دوشنبه ۴ مهر ۱۳۸۴
اصول بهداشت رواني در مدرسه
001593.jpg
گروهي از افراد جامعه با مطرح شدن بحث «بهداشت رواني مدرسه» ، بلافاصله تجسمي از بيماريهاي رواني حاد مثل افسردگي هاي مزمن، اسكيزوفرني، عقب ماندگي هاي ذهني گوناگون و... در ذهن شان متصور مي شود.
در حالي كه هدف از طرح اين موضوع، ايجاد شرايط و محيطي سالم براي رشد و پرورش ذهن و روان دانش آموزان و يافتن راه حلي براي آموزش مهارت هاي اجتماعي مطلوب جهت رويارويي با دشواري ها و چالش هاي زندگي آينده آنان است. مشكلات تربيتي كودكان و نوجوانان يكي از مسائل مهم خانواده ها و مدارس است كه مي تواند سرچشمه و منشأ بسياري از استرس ها، تنش ها و درگيري هاي بين بچه ها و آموزگاران باشد. بسياري از اين مشكلات و اختلالات را، كودكان از محيط خانه و مدرسه كسب مي كنند و علت آن نيز الگوهاي رفتاري ناسالمي است كه در اطراف خود مشاهده مي كنند.
اگر قصد ما، داشتن مدارسي با عملكرد تحصيلي بالا و رضايت بخش است، بايد به سلامت جسم و روان دانش آموزان به طور همزمان توجه كنيم. بسياري از مشكلات رواني _ اجتماعي كودكان و نوجوانان، تأثيري مستقيم بر روند يادگيري و تحصيل آنها مي گذارد و موجب كاهش و ضعف استعدادها و توانايي هاي آنان در مدرسه و به دنبال آن بدرفتاري ها و شكست هاي تحصيلي مي شود.

پژوهش هاي بي شماري نشان مي دهد كه از هر ۵ دانش آموز، يك نفر دچار مشكلات مربوط به سلامت رواني است كه متأسفانه به دليل عدم پيگيري و رسيدگي، اين گونه اختلالات رفتاري تا اخذ مدارج تحصيلي بالاتر و حتي ورود به اجتماع در آنها پايدار و ماندگار مي ماند. اختلالاتي مثل، پرخاشگري، كمبود توجه، كاهش قدرت تمركز، عدم رعايت نظم و مقررات، كمرويي، شكست هاي تحصيلي، عدم پذيرش مسئوليت، از جمله مشكلاتي است كه بچه ها در طول دوران مدرسه با آن مواجه مي شوند.
يكي از اقدامات مؤثري كه معلمان و مشاوران مدرسه ها مي توانند براي رشد و پرورش ويژگي هاي اخلاقي _ رفتاري شايسته كودكان و نوجوانان انجام دهند، آن است كه كلاس را تبديل به محيطي عاري از فشارهاي رواني، رقابت هاي كودكانه و هيجانات گوناگوني كه موجب رشد احساسات منفي در بچه ها مي شود، بنمايند. رعايت اصول بهداشت رواني در كلاس، بويژه سال هاي نخستين آموزش، به رشد و توسعه شيوه هاي تربيتي مناسب كمك مي كند.
بديهي است معلمان اغلب در قبال آموزش و يادگيري كليه دانش آموزان و به خصوص آنهايي كه نيازهاي ويژه اي دارند، احساس مسئوليت مي كنند. اين امر در حالي است كه آنان به ندرت دوره و آموزش خاصي در زمينه بهداشت رواني دانش آموزان ديده اند. علاوه بر آن، مشكلات و مسائلي كه معلمان و كادر آموزشي با آن روبه رو هستند، چنان از پيچيدگي و تنوع هاي زيادي برخوردارند كه گاه نياز به بررسي هاي مشاوران و روان شناسان مدرسه دارد. لازم به ذكر است كه، تشخيص و شناسايي اين گونه اختلالات و بيماريها هر چه زودتر در كودكان و نوجوانان صورت گيرد، تأثيرات كمتري بر بافت ذهني و رواني آنان خواهد گذاشت. از اين رو آموزش و آشنا كردن آموزگاران با انواع نابهنجاري هاي رفتاري _ كنشي دانش آموزان مي تواند گامي مثبت در جهت بهداشت رواني مدرسه باشد.
علائم و نشانه هاي روان شناختي در كودكان به سادگي مي توانند توسط معلمان و مشاوران مدرسه شناسايي شوند و يا در ميان گذاشتن و مطرح كردن مشكل با خانواده دانش آموز گام هاي اوليه درمان را بردارند. مهم ترين نشانگان علائم رفتاري در دانش آموزان دوره ابتدايي، عبارتند از:
* تغييرات عمده در عملكرد تحصيلي روزانه دانش آموز؛
* نتيجه اي ضعيف در قبال تلاش فراوان دانش آموز؛
* نگراني و اضطراب بي مورد و بيش از اندازه؛
* كابوس هاي شبانه مكرر؛
* خشونت و پرخاشگري؛
* تغييرات خلقي _ رفتاري مكرر؛
علائم و نشانگان نابهنجاري هاي رواني _ رفتاري در دانش آموزان ۱۲ تا ۱۴ سال عبارت است از :
* ناتواني در رويارو شدن با مشكلات و مسائل روزمره؛
* گرايش به سيگار كشيدن؛
* بروز اختلالات مربوط به خواب (پرخوابي، كم خوابي، خواب آلودگي)؛
* بروز اختلالات مربوط به خوردن (پرخوري، كم خوري، بي اشتهايي)
* عدم تحرك و پويايي و كاهش فعاليت هاي جسماني؛
* قلدري، خشونت و ايجاد ترس و وحشت در هم كلاسي ها، داشتن رفتاري مخرب؛
* كاهش و يا ازدياد شديد وزن؛
* بي حوصلگي؛ بي انگيزگي و عدم علاقه به انجام تكاليف، كارها و فعاليت هاي گوناگون؛
* صدمه زدن به اطرافيان و يا حيوانات و يا اشياء ديگران؛
* عصبانيت و خشونت هاي مكرر.
علائم و نشانگان نابهنجاري هاي رواني و رفتاري در دانش آموزان ۱۵ تا ۱۸ سال (دوره دبيرستان) عبارت است از:
* آشفتگي هاي فكري؛
* افسردگي هاي طولاني مدت؛
* احساس شادي و يا غم بيش از اندازه؛
* نگراني؛ اضطراب و ترس هاي بي مورد و بيش از اندازه؛
* انزوا طلبي و گوشه گيري؛
* اختلال مربوط به خوردن و خوابيدن؛
* احساس خشم و طغيان؛
* داشتن توهم و يا هذيان گويي؛
* ناتواني در حل مسائل و مشكلات روزمره؛
* كاهش عملكرد و فعاليت هاي كلاسي؛
* فكر خودكشي؛
*بروز اختلالات روان تني؛
* گرايش به سيگار كشيدن و استفاده از مواد مخدر؛
* بزهكاري و رفتارهاي مخرب؛
* تغييرات شخصي حاد و بارز؛
* احساس غم، نااميدي و درماندگي بيش از اندازه؛
* دوري از دوستان، اعضاي خانواده و هم كلاسي؛ تمايل به تنها ماندن؛
* شنيدن و ديدن صداها و رويدادهايي كه واقعيت خارجي ندارند؛
* كاهش تمركز و توجه بر موضوعات مختلف؛
* نياز به شستن و تميزي بيش از اندازه دست ها و وسايل شخصي؛
* كاهش علاقه به فعاليت هايي كه سابقا از انجام آنها لذت مي برده است.
بايد در نظر داشته باشيم هر يك از اين علائم، به تنهايي مي توانند نشانه اي از نياز دانش آموز به رسيدگي باليني باشند.
شايد معلمان قادر نباشند مانع ايجاد ناراحتي هاي روحي _ رواني دانش آموزان شوند، اما مي توانند درباره درك احساسات و هيجانات آدمي، راه هاي شناخت و بروز سالم آنها و شيوه هاي كنترل رفتاري با بچه ها صحبت هايي داشته باشد.
در بيشتر موارد، رسيدگي ها و درمان زودهنگام مي تواند از بروز علائم حادتر و كهنه شدن بيماري در كودكان و نوجوانان جلوگيري كند و اجازه ندهد كه اختلال تا بزرگسالي ادامه يابد و مانع رشد و پرورش استعدادها و توانايي هاي كودك شود. از طرف ديگر، دانش آموزاني كه درباره انواع مشكلات رواني،اطلاعات و معلوماتي _ هر چند كم و ساده- دارند، از خود قدرت تحمل و بردباري بيشتري نشان مي دهند و بهتر مي توانند در شرايط بحراني مقاومت به خرج دهند. آنها سعي مي كنند با كنترل رفتارهاي هيجاني و تندشان مانع از صدمه زدن و رنجاندن اطرافيانشان شوند.
اقدامات و كمك هاي مؤثري كه مشاوران و يا روان شناسان مدرسه مي توانند به معلمان كادر آموزشي مدرسه در جهت بالابردن سطح بهداشت رواني مدرسه و آگاهي دانش آموزان ارائه دهند، عبارتند از:
* دادن اطلاعات و آگاهي لازم براي شناسايي و تشخيص بيماري هاي رواني مرسوم بين كودكان و نوجوانان.
* آموزش مهارت هاي اجتماعي.
* آموزش شيوه هاي كنترل رفتارهاي هيجاني مخرب و منفي (پرخاشگري، عصبانيت، قدرت، قلدري و...).
* شيوه هاي رويارويي با ترس ها و اضطراب هاي گوناگون.
* ايجاد حس همدلي و نوعدوستي.
* آموزش مهارت حل و تعارضات شخصي.
* شيوه هاي كنترل استرس و فشارهاي روزمره.
* افزايش توان تحمل و بردباري.
* شيوه تصميم گيري مناسب در شرايط دشوار زندگي.
* آموزش ارزش هاي اجتماعي و اخلاقي.
* احترام به حقوق ديگران.
* پذيرش كاستي ها و توانايي روبه رو شدن با آنها.
آموزش آموزگاران، آموزش دانش آموزان و حمايت از بهداشت رواني در مدرسه ارتباط مستقيمي با افزايش عملكرد تحصيلي بچه ها، پيشگيري از اختلالات رواني حاد و كمك به سلامت و بهداشت جامعه دارد. هر آموزگاري مي تواند شرايطي براي دانش آموزان ايجاد كند كه آنها را براي يادگيري بهتر و آسان تر آماده كند. از جمله عوامل مهمي كه موجب ايجاد فضايي سالم و حمايت گر در مدرسه مي شود، عبارتند از:
* ايجاد حس تعلق و وابستگي گروهي
يكي از اساسي ترين ويژگي هاي هر انساني، احساس تعلقي است كه نسبت به گروه و اجتماعي كه در آن زندگي مي كند، دارد. زماني كه كودك و يا نوجواني نسبت به مدرسه، كلاس و دوستانش احساس وابستگي مي كند، در حقيقت خود را با آنها هماهنگ و سازگار كرده است و نسبت به آنها (اعم از مدير، معلمين، كادر آموزشي و...) حس اعتماد و اطمينان قلبي پيدا كرده است. دانش آموز مي تواند با اين پشتوانه مثبت فكري مسائل و مشكلات گوناگون خود را بيان كند و از طريق ايجاد روابط سالم بين فردي در صدد حل آنها برآيد. مطالعات نشان مي دهند كه هر چه روابط دانش آموزان دوران ابتدايي صميمي تر و دوستانه تر باشد، در سال هاي بعد تحصيل، مشكلات رفتاري كمتري از خود نشان مي دهند.
* پيشرفت و موفقيت در امر تحصيل
تمامي دانش آموزان نسبت به پيشرفت هاي شان در درس ها و فعاليت هاي كلاسي، كنجكاو و علاقه مند هستند و دوست دارند بدانند كه توانسته اند با موفقيت به اهداف شان برسند. اين علاقه بچه ها ناشي از تمايل آنها براي محك زدن توانايي ها و استعدادهاي وجودي شان است. آن گروه از دانش آموزاني كه فاقد اين خصيصه هستند، يا بيش از اندازه به والدين خود متكي هستند و يا به طور كلي انگيزه و علاقه اي براي پذيرش مسئوليت و انجام وظايف شان ندارند، معلمان مي توانند با تشويق و تقويت انگيزه هاي دانش آموزان براي تداوم تلاش هاي شان، به آنها كمك كنند تا نسبت به پيشرفت خود در مدرسه و رسيدن به موفقيت هاي تحصيلي علاقه مند و كنجكاو باشند.
قدرت سازگاري با محيط
انجام كارهاي روزانه به صورت عادت، يكي از نكات مهم آموزش كودكان است. بچه ها با يك سري مفاهيم و اصول اوليه ساده در دوره پيش دبستاني و سال اول ابتدائي به صورت انجام عادات روزانه مثل جمع كردن وسايل شخصي در جعبه مخصوص، رعايت نظم و مقررات كلاس و از اين قبيل آشنا مي شوند. نكته حائز اهميت اين است كه كودك چگونه با تغييرات عادتي خود كنار مي آيد؟ بعضي از كودكان نسبت به كمترين تغييري واكنش منفي مثل، ترس، خشم، اضطراب و... از خود نشان مي دهند، به خصوص اگر در گذشته هم شاهد تجارب استرس آوري در اين زمينه بوده باشند. اين بچه ها براي اينكه بتوانند خودشان را با تغييرات مختلف در محيط مدرسه سازگار و هماهنگ كنند به كمك آموزگار و يا مربي خود احتياج دارند. براي نمونه، ممكن است دانش آموزي نسبت به جابه جايي در كلاس واكنش منفي خشم و پرخاشگري از خود نشان دهد و يا گوشه گير و منزوي شود. در اين صورت آموزگار مي تواند با درك احساسات كودك و آرام ساختن او، سازگاري و انطباق با شرايط جديد را براي او راحت تر كند، زيرا بچه ها به اين ويژگي  مهم و ارزشمند كه در دوران خردسالي در آنها شكل مي گيرد و تمام عمر مورد استفاده او قرار مي گيرد، احتياج دارند.
پرورش توانايي درك و تشخيص دانش آموزان
كودكان و نوجوانان نياز به پرورش قدرت درك و تشخيص دارند. آنها به تدريج با ارزش ها و معيارهاي گوناگون جامعه آشنا مي شوند. در اين خصوص آموزگاران و مربيان مدرسه مي توانند با تشخيص پيشرفت هاي تحصيلي بچه  ها آنها را نسبت به عملكردشان در مدرسه آگاه سازند. هم چنين مي توانند با آموزش رفتارهاي پسنديده در محيط هاي آموزشي، آنها را ترغيب به رقابت هاي سالم، خويشتن داري، كنترل نفس، نوع دوستي و وظيفه شناسي كنند. براي مثال، اگر رفتار اشتباه و نابهنجاري از كودكي سر زد، آموزگار مي تواند با صحبت و تذكر عمل اشتباه او (و نه شخص كودك)، رفتار صحيح را به او متذكر شود. گاهي بچه ها اساسا رفتار درست و مناسب را نمي دانند و ناخواسته كاري مي كنند كه مورد سرزنش و نكوهش قرار مي گيرند. در چنين شرايطي بهتر است ابتدا معلم به صحبت هاي كودك و علت رفتار او خوب گوش كند و سپس سعي كند با بالابردن قدرت فهم و تشخيص دانش آموز رفتار صحيح را به او بياموزد.
تشويق به تصميم گيري
مربيان و آموزگاران لازم است خواسته ها و انتظارات شان را از بچه ها به طور مشخص براي آنها بيان كنند. بدين ترتيب دانش آموزان به مرور به قابليت ها و توانايي هاشان پي مي برند و براي جلب نظر آموزگار خود در صدد حضور مرتب در سر كلاس و انجام تكاليف درسي شان برمي آيند. برنامه ريزان آموزشي مي توانند با ايجاد فرصت هايي براي انجام فعاليت هاي فوق برنامه ابتكاري مثل تهيه روزنامه ديواري، خبرنامه هاي كلاسي و مدرسه اي، تشكيل گروه هاي فرهنگي و كتاب خواني و... ديدگاه دانش آموزان به رفتارهاي اجتماعي پسنديده مثل داشتن ارتباط سالم اجتماعي، مسئوليت پذيري فردي، تقويت روحيه تعاون و همكاري و راه هاي جديد تصميم گيري را به روي آنها بگشايند و ديد وسيع تري از جامعه آينده را به آنها ارائه دهند.
تجربه اندوزي و درس گرفتن از اشتباهات
يكي از عوامل اساسي موفقيت دانش آموزان، همانا توانايي درس گرفتن از اشتباهات گذشته شان است. زماني كه بچه ها قدرت درك شكست هاي خود را به طور معقولانه داشته باشند، مي توانند با شناخت محدوديت ها، نقطه ضعف ها و مشكلات شان، تعريف مجددي از اهداف خود بنمايند و دوباره با تصميم به تلاش و كوششي بيشتر از تجربه قبلي خود درسي ارزشمند بگيرند.
تحقيقات نشان مي دهند دانش آموزاني كه توان بالايي براي مقابله و رويارويي با ناكامي ها و شكست هاي تحصيلي دارند، قدرت تجديدنظر طلبي و نوانديشي بالاتري نسبت به ساير بچه ها دارند. آموزگاران و مربيان آموزشي مي توانند با كمك به دانش آموزان در استفاده از تجارب و اشتباهات شان، امكان دست يابي به راه حل هاي جديد را براي آنها آسان كنند. اين كار به بچه ها كمك مي كند تا توانايي هاي خود را دوباره ارزيابي كنند و با يافتن شيوه اي جايگزين به هدفشان كه همانا موفقيت در گذراندن دروس كلاسي است،نايل آيند.
منير محبعلي
*منابع در دفتر روزنامه موجود است.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |