بنيامين صدر
دانشگاه تهران مجموعه اي از چند بنا نيست، يك نشانه است. هيچ ايراني وجود ندارد كه از دانشگاه سخن بگويد و سردر زيبا و خاطره انگيز دانشگاه تهران در ذهنش نقش نبندد، مگر آنكه هيچگاه اسكناس 50توماني نديده باشد!
روند اجراي طرح توسعه دانشگاه تهران كه قرار بود تا مهرماه سال 86 به پايان برسد، باكندي پيش مي رود و مديران اجرايي اين طرح، دلايل آن را تورم هر ساله بهاي مسكن و كمبود بودجه، تغيير وزير اقتصاد و دارايي و نبود همكاري بين بخشي مي دانند.
دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشكي بايد از شمال تا بلوار كشاورز، از غرب تا خيابان كارگر و از شرق تا خيابان وصال شيرازي گسترش يابد كه اين توسعه تاكنون از شمال با 75درصد و در غرب و شرق تنها با 10درصد تملك اراضي همراه بوده است.
اين در شرايطي است كه مسئولان دانشگاه تهران بارها براي خريد املاك موجود در محدوده طرح توسعه پرديس مركزي اين دانشگاه، باتوجه به نظر كارشناسان رسمي دادگستري كه با توافق مالكان نيز همراه است، اعلام آمادگي كرده اند.
از سوي ديگر، بسياري از مالكان هم در خصوص واگذاري املاك خود به شكلي عادلانه و باتوجه به قيمت واقعي آنها ابراز تمايل مي كنند. هرچند كه در اين ميان اعتراض هايي نيز از سوي برخي مالكان نسبت به قيمت گذاري هاي املاك واقع در طرح توسعه دانشگاه تهران وعلوم پزشكي به گوش مي رسد، اما به نظر مي رسد چنانچه اعتبار لازم براي اجراي اين طرح با ضمانت اجرايي مسئولان تامين شود، مشكل چنداني براي ادامه روند بهينه سازي فضاي دانشگاه وجود نخواهد داشت.
چنانچه طرح ساماندهي پرديس مركزي دانشگاه تهران سرانجام پايان پذيرد، وسعت اين دانشگاه كه نماد تحول مدرن آموزشي در ايران است دوبرابر مي شود، به طوري كه مساحت دانشگاه تهران از 21هكتار به 55 هكتار افزايش خواهد يافت.
طرح توسعه پرديس مركزي دانشگاه تهران با هدف ساماندهي زير بنايي آموزش و پژوهش، دستاوردهاي فرهنگي ، زيست محيطي و افزايش نقش زنان در تعادل جنسيتي ، بهبود امنيت و ايمني اجتماعي و با توجه به بافت قديمي دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف صورت مي گيرد . در حال حاضر در پرديس مركزي 22هزار دانشجو درس مي خوانند، تعداد ساير دانشجويان دانشگاه تهران نيز كه در ساختمان هاي بيرون از پرديس دانشگاه درس مي خوانند، نزديك به 10هزار دانشجوست.
براساس اطلاعات پايگاه اينترنتي دانشگاه تهران، اجراي طرح ساماندهي اين دانشگاه، مستلزم اعتباري 3هزار ميلياردريالي است كه دست كم 2هزار ميلياردريال آن صرف خريد و تمليك اراضي و ساختمان هاي محدوده طرح توسعه تازه مي شود.
پيشينه توسعه پرديس
سابقه طرح توسعه دانشگاه تهران به 7سال گذشته بازمي گردد و دولت، 200ميليون دلار بودجه، براي اجراي توسعه دانشگاه تهران، مصوب كرده كه تاكنون براي اجراي فاز نخست پروژه، در حدود۱۵۰ميلياردتومان بودجه دريافت شده است.
اين درحالي است كه فرجي دانا - رئيس دانشگاه تهران- از پايان يافتن فاز نخست طرح توسعه دانشگاه تهران تا پايان امسال خبر مي دهد و معتقد است كه اين طرح در سال 86 مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
با پايان طرح توسعه دانشگاه، 200هزار مترمربع فضاي جديد آموزشي و پژوهشي به فضاي آموزش و پژوهشي دانشگاه افزوده خواهد شد.
از سوي ديگر و به گفته محمدرضا بهبهاني- مدير اجرايي طرح توسعه دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشكي- در حال حاضر بودجه 200 ميليون دلاري مصوب دولت در سال 83 در سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور است و دانشگاه تهران به دنبال تدوين آئين نامه اجرايي اين طرح است. بهبهاني ادامه مي دهد كه به منظور تسريع اين روند، دانشگاه تهران پيشنهادي مبني بر بازپرداخت وام از سوي دولت ارائه كرد كه دولت بودجه اي را كه هر ساله براي اين طرح پيش بيني كرده، به صورت بازپرداخت وام ارائه دهد؛ يعني دانشگاه مبلغ كلاني را به صورت وام ارزي براي اجراي طرح تملك دريافت كند و دولت در 10 تا۱۵ سال، اين مبلغ را با يك سود متعارف پرداخت كند.
او با اشاره به تصويب طرح پيشنهادي دانشگاه در هيات دولت و مجلس، گفت: در حال حاضر به دنبال تدوين آئين نامه اجرايي بودجه اختصاص يافته هستيم و اميدواريم كه وزارت اقتصاد و دارايي و سازمان مديريت، همكاري لازم را با ما داشته باشند. اين در شرايطي است كه سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور نيز اين موضوع را منوط به انجام مطالعات بيشتر كرده است.
دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر كشور، نماد آموزش عالي و ميراث بسياري از استادان و پدران علم ايران است و از آنجايي كه دانشگاه تهران از جمله بناهاي قديمي تهران با پيشينه اي فرهنگي است، بنابراين طرح توسعه آن نيز بايد علاوه بر دارا بودن ساختار نوين و تجهيزات امروزي، نما و شكل قديمي خود را حفظ كند .
نقشه فاز نخست اين طرح هم اكنون به صورت شماتيك از سوي مشاوران معماري براي آشنايي معماران جهان با طرح مورد نظر دانشگاه تهران، تهيه شده و در كتابخانه مركزي اين دانشگاه نگهداري مي شود.
بارقه هاي اميد
پيش از دانشگاه تهران اگر تصويري از دانشگاه در اذهان نقش مي بست، همان دانشگاه جندي شاپور عهد ساساني بود و سپس دارالفنون كه دانشگاه نبود اما هسته اصلي دانشگاه را در خود داشت، چون از جنس مدرسه هاي ديني و سنتي ايران نبود.
مدرسه اي مدرن بود كه در آن پزشكي، مهندسي و ادبيات و زبان خارجي به شيوه اي نوين آموخته مي شد و مي توان تنها از آن به عنوان يك دانشكده نام برد، اما دانشگاه تهران، مهمترين بناي نوساز ايران است كه به عنوان نخستين دانشگاه مدرن كشور در پانزدهم بهمن ماه سال 1313 به طور رسمي گشايش يافت. نخستين دانشگاه ايران به شيوه اي نوين پايه گذاري شد و به پيروي از دانشگاه هاي امروزي مغرب زمين شكل گرفت.
علي اصغر حكمت - نخستين رئيس دانشگاه تهران- در گزارشي مي گويد كه در اواخر بهمن 1312 در نشست هيات وزيران از آبادي تهران و شكوه بناها سخن مي رفت. تهران بسيار نو شده بود و هر يك از وزيران سخني در اين باب مي گفتند. حكمت نيز در اين جلسه گفته است كه در آبادي و شكوه پايتخت، البته شكي نيست، اما نقصي دارد و آن اين است كه شهر، دانشگاه ندارد.
پاسخ آمد كه بسيار خب، مي سازيم و چنين شد كه سنگ بناي دانشگاه تهران گذاشته شد.
در نشست بعدي هيات وزيران، 250 هزارتومان بودجه براي راه اندازي دانشگاه تصويب شد. سال بعد اين بودجه به يك ميليون تومان رسيد و دانشگاه گشايش يافت.
نام ها و نشانه ها
نام دانشگاه و دانشكده را هم كميسيوني كه براي طرح ريزي دانشگاه تشكيل شده بود، به جاي معادل لاتين آن يعني يونيورسيتي و فكولته برگزيد. همين كميسيون بود كه قانون دانشگاه را نوشت و سازمان دانشكده هاي شش گانه را به وجود آورد؛ شش گانه، براي اينكه در آغاز براي دانشگاه تهران، شش دانشكده در نظر گرفته شده بود. دانشكده پزشكي، دانشكده علوم، دانشكده حقوق، دانشكده ادبيات، دانشكده معقول و منقول كه بعدها به دانشكده الهيات تغيير نام داد و در اراضي عباس آباد جاي گرفت. اين دانشكده ها در شش زاويه محوطه دانشگاه تهران ساخته شدند و بعدها بر تعداد دانشكده ها اضافه شد و به 18 17 عدد رسيد. طرح ساختمان دانشگاه نيز به آندره گدار فرانسوي سپرده شد كه رئيس كل باستان شناسي و رئيس موزه ايران باستان بود.
او همان كسي است كه غير از پرديس دانشگاه تهران، موزه ايران باستان را در تهران به يادگار نهاده و طرح دانشكده پزشكي و حقوق و علوم سياسي هم از اوست.
در اين كشاكش كساني كه براي زمين دانشگاه مطالعه كرده بودند، بين اراضي بهجت آباد و جلاليه كه در آن روزگار باغ بود و از دود و آهن قراضه در آن خبري نبود، مردد مانده بودند تا اينكه سرانجام اراضي جلاليه را به قيمت متري 5 ريال به 100 هزار تومان خريدند و براساس نقشه گدار فرانسوي خيابان كشي كردند و در كنار خيابان ها درخت چنار كاشتند و جاي دانشكده ها را معلوم كردند تا پرديس دانشگاه تهران شكل بگيرد؛ درست همين محدوده اي كه امروز براي ما به يادگار مانده با چند تغيير و دستكاري كه بعدها صورت گرفت؛ از جمله مسجد دانشگاه تهران با آن گلدسته هاي زيبايش، كتابخانه اي با آن شكوه و بزرگي و زمين فوتبالي كه پس از پيروزي انقلاب به مكان سرپوشيده اي براي نماز جمعه تبديل شد.
اعتبار ملي
از همه چيز سخن گفتيم، جز همان تصويري كه روي اسكناس هاي 50 توماني نقش بسته، سردر زيباي دانشگاه تهران كه يادآور روزهاي تلخ و شيرين گذشته است و در گذر زمان هر چند كه غبارآلود به نظر مي رسد، اما همچنان نماد پويايي نسل هايي است كه بعدها دانشگاه هاي ديگر ايران را ساختند. اين سردر در سال تحصيلي 46 45 با طرحي از كورش فرزامي كه دانشجوي جوان همان دوره بود با 24 هزار و 500 تومان بنا شد؛ سردري كه هم جسم دارد و هم روح. مي گويند كه يك روز در سالگرد دانشگاه تهران، دكتر هوشنگ نهاوندي كه رئيس آن نيز بود سخني گفت كه نشان از اعتبار و قدر معنوي دانشگاه تهران داشت: امروز وقتي كسي مي گويد: دانشگاه، يعني دانشگاه تهران . شايد به اين خاطر است كه تمام نوسازي ايران مديون همين دانشگاه است.
پيشگامان آموزش نوين در ايران
ايرانيان ارمني در پذيرفتن آموزش مدرن و مدرسه سازي از ديگر ايرانيان آمادگي بيشتري داشتند.
ميرزا حسن خان رشديه كه براي راه اندازي مدارس عالي به سبك مدرن در ايران در قرن نوزدهم ميلادي به جان كوشيد، نخستين مدرسه خود را براي بچه هاي ايراني مقيم ايروان داير كرد. او كه مرد زيركي بود، هنگامي كه ناصرالدين شاه قاجار از سفر فرنگ (اروپا) بازمي گشت، به دست بچه هاي ايراني مدرسه خود، پرچم هاي سه رنگ ايران را داد، تا آنها پيش روي ناصرالدين شاه تكان دهند و ابراز احساسات كنند و اينچنين شد كه به دعوت ناصرالدين شاه و به قصد مدرسه سازي مدرن به ايران آمد. هر چند مدرسه سازي در بين ايرانيان آن زمان دشوار بود و با مخالفت ها و كارشكني بسيار تاريك انديشان رو به رو مي شد، اما در بين ارامنه ايران، اين كار به آساني صورت مي گرفت. آنان به دلايل مختلف براي نو شدن و همگام شدن با نوسازي ها آماده تر بودند. نخستين مدارس ارامنه زودتر از كوشش هاي ميرزا حسن خان پا گرفت. حتي در سال 1237 خورشيدي، نخستين مدرسه دخترانه ارامنه ايران راه اندازي شده بود و اين كار ادامه يافت. با پايان عمر حكومت قاجار، در دوران پهلوي اول نيز ارامنه با وجود دشواري هاي پيش رو، در مدرسه سازي سهم بسزايي داشتند.
برسابه هوسپيان يك بانوي ارمني و زاده چهار محال و بختياري بود كه از يك سالگي به همراه خانواده اش ساكن تهران شد. او نخستين كودكستان ايراني را در سال 1309 خورشيدي با مجوز رسمي وزارت فرهنگ آن زمان در تهران راه اندازي كرد. بعدها، برسابه، دبستان و دبيرستان خود را هم به كودكستان افزود. آموزش در اين مدرسه ها از ابتداي كار به زبان فارسي بود. اين مدارس از نامدارترين مدارس ايران پيش از انقلاب به شمار مي رفتند.