يكشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۰
تمدن هايي كه درگوشه و كنار زمين، زيرآب و شن،  فراموش شده اند
جهان هاي گمشده
003096.jpg
احسان لطفي
حالا ديگر باد، تنها ساكن خانه هاي صخره اي مساورده در كلرادوست. فقط پرنده ها و شاخه هاي تاك از در و ديوار هرم هاي قوم مايا بالا مي روند و هياهوي كاروان هاي كندر صحراي اوبار را سكوت دانه هاي شن در خود فرو برده است. تروا،  تا پيش از كشف دوباره، قرن ها زير خاك مدفون بود و قسمت هايي از كتابخانه بزرگ اسكندريه - مركز آموزش دنياي باستان احتمالا جايي نزديك ساحل مصر در مديترانه به آشيانه ماهي ها مبدل شده است.
تغييرات آب و هوايي و اقليمي مي تواند از اقبال مردم به يك شهر يا منطقه كم كند. فجايع و حوادث طبيعي مثل فوران هاي آتشفشاني يا سيل ها و زلزله هاي شديد هنوز هم قادرند بسرعت به زندگي يك شهر خاتمه بدهند و جا به جايي هاي سياسي يا اقتصادي، بارها و بارها ابرشهرها را با يك مرگ تدريجي به مناطق متروك تبديل كرده اند. بعد از سيل 1993 رودخانه مي سي سي پي، ساكنان شهر والمير، راي به انتقال كامل شهرشان به جايي بلندتر در دو مايلي شرق شهر دارند.
هنوز معلوم نيست كه در ميان سيلاب و مرگ و خشونت، چه بر سر نيواورلئان خواهد آمد، اما تماشاي شهري كه مثل وان حمام پر از آب شده و نيم ميليون جمعيتش را مجبور به تخليه خانه هايشان كرده آدم را ناخودآگاه به ياد جاهاي ديگري مي اندازد كه در تاريخ، قرباني گذر زمان و ناپايداري زمين شده اند؛ جاهايي كه بعضا بعد از مرگ، شهرت و عظمت را خيلي بيشتر از زمان حياتشان تجربه كرده اند.
كتابخانه اسكندريه را در نظر بگيريد. اگر جايي در دنياي باستان مي خواست جاودانگي و ابديت را به ياد آدم بياورد، احتمالا همين كتابخانه بود. كتابخانه اسكندريه دور و بر سال 300 قبل از ميلاد ساخته شد، عظمت را در زمان حكمراني بطلميوسي ها بر مصر تجربه كرد و قبل از آنكه تقريبا 1000 سال بعد زير امواج دريا و دانه هاي شن برود، قرن ها سمبل فرهنگ و دانش دنياي باستان بود.
راجر بگنال، تاريخدان دانشگاه كلمبيا مي گويد: اين بنا تا مدت ها نمونه كامل يك كتابخانه بود و هر كسي كه به فكر طراحي كتابخانه مي افتاد، از آن تاثير مي گرفت .
كسي اندازه دقيق كتابخانه و حجم محتوياتش را نمي داند. تخمين ها بين 40 هزار تا 400 هزار طومار متغير است و حتي مرگ كتابخانه هم در هاله اي از افسانه و داستان هاي تاريخي قرار دارد. يك افسانه مي گويد: كتاب  ها همگي در زمان فتح اسكندريه به وسيله سزار در سال 47 قبل از ميلاد سوزانده شد، اما طبق بعضي از اسناد تاريخي، كتابخانه تا قرن چهارم ميلادي، همچنان سرپا بوده است.
البته بگنال فكر مي كند كه تنها متهم مرگ كتابخانه، بي توجهي است. كتاب ها، حتي پاپيروس هاي بدون اسيد، مي پوسند و هيچ سندي كه نشان دهنده سرمايه گذاري براي نگهداري كتابخانه باشد، بعد از بطلميوسي ها به دست نيامده است .
به اين ترتيب وقتي در اواخر قرن چهارم، متعصبان مسيحي، كتابخانه و موزه اش را به عنوان يك مكان كفرآميز و الحادي، غارت كردند، احتمالا نبايد چيز زيادي براي خراب شدن، باقي مانده باشد.
بعدها، در سال 642، اعراب مسلمان، پايتخت مصر را به قاهره منتقل كردند و اسكندريه در تاريكي و گمنامي فرو رفت.
آن سوي كره زمين، در جزاير كارولين- جزيي از جزاير ميكرونزي اقيانوس آرام - سكوتي حاكم است كه آن را فقط تلاطم امواج به سواحل متروك شهر نان مادول به هم مي زند. نان مادول شامل تقريبا 100 جزيره است كه آدم ها آنها را با روي هم گذاشتن ستون هاي 5 متري و 5 تني از جنس بازالت و بالا بردن ديوارهاي 8 متري، ساخته اند.
راهنماهاي محلي مي گويند كسي كه شب را اينجا بگذراند، خواهد مرد، اما زماني اين شهر، اقامتگاه نجيب زادگان و كاهنان سلسله سادلور بوده است كه تا حدود 500 سال پيش، از آنجا بر بيش از 30هزار ساكن سرزمين پاپني، حكومت مي كردند.
اين طور كه ويليام آيرس، باستان شناس دانشگاه اورگون مي گويد: نان مادول 1500 سال پيش روي صخره هاي آبگير اقيانوس آرام ساخته شده است. ساكنانش، پيش از آن هم، چند صد سال در همين مناطق زندگي مي كردند تا راحت تر به دريا دسترسي داشته باشند و مهم تر از آن، بهتر با خدايان اقيانوس رابطه برقرار كنند .
كامل شدن شهر بيشتر از هزار سال طول كشيد؛ در اين مدت حدود 500 هزار تن ستون بازالتي در پاپني ساخته و روي آب به صخره هاي آبگير كنار ساحل برده شد. بيشتر اين جزيره ها، اقامتگاه  كاهنان بوده اند و بقيه به كاربردهاي ويژه اي مثل ساخت قايق، تهيه روغن نارگيل و از همه مهمتر دفن اشراف زادگان در گورهاي احاطه شده با ديوارهاي 8 متري اختصاص پيدا مي كرده است.
با اين شروع طولاني، پايان نان مادول خيلي ساده بود. سلسله سادلور سرنگون شد، جزيره ها به پادشاهي هاي كوچكتري تقسيم شدند كه هنوز به حياتشان ادامه مي دهند و نان مادول با پادشاهان خفته و ستون هاي سنگي سياهش تنها ماند.
سكوت خشك و بياباني مساورده
(Mesa Verde) در آمريكا داستان پيچيده تري دارد. باستان شناسان مي گويند كه در ميانه هاي قرن دوازدهم، 20 هزار نفر در خانه هاي صخره اي و مناطق اطرافشان در جنوب غرب كلرادو زندگي مي كردند، ذرت و لوبيا و بوقلمون پرورش مي دادند و با دشمنانشان مي جنگيدند؛ جمعيتي كه با شروع قرن بعد، چيزي از آن باقي نمانده بود. تيم كوهلر، باستان شناس دانشگاه ايالتي واشنگتن كه مدت ها تاريخ  جمعيت هاي بومي آمريكا را بررسي كرده، تركيبي از عوامل اقليمي، سياسي و محيطي را مسئول اين انحطاط مي داند. اين طور كه تحقيقات قديمي اندروداگلاس در دانشگاه آريزونا روي حلقه هاي درختان نشان مي دهد، سالهاي 1275 تا 1295 به طور غيرعادي خشك بوده اند. بررسي هاي حلقه نگاري جديد روي گياهان سردسيري مثل گونه هاي خاص كاج، از سرد بودن اين دوره هم حكايت مي كند و احتمالا سردي و خشكي، توليدات كشاورزي بويژه ذرت را تا حد زيادي كاهش داده است.
در همان زمان جمعيت گوزن ها هم به ميزان قابل توجهي در منطقه كم شد و اين مسئله مردم را براي تهيه پروتئين به بوقلمون ها وابسته كرد. خوراك بوقلمون ها ذرت بود. بنابراين وقوع هر اتفاقي براي ذرت، مي توانست به انقراض جمعيت منجر شود و همين اتفاق هم افتاد، اما سوگلي شهرهاي گمشده تاريخ، شهري است كه احتمالا هرگز وجود نداشته است، آتلانتيس، تمدن جزيره اي عظيمي كه به گفته افلاطون، دريا آن را بلعيد و البته  خيلي ها احتمال مي دهند كه او براي آفرينش اين افسانه از يك يا چند رخداد واقعي الهام گرفته باشد؛ وقايعي مثل ويراني، شهر هليك كه در يكي از شب هاي زمستاني در سال 373 قبل از ميلاد وقتي افلاطون زنده بود، طعمه يك زلزله مهيب و سونامي حاصل از آن شد.
استرابون، جغرافيدان معروف يونان باستان در توصيف اين واقعه مي نويسد: آب دريا با زلزله بالا آمد و تمامي هليك و الهه هايش را فرا گرفت . شهر مثل تايتانيك با تمام ساكنانش زيرآب رفت و نيروهاي كمكي كه روز بعد، از يك شهر نزديك آنجا رسيدند، هيچ انسان زنده يا مرده اي پيدا نكردند.
هليك مثل آتلانتيس افسانه اي، يك امپراتوري نبود، اما شهر مهم و خوشبختي به حساب مي آمد و از نظر حكومتي در راس كنفدراسيوني از 12 ايالت شهر يوناني به نام اولين اتحاديه آكائي قرار داشت كه از جانشينانشان - دومين اتحاديه آكائي- در متون و مقالات فدراليستي الكساندر هميلتون و جيمزمديسون به عنوان يكي از اولين مدل هاي فدراليسم ياد شده است.
آكائي ها سكه هاي خودشان را ضرب مي كردند. باستان شناسان تا مدت ها به خيال اينكه آب، بقاياي شهر را از گزند زمان حفظ كرده است، آبهاي منطقه را به دنبال هليك مي گشتند. 5 سال پيش، بعد از 12 سال جست وجو، تيمي از باستان شناسان به سرپرستي دوراكاتونوپولو از انجمن هليك باستان واستيون سوتر، زمين شناس دانشگاه نيويورك اعلام كردند كه شهر گمشده را نه در دريا،  بلكه در منطقه ساحلي كنار آن پيدا كرده اند. سوتر احتمال مي دهد كه شهر را فعاليت هاي پوسته زمين بتدريج بالا آورده است.
در جريان كاوش هايي كه سوتر و همكارانش هر سال در منطقه انجام مي دهند؛ شهر جديد و ناشناخته اي متعلق به 2200 سال قبل از ميلاد؛ يعني ابتداي عصر برنز، نزديك هليك كشف شد. رسوب ها و آوارهاي اين شهر مملو از بقاياي جانوران دريايي و باتلاقي است كه نشان مي دهد اين شهر هم احتمالا با يك زمين لرزه و موج هاي جزر و مدي حاصل از آن، مثل هليك، ولي 2000 سال زودتر زير آب رفته است.
وقتي هليك افسانه آتلانتيس را مي آفريند، تعدادي طومار و نوشته، تصور ما از آموزش و حافظه را براي هميشه تغيير مي دهند و ستون هاي خالي، تخيلات شاعرانه را به ذهن ما مي آورند، از موسيقي جاز، لهجه غليظ سياهپوست ها و هواي مرطوب نيواورلئان چه انتظاري مي شود داشت؟

گم شده اي به نام نيو اورلئان
در طول تاريخ، تمدن هاي بشري هيچ گاه نتوانسته اند جايگاه مطمئني براي خود پيدا كنند وحيات آنها همواره از سوي تغييرات آب و هوايي يا حوادث طبيعي، در معرض خطر قرار داشته است. نيواورلئان شهري بود كه تا چندي پيش ،چندان سخني از آن به ميان نمي آمد، اما بعد از اينكه قهر طبيعت تمام شهر را فرا گرفت و هزاران نفر را به كام مرگ كشاند، نام آن را حتي از زبان كودكان هم مي توان شنيد.

نفرين طلا
003051.jpg
راهله سعيدا- هم اكنون كودكان بسياري در معادن طلاي كنگو مشغول به كار هستند. طلا از طريق مرز اوگاندا به صورت قاچاق خارج مي شود. طلاها ذوب شده و در شمش ها ريخته مي شود و در پايان در اروپا فروخته مي شود.
اريك تانگورا، معدنچي 12 ساله، در حالي كه بسختي از گودال خطرناكي در معدني واقع در غرب كنگو بالا مي رود و پاهايش تا مچ در گل ولاي فرو رفته است، مي گويد: من هر روز زمين را براي كمك به خانوده ام مي كنم . جيمز 13 ساله قبل از اينكه به ته يك گودال 15 متري كه آن را با دست كنده، برگردد، مي گويد: ماه گذشته تنها 10 گرم طلا به ارزش 130 دلار پيدا كرده و كارفرما فقط 30 دلار براي اين كار به او دستمزد داده است .
معادن طلا در كنگو نيروي كار بسياري را به خود جذب مي كنند. دستمزد روزانه معدنچيان حدودا يك دلار است. البته روش ديگري نيز براي پرداخت دستمزد وجود دارد و آن سطل هاي پر از گل ولاي ست! مزد روزانه، 3 سطل خاكي ست كه ممكن است در آن طلايي باشد يا شايد هم نه.
اولوبو كه تنها 10 سال دارد با استفاده از يك تكه چوب و پارچه اي نازك، در حال غربال كردن گل و لاي است. او پول زيادي از اين كار به دست نمي آورد و كارفرما هر روز سهم كمي از آنچه كه او در روز پيدا مي كند به او مي دهد كه اين پول فقط براي تهيه غذا و مايحتاج ضروري زندگي كافي ست. به نظر مي رسد كه منابع بسيار ارزشمند طبيعي در كنگو به جاي اينكه نجات دهنده اين مردم فقير باشند، بلاي جان آنها شده اند.
هزاران معدنچي كه در گودال هاي عميق و خطرناك كار مي كنند، گل و لاي را مي كاوند و با دست خود زمين را مي كنند و در جست وجوي طلا هستند، اما آنها هرگز به ثروت نمي رسند. كار اين معدنچيان بسيار پرخطر است. همين ديروز، دو معدنچي به خاطر كمبود اكسيژن در يكي از اين معادن كشته شدند.
مونگ بالو،  شهري ست پر از تپه هاي حاصلخيز و زيبا، اما وجود طلا براي آن تاريخ غم انگيزي را رقم زده است.
براساس گزارش هاي ناظران سازمان ملل در اين منطقه، 200 شبه نظامي در سالهاي 2004 و 2003 كه براي به دست گرفتن كنترل معادن مي جنگيدند، كشته و هزاران نفر از مردم مجبور به ترك خانه هاي خود شدند. در اين گزارش  كه تحت عنوان نفرين طلا انتشار يافت، اسنادي در مورد قتل، شكنجه و كار اجباري افشا شد.
اين منطقه در قلب آفريقا داراي غني ترين معادن طلاست و براي سالهاي متمادي درگيري براي به يغما بردن ثروت هاي آن ادامه دارد و اين معدنچيان فقير نيز با كاركردن در اين معادن به شعله ور بودن آتش اين جنگ كمك مي كنند.
آنها سخت كار مي كنند تا بتوانند اسلحه هاي بيشتري براي به دست گرفتن قدرت و تصاحب معادن بيشتر، بخرند. جست وجو همچنان براي يافتن طلا ادامه دارد. جنگ بيشتر فرصت هاي شغلي را از بين برده است. بنابراين اكثر افراد محلي به درون اين گودال ها كشيده شده اند. بيشتر اين معدنچيان، شبه نظامياني بوده اند كه حالا به جاي اسلحه، بيل و كلنگ به دست گرفته اند!
در معدني نزديك مونگ بالو 40 درصد معدنچيان، زير 18 سال هستند و در حدود 25 درصد آنها بين 12 تا 14 سال سن دارند.
پسر 11 ساله اي كه نمي خواهد نامش فاش شود مي گويد: من براي خودم كار مي كنم. والدينم هر دو در جنگ كشته شدند و درحالي كه سعي مي كند تعادل سلطل خاكي را كه روي سرش است حفظ كند، پشت تپه هاي طلايي ناپديد مي شود.

پيشخوان
003036.jpg
عرب نيوز
روزنامه عرب نيوز موضوع ادعاهاي مطرح شده عليه ايران و رد آنها از سوي ابراهيم جعفري،  نخست وزير عراق را براي عنوان اول خود برگزيده است.
پيشتر توني بلر طي ادعايي واهي و بي اساس،  دولت ايران را به ارسال سلاح به عراق و تجهيز مبارزاني كه عليه بريتانيا مي جنگند متهم كرده بود، اما اين اظهارات از سوي ابراهيم جعفري، نخست وزير عراق تكذيب شد.
003129.jpg
ديلي استار
روزنامه ديلي استار نيز خبر اول خود را به ادعاهاي واهي و بي اساس بوش و بلر عليه ايران و سوريه اختصاص داده است.
بوش طي ادعاهايي مداخله جويانه، ايران و سوريه را به مداخله در امور داخلي عراق و تجهيز گروه هاي مبارز و مخالف اشغال، متهم كرده است.
اين ادعاها همزمان با ديدار جلال طالباني، رئيس جمهور عراق از بريتانيا ايراد شدند.
003087.jpg
لس آنجلس تايمز
روزنامه لس آنجلس تايمز نيز فرازهاي ديگري از سخنان بوش را براي عنوان خبر اول خود اختصاص داد.بوش طي سخناني، جنگ عليه تروريسم را به جنگ سرد تشبيه كرده بود.
در واقع بوش ادعا كرده بود كه نبرد با اسلام گراها همان مشابهت نبرد با كمونيست ها را داراست. اين در حالي ست كه بوش از زمان حملات 11 سپتامبر با استفاده از واژه جنگ عليه ترور، عليه كشورهاي افغانستان و عراق وارد جنگ شده است.
003084.jpg
لاخورنادا
روزنامه لاخورنادا نيز عكس و خبر اول خود را به عواقب سيلاب هاي ناشي از وقوع توفان هاي استوايي در هفت ايالت مكزيك اختصاص داده است.براساس گزارش منتشره در روزنامه لاخورنادا،  در حدود 5/1 ميليون نفر از ساكنان چياپاس و براكروس از سيلاب هاي اخير آسيب ديده اندو۲۰۲ نفر نيز در آمريكاي مركزي كشته شده اند.

شهرهاي جهان
فنلاند - هلسينكي
هلسينكي پايتخت كشور فنلاند است؛ شهري كوچك كه كمي سوئدي، كمي روسي و در نهايت فنلاندي است. شهر، بافت قديمي خودش را حفظ كرده است و هنر معماري مدرن در آن چندان به چشم نمي خورد. ساختمان هايش، چندان بلند نيستند و تقريبا هيچ آسمانخراش يا برجي در آن ديده نمي شود. بازار قديمي شهر توسط ساختمان هاي ساخته شده در قرن نوزدهم احاطه شده است. شهر مملو از پارك هاي سرسبز و كانال هاي آب است. نسيم خنك دريايي در تابستان و اوايل پاييز، هواي شهر را كاملا دلپذير كرده و اين شهر را به مقصد مناسبي براي سفر در اين ايام تبديل مي كند. وسعت شهر 680 كيلومتر مربع است و جمعيت آن به 560 هزار نفر مي رسد. هلسينكي در جنوب كشور فنلاند و در كنار خليج فنلاند واقع شده و پول رايج در آن يورو است.
آب و هواي هلسينكي در فصول مختلف كاملا با يكديگر متفاوت است؛ به طوري كه زمستان هاي آن از شدت سرما تقريبا غيرقابل تحمل است، در حالي كه متوسط دماي هوا در فصل تابستان، 25 درجه سانتي گراد است.
ديدني ها
موزه تلگراف: اين موزه در گذشته كارخانه كمپاني بزرگ نوكيا بوده كه در حال حاضر تبديل به يكي از بزرگترين و مهمترين موزه هاي فرهنگي فنلاند شده است.
اين موزه علاوه بر گالري هاي فراواني كه دارد، چندين سالن مخصوص نمايش تئاتر و همچنين اجراي موسيقي نيز دارد. نكته جالب اين موزه اين است كه برخلاف اكثر موزه هاي دنيا بازديد از گالري هاي آن رايگان است.
باغ زمستاني: اين باغ زيبا در سال 1893 ميلادي ساخته شده و بازديد از آن براي گردشگران خارجي اين شهر فوق العاده لذتبخش است. در اين باغ بسياري از گونه هاي كمياب گياهي نگهداري مي شود.
قبرستان هلسينكي : اين قبرستان، آرامگاه بسياري از بزرگان اين شهر و كشور فنلاند است. از جمله چهره هاي معروفي كه در اين قبرستان به خاك سپرده شده اند، مي توان به آلوار آلتو، معمار بسيار معروف فنلاندي اشاره كرد. همچنين اكثر سياستمداران معروف فنلاند نيز در اين قبرستان دفن شده اند، اما به جز بعد تاريخي و سياسي اين قبرستان، فضاي سرسبز و زيباي آن، اين محل را به جاي مناسبي براي پياده روي تبديل كرده است.
مقبره سيبليوس: يان سيبليوس (1957 1865)
بدون شك معروف ترين آهنگساز و موسيقدان فنلاندي و از مهمترين چهره هاي هنري اين كشور است. او در زمان حياتش براي مردم فنلاند حكم يك قهرمان ملي را داشت و بعد از مرگش نيز چيزي از اعتبارش را از دست نداد. محبوبيت او به قدري است كه فنلاندي ها حتي تمبرهايي را با تصوير او منتشر كرده اند. مقبره اين آهنگساز بزرگ توسط اليا هيلتان، مجسمه ساز معروف فنلاندي ساخته شده است و از ديدني ترين جاهاي هلسينكي محسوب مي شود.
بازار قديمي شهر: اين بازار درست در مركز شهر واقع شده و در تابستان و اوايل پاييز كه هنوز هوا سرد نشده، محل فروش انواع غذاهاي محلي و صنايع دستي اين شهر است.
هر سال در شهريور ماه، بازار سنتي  ماهي در اين محل برگزار مي شود كه از جمله محبوب ترين اتفاقات سال براي مردم اين شهر است و بسياري از ماهيگيران از جزيره هاي كوچك اطراف براي فروش ماهي هايشان به اين محل مي آيند.
دسترسي به شهر
هواپيما :فرودگاه هلسينكي در 19 كيلومتري شمال اين شهر ساخته شده است و از آسيا، اروپا و آمريكا هر هفته پروازهاي منظمي به اين فرودگاه انجام مي شود. هواپيمايي ملي فنلاند، فن اير هم مانند بسياري از شركت هاي خارجي، اين فرودگاه را تحت پوشش قرار داده و از طريق پروازهاي داخلي آن مي توانيد به ديگر شهرهاي فنلاند دسترسي داشته باشيد. بعد از پياده شدن از هواپيما و براي رفتن به مركز شهر مي توانيد از تاكسي يا اتوبوس شماره 615 استفاده كنيد كه مستقيما به سمت ميدان راه آهن شهر حركت مي كند. همچنين شركت هواپيمايي فن اير، اتوبوس هاي ويژه اي را براي مسافرانش در نظر گرفته كه آنها را از فرودگاه تا محل دفتر مركزي اين شركت در مركز شهر جا به جا مي كند.
قطار:از طريق قطار مي توانيد از كشورهاي روسيه و سوئد به هلسينكي دسترسي داشته باشيد. ايستگاه مركزي قطار شهر از طريق يك تونل به خطوط مترو متصل شده است و مسافران مي توانند پياده از ايستگاه مترو به ايستگاه مركزي راه آهن دسترسي داشته باشند. هلسينكي سه مسير راه آهن داخلي نيز دارد كه آنها هم به همين ايستگاه مركزي منتهي مي شوند. مسير راه  آهن هلسينكي به روسيه از سن پترز بورگ عبور مي كند و تا مسكو ادامه مي يابد.
كشتي:هلسينكي چهار بندر مسافربري دارد كه از آنها و با كشتي يا قايق هاي مسافربري مي توان به سوئد، استوني و آلمان سفر كرد. بليت اين كشتي ها يا قايق ها در دفاتر مسافربري شهر فروخته مي شود. اگر در فصل تابستان قصد اين سفرهاي دريايي را داشته باشيد، بايد از چند هفته قبل بليت رزرو كنيد.
گشت و گذار در شهر
رفت وآمد در هلسينكي تقريبا هيچ مشكل خاص ندارد. خيابان هاي اين شهر غالبا خلوت هستند و ترافيك بسيار رواني دارند. اكثر مردم شهر از وسايل حمل و نقل عمومي استفاده مي  كنند كه شامل قطارهاي داخل شهري، مترو، اتوبوس، تاكسي و البته قايق هاي مسافربري مي شود.
مترو: مترو هلسينكي در سال 1982 افتتاح شده است. و اين شهر تنها شهر فنلاند است كه از خطوط مترو بهره مي برد. مترو هلسينكي تا 16 سال بعد از افتتاحش تنها يك مسير داشت، اما در سال 1998 يك مسير ديگر با سه ايستگاه به آن اضافه شد. مترو بهترين وسيله براي دسترسي ساكنان حومه هاي هلسينكي به مركز شهر است. قرار است طرح نوسازي خطوط متروي اين شهر بزودي آغاز شود كه در آن صورت تا سال 2010 در آنها از لوكوموتيو هاي خودكار استفاده خواهد شد.

جهانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |