|
|
|
|
|
|
|
وصله ناجور نواب روي چهل تكه تهران
مرگ محله زير كوهي از بتن و آهن
مهرداد مشايخي
نواب از دور زيباست. نگاه با فاصله به نواب مثل نگاه به دامنه كوه هاي تهران است در يك هواي تميز؛ نگاهي به دوردست هاي يك پايتخت با برج ها و ساختمان هاي كوتاه و بلند وكوه هاي زيباي پشت سرش.
اما كافي ست كه پايين بروي و كافي ست كه هنگام قدم زدن در خيابان ها و گوشه هاي شهر، به جاي خيره شدن به ويترين مغازه ها، به پياده روها، جوي ها، نيمكت پارك ها، چهره عابران، در و ديوار و خيابان ها دقت كني؛ آنوقت است كه با خودت فكر مي كني چطور هزاران نفر آدم در چنين شرايطي زندگي مي كنند؛ آنوقت است كه انبوه زباله، جولان موش ها، در و ديوار كثيف، خيل آسيب ديدگان اجتماعي، ترافيك سنگين، ساختمان هاي نامتناسب، چهره هاي عبوس و گاه پريشان شهروندان و ده ها تصوير آزاردهنده ديگر را مي بيني.
ذهن خالي از محله
نواب هم از دور زيباست. وقتي كه نزديك مي روي و در بزرگراه قدم مي زني، يا وقتي كه به خيابان هاي پشتي اش سرك مي كشي، احساس مي كني دلت لك مي زند براي چند تا درخت و چند متر چمن. از كنار آپارتمان هاي دورنگ غول آسا كه رد مي شوي، تا بخواهي حس قدم زدن در يك محله مدرن و امروزي را بگيري، تصوير زباله هاي ريخته شده در محوطه ساختمان ها و كثيفي اطراف آپارتمان ها افسرده ات كرده است. دستپاچه مي شوي كه نكند اين محل قرار است تا ابد به اين شكل بماند و هيچ اتفاقي نيفتد و بعد گيج مي شوي كه در مورد كثيفي يك محله در نگاه اول چه كسي مقصر است؟ كار سختي نيست كه بفهمي، اما ادامه سئوال و اينكه، پس چرا اين همه اين محله درهم و كثيف مانده است، پاسخ را مشكل مي كند. قاعدتا شهرداري، نظافت منطقه نواب را مثل هر منطقه ديگري به عهده دارد و اهالي محل هم مثل اهالي هر محله ديگر، منطقه زندگي شان را نظافت مي كنند، اما اين اتفاقات به طور كامل نمي افتد. ارائه خدمات از طرف شهرداري به پروسه پيچيده اي وابسته است كه تا حل مشكلات ثبتي آپارتمان هاي نواب، به طور كامل ميسر نمي شود. اتفاقي كه در محلات ديگر، بخصوص در بافت هاي قديمي شهر از طرف مردم در مورد نظافت محله مي افتد، در اينجا جايي ندارد و آب و جارو كردن جلو ساختمان و پله ها و زيرپله ها كار متعارفي نيست. نه تنها اين كار، كار متعارفي نيست كه ريختن آشغال در اطراف ساختمان ها با بي اعتنايي كامل ساكنان، به امري معمول تبديل شده است. در ميان ساختمان ها كه قدم مي زني و از كنار ساكنان آنها كه مي گذري احساس مي كني گرچه اهالي، ساكن ساختمان هاي نواب هستند، اما انگار دلشان هيچ وقت آنجا نبوده و نيست. به طرز گيج كننده اي احساس مي كني كه حتي مالكان آپارتمان ها هم خود را ساكن محله اي به اسم نواب نمي دانند؛ انگار موقتي در آنجا زندگي مي كنند و بالاخره يك روزي از آنجا به جايي كه آشناتر باشد، مي روند. اصلا آنجا را محله نمي دانند؛ انگار كسي در آنجا صدها آپارتمان ساخته و آدم ها را مثل مجسمه هاي سربي گرفته و داخل آپارتمان ها جا داده است. هر كسي را از جايي بلند كرده و داخل محله و ساختمان هاي از پيش ساخته شده اش نشانده است.
حالا بايد با هم زندگي كنند، به قيافه يكنواخت و شكل پيش بيني شده محله عادت كنند و اميدوار باشند كه وضع زندگي و خدمات شهري در چنين محله اي
روز به روز بهتر شود. فرد با هويت قبلي در محله جديد ساكن شده است و ذهن اش نمي داند كه با اين توده هاي يك شكل ساختماني چه كند؟
يكي از ساكنان آپارتمان هاي نواب مي گويد: روان شناسان به موقعيت سكونتي ما، حس لامكاني مي گويند. حس لامكاني به وجود مناظر نسبتا يكسان و استانداردشده اي اشاره دارد كه نتيجه از دست رفتن تدريجي تنوع محلي است . به نظر او با احداث آپارتمان هاي نواب، بافتي به وجود آمده كه فاقد هرگونه سازگاري با بافت پيراموني است. او مي گويد: نوسازي شهري فن گرايانه- مانند آنچه در نواب انجام شد- نوعي برنامه ريزي مدرنيستي از بالا به پايين است كه در آن، برنامه ريز به عنوان فردي فني و آگاه و حرفه اي بدون مشاركت مردمي كه مستقيما از نوسازي مناطق مسكوني تاثير مي پذيرند و بدون توجه به احساسات وعواطف ساكنان محله هاي مسكوني، تخريب اين محله ها را توصيه و تجويز و به جاي آنها، فضاهاي يكسان و همانند و فاقد اصالت تاريخي و فرهنگي را طراحي و اجرا مي كند . ديگر اهالي نواب، هرچند ممكن است نتوانند به اين خوبي شرايط زندگي در چنين محله اي را از نظر فرهنگي وهويتي تشريح كنند، اما رفتار آنها و بيگانگي شان با محيط، خود بتنهايي، بهترين توضيح در آن مورد است.
طرحي به قدمت چند دهه
نواب طرح بزرگي است. هر كار بزرگي هم به نسبت بزرگي اش مشكلات خودش را دارد.
نواب طرح بزرگي است. از ابتداي بزرگراه كه با ماشين تا انتها بروي، شايد چند دقيقه بيشتر در راه نباشي، اما در همان چند دقيقه مي تواني حدس بزني كه چند خانه فرسوده خراب شده تا اتوباني به آن وسعت و صدها هزار مترمربع آپارتمان هاي اطرافش ساخته شود. اين طرحي است كه قدمتي طولاني دارد و از آنجا كه هر طرحي با طولاني شدن، بارها تغيير مي كند، ساخت و اجراي اين طرح به ابتداي دهه 70 رسيد.
فرخ زنوزي درباره پروژه نواب توضيح مي دهد: در پروژه اي در اين مقياس لازم است پيشينه آن، پروسه شكل گيري اش و همين طور اثراتش روي محيط شهري، در مجموع بررسي شود. در مورد پيشينه آن، اين نكته قابل توجه است كه هدف پروژه به هيچ وجه نوسازي و بهسازي بافت فرسوده شهري نبود، بلكه هدف، احداث يك بخش از شبكه بزرگراهي طرح جامع تهران بود كه بايد جايگزين يك خيابان 15متري در متراكم ترين بافت هاي مسكوني تهران ( حدود 600 تا 700 نفر در هكتاري) و به نوعي ادامه بزرگراه چمران كه در ميدان توحيد متوقف مانده بود، محسوب مي شد. در واقع احداث نواب، حتي پيش از يادگار امام(ره) مطرح شد. بهسازي بافت، محصول جانبي اين پروژه بود. اين محصول هم در قالب ماده 24 قانون نوسازي براي تامين هزينه هاي اجرايي شكل گرفت . ابتدا در اولين طرح جامع تهران در سال 47 به طور كلي به نيازهاي جامعه شهري تهران اشاره شده بود كه متعاقب آن مي شد اجراي چنين طرحي را نتيجه گرفت، اما آن طرح جامع تا سال 57 در حدود 40 بار تغيير كرد و بازنويسي و اصلاح شد. طرح ساماندهي، طرحي بود كه در سال 70 به بازنگري طرح جامع سال 47 پرداخت. در اين بازنگري، اتصال شبكه بزرگراه هاي شهري پيشنهادي، مورد تاييد قرارگرفت و بر پيشنهاد طرح جامع، براي عريض كردن نواب صحه گذاشته شد. در واقع در طرح ساماندهي، احداث معابر، جزو اولويت هاي اول قرار داشت كه احداث نواب و اتصال آن به شريان شمالي جنوبي و همچنين اتصال اين شريان به مسيرهاي غربي شرقي هم شامل اين اولويت ها مي شد، اما در طرح جامع؛ پيشنهادهاي ديگري هم ارائه شده بود كه با تعريض نواب و ساخت آپارتمان هاي محدوده آن همسو بود؛ افزايش تراكم و ثابت نگهداشتن وسعت اراضي، اختصاص اراضي به كاربري هاي خدماتي و تشويق بلندمرتبه سازي، ارتقاي سطح كيفي سيماي شهري و ارتقاي كيفيت ساخت ابنيه.
براي تحقق هدف ترميم بافت فرسوده شهر و همچنين ساكن كردن جمعيت متراكم منطقه در بافت جديد آپارتماني، منطقه در نظر گرفته شده جاي مناسبي بود. از طرفي اجراي طرح و احداث بزرگراه هم به سودآوربودن فروش آپارتمان هاي ساخته شده منوط بود.
در واقع پروژه بازسازي مناطق اطراف بزرگراه نواب، شايد اولين پروژه بزرگي باشد كه به طور كامل بر اساس استفاده از ارزش افزوده و افزايش ارزش ناشي از اجراي طرح هاي عمراني شهري اجرا شده است، اما كاستي هاي پروژه، آن را از شكل يك تجربه ناب و بدون نقص خارج كرد و با وجود دلايل توجيهي بسيار براي اجراي طرح، معايب و مشكلات آن، بارها مجريان را با ترديد رو به رو كرد؛ مشكلاتي كه بعدها كارشناسان با تحليل طرح به آن رسيدند، در ده ها مورد، ذكر شده است؛ از جمله: جدايي ارتباط مناطق و بافت همجوار، ركود اقتصادي در خيابان هاي بن بست شده، افزايش بار ترافيكي معابر نفوذي به داخل مناطق، عملكرد ضعيف در فضاي سبز حاشيه مسير، حذف بخش عمده خدمات شهري مستمر در حاشيه خيابان، فقدان تنوع بصري در طول مسير بزرگراه، دسترسي مشكل آفرين حمل و نقل عمومي با مناطق همجوار، بالا بودن تراكم جمعيت، نبود فضاهاي باز شهري، عدم انطباق معماري با مسائل زيست محيطي، تغيير سيماي شهري ناهمگون با سيماي مجاور، ساخت وساز شتابان، دگرگوني هاي اجتماعي فرهنگي به دليل ارائه شهرسازي جديد و تعارض اجتماعي بين بافت ساخته شده با بافت هاي همجوار.
وقتي كه ديگر چاره اي نيست
دكتر حميد رضا رازقي - رئيس سازمان نوسازي شهر تهران - پيشتر به ايرانشهر گفته بود كه حالا ديگر چاره اي ندارند. بيشتر از دو مرحله از طرح نواب ساخته شده است و آنها را نمي توانند خراب كنند و دوباره بسازند. راست هم مي گفت. آنها در سازمان نوسازي خيلي كه تاثير گذار باشند، طرح هاي آينده را اصلاح كرده و طراحي ادامه نواب را رفع نقص مي كنند.
رازقي خود قبول دارد كه نواب فضاي سبز، فضاي آموزشي و فضاي بهداشتي ندارد و جمعيت آن تا حدي متراكم است، اما به دنبال راهكارهايي است كه بتواند نقايص را از نيمه راه رفع كند. پروژه نواب از انديشه اي قديمي مبتني بر ساخت بزرگراه از محل درآمد فروش آپارتمان ها ناشي شد، اما از ابتدا بيمار بود. در اين پروژه نه پاركينگ ها مشخص است و نه وضعيت مشاغل، جمعيت زيادي در منطقه متراكم شده است و بدون اينكه تاسيسات جانبي مورد نياز مهيا باشد.
فضاهاي اطراف آن قابليت جرم خيزي دارد و از آنجا كه فضاهاي پنهان و زيرگذر زيادي دارد، برقراري امنيت آن كار مشكلي است. اين پروژه براي سه شهردار مايه دردسر بود. به اعتقاد مديران سازمان زيبا سازي، اشكالاتي كه در بخش هاي ساخته شده نواب وجود دارد، سالها دامنگير شهر خواهد بود و مشكلي در اين موضوع نيست، آنها هم به اين نكته انتقاد دارند كه با ديد شهرسازي به اين پروژه نگاه نشده، بلكه با نگاه تامين هزينه ساخت بزرگراه اجرا شده است، اما حالا كار تا اينجا پيش رفته و اگر هزار شهردار و مدير مسئول بيايند، نمي توانند كار را برگردانند.
در برنامه هاي اعلام شده از سوي سازمان نوسازي قرار بر اين است كه در قسمت هاي باقيمانده و ساخته نشده، اشكالات تا حد امكان رفع شود. مثلا در بازنگري طرح قبلي، پاركينگ هاي دو طبقه وجود داشته باشد، هم براي تجاري و هم براي اداري و مسكوني. همچنين در نظر است زمين هايي مناسب براي ساخت فضاي آموزشي اختصاص داده شود. البته بيشتر تلاش آنها روي 600 هزار متر مربع زيربناي باقيمانده در مراحل بعدي طرح متمركز است؛ بخشي كه اتمام آن دست كم 100 ميليارد تومان بودجه مي خواهد.
براي پروژه اي كه به تكامل و درستي آن اعتقاد كامل ندارند، پول زيادي است، اما كاري جز اين از دست آنها برنمي آيد كه گوشه هاي ناراست طرح را صاف كنند و اگر جا داشت نقايص آن را بگيرند. دوباره اوج بگيريد و از بالا به شهر نگاه كنيد، اما اين بار با ديدي متفاوت. نواب اگرچه وصله نچسبي به نظر مي آيد، اما بافت اطرافش را ساختمان هاي فرسوده اي تشكيل مي دهد كه با كوچكترين تكاني از هم مي پاشند، در حالي كه اين وصله ظاهرا نچسب، روزي جزئي از همان بافت سست بوده كه حالا محكم شده است.
نواب و چيني ها
با تكميل نقشه هاي بافت فرسوده نواب تا سه ماه ديگر، ايران و چين براي نوسازي بافت فرسوده اين منطقه قرارداد امضا مي كنند. دكتر حميد رضا رازقي مديرعامل سازمان نوسازي شهر تهران به پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري اين خبر را مي دهد و مي گويد: در حال حاضر 600 هزار متر مربع از بافت نواب فرسوده است كه مشاوران ايراني در حال طراحي نقشه هاي نوسازي اين بافت هستند .
او از تكميل طراحي نقشه ها تا سه ماه ديگر خبر داد و تصريح كرد: با تكميل نقشه ها و رسيدن به عدد دو رقم مشخص، قرارداد با كشور چين به طور رسمي منعقد مي شود، ولي در حال حاضر همكاري ها با گروه كارشناسي چيني در حد تفاهمنامه است . به گفته رازقي، ميزان سرمايه گذاري چين در بافت هاي فرسوده تهران حدود 100 ميليون دلار است. وي گفت: در صورت موفقيت آميز بودن سرمايه گذاري چيني ها، اين روند ادامه پيدا مي كند. رازقي همچنين درباره علت انتخاب كشور چين در نوسازي بافت هاي فرسوده تهران توضيح داد: شهرداري تهران با 30 تا 40 گروه از كشورهاي خارجي درباره سرمايه گذاري در بافت هاي فرسوده صحبت كرد، ولي در نهايت با توجه به شرايط بهتر، كشور چين را برگزيد .
|
|
|
راپورت خبرنگار
سفرهاي آسوده
|
|
پويا مهرآيين - ساعت 8 صبح: وارد ايستگاه كه مي شوم همه در حال دويدن هستند و اين ماجرا به رغم تذكرات مداوم گوينده ايستگاه روي پله هاي برقي هم ادامه دارد؛ همه مي دوند تا به قطاري برسند كه همين الان وارد ايستگاه شده، ولي همين كه به پايين پله ها مي رسند، متوجه مي شوند كه تلاش آنها نافرجام است، چرا كه قطار با درهاي بسته اي كه تعداد غيرقابل باوري آدم، دارند از آنها بيرون مي زنند، در ايستگاه توقف كرده و حداقل 400 300 نفر مسافر هم در ايستگاه منتظر هستند.
گوينده ايستگاه به طور پي درپي از مسافران مي خواهد كه از قطار فاصله بگيرند و نهايتا بعد از خواهش و التماس فراوان، قطار مي تواند حركت كند. حالا ديگر در ايستگاه به زور مي تواني جايي براي ايستادن يا مسيري براي راه رفتن پيدا كني. بعد از چند دقيقه قطار بعدي سر مي رسد. درها كه باز مي شود، جمعيت، بي حوصله و بدون توجه به اينكه حتي همان هايي كه از قبل داخل قطار بوده اند هم در حال بيرون ريختن هستند، به طرف قطار هجوم مي برد. هر كسي سعي مي كند جايي از بدنش را داخل قطار جا بدهد و خودش را به جايي بند كند. نگهبان ايستگاه در تلاش است كه زمينه حركت سريع تر قطار را فراهم كند. او براي اين كار دو راه بيشتر ندارد؛ اول اينكه مسافران اضافي را بيرون بكشد كه براي اين كار بايد زور و جراتي از قبيل رستم دستان داشته باشد، چرا كه مسافران محترم آنقدر بي حوصله هستند كه بشود از آنها ترسيد. راه دوم مي ماند؛ آن هم اينكه همه را به داخل قطار هل بدهد و به هر زحمتي كه شده، درهاي قطار را به هم برساند كه البته اين راه هم چندان ساده نيست. بعضي ها غرولند مي كنند، بعضي ها عصباني مي شوند و ...
ساعت 8:20
بيست دقيقه گذشته را روي يكي از صندلي هاي ايستگاه نشسته بودم، بلكه قطارهاي خلوت تري از راه برسند و همين طور هم شد. فواصل كوتاه ورود قطارها به ايستگاه و گذشتن ساعت تردد بسياري از كارمندان و دانش آموزان باعث شده كه همه چيز به حالت عادي خود برگردد. حالا ديگر براحتي مي تواني در هر كدام از كوپه ها كه دوست داشته باشي، جايي را پيدا كني و راحت بايستي.
راستي در بروز مشكلات گوناگون شهري هر كدام از ما چقدر مقصريم؟ آيا برنامه ريزي مسئولان دچار اشكالات گوناگون است يا رعايت نكردن فرهنگ شهروندي تبعات ناخوشايند بسياري را به ما تحميل مي كند؟ در مورد راپورت امروز اگر كمي منصف باشيم و با دقت به همه جوانب امر بنگريم، خواهيم ديد كه همه ما به نحوي تقصيراتي را به عهده داريم.
بارها در مورد همزماني بسياري از سفرهاي شهري صحبت شده است، اما ازدحام صبحگاهي يا عصرگاهي نشان مي دهد كه انگار اين پيشنهاد به بررسي ها و برنامه ريزي دقيق تري نيازمند است. ميزان تردد در ساعات غير، نشان مي دهد كه ظرفيت خدمت رساني شركت قطار شهري تهران مشكل خاصي ندارد.
مورد بعد اينكه برخي تدابير هم مي توانند باعث شوند كه ميزان ازدحام و شلوغي كاهش يابد. به طور مثال در همان لحظاتي كه من در ايستگاه بودم، مي شد براحتي فهميد كه فواصل رسيدن قطارها به ايستگاه كمتر شد، تا جايي كه ازدحام مسافران كاهش يافت كه ضمن سپاس از مسئولان قطار شهري مي توان به آنها پيشنهاد داد كه با كنترل دقيق تر، ترتيبي فراهم آورند كه اساسا ازدحام تا حدي پيش نيايد كه نياز به اقدامات ضربتي داشته باشد. مسلما اگر فواصل حركت قطارها باز هم كمتر بود، ازدحامي پيش نمي آمد.
اما بخش ديگري از مشكل كه بخش كوچكي هم نيست به شهروندان مربوط مي شود؛ شهرونداني كه متاسفانه عده قابل توجهي از آنها انگار هيچ وقت نمي خواهند به زمانبندي و پيش بيني و برنامه ريزي ايمان بياورند.
مسلما اگر هر كدام از شهروندان به گونه اي عمل كنند كه زمان بيشتري را به عنوان زمان سفر در اختيار داشته باشند، مجبور نيستند با حركات نه چندان شايسته صحنه هايي را به نمايش بگذارند كه در خور آنها نيست. از همان ابتداي ورود، دويدن روي پله هاي برقي شروع مي شود، بعد هم كه نوبت هل دادن و پشت پا زدن و عجله و پرخاش و ... فرا مي رسد.
كافي است فقط 10 دقيقه زودتر از خانه خارج شويم تا بتوانيم كمي فرصت صبركردن هم داشته باشيم. شايد قطار اول و دوم جا نداشته باشند، ولي مسلما با قطارهاي بعدي مي توانيم سفر راحت تري را براي خود و ديگران رقم بزنيم.
اميدواريم برنامه هاي حركت قطارها هم بتوانند آنقدر با حجم مسافران متناسب باشند كه مشكلات كمتري از اين دست را شاهد باشيم.
|
|
|
خبر
برد و باخت مهم نيست
بردن يا باختن تيمي در يك مسابقه بويژه مسابقه فوتبال براي طرفداران آنها مهم نيست، آنها در هر صورت بعد از اتمام بازي به جان اتوبوس ها مي افتند و آنها را خراب مي كنند.
ماه پيش بعد از اتمام بازي پرسپوليس و سايپا، تماشاگران در حال بازگشت از ورزشگاه به
90 درصد اتوبوس ها خسارت زدند كه به هريك ازاين اتوبوس ها تا 50 درصد خسارت وارد شده بود.
روز جمعه بعد از پايان مسابقه فوتبال بين تيم هاي پرسپوليس و شهيد قندي يزد، تماشاچيان دوباره به اتوبوس هاي شركت واحد خسارت وارد كردند.
از 63 دستگاه اتوبوس اعزامي به محل مسابقه، 34 دستگاه اتوبوس توسط تماشاچيان آسيب ديده است.
بر اساس اين گزارش، حدود 63 ميليون و 165 هزار ريال به اتوبوس هاي شركت واحد خسارت وارد شده است.
|
|
|
كلانشهر
توسعه مترو مشهد
چند روز بيشتر نيست كه استاندار جديد خراسان رضوي منصوب شده است، اما با اين وجود، او از همان روز به مسائل و مشكلات شهري اين كلانشهر پرداخته و در اولين گام به توسعه مترو مشهد توجه كرده است.
او گفت: تامين واگن هاي قطارشهري، تقويت شبكه حمل و نقل درون شهري مشهد، نوسازي بافت هاي فرسوده و ساماندهي حاشيه نشينان در اولويت سياست هاي راهبردي قراردارد .محمد جواد محمدي زاده معتقد است: تقويت امكانات اقامتي و سياحتي، توجه به بيمه تغذيه، امنيت و بهداشت زائران، تامين امنيت، مبارزه با قاچاق كالا در سطح استان، توجه به اتباع خارجي، تقويت شبكه حمل و نقل جاده اي، افزايش پروازها به مشهد و مقابله با فقر، شاخص ديگري است كه در اولويت قرار دارد .استاندار جديد خراسان رضوي گفت: ظرفيت سازي در طرح هاي زيربنايي، سرمايه گذاري در احداث سد، توسعه پروژه هاي آب و خاكي يك ضرورت است .
محمدي زاده افزود: اطمينان دارم با بهره گيري از ظرفيت هاي خوبي كه از نظر اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و منابع انساني در خراسان رضوي وجود دارد، شاخص هاي زيربنايي استان افزايش خواهد يافت .
استاندار خراسان رضوي در خصوص پروژه قطار شهري مشهد گفت: تامين واگن هاي قطار شهري و راه اندازي اين پروژه ملي براي شهر مشهد، يك ضرورت است. وي بهره گيري از منابع ارزي و توسعه خطوط دوم، سوم و چهارم قطارشهري مشهد را به دليل زيارتي بودن اين شهر ضروري دانست .
كيش، كلانشهري در صنعت گردشگري
كيش گرچه از لحاظ ابعاد جغرافيايي و تراكم جمعيتي در حد يك شهر عادي است، اما از لحاظ ساختار شهري و بافت توريستي مي توان آن را در ميان شهرهاي گردشگرپذير ايران، يك كلانشهر دانست؛ كلانشهري كه هرچند جزيره اي بيش نيست، اما با پذيرش سالانه بيش از يك ميليون گردشگر، سهم عمده اي در صنعت توريسم كشور دارد.
اين جزيره 93 كيلومتر مربعي، امسال نيز همانند سالهاي گذشته تابستان پر ازدحامي را پشت سر گذاشت، به گونه اي كه تعداد مسافران ورودي به آن در مدت برگزاري هشتمين جشنواره تابستاني كيش نسبت به مدت مشابه سال قبل، نزديك به 23هزار نفر بيشتر بود. در اين مدت بيش از 210 هزار نفر به منطقه آزاد كيش سفر كردند كه نشانگر رشد 11درصدي گردشگران در مقايسه با سال قبل است. همچنين تعداد سفرهاي هوايي ورودي به كيش در هشتمين جشنواره تابستاني نسبت به مدت مشابه سال گذشته، 341 سورت پرواز افزايش يافته كه رشد 20درصدي را نشان مي دهد.
بنابر همين گزارش، متوسط طول مدت اقامت و ماندگاري مسافران از دو روز در سال 79 به سه روز در حال حاضر افزايش يافته كه اين امر از نظر كارشناسان يك تحول در عرصه گردشگري كشور محسوب مي شود، بنابراين بي جهت نيست اگر كيش را كلانشهري در صنعت گردشگري كشور بدانيم.
|
|
|
زاويه ديد
مهار بحران در تهران
|
|
ابراهيم حشمت - شهر تهران از ويژگي هاي خاصي برخوردار است؛ تهران شهري است كه روي گسل زلزله واقع شده و به عبارتي شمال شهر رانش داشته و جنوب آن نشست مي كند، با اندك باراني، سيل در خيابان هاي آن جاري شده و خطوط تلفن و برق و آب مختل مي شود. بر اثر نبود فرهنگ صحيح استفاده از خودرو شخصي با ترافيك سنگين در خيابان هايش مواجه بوده و در حال تبديل شدن به يك پاركينگ بزرگ خودرو است.
آگاهي از اين مطلب كه تمام خطوط شبكه آب و برق و تلفن و گاز شهري بر اثر كمترين لرزش زمين آسيب پذير است، زلزله در تهران چهره اي متفاوت از مناطق زلزله زده كشورمان همانند بوئين زهرا، رودبار و بم خواهد داشت. زشتي چهره پديده شوم زلزله در تهران دوچندان خواهد بود، چرا كه در هيچ كدام از مناطق زلزله زده به غير از مشكلات ذكر شده از ساختمان هاي بلندمرتبه ساخته شده توسط سودجويان با مصالح غيراستاندارد خبري نبود. از برج هاي شيشه اي كه به هنگام لرزش زمين باراني از شمشيرهاي تيزش را بر سر ساكنانش فرود بياورد اثري نبود يا از آتش سوزي ها و انفجارهاي پياپي ناشي از نشت گاز شهري خبري مخابره نشد. با اين اوصاف، مهار بحران در تهران به همكاري و همفكري همه ارگان ها و نهادها وانديشمندان نيازمند بوده و تدبير و مديريت ويژه اي را مي طلبد.
آنچه كه امروزه بيشتر مدنظر مسئولان محترم مديريت بحران شهري است و بايد به همين دليل از آنها تقدير شود، مانور زلزله است. ولي اين مانور بتنهايي كافي نيست، چون مانور، تنها يك بعد مهار بحران است و بايد به ابعاد ديگر آن نيز توجه خاص داشت؛ براي اينكه مانور، زلزله نيست. مانور عمق فاجعه نيست. در مانور، تمام ناله ها و شيون ها ساختگي بوده و احساس درد وغم و اندوه و ويراني به زلزله تعلق ندارد. در مانور، تمامي نيروهاي عمل كننده با آمادگي و تجهيزات كامل با آب و غذاي از پيش تهيه شده به همراه نوشيدني هاي خنك در محل حضور پيدا مي كنند، ولي در زلزله همان درختان تنومند كه نيروهاي امدادي بعد از مانور در زير سايه آنها به استراحت مي پردازند، بي رحمانه سدي در مقابل نيروي كمكي خواهند شد.
و چه بسا خود نيروهاي امدادي و مديريتي بحران زده نباشند كه مطمئنا هر فرد بحران زده تا خود و اطرافيانش را از بحران نرهاند، نمي تواند به ديگران بينديشد.
پس لازم است يكي از ابعاد مهم مهار بحران كه آموزش نجات خود و خانواده است را مورد مطالعه قرار داده و به همگان ياد بدهيم كه به هنگام زلزله چگونه خود وخانواده را نجات دهند، چرا كه نجات يافتگان خانواده مي توانند محله و شهر را نجات دهند و از هر نيرويي سريع تر و بهتر وارد عمل شوند؛ اگر آموزش لازم را ببينند.
|
|
|
از شهر
قدمگاه صالحيه پياده راه تجريش
|
|
درخانه نشسته اي، دلت مي گيرد و دوست داري كفش هاي راحتي را به پا كني و در خيابان قدم بزني.
نگاهت را از همه مغازه ها و ماشين ها مي دزدي و تنها دوست داري به سنگفرش خيابان چشم بدوزي.
يا حتي ممكن است عصر پاييز برايت خاطره سالهاي دور جواني باشد كه ماشين ها و دودهايشان حضور كمتري در روياهايت داشتند. پايتخت نشين كه باشي بايد روياي اين پياده روي را در خواب ببيني و فكر قدم زدن را حتي با وجود شنيدن خبر ساخت پياده راه، از سرت بيرون كني. در سالهاي گذشته تعداد زيادي از مشاوران در طرح هاي پيشنهادي خود اعلام كرده بودند كه بايد ميدان تجريش ( حد فاصل ميدان قدس تا سر پل تجريش) به مسيري پياده تبديل شده و تردد خودروها در اين محدوده ممنوع شود.
مطالعات پياده راه سازي مديران تجريش كه طرح قدمگاه صالحيه نام گرفته است، مراحل پاياني خود را طي مي كند تا روياي پايتخت نشينان براي پياده روي هاي عصرگاهي محقق شود. بهمن اديب زاده- مشاور شهردار منطقه يك- طرح قدمگاه صالحيه را طرحي مبتني بر اهداف فرهنگي و طرحي در سطح ملي مي داند كه به منظور احياي هويت گذشته شميران، بويژه محدوده اي كه به سر پل تجريش معروف است، طراحي شده و بزودي اجرا مي شود.
او راهكارهاي پيشنهادي مهندسان شهرسازي و ترافيك در تحقق اين امر را مهم دانست و افزود: طي اين طرح بين ميدان قدس تا سر پل تجريش يك معبر پياده ايجاد مي شود و فقط وسايل نقليه مانند آمبولانس و ماشين آتش نشاني حق تردد در خطوط ويژه شهري را دارند . به گفته مشاور شهردار منطقه يك تهران، طرح قدمگاه خود شامل 18پروژه است كه احداث پاركينگ طبقاتي، حفظ استانداردهاي محيط زيست و امنيت و سلامت مردم در آنها مورد توجه قرار گرفته است.
اين در حالي ست كه طي برآوردهاي اوليه۳۵، ميليارد ريال اعتبار براي طرح پيش بيني مي شود.
سرعت در تصميم گيري، صراحت در پاسخگويي و گفتار، همچنين ثبات در قوانين و نحوه عملكرد آنها و ايجاد نظام هاي هماهنگ، در جذب مشاركت هاي عمومي و مردمي نقش اساسي ايفا مي كنند.
پروژه قدمگاه صالحيه به دليل ملي بودن طرح، به عزم ملي و پشتيباني تمام گروه ها و سازمان هاي ذي ربط براي ايجاد تهراني سبز و هواي پاك نياز دارد.
اين طرح مثل تمامي پروژه هاي پياده راه سازي شهرداري تهران در جهت محور قرار دادن حركت شهروندان پياده در شهر است؛ امري كه در بسياري از كشورهاي اروپايي مد نظر قرار گرفته و شهر ها را از خودرو محوري خارج كرده است .
|
|
|