چرخه باطل از ميدان تا فلكه در تهران
به دنبال يك دورآرامش
|
|
عكس:علي اكبر شير ژيان
شهره مهرنامي
تنها مكاني كه مسيرمان يكي مي شد ميدان هفت تير بود، قرار شد ساعت 6بعدازظهر در ميدان هفت تير همديگر را ببينيم، اما كجاي ميدان؟ كدام ضلعش؟ ميدان كه نه، فلكه هفت تير، فلكه اي بي قاعده كه از هر طرفش يك چيزي سر برآورده، از شمال كه ورودي بزرگراه مدرس رو به بناي هواكش بزرگ مترو باز مي شد كه تازه اطراف آن چمن كاري هم شده بود، جلوتر هم در ورودي مترو با آن عظمت، سر برآورده بود، شايد اين بنا همان چيزي ست كه به نام ميدان از آن ياد مي شد. سمت چپ هم پارك يا همان فضاي سبز بود كه محل تجمع كارگران شده بود. اطراف پارك را دروازه هاي بيضي شكل فلزي و گوزن و آهوي چمني كاركرده بودند و دور تا دور آن با گل هاي مصنوعي تزئين شده بود و مرا به ياد روزنامه ديواري هاي دوران دبيرستان انداخت كه دور آن را با كشيدن گل و بلبل زيبا مي كرديم. نمي دانم چه كسي آن را طراحي كرده بود كه به نظرش زيبا مي آمد؟ اصلا چه كسي نام اين مكان را ميدان گذاشته بود؟ در هر حال زمان انتظار، بهترين زمان براي دقت در طراحي ميادين شهر و تفكر درباره اينكه چه كسي مسئوليت ايجاد چنين تزئيناتي را در شهر دارد، بود؛ فكر كردن در مورد اينكه اصلا ميدان كجاست وچگونه بايد آن را به عنوان يك المان طراحي شهري استفاده كرد؟
روي صندلي پارك نشستم و در ذهنم به دنبال ميدان واقعي گشتم؛ ميداني كه معناي حقيقي خود را يدك بكشد، ميدان ونك؟ نه! ميدان صنعت؟ نه! با آن نخل هاي رنگي قرمز و آبي و نارنجي يادگاري از شب هاي لاس و گاس !
ميدان ؟... ميدان آزادي؟ اين يكي بيشتر به ميدان شباهت داشت با بناي يادماني خود، هم محل تجمع داشت، هم بزرگ بود و هم محل اتصال شاهراه ها و ورودي ها و خروجي هاي شهر به يكديگر بود. زيبا هم بود اگر با آن چراغاني هاي بي منطق، اطراف آن را مزين نمي كردند، شايد بناي يادماني آزادي، ابهت خود را از دست نمي داد. مديرعامل سازمان زيبا سازي شهرداري تهران در اين زمينه مي گويد: در اصل متولي امور زيباسازي و تزئين شهر، اين سازمان است، يعني ما مسئول زيباسازي كل شهر از قبيل خيابان ها، ساختمان ها، پارك ها و حتي ميادين هستيم .
به عقيده ابوالقاسم وحدتي اصل از آنجا كه شهرداري هر منطقه، خود را مالك منطقه مي داند هرطور كه دوست داشته باشد براي تزئين آن اقدام كرده و با اين سازمان هم مشورتي نمي كند.
او به گروه حجم ونقاشي و طراحي سازمان مربوطه اشاره مي كند و مي گويد: قرار بر اين است كه وقتي بخواهيم براي مكاني طرحي بزنيم به كارشناسان آن بخش مي گوييم طرح خود را ارائه دهند تا بهترين را براي آن محل انتخاب كنيم، اما عملا اين كار انجام نمي شود . وحدتي به عنوان مدير عامل سازمان زيباسازي شهرداري بشدت از اين موضوع ناراضي ست. در دلش به حال مردم شهر كه بايد اين بي سليقگي را تحمل كنند افسوس مي خورد و مي گويد: در خيلي از مسائل كه به زيباسازي شهر مربوط است ما متولي هستيم، ولي عملا كس ديگري فعاليت مي كند .
واژه ميدان در اصل پارسي ست ولي جمع عربي بسته و به آن ميادين مي گويند. در معني واژه ميدان از فرهنگ دهخدا در گذشته، ميدان به هر عرصه فراخ، پهن و بي عمارت گفته مي شد. به همين دليل ميدان به مكان هاي بزرگ و سر بازي كه در آن چارپايان، سبزي و ميوه ، زغال و كاه و... مي فروختند نيز اطلاق مي شد. اين نوع ميدان ها، ميدان تجاري بودند و تا به امروز نيز معمولا چنين مكان هايي نام ميدان را به خوددارند، مانند ميدان ميوه و تره بار و ساير ميادين، عمدتا عبارت بودند از ميادين حكومتي كه نهادهاي حكومتي در اطراف آن مستقر بودند، مانند ميدان ارگ تهران يا نقش جهان اصفهان. ميدان نظامي كه خاص تمرينات نظامي و... مانند ميدان توپخانه و ساير ميادين ميدان اصلي شهر نيز محل اصلي تجمع مردم بود، فضاهاي عمومي متعددي از مساجد، بازار، آب انبارهاي بزرگ و نظاير اينها پيرامون آن جمع شده بود، مانند سبزه ميدان تهران يا قزوين.
درگذشته در ايران هر شهر يك ميدان داشته كه عناصر موجود در آن متاثر از عناصر ميادين يونان بوده است. كاخ شاهي، مسجد و بازار از عناصر اطراف آن و ميدان ها بوده اند و غير از ميادين بزرگ شهر هر شهري چند ميدانچه هم داشته كه معمولا بزرگان محل براي رفع مشكلات محل در آن جمع مي شدند.
ميدان، استفاده ديگري نيز داشته و آن زماني بوده كه شهر گرفتار بلايي همچون آتش سوزي يا بيماري لاعلاجي همچون وبا مي شد، مردم در ميدان بزرگ شهر جمع مي شدند تا بلا از شهر دفع شود.
حالا ميادين امروزي حتي به درد قرار ملاقات گذاشتن هم نمي خورد چه برسد به محل تجمع. ميدان هاي امروزي تنها مكاني شده براي نصب بيل بوردهاي تبليغاتي و چراغاني هايي به مناسبت هاي مختلف كه علاوه برمصرف بي رويه برق، به دليل بي سليقگي، منظر شهر را شلوغ و زشت كرده است.
به گفته صمد ذواشتياق- طراح جامع شهر تهران- بعد از ورود اتومبيل به شهر، ميدان، بافت و تاثير خود را از دست داده است، بنابراين آنچه امروز در كشور ما به ميدان مشهور است، ميدان واقعي نيست بلكه فلكه يعني جايي كه خودروها دور آن مي چرخند است. به گفته يك معمار طراحي شهري؛ به مفهوم علمي، ميدان فضاي بيروني همگاني ست كه محل تجمع مردم و فعاليت هاي آزاد است، انجام فعاليت هايي كه ماهيتا جمعي ست و نمي توان زير سقف انجام داد، با اين تعريف، ميدان فضاي شهري نيمه محصوري ست كه باز بودن و عمومي بودن، ويژگي هاي خاص آن است. حال اگر محوريت آن گونه اي باشد كه استفاده كنندگان حس كنند يك فضاي نيمه داخلي ست و فقط سقف ندارد، ميدانچه يا پلازا نام دارد.
به عقيده مصطفي بهزادفر - عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت - برخي تكيه ها يا حسينيه ها هم مي توانند به عنوان ميدانچه عمل كنند كه معروف ترين آنها در يزد است. حسينيه هايي كه ساختمان ندارند، محوطه اي هستند كه ديوار داشته و محل برگزاري آئين هاي مذهبي، بويژه آئين عزاداري امام حسين(ع) و به طور خاص، نخل گرداني هستند.در تهران هم ميدان ارگ، توپخانه و سبزه ميدان مشخصه هاي واقعي يك ميدان را داشتند كه از ميدان توپخانه به غير از اسم، چيزي باقي نمانده است و ميدان سبزه ميدان هم توسط محسن خان وزيري كاربري خود را از دست داد.اين دكتراي طراحي شهري مي گويد: در ايران، بعد از حضور اتومبيل و طراحي راه ها برمبناي اتومبيل به كانون هايي غالبا دايره شكل در محل تقاطع ها كه دور زدن وسايل نقليه را تسريع مي كنند، ميدان مي گويند، درصورتي كه اصطلاح صحيح آن فلكه است و نه ميدان كه به آن round about مي گويند .
بهزادفر ادامه مي دهد: در فلكه، تنها اتومبيل بايد حركت كند و از لحاظ ارتباطي، بخشي از حواشي آن، محل تجمع و ارتباط جمعي ست و مي تواند تا حدودي نقش ميدان را ايفا كند. در كشور ما، چون ميدان و فضاي جمعي وجود ندارد، فلكه ها به صورت كاملا نارسا نقش ميدان را هم ايفا مي كنند؛ چنانچه در فلكه هايي كه فضاي مياني آن جاي كافي نداشته باشد، مثل ميدان ونك، ميدان انقلاب، ميدان آزادي، سرپل تجريش، وليعصر(عج) و هفت حوض كه كانون زندگي جمعي مردم هم شد، اين اتفاق به چشم ديده مي شود.از نظر كالبدي و هندسي شهري، اكثر ميادين امروز تقاطع هاي ترافيك نسبتا بزرگي هستند. در اروپا وقتي اتومبيل وارد شد، تقاطع ها ساخته شدند تا ميادين از بين نروند.
با ورود به دوران مدرن، نيازمند به كارگيري ابزار مدرن و لاجرم فراهم كردن ما به ازاي كالبدي آنها بود. براي تسهيل حركت اتومبيل، خيابان ها تعريض و براي استفاده از قطار و هواپيما، خطوط ريلي و ايستگاه هاي راه آهن و فرودگاه ها احداث شدند .
به گفته بهزادفر، برخي از ميادين به 3 دليل موقعيت مكاني، شكل ميدان و اندازه آنها در حال حاضر نقش ميانه ميدان و فلكه را دارند، مانند ميدان آزادي و هفت حوض. البته ميدان هفت حوض بيشتر مستطيل است تا دايره و جاي نشستن دارد و حالت پاركي ست كه به وسيله شبكه رفت وآمد سواره محصور شده و ميدان آزادي علاوه بر بزرگي، عنصر يادماني ست كه به عنوان يك نشانه ملي مورد توجه مردم قرار دارد، فضاهاي باز زيادي دارد و اطراف آن، بخصوص در جبهه جنوبي بناي يادماني آزادي، محل كشش مردم است.
به عقيده اين معمار، ميادين ما طوري طراحي شده اند كه بسياري از آنها در مقياس پياده، حس ميدان بودن را القا نمي كند، عابران حس نمي كنند كه به ميدان نزديك مي شوند؛ فاصله ديد طبيعي، نحوه قدم زدن و اندازه فيزيكي انسان، تعريف كننده مقياس ميدان است و در اين مقياس انساني نمي توان فضاي ميدان را حس كرد، چون ميادين ما در مقياس ديد پرنده ساخته شده اند. ميادين بزرگ را تنها در مقياس ديد پرنده مي توان حس كرد. ميادين كوچك در شهرسازي بعد از مردن به عنوان فلكه هاي كوچك يا mine round about در محلات ايجاد شد. فلكه هاي كوچك غالبا ديد مقياس انساني دارند. در محله نارمك 119 گره فلكه اي وجود دارد كه برخي از آنها شاخص هستند، مانند ميدان صد.
او ادامه مي دهد: اين نوع طراحي نه براي طراحي ميدان درست است و نه براي فلكه و نه براي شهر. ميادين و فلكه هاي تهران، فضاهاي باز شهري هستند كه در جريان ساخت و ساز شهر تهران غالبا به صورت اتفاقي و بدون داشتن يك انديشه طراحانه شكل گرفته اند و پس از شكل گرفتن برحسب نيازهاي اجباري مردم، چه براي رفت وآمد و چه براي مكث و توقف، مورد استفاده قرار گرفته اند و در اثر استفاده اي كه مجبور به آن بوده اند، در شهري بي سامان يك نوع تعريف ناقص از ميدان را به خود گرفته اند. در اين مسير بسياري از بخش هاي شهري در محلاتي كه در گذشته فضاهاي ميداني و ميدانچه اي تعريف شده درستي نيز داشته اند، تحريف و تخريب فيزيكي شدند؛ مثل سرپل تجريش كه مردم آن را با ميدان تجريش اشتباه مي گيرند .
به گفته صمد ذواشتياق، طراح جامع شهر تهران، به دليل نارسايي جامع ساخت وساز، طراحي اجرا درعرصه شهري مفاهيم، كاركرد، فرم و قابليت هاي فضاهاي شهري عوض شد، لذا در ايران ميدان تخريب و فلكه، ميدان شد و در مجموع فضاي جمعي به عنوان محفل جمعي تخريب شد.
او مي گويد: مي توان دوباره ميدان ها را به حالت اوليه بازگرداند. با اصلاح ترافيكي مي توان ترافيك را از كنار ميدان رد كرد و با اصلاح هندسي ساختمان هاي اطراف، ميدان را دوباره ايجاد كرد؛ كاري كه در اسپانيا، ايتاليا وانگلستان انجام شده است .
به عقيده اين معمار، برخي از ميدان ها مثل ونك و صادقيه قابليت اصلاح هندسي معابر و تغيير حالت ساختمان ها را دارند. ميدان بهارستان هم مي تواند با تغييرات كوچكي اينچنين باشد؛ موقعيت قرارگيري كنار مجلس، شكل و اندازه، چنين ويژگي را برايش ايجاد كرده است.
او مي گويد: اگر با طراحي شهري به شهر پرداخته شود، تمام اين طرح ها قابل تغيير هستند، اما چون ما در طرح هاي شهرسازي عقب هستيم، طراحي شهري در شهرهاي ما ايجاد نمي شود. در اروپا ديگر به جاي شهرسازي بيشتر به طراحي شهري پرداخته مي شود. آنها پارك و ميدان از قبل ساخته شده را از لحاظ زيباشناسي يا كيفيت بهره برداري تغيير مي دهند تا مردم بهتر بتوانند از آن بهره مند شوند .
به عقيده اين معمار، اگر نظرات و ايده هاي يك معمار طراحي شهري با يك كارشناس منظر و طراح فضاي سبز يكي شوند، مي توانند طراحي زيباشناسي يك المان شهري را كاملا كارشناسانه به دست بگيرند و عنصر بينايي را در شهر براي شهروندان ايجاد كنند كه تاثير رواني آرامبخشي را به آنها هديه كند. كارشناسان منظر حتي مي توانند نوع كاج هايي را كه بايد در يك ميدان يا بريدگي اتوبان ها به كار مي رود مشخص كنند.
ميدان آزادي ساماندهي مي شود
طرح شش ماهه ساماندهي ميدان آزادي توسط شهرداري منطقه 5 با همكاري سازمان پايانه ها، شركت واحد اتوبوسراني و مناطق 2 و 9 شهرداري تهران در حال اجراست.مهندس فتحي مسئول نظارت بر اجراي طرح هاي ترافيكي شهرداري منطقه 5 گفت: عمليات ساماندهي اين ميدان از سه ماه پيش با همكاري سازمان ها و مناطق شهرداري هاي همجوار آغاز شد و ساماندهي پارك سوار آزادي به شهرداري منطقه 5 محول شد كه اجراي اين طرح در ضلع شمال غرب ميدان انجام شده است .اوگفت: عمليات پياده روسازي، ديواركشي و ساماندهي خطوط اتوبوسراني در ميدان آزادي با همكاري شهرداري اين منطقه و سازمان پايانه ها در حال اجراست و تا سه ماه آينده نيز ادامه خواهد داشت .
|