يكشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۴
وسايلي كه نمي توانيم نو بخريم
از ساعت پاندول دار تا كفش پاشنه تخم مرغي
002490.jpg
عكس:علي اكبر شير ژيان
الهام اناري
در خياباني كه غربي ترين نقطه تهران را به شرقي ترين محدوده آن وصل مي كند، يك كوچه و يك خيابان هست كه گاهي مي تواند نيازهاي برآورده نشده هر كسي را برآورده كند.
اگر از غرب خيابان انقلاب به شرق برويد، هنوز به ميدان امام حسين(ع) نرسيده، مي توانيد به راست بپيچيد. اگر سوار تاكسي هستيد، بگوييد سر مازندران نگه دارد؛ جذابيتي هست كه قابل مقايسه با خريد از يك فروشگاه در يك پاساژ معروف نيست. هيچ چيزي را نمي توانيد در نگاه اول ببينيد. هيچ نيست، اما همه چيز هست. شلوغ و درهم، اما ساكت.
بايد حوصله كني؛ با يك بار رفتن، كاري از پيش نمي بري. اگر بداني چه مي خواهي، وضع بهتر مي شود. بايد گشت. براي پيدا كردن كالاهاي دلچسب و مناسب در سمساري ها بايد چشم هايتان را بيشتر از وقتي كه براي خريد به پاساژهاي پرزرق و برق مي رويد باز كنيد. شايد لازم باشد همين 300-200 متر خيابان را چند بار با حوصله برويد و برگرديد. در اين شلوغي آرام بايد آنقدر ريزبين و با حوصله باشيد تا آخر سر با دست پر به خانه برگرديد.
اگر اينگونه به حوالي ميدان امام حسين(ع) برويد، همان حسي را پيدا مي كنيد كه وقتي از زير خاك جنسي قديمي و عتيقه را يافته ايد. اما اينجا تپه اي باستاني نيست. عتيقه اي هم در كار نيست. خياباني كوتاه در منطقه 13 شهرداري تهران است كه مي توانيد جنسي دلخواه را بعد از آنكه از آب و گل گذشته به دست آوريد و بخريد.
خياباني پر از دست دوم فروشي و سمساري يا به قول قديمي ها امانت فروشي. اين خيابان هميشه شلوغ و پررفت و آمد است؛ دستفروشان و دوره گردها كه لباس هاي نو و كهنه و لوازم بهداشتي مي فروشند، افرادي كه در ايستگاه ها و صف هاي طولاني اتوبوس و ميني بوس منتظر ايستاده اند، متكدياني كه دست به سوي مردم دراز كرده اند، كارگران شهرستاني كه منتظر كار هستند و البته مغازه هاي سمساري.
سرتاسر اين خيابان در قرق سمساري هاست. قديمي هاي محل مي گويند اينجا از قديم بورس مبلمان بوده و اكثر مغازه دارها محصولات چوبي مي فروختند كه اغلب دست دوم بود، اما بعدها بعضي مغازه ها محصولات نو را جايگزين كردند، به همين دليل در اين منطقه، مبل فروشي نو و دست دوم زياد است.
مغازه هاي اينجا پر از تير و تخته است، اگر حوصله اي باشد اجناس تقريبا نو و به درد بخور هم پيدا مي شود.
انواع و اقسام مبل هاي راحتي، ساعت هاي پاندول دار، لوستر و چراغ هاي قديمي، ميز تلويزيون، ميز تحرير، لوازم برقي و... هر يك مشتري خاص خود را دارد.
در سمساري هاي اين خيابان به قولي از شير مرغ تا جان آدميزاد يافت مي شود. راديوي قديمي، ميز كنسول، كاسه، بشقاب، سماور، كمد، لوستر، گرامافون و... .
بسته به اينكه خريدار چه جنسي باشيد، براي خريد بايد مقادير مختلفي پول همرا خود ببريد. از بشقاب هاي دستي چند هزار توماني تا مبل هاي چندصد هزار توماني همه چيز پيدا مي شود. آنچه مسلم است اينكه قيمت ها از انواع مشابه نو موجود در بازار پايين تر است، اما بسته به اينكه جنس و كالاي مورد نظر چقدر كار كرده و چقدر نو و تميز است، قيمت ها بالا و پايين مي شود. به عنوان مثال شما مي خواهيد يك دست مبل بخريد و مي دانيد قيمت يك دست نو همين مبلمان در مغازه 400 هزار تومان است، شما همين مبل را در يك سمساري، احتمالا از 80 تا 250هزار تومان پيدا مي كنيد. هر چه مبل ها نو و تميزتر باشد، قيمت ها به نرخ هاي انواع نو موجود در مغازه ها نزديك تر مي شود، البته اين را هم بدانيد كه جاي چانه زدن هم هست، به هر حال اگر جنسي را بپسنديد، مي توانيد با يك قيمت توافقي آن را خريداري كنيد.
بعضي از مغازه داران اين خيابان كار خود را به طور سيار و با يك وانت شروع كرده اند؛ يعني خريد و فروش اجناس دست دوم با وانت.
در اين خيابان، حتي لباس و كفش دست دوم هم خريدو فروش مي شود؛ لباس هايي كه در بقچه هاي بزرگ و كفش هايي كه در گوني ريخته شده اند؛ لباس و كفش هايي كه مي توانند انتقال دهنده انواع بيماري هاي پوستي باشند. اين را حداقل از پايين بودن سطح بهداشت اين خيابان، مي توان حدس زد. جوي ها پر از زباله است، اگر دقت كنيد براحتي موش ها را در جوي مي بينيد، اما
رفت و آمدكنندگان به اين خيابان چه كساني هستند؟
برخي از همشهري هاي ما وقتي عمر مفيد وسايل شان به پايان رسيد و به قولي فرسوده مي شوند،  اقدام به فروش آنها مي كنند، بعضي هم بنا به دلايلي مثل مسافرت به قصد اقامت در شهر يا كشور ديگر، تعويض خانه و تهيه خانه اي بزرگتر يا كوچك تر، چوب حراج به لوازم منزل خود زده و آنها را به سمساري ها پيشكش مي كنند.
بعضي هم كه خواستار تنوع هستند و لوازم منزل به قولي دلشان را زده، آنها را مي فروشند و انواع نو را جايگزين مي كنند و البته در اين ميان كساني هستند كه بنا به مشكلات مالي، مجبور به فروش لوازم منزل مي شوند.
البته ميان سمساري ها نيز درجه بندي وجود دارد، يعني سمساري هاي سرمايه دار، مرفه و كم بضاعت.
اما سمساري هاي خيابان مازندران از نوع سمساري هاي متوسط هستند، به همين دليل مشتريانشان هم بيشتر از طبقه متوسط جامعه هستند. سمساري هاي اين خيابان از كيفيت اجناس خود دفاع مي كنند، اجناس خود را در حد نو و گاه داراي كيفيتي به مراتب بالاتر از اقلام نو اجناس بازار مي دانند. مي گويند ارزاني قيمت اجناس شان به اقتصاد خانواده كمك كرده و در عين حال نيازشان را رفع مي كند.
قيمت اجناس مختلف در اين سمساري ها بين 20 تا 60 درصد با انواع نو موجود در بازار متفاوت است.
آنها تا جايي كه بتوانند ارزان مي خرند و تا جايي كه بشود، گران مي فروشند.
اگر هم با اعتراض بگوييد كه چرا جنسي را كه ديروز از من با اين قيمت خريده ايد، امروز با حدود دو برابر مي فروشيد، افزايش قيمت را با هزينه تعمير و مرمت اجناس، هزينه حمل و نقل، حقوق شاگرد مغازه و اجاره مغازه توجيه مي كنند.
البته از حق نگذريم، گاه تعمير و مرمتي كه آنها روي اجناس انجام مي دهند واقعا لازم است؛ كاري كه خريدار احتمالا وقت و حوصله انجام آن را ندارد و ترجيح مي دهد جنس را آماده خريداري و استفاده كند.
مغازه داران اين خيابان از كسادي كارشان مي گويند و اينكه پايين آمدن قدرت خريد مردم روي شغل آنها هم تاثير گذاشته است.مي گويند آنهايي كه سرمايه و انبار دارند، اجناس را انبار مي كنند و هر وقت بخواهند، مي فروشند.زمان رونق كار سمساري ها،  دو ماه آخر زمستان است و زمان ركود كارشان دو ماه اول سال.
اما مشتري اين سمساري ها اكثرا از طبقه متوسط و پايين جامعه هستند. عده اي كه توان مالي خريد اجناس نو را ندارند، وقتي ضعف مالي و مشكل اقتصادي مانعشان مي شود، جذب وسايل سمساري ها مي شوند. اما در مجموع كساني كه از نظر مالي در وضعيت نه چندان مطلوب به سر مي برند، مشتري سمساري هاي اين منطقه هستند.
گشت وگذار در خيابان مازندران حوصله مي خواهد، اگر روزي گذرتان به اينجا افتاد خوب جست وجو كنيد، به احتمال زياد وسيله موردنظرتان را پيدا مي كنيد.

موزه اسقاطي هاي شهر
سمسارها معتقدند مردم تصور غلطي از شغل آنها در ذهن دارند.آنها مي گويند اگر ما نبوديم، شما مجبور مي شديد كالاهاي دست دوم خود را به قيمت پايين بفروشيد. خريد و فروش دست دوم ها و وسايل مستهلك نه تنها در مورد لوازم منزل و لباس، بلكه در مورد همه وسايل وجود دارد.
نمونه ديگر آن، ماشين ها هستند مثل وسايل نقليه خارج از رده و فرسوده كه د ركشور ما خريد و فروش مي شوند. به هر حال اين پديده شاخص عقب افتادگي است.

معامله منصفانه
002484.jpg
سمسارها هم مثل هر صنف ديگري، مرفه و متوسط و كم بضاعت دارند. اگر گذرتان به خيابان هاي بالاي شهر افتاد، به مغازه ها توجه كنيد؛ مطمئنا سمساري ها را تشخيص نمي دهيد، چون تصوري كه از سمساري در ذهن شماست، احتمالا مغازه اي شلوغ با انواع و اقسام كالاها و اجناسي است كه غبار كهنگي رويشان نشسته، اما داستان سمساري هاي بالاي شهر چيز ديگري است؛ آنها بيشتر به لوكس فروشي ها شبيهند.
اگر وارد يكي از آنها شديد و يخچال سايدباي سايد (يا به قول فرهنگستان زبان فارسي هم بر ) ديديد، تعجب نكنيد.
با احتياط از قيمت ها بپرسيد؛ احتمالا آقاي سمسار يخچال سايدباي سايد را حدود يك ميليون تومان مي فروشد و مي گويد نمونه مشابه نو آن در بازار بيش از 2 ميليون تومان قيمت دارد.
كمي دقت كنيد؛ احتمالا مبل هاي زيبا و تقريبا نو را هم مي بينيد. آنها هم ممكن است تا 500 هزار تومان قيمت داشته باشند؛ مبل هايي كه وقتي نو بودند، صاحبان اوليه، آن را بين 2 تا 3 ميليون خريده اند. مرفه نشين ها گاه به دليل مسافرت خارج از كشور يا تغيير دكوراسيون، اجناس منزل را حراج مي كنند. اين زمان فرصت مناسبي براي كاروكاسبي سمسارهاست.
فروشنده ها اجناس خود را براحتي به سمسار نمي فروشند، چون پول زيادي براي خريد آنها داده اند.
اما در مناطق پايين شهر، خبرهاي ديگري است؛ يخچال ها بين 10 تا 50 هزار تومان خريد و فروش مي شود، فرش ها از 5 تا 70 هزار تومان و .
كمتر اتفاق مي افتد كه در مناطق متوسط، يك دست مبل تا 200 هزار تومان توسط سمسار خريداري شود.
بالاشهري ها دكور منزل را عوض مي كنند و مبل ها را مي فروشند. پايين شهري ها فرش هاي كهنه و پاره خود را به سمساري مي برند و چرخه خريد و فروش همچنان ادامه دارد.
شب عيد، زمان خوبي براي كاسبي سمساري هاست.
آنها تلاش مي كنند اجناس را ارزان بخرند و فروشنده ها هم مي خواهند با گران ترين قيمت ممكن كالا را به سمسار بدهند.
راستي اگر خواستيد بدون واسطه، كالاي دست دوم بخريد يا بفروشيد، مي توانيد به بخش آگهي هاي روزنامه مراجعه كنيد.
حذف واسطه، معامله شما را منصفانه تر مي كند.

چرخه توليد آسيب مي بيند
002487.jpg
روي آوردن به خريد و فروش اجناس دست دوم تقريبا در همه كشورها ديده مي شود؛ البته اين مسئله شدت و ضعف دارد، يعني هرچه كشوري فقيرتر شده، درآمد سرانه مردم كاهش يافته و توان خريد اجناس نو پايين بيايد، روي آوردن به
دست دوم ها بيشتر مي شود. از نظر دكتر امان ا... قرايي مقدم كشورهاي آسياي جنوب شرقي، افغانستان، پاكستان، هند و سودان از اين دسته اند.البته منظور از اجناس دست دوم، عتيقه جات نيست، بلكه لوازم منزل كهنه شده يا لباس هايي است كه عمدتا از خارج مرزها به كشورها وارد شده و انواع و اقسام امراض را با خود همراه مي كنند. فقر اقتصادي، افراد را به خريد اجناس دست دوم نامناسب ترغيب مي كند. مردم كم بضاعتي كه نمي خواهند در جامعه احساس كمبود كنند در نتيجه از برخي ارزش ها و هنجارهاي جامعه چشم پوشي مي كنند. هرچه دست دوم فروشي ها بيشتر باشند، شاخص فقر و عقب افتادگي آن جامعه بالاتر و اختلاف طبقاتي در جامعه بيشتر است.
نمود اين مسئله مثالي است كه مي گويد عده اي از سيري مي ميرند و عده اي از گرسنگي. ابعاد فرهنگي ورود مردم به خريد و فروش اجناس دست دوم نيز زياد است، زيرا با اين كار در ارزش هاي نهادينه شده در جامعه خلل وارد مي شود و فرو ريختگي فرهنگي مخصوصا در بين جوانان و طبقات پايين جامعه نمايان مي شود. اين مسئله ابعاد اقتصادي نيز دارد، از آن جهت كه بسياري از اجناس و كالاها دور ريخته و نابود نمي شوند.
استفاده از دست دوم ها خوب است، اما ضرر بسيار بزرگتر از اين كار، آنجا نمايان مي شود كه نيروي كار شاغل در بازار بيكار مي شوند، يعني به چرخه توليد، آسيب مي رسد. وقتي مردم از دست دوم فروشي ها خريد مي كنند نياز به توليد آن كالا در بازار كمتر مي شود.
تئوري جامعه شناسي تضاد مي گويد در شهر يك حالت تنازع بقا وجود دارد. اين تئوري در اين بحث عينيت دارد. تا وقتي كالايي قابل استفاده است، صاحبش از آن استفاده مي كند، بعد آن را به سمساري ها مي فروشد، فقيرترها آن كالا را از سمساري  خريده و استفاده مي كنند، بعد از اينكه كالا بيشتر مستهلك شد آن را كنار خيابان مي گذارند و عده اي كه باز هم فقيرتر هستند آن را از كنار خيابان جمع مي كنند.
در كشورهاي توسعه يافته، وقتي فرد احساس مي كند ديگر نمي خواهد از وسيله اي كه دارد استفاده كند آن را كنار خيابان مي گذارد و كساني كه نياز دارند آن را بر مي دارند، ولي در كشورهايي نظير كشور ما ، چون سطح درآمد پايين است، فرد ترجيح مي دهد وسيله اش را بفروشد تا اينكه آن را كنار خيابان بگذارد.

برداشت دوم
واسطه گري يا خدمت
002481.jpg
سمسارها در دسته واسطه گران قرار مي گيرند؛ واسطه گراني كه نشان از اقتصاد بيمار كشور دارند و تعدادشان روز به روز در حال افزايش بوده و از مرز۲ميليون گذشته است. اما آيا شهرما نيازي به اين واسطه گران دارد؟ چه چيز باعث شده تا فروشنده و خريدار از هم بي خبر باشند؟ رشد روزافزون واسطه گري با كدامين پشتوانه صورت مي گيرد؟ در اين ميان نوعي اختلاف طبقاتي و دوگانگي بين دسته خريدار و فروشنده اجناس دست دوم به چشم مي خورد. گروهي از خانواده هاي ثروتمند كه در رفاه و آسايش كامل به سر مي برند، هرچند وقت
يك بار اجناس خود را حراج كرده و به برخي سمساري هاي خاص مي فروشند. از سوي ديگر در ميان فروشندگان، افراد درمانده اي هستند كه مشكلات زندگي و فقر شديد، آنها را مجبور به فروش اجناس منزل كرده و خريدار اجناس آنها، سمساري هاي خرده پا هستند. معمولا سمساري ها از بي اطلاعي فروشنده و خريدار از قيمت واقعي اجناس،
سوء استفاده كرده و در اين ميان سود خوبي به جيب مي زنند. به هر حال واسطه گران خرده پا، سهمي در توليد ندارند، اما درآمدشان از كارگران و برخي توليد كنندگان بيشتر است. واسطه گري فعاليتي اقتصادي است؛ فعاليتي كه از چرخه اقتصاد فراتر رفته و حتي بر توليد اثر گذاشته است؛ نبض بازار در دست واسطه گران صنوف مختلف است. حال آيا مردم مجبورند واسطه ها را بپذيرند، واسطه گراني كه در هر صنف باعث ضرر و زيان فروشنده و خريدار مي شوند؟ در اين ميان راه حل چيست؟
در كشورهاي پيشرفته، دولت ها از انواع بازارهايي كه مردم به طور مستقيم در آن نقش فعال دارند، حمايت مي كنند. در كشور ما هم، شايد جمعه بازارها بتوانند فاصله خريدار و فروشنده را كم كنند. اگر هر محله اي يك جمعه بازار داشت، رفاه نسبي براي اهالي محل به وجود مي آمد، خريدار و فروشنده در ارتباط مستقيم با يكديگر قرار مي گرفتند و سر قيمت توافق مي كردند. شايد يك روز سمساري هاي شهر ما هم جاي خود را به واحدهاي كوچك توليدي يا خدماتي دادند.

بازار سياه
لزوم كاربرد كاغذ خريد
كاغذ خريد كالا، وسيله اي است كه اگرچه هنگام خريد و فروش هاي قانوني ردوبدل مي شود، به نظر مي رسد كاربرد اصلي خود را از دست داده است. كاركرد اين برگه كه حقانيت مالكيت را نشان مي دهد، بايستي هنگام فروش نيز همراه فروشنده باشد تا در تنظيم كاغذ خريد جديد، مورد استفاده قرار گيرد.
امروزه تنها در معامله اشيا و كالاهاي گرانقيمت شاهد اهميت اين نوع اسناد هستيم. يكي از مشكلات ناشي از خريد و فروش كالاهاي دست دوم، ورود اشيا و كالاهاي مسروقه به چرخه معاملات در سمساري ها و دست دوم فروشي هاست كه اين حرفه را با دردسرها و گرفتاري هايي روبه رو ساخته است. از سوي ديگر مالباختگان نيز هيچ دستاويزي براي يافتن اموال مسروقه و اثبات مالكيت ندارند.بنابراين تنها راهكاري كه براي جلوگيري از خريد و فروش اشياي مسروقه وجود دارد، الزام شهروندان به اخذ و ارائه كاغذ خريد هنگام خريد و فروش كالاست. در اين راستا، سمساري ها نيز تنها در صورت رويت كاغذ خريد، مجاز به خريداري اشيا و لوازم مي شوند.
اگرچه نيروي انتظامي طرحي را براي تسهيل شناسايي اموال ارائه داد كه طي آن مردم مي توانند براي هر يك از كالاهاي خود شماره سريالي دريافت كنند تا پيگيري آنها پس از سرقت مقدور باشد، حجم وسيع كالاهاي بازرگاني شده در انبارهاي اين نيرو، نشان از اطلاع رساني نامناسب براي اين راهكار دارد. كالاهاي مذكور پس از چندي به مزايده گذاشته مي شوند؛ اين در حاليست كه چنين اقداماتي تاثير بسزايي در كاهش آمار سرقت و ساير ناهنجاري هاي اجتماعي دارد.

يادداشت
آن وقت كه به اندازه پول نداريم
002493.jpg
سينا قنبرپور - حتما شما هم ديده ايد كه در خيلي از خانواده ها، لباس بچه هاي بزرگتر به فرزندان كوچكتر مي رسد. مراقبت حين استفاده و جنس مرغوب آن لباس ها يا حتي برخي كالاها، سبب شده تا همه بچه هاي خانواده، آنها كه حتي يك نسل با برادران و خواهران خود فاصله دارند، از آن استفاده كنند. اين وضع در عين حال كه مي تواند به اقتصاد خانواده كمك كند، اگر به ظرافت به اجرا در نيايد، مي تواند به عنوان يك آسيب شناخته شود، چرا كه اگر فرزند كوچكتر خانواده فقط از اجناس و لباس هاي برادران و خواهران بزرگتر خود استفاده كند و ديگر رنگ لباس و كالاي نو به خود نبيند اين حس در او شكل مي گيرد كه خانواده براي او قدر و منزلت كافي قائل نيست، اما اگر همين كار بدرستي و در كنار خريد اجناس و لباس نو صورت بگيرد، مي تواند كاركرد اقتصادي اش را به خوبي نمايان كند. به هر حال اين مسئله قابل لمس است كه در هر جامعه اي توان اقتصادي همه شهروندان و اعضاي آن جامعه يكسان نيست. در اين ميان لوازم و ابزاري حياتي و نياز به آنها ضروري مي نمايد.
ضرورتي كه اگر بدرستي و در زمان خود پاسخ داده نشود، مي تواند تبعات ناخوشايندي در پي داشته باشد.
در كشورهاي توسعه يافته كه چرخه توليد و درآمد مردم متناسب با هم و عدالت اجتماعي نيز چارچوب خود را پيدا كرده است، با به روي كارآمدن وسيله اي انواع مشابه آن با قيمت هاي كمتر به فروش رسيده يا حراج مي شوند. گاهي اين موضوع تابع مد مي شود؛ به عبارتي وقتي فصل مد يك لباس يا وسيله اي تمام شد با كاهش چشمگيري در قيمت به فروش مي رسد و اين شرايط امكان مي دهد تا ديگراني كه توان خريد كالا در زمان مطرح بودن و
به روز بودنش را نداشته اند، آن را تهيه و استفاده كنند. اين وضع در كشور ما به وجود نيامده يا نهادينه نشده است. اما از قديم الايام سمسارها و امانت فروشي ها بوده اند تا اجناسي كه عده اي از مردم ديگر به آن نياز نداشته اند را به ديگراني كه لازم دارند به فروش برسانند. شما هم حتما به شرايطي برخورده ايد كه نياز به كالايي داشته ايد كه در همان زمان، اماكن خريد نو آن يا همان دست اولش را نداشته ايد. اينك كه بحث خودروهاي فرسوده مطرح است مي بينيم كه چه تعداد از همشهريانمان هستند كه توان نو كردن خودرو خود را نداشته اند و اينك مجبورند تن به شرايط خودروسازان بدهند! درهمين حال هستند بسياري كه توان خريديك دستگاه پيكان ، پرايد، پژو يا... نو را ندارند و مي روند يك دست دوم يا حتي دست سومش را مي خرند. در اين ميان هستند كساني كه حاضر مي شوند يك خودرو تصادفي بخرند و با تعمير و درست كردن آن، از داشتن خودرو و مزايايش بهره مند شوند.
شايد اين وضع ناشي از اقتصاد بيمار ما و انحصارهاي بخش توليد باشد، اما به هر حال اين يك امكان است كه گاهي بتوانيم با مبلغي كمتر از رقم جنس دست اول، نيازمان را برآورده كنيم؛ اين جنس مي تواند يك وسيله خانگي برقي يا غيربرقي باشد. البته اين كار بايد باتوجه به شرايط كالاي دست دوم انجام گيرد و خريدار بايد بدرستي محاسبه كند كه دست به چه كاري مي زند. مثلا در بحث خريد لوازم يدكي خودرو، بسيار اتفاق افتاده كه از جاي جاي تهران وحتي ايران به ميدان شوش آمده اند تا يك قطعه ناياب خودرو دست دوم را پيدا كنند.اگر خريدار بتواند سلامت قطعه را هم در نظر بگيرد و اينطور نباشد كه كالاي معيوب يا غيرقابل استفاده ايمني تهيه كند، اين كار عاقلانه نيست.
پس باتوجه به شرايط امروز جامعه، سري به حوالي ميان امام حسين(ع) زدن يا به ميدان شوش رفتن يا... كار بدي نيست؛ به شرط آنكه سلامت و ايمني هم در نظر گرفته شود. در عين حال ضرورت ها هم تامين مي شوند و شايد شكل و روي وسيله خيلي تميز نباشد، اما كار من و شما را راه مي اندازد و مهم اين است كه كارمان زمين نماند! البته به شرط آنكه كالاي خوب خريداري شود تا به سادگي هم مستهلك نشود!

دخل و خرج
ايرانشهر
جهانشهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |