شنبه ۲ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۰۷
تهرانشهر
Front Page

مروري بر عملكرد دكتر قاليباف در نيروي انتظامي
پليس در ميان مردم
001938.jpg
سينا قنبرپور
پليس مدرن در خانه هاي ما
سردار محمد رويانيان نخستين فرمانده پليس 110 كشور و مجري عملياتي شدن اين سيستم، در جمع خبرنگاران بارها تاكيد كرد كه با 110 به جاي آنكه مردم به سراغ پليس بروند و بعد از چند ساعت و حتي چند روز نتيجه بگيرند، از اين به بعد اين پليس است كه به خانه مردم مي آيد و در كمتر از چند ساعت و در موارد فوري تا كمتر از يك ساعت موضوع را پيگيري و رسيدگي مي كند . سيستم 110 ابتدا فقط به 5فوريت پليسي جنايي رسيدگي مي كرد و بعد با توسعه شبكه مخابراتي، علاوه بر اين به تصادفات رانندگي و مشاوره هاي روان شناختي هم پاسخ مي داد .


سرانجام پس از گذشت 75 روز بلاتكليفي پايتخت وپس از آن دوره اي كه تهران منتظر شهردار بود، قرعه سيزدهمين انتخاب به نام مردي 44 ساله افتاد. مردي كه بر سر سابقه پليس بودنش بيشترين حملات را از سوي برخي رسانه ها
در جريان رقابت هاي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري متحمل شد.
با اين حال گرچه هنوز تعدادي معتقدند كه همين سابقه مانع از اقبال عمومي قاليباف در رياست جمهوري شد، اما به نظر مي رسد با نگاهي دوباره به اين سابقه بتوان منصفانه قضاوت كرد. مديريت سردار سرتيپ محمد باقر قاليباف در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي شايد نقاط ضعفي داشته باشد كه براي بهينه سازي مديريت پليس بحث درباره آن لازم است، اما نقاط قوتي دارد كه اگر بتوان از آن الگوبرداري كرد، مي توان اميدوار بود كه سيستم هاي
اداري – عملياتي ديگر كشور نيز بهينه سازي شده، در عملكرد خود بهبود وضعيت را شاهد باشند؛ البته بحث بر سر تغيير ساختار نيروي انتظامي و متحول شدن آن نيز داغ است، زيرا عده اي معتقدند سيستم هايي نظيرپليس 110 در زمان فرمانده نيروي انتظامي در سال 1378 طراحي شده ودكتر قاليباف آنها را پياده كرده، اما موضوع به همين جا ختم نمي شود، زيرا مجموعه اي كه قاليباف آن را اداره مي كرد با شعاري متفاوت با مردم آشتي كرد و عملا
محمد باقر قاليباف ماموريت داشت تا اعتماد عمومي به پليس را بازسازي كرده و بر اساس آن به برقراري امنيت و توليد آن بپردازد.
از سوي ديگر نمي توان براحتي پذيرفت كه برنامه هاي منجر به تحول در نيروي انتظامي محصول انديشه فرماندهان سابق اين نيرو بوده است، زيرا اگر چنين بود، كار به تغيير فرمانده و به روي كار آمدن فرمانده جديد نمي كشيد.
با اين وضع مي توان نمادهايي از مديريت سردار قاليباف را به عنوان نمونه هايي براي بازشناسي و تحليل مديريت اين مرد برگزيد؛ نمونه هايي كه هم ساده باشد و هم داراي ارزش براي بررسي سابقه يك مدير جديد!
اگر بخواهيم اين تحليل سابقه را در 54 ماه مديريت عملي كنيم بايد بتوانيم به تغييرات قابل لمس دوره مورد نظر كه از سال 1379 آغاز شده و با نوروز 1384 پايان يافته، اشاره كنيم؛ تغيير و تفكيك لباس پليس راهنمايي و رانندگي و پليس انتظامي ، بازگشت بنز به ايران و پليس ، برخورد با رشوه و تقويت امكانات رفاهي كاركنان ناجا ، احياي كلانتري ها، مراكز مشاوره و شعار جامعه محوري در پليس ، پليس 110 ،  سيستم جلب شكايت 197 .
تفكيك پليس راهنمايي و انتظامي
شايد بتوان نخستين گام تغييرات در نيروي انتظامي را تفكيك لباس و پوشش رنگ در نيروي پليس انتظامي و پليس راهنمايي و رانندگي دانست.
اين اتفاق در سال 1380 در شرايطي به وقوع پيوست كه تا پيش از اين، با ادغام نيروهاي انتظامي، همه ماموران پليس لباس سبز به تن مي كردند و فقط كلاه آنان تفاوت هايي با هم داشت. اين وضع سبب شده بود تا در مواردي ،تعدادي از ماموران راهنمايي و رانندگي، خود را مامور انتظامي معرفي كنند و با دخالت در امور ديگر ضمن سوءاستفاده، در اعتماد به پليس خدشه ايجاد كنند.
وقتي سردار غفاري، معاون وقت راهنمايي و رانندگي، ناجا كه دكتراي ترافيك از انگلستان داشت، خبر از سفيد و سرمه اي شدن رنگ پوشش پليس راهنمايي و رانندگي داد، خبرنگاران علت را جويا شدند و او به طنز گفت:   دوست داريم. اين رنگي بهتر است . اما واقعيت اين بود كه وقتي مردم ببينند كه يك خودرو، سفيد و آبي رنگ شده، مي دانند كه بايد چه انتظاري از مامور درون آن خودرو داشته باشند يا وقتي ببينند كه يك مامور پيراهن و كلاه سفيد دارد، مي دانند او وظيفه برقراري نظم ترافيكي شهر را دارد .
بدين ترتيب، نخستين جرقه هاي تحول با همين تغيير وضع ساده، رقم خورد تا مردم به ظاهر نيز بدانند كه از هر يك از ماموران پليس بايد انتظار تخصص خود را داشته باشند و در عوض مامور مربوطه نيز پا فراتر نگذاشته و صرفا تخصص خود را عملي كند. اين كار سنگ بناي تخصصي شدن در پليس هم بود؛ همان اتفاقي كه بعدها به تفكيك تخصص هاي پليس انجاميد تا آنجا كه حتي پليس راه آهن با پليس فرودگاه تفاوت داشته باشند و يك افسر آگاهي با يك افسر كلانتري تمايز يابند و تخصص هر يك به كار ويژه اي اختصاص يابد و موثر افتد.
احياي كلانتري ها و شعار جامعه محوري
بعد از سالها اداره نيروهاي انتظامي و در حالي كه كشور با تحولاتي در مسائل اجتماعي روبه رو بود، اين نكته بسيار حائز اهميت است كه فرمانده پليس كشور توانست تئوري جديدي متناسب با تحولات اجتماعي كشور ارائه كند و ادبيات پليس كه تا آن زمان، نگاه از بالا به مردم بود را تغيير دهد.
اين وضع در شرايطي اتفاق افتاد كه جامعه شناسان و كارشناسان مسائل و آسيب هاي اجتماعي، پيش بيني كرده بودند دهه 90 شمسي، دهه بحران و فوران معضلات اجتماعي باشد.
با اين وضع، تئوري جامعه محوري در توليد امنيت از سوي سردار قاليباف مطرح شد و به سرعت به گفتمان غالب افسران ارشد و فرماندهان رده  بالاي پليس تبديل شد، اما عمده ترين تغييرات اين بخش، زير نظر سردار عليرضا جزيني، معاونت انتظامي پليس به اجرا درآمد.
ســـــردار جزيني ماموريت داشت تا دوباره كلانتري را براي شهرها و پاسگاه را براي خارج از شهرها احيا كند و با تغيير در نحوه عمليات و مديريت اين دو، مردم را به همكاري عوت كند.به همين دليل ، كلانتري هاي جديد با كلانتر كه رئيس كلانتري بود و موظف بود به تمام
منطقه  اش آشنايي چهره  به چهره داشته باشد، طراحي شدند. در كلانتري ها، افسران جديدي به كار گرفته مي شدند، از جمله افسر قضائي تا بتواند طرح دعاوي را ساماندهي كند، اما مهمترين نكته در طراحي جديد، به كارگيري بخشي كاملا غيرپليسي در كلانتري بود. دفاتر مشاوره كار جذب مردم را به عهده گرفتند. اين دقيقا همان نيازي بود كه پليس براساس تئوري جامعه محوري و فرآيند ديدن توليد امنيت به آن توجه كرد. راه اندازي دفاتر مشاوره، علاوه بر آنكه باعث حل و فصل بسياري از پرونده ها بدون ارجاع به محاكم دادگستري مي شد، به پليس اين امكان را مي داد تا آسيب هاي منجر به وقوع جرم را بشناسد و براي آن هم برنامه ريزي كند.
بدين ترتيب سردار جزيني توانست در راستاي تئوري جامعه محوري فرمانده اش اين شعار را عملي كند كه مردم به كلانتري ها بيايند و ديگر به سنت نادرست سابق پايبند نباشند كه براي درستكار بودن خود مي گفتند: ما تا به حال يك بار هم پايمان به كلانتري باز نشده است .
از ديگر سو، پليس جديدي پا به عرصه وجود مي گذاشت؛ پليس زن. نويد اين تحول را نيز سردار عليرضا جزيني داد تا بعدها ستوان دوم هاي جوان پليس هم از ميان دختران كشور برگزيده شوند و هم از ميان پسران.
جذب مردم به كلانتري ها با بلوك بندي هر منطقه و معرفي افسر بلوك عملياتي شد و بالاخره با سيستمي كاملا مكانيزه درهم آميخت و طرحي نو دراندخت.
وقتي پليس به در خانه ما بيايد
آنچه نمي توان بر آن چشم پوشيد، موضوع سيستم مكانيزه تماس با پليس بود. وقتي سردار قاليباف با راه اندازي مركز فوريت هاي پليس سربازي متعهد را به فرماندهي پليس 110 كشور معرفي كرد، او تعبير خوبي را به كار برد تا معناي عمليات سيستم جديد را به زبان مردم بازگويد. بدين ترتيب فرمانده پليس توانست اعتماد عمومي را با تلفني سه رقمي و سيستمي مكانيزه رقم بزند و عملا مردم را با پليس آشتي دهد.
در واقع اين يك تغيير انتظار استراتژيك محسوب مي شود كه سردار قاليباف مجري عملياتي شدن آن بود. سيستم 110 ابتدا فقط به 5فوريت پليسي جنايي رسيدگي مي كرد و بعد با توسعه شبكه مخابراتي، علاوه بر اين به تصادفات رانندگي و مشاوره هاي روان شناختي هم پاسخ مي داد.
مديريت مدرن
طرح هاي سردار محمدباقرقاليباف در پليس بويژه با توسعه و به روز كردن شبكه رايانه اي به آنجا ختم شد كه سيستم مديريت پليس را دگرگون كند. پليسي كه تا مدت ها خود را پاسخگو نمي دانست، اينك علاوه بر آنكه بايد به انتظارات مردم پاسخ مي داد، بايد به شكايات و انتقادات آنها هم پاسخ مي داد.
اين بار سردار قاليباف تلاش كرد از سيستم مكانيزه، بهره ديگري ببرد. او در واقع در راس ناجا نخستين كسي بود كه ديدارهاي مردمي را متناسب با زمان و شرايط محقق كرد. سيستم مكانيزه 197 به او اين امكان را مي داد تا بدون اتلاف وقت تماس هاي انتقادآميز و شكايت گونه مردم را با تلفن هاي گوياي اين مركز بشنود و از طريق بازرسي به آن رسيدگي كند؛ كاري كه بعدها ارگان هاي ديگر با حضور در ميان مردم و با دعوت آنها به نهادهاي خود انجام دادند، قاليباف به شيوه اي مدرن مهيا كرد. اين بار مردم علاوه بر آنكه در خانه مي توانستند پليس را به كمك بخوانند، مي توانستند با تلفن هم از نقصان كار او شكايت كنند.
اين رويه نشان مي دهد كه فرمانده پليس بخوبي با مديريت مدرن آشنا بوده و مطابق با اقتضاي زمانه دست به طراحي و اجرا زده است.
قاليباف به عنوان مدير توانست مجموعه عوامل موثر در كار را مدنظر قرار دهد. او در حالي توانست ماموران خود را در اجراي عمليات هايشان سوار بر ماشين هاي مدرن روز كند كه از سوي ديگر با راه اندازي موسسه مالي واعتباري قوامين، تلاش كرد تا مايحتاج زندگي آنان را هم تامين كند و راه اخذ رشوه را بر آنان ببندد.
پاشنه آشيلي براي سردار
وقتي سردار قاليباف لباس سبز رنگ خود را درآورد و با لباس متفاوت در عرصه رقابت براي انتخابات رياست جمهوري ظاهر شد، حملاتي را متوجه خود ديد.
به هر حال درباره كلانتري ها نيز بايد بپذيريم كه تنها 4-3 سال از تحول در اين واحد پليس مي گذرد و بايد انتظار را متناسب با زمان تحول بالانس كرد.
اما نكته آنجاست كه اين فرمانده پليس خصوصياتي دارد كه مي تواند مديري موثر باشد، اما بايد به نقاط و نكات خاص هم توجه داشته باشد.
قاليباف شخصا فردي آشنا به رسانه است. او بخوبي اين موجود خارق العاده و توانمند را مي شناسد.
به همين دليل هم توانست در برنامه تلويزيوني صندلي داغ در يك فاصله زماني كوتاه، هم مردم را بگرياند و هم مردم را بخنداند و اين همان اثري است كه در گام اول، تلويزيون به عنوان جعبه جادو دارد.
از سوي ديگر قاليباف درست در همان ايام كه مردم به تعطيلات نوروزي رفته بودند تنها با يك نشريه عامه پسند با تيراژ 500 هزار نسخه اي گفت وگو كرد و همه نظرها را در روزهاي بدون و سرگرمي مردم به خود جلب كرد، اما اين مرد باهوش چه در دوره انتخاباتي اش و چه در دوره فرماندهي اش، هيچ گاه با هيچ روزنامه اي، رو در رو به گفت وگو و مصاحبه ننشسته است. تنها مصاحبه رودرروي او با روزنامه، در ويژه نامه  هاي انتخاباتي شرق به چاپ رسيد و او در همه مصاحبه هايش حتي با همشهري به صورت كتبي به سئوالات پاسخ گفت كه مي توان اين تعبير را فرضيه سازي كند كه دكتر محمد باقر قاليباف كه بخوبي در هر جلسه اي مي تواند پرسش ها را با پرسش جواب بدهد، از رويارويي با خبرنگاران به طور اختصاصي ابا دارد و سعي مي كند همواره به طور جمعي سئوال و جواب كند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   دخل و خرج  |   در شهر  |   علمي  |
|  شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |