دوشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۴
فرهنگ
Front Page

نگاهي به كاستي هاي طرح انتخاب مديران مدرسه ها توسط معلمان
مردم سالاري مدرسه اي
002196.jpg
آذر آفاقي
رشد و توسعه نظام هاي آموزش و پرورش، ويژگي بارز جوامع عصر ماست. اين امر بويژه در چند دهه اخير، در كشورهاي جهان سوم به مسأله اي مهم و قابل توجه مبدل شده است، از آنجا كه عصر ما را عصر «مديريت و رهبري» نيز مي نامند و موفقيت نهادها و سازمانها، تا حد زيادي به كارايي و اثر بخشي مديريت آنها بستگي دارد ، در اين ميان نمي توان اهميت مديريت آموزشي و سياست ها و برنامه هاي انتخاب يا انتصاب مديران را ناديده گرفت.
اخيراً  در مورد انتخاب مديران مراكز آموزشي، با دستورالعمل  جديدي مواجه شده ايم كه در چند منطقه تهران به مورد اجرا گذاشته شده و قرار است در مناطق ديگر شهر تهران نيز حداقل در ۵۰ درصد مدارس به مورد اجرا گذاشته شود.
«در نظام هاي آموزشي، معمولاً  از مسير معلمي به مناصب و سمت هاي مديريت و رهبري آموزشي دست مي يابند و از اين رو، احتمالاً مفهوم درستي از مديريت و رهبري در ذهن ندارند. آنها كار مديريت و رهبري آموزشي را از ديدگاه معلمان مي نگرند. گرچه اين نگرش خوب و لازم است، ولي كافي نيست. نقش مديريت و رهبري آموزشي بايد با توجه به همه عناصر و عوامل مؤثر در محيط آموزشي ايفا شود. پيشينه معلمي و تجربه هاي ناشي از آن، اگر چه زمينه ساز خوب و لازمي براي ايفاي رهبري در آموزش و پرورش است، ولي به تنهايي كافي نيست. مديران آموزشي، بايد علاوه بر آن در حيطه معارف، علوم و فنون، مهارت هاي مرتبط با آموزش و پرورش و مديريت به اندازه كافي آگاهي داشته باشند.» (دكتر علاقه بند، مقدمات مديريت آموزشي، ص۱۸۲)، ولي در دستورالعمل انتخاب مديران بويژه در مورد مدرسه هاي درجه ۱ تا ۳ به اين مقوله چندان توجهي نشده است.
دكتر ميركمالي مي گويد: «يكي از جنبه  هاي مهم بلوغ، تجربه است و اين كه گفته مي شود تجربه بالاتر از علم است، به اين دليل است كه ما معمولاً  علم خود را از طريق تجربه و آزمايش كامل مي كنيم. از جهت ديگر، تجربه، گوشه ها و زواياي تاريك پيش بيني نشده مسائلي را كه هنگام آموزش مورد توجه قرار نگرفته، براي ما روشن مي كند. تجربه، سبب كسب نفوذ و تسلط بيشتر بر كار، امور سازمان، مسائل كاركنان و ... مي شود و به همين دليل ، بايد سعي شود تا آنجا كه ممكن است مديريت را به افراد با تجربه و در عين حال آگاه به علم مديريت سپرد.» (رهبري و مديريت آموزشي، صفحه ۱۱۸)
يك مدير خوب، بايد با مفاهيم و روش هاي برنامه ريزي، تصميم گيري، سازماندهي، ارتباطات، انگيزش، رهبري و هدايت، نظارت و كنترل، هماهنگي، ارزشيابي و كاركردهاي نظير آن آشنا باشد و آنها را در محيط كار خود به كار بندد. علاوه بر اين كاركردها، مديران آموزش و پرورش بايد در ارتباط با كار خود «ديد» يا «چشم انداز» داشته باشند تا بتوانند گذشته و حال را با آينده پيوند دهند. در اين ميان، اين سؤال مطرح است كه يك مدير مدرسه، چگونه مي تواند به چشم اندازي كه كار و حرفه او مي طلبد، دست يابد؟ يقيناً تجربه هاي گذشته مبنا و اساس لازم را فراهم مي سازد. (همان، صفحه ۱۳)
اين طرح كه به نظر مي رسد بسيار عجولانه و بدون تأمل در حال اجرا است، علاوه بر اين كه طرحي كامل و بدون عيب و نقص نيست، هيچ گونه تحقيقي نيز در مورد ميزان اثر بخشي آن به عمل نيامده است.
همچنين اين طرح از پشتوانه علمي كافي نيز برخوردار نيست و مطمئناً  پيامدهاي ناگواري را به دنبال خواهد داشت. در اين زمينه مي توان به گواهي عده قليلي كه تاكنون قرباني اين طرح ناآزموده بوده اند، نيز استناد كرد. ضمناً  براي اجراي اين طرح، بستر مناسب يا حتي حركت كوچكي جهت آماده سازي جو مدارس صورت نگرفته است. مانند بسياري از طرح هاي شكست خورده سابق كه بدون در نظر گرفتن بستر مناسب يا سازگاري فرهنگي از كشورهاي پيشرفته اقتباس شد و به نتيجه نرسيد كه براي مثال مي توان از «طرح كاد» نام برد.
هر چند بارها اين طرح مورد بازبيني و تغييرات عمده قرار گرفته، ولي چون از ابتدا با فرهنگ و آداب و رسوم و حتي اعتقادات خانواده ها انطباق نداشته، نه تنها مشكلات را حل نكرده است، بلكه طرح را كاملاً تغيير داده و از شكل اصلي و اهداف مورد نظر دور ساخته است. پيش بيني مي شود، طرح انتخاب مديران توسط معلمين مدرسه نيز دچار چنين سرنوشتي شود. زيرا با باورهاي فرهنگي ما و اصول مديريت علمي انطباق ندارد و در نتيجه، به تدريج براي حل معضلات، دستكاري هايي در آن صورت خواهد گرفت كه در نهايت به طرحي دست خواهيم يافت كه با اهداف اوليه، فاصله فراواني خواهد داشت.
بهتر بود اين طرح صرفاً در چند مدرسه به صورت آزمايشي به مورد اجرا گذاشته مي شد و عملكرد اين مدارس به عنوان نمونه هاي تحقيقي مورد ارزيابي موشكافانه قرار مي گرفت و چنانچه مشكلي در اجراي طرح مشاهده مي شد، قبل از همگاني شدن آن، اقدام به اصلاح اصولي آن مي شد. نه اين كه مانند طرح هاي آموزشي متعدد ديگر كه بعد از اجراي همگاني، براي رفع مشكلات، از راه حل هاي مقطعي به عنوان مسكن استفاده شود. در صورت همگاني شدن اجراي اين طرح، پيامدهاي ناگواري براي آن پيش بيني مي شود كه در زمينه هاي گوناگون مي تواند مشكلات عديده اي به دنبال داشته باشد. از جمله:
* از نظر روابط درون سازماني
- ايجاد يك جو ناسالم رقابتي در بين افراد درون سازمان جهت كسب مقام را شاهد خواهيم بود. اخيراً ديده شده در يكي از دبيرستان هاي بزرگ شهر تهران، از حدود ۷۵ نفر از كاركنان مدرسه ۵۰ نفر براي مديريت، اعلام كانديداتوري كرده اند. جاي سؤال است كه اين افراد (۵۰ نفر) بعدها چگونه برخوردي با مديريت جديد خواهند داشت؟
- چنانچه در مدرسه فرد واجد شرايطي نباشد(اين امر بويژه، در دبستانها بسيار ديده مي شود)، در اين صورت، بايستي افراد خارج از سازمان مدرسه، به عنوان كانديداي مديريت به سازمان معرفي شوند و اين يك امر تحميلي است كه با روح انتخابات آزاد (كه از اهداف طرح است) مغايرت دارد و پذيرش معلمان و چگونگي همكاري آنان با فرد ظاهراً  منتخب، مورد سؤال است؟
- آيا احساس اين كه معلمان تعيين كننده واقعي مديريت قانوني مدرسه هستند، تأثيري در عملكرد مديريت نخواهد داشت؟
- انتظارات معلمان از مدير چگونه خواهد بود؟ دكتر علاقه بند در كتاب مقدمات مديريت آموزشي (صفحه ۹۴) مي نويسد: «انتظارات فرد فرد زيردستان بر همكاري گروهي آنان بستگي دارد؛ از اين رو زيردستان را به عنوان مهمترين عامل در هر موقعيت رهبري تلقي كرده اند. زيردستاني كه تمايل شديدي به استقلال دارند، تحت سرپرستي مديري كه بخواهد آنها را مستقيماً  كنترل كند، كار مؤثري انجام نخواهد داد. بويژه اگر اين زيردستان بدانند كه مدير قدرت قانوني خويش را توسط رأي آنها بدست آورده است»
- در هر انتخاباتي، بايد دسته ها و گروههاي متفاوتي پيش بيني شود وگرنه انتخاب آزاد معني ندارد. براي به وجود نيامدن باندبازي و گروه بندي در مدرسه چه پيش بيني هايي شده است؟ و يا راه يافتن بازي هاي سياسي به جو مدرسه به نفع چه كسي است؟
* از نظر روابط برون سازماني (مدرسه يا منطقه و ...)
- مديري كه توسط معلمان انتخاب مي شود، خود را در مقابل آنها مسئول مي داند و چنين مديري نمي تواند در مقابل اداره و منطقه پاسخگو باشد، زيرا سعي دارد همواره رأي دهندگان را از خود راضي نگه دارد.
- با توجه به انتخاب مديران توسط معلمان، آيا فكري براي عزل آنان نيز شده يا خير؟آيا عاقلانه است كسي را كه معلمان نصب كرده اند، رؤساي مناطق عزل كنند؟
- اگر در يك مدرسه، مدير و معلمان بتوانند دسته و گروه واحدي تشكيل دهند و اهدافي را دنبال كنند كه مغاير اهداف آموزش و پرورش باشد، چه فكري براي نظارت و ارزشيابي بر كار مدرسه، صورت پذيرفته است؟ در صورت عزل آن مدير توسط منطقه، آيا تضميني وجود دارد كه يكي ديگر از افراد همان مدرسه و با همان اهداف و سياست ها انتخاب نشود؟ آيا فكري براي اين گونه تباني ها شده است؟
- زماني كه مدير توسط سازمان يا مديران سطوح بالاتر منتصب مي شد، در صورت وقوع حوادث و پيش آمدن مشكلات جدي، چون به طور غيرمستقيم مديران سطوح بالاتر احساس مسئوليت مي كردند، از مدير مدرسه، حمايت قانوني به عمل مي آوردند. ولي وقتي مدير را معلمان انتخاب كنند، در صورت وقوع مشكلات احتمالي، چه كسي مسئوليت را به عهده خواهد گرفت؟ فقط مدير؟ آيا او احساس تنهايي نخواهد كرد؟ در مواقع ضروري چه كسي از او حمايت خواهد كرد؟
- چه تضميني وجود دارد كه مدير كليه سياست هاي و برنامه هاي سازمان يا منطقه را به مورد اجرا بگذارد؟ او قدرت قانوني خود را از كسان ديگري كسب كرده، حال آن كه بايد به ديگران پاسخ بدهد.
* از نظر مشكلات ساختاري و تخصصي
- مديريت آموزش و پرورش مستلزم دانش و مهارت تخصصي است. از اين رو انتظار مي رود كه در سطح مسئوليت ها و وظايف فني، افراد داراي تخصص حرفه اي مشغول كار شوند. هر چند كه در طرح مذكور پيش بيني شده كه در شرايط مساوي افراد داراي مدارك تخصصي مثل مديريت يا علوم تربيتي بر ديگر افراد با مدارك غيرمرتبط تقدم دارند، ولي اين در حد كانديداتوري افراد است و تعيين كننده نهايي مقبوليت افراد است، نه تخصص آنان.
- آيا يك فرد با داشتن ليسانس شيمي، فيزيك، ادبيات و ... مي تواند مدير خوبي باشد؟ آيا اين بي اعتنايي به دانش و علم مديريت نيست؟
دكتر علاقه بند در كتاب مقدمات مديريت آموزشي ۱۷ مهارت و مشخصه را براي مديران واحدهاي آموزشي ذكر كرده كه ۱۵ مورد آن مربوط به مهارت هاي تخصصي و علمي مدير و فقط دو مورد آن به مهارت هاي روابط انساني (مقبوليت) مربوط مي شود كه آن هم به نوعي با مديريت منابع انساني ارتباط دارد. بي مهري به امور تخصصي مديريتي را در طرح جديد چگونه مي توان توجيه كرد؟
- نظام آموزشي فعلي ما با توجه به اهداف، سياست ها و برنامه هاي كلي آموزش و پرورش داراي ساختار معيني است كه براي تحقق همان اهداف و اجراي سياست هاي خاص پيش بيني شده، آيا اين طرح جهت اجرا نياز به تغيير ساختار ندارد؟ يا بر اثر اجراي اين طرح، اختلالي در امور سازمان آموزش و پرورش پيش نخواهد آمد؟
در پايان سؤالي را نيز از جانب مديران شاغل به كار مطرح مي كنم كه در ديدارهاي گوناگوني كه با آنها داشته ام، بر آن تأكيد كرده اند. اين طرح براي مديران با تجربه زياد كه ذاتاً  مدير هستند و مديريت را به صورت تجربي آموخته اند، ولي مدرك دانشگاهي ندارند، چه فكري كرده است؟ آيا آموزش و پرورش خيال دارد از اين سرمايه عظيم خود چشم بپوشد؟ سري بزنيد به مناطق مختلف؛ مديراني داريم با سابقه بيش از ۲۰ سال مديريت در آموزش و پرورش كه با توجه به مشكلات بسيار زياد مديريت آموزشي در سال هاي بعد از انقلاب، حتي فرصت فكر كردن به ادامه تحصيل را نداشته اند. آيا اين طرح، مي تواند آنها را كنار بگذارد، به چه جرمي؟ به جرم غرق شدن در كار و فرصت نداشتن براي خود!
سؤال ديگر اين كه اگر مسئولين مي خواهند به معلمان امتياز بدهند، چرا مديران دلسوز خود را وجه المصالحه قرار داده اند؟!

اخبار
عروسك هاي دنيا در آغوش كودكان ايراني
002199.jpg

عروسك هاي ساير اقوام و ملل در آغوش كودكان ايراني جاي مي گيرد تا فرهنگ و تمدن كشورهاي مختلف را لمس كنند.
به گزارش خبرنگار ما محسن چيني فروشان، مديرعامل كانون ضمن بيان اين مطلب از ايجاد موزه عروسك هاي ملل خبر داد.
به گفته چيني فروشان، عروسك هايي كه در جشنواره روز جهاني كودك امسال عكس هايشان به نمايش گذاشته شد، در آينده نزديك به كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان مي آيند.
وي اظهار داشت: يكي از راه هاي غيرمستقيم شناساندن اقوام مختلف به كودكان، آشنايي بچه ها با فرهنگ، تمدن، مذهب، لباس و حالت چهره اقوام مختلف است.
مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ادامه داد: عروسك هايي مدنظر ما هستند كه بچه ها بتوانند با آنها بازي كنند و عروسك هاي دكوري يا عروسك هايي كه مورد ستايش قرار مي گيرند موردنظر نيستند.
وي همچنين وعده داد كه در فضاي موزه عروسك هاي ملل، عروسك هايي هم براي بازي بچه ها در نظر گرفته شود.
چيني فروشان گفت: عروسك در شكل گيري شخصيت بچه ها به خصوص دختربچه ها تاثير بسياري جدي دارد. بخش بزرگي از آموزش هاي بچه ها و تقويت ارتباطات عاطفي آنها از طريق بازي با عروسك حاصل مي شود. چنانكه دارا و سارا نيز با همين ديدگاه در كانون جاي خود را باز كرد. وي افزود: هر كشور و منطقه اي عروسك هاي خاص خود را دارد كه نشان دهنده فرهنگ، آداب و رسوم، اقليم و شرايط زندگي مردم آن كشور يا منطقه است.
چيني فروشان بر انجام يك كار جمعي در خصوص معرفي عروسك هاي ملل تاكيد كرد و ادامه داد: نمادهاي فرهنگي ملل مختلف بايد با توضيحاتي كتبي و شفاهي از قبيل چاپ بروشور آموزش داده شوند. وي با اشاره به اينكه حيطه عروسك هاي كشورهاي مختلف دنيا بسيار وسيع است گفت: يك كشور ممكن است چندين نوع عروسك داشته باشد و ما اين عروسك ها را از طرق مختلف ازجمله سفارتخانه هاي ايران در ساير كشورها، سفارت هاي ساير كشورها در ايران و يا از بازار تهيه خواهيم كرد.
بنابراين گزارش، اكنون كار تحقيقاتي شناسايي عروسك هاي نيايش و عروسك هاي ملل و اقوام مختلف دنيا ازجمله كشورهاي اسلامي به انجام رسيده و تصوير يكصد عروسك از آنها در جشنواره «كودك، نيايش و مهر» به نمايش درآمد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |