|
|
|
|
|
|
گوشه اي ديگر از پيامدهاي تعرض انسان به طبيعت
فيل كشي فقط براي حفاظت
|
|
معصومه صفايي
تمام دانش حفاظت حافظان طبيعت يا همان محيط بانان آفريقا در اين خلاصه شده كه براي كنترل جمعيت فيل ها، آنها را با سنگدلي در گروه هاي بزرگ سلاخي كنند. اما اين يك واقعيت است كه آنها بدون كشتار هم از گرسنگي و تخريب زيستگاه به زانو درخواهند آمد و اين چيزي است كه در عمل، نصيب حيات وحش مي شود.
اما طي اجراي يك طرح مطالعاتي كه به وسيله محققان و كارشناسان دانشگاه آكسفورد انجام گرفته، رافائل بن شاهارا، دانشمند طبيعت شناس اعلام كرد كه در ذخيره گاه هاي طبيعي، اين محيط زيست حيوانات است كه شمار فيل ها را كنترل مي كند نه مسائل ديگر.
طبق نظر بن شاهارا در يك اكوسيستم، به خودي خود و بدون دخالت انسان، بين گياهان و مصرف كننده ها تعادل برقرار است. آنها كاملا با يكديگر هماهنگ بوده و ميزان آنها ثابت است و هيچ نيازي به دخالت انسان براي برقراري تعادل در اكوسيستم آنها نيست.
بن شاهارا مي گويد: اينجا هيچ احتياجي به كشتن فيل ها براي كنترل جمعيت و ايجاد تعادل نيست. سالها قبل از اين هم، فيل ها در اين زيستگاه ها زندگي مي كردند و جمعيتشان هم كاملا در حد ظرفيت بود و هيچ ترس و نگراني هم از بابت زاد و ولد آنها وجود نداشت و به نظر مي رسيد محدوديت هاي امكانات زيستي، مثل غذا به طور طبيعي جمعيت آنها را كنترل مي كند .
بن شاهارا كه بيش از 10 سال از عمرش را صرف تحقيق روي زيستگاه فيل ها در مناطق چوبه و اوكاوانگوي شمال بوتسوانا، نزديك مرز ناميبيا در جنوب آفريقا كرده است، جمعيت فيل ها را 60 تا 100هزار برآورد مي كند؛ يعني حدود 10 درصد ظرفيت كل زيستگاه.
هر سال هم حدود 5 درصد از جمعيت فيل ها كم مي شود، اما با تمام اين تفاسير، حافظان مي ترسند جمعيت فيل ها اينقدر افزايش پيدا كند كه ديگر حتي جايي براي راه رفتن آنها نباشد.
اما اگر دخالت هاي انسان و تعرضاتش در پناهگاه هاي حيات وحش به همين ترتيب ادامه پيدا كند، اوضاع در سراسر آفريقا خيلي وخيم تر از اين خواهد شد و فيل ها حتي قادر نخواهند بود براي يافتن غذا به مراتع جديد كوچ كنند.
خسارات وارده از سوي فيل ها
بن شاهارا مي گويد : يك فيل بالغ مي تواند 150 تا 200 كيلوگرم گياه را در روز ميل كند. با توجه به افزايش جمعيت و زاد و ولدي كه توسط 60 هزار فيل صورت مي گيرد، شما مي توانيد مقدار تقريبي بيوماس يا همان زيست توده جابه جا شده در فيل هاي شمال بوتسوانا را برآورد كنيد .
او مي افزايد: در واقع، دانشمندان مي ترسند فيل ها خودشان باعث ويراني زيستگاه هايشان شوند و دست آخر هم از گرسنگي بميرند، چرا كه از سوي ديگر، دخالت هاي بي جاي انسان، قدرت كوچ و جابه جايي براي يافتن غذا را هم از آنها صلب كرده است. اين زيستگاه هم براي فيل ها و هم حيوان هاي ديگر، ظرفيت محدودي دارد و ديري نمي گذرد كه حيوانات به دليل عدم امكان جابه جايي، دچار مشكل مي شوند .
البته فيل ها توانايي تغيير شرايط زيستي از جمله زيستگاه و حتي تغيير ذائقه شان را هم دارند. بن شاهارا پيش از آنكه مطالعاتش را منحصرا روي فيل ها متمركز كند به بررسي مناطق مختلف رويشگاهي گياهان پرداخته است. او تمام فاكتورهايي را كه روي رشد گياهان تاثير دارند، حتي چرخه خشكسالي و آتش سوزي را مورد مطالعه قرار داده.در ضمن فيل ها آب زيادي مصرف مي كنند؛ حدود 90 ليتر در روز. بنابراين معمولا فيل ها بخصوص در طول فصول خشك در اراضي نزديك منابع آبي سطحي متمركز مي شوند.
در فصل بارندگي، فيل ها معمولا در سراسر بوته زارها در حال چرا ديده مي شوند، چرا كه معمولا در اين فصول منابع آبي موقت در تمام زيستگاه ها وجود دارد. در فصول خشك، گياهان معمولا در اطراف منابع طبيعي آب دائم زيادترند، بنابراين در اين فصل، بيشتر حيوانات و همچنين فيل ها در اين منطقه جمع مي شوند و اين منابع، فشار بسيار زيادي را تحمل مي كنند.بن شاهارا معتقد است: در اين فصول معمولا تغيير زيادي هم در ميزان صدمات به گياهان به چشم مي خورد. بندرت ديده مي شود كه وقتي به منابع آبي، فشار بيش از اندازه وارد مي شود گياهان جان سالم به در ببرند. معمولا در اغلب موارد صدمات به گياهان بسيار كلان است .
اين بررسي در پايان نشان مي دهد كه شايد به ظاهر به نظر برسد تمام ضرري كه به گياهان وارد مي شود به خاطر خشكسالي است، اما بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه بسياري از گياهان در ماه هاي سرد زمستان، زندگي شان را از دست مي دهند.
در هر حال به طور كلي، بن شاهارا معتقد است اصلي ترين علتي كه بزرگترين صدمه را به گياهان قابل چرا مي زند، آتش است. گياهان معدودي هم كه از آتش جان سالم به در مي برند، توسط چراكنندگان و جوندگان كوچك خيلي سريع خورده مي شوند.
و اما مطالعه دقيق بن شاهارا روي تيپ هاي مختلف گياهي در شمال بوتسوانا نشان داد كه در حقيقت اين حشرات و آفات هستند كه بيشترين صدمه را به گياهان مي زنند.
فيل ها تهديدي براي گياهان نيستند
با جمع آوري تمام اطلاعات به دست آمده در اين طرح درباره بررسي عوامل موثر بر رشد و تكثير گياهان، دانشمندان توانستند چرخه كامل زندگي گونه هاي مختلف گياهي را روي كاغذ بياورند.
اين جمع بندي نشان داد كه در هيچ كجاي بوتسوانا، گله هاي فيل تهديدي براي گياهان به حساب نمي آيند، در صورتي كه به ظاهر بيشترين صدمه از سوي فيل ها به نظر مي رسيد و به همين دليل حافظان طبيعت درصدد كنترل جمعيت آنها با كشتار برمي آيند.
بن شاهارا مي گويد: يافته هاي من نشان مي دهد كه جمعيت فيل ها تا زماني زياد مي شود كه فاكتورهاي مختلف زيستي شان با محدوديت مواجه نشده و به محض محدود شدن يكي از فاكتورهاي زيستي، مثل مواد مغذي در گياهان و خاك، ديگر فيل ها مثل ديگر جانوران قادر به ادامه همان روند قبلي نخواهند بود و در اين شرايط است كه جمعيت فيل ها كمي كاهش پيدا مي كند. در واقع جمعيت فيل ها كم و بيش به وسيله منابع غذايي شان كنترل مي شود. بنابراين اگر جمعيت فيل ها زياد مي شود دليل كافي بودن منابع غذايي شان است .
خب، با اين تفاسير ما حالا بايد به اين فكر باشيم كه چطور مي توانيم از اين اطلاعات براي تامين يك دستاورد خوب علمي استفاده كنيم.
بن شاهارا، فارغ التحصيل MBA دانشگاه كرنل است. او نگران اين مسئله است كه چطور با گنجاندن اين اطلاعات در تكنيك هاي مديريتي، براي خلق يك وضعيت مسالمت آميز بين فيل ها و كشاورزان محلي استفاده كند.
بن شاهارا توضيح مي دهد كه چطور كاركنان سازمان حيات وحش و پارك هاي ملي و نگهبانان حيات وحش بعد از انجام اين طرح، بيشترين فعاليتشان را روي آموزش افراد محلي براي حفاظت از ميراث وحششان از جمله فيل ها متمركز كرده اند.
او مي گويد: در واقع موضوع اصلي تحقيق من بيولوژي فيل ها نبود، اما در اين بين موقعيتي به وجود آمد تا مردم محلي با شناختن جزبه جزء در زندگي شان با حيات وحش آشتي كنند. اگر مردم شناخت درستي از طبيعت پيدا كنند، مي فهمند چطور مي توانند بدون اينكه آسيبي به محيط زيستشان برسانند، از آن به نفع خود بهره برداري كنند .
بازهم دخالت بيجا
اينجا محيط بانان به جاي حفاظت از طبيعت كارشان اين است كه اسلحه به دست بگيرند و فيل ها را بكشند،چرا كه به دليل پيشروي انسان، زيستگاه فيل ها محدود شده و اكوسيستم باقيمانده گنجايش كمي نسبت به جمعيت آنها دارد ،تنها دليل اين كاهش را مي توان در تعرضات افسارگسيخته انسان به طبيعت جست و جو كرد.سالها قبل از اين هم، فيل ها در اين زيستگاه ها زندگي مي كردند و جمعيتشان هم كاملا در حد ظرفيت بود و هيچ ترس و نگراني هم از بابت زاد و ولد آنها وجود نداشت.
|
|
|
تجمع آسيب ديدگان سيل گلستان
توسكا را با كاج تاخت نزنيد
|
|
چهار سال متوالي است كه سيل، منطقه اي خاص از استان گلستان را در برمي گيرد و هنوز مسئولان امر در فكر تدابيري هستند تا سال آينده خسارات را به حداقل برسانند.
خب، مديري كه يا در اتاقش نيست و وقتي هم كه هست، جلسه انفرادي دارد و در حالي كه پايش را روي ميز گذاشته چاي و شيريني مي خورد، بايد هم كار امسال را به سال ديگر بيندازد. چه اهميتي دارد كه هر سال صدها نفر از مردم روستايي مي ميرند و هزاران نفر آواره مي شوند و يكي از منحصر به فردترين اكوسيستم هاي جنگلي جهان از بين مي رود. مهم اين است كه در اين قبيل موارد خبرنگار ها جوري پيچيده شوند كه قضيه زير ذره بين نرود و به اصطلاح بيخ پيدا نكند...
اما حالا ديگر همه مي دانند كه سيل گلستان تنها پيامد اهمال كاري برخي مديراني است كه مشغله هاي كاري، اجازه رسيدگي به اين قبيل امور را به آنها نمي دهد.
اما باز جاي شكرش باقي است كه اگر مسئولان از زيركار در مي روند، مردم آگاه هستند و كم و بيش بر حق خود واقف. بالاخره صداي مردم گلستان هم درآمد؛ البته بعد از نااميد شدن از نامه نگاري و خواهش و تمنا. طرفداران محيط زيست گلستان پيش از انجام تجمع و تحسن، طي نامه هاي متعددي از سازمان جنگل ها و مراتع خواسته بودند تا جلو قطع درختان جنگل هاي گلستان كه منجر به جاري شدن سيل بر سر مردم بيچاره در فصول بارندگي مي شود را بگيرند، اما انگارنامه ها هيچ وقت در كارتابل مدير گرفتار قرار نگرفت، يا اگر گرفت، چندان مسئله مهمي نبود تا وقت آقاي رئيس را بگيرد يا اگر هم اتفاقا رئيس چشمش به جملات افتاد، رسيدگي به آن را خارج از دامنه اختيارش قلمداد كرد و بالاخره مردم گلستان را مجبور كرد تا براي دادخواهي و رساندن صدايشان به گوش مسئولان، بيش از 800 كيلومتر راه را طي كنند. شايد مديريت جديد سازمان دلمشغولي هاي ديگري نداشته باشد و به دادشان برسد.
تعدادي از آسيب ديدگان سيل گلستان هفته گذشته با تجمع در مقابل وزارت كشاورزي خواستار جلوگيري از تخريب جنگل ها و مراتع سطح اين استان شدند. تجمع كنندگان در حالي كه تصاوير تكان دهنده اي از ويراني منازل و آوارگي خانواده ها و اقوامشان را به نمايش گذاشته بودند، پلاكارهايي با مضامين: جنگل هاي باستاني ما را با كاج تاخت نزنيد، سيل همه چيز را برده است، هر متر مكعب چوب جنگل معادل جان چند انسان، دولت پاسخ دهد، قطع بي رويه درختان، بي توجهي به سيل زدگان، در مردگان خود نظر مي افكنيم با طرح خنده اي...، هميشه قربانيان مقصرند، چهار سال سيل متوالي در استان گلستان واقعا طبيعي است! را حمل مي كردند. يكي از حاضران مي گفت: شما را به خدا به جاي اينكه به فكر تشكيل ستاد بحران و تجهيز بيمارستان ها و آمبولانس هايتان باشيد، فكري به حال علت اين فجايع بكنيد. به جاي اين همه چه كنم و چه كنم، جلو از بين رفتن جنگل ها و مراتعي را بگيريد كه علت اصلي جاري شدن سيل هستند، در حالي كه همچنان طرح هاي اجاره و بهره برداري از جنگل هاي منطقه و كارخانه هاي چوب ادامه دارد. هر بار سيل مرگبارتر مي شود. واقعا شرم آور است كه در كشوري با اين همه منابع غني سوخت، همچنان از چوب درختان براي تامين سوخت استفاده مي شود .
شرم آور باشد يا نباشد درختان ارزشمند جنگل هاي هيركاني به صورت مجاز و غيرمجاز هر روز بيش از پيش قلع و قمع مي شوند.
پولش به جيب از ما بهتران مي رود و بدبختي هايش دامنگير مردم محلي بيچاره اي مي شود كه حالا دست به دامن رياست جديد وزارت كشاورزي شده اند و متاسفانه تا اين لحظه هنوز هيچ پاسخي به اين مصيبت ديدگان داده نشده است.
|
|
|
زيست بوم
|
|
اكوتوريسم بي برنامه ضربه اي بر پيكر طبيعت
محمدرضا محمدي-درست است كه گشت و گذار در طبيعت مجالي است براي گريختن از زندگي خسته كننده و يكنواخت شهري كه البته خودمان آن را برگزيده ايم، اما در صورت عدم راهبري صحيح و فقدان مديران مسئول، مثل هميشه سنگيني بار اين خواسته بر دوش طبيعت بي زبان مي افتد، بي خيال از صدمات جبران ناپذير ناشي از تفرج در محيط زيست كه رفته رفته باعث بروز ناهنجاري هايي در جهان وحش مي شود و در راس آن برهم خوردن آرامش اكولوژيكي است.
گرچه اين آسيب ها معمولا از چشمان دور مي ماند، اما بي شك در طبيعت و رفتار جانوران نمود پيدا مي كند، حتي طبيعت گردان بي برنامه اي كه تنها براي تماشاي حيات وحش وارد محيط هاي طبيعي مي شوند، گرچه دوستدار حيوانات هستند، اما به دليل عدم قانونمند بودن اكوتوريسم در كشورما و حضور بيش از ظرفيت گردشگران و تلاش و هياهويي كه براي ديدن يك گونه جانوري صورت مي گيرد، نظم و آرامش زندگي حيوانات را برهم زده و با ايجاد استرس، حتي در برخي موارد باعث ناباروري يا سقط جنين در پستانداران مي شوند.
شكارچيان و صيادان هم كه ديگر تكليفشان مشخص است. با وجود آنكه امروزه جمعيت حيات وحش كشور آنچنان با كاهش روبه روست كه حتي حفظ يك گونه حيوان هم بسيار بيش از آنچه تصور مي شود براي تداوم ارزش هاي اكولوژيكي يك اكوسيستم اهميت دارد، اين گروه همچنان بر رواج شكار و صيادي در كشور اصرار مي ورزند بي خبر از اينكه گاه حتي از بين رفتن يك گونه شكارچي بر زنجيره هاي غذايي در هم تنيده و در پي آن به زنجيره حيات، صدمات جبران ناپذيري وارد مي كند.
از سوي ديگر، حتي دورانداختن وزنه هاي سربي ماهيگيران نيز معضلي است كه شايد اصلا جدي گرفته نشود يا رها كردن قلاب در رودخانه ها يا رهاسازي ماهيان زخمي شده در آب كه اتفاقا، اخيرا هم با نام ماهيگيري ورزشي بگير و رها كن بخصوص در آبهاي پارك ملي لار به دليل وجود ماهي قزل آلاي خال قرمز، بسيار رواج پيدا كرده است: در كنار همه اينها زباله هايي كه توسط به اصطلاح طبيعت دوستان در كوه ها، دشت ها، رودها و... رها مي شود. بي خبر از عواقب جبران ناپذيري كه براي طبيعت درپي دارد.
اين عمل نه تنها باعث كثيفي چشم اندازهاي ناب طبيعت مي شود، بلكه شيوع انواع بيماري هاي عفوني را در ميان جانوران و در آخر، نابودي آنها را درپي دارد.
پس با كمي تفكر درمي يابيم كه طبيعت با تمام دست و دلبازي اش گاهي حق دارد كه حتي كوچكترين جزء زيبايي اش را از ما دريغ كند، حتي اگر آن جزء، صداي جيرجير يك زنجره يا پرواز پرنده اي كوچك مثل پري شاهرخ بر فراز شاخه ها باشد.
آشوراده در تيررس
وقتي آشوراده به عنوان يكي از مناطق نمونه گردشگري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري انتخاب شد، طبيعت دوستان كه اصلا توقع تجاوز مستقيم به يكي از مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست را نداشتند، سرو صدايشان بلند شد، اما مسئولان با اين توجيه كه كسي به محدوده پناهگاه حيات وحش ميانكاله كاري ندارد از زير جواب به چرا و چگونه ها شانه خالي كردند.
حالا هم طرح شسته رفته ايجاد مراكز تفريحي، اقامتي، بهداشتي و... جزيره زيباي آشوراده كه هر ساله مامن هزاران پرنده مهاجر و بومي است را با كمال خونسردي ارائه مي كنند. قرار است آشوراده به سه منطقه A3و A2، A1 تقسيم شود.
در منطقه A1 كه همان روستاي مسكوني و قديمي آشوراده است، براي احداث امكانات تفريحي، فضاي بازي كودكان، مراكز خريد، منطقه A2 كه در نزديكي دروازه ورودي پناهگاه است محل استقرار مراكز اقامتي كه البته يك سازگار با محيط زيست هم به آخرش اضافه شده و در منطقه A3 گشت زني محدود، اين هم البته سازگار با محيط زيست در نظر گرفته شده است. با اين توصيف ما كه فاتحه آشوراده را خوانديم اما مسئولان هنوز درصدد توجيه اند.
آب پاك براي سوخت كشتي ها
شركت كشتيراني ژاپن (ان.واي.كي) موفق به به دست آوردن نوعي فن آوري شد كه مي توان با استفاده از آن براي صرفه جويي در مصرف سوخت مورد نياز كشتي، از آب به عنوان سوخت، استفاده كرد.
برپايه گزارش علمي روزنامه نيهون كيزاي در روز پنج شنبه، در اين فن آوري كه به آن احتراق امولسيون مي گويند، آب به ميزان 10 تا 20درصد با سوخت كشتي كه نفت سنگين است، تركيب مي شود.
شركت كشتيراني ژاپن طي برنامه اي در نظر دارد كه از سال مالي 2006ميلادي استفاده عملي از اين فن آوري را آغاز كند.
به گونه معمول براي سوخت كشتي از سه نوع نفت سنگين به نام هاي اي ، بي و سي استفاده مي شود كه كيفيت نوع سي آن در پايين ترين رده قرار دارد.
دست اندركاران گفتند كه در اين فن آوري براي تركيب با آب، از نوع نفت سنگين سي استفاده مي شود.
دست اندركاران افزودند كه آنها براي تركيب كردن كامل نفت سنگين با آب اقدام به ساخت دستگاهي كرده اند كه نفت سنگين و آب را با افشاندن به صورت ذرات بخار درمي آورد.
دست اندركاران مي گويند كه درصورت استفاده از اين فن آوري، به اندازه قابل توجهي مي توان در مصرف نفت سنگين كه نرخ آن در بازار بالا رفته، صرفه جويي كرد.
|
|
|
دغدغه
دره بلاغه زير آب است و نه پاسارگاد
ظاهرا سد سيوند كه مي گويند در صورت احداث، بخشي از مجموعه تاريخي پاسارگاد را زير آب مي برد، در حال احداث است و هيچ كس هم جلودارش نيست. اين سد در دست احداث در دره بلاغي ، در 95 كيلومتري شمال شيراز و 50كيلومتري تخت جمشيد و حدود 17 كيلومتري پاسارگاد قرار دارد.
اين دره كه رودخانه پلوار درآن جاري است به دليل عبور عشاير منطقه و مسير كاروان رو تاريخي جاده شاهي و وجود آثار مهمي از دوره هاي پيش از تاريخ تا اسلام و وجود پوشش هاي گياهي و زمين هاي كشاورزي، از اهميت بسزايي برخوردار است. بنابر طرح موجود در صورت آبگيري سد سيوند، بخشي از دره بلاغي به زير آب خواهد رفت، ولي پاسارگاد و آرامگاه كوروش كه در حدود 8كيلومتر از ابتداي درياچه فاصله دارد درامان خواهند بود.
البته اينكه تاثير احداث اين درياچه بر اقليم منطقه و متعاقبا اثر آن بر بافت فرسوده سايت هاي تاريخي اين مجموعه چقدر خواهد بود، هنوز مورد بررسي كارشناسي قرار نگرفته، اما آنچه واضح است اگر بر پيكر قديمي ترين بازمانده هاي آثار تمدن، كوچكترين آسيبي وارد شود، قابل جبران نخواهد بود.
بنياد پژوهي پارسه- پاسارگاد و پژوهشكده باستان شناسي از 2 سال گذشته به منظور حمايت از آثار مذكور ضمن بررسي هاي مقدماتي، جمع آوري اطلاعات، تهيه عكس هاي هوايي و ماهواره اي و مستند نگاري، 130 اثر تاريخي و پيش از تاريخ را شناسايي كرد و با يك برنامه دقيق و طبقه بندي محوطه ها و دوره هاي مختلف يك فراخوان بين المللي را منتشر كرد.
متعاقب آن هفت گروه پژوهشي، دانشگاهي مشترك ايراني و دانشگاه هاي بولويناي ايتاليا، ورشو لهستان، كيوتو ژاپن، پژوهشگاه لومير فرانسه، مركز مطالعات ايران شناسي آلمان، مركز باستان شناسي آلمان، موسسه باستان شناسي دانشگاه تهران فصل اول كاوش خود را از اسفندماه 83 آغاز كردند.
در فصل اول، علاوه بر مستندسازي غارها و محوطه هاي ميان سنگي و پارينه سنگي، كاوش ها به كشف آثار از دوره باكون و ساختارهايي از روستاهاي هخامنشي و فراهخامنشي، گورستان هاي دوره هخامنشي تا ساساني و مسيرها و كانال ها و مجموعه صنعتي - توليدي ساساني منجر شد كه لايه هاي مختلف اين محوطه ها ثبت و سفال ها و اشياي مربوطه به موزه انتقال داده شد.
در همين حال 20 روز ديگر، كاوش يكي از معادن مهم فلزكاري كهن توسط تيم ايراني- آلماني آغاز خواهد شد و فصل دوم كاوش در محدوده اي وسيع تر توسط گروه هاي ياد شده تا يك ماه ديگر شروع مي شود.
آنچه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تلاش دارد تا از فصل دوم كه حدود 3 الي 4 ماه به طول مي انجامد، نتيجه گيرد، ارائه گزارش دقيق تر و نقشه هاي تفصيلي از وضعيت آثار و ميزان انتقال آنها به خارج از محل درياچه است تا براساس اين مطالعات، به طور دقيق تر زمان مورد نياز براي نجات آثار و محدوده و ارتفاع مجاز آبگيري به گونه اي كه به آثار منقول صدمه اي وارد نيايد، اعلام شود.
باتوجه به اينكه پروژه نجات بخشي تنگه بلاغي در مقياس بين المللي و براي اولين بار در كشور به اجرا در مي آيد، اميد آن مي رود كه با همكاري نزديك وزارت نيرو، ضمن اينكه آثار تاريخي دره بلاغي نجات يابد، اين پروژه به عنوان پروژه الگو، دستاورد بسيار ارزشمندي براي ديگر نقاط كشور شود.
|
|
|
حيات وحش ايران
قرقاول
گونه: phasianus colchicus
جنس: قرقاول phasianus
خانواده: قرقاول ها phasianidae
راسته: ماكيان ها Galliformes
رده: پرندگان Aves
پرنده اي آشنا با دمي دراز و نوك تيز و قامتي بلندتر از كبك است.
پر و بال پرنده نر بسيار رنگارنگ، سرش به رنگ سبز سيربراق، پوست برهنه دور چشمش به رنگ قرمز روشن و داراي گوشپرهاي كوتاهي است. رنگ پر و بال در زير گونه هاي مختلف متغير است، ولي معمولا يك طوق گردني سفيد دارد.
رنگ بدن پرنده ماده ملايم و به طور كلي لكه لكه قهوه اي با زمينه نخودي است و دمي كوتاه هتر از پرنده نر دارد.
اين پرنده هنگام احساس خطر معمولا پرواز نمي كند، بلكه به سرعت مي دود و پنهان مي شود. پروازش پرتوان و آغاز آن پر سر و صداست. در ارتفاع كم پرواز مي كند و مدت پروازش معمولا كوتاه است.
طول بدن قرقاول ها در حدود 80 سانتي متر است. اينگونه بيشتر در حاشيه جنگل ها، كشتزارها و بوته زارها و نيزارها ديده مي شود.
روي زمين و زير گياهان كوتاه و سرخس ها آشيانه مي سازد، بومي ايران بوده و بسيار فراوان است.
|
|
|