|
|
|
|
|
وظيفه آموزش و پرورش در قبال بهداشت و سلامتي دانش آموزان
حفظ سلامت دانش آموزان
|
|
سعيد شادماني
شايد بتوان «سلامت» را «تعادل مطلوب در شرايط فيزيكي و رواني انسان» تعريف كرد. جنبه رواني شامل ابعاد اجتماعي، عاطفي و عقلايي است. اين ابعاد به گونه اي تفكيك ناپذير با يكديگر و بعد جسماني در ارتباطند و از يكديگر تأثير مي پذيرند. بايد اذعان كرد كه ابعاد رواني سلامتي بسيار پيچيده تر از بعد جسماني اند و اهميت بسيار زيادي دارند، به عنوان مثال افراد گوشه گير و منزوي، افرادي كه قادر به كنترل عواطف خويش نيستند و كساني كه قادر نيستند در برابر دشواري هاي زندگي به هنگام رويارويي با مشكلات تصميمات منطقي اتخاذ كنند، هر يك به گونه اي از نقصان سلامت رواني رنج مي برند.
سفر انسان از هنگامي كه هنوز متولد نشده است تا هنگام رشد و كهنسالي، سفر پرمخاطره اي است و در اين مسير عوامل تهديد كننده سلامت فراوانند. بنابر اين حفظ سلامت افراد در برابر عوامل مخل، كار دشوار، ظريف و پيچيده اي محسوب مي شود. سلامت نتيجه مجموعه بسيار پيچيده اي از عوامل موروثي و محيطي است و اين تصور كه با تغييردادن يك يا چند عامل مي توان به آن دست يافت، منطقي به نظر نمي رسد، هر چند هر يك از عوامل كم و بيش در تأمين سلامتي انسان ها مؤثرند. همان گونه كه عوامل مؤثر بر سلامت گوناگون و متعدد بوده، نهادها و سازمان هاي مسئول تأمين سلامت افراد نيز متعددند و هر يك بخشي از اين مسئوليت را بر عهده دارند. بديهي است آن بخشي از سلامت كه نتيجه عوامل موروثي است، تقريباً از كنترل افراد، نهادها و سازمان هاي مسئول خارج است. اما جهت دادن و تغيير عوامل نوع دوم يعني محيطي تا حدودي در اختيار افراد و يا نهادهاي مسئول است. از آنجا كه بخش مهمي از زندگي دانش آموزان در مدارس سپري مي شود، بنابر اين دوران مدرسه اوقات مؤثر و مفيدي محسوب شده و وظيفه آموزش و پرورش در اين مورد بسيار اساسي و مهم به نظر مي رسد. اين وظايف را مي توان به دو بخش مهم بهداشت و تربيت بدني و ورزش تقسيم كرد كه هر يك در جايگاه خود و در كنار يكديگر از اهميت فراواني برخوردارند.
الف) بهداشت
پيچيدگي هاي زندگي گروهي در جوامع جديد از جمله در مدارس كه گروه زيادي از دانش آموزان را ساعات متمادي در كنار يكديگر نگاه مي دارد، لزوم رعايت و آگاهي از اصول بهداشت فردي و گروهي را چندبرابر افزايش مي دهد، در حالي كه مرخص كردن به موقع يك دانش آموز بيمار از مدرسه مي تواند از ابتلاي سايرين به يك بيماري مسري جلوگيري كند. متأسفانه گاهي سخت گيري والدين و مسئولان مدارس براي حضور دانش آموز در مدرسه و عدم آگاهي و شناخت آنان از بيماري ها موجب بيماري اكثريت دانش آموزان يك مدرسه و گاهي حتي مرگ و مير آنان مي شود. هرساله از اين رهگذر زيان هاي فراواني به سيستم بهداشتي كشور تحميل و برنامه هاي مدارس با اختلال مواجه مي شود. بنابر اين لزوم آموزش و آگاهي دادن به والدين، مسئولان مدارس و دانش آموزان در مورد اصول اساسي بهداشت امري بسيار ضرروي و اجتناب ناپذير است. در اين مورد كه چنين آموزش هايي بايد از طريق برنامه هاي رسمي و يا غيررسمي صورت گيرد به تصميم كارشناسان امر بستگي دارد، اما بايد توجه داشت كه برنامه هاي رسمي همواره بهترين راه انتقال مفاهيم نيستند.
وظيفه آموزش و پرورش در زمينه بهداشت تنها به آموزش ختم نمي شود. بلكه نظارت بر چگونگي وضع بهداشت مدارس و تلاش در جهت رفع نقائص موجود نيز اهميت فراواني دارد. به عنوان مثال آيا ساختمان مدرسه به گونه اي ساخته شده كه كلاس ها از نور كافي برخوردار شوند؟ آيا سرويس هاي بهداشتي كافي با صابون مايع براي شست و شوي دست ها پيش بيني شده است؟ و آيا فردي به نام مربي بهداشت در مدارس حضور دارد تا بر چگونگي اين امر نظارت داشته باشد و دانش آموزان را از اهميت آن آگاه سازد؟ تا زماني كه نيازهاي اساسي بهداشتي دانش آموزان در مدارس لحاظ نشود و آموزش هاي مفيد و مؤثر در زمينه مسائل بهداشتي براي والدين، دانش آموزان و مسئولان مدارس طراحي نشود، تحول چشمگيري در امر بهداشت مدارس مشاهده نخواهد شد.
ب) تربيت بدني و ورزش
امروزه به خوبي اثبات شده است كه كمبود فعاليت بدني زمينه ساز بسياري از بيماري ها از قبيل بيماري شريان كرونر، فشار خون، ديابت، كلسترول خون، پوكي استخوان، بعضي از انواع سرطان ها و بيماري هاي ديگر است. همچنين معلوم شده است كه زمينه بسياري از اين بيماري ها در كودكي شروع و فراهم مي شود. متأسفانه سيستم مدرسه به اين روند به شدت دامن مي زند. ساعت هاي متمادي نشستن در كلاس درس و به دنبال آن ساعت ها تقلا براي انجام تكاليف مدرسه در منزل، فرصت هرگونه تحرك بدني سازنده را از دانش آموزان سلب مي كند. هدف والدين و به تبع آنها دانش آموزان كسب نمرات درسي و نهايتاً موفقيت در كنكور است كه اين مسابقه به بي حركتي دانش آموزان منجر مي شود. گذشته از اين، سرگرمي هاي كامپيوتري و ماشيني نيز عامل بازدارنده ديگري محسوب مي شود. وظيفه خطير بخش تربيت بدني و تندرستي وزارت آموزش و پرورش برنامه ريزي و آموزش فعاليت هايي است كه بتواند نيازهاي رواني و فيزيولوژيكي، عاطفي و اجتماعي دانش آموزان به حركت را تأمين كند كه اين وظيفه در قالب درس تربيت بدني(فعاليت اصلي و رسمي) و فعاليت ها و مسابقه هاي ورزشي شكل مي گيرد.
بنابر اين مهم ترين بخش وظايف تربيت بدني آموزش و پرورش در زمينه درس تربيت بدني است كه فعاليت اصلي و اولويت اول به شمار مي آيد . اگر درس تربيت بدني به نحو قابل قبولي در مدارس به اجرا درآيد، مي توان مأموريت را انجام يافته تلقي كرد. اما كار را بايد از كجا شروع كرد؟ معمولاً در بحث و تبادل نظر درباره درس تربيت بدني برخي از كمبود نيروي انساني( معلم متخصص)، گروهي از كمبود اعتبارات و به تبع آن فقر امكانات (فضا و وسايل ورزش) و دسته ديگر از نبود برنامه درسي شكوه مي كنند. اما در پايان بحث، كلاف درس تربيت بدني به همان پيچيدگي باقي مي ماند.
صاحب نظران برنامه ريزي درسي عقيده دارند كه اساس هر اقدام در واقع برنامه و نقشه آن است كه مسير را به ما نشان مي دهد تا سريع تر به اهداف تعيين شده نزديك شويم.
بنابر اين اساسي ترين قدم در اين زمينه تثبيت و تصويب برنامه رسمي درسي براي ساعات درس تربيت بدني است. تا زماني كه برنامه رسمي درس تربيت بدني به صورت مكتوب و مصوب به مدارس ابلاغ و به اطلاع والدين رسانده نشود و معلمان تربيت بدني موظف به اجراي آن نباشند، دانش آموزان بهره لازم را از اين درس نخواهد برد. وظايف آموزش و پرورش در اين زمينه تنها به معاونت تربيت بدني و تندرستي محدود نمي شود. بلكه سازمان پژوهش و برنامه ريزي درسي و شوراي عالي آموزش و پرورش در اين مورد مسئولند. در حالي كه حدود هشتاد سال از عمر درس تربيت بدني در مدارس مي گذارد و هيچ كس در مورد لزوم آن ترديد ندارد، بايد محتواي تئوريك و برنامه تدريس اين درس توسط سازمان پژوهش و برنامه ريزي درسي با نظر و همكاري كارشناسان امر تدوين و به مدارس ابلاغ شود و شوراي عالي آموزش و پرورش آن را پس از رفع نقائص و اصلاحات لازم تصويب كند. اهميت درس تربيت بدني در آن است كه همه دانش آموزان را تحت پوشش قرار مي دهد و مي تواند در كمك به تأمين سلامت همه دانش آموزان مؤ ثر باشد. همچنين درس تربيت بدني مي تواند اطلاعات لازم را براي حفظ آمادگي جسماني و سلامت در طول زندگي در اختيار دانش آموزان قرار دهد، حال آن كه ساير فعاليت هاي فوق برنامه از قبيل مسابقه ها از طرح منطقه تا جهان، كانون هاي ورزشي و ساير فعاليت هاي مشابه تنها گروه خاصي از دانش آموزان بااستعداد را در برمي گردد. اگرچه ارزش فعاليت هاي مسابقات و قهرماني را به خاطر ايجاد انگيزه در دانش آموزان، پرورش استعداد ها و خلق مهارت هاي ورزشي در سطوح بالاتر نمي توان انكار كرد، اما بايد توجه داشت كه اين گونه فعاليت هاي فوق برنامه نبايد هدف و كانون توجه قرار گيرد و وظيفه اصلي و بنيادين يعني درس تربيت بدني به فراموشي يا كم توجهي مبتلا شود.
|
|
|
نقش والدين در مسئوليت پذيري نوجوانان
نسرين دانايي
|
|
جامعه شناسان بر اين باورند، واگذاري مسئوليت به فرزندان و شركت دادن آنان در دوره نوجواني در بده بستان هاي اجتماعي براي تسهيل رشد انساني و ورود به دوره جواني و بزرگسالي ضرورتي انكار ناپذير است. كاركردن نياز هر انسان سالم و درمان گر احساسي نگري و خيال پردازي نوجوانان است.
نوجواني كه به دنياي كار وارد مي شود؛ فشارهاي ناشي از هيجانات نوجواني را بهتر تحمل كرده و رشد اجتماعي، فكري و عاطفي وي تسريع مي شود، مهمتر اين كه به نوجوانان فرصت داده مي شود، ايده هاي خود را در جريان كار به مرحله آزمايش گذاشته و از اين راه رشد خود را به تدريج گسترش دهد، طرح مناسبي براي ايفاي نقش هاي شغلي و اجتماعي خود ريخته و برنامه زندگي خويش را تعيين كنند. محققين معتقدند اگر همه افراد به مسئوليت هاي خود عمل كنند و خود را متعهد به انجام آن بدانند جامعه با پيشرفت بيشتري روبه رو بوده و از بسياري جرم و جنايت ها كاسته خواهد شد. در اين ميان خانواده به عنوان اولين نهادي كه فرد از بدو تولد بسياري ابعاد شخصيتي خود را از آن مي گيرد، نقش مهمي در ايجاد مسئوليت پذيري افراد دارد.
در يك سال اول تولد مي بايستي سرويس بي قيد و شرط به كودك داده شود اما پس از آن يعني از يك سالگي به بعد بايستي كم كم برخي كارها را به خود كودك واگذار كرد.
به عنوان نمونه شيشه شير را براي خوردن، خودش نگه دارد و غيره. چون فرد در ۶ سال اول زندگي به قدري هوشيار و حساس است كه هر حرف و عملي را از سوي افراد به خاطر سپرده و در زندگي آينده اش به كار خواهد برد. كودك به دلايلي مانند غذا، پوشاك و غيره به والدين خود وابستگي زيادي دارد، بنابراين آنها را الگوي كارهاي خود قرار مي دهد و از آنها تقليد مي كند و بسياري از عادتها، گفتار و كردار (پوشيدن لباس آنان و روشي كه در گفت وشنود دارند) را تكرار مي كند. براي ايجاد مسئوليت پذيري در كودك و نوجوان بايستي وظيفه اي به آنان واگذار كرد تا آن را تجربه كرده و اشتباه هاي خود را در حين آن متوجه شوند و بايد خاطرنشان كرد بيشترين ميزان اعتماد به نفس در نوجوانان و جواناني ديده مي شود كه والدين آنها توجه و علاقه مندي بيشتري به عقايد و فعاليت هاي فرزندانشان نشان داده و آنها را تشويق كرده تا رفتاري استقلال طلبانه داشته باشند و در امور زندگي خانوادگي فعالانه شركت كنند.فرديت يكي از اصول سازمان دهنده رشد انسان و شامل كوشش مستمر شخص براي شناخت خود و هويت خود در ارتباط با ساير افراد است. براي آن كه فرد بتواند از دوره كودكي به دوره بزرگسالي برسد نيازمند برعهده گرفتن درجه معيني از مسئوليت ها و وظيفه ها است تا از خودمختاري و استقلال در جامعه برخوردار شود.نوجوان و جواني كه استقلال ندارد نمي تواند رابطه رضايت بخشي را با همسالان خود ايجاد كند و از پس وظايف خود برآيد.روانشناسان بر اين باورند اگر والدين به فرزندشان مسئوليتي واگذار مي كنند بايد متناسب با سن، توانايي و استعداد او باشد چون اگر وظيفه اي كه به فرد محول مي شود مقتضاي توانايي او نباشد، از عهده آن كار به خوبي برنيامده و از آن گريزان خواهد شد. از سوي ديگر مسئوليتي كه به فرزند داده مي شود نبايد جنبه زور و اجبار داشته باشد چون موجب صدمه جسمي و روحي وي خواهد شد. به عنوان نمونه وقتي والدين به فرزندشان مي گويند فلان كار را انجام بده و فرزند مي پرسد چرا؟ مي گويند چون من مي گويم و توضيحي براي آن كار ارائه نمي دهند.نوع مسئوليتي كه به كودك داده مي شود بايد زود به نتيجه برسد چون در مراحل اوليه واگذاري مسئوليت به كودك يا نوجوان بايد وظايفي از سوي خانواده به آنان محول شود تا شخص از آن لذت برده و براي او خسته كننده نشود، از سوي ديگر چنانچه مسئوليت هاي واگذار شده به نوجوان تمام وقت او را پر كند و فرصتي براي كارهاي ديگر نداشته باشد خيلي زود از آن دلسرد و دل زده خواهد شد.جامعه شناسان معتقدند يكي از راههاي مهم ايجاد مسئوليت پذيري در نوجوان و جوان دروني كردن آن در ذهن فرد است. شخص اگر انجام وظيفه را جزيي از خود بداند، بدون اين كه كسي را ناظر بر اعمال خود بداند آن را انجام مي دهد نه از روي ترس والدين، معلم و ديگران. براي اين كار لازم است والدين از كودكي مسئوليت هاي مربوط به هر سن را به شخص القاء كنند. بايد خاطرنشان كرد مدرسه يكي از عوامل مهم ايجاد احساس مسئوليت در فرد است. به عنوان نمونه گاه معلمي مي خواهد كارهاي شاگردانش را به نمايش بگذارد، ممكن است براي بهتر جلوه دادن كار شاگردانش بسياري از كارها را خود، انجام دهد در نتيجه كاري كه به نمايش درآمده است پيش از آن كه نماينده واقعي كار شاگردان باشد، گوياي فعاليت هاي معلم است اما چون والدين بيشتر با وضعيت كارهاي فرزند خود آشنايي دارند، بعيد است كه متوجه دخالت هاي معلم در كار نشوند، نتيجه ديگر اين كار اين است كه شاگردان مي دانند كه كارها متعلق به آنها نيست، بنابراين تمجيد ديگران سبب تقويت كوشش آنها نخواهد شد. يكي ديگر از راههاي ايجاد مسئوليت پذيري در افراد عدم دخالت هاي بيش از حد والدين در كارهاي فرزندان است. برخي والدين در وظايف فرزندان به آنها كمك كرده تا كارها سريع تر و بهتر انجام شود اما نبايد فراموش كرد با اين صرفه جويي در وقت، فرزندان غفلت كردن و مسئوليت نپذيرفتن را آموخته و براي كاري كه انجام نداده اند امتياز مي گيرند.به عنوان نمونه اگر كسي به خانه آنها بيايد و اتاق بچه ها را مرتب و تميز ببيند آنها را مورد تحسين و تشويق قرار مي دهد در صورتي كه آن كار را بچه ها انجام نداده اند، در نتيجه در رفتار آينده آنها اثري سوء خواهد گذاشت كه از نمونه هاي آشكار آن عدم احساس مسئوليت پذيري در زندگي زناشويي آنها خواهد بود؛ به دليل اين كه زندگي زناشويي بر پايه مشاركت استوار است. چنانچه يكي از طرفين از مسئوليت خود شانه خالي كند اختلافهاي عميقي در خانواده به وجود خواهد آمد.پس براي تربيت و پرورش افرادي مستقل و خودمختار، خانواده و مدرسه نقشي اساسي ايفاء مي كنند كه توجه به آن از ضروريات به شمار مي آيد.
|
|
|
افسردگي نوجوانان
چه زماني بايد نگران فرزندان خود باشيد
|
|
زماني كه فرزند نوجوان شما تا پاسي از روز مي خوابد و زماني هم كه بيدار مي شود كسل و خسته است؛ عموماً بدخلق بوده و احساس دلتنگي مي كند؛ خودش را در اتاقش پنهان مي كند و از حضور در جمع اجتناب مي نمايد. آيا فردي با چنين خصوصياتي را نوجوان مي ناميد؟
متخصصين اعصاب بر اين گمان هستند كه مغز نوجوانان به گونه اي طراحي شده كه دچار تلاطم و گردنكشي مي شوند و در آن دوره از خانواده دوري مي گزينند. چنين تمايلاتي ممكن است منجر به جدا شدن فرزند از والدينشان شده و به دوستان خود بپيوندند. اما همان تمايلات مشابه مي تواند بيان اين كه چه زماني در فرآيند رشد نوجوانان مي تواند منجر به افسردگي شده و درمان خاص خود را نياز دارد. از هر ۱۲ نوجوان، يك نفر به طور مشخص از افسردگي رنج مي برد، قبل از آن كه به سن ۱۸ سالگي برسد. زماني كه دختران به سن بلوغ مي رسند؛ دو برابر پسران دچار افسردگي مي شوند. تقريباً نيمي از نوجوانان افسرده كه تحت درمان نيستند ميل به خودكشي در آنها ديده مي شود كه اين سومين عامل مرگ و مير در اين سنين است.تفاوت هاي آشكار و مهمي بين ناراحتي هاي عادي زمان رشد و افسردگي وجود دارد. يك جدايي دردناك؛ طرد توسط همسن و سالان، اخذ نمره پايين در مدرسه يا عدم پذيرش از سوي بزرگسالان مي تواند غم و نااميدي را براي چند روز در يك نوجوان به دنبال داشته باشد. افسردگي مي تواند براي هفته ها و ماه ها ادامه داشته و بر زندگي نوجوان مسلط شود و يا ممكن است بي هيچ دليلي علايم آن در فرد ظاهر شود. كودكان افسرده- منظور كودكاني كه به دليل بيولوژيكي در مقايسه با ديگران حساسيت بيشتر نسبت به استرس هاي محيطي دارند- اغلب اوقات احساس بدبختي مي كنند و كمتر خوشحال هستند. اما افسردگي هميشه معادل غمگيني نيست. نوجوان ممكن است اين حالت را به صورت احساس خستگي؛ كسل بودن و يا سردرد و دل درد اظهار كند؛ به جاي آن كه روحيه خود را بد توصيف كند. انرژي، خواب و اشتها مي تواند دچار اختلال شود. برخي از كودكان افسرده در كلاس درس در ارتباط با دوستان و خانواده ضعيف عمل مي كنند. در حالي كه براي نوجوانان تفكر در مورد اخلاقيات و معناي زندگي امري طبيعي به شمار مي آيد؛ اما تمايل به خودكشي يا فكر مرگ در يك نوجوان امري غيرطبيعي است.به داروهاي ضد افسردگي نبايد به عنوان يك نوشدارو و يا به عنوان يك سم نگاه كرد. اما اين داروها مي توانند در درمان كودكان افسرده به كار روند. نگراني شايعي كه در مورد اين نوع داروها وجود دارد؛ بلافاصله بعد از شروع مصرف داروهاي ضد افسردگي؛ در برخي از كودكان بيشتر حالت اضطراب و بي قراري ديده مي شود و در برخي نيز افكار خودكشي افزايش مي يابد.اما افسردگي به خودي خود تبعات خطرناكي دارد. يكي از پيامدهاي افسردگي؛ ميل به خودكشي است و مي تواند بهبود سلامتي انسان را به تأخير بيندازد.هر نوجواني درمان با داروهاي ضد افسردگي را بايد براساس تجويز و نسخه پزشك شروع كند و خانواده بايد به طور همزمان اثرات دارو را روي نوجوان بررسي كنند كه آيا حال عمومي او بهتر شده است يا خير. درمان دارويي تنها بخشي از روش و راه درمان است. معيارهايي براي سنجش ميزان بهبود درمان بيماري افسردگي وجود دارد. نتايج تحقيقات نشان داده است كه تمرينات معتدل ايروبيك مي تواند علايم افسردگي را تقريباً در نيمي از نوجوانان و بزرگسالان تخفيف داده و بهبود ببخشد. خواب خوب و داشتن عادات غذايي مناسب مي تواند در بهبود روحيه فرد بسيار مفيد باشد. بهره گيري از روان درماني در كشف ريشه و علل افسردگي مي تواند بسيار مؤثر باشد تا از احساس درماندگي و رهاشدگي بيرون بيايند و راه هايي را براي آن كه هر چيزي در سر جاي خود قرارگيرد به نوجوان ارايه مي كند. وقتي كه نوجوانان به فعاليتي كه برايشان باارزش بوده و مورد علاقه شان است مي پردازند و فعاليت هاي خيرخواهانه مانند كمك به ديگران و امور خيريه مي تواند در بهبود وضعيت روحي آنان بسيار مؤثر باشد. مطالعات ثابت كرده است كه رفتارها و فعاليت هاي نوع دوستانه؛ بخش تشويقي و انگيزشي مغز انسان را فعال مي كند.
در آينده احتمال دارد داروهاي ضد افسردگي بهتري توليد شوند كه ابزارهاي مفيدتري براي تشخيص و درمان كودكان باشد؛ اما هم اكنون اين امكان براي نوجوانان وجود دارد كه بياموزند چگونه ارتباطات خود را تثبيت كنند. با حمايت و پشتيباني از نوجوانان در چنين شرايطي مي توان دوران انتقال از كودكي به نوجواني و جواني را براي آنان ساده تر كرد و به آنها كمك كرد تا زندگي سرشار از نشاط و انرژي را در دوران بزرگسالي بسازند.
دكتر جف بوستيك و دكتر مايكل كراگ از دانشگاه هاي هاروارد و ماساچوست-ترجمه: مهرك فيض ساكت
|
|
|
صد خطري كه زندگي شما را تهديد مي كند
مراقب باشيد خطر در كمين است!
|
|
هرساله در ايالات متحده ۲۸۷۹۳۳ نفر- كمي بيشتر از جمعيت باهاماس يا ايسلند- بر اثر برخورد با ميز زخمي مي شوند. در انگلستان سالانه ۹۹۳۱ نفر بر اثر تصادم با ميز مجروح مي شوند.
ميزها هميشه و همه جا هستند، مثلاً وقتي نيمه شب از خواب بلند مي شويد و در خانه پرسه مي زنيد و يا در روز در اتاقتان با سرعت قدم برمي داريد هميشه امكان برخورد كردن با آنها وجود دارد. يا تصور كنيد در دفتر كارتان هستيد و به تعداد بسيار زيادي كتاب تكيه كرده ايد و ناگهان كتاب ها واژگون مي شوند و نوك تيز ميز هم انتظارتان را مي كشد و معمولاً فرار غيرممكن است.
قراردادن ميز بيرون از مكان بسته و در فضاي آزاد فقط خطرات تازه اي ايجاد مي كند. هنگام تصادم خودرو با ميز هميشه تصور بر اين است كه ميز آسيب جدي مي بيند اما گزار ش هاي مطبوعاتي خلاف اين را ثابت كرده اند. يك بار در تمپلتو نيوزيلند خودرويي با يك ميز پيك نيك در مزرعه توت برخورد كرد و تمام سرنشينان آن زخمي شدند. در بي يل سوئيس هم مردي به جاي گرفتن ترمز، پاي خود را روي پدال گاز گذاشت و با ميز شام روي تراس رستوراني برخورد كرد و سه نفر از سرنشينان خودرو صدمه ديدند. در برلين آلمان نيز خودرويي به ميزهاي رستوران كنار خيابان برخورد كرد و واژگون شد.
در تصادم انسان با ميز هميشه برد با ميز است و با ضربه ديدن انسان قضيه پايان مي يابد.
سازمان ملي نظارت آسيب هاي الكترونيكي ايالات متحده طي يك بررسي اجمالي از مجروحان به الگوهاي زير دست يافت:
* افتادن و برخورد سر به ميز، شكستگي سر
* ايستادن روي صندلي و سقوط از آن و برخورد صورت به لبه ميز و مجروح شدن آن
* برخورد قفسه سينه به ميز و شكستگي دنده ها
* افتادن از روي نيمكت و برخورد سر به گوشه ميز
* جراحت هايي كه زنان خانه دار با مرتب جابه جا كردن مبلمان، هم براي خودشان و هم براي اعضاي خانواده شان موجب مي شوند.
گاهي اوقات ميزها حوادث مرگباري را موجب شده اند؛ مثلاً زماني كه فردي به روي ميزي شيشه اي مي نشيند و باعث خردشدن آن و بريده شدن قسمتي از بدنش و خونريزي شديد مي شود يا يك بار در فيلادلفيا در مدرسه اي ابتدايي كودكي به يك ميز تاشو تكيه داده بود و ميز به روي او افتاد و باعث مرگش شد.
به هر حال اكثر حوادث مربوط به ميزها به سبب تعادل درست نداشتن ميزها و يا به خوبي ندانستن جاي مبلمان به وجود مي آيد.
چه بايد كرد؟
- صندلي ها را حذف كنيد! بدون صندلي نياز چنداني به ميز نخواهيد داشت!
- اگر مبلمان موجود در خانه را جابه جا مي كنيد مطمئن باشيد كه اعضاي خانواده تان جاي دقيق آنها را به خوبي بدانند.
- نيمه شب كه قصد داريد در خانه راه برويد يك لامپ روشن كنيد.
- اگر مستعد سانحه هستيد يا در راه رفتن مشكل داريد و نمي توانيد به خوبي تعادل خود را حفظ كنيد بهتر است به جاي ميز چهارگوش از ميز گرد استفاده كنيد.
در
درها به نظر تقسيم كننده هايي ساده مي آيند كه اتاقي را از اتاق ديگر جدا مي سازند. اما مراقب باشيد آنها هم آسيب مي رسانند! حتي شخصيت هاي برجسته نيز از گزند آنها در امان نمانده اند. مثلاً «هري» شاهزاده انگلستان در سال ۲۰۰۱ وقتي داشت از درگاهي عبور مي كرد و در عين حال در شيشه اي آن را مي بست، قبل از اين كه كاملاً خارج شود در محكم بسته شد و به پاي «هري» اصابت كرد و تكه هاي خرد شده شيشه ، پايش را بريد به طوري كه چندين بخيه خورد.
درها براي عامه مردم نيز تهديدي محسوب مي شوند و آمار مجروح هاي ناشي از برخورد با در، سرسام آور است.
طي تخميني كه در انگلستان زده شد ساليانه ۹۲۶۲۰ نفر به وسيله درهاي داخل خانه زخمي مي شوند و ۴۱۶۷۴ نفر توسط درهايي كه فرد را به بيرون از خانه هدايت مي كنند، صدمه مي بينند. البته اين ارقام شامل درهاي خودكار و چرخان در اماكن عمومي نمي شود.
سوانح مربوط به درهاي خودكار به ندرت پيش مي آيند اما اگر رخ دهند بسيار شديد خواهند بود. خطرات اين گونه درها بيشتر گريبان افراد كهنسال را مي گيرد؛ كساني كه نمي توانند به سرعت حركت كرده و از درگاه بگذرند، يا كساني گرفتار مي شوند كه هنگام رد شدن تازه متوجه مي شوند اشتباه آمده اند و سعي مي كنند همان لحظه اشتباه خود را تصحيح كنند كه لاي در گير مي كنند.
اما يكي از غيرمعمول ترين مرگ هاي ناشي از حوادث مربوط به در كه تا مدتي تيتر درشت روزنامه ها شد مربوط به زني ۱۸ ساله اهل سين سيناتي اوهايو بود. او وقتي در هتل مي خواست وارد اتاقش شود دچار برق گرفتگي شد و جان سپرد. او پابرهنه و لباس هايش خيس از باراني سيل آسا بود و زماني كه كليد الكتريكي را درون قفل در لغزاند دچار برق گرفتگي مهلكي شد.
وقتي از حوادث مربوط به در سخن مي گوييم بيشتر منظور ما جراحاتي است كه از گيركردن دست بين در يا انگشتان ميان لولاي در ناشي مي شود. اگرچه اين حوادث ظاهراً كم اهميت هستند اما گاهي اوقات شديد بوده و حتي منجر به قطع عضو مي شوند. درهاي شيشه اي نيز خطرات خاص خود را دارند؛ به طور مثال اكثر مجروحان بيمارستاني كساني هستند كه دست يا پايشان بر اثر خرده شيشه هاي شكسته شده درها زخمي شده است.
چه بايد كرد؟
هر وقت خواستيد وارد اتاق يا از اتاق خارج شويد با صداي بلند بگوييد: «من دارم در را باز مي كنم!» تا اين كه اگر كسي پشت در است، به سرش ضربه نخورد يا او با بازكردن در به شما ضربه نزند و خطر خاص اين مواقع خودبه خود حذف شود.
سانحه ديگري كه به راحتي مي شود از آن اجتناب كرد اين است كه سازندگان نردبان بر روي نردبان هاي خود برچسبي با اين مضمون بزنند: «هشدار! نردبان را مقابل درهاي قفل نشده قرار ندهيد.» زيرا بسياري از افراد، اين گونه دچار جراحت شده اند و بالاخره اگر درهاي شيشه اي داريد مطمئن باشيد كه شيشه هاي به كار برده شده طبق استانداردهاي ايمني رايج ساخته شده باشند.به طور عمده دو نوع شيشه وجود دارد: يكي، شيشه هاي روكش دار كه شامل دو ورقه شيشه و يك لايه پلاستيك بين آنها است؛ بدين ترتيب زماني كه شيشه بر اثر ضربه بشكند، خرده هايش پخش نمي شود.ديگري شيشه هايي هستند كه آبديده اند و در برابر ضربه بسيار مقاوم هستند و اگر هم بشكنند به قطعات نسبتاً بي خطري تبديل مي شوند.
نويسنده: لورا لي -ترجمه: ناديا زكالوند ميز
|
|
|