بود و تماشاگر سريع آدرس اصلي را پيدا مي كرد. مي توان اين نوشته را هم چنان ادامه داد اما مي توان اين را هم اضافه كرد كه فريدون جيراني ازجمله كساني بود كه هر وقت براي ديگران فيلمنامه نوشته و يا طرحي را ارائه كرده با استقبال تماشاگران روبه رو شده، اين كه او براي فيلمش ارزش قائل است و براي آن زحمت مي كشد اما چه اتفاقي مي افتد كه در عمل فيلم در چاله مي افتد معلوم نيست؟ شايد هم معلوم است كه اگر قرار است درباره جامعه اي كه در آن زندگي مي كنيم فيلم بسازيم فقط يك ايده يا يك خبر از صحنه حوادث روزنامه ها كافي نيست . بايد پا در جامعه گذاشت وآدم ها ، رابطه هايشان، علل و انگيزه كارهايشان اين كه رفتار و كنش هاي آن چه عاقبتي را پيش روي شان مي گذاردو...را شناخت . آن وقت طبيعي است كه فيلم هم باورپذير مي شود شايد آن موقع ليلا را هم مثل اتي باور كنيم و براي عادل هم دل بسوزانيم. تمام اين مسائل پنجاه درصد قضيه است، پنجاه درصد ديگر مربوط به كار فيلمنامه نويس و كارگردان است اين كه چه قدر حاضر است به شعور مخاطبش احترام بگذارد و آيا دوست دارد فيلمش مخاطب داشته باشد يا خير؟

سايه روشن هنر

هنر تئاتر براي جذب مخاطب بايد جلوه هاي
زيبا شناختي دين را به نمايش بگذارد

مدير عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس گفت: هنر تئاتر براي ارتباط بيشتر با مخاطب بايد جلوه هاي زيبايي شناسي دين را به نمايش بگذارد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از ستاد خبري همايش زيبايي شناسي دين، حسين مسافر آستانه افزود: از آن جايي كه مهمترين ابراز هنر نمايش، انديشه است و اين اندييشه صرفا به مخاطب انساني سر و كار دارد، نمايش به نحو مطلوب تري مي تواند به ارائه زيبايي هاي دين بپردازد.وي اظهار داشت: جهان بيني و ايدئولوژي دين بر اساس سعادت و رستگاري انسان بنا شده است و به دليل اين كه جنبه هاي زيبايي شناسي دين، مي تواند تاثيرگذاري بيشتري داشته باشد، بايد به عرضه  اين جنبه ها از طريق هنر نمايش پرداخت.اين كارگردان تئاتر افزود: از بحث هايي كه از ديرباز تاكنون در هنر تئاتر مطرح بوده، نگرش زيبايي شناسانه به دين است چرا كه اساساً نمايش از يك خاستگاه ديني شروع شده و واكنش انسان را در تقابل عظمت خلقت به صحنه آورده است.
«مسافر آستانه» در ادامه گفت: همواره خواسته هاي فطري انسان در طول تاريخ، خود را به شكل آيين هاي مختلف متجلي كرده است و تئاتر هم يكي از بخش هاي اصلي اين آيين ها به شمار مي رود.وي با بيان اين كه هنر تئاتر نيازهاي فطري بشر را به نمايش مي  گذارد، يادآور شد: تلاش هنر تئاتر، دستيابي به ارتباط صادقانه تر و صميمانه تر با مخاطب است.به همين دليل، با به نمايش گذاشتن دغدغه هاي انسان در برابر هستي، همواره جلوه هاي زيبايي شناسانه دين را مد نظر داشته و به آنها پرداخته است.«مسافر آستانه» درباره همايش «زيبايي شناسي دين» گفت: قطعا برگزاري چنين همايشي، مي تواند نقش بسيار مهمي درتبيين انديشه هاي زيباي دين و چگونگي تجلي آن در هنر ايفا كند.به عبارتي، راهگشاي خلق آثار ماندگارتر در حوزه  هنر ديني خواهد بود.همايش زيبايي شناسي دين به همت مركز مطالعات و تحقيقات هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، پنجم و ششم دي ماه در تهران برگزار خواهد شد.
جشنواره فيلم شهر مي تواند انسجام بخش اقوام ساكن تهران باشد
برگزاري جشنواره فيلم شهر حركت فرهنگي منطقي، درست و لازمي است كه بايد خيلي زودتر از اينها انجام مي شد. كيومرث درم بخش مستندساز برجسته ايراني ضمن بيان اين مطلب گفت: بر اثر مهاجرت بي رويه و بي منطق سالهاي گذشته كه نتيجه عدم تقسيم عادلانه ثروت، رفاه و امكانات اجتماعي بوده است شاهد حضور اقوام گوناگوني از كشورمان در شهر تهران هستيم مهمترين هدف جشنواره مي تواند آشتي دادن اين موزائيك فرهنگي و انسجام بخشي ميان آنان باشد.وي افزود: بدين منظور جشنواره بايد سياستگذاري مشخص و تعريف شده اي داشته باشد كه براي اجراي آن لازم است تركيبي از پژوهشگران، جامعه شناسان و روان شناسان حوزه شهري براي شناخت مسائل گوناگون جامعه شهري از قبيل: دختران فراري، مهاجرت، حلبي آبادها، فروپاشي خانواده ها و جهت تعيين اولويت هاي آنها تشكيل شود، سپس فيلمنامه نويسان حرفه اي و مجرب حاصل اين تحقيقات را به فيلمنامه هايي تبديل كنند كه توسط مستندسازان كار كشته و قديمي به آثاري با ارزش كه قابليت عرضه در سطح جهاني داشته باشند، تبديل شوند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   سينما  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |