آيدين جهانبخش
رولزرويس، ونسان وان گوگ، تنها بنز مدل K500، پابلوپيكاسو، كاديلاك ليموزين زرشكي رنگ، فرانيس كوپلا، پل گوگن و... هركدام از اين نام ها مي تواند شور و شوقي برانگيزد براي آنكه راه بيفتي در شهر و به دنبال نشانه هايشان بگردي.
وان گوگ، پيكاسو، كوپلا، گوگن و... همه و همه نقاشاني هستند كه حداقل يك بار اسمشان را شنيده اي، حتي در تلويزيون و فيلم ها، وقتي خواسته اند كسي را به روشنفكري مسخره كنند، اين نام ها را برايش رديف كرده اند.
نام ها آشناست، اما شايد نمي دانستي كه كشور و شهرت گرانبهاترين گنجينه هاي جهان را با آثار همين اسم هاي بزرگ دارد. نمي دانستي كه ميلياردها ميليارد دلار در همين شهر نزديك به نمايش درآمده اند كه اگر جاي ديگري بود، الان غوغايي برپا شده بود. گرانبهاترين نصيب ما از تاريخ شور و شوقي ست كه برمي انگيزد (گوته). مردمان بسياري از كشورهاي مختلف همه به دنبال نصيب از تاريخ هستند و تو ومردمان شهر تو آنقدر مشغول و سر درگم كه كمتر به تاريخ خود مي رسند.
جنبش هنرمدرن
موزه هنرهاي معاصر برپايش كرده است. پر است از اسم هاي بزرگ و گنده كه هر كدامشان مي تواند در سراسر جهان خصوصا اروپا و آمريكا تعداد بي شماري از كشته مرده هاي نقاشي مدرن را به ايران بكشاند. علاوه بر اسم هايي كه گفتم، اينها هم هستند: هنري مو، هانس آرپ، جكسون پولاك، واسيلي كاندينسكي ، پل كله، خوان ميرو و...
گنجينه نقاشي مدرن جهان با تعداد زيادي نقاشي در سبك هايي چون: آردكو، آپ آر، اكسپرسيونيسم انتزاعي، باهاواس، امپرسيونيسم، كلاژ، دادا، سور رئاليسم، سوپره ماتيسم، كوبيسم و...
اما فكر مي كنيد براي تبليغ چنين نمايشگاه پرقيمتي چقدر هزينه تبليغ شده است تا علاوه بر عاشقان نقاشي، كمي هم گردشگر جذب اين شهر بشود؟
بله! طبق معمول جواب يك كلمه است: هيچي!
فقط تعدادي از شبكه ها، روزنامه ها و خبرگزاري هاي داخلي و خارجي اين نمايشگاه را پوشش خبري داده اند.
نوفرستي يكي از مسئولان روابط عمومي موزه هنرهاي معاصر البته مي گويد كه علاوه بر اينها سايت هاي هنري خارجي و داخلي هم خبر را پوشش داده اند.
او مي گويد كه دعوتنامه هايي هم به مراكز آموزشي و تجسمي برخي شهرهاي ديگر ايران هم فرستاده اند (باز دستشان درد نكند).
اگر تا آخر مهر وقت كرديد سري به اين نمايشگاه بزنيد. خبري از كاتالوگ نمايشگاه نيست، بي خود دنبالش نگرديد. نقاشي ها هم كپي برداري نشده اند كه بتوانيد ارزان بخريد، قاب كنيد و به ديوار خانه هايتان بزنيد و پز بدهيد كه نقاشي وان گوگ يا پيكاسو را روي ديوارخانه يا محل كارتان داريد. تنها تعدادي از نقاشي ها در قطع كارت پستالي چاپ شده اند (البته با كيفيت خيلي خوب) كه الان مي توانيد آنها را با قيمت 200تومان بخريد و اگر نزديك عيد به كارت پستال فروشي ها برويد۲هزار تومان هم به شما نمي فروشند.
تا آنجا كه كسب اطلاع كردم، فعلا كتاب اين نمايشگاه تاريخي (كه بعد از يك ربع قرن برگزار شده) هم فعلا در كار نيست و فقط يك جزوه با عنوان مجموعه آثار خارجي موزه هنرهاي معاصر تهران چاپ شده است.
اما نمايشگاه، راهنمايي دارد كه هر روز ساعت 16 به بعد (البته قبل از آغاز ماه مبارك رمضان اين طوري بود)، آنجا در نمايشگاه هست و برخي كارها را برايتان توضيح مي دهد.
ماشين ها در جاده اي دور
فعلا از 180دستگاه خودرو، 40 خودرو كه دو تايش كالسكه اند به نمايش درآمده. آنها منتظر پايان فاز دوم موزه هستند كه بقيه خودروها را هم به نمايش بگذارند.
تماشاگه خودرو عنواني ست كه بنياد مستضعفان براي موزه اتومبيل هاي گران قيمت و گاه بي قيمت خود برگزيده است. اتومبيل هايي از دوره قاجار تا پهلوي اول و دوم؛ ماشين هايي كه ازبرخي از آنها در جهان فقط يكي هست و آن هم در موزه شهرما.
اما براي رسيدن به اين نمايشگاه بايد از تهران خارج شوي و آنقدر در جاده مخصوص كرج بروي كه تازه در كيلومتر 11 به موزه اي با سردري كوچك برسي.
باز هم سئوال قبلي: براي اين موزه بي قيمت چه قدر هزينه تبليغات خارجي شده تا كشته مرده هاي ماشين، خودشان را از آن ور اقيانوس ها به كيلومتر 11 جاده مخصوص كرج برسانند و اين ماشين ها را ببيند و احيانا عكس در كنارشان بگيرند و به سرزمين خود برگردند و به همگنان خود نشان دهند؟
مجيد جعفري، مدير موزه جواب مي دهد: هيچي!
او آمار دقيقي از تعداد گردشگران خارجي كه به موزه آمده اند هم ندارد و مي گويد: متاسفانه در سطح خارجي خودمان تبليغات نداشته ايم، اما برخي روزنامه ها و مجلات تخصصي اروپايي خبر افتتاح موزه را كار كرده اند.
مدير هم از دوري راه آنچنان دلخوش نيست، اما توجيه مي كند كه: البته در همه دنيا موزه اتومبيل در كنار سايت هاي صنعتي قرار دارند، مثل موزه هاي بنز و BMW كه در همان محل كارخانه اند.
او مي گويد كه در نظر بگيريد كه ما هم گزينه ديگري نداشتيم. چطور مي شد محلي با 20 هزار مترمربع در داخل شهر تهيه كنيم. تازه ما مشكلات زيادي براي آغاز به كار همين موزه هم داشتيم. بعضي ها معتقد بودند اين ماشين ها را بايد فروخت، چرا كه ما صنعت خودرو ملي نداريم، موزه اش را مي خواهيم چه كار؟ همين موزه را با چنگ و دندان و خون دل پرسنل 11 نفره اش جمع كرده ايم؛ خرج زيادي هم نداشت.
جعفري بيشتر توريست هاي ايراني را اكوتوريست (گردشگران طبيعت دوست) مي داند و مي گويد: كشورما در سطح كلان برنامه جامعي براي گردشگران ندارد. هر كاري بكني خودت كرده اي، ما هم مكاتباتي با برخي تورها كه گردشگر خارجي به ايران مي آورند، داشته ايم تا برنامه بازديد از موزه در برنامه آنها گنجانده شود، اما برنامه اصلي ما براي جذب بازديد كنندگان داخلي ست.
پنجاه سال زندگي چه زود گذشت
حافظه تاريخي شهر يعني اينكه شهر داراي خاطره است و تعريف مي كند كه در اين مكان چه اتفاقي افتاده است. شهر بايد خاطره داشته باشد تا هويت يابد. شهر بي خاطره، شهر بي هويت است.
افراد قديمي خاطره هاي طولاني تعريف مي كردند، ولي امروزي ها بيشتر از چند خاطره نمي توانند بگويند. به همين خاطر انسان امروزي سرگشته است و وقتي با او صحبت مي كنيم، مي گويد: پنجاه سال زندگي چه زود گذشت . ولي 50 سال عمر فرد نسبتا قديمي پر از خاطره بود. خاطره يعني اينكه فرد در حال، زندگي مي كند. حال برايشان وجود دارد. شهر نيز بايد در زمان حال زندگي كند. اگر اينطور نباشد داراي هويت نيست يا بايد غم گذشته را بخورد يا تشويش آينده را داشته باشد. (دكتر محسن حبيبي، رئيس دانشكده هنر دانشگاه تهران) موزه هنرهاي معاصر تهران و موزه تماشاگه خودرو، محل هايي هستند كه اتفاقاتي در آنها مي افتند يا مي تواند بيفتد، تا آنها بخشي از هويت شهر شوند، خاطراتي كه به حافظه تاريخي مان مي پيوندند.
پاريس، لندن و ... هم شهرهايي هستند كه آثار باستاني قديمي چندان مهمي ندارند، اما ميزان جذب گردشگران به اين شهرها عددي چند ميليوني ست . اين نظر علي هاشمي، معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي ست. هاشمي گردشگران شهري را به سه بخش تقسيم مي كند: گردشگران خارجي كه براي بازديد از شهر وارد آن مي شوند، گردشگران داخلي كه از شهرهاي ديگر به شهر مي آيند و گردشگراني كه ساكن خود شهر هستند و براي گذران اوقات فراغت از نقطه اي به نقطه ديگر شهر مي روند.
هاشمي عمده گردشگران خارجي را گردشگران تفريحي مي داند:
۷۵ درصد از۷۵۰ ميليون گردشگر جهاني در سال به دنبال تفريح هستند، يعني بيش از 520 ميليون نفر.
او مي گويد كه به دليل موقعيت فرهنگي، اجتماعي و سياسي، كشور ما امكان جذب اين گردشگران را ندارد، اما ما مي توانيم گردشگران فرهنگي را جذب كنيم، كاري كه موزه لوور يا موزه لندن مي كنند.
هاشمي جذب گردشگر شهري را در گرو تعريف هويت شهري مي داند؛ يعني اگر بتوانيم مكان هايي ايجاد كنيم كه در آنها خاطره هايي رخ دهند، مي توانيم اميدوار باشيم كه گردشگراني خواهند آمد و خاطره هايي خواهند برد.
هاشمي اما پيشنهادي هم دارد: تركيب موزه ها بايد در حال تغيير باشد، يعني بايد نمايشگاه هاي متعددي در آنها برپا شود يا موزه ها، جشنواره ها و نمايشگاه هاي حاشيه اي در طول سال در كنار آنها برگزار شود تا گردشگر بيشتري بيايد. موزه با اشياي ثابت فقط يك بار جذاب است .
مثال هاشمي براي اين مسئله همان نمايشگاه ايران باستان؛ امپراتوري فراموش شده هخامنشي است كه در حاشيه موزه لندن برگزار شده و به پيش بيني كارشناسان انگليسي، بيش از 100 هزار بازديد كننده خواهد داشت.
او انتقادي هم دارد: ما راهنمايان خوبي براي تورها، موزه ها و اماكن تاريخي مان نداريم و اگر هم راهنماهايي در اين محل نباشند، مردم با تعدادي سنگ، چوب و اشيا مواجه مي شوند كه در برابرشان سرگردان مي مانند. اين راهنماها هستند كه بايد مكان، زمان و شيء را به بازديدكننده توضيح دهند تا آنها در جريان مفهوم آن قرار گيرند و احيانا خاطره اي بيابند يا خاطره اي بشوند.
هرچند كه دكتر حبيبي، هويت شهر را با شكل آن متفاوت مي داند و معتقد است كه وقتي از هويت شهر صحبت مي كنيم، به چيزي رجوع مي كنيم كه در پس ظاهر شهر نهفته و ممكن است به شكل و ظاهر شهر ربطي نداشته باشد و وقتي از زندگي در محله نام مي بريم، به ياد محله هاي قديمي مي افتيم، در حالي كه ممكن است اگر همان محله هاي قديمي را به شكل قديمي بازسازي كنيم، باز هم نتوانيم هويت و شاكله اي را كه در گذشته داشته است، ايجاد كنيم.
هاشمي نقش حفظ بافت هاي تاريخي را در حفظ و تعريف هويت شهر، عنصري اساسي مي داند.
معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي در اين باره برايمان خبر جديدي هم دارد از طرحي كه در هيات دولت نيز تصويب شده است. محدوده ميدان مشق تا حسن آباد و خيابان ناصرخسرو تا مجلس قديمي (بهارستان)، به عنوان بافت مركزي و قديمي تهران از گزند ساخت و سازها مصون خواهد ماند.
هاشمي حفظ اين بافت را حفظ بخش مهمي از هويت شهري تهران مي داند كه مي تواند گردشگران زيادي را هم جذب كند، اما پول زيادي لازم است، چون دستگاه هاي اداري و نظامي زيادي در اين محدوده وجود دارند كه براي جابه جايي آنها بايد كلي پول خرج كرد.
انسان شهر
ارتباط بين عوامل هويت دهنده شهر دوسويه است. شهر بدون عامل انساني مفهوم ندارد و اگر در شهري، شهروند وجود نداشته باشد، آنجا شهر نيست، بنابراين وقتي از شهر صحبت مي كنيم، صحبت از تعاملات انساني ست؛ تعاملات انسان با انسان، انسان با محيط و انسان با شهر؛ تعاملاتي كه خاطره هايمان را مي سازند و زندگي را برايمان شاد، پرشور و گاه غم انگيز و نوستالژيك مي كنند. شهر ما مكان هايي دارد كه مي توانيم خاطرات مهمي را آنجا مرور كنيم يا خاطراتي داشته باشيم. تنها كافي ست كمي دقت كنيم و تنها كافي ست كمي هم مسئولا ن مان به خاطراتمان اهميت بدهند.
تاريخ بوده، هست و ادامه دارد و اين ما هستيم كه بايد با خاطره هايمان در شهرمان شور و شوق را از او نصيب گيريم و در ديگران هم برانگيزيم.
آب در كوزه و ما...
انگليســي ها آثار باستاني ايران، مربوط به دوره هخامنشي را بسته بندي كرده اند و برده اند لندن تا در حاشيه يكي از موزه ها به نمايش بگذارند. آنها پيش بيني كرده اند اين نمايشگاه در مقطع كوتاه حدود 100 هزار نفر بيننده داشته باشد. اما جالب است بدانيد كه ما با وجود داشتن گنجينه هاي منحصر به فردي چون موزه اتومبيل و نقاشي هاي نقاشان بزرگ جهان كه به اعتراف شبكه هاي خبري جهان در دنيا كم نظير است، هيچ برنامه اي براي جذب گردشگر به وسيله اين گنجينه ها نداريم.