محمد مطلق
اپيزود اول؛ خيابان منوچهري
اينجا خيابان منوچهري است، موزه اي زنده در قلب تهران كه برق سكه ها و اسكناس هايش چشمانت را نوازش خواهد داد؛ سكه هايي به بزرگي يك زيرسيگاري با نقش غازان محمود و اسكناس هايي به پهناي يك ورق دفتر مشق.
وقتي از ميدان فردوسي به سمت منوچهري قدم مي زني، از كنار دلار فروش هاي دوره گرد و صرافي ها خواهي گذشت، پياده رو بوي پول مي دهد اما آرام آرام پول هاي رايج، سكه هاي بهار آزادي و سكه هاي طرح امام، جاي خود را به عتيقه ها و پول هايي مي دهند كه واقعا نمي داني به چه دردي مي خورند. مي داني اشيايي بي نظير و بي بديل هستند، اما نه نامشان را مي داني و نه اينكه به چه كاري مي آيند؛ چيزي شبيه تانك كوچك كه شايد بتوان نامش را فندك گذاشت و سنگ هاي تراشيده شده رنگي با حاشيه نامنظم نقره كه معلوم نيست چگونه مي توان به گردن آويخت. پيرمرد مي گويد: كارم نخ كردن تسبيح است، سكه هاي خارجي هم مي فروشم، سكه هاي ايتاليايي و انگليسي، اما از وقتي كه اين يارو آمده (منظورش يوروست) اينها از رواج افتاده، تمام اين مجموعه را 1500 تومان مي فروشم، وضع كار و كاسبي خوب نيست، تعطيلي هم كه زياد است .
همانطور كه نمي داني بسياري از اشياي پشت ويترين ها به چه دردي مي خورند، از حرف هاي مغازه داران و دستفروشان اين خيابان هم چيزي دستگيرت نمي شود، نمي داني بين نخ كردن تسبيح و فروش سكه هاي خارجي چه ارتباطي وجود دارد، اصلا اين پيرمرد چه كار دارد به تعطيلات، مگر مي خواهد خودش را با بازار جهاني وفق بدهد؟! مي گويد: مردم براي سرگرمي اين پول ها را مي خرند، مي خواهند بدهند بچه هايشان تا خوشحال شوند!
پيرمرد ديگري يك آلبوم از انواع اسكناس هاي قديمي را با چند سكه روي جعبه گذاشته و با ولع چاي مي خورد: هر سكه را 50تومان مي فروشم، 50 هزارتومان نه ها!، 50 تا تك تومني. بازنشسته شركت واحد هستم، اينجا روزي 200 تومان گيرم مي آيد، 200هزارتومان، نه ها! ، ۲۰۰ تا تك تومني. يك بار سدمعبري ها 195 تا سكه ام را بردند، براي همين، سكه هاي نقره را داخل مغازه نگه مي دارم، اينها نمونه اند، اهل خلاف ملاف هم نيستم، از اين دست مي خرم، به آن دست مي فروشم .
مي پرسم داخل مغازه چه سكه هايي داري؟ مثل يك كارشناس توضيح مي دهد: درهم هاي اشكاني، درهم برنز با خط يوناني، طلاي غزنوي، سكه هاي ضرب نيشابوري با خط كوفي، سكه مسي غازان محمود، سكه مسي موسي خان، درهم نادري، درهم مسي محمود افغان، پول هاي محلي، سكه هاي خارجي؛ بستگي به مشتري اش دارد . پيرمرد ديگري لنگان لنگان از جوي مي گذرد و در همان حال كه دود سيگار در چشم هايش مي رود، بدن چاقش را به زحمت روي سكوي مغازه جابه جا مي كند: دادا مانات (منات)چند؟ هزار تا خريده ام، مال 120سال پيش است .و پيرمرد اولي جوابش را مي دهد: مهره مار را ول نكن دادا! مانات كه بازار ندارد!
اپيزود دوم؛ گورستان هاي قديمي
آقاي ميم معروف به پنجه طلا كه خود را كارشناس بازنشسته پروسه جست وجو تا فروش دفينه معرفي مي كند، مي گويد: البته آنچه كه شما در خيابان منوچهري مي بينيد، دقيقا به اين معنا نيست كه دفينه ها را كشف مي كنند و آنجا مي فروشند چون اساسا در اين شغل موضوع دفينه و عتيقه فرق مي كند. هرچند با اين بهانه نمي توان كاملا منكر شد كه در اين پروسه يعني پروسه كشف تا فروش دفينه ها يعني حفاري هاي غيرمجاز ردي از منوچهري وجود ندارد. به هر حال چيزي است كه اثبات و انكارش كار مشكلي است.
به هر حال اولين چيزي كه در پروسه استخراج دفينه و حفاري غيرقانوني با آن برخورد مي كنيم، دستگاه هاي گنج ياب است كه در ايران با عنوان فلزياب فروخته مي شود . وي در مورد اين دستگاه ها توضيح مي دهد: يكي، دو شركت در ايران اين دستگاه ها را مونتاژ مي كنند كه براساس شعاع، عمق و قدرت تفكيك آنها، قيمتشان هم متفاوت است. البته كارگاه هاي زيرزميني فراواني هم وجود دارد كه مدارها را كپي مي كنند و پس از سوار كردن IC آنها را به حفارها مي فروشند. اين دستگاه ها در 99درصد موارد خطا دارند؛ مثلا نيكل را از طلا تشخيص نمي دهند يا بعد از اينكه فركانس ها به دليل برخورد با فضاي خالي تنورهاي قديمي زيرزمين، كوزه يا قبر برنگشت، اين اشتباه را پيش مي آورند كه دفينه اي با فلان اندازه وجود دارد .دارندگان دستگاه هاي گنج ياب معمولا با چند روش كار مي كنند كه يكي از اين روش ها اجاره ساعتي است، اجاره بسته به نوع دستگاه هر 24ساعت از 50هزار تومان تا 100هزار تومان نوسان دارد. لازم به توضيح است كساني كه ناچارند از دستگاه استفاده كنند، در واقع افرادي هستند كه نسخه گنج ندارند به عبارت ديگر دو روش براي يافتن دفينه در ميان حفاران معمول است:
|
|
1 - استفاده از دستگاه گنج ياب باتوجه به نشانه ها
۲ - استفاده از نسخه هاي خطي توسط خط خوان يا نسخه خوان ها
روش ديگري كه صاحبان دستگاه هاي گنج ياب با آن به كسب درآمد مي پردازند، اخذ پول براساس تعداد مكان هاي كاوش است و در نهايت اينكه دارنده دستگاه با حفاران به شكل شراكتي از يك چهارم تا يك دوم كل دفينه قرار مي گذارند.
پنجه طلا در مورد نشانه ها مي گويد: نشانه ها متفاوت هستند، اما مهمترين مسئله اين است كه بايد منطقه پيشنهاد شده، يك هفته پيش از حفاري كاوش شود. معمولا گروه يا چند نفر از آنها با يكي از افراد بومي منطقه طرح دوستي مي ريزد، تا هم مردم محل احساس كنند رفت وآمدها به دليل ارتباط فاميلي يا دوستي است و هم اين امكان به وجود آيد كه طي فرصت به دست آمده همه نشانه ها بررسي شود. در اين ارتباط برخي واسطه ها كه از همه درصد مي گيرند نقش تعيين كننده اي دارند، اما در مورد نشانه ها مي توانم بگويم كه يك مسئله فني است و با تجربه فراوان به دست مي آيد، اما آنچه كه معمولا مورد توجه كارشناسان قرار مي گيرد، وجود درخت هاي خيلي قديمي با قطر زياد است، همچنين سرچشمه ها، درخت هاي تك و ناياب مثل سپيدارها، تپه هاي دست پر كه شكل و رنگ و موقعيتشان با تپه هاي طبيعي فرق مي كند.
سنگ هاي قديمي منقش مثل سنگ قبرها، سنگ هاي ورودي غارها يا سنگ هايي كه براي پي ساختمان هاي قديمي كاربرد داشته. وجود زغال يا خاكستر، استخوان هاي زيرخاك و همچنين خاك رس كه نشان مي دهد آنجا ساخت اشياي سفالي رواج داشته .
از آنجايي كه حفر يك تپه براي يك گروه حفار كه قرار است شبانه و مخفيانه كار كنند، امكان دارد هفته ها به طول بينجامد، به جاي كندن كل تپه، بخشي از آن با توجه به علائم جانبي حفر مي شود. پنجه طلا در اين زمينه مي گويد:
معمولا جهت غروب يا طلوع خورشيد حفر مي شود، اگر سنگ بزرگي بالاي تپه باشد از بالا به سمت پايين چاه زده مي شود كه معمولا به هواكش ها برخورد مي كنند، همچنين وجود يك چشمه يا تك درخت مي تواند جهت حفاري را تغيير دهد. بايد عرض كنم كه 99 درصد اين شكل از حفاري ها هيچ سودي ندارد و حفاران را به سرمنزل مقصود نمي رساند، چون بسياري از تپه هاي دست پر ، پيش از اين، محل ديده باني يا محل عبادت بوده كه حفاريشان نتيجه اي در برندارد .
اپيزود سوم؛ نسخه خواني
روش ديگري هم ميان حفاران و كارشناسان براي دستيابي به گنجينه وجود دارد كه مطمئن تر از روش اول به نظر مي رسد و آن روش نسخه اي است. پنجه طلا در اين زمينه هم يك كارشناس كاركشته است:
ما دو جور نسخه داريم؛ شاهي و وزيري. لازم به ذكر است كه نسخه هاي وزيري معتبرتر از نسخه هاي شاهي هستند، چرا كه معمولا وزيران پس از آنكه شاه دستور به مخفي كردن گنجينه ها مي داد و نسخه آن را با اطلاع وزير تهيه مي كرد، وزيران جاي دفينه ها را تغيير مي دادند و نسخه ديگري به شكل مخفيانه مي نوشتند كه قاعدتا اعتبار بيشتري دارد. اين نسخه ها را بر اساس مهر و امضا مي توان تشخيص داد كه شاهي هستند يا وزيري، البته ما دو نوع ديگر نسخه داريم كه تقلبي هستند؛ يكي نسخه هايي كه توسط جاعلان نسخه روي پوست بز نوشته شده و براي آنكه كهنه به نظر برسد، دو هفته در آهك خوابانده مي شود. ما اين نسخه ها را با گازوئيل امتحان مي كرديم كه ببينيم واقعي هستند يا تقلبي، چون نسخه هاي تقلبي با گازوئيل تازه مي شوند. دوم نسخه هايي هستند كه توسط مرتاض هاي هندي يا نمونه هاي ايراني آنها نوشته مي شوند، آنها اعتقاد دارند زيرزمين، موكلي در خدمتشان است كه جاي دفينه را نشانشان مي دهد، اما طلسم دفينه به نام خود آنها شكسته نمي شود. نسخه ها بين 300 تا 500 هزار تومان خريد و فروش مي شوند و بايد بگويم كه باز 99 درصد آنها تقلبي هستند، چون نسخه هاي واقعي، داخل گنجينه هاي واقعي هستند. در واقع نسخه گنج بعدي را مي توان درون گنج هاي واقعي كشف شده پيدا كرد كه بازگشايي رموز آنها هم كار هر كسي نيست.
يك دسته از نسخه ها هم هستند كه به صورت شعر با رمز حروف ابجد و با خط كوفي بي نقطه نزد برخي افراد پيدا مي شود. نسخه هايي كه نسل به نسل منتقل شده و حالا به صورت اسناد با ارزش دست خانواده هاست .
حفاران اعتقاد دارند هر دفينه يك طلسم دارد، اينكه واقعا طلسم در مفهوم علمي چيست بماند، اما اكنون از اين اصطلاح، حفاران بهره هاي فراوان مي برند. انواع طلسم ها را مي توان به طلسم مار، اژدها، ماهي، گربه و سوسمار تقسيم كرد.
طلسم ماهي حس جاري شدن سيل را براي حفاران تداعي خواهد كرد يا افتادن در چاه، طلسم گربه به معناي از ما بهتران يا محافظي است كه در غياب صاحب گنج، تا 5 هزار سال از آن حفاظت خواهد كرد و...
برخي از دارندگان دستگاه هاي گنج ياب پس از حفاري هاي طولاني توسط افراد بومي و اطمينان از اينكه دفينه ديگر در يك متري قرار دارد با اعلام اينكه گنج داراي طلسم سوسمار بوده و اين طلسم چهارشنبه خواهد شكست، حفاران را از كار منع كرده تا شبي ديگر در فرصتي مناسب به ربودن و انتقال آن مبادرت ورزند و انواع و اقسام كلاهبرداري ها كه گاه منجر به تهديد با سلاح گرم يا كشته شدن افراد نيز خواهد انجاميد.
اپيزود آخر؛ حرف آخر
اينكه چگونه سرمايه هاي ملي كشور توسط سوداگران قاچاق عتيقه در بازارهاي جهاني به حراج گذاشته مي شود، بماند. در اين پروسه كه آميزه اي از خرافه و طمع است، حلقه هاي مفقوده بسياري مي توان يافت كه بازگشايي از راز هر يك كار ما نيست، اما اجازه دهيد يك پيشنهاد منطقي از آقاي پنجه طلا پايان بخش نوشته ما باشد:
در برخي كشورها دولت روي دفينه هايي كه به شكل اتفاقي يا برنامه ريزي شده توسط افراد استخراج مي شود و همچنين عتيقه هاي خانوادگي كه باز اسناد ملي و سرمايه ملي تلقي مي شوند، قيمت گذاري كرده و بنا به ارزش آن شي ء، مبلغي را به افراد پرداخت مي كند، حتي گاه تا دو برابر قيمت يك شيء كه اين سياست مي تواند بخوبي جلوي خروج و قاچاق سرمايه هاي تاريخي و فرهنگي كشور را بگيرد .
قانون مبارزه با قاچاق عتيقه
در راستاي اهداف قوانين و مقررات موضوعه از جهت حفظ و حمايت از ذخاير ارزشمند وجلوگيري از غارت و صدور بي رويه اشياي عتيقه به خارج از كشور، كارشناسان پيشنهاد مي كنند تا باتوجه به اينكه در سر فصل هاي ديگر بزه قاچاق مانند قاچاق موادمخدر، اسلحه و مهمات، خاوريار و... ارتكاب اعمالي از قبيل وارد كردن، صادركردن، تهيه وعرضه، خريد وفروش، حمل ونگهداري و اختفاي غيرقانوني در يك رديف قرارگرفته و عنوان قاچاق را به خود اختصاص داده اند، در خصوص اشياي عتيقه نيز، علاوه بر خارج كردن غير قانوني از كشور، ارتكاب اعمال مجرمانه ديگر مانند خريد، فروش، حمل، نگهداري و اختفا نيز قاچاق تلقي شود.