چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۳
زيارتگه رندان بلاكش
امروز روز حافظ است، هرچند براي ما ايراني ها، حافظ بخشي از زندگي هر روزمان است
003384.jpg
ابراهيم اسماعيلي اراضي
اين خصوصيت كلام اوست كه انگار قرار را بر اين گذارده كه در سخنش بهره ها را به گونه اي بپراكند كه هر كس به اندازه قدر و حوصله خود برداشت كند. رندي  اش را آنقدر دروني كرده كه در جاي جاي كلامش موج مي زند. قرار ندارد كسي را به بيراهه بفرستد، ولي از سوي ديگر تكليفي نيز بر دوش شعر خود نمي گذارد كه آنگونه باشد كه عارف و عامي در مواجهه با آن در مقامي يكسان واقع شوند.
وقتي عامه دست به تفأل از ديوان او مي برند و بيتي، حرفي، كلمه اي يا اشاره اي مناسب حال خود مي يابند،  درمي مانند كه براستي آيا او مي داند كه طلب تفأل چه بوده؟ اگر مي داند، چگونه و اگر نمي داند، چرا همه آنچه كه بايد هست؟ چرا مثلا در مواجهه با ديوان حكيم سنايي يا شيخ عطار كه هر دو در مراتب ادبي و عرفاني از بزرگان اين فرهنگ هستند، چنين خصيصه اي وجود ندارد؟ (چه بسا كه آن دو در مراتب عرفاني به مراتبي فراتر از خواجه نيز دست يافته باشند).
شعر حافظ درست از همان ساحت هايي ست كه قوانين الهي بر آن استوار است. انگار او عدد طلايي هستي را يافته تا به عنوان اكسيري به شعرش بزند و آنچنان كلامي بيافريند كه در جهت اهداف عادلانه آفرينش باشد؛ شعري از آن قبيل كه نه به ورطه القا و موعظه بيفتد و نه از آن دست كه خالي از هر چون و چندي باشد؛ شعري فراتر از واژه و تصوير و موسيقي و صنعت و... و ملزم به همه اينها.
وقتي با شعر حافظ مواجه باشي، همه راه ها براي تو باز است؛  مهم اين است كه از چه دري وارد شده باشي. و دليل اصلي اين شاخصه ناياب، هستي شناسي اوست؛ اينكه او مي داند شعر چيست؛ شعر در ديدگاه او يك هستي مستقل و همه جانبه است با همه قوانيني كه يك هست براي بودن به آنها مقيد و محتاج است و اينچنين است كه تو در شعر حافظ مي تواني به هر سويي سر بكشي. مي تواني مستي را سرخوشي از آب انگور تعبير كني يا بيخودي از نگاه يك معشوق زميني يا اينكه به اين نتيجه برسي كه نه آن سرخوشي است و نه آن بيخودي و به دنبال كسي ديگر و چيزي ديگر و جايي ديگر باشي.
گفتم كه ؛ او قوانين الهي را آنچنان در جان خود پرورده كه تو مي تواني تك تك آنها را در غزل او تجربه كني و به مراحل فروتر يا فراتر دست يابي. او همه عناصر لازم را براي من و تو فراهم كرده تا هر كدام از ما نه براي كم برداشتن بهانه داشته باشيم و نه براي غلط انگاشتن.
خوب يادم هست كه روزي در يكي از برخوردهاي معمولي اجتماعي با پيرمرد بيسوادي كه بهره اي از قال ومقال نداشت،  هم كلام شدم. در بين گفته هايش اينچنين خواند كه  حافظا مي  خور و مستي كن و خوش باش ولي‎/ دام تزوير منه چون دكران قرآن را باد جواني را به غبغب انداختم و گفتم (شايد با نيشخندي): آن دگران است،  نه دكران . خنده اي كرد و گفت: نه، مشكل تو اين است كه معني دكران را نمي داني . پرسيدم، گفت: دكران نام پرنده اي ست شكاري كه صداي طعمه خود را كه پرنده ديگري است، بخوبي تقليد مي كند. اين پرنده در نقطه هاي كور مي نشيند و نغمه جفت ماده طعمه را سرمي دهد تا اينكه جفت نر به هواي صداي او مي آيد و در دام مي افتد و اشاره حافظ نيز به همين حيله گري است .
نه توانستم به آن پيرمرد بگويم كه در هيچ ديواني اين شكلي كه شما مي گوييد ضبط نشده و نه خواستم به او بگويم كه تا به حال اشاره اي به پرنده اي با اين نام نديده ام، فقط مبهوت بودم؛ مبهوت از اينكه چگونه درك درست از هستي، مي تواند باعث بسط پوياي آن هستي و پديد آمدن امكانات تازه در آن عرصه شود؛ اين اتفاق تنها در يك فرهنگ خلاق مي تواند صورت پذيرد و همين يك نمونه براي اثبات اينكه حافظ فرهنگي پويا و خلاق است، كافي ست؛ آنقدر پويا كه تصورات و خيالات و دغدغه هاي عامي ترين افراد جامعه نيز مي تواند زيرمجموعه آن قرار گيرد، بدون اينكه كوچك ترين خللي به اساس و ساختار آن فرهنگ وارد شود.
اگر روزگاري شاگردان مكتب به حكم چوب و فلك، غزل هاي حافظ را مي خواندند و از بر مي كردند، جوانان و پيران امروز هر كدام به هزار و يك بهانه و دليل، خود خواسته نسخه اي كوچك يا بزرگ از ديوان او را با خود دارند و اين بازهم يعني اينكه شعر حافظ، شعر روزگار ماست. بهانه روز حافظ امسال، فرصتي فراهم كرده كه ديوان حافظ را در حال وهواي روزها و شب هايي آسماني ورق بزنيم كه مي توانند تعبيرات تازه تر و دقيق تري از اين هستي شگفت به ما بدهند،  ضمن اينكه مي تواند در ادامه آنچه در هفته هاي گذشته و آينده اتفاق مي افتد، پيام مهم ديگري هم براي ما داشته باشد.در هفته هاي گذشته بسياري از نويسندگان مطبوعات به اين نكته اشاره كردند كه دولت هاي همسايه تنها به صرف قرار داشتن مقبره بزرگان ادبيات ما در مرزهايشان، تلاش مي كنند كه بزرگان ادبيات پارسي را به نام خود سند بزنند. نظامي از سويي، مولانا   از سوي ديگر و...، اما بايد پرسيد كه آيا ما در مورد كساني كه در خاك خودمان مدفون هستند، چه كرده ايم كه انتظار داريم ديگران اين درازدستي هاي فرهنگي را مرتكب نشوند؟
چندين سال است كه بزرگترين زحمتي كه متقبل شده ايم اين بوده كه صبح روز 20 مهر يادمان بيفتد كه امروز روز حافظ يكي از بزرگترين شاعران دنياست و شب همان روز هم بعد از شنيدن چند سخرناني مملو از كلي گويي و تكرار مكررات و البته غرورآميز(!) همه چيز را فراموش كرده ايم تا 364 روز ديگر.
آيا حق حافظ همين قدر است؟ اگر مسئولان ذي ربط تنها از زاويه اقتصادي و فارغ از مسائل فرهنگي هم به ماجرا توجه كنند،  خواهيم ديد كه برنامه ريزي هاي دقيق و روشمند تا چه حد مي تواند به كشور ما كمك كند. نگاهي به همسايه شمال غربي بيندازيد؛  از همين الان بليت هاي دهه هاي دوم و سوم آذرماه به سمت قونيه در بسياري ازكشورها كمياب شده، چرا كه همسايه ما (كه به زعم بعضي از ما دست به غصب ملي و فرهنگي زده) چند سالي ست هفته عرس مولانا را با شكوه و امكانات هرچه تمام تر برگزار مي كند تا بتواند به همه دنيا بقبولاند كه پيشينه اي فرهنگي داشته است، ضمن اينكه به درآمدهاي توريستي فراواني نيز دست يابد.
قصد قياس حافظ و مولانا در بين نيست كه كدام يك برترند، چرا كه اساسا قياس نادرستي ست، اما مي توان در يك قياس ساده به اين نتيجه رسيد كه از همسايه هايمان عقب مانده ايم.
برگزاري روز حافظ و بزرگداشت او اگر چه لازم است، اما كافي نيست. در كمركش اين سياهه نوشتم كه او يك فرهنگ است و فرهنگ ها در روز و هفته محدود نمي شوند. مسلما قدر حافظ والاست، اما قدر ما چقدر است؟
البته مي شود به همين بسنده كرد كه او اهل كجا بوده و كجا رفته و چه مذهبي داشته و نسبتش با دربارها چگونه بوده و... . راحت تر هستيم، نه؟

رند عالم  سوز
امسال هم بسياري از علاقه  مندان به ادبيات و پژوهندگان، پاييز را با انتظار فرارسيدن روز 20مهر، روز بزرگداشت رند عالم  سوزي آغاز كردند كه به هر تقدير، ستيغ بلند فرهنگ ايراني و ادب پارسي محسوب مي  شود؛ كسي كه معروف  ترين جمله در مورد او اين است كه ديوانش در طاقچه  هاي ايراني زير سايه قرآن نگهداري مي  شود، اگرچه شهريار گفت: هم بدان قرآن كه آن را پاره، سي ست / مثنوي قرآن شعر پارسي ست.
در مورد حافظ بسيار گفته و نوشته  اند؛ بهانه اين گفتن  ها و نوشتن  ها هم هربار چيزي بوده و از اين به بعد نيز مي  تواند باشد، ولي آنچه در اين بين از همه مهمتر مي  نمايد اين است كه حافظ، چكيده همه داشته  هاي پيشين و سرچشمه بسياري از دستاوردهاي بعدي ادبيات ايران است، چنانكه هنوز هم هيچ سليقه كج و انصاف كمي نمي  تواند نقش او را در فرهنگ ادبيات ايراني كمرنگ رقم بزند.برداشت هاي قابل توجه او از آثار شاعران پيش از خود به هيچ عنوان كتمان شدني نيست ولي به قول بزرگي، او از نطفه هاي ناتوان خفته در بيت هاي ديگران، پيكره هايي بلندبالا را در ابياتش تراشيده است.

پرسوناژ
ايوو آندريچ
003342.jpg
سالها، پيش از آنكه به واسطه جنگ، مردم سراسر جهان جايي به نام بوسني را بشناسند، مردي از اهالي آن ديار راوي درد و رنج هاي مردم اين نقطه شده بود.
ايوو آندريچ روايتگر عشق ها، اميدها و رنج هاي چند نسل از مردم بوسني ست.
آنچه باعث شد به سراغ او برويم، سالروز تولدش در سال 1892 ميلادي ست. آندريچ در اين سال در نزديكي تراوينك از پدر و مادري صرب متولد شد. در آن روزها بوسني تحت سلطه اتريش و مجارستان قرار داشت. پدر آندريچ زرگر بود،  اما آنقدر زود از دنيا رفت كه نتوانست هنر خود را به فرزندش بياموزد و بدين ترتيب آخرين زرگر خانواده اش شد.
آندريچ در عوض با فرا گرفتن دانش و فرهنگ تمام ريزه كاري هاي زرگري را در نويسندگي به كار برد. او دوره دبيرستان را در سارايوو پشت سر گذاشت. در همان دوران بود كه به سازمان انقلابي جوانان يوگسلاوي پيوست. مرام اين سازمان ناسيوليسم افراطي بود و در قتل وليعهد اتريش كه انگيزه آغاز جنگ جهاني اول بود، دست داشت. همين عضويت، آندريچ را در تمام مدت جنگ جهاني اول در زندان نگه داشت. پس از جنگ، بوسني جزو يوگسلاوي شد و آندريچ كه آرزوي خود را برآورده مي ديد، اولين مجموعه داستان هاي ميهني و شاعرانه خود را كه در زندان نوشته بود، در سال 1919 به چاپ رساند.
او در سال 1923 موفق به اخذ دكترا از دانشگاه گراتز اتريش شده كه همان سالها پا به عرصه ديپلماسي گذاشت و به عنوان نماينده سياسي يوگسلاوي به رم و بخارست رفت و بعد از آن، سفير اين كشور در آلمان شد.
بعد از شعر، آندريچ به نوشتن داستان هاي كوتاه و پس از سالها به رمان روي آورد. با پايان جنگ جهاني دوم، آندريچ با چند رمان خود را در ميان علاقه مندان ادبيات و تاريخ مطرح كرد. رمان پلي بر رودخانه درينا بهترين اثر او به شمار مي رود. وقايع تراوينك و دختر خانم از ديگر آثار او هستند. در سال 1960 او يك مجموعه ديگر به نام چهره ها منتشر كرد و خود را به مسائل روز يوگسلاوي نزديك ساخت. حياط نفرين شده نيز از جمله آثار قوي او به شمار مي رود. ايووآندريچ در سال 1961 موفق به كسب جايزه نوبل در رشته ادبيات شد.

تازه ها
حافظ دوستان جهان در شيراز
مراسم بزرگداشت حافظ شيرازي با حضور مقامات كشوري و استاني و جمعي از حافظ شناسان، پژوهشگران، انديشمندان و دوستداران شعر و ادب سراسر جهان روز سه شنبه 19 مهرماه در آرامگاه حافظ برگزار مي شود.
اجراي موسيقي توسط گروه موسيقي راز و نياز به سرپرستي سالار عقيلي، گلباران آرامگاه حافظ و برنامه شعر و موسيقي از برنامه هاي جنبي اين مراسم است كه به همت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري فارس برگزار مي شود.
عليرضا قائديان، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري فارس ضمن بيان اين مطلب گفت: مقامات كشوري و استاني و دوستداران حافظ از سراسر جهان در اين روز از آرامگاه حافظ ديدار مي كنند.
به گفته او گلباران آرامگاه حافظ در ساعت 8:30 و برنامه شب شعر و موسيقي از جمله آئين هايي است كه در اين روز اجرا مي شود.
همچنين فاز اول محوطه سازي طرح توسعه حافظيه نيز در اين روز به بهره برداري مي رسد. در اين روز بازديد از آرامگاه حافظ براي كليه هموطنان رايگان است.
قائديان گفت: در بخش علمي كنگره، در روز بيستم مهر نشست هاي حافظ شناسي با حضور انديشمندان و فرهنگ وران در تالار حافظ برگزار مي شود. همچنين انتشار دفتر هشتم حافظ شناسي، كتاب،  مجموعه مقالات ساده بسيار نقش و پوستر و كارت ويژه يادروز از ديگر برنامه هاي اين روز است.
او گفت: مراسم ويژه يادروز حافظ همزمان در چند كشور از جمله: آلمان، فرانسه، ايتاليا، روسيه، تاجيكستان، امارات متحده عربي و آمريكا نيز برگزار مي شود. مراسم ويژه يادروز حافظ با هماهنگي استانداري فارس، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و سفارت جمهوري اسلامي ايران، در كاخ ورساي پاريس همزمان با ايران برگزار مي شود.
علاوه بر تجليل از حافظ پژوهان اروپايي، گروه موسيقي سنتي سلوك به سرپرستي حسام الدين سراج نيز قطعاتي از اشعار حافظ را اجرا مي كند. مركز حافظ شناسي، استانداري فارس، بنياد فارس شناسي، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان مديريت و برنامه ريزي، اداره اوقاف و امور خيريه و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، دست اندركاران يادروز حافظ هستند.
نقد كتاب منهاج الولايه
كتاب منهاج الولايه في شرح نهج البلاغه در سي وششمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، نقد و بررسي مي شود. اين نشست كه از سلسله نشست هاي اين مركز است، در 23 مهرماه 84 برابر با يازدهم ماه مبارك رمضان، برگزار مي شود.
در اين نشست، دكتر نصرالله حكمت، دكتر پرويز عباسي داكاني و دكتر حبيب الله عظيمي به عنوان سخنران حضور دارند و به نقد و بررسي كتاب منهاج الولايه في شرح نهج البلاغه مي پردازند. صداي سخنران اين نشست به صورت مستقيم از طريق اينترنت و سايت Paltalk و در اتاق(mirasmaktoob) پخش مي شود. اين نشست در محل مركز پژوهشي ميراث مكتوب واقع در خيابان انقلاب، بين ابوريحان و دانشگاه، ساختمان فروردين، طبقه دوم، واحد 9 برگزار مي شود.

ما...خدا و اهل بيت
بر بستر دو رويي
سيد محمد سادات اخوي
يك
كداممان راست مي گوييم؟... نمي دانم. شايد گاهي راست مي گوييم و گاهي با همه چيز، بازي مي كنيم. اگر فرصتي پيدا شد، يك روز صبح، حدود ساعت 9، سري به مكان شست وشوي مرد گان در بهشت زهرا بزنيد!... جالب است. هفته گذشته، كناري ايستادم و فقط نگاه كردم. سه تصوير كوتاه، قلبم را فشرد. يك كارگر ساختماني مرده بود. هفده كارگر هم مذهب و هم كارش او را از غسالخانه تحويل گرفتند و نماز را خواندند و به سوي قطعه اي از قطعه هاي گورستان حركتش دادند؛ با همان لباس كارگري شان... و لابد بعد هم به سر كارشان برگشتند.
جنازه مردي ميانسال را آوردند كه وقتي از شست وشو بيرونش آوردند، نفر چهارمي نبود كه يك طرف از انتهاي وسيله حملش را بگيرد؛ يعني تمام همراهانش، سه نفر بودند!
مرد ميانسال ديگري را آوردند كه از تمام مرد گان آن روز، باشكوه تر و آبرومندتر تشييع مي شد و آدم هاي گوناگوني دور جنازه اش بودند. چند روحاني معتبر تهراني نيز در ميان تشييع كنندگان او بودند. كمي كه پرس و جو كردم، فهميدم خادم آبدارخانه يكي از هيات هاي مذهبي بوده است. چيزي در دلم فرو ريخت. به ياد كساني افتادم كه هم رديف او بودند و ديده بودم كه تشييع كوچكي داشتند. نمي دانم آيا مي شود بر اساس اين مسئله قضاوت كرد يا نه؛ اما يك چيز را خوب مي دانم. متر و معيار خدا و اهل بيت درباره آدم ها، يكسان نيست. گاهي كسي با يك دنيا خوبي، به شيوه اي ناجور و پر از زجر مي ميرد و گاهي كسي با يك نفس آرام، مي رود. ظاهر ماجرا، ثابت مي كند كه روي اين جا و شيوه مرگ آدم ها خيلي نمي شود قضاوت كرد.
دو
تحجر را هر كس يك جور معنا مي كند. گاهي خود واژه ها بهترين مفسر خودشان اند؛ تحجر(سنگ شدن!). ابتدا شايد به نظرمان رسد كه سنگ ها، متعصب و يك جور مي مانند، اما واقعش اين است كه حتي سنگ ها هم (چه بخواهند و چه نخواهند) در طول زمان، ساييده مي شوند؛ فقط مشكل بزرگ شان اين است كه به ميل خودشان تغيير نمي كنند و لذتي از تغيير ناخواسته نمي برند. زمان ، عامل مهمي در قبولاندن چيزهاي گوناگون به آدم هاست. حضرت امير(ع) فرموده اند: آدم ها از چيزهايي كه نمي دانند، مي ترسند . اين، وصف حال بسياري از ما، در مواجه شدن با پديده هاي دنياي امروز است. نگاه كنيد به پدر و مادرهايي كه به دليل نشناختن رايانه و امكان هاي مفيدش، استفاده از آن را براي فرزندان شان، ممنوع مي كنند. طبيعت ماجرا و انبوه تجربه ها و ديده ها و شنيده ها نيز نشان مي دهند كه عاقبت، متوجه مي شوند كه فرزندان شان، مدت هاست كه پنهاني يا از راه سيستم رايانه دوستان شان، هم كاربر شده اند و هم سايت هاي غيراخلاقي را به خوبي مي شناسند.
سه
آدم هايي كه به اسم تجدد ، در امروز يا شوق فردايي كه نيامده مانده اند هم متحجراند؛ چون به هر حال آنان هم در يك دوره از زمان، گير كرده اند. مسئله اين است كه ما براي حركت آفريده شده ايم نه ماندن، بنابراين، هر كس در هر مقطع از زمان كه بماند، به هر حال متحجر و مانده است؛ چون گاهي آدم ها از امروز ، عقب مي مانند و گاهي با پشت كردن به پيشينه و تاريخ شان، از گذشته، جا مي مانند.
چهار
آدم هاي متحجر، شوق بيش از اندازه به تمركز بر شكل آداب ديني دارند. سَرِ اذان، نمازشان را مي خوانند؛ اما نه به خاطر مناجات و گفت وگو با خدا ، به خاطر عادت پابندي به اول وقت كه البته آن هم رواست. البته، اغلب شان اين گونه فكر نمي كنند و مطمئن اند كه فقط براي مناجات مي دوند. مي شود آدم هاي اين گونه را با ميزان رسيد گي شان به امور مردم، آزمايش كرد. اغلب فقيهان مذهبي ما معتقدند كه در صورت تقارن مشكل يك بنده  خدا با نماز اول وقت (در صورتي كه او هم شتاب معقولي داشته باشد)، انجام كار بنده خدا، واجب است؛ درست مانند روايت مشهوري كه حفظ احترام مومن را از حفظ حرمت خانه خدا هم واجب تر مي داند. آدم هاي اين گونه هم با روح رشد و توان دين در تطبيق با شرايط روز ، دوگانه اند. اين جماعت هم از درون، به دو رويي مبتلايند؛ فقط هيچ كدام مان روي مان نمي شود اين ويژگي را نفاق بدانيم؛ چون يك روي سكه اش نماز و عبادت را مي بينيم...، اما خدا و اهل بيت، از همه ما و رفتارهاي سليقه اي مان، مهم ترند.
پنج
در برخي از اداره ها و سازمان ها، به دليل حضور مديران ارشد در نمازهاي جماعت، نماز براي برخي از كارمندان، عبادي- سياسي! است. همين گيرها را داريم كه از اين نمازها، دردي درمان نمي شود.
شش
با اجازه همه شما مومنان و مخاطبان خوب اين نوشته، من به اندازه بعضي ها، از تغيير شكل جامعه مان نمي ترسم. اول به اين دليل كه به قول حافظ بزرگ: مكن به چشم حقارت نگاه در من مست!/ كه آبروي شريعت، بدين قدر نرود ... يعني اسلام و شريعت الهي، استوارتر از آن است كه با رفتار نادرست آدم ها متلاشي شود. مي دانم كه نگران كننده است، اما وقتي به سير تاريخي دين و آداب ديني در تاريخ نگاه كنيم، مي بينيم كه شبيه اين تنش هاي آدابي در تمام تاريخ بوده و پس از ما نيز خواهد بود؛ فقط گاهي شديد يا ضعيف مي شود. دوم، اين كه به حالت مردم در شب هاي احياي رمضان و شب هاي محرم نگاه كنيد تا مانند من، دل تان آرام بشود.... همين آدم ها در اين دو مناسبت سال، با همان شور معنوي، خودشان را به قافله معنويت مي رسانند. آدم هاي قديم هم مانند امروزي ها، خطاها و گناه هاي فراواني داشتند، اما هميشه براي خودشان يك راه نجات مي گذاشتند؛ ادب!... يعني طرف، هر چه هم كه خلاف مي كرد، به اسم اهل بيت و روزهاي مذهبي ، احترام مي گذاشت و عادت هاي خلافش را در ماه هاي معنوي تر سال، كنار مي گذاشت.... اشتباه است، اما آدمي كه خلاف مي كند و در دلش از خدا خجالت هم مي كشد، از آدمي كه همين قدر را هم رعايت نمي كند، به عفو خدا نزديك تر است.
هفت
در دعاي افتتاح از خدا مي خواهيم با ظهور امام زمان(ع)، جايگاه برتر را از آدم هاي دو رو و رياكار بگيرد و به اسلام حقيقي ، سربلندي دهد.

فرهنگسراها
خانه فرهنگ نصر: مناسبت زيباي ماه مبارك رمضان و دوره هاي آموزش احكام و ترجمه و تفسير قرآن شهروندان را ترغيب مي كند تا در اين كلاس ها شركت كنند. خانه فرهنگ نصر هم براي پاسخگويي به شهروندان، كلاس هاي آموزش قرآن و احكام را هر هفته از ساعت 9 الي 12 برگزار كرده است، علاقه مندان مي توانند با شماره تلفن 88827836 تماس بگيرند.
خانه فرهنگ زنجان: هيچ وقت خود را از داشتن مشاور خانوادگي محروم نكنيد، چون منطق تك تك آدم ها در مشكلات زندگي هميشه كارساز نيست. كلينيك مددكاري خانه فرهنگ زنجان با تشكيل جلساتي كه در آن كارشناسان و مشاوران مجرب وجود دارند در زمينه هاي خانوادگي، تحصيلي و كودك و نوجوان به شهروندان مشورت ارائه مي  كند.
خانه فرهنگ كوثر: كساني كه به داستان نويسي علاقه دارند بهتر است سري هم به محفل هاي ادبي بزنند. خانه فرهنگ كوثر يك كانون ادبي تشكيل داده است كه در آن فرهنگ و ادب فارسي و داستان  سرايي را آموزش مي دهند، براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد با شماره تلفن 33569040 تماس بگيريد.
فرهنگسراي بانو: بالاخره بايد از يك جايي شروع كرد، اگر به بازيگري علاقه مند هستيد، كارگاه بازيگري فرهنگسراي بانو را از دست ندهيد. علاقه مندان مي توانند به طور رايگان در اين كارگاه ها شركت كنند. در پايان دوره نيز از افراد موفق براي حضور در كارهاي نمايشي دعوت به عمل مي آيد. اگر ما جاي شما بوديم اين فرصت را از دست نمي داديم. علاقه مندان مي توانند به نشاني خيابان وليعصر(عج)، ضلع شمالي پارك ساعي، كوي ساعي، واحد هنري فرهنگسراي بانو مراجعه كنند.
خانه فرهنگ گرمدره: اگرچه الان 19 روز از پاييز گذشته، اما هنوز ثبت نام خانه فرهنگ گرمدره براي كلاس هاي آموزش انگليسي، كامپيوتر و فوريت هاي پزشكي ادامه دارد، بهتر است با شماره تلفن
6103441 0261 تماس بگيريد.
فرهنگسراي هنر: ما ايراني ها هميشه طالب كاشي و كاشيكاري بوده ايم. نمايشگاه گروهي كاشيكاري با عنوان كاشي و ويتراي از امروز تا 25 مهر ماه در گالري شماره يك فرهنگسراي هنر داير خواهد بود.
در اين نمايشگاه 37 اثر از مينا شيخي، فرناز افشاررخ و مرجان ادراكي در ابعاد مختلف به سبك انتزاعي و با موضوعات پرتره، طبيعت و فيگور ارائه مي شود.
دوستداران هنر كاشيكاري مي توانند همه روزه از ساعت 9 الي 18 به فرهنگسراي هنر واقع در خيابان شريعتي، خيابان جلفا مراجعه كنند.
فرهنگسراي سالمند: فرهنگسراي سالمند كه طبق معمول هميشه اخبار دو صفحه اي براي ما مي فرستد دو برنامه را در دستور كار خود دارد؛ اول مسابقه خاطره نويسي سالمندان است كه قرار است يادآور خاطرات كودكي، شرايط روزه گرفتن و آداب و رسوم ماه رمضان باشد.
دوم اينكه واحد آموزش اين فرهنگسرا نيز با هدف توسعه زبان هاي بين المللي، كلاس هاي آموزش مكالمه و گرامر زبان انگليسي برگزار مي كند. علاقه مندان براي شركت در هر دو برنامه مي توانند با شماره تلفن  هاي
9 33358688 تماس بگيرند.
خانه فرهنگ ايرواني: انگار در اين روزهاي روحاني ماه مبارك، كلاس هاي قرآني هم رونق گرفته اند. خانه فرهنگ ايرواني و همچنين خانه فرهنگ دردار، جلسات آموزش قرآن همراه با تفسير برگزار كرده اند. علاقه مندان مي توانند با شماره تلفن هاي
5 55893654 با خانه فرهنگ ايرواني و 33551538 با خانه فرهنگ دردار ارتباط برقرار كنند.
فرهنگسراي انقلاب: گروه كر ويژه بزرگسالان در فرهنگسراي انقلاب تشكيل مي شود.
سعي شده در اين كلاس ها با استفاده از استادان مجرب، به نوعي دوستداران موسيقي را گرد هم آورده و با تركيب صداها، گروه كري با آواي دلنشين ايجادشود. شما تا تاريخ 23 مهر وقت داريد كه با شماره هاي تلفن 9-55419057 تماس بگيريد.
فرهنگسراي اقوام: فرهنگسراي اقوام و يك دارالقرآن به اسم بهاران دست به دست هم داده و قرار است كلاس هاي آموزش علوم قرآني را راه اندازي كنند. اين كلاس ها كه شامل روخواني، قرائت، حفظ، تجويد سطح يك، تجويد سطح دو، مفاهيم، تفسير، صوت، لحن واحكام و مداحي ست زير نظر استادان مجرب به صورت رايگان برگزار مي شود. اين فرهنگسرا همچنين به دنبال ارتقاي سطح علمي ، آموزشي و فرهنگي، كلاس هاي آموزشي را در رشته هاي مختلف برگزار مي كند. اين كلاس ها شامل علوم قرآني، هنرهاي دستي ، هنرهاي تجسمي، زبان، كامپيوتر، كلاس هاي تقويتي، پيش دبستاني، كمك هاي اوليه و كارگاه خلاقيت كودكان و موسيقي در تمامي سنين است.
همچنين اين فرهنگسرا جلسات تفسير سوره مباركه قدر را برگزار مي كند. اين جلسات به مناسبت ماه مبارك رمضان روزهاي پنج شنبه هر هفته ساعت 14 باحضور دكتر پرويز عباس داكاني برگزار مي شود.
علاقه مندان مي توانند با شماره تلفن  هاي 66237470-66203688 تماس بگيريد.
فرهنگسراي طبيعت: مراسم زيارت عاشورا و مقابله با قرآن در فرهنگسراي طبيعت برگزار مي شود.
اين مراسم تا 12 آبان ماه همه روزه از ساعت 15:30 الي 16:30 برگزار مي شود. زيارت عاشورا هم از
۳۰ مهر تا 5آبان از ساعت 8 الي 9صبح در نمازخانه اين فرهنگسرا برگزار مي شود.
نگارخانه انديشه: نگارخانه انديشه، وابسته به فرهنگسراي مدرسه به مناسبت فرا رسيدن ماه مبارك رمضان نمايشگاه معرق و خط برجسته، آثار سيدعلي همايونفر را برپا مي كند.
اين نمايشگاه تا 26 مهرماه ، همه روزه از ساعت 9 الي 19 در نگارخانه داير است و علاقه مندان مي توانند جهت بازديد به نشاني: خيابان شريعتي، پايين تر از پل سيدخندان، پارك هلال احمر، فرهنگسراي مدرسه مراجعه و براي كسب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن هاي 15-88505513 تماس حاصل كنند.

خبرسازان
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |