شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۴
جامعه شناسي زندگي روزمره
جامعه شناسي راه رفتن
000921.jpg
سينا كلهر
بيان موضوعات علمي به زبان ساده و قابل فهم براي همه افراد جامعه به خصوص آنها كه با اصطلاحات علمي و دانشگاهي آشنايي ندارند همواره يكي از دشواري ها و دغدغه هاي انديشمندان مختلف در رشته هاي گوناگون علمي بوده است. در حالي كه انجام چنين امري در رشته هاي رياضي و علوم طبيعي تقريباً غيرممكن گشته و عامه مردم صرفاً از نتايج تحقيقات و مطالعات اين رشته ها اطلاع پيدا مي كنند بدون اين كه هيچ نوع اطلاعي از روند و جريان تحقيقات اين رشته ها داشته باشند. در مورد علوم انساني وضعيت به گونه اي ديگر است. علي رغم اين كه در جامعه افراد غيرمتخصص كمتر درباره موضوعات علوم طبيعي و فيزيكي اظهار نظر مي كنند، اين مسأله درباره علوم انساني فرق مي كند. يعني از آنجايي كه موضوعات مورد مطالعه اين علوم به زندگي روزمره اعضاي اجتماع مربوط مي شود، اعضاي جامعه با حداقل آگاهي هايي كه درباره پديده هاي مورد مطالعه علوم انساني دارند، دست به تحليل و تبيين آنها مي زنند. تحليل قهوه خانه اي كه غالباً شامل موضوعات اجتماعي، سياسي و فرهنگي است نمونه اي از اين مسأله مي باشد. اين مسأله هم مي تواند براي علوم انساني حسن باشد و هم عيب؛ به اين صورت كه به دليل علاقه و اهميتي كه مردم نسبت به اين امور دارند، بيان مسايل اجتماعي و سياسي و... به زبان ساده با اتكا بر روش علمي را ممكن مي سازد، در حالي كه از سوي ديگر مي تواند باعث از بين رفتن ظرافت و دقت علمي اين رشته ها شود. علي رغم اين مسأله به نظر مي رسد در اين گونه علوم كه به شدت مسأله محيط مورد بررسي درباره شيوه هاي بررسي مسايل، حائز اهميت است چاره ديگري وجود نداشته باشد. براي مثال در رشته اي چون جامعه شناسي كه قريب به ۷۰ سال از ورود آن به ايران مي گذرد هنوز هم مسأله بومي سازي مطرح است؛ به اين معني كه سعي مي شود تا نظريه ها و روش هاي مناسب با ويژگي  خاص پديده هاي اجتماعي جامعه ايران مورد استفاده قرار گيرد. علي رغم مطرح بودن اين مسأله به نظر مي رسد روند انجام چنين امري كند بوده و همچنان جريان اصلي جامعه شناسي در جامعه ما بر محور ترجمه و به كار بردن تئوري ها و روش ها كه در جوامع ديگر با ويژگي ها و شرايط متفاوت شكل گرفته است، مي چرخد.
با توجه به مطالب فوق، از چند هفته پيش در صفحه زندگي، مطالبي چاپ مي شود كه در تلاش است تا با استفاده از چارچوب هاي نظري سطوح خرد جامعه شناسي با توجه به ويژگي ها و شرايط جامعه ايران به بررسي موضوعات و پديده هاي اجتماعي بپردازد. علي رغم نقص ها و ايرادات مطالب چاپ شده، كه به شدت از ديدگاه علمي جايگاه متزلزلي دارد، نگارنده بر اين اعتقاد است كه ادامه اين روند مي تواند در درازمدت به هدف ذكر شده تا حد امكان كمك نمايد. بديهي است نقدها و مقالات شما مي تواند كمك بزرگي در اين راستا باشد. در ادامه اين روند، در مقاله حاضر به بررسي شيوه هاي «راه رفتن» اعضاي جامعه مي پردازيم.
در ميان موضوعات متنوعي كه جامعه شناسي به بررسي آنها پرداخته است، بررسي پديده هاي خرد زندگي روزانه انسان كه تقريباً به شكل عادت درآمده است، جايگاهي خاص دارد. يكي از موضوعات راه رفتن است. بررسي ها و تحقيقات در مورد چنين پديده هايي در چارچوب نظريه اتنومتدلوژي انجام مي شود: «اين اصطلاح از سه جزء تشكيل مي شود، لوژي: مطالعه و شناخت، متد: روش، روش هايي كه به وسيله اتنو: مردم، به طور روزمره به كار مي برند» در اين ديدگاه مسائل به نحوي مطرح مي شود كه خصوصيات ضروري حوادث زندگي روزمره، مورد توجه قرار گيرد.
برجسته ترين نظريه پرداز اين مكتب گارفينگل است. به نظر او انسان امروز دچار عادت است و نه تفكر. از اين روي جامعه شناسي از نظر گارفينگل بايد به بررسي موضوعاتي بپردازد كه براي مردم به صورت عادت درآمده است. براي رشته هايي چون جامعه شناسي كه همواره براي علمي بودن و علمي شدن تلاش كرده و سعي در استفاده از روش هاي علمي داشته است. پرداختن به موضوعاتي كه جزو ضروري زندگي انسان ها مي باشد از جمله جذاب ترين و جالب ترين كارهاست.
شيوه راه رفتن اعضاي جامعه يا همان چيزي كه «اعمال» راه رفتن، ناميده مي شود، از زمره اين مسائل است. سئوال اساسي اين است كه راه رفتن افراد به چه شيوه هايي است و افراد معمولاً چه استراتژي و شيوه هايي را در راه رفتن خود اتخاذ مي كنند؟؟ راييووشنكاين دو عضو برجسته نظريه اتنومتدلوژي به بررسي اين موضوع پرداخته اند. به نظر  آنها هر كدام از افراد جامعه عملكرد با نظم و ترتيبي براي راه رفتن دارند.
آدم ها در راه رفتنشان بايستي هم آدم هايي را كه در جهت آنها و يا به طرف آنها حركت مي كنند در نظر بگيرند، و هم در اين ميان سعي كنند تا استراتژي خاص راه رفتن خود را حفظ كنند. آنها براي بررسي چگونگي اعمال راه رفتن و كشف نوع نظم موجود در راه رفتن آدم ها از روش هاي كيفي چون يك سري فيلم هاي ويدئويي استفاده كرده و راه رفتن هاي مردم را در خيابان  ها ضبط كرده اند. آنها مي خواستند بدانند مردم از چه روش ها و راه هايي براي عبور و مرور از كنار يكديگر استفاده مي كنند، چه استراتژي را به كار مي برند تا با ديگري برخورد نكنند؟ و آيا بين تنها راه رفتن آنها با زماني كه با جمع راه مي روند تفاوتي وجود دارد يا نه؟؟
آنها به اين نتيجه رسيده اند كه راه رفتن موفقيت آميز نيازمند توجه و مراقبت جدي است. آدم ها بايستي به طور كامل مراقب راه رفتن خود باشند تا راه رفتن موفقيت آميزي داشته باشند. به نظر اين دو معمولاً آدم ها در جمع و زماني كه تنها هستند به دو شيوه متمايز راه مي روند. در جمع راه رفتن و با هم راه رفتن الگوها و قواعدي را مي طلبد كه تنها راه رفتن به آن نيازي ندارد.
آدم ها براي با هم راه رفتن به يك نوع نقشه راهنما و الگوي جمعي مراجعه كرده و آن را در رفتارهاي خود به كار مي برند. براي مثال آنها همواره فاصله معيني از يكديگر را حفظ مي كنند. زماني كه دو نفر با هم راه مي روند معمولاً برداشتن گام ها و حالت جسماني و فيزيكي آنها به گونه اي است كه عمل با هم راه رفتن آنها را خدشه دار نمي سازد. در اين ميان اگر يكي از طرفين از ديگري جلو يا عقب بيافتد همراه او سعي مي كند تا با كند يا تند كردن گام هايش فاصله ايجاد شده را ترميم كند و در صورتي كه در اين كار موفق نباشد، سعي مي كند تا توضيح دهد كه چرا نتوانسته است با ديگري به طور همزمان راه برود.
اين صرف عمل با هم راه رفتن نيست كه باعث مي شود طرفين از خدشه دار شدن آن جلوگيري كنند بلكه از آن جايي كه اين عمل منتهي به يك سري اعمال مهم ديگر مي شود، حائز اهميت است. در واقع با هم راه رفتن امكان شكل گيري رفتارها و اعمال ديگر را مهيا مي سازد كه در صورت به هم خوردن قانون و الگوهاي راه رفتن، امكان شكل گيري آنها وجود نخواهد داشت. چرا كه اين اعمال تنها زماني امكان وقوع پيدا مي كند كه عمل با هم راه رفتن به طور درستي انجام مي شود.
صحبت كردن، خود را مخاطب ديگري قرار دادن، لمس كردن همديگر، خنديدن، تعارف كردن چيزهاي مختلف به همديگر و حتي خداحافظي كردن و اعمال مشابه آن تنها زماني امكان وقوع دارند كه عمل با هم راه رفتن به درستي انجام شود. از اين روي اشخاص معمولاً نهايت سعي خود را مي كنند تا عمل با هم راه رفتن را به گونه اي درست انجام دهند.
براي راييو وشنكاين، نه تنها عمل با هم و به طور جمعي راه رفتن يك كنش اجتماعي با الگوي خاص مي باشد، بلكه چنين الگوي راحتي را مي توان در عمل تنها راه رفتن افراد نيز مشاهده كرد. افرادي كه به تنهايي در خيابان راه مي روند بايستي به گونه اي عمل راه رفتن را انجام دهند كه باعث سوء برداشت ديگران نشود. مثلاً زماني كه فردي تنها از كنار شخص يا اشخاص ديگري در حال عبور است، در لحظه عبور سعي مي كند با تند كردن گام ها و تغيير ژست فيزيكي بدن خود به گونه اي از كنار او عبور كند كه اين تصور براي او و ديگران پيش نيايد كه آنها با هم راه مي روند. در صورتي كه اين قواعد زيرپا گذاشته شود به راحتي امكان سوءتفسير وجود خواهد داشت. يعني در صورت عدم رعايت قواعد «تنها راه رفتن» ممكن است اين تصور پيش بيايد كه شخص در حال تعقيب يا تهديد ديگري است. به اين ترتيب مردم براي حفظ نظم و ثبات در امور زندگي خود، در جزئي ترين و خردترين سطوح زندگي شان نيز در حال بازتوليد مداوم نظم مي باشند. از ديد اتنومتدولوژيست ها امكان مشاهده و شناخت نظم در همه سطوح زندگي انسان وجود دارد. آنها با بررسي همين سطوح خرد، به اين نتيجه مي رسند كه بازتوليد نظم در اين سطوح عامل بقا و ثبات جامعه است.
افراد جامعه معمولاً در برابر عدم رعايت الگوي درست راه رفتن، عكس العمل نشان مي دهند. اگر كسي به گونه اي راه برود كه به ديگري برخورد كند، يا زماني كه فرد تنهايي به صورتي راه مي رود كه ديگران آن را تهديد يا تعقيب تلقي كنند، به شدت در برابر آن واكنش نشان مي دهند. هر چند اغلب اوقات شخصي كه قواعد درست راه رفتن را زير پا گذاشته است، با عذرخواهي مي پذيرد كه مي بايد چنان قواعدي را رعايت مي كرد.
چنين الگويي در عمل دويدن اشخاص بيشتر خود را نشان مي دهد. متناسب با محركي كه باعث دويدن اشخاص در خيابان مي شود، نوع دويدن آنها نيز فرق مي كند. نوع دويدن كسي كه به خاطر تأخير در جلسه و يا هر چيز ديگري مي دود با كسي كه به خاطر تعقيب پليس مي دود، متفاوت است.
اين تفاوت به خوبي در زبان روزمره نشان داده شده است. زباني كه عمل فرد نخست را دويدن و عمل شخص دومي را فرار كردن مي داند.
با هم دويدن
يكي از مشكل ترين كارها براي بيشتر افراد، هماهنگي با همراه خود در حين دويدن است. افراد جامعه زماني كه دو نفره يا سه نفره مي دوند به طور متناوب نظم هاي «با هم راه رفتن» را زير پا مي گذارند. از اين روي انجام ترميمات متناوب يكي از ويژگي هاي دويدن هاي دسته جمعي است. در دويدن هاي جمعي علي رغم آشفتگي  و بي نظمي ظاهري، نوعي تلاش براي ترميم اين آشفتگي ها وجود دارد؛ به اين معني كه افراد جمع سعي مي كنند تا حد امكان سرعت دويدن خود را با طرف ديگر تنظيم كنند، اين مسأله به خوبي در دويدن هاي دو نفره مشخص است؛ به طوري كه اگر اين عمل ترميم انجام نگيرد، معناي با هم دويدن از بين خواهد رفت و به جاي آن به دنبال هم دويدن و يا ديگري را تعقيب كردن، خواهد نشست. همان طور كه گارفينگل بيان كرده، بيشتر اعضاي جامعه به دليل آن كه دچار عادت شده اند، چنين مسأله اي را عادي تلقي مي كنند، در حالي كه اعضاي جامعه در عمل دويدن به گونه اي متفاوت پايبندي خود را به عادات با هم دويدن نشان مي دهند.
پياده روهاي دو نفره
زماني كه به جاي دو نفر با چهار نفر در خيابان راه مي رويد چه اتفاقي مي افتد؟ تا به حال به اين موضوع توجه كرده ايد كه بيشتر پياده رو هاي شهرهاي ما براي دو نفره راه رفتن ساخته شده است. راه رفتن چهار نفره در اكثر اين پياده رو ها غيرممكن است چرا كه تمام محيط پياده رو را مي پوشاند و اجازه عبور به افراد ديگر را نمي دهد، اما از آنجايي كه ما مي دانيم پياده رو براي همه شهروندان جامعه است، معمولاً به طور دو نفره يا سه نفره، يك نفر پشت سر يا جلو، در خيابان ها راه مي رويم تا حداقل فضاي ممكن را به ديگران براي عبور و مرور داده باشيم.
راه رفتن هاي بيش از دو نفره مشكلات ديگري نيز دارد. حفظ نظم مستتر در عمل راه رفتن در اين گونه موارد دشوار مي باشد. مثلاً در راه رفتن سه نفره در غالب اوقات نفر وسط تحت فشار دو نفر كناري خود بوده و غالباً جلو يا عقب مي افتد. به عبارت ديگر در اين گونه موارد افراد گرايش به يكديگر را به دور شدن از هم ترجيح مي دهند. در حالي كه حتي فضاي كافي براي راه رفتن و با فاصله از هم راه رفتن وجود دارد، افراد سعي مي كنند به شدت در كنار همديگر راه بروند. از همين روي معمولاً نفر وسط كه عامل جدايي دو نفر كناري است، تحت فشار مضاعف قرار دارد. او علاوه بر اين كه عامل جدايي دو نفر كناري است، در غالب اوقات مانع مواجهه چهره به چهره اين دو نفر مي شود و همچون واسطه اي بين آنها عمل مي كند.
در راه رفتن هاي چهار نفره نيز معمولاً افراد به صورت دو نفره دو نفره راه مي روند. با اين تفاوت كه فاصله رديف اول از رديف دوم بسيار كم مي باشد. آنها اغلب با همديگر صحبت مي كنند در حالي كه جدا از همديگر راه مي روند. فاصله رديف اول و دوم طوري است كه سايرين چهار نفره بودن آنها را تشخيص مي دهند.
آيا همان طور كه مي خواهيم راه مي رويم؟
آيا راه رفتن انسان ها گزينشي است و نظم و قاعده شيوه هاي راه رفتن هاي گوناگون با يكديگر متفاوت مي باشد؟ علاوه بر اين آيا ما همان طور كه دلمان مي خواهد راه مي رويم؟ آيا اصلاً قبل از راه رفتنمان به چگونه راه رفتن خودمان فكر مي كنيم؟ آيا همان طور كه در مورد لباس هاي خود و مدل و رنگ آنها و ميزان تناسب آن با موقعيت خاصي كه آنها را مي پوشيم فكر مي كنيم و دست به گزينش مي زنيم، درباره شيوه راه  رفتنمان نيز مي انديشيم؟
مسأله اي كه در پاسخ به اين سؤال ها مي توان به آن اشاره كرد اين است كه راه رفتن هاي ما نيز يك پديده اجتماعي است؛ به اين معني كه در ارتباط با ديگران شكل مي گيرد و نوع آن مشخص مي شود. علاوه بر تأثير محيط هاي فيزيكي و شخصيتي ما در شيوه هاي راه رفتن ما، شيوه هاي راه رفتن ديگران و نوع درك و برداشت آنها از راه رفتن هاي ما و انتظارات آنها، بر چگونگي راه رفتن ما تأثير مي گذارد.
نتيجه
به روش اتنومتدلوژيكي در اين مقال خودتان نتيجه بگيريد .
منابع:
۱- نظريه هاي جامعه شناسي، حسين ايبي، عبدالمعبود انصاري، انتشارات جامعه تهران، ۱۳۵۸
۲- نظريه هاي جامعه شناسي، غلامعلي توسلي، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۷۲
۳- درآمدي بر مكاتب و نظريه هاي جامعه شناسي، حسين ابوالحسن تنهايي، تهران،  ۱۳۷۱
۴- نظريه هاي جامعه شناسي در دوران معاصر، جورج ريتزر، محسن ثلاثي، تهران، علمي، ۱۳۷۴

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |