شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۵
شبانه پرطرفدار
003564.jpg
سريال هايي كه در ماه مبارك رمضان روي آنتن مي روند بيش از هر چيز معروف به تعجيل در ساخت هستند. مجموعه هايي كه معمولا يكي- دو ماه قبل از آغاز ماه رمضان به مرحله پيش توليد مي روند و بعد هم خيلي سريع آماده پخش مي شوند. اوج اين قضيه سال گذشته بود كه يكي از مجموعه ها دو- سه هفته مانده به آغاز ماه رمضان، جلوي دوربين رفت و همزمان با توليد، پخش هم مي شد؛ چيزي شبيه اتفاقي كه معمولا براي مجموعه هاي نود شبي مي افتد. امسال هم البته اين جريان ادامه داشته و همين حالا فيلمبرداري يكي از مجموعه هاي شبانه روي آنتن، همچنان ادامه دارد، ولي مجموعه ديگري هم روي آنتن است كه شرايطش با ديگر سريال ها فرق مي كند.
سال گذشته پس از موفقيت همه جانبه مجموعه خانه به دوش كه به محبوبيت دوباره حميد لولايي و رضا عطاران هم انجاميد، مي شد فهميد كه سازندگان آن مجموعه براي توليد يك مجموعه ديگر دورخيز كنند و چنين هم شد. در همان زمان عنوان شد كه عطاران به فكر توليد سريالي ديگر براي ماه رمضان آينده است و كار روي قصه هم از همان مقطع آغاز شد. عطاران، اما به موضوعي فكر كرد كه به نوعي هم مي توانست موفقيت كار بعدي را تضمين كند و هم شرايط ديگري را رقم بزند. او سعي كرد با همان حال و هواي سريال خانه به دوش اما بدون حميد لولايي و خودش در مقام بازيگر، مجموعه جديد را جلوي دوربين ببرد تا كسي او را متهم به كپي كاري نكند. اين يعني يك گام تازه كه البته خوب بود، اما عدم استفاده از لولايي مي توانست از محبوبيت سريال بكاهد. به هرشكل، عطاران، سيروس گرجستاني را براي نقش اول مجموعه اش برگزيد و در آستانه توليد، وقتي فهميد كه بازيگر مناسبي براي يكي از نقش هاي اصلي ندارد، بازهم خودش جلوي دوربين رفت.نگارش فيلمنامه متهم گريخت را سعيد آقاخاني به عهده گرفت؛ بازيگري كه كارش را همزمان با عطاران آغاز كرده و از همان مقطع هم نوشتن متن هاي طنز را در ميان كارهايش قرار داد. از آخرين كارهاي آقاخاني مي شود به مجموعه كمربندها را ببنديم اشاره كرد. او يكي از نويسندگان كار بود و البته نقشي را هم بازي مي كرد؛ كاري كه در مجموعه متهم گريخت هم آقاخاني انجامش مي دهد.
متهم گريخت با توجه به زمان ساخت و فرصت كافي سازندگان، به طور مشخص مجموعه اي ست كه گرفتار تعجيل هاي پخش نشده است و همين سبب شده كه مخاطبان تلويزيوني هم در ميان كارهاي پخش شده دراين ماه، از متهم گريخت، بيش از ديگر مجموعه ها استقبال كنند. به جز بازيگراني كه از آنها نام برده شد، علي صادقي و مريم اميرجلالي هم در مجموعه متهم گريخت بازي مي كنند.
براي آنهايي كه هنوز اين سريال را به طور ثابت تماشا نكرده اند بايد گفت، قصه اين مجموعه درباره هاشم، مردي ست كه همراه خانواده اش در يك شهرستان زندگي مي كند، اما به دليل مشكلات تنفسي ناشي از كارش تصميم مي گيرد، همراه خانواده اش به تهران بيايد. او در تهران كاري را كه وعده اش را گرفته بود، از دست مي دهد و براي همين در شرايط تازه اي قرار مي گيرد؛ شرايطي كه به سبب آن مجبور است در تهران شكل تازه اي از زندگي را دنبال كند. اين قصه مجموعه تا جايي ست كه پخش شده؛ دقيقا زماني كه قرار است قصه، پيچ تازه اي بخورد و خود عطاران هم وارد داستان شود. پس اگر هنوز متهم گريخت را نديده ايد، فرصت كافي براي پيگيري آن را داريد. يك بخش از روايت به پايان رسيده و همين شب ها بخش دوم قصه آغاز مي شود.جز اين اگر مشتري پر و پا قرص اين سريال شديد، دوترانه ابتدا و انتهاي مجموعه كه روي دو تيتراژ پخش مي شود را از دست ندهيد. اولي را اميرحسين مدرس با شعري از يغما گلرويي خوانده و دومي هم كار خواننده هميشگي سريال هاي ماه رمضان يعني مجيد اخشابي با شعري از علي معلم دامغاني ست. متهم گريخت ساعت 18:40 هر شب از شبكه 3 پخش مي شود و تكرار آن هم ساعت 14:30 روز بعد است.

كتابخانه
فلسفه روسي
اگر از طرفداران جدي ادبيات داستاني بخواهيد تا 10 كتاب محبوب شان را نام ببرند، به احتمال زياد نام مرشد و مارگريتا در اغلب ليست ها تكرار مي شود.
مرشد و مارگريتا رمان جذابي ست كه ميخائيل بولگاكف آن را در 12سال پاياني عمرش نوشت و پيش از اينكه آن را روي پيشخوان كتابفروشي ها ببيند، از دنيا رفت. پس از مرگش هم 25 سالي طول كشيد تا دولت شوروي اجازه نشر آن را داد، اما در نهايت به همت همسر و دوستان نز ديك بولگاكف اين اتفاق در سال 1965 افتاد و كتاب به زبان هاي مختلفي هم ترجمه شد و تحسين همگان را برانگيخت.داستان كتاب از سه ماجراي متفاوت تشكيل شده است كه هرازچندگاهي با هم تداخل مي كنند؛ يكي داستان و شرح وقايع سفر شيطان به مسكو است كه با ورودش شهر را به هم مي ريزد و غوغايي به پا مي كند، ديگري سرنوشت پونتيوس پيلاطس و تصليب مسيح است و آخري داستان عشق مرشد و مارگريتاست. به جز داستان تصليب مسيح كه در گذشته هاي دور مي گذرد و به زماني برمي گردد كه مسيح در اورشليم بوده، دو داستان ديگر در مسكو مي گذرند و در زماني كه استالين بر شوروي حكومت مي كرد. از طرفي كتاب تا حدود زيادي حديث نفس نويسنده است و داستان مرشد و عشقش به مارگريتا تا حدود زيادي از زندگي شخصي بولگاكف الهام گرفته شده است. جالب تر اينكه در نسخه اوليه كتاب هيچ اثري از مارگريتا نبود و پس از آشنايي بولگاكف با همسرش بود كه مارگريتا هم وارد داستان شد. مرشد و مارگريتا رماني فلسفي ست كه اجزا و جزئيات تشكيل دهنده آن از زندگي روزمره و اطراف نويسنده تشكيل شده اند، به همين خاطر وراي ظاهر فلسفي و اخلاقي اش، به نوعي يك نقد اجتماعي درباره عصر نويسنده هم به شمار مي رود. كتاب از داستان هاي فرعي و جزئيات بسياري تشكيل شده؛ مخصوصا در قسمت هايي كه به روايت ماجراي شيطان مي پردازد، با آدم هاي متعددي روبه رو مي شويم كه براي خود، هويت، شخصيت و داستان جداگانه اي دارند و به همين دليل قدرت نويسنده در جمع كردن تك تك اين داستان ها و نيفتادنش در دام زياده گويي و پيش بردن همزمان آنها، بيش از هرچيز به چشم مي آيد.
مرشد و مارگريتا را عباس ميلاني به فارسي برگردانده و چاپ اولش به سال 1369 برمي گردد، اما نسخه اي كه الان در بازار موجود است چاپ سوم كتاب است كه در سال 1380 منتشر شده. ناشرش نشر تنوير است كه آن را در 443 صفحه (32 فصل همراه با يك موخره) و با قيمت 2650 تومان روي پيشخوان كتاب فروشي ها فرستاده است.

سفره رمضان
قيمه ريزه، تركيب نوستالژي و اشتها
003522.jpg
گلوله هاي كوچك گوشت چرخ شده به همراه توده ريز و لذيذي از نشاسته- كه به آن سيب زميني مي گوييم- با كمي آب، كه طعم ادويه و پودر كاري و عصاره ليمو به خود گرفته است، تركيبي اشتهاآور و وسوسه انگيز از غذايي ست كه پدربزرگ و مادربزرگ به آن قيمه ريزه يا كله گنجشكي مي گويند.
دم افطار است و دهان به غذاهاي برنجي باز نمي شود. اما وقتي نان سنگك پشت و روخشخاش به همراه پياز زنجان و كمي ترشي ليته، در سفره آماده باشد، مي تواني، كاسه اي پر از قيمه ريزه را با ولع تمام بخوري و البته پيش از آن، آب آن را با نان سنگك سربكشي.
توصيه امروز ما براي سفره رمضان قيمه ريزه يا كله گنجشكي  ست. شما به مواد لازم زياد و مختلفي احتياج نداريد. كمي گوشت چرخ كرده كه با دست به دانه هايي به قاعده يك گوجه سبز تبديل مي شود و چند عدد سيب زميني را -ترجيحا پشندي- به زردچوبه و رب- ترجيحا گوجه فرنگي تازه- و ادويه هايي كه دوست داريد، مثل آويشن و فلفل و پودر كاري اضافه كنيد و زماني كمتر از يك ساعت دندان روي جگر بگذاريد.
حالا در قابلمه را برداريد. بوي مطبوعي از تركيبي سنتي، فضاي آشپزخانه را برداشته است. اگر دوست داشتيد، كمي سبزي معطر هم اضافه كنيد. البته در پخت كلاسيك اين غذا، اين آخري توصيه نمي شود. در بعضي از مناطق شمالي كشور علاوه بر گوشت و سيب زميني، آلو هم به اين غذا اضافه مي كنند كه البته اين موضوع به ذائقه مردم خطه شمال مربوط مي شود و شايد بسياري آن را نپسندند. راستي پياز فراموش نشود. فكر بوي بددهان را نكنيد. لذت خوردن اين غذا با پياز خام و تازه، يا پيازترشي- از آنها كه زير دندان صدا مي دهد- آنقدر هست كه بوي آن را از ياد ببريد. نوش جان، روزه تان قبول!

آدم ها
تقدير از پيشكسوت
اين جمله از استاد حافظ شناس خيلي معروفي ست كه مي گويد: حافظ، حافظه تاريخي ملت ماست .
براي آنهايي كه اهل دل هستند، نام بهاءالدين خرمشاهي همواره با نام حافظ و قرآن كريم عجين است؛ مردي كه با نگارش 320 نقد در 32 سال گذشته، موردتقدير قرار گرفت. حالا قرار است همزمان با بزرگداشت حافظ، از چهل سال خدمات فرهنگي بهاءالدين خرمشاهي؛ اين حافظ شناس معاصر تقدير شود؛ مراسمي كه به همت سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران در فرهنگسراي اشراق برگزار شد تا از خدمات فرهنگي اين اديب برجسته و فعاليت هاي او در نشر قرآن و حافظ شناسي تجليل شود.
همچنين 40 ترجمه از ميان ترجمه هاي يكصد سال اخير قرآن كريم در قالب كتابي به نام بررسي انتقادي ترجمه هاي فارسي امروزين قرآن كريم مورد ارزيابي قرار خواهد گرفت. استاد خرمشاهي بر آن بود كه در اين 40ترجمه به ارزيابي و نقد ترجمه هاي اخير قرآن كريم بپردازد. وي تاكنون 40 ترجمه موجود از قرآن شريف را از زمان مشروطيت تا امروز مورد نقد و سنجش قرار داده است كه اولين آنها، نقد ترجمه بصيرالملك شيباني كاشاني از مردان عصر ناصري ست و آخرين آنها نيز به ترجمه علي موسوي گرمارودي مربوط مي شود. زماني كه قرآن را باز مي كنيم، بعضي ها وقتي به گوشه پايين صفحه اول كتاب حافظ نگاه مي كنند، اگر در مقابل نام مترجم يا گردآورنده آن نوشته باشد بهاءالدين خرمشاهي، بقيه صفحات را باز مي كنند و مي خوانند، بعضي ها هم اگر اسم او را در همان قسمت ببينند كتاب را مي بندند و به كناري مي گذارند، خرمشاهي مثل تمام حافظ پژوهان و مترجمان قرآن، در ايران معمولا باب سليقه همه كس نيست، اما قشر عظيمي از فرهيختگان كشور از وي به عنوان يك منتقد پيشكسوت ياد مي كنند.
به هر حال روز ملي حافظ و برگزاري بزرگداشت اين شاعر و عارف ايراني، بهانه خوبي شد تا از كسي كه 40 سال از عمر خود را صرف تحقيق و پژوهش در باب حافظ و قرآن كرده است، تقدير شايسته به عمل آيد. در مراسمي كه در فرهنگسراي اشراق برگزار شد، خرمشاهي به سخنراني پرداخته و در زمينه اهميت نقش حافظ در دوران معاصر اظهاراتي را عنوان كرد. در اين مراسم بسياري از بزرگان منتقد و اديبان كشور حضور داشتند. در آخر هم يك جلد قرآن نفيس و يك جلد ديوان حافظ كه به احتمال قوي ترجمه خود استاد بوده، به وي اعطا شد.

يادداشت
به بهانه وفات حضرت خديجه سلام الله عليها
بانوي ايثار
احسان صالحي
در دوران جاهليت حجاز طاهره لقب گرفته بود و همين گوياي اوج حيا و عفت و پاكدامني وي بود. خديجه (س) ثروتمندترين فرد قريش بود و به امر تجارت مي پرداخت و از اين رهگذر بخش عمده اي ازمال التجاره اش را به جواني كه در اثر راستگويي و درستكاري محمد امين نام گرفته بود بخشيد. و ليكن نه اين همه ماجرا بود و نه خديجه محدود به دنياي كوچك و پست . خداوند اراده فرموده بود كه خديجه (س) در جرگه بهترين زنان عالم جاي گيرد و اعطاي اين درجه از كمال نيز در خادمي  بهترين مخلوقات و رسولش نهفته بود . مهر محمدامين (ص) در اثر سيرت پاك او هر روز در دلش افزون مي شد تا آنجا كه خود پس از خواستگاري يتيم عبدالله مهريه سنگين مقرر را نيز مخفيانه مهيا كرد. آري! خديجه بايد آماده فداكاري ها و از خودگذشتگي هاي فراواني مي شد و اين تازه ابتداي راه بود . از آن زمان كه خديجه (س) 40 ساله به خانه محمدامين 25 ساله پاي نهاد، با تحريم اجتماعي قريش روبه رو شد و زنان قريش او را به واسطه اين انتخاب، مستحق نكوهش مي دانستند. و آن هنگام كه محمد (ص) به نبوت برگزيده شد همو بود كه افتخار نخستين مسلمان زن را نصيب خود كرد. از همان ابتدا آثار ايمان و نور نبوت را به جهت نورانيت وجودي خويش در همسرش ديده و اكنون نيز صادقانه و بدون هيچ عذري به يگانگي خداوند و رسالت رسولش شهادت مي داد و همو بود كه پس از اين نيز مرارت ها و زخم زبان ها را به جان خريد و سنگ صبور رسول اسلام شد و با تبسم و دلداري هاي خود لتسكنوا اليها را معنا بخشيد . وفات بانو كه در سن 65 سالگي و سه روز پس از وفات ابوطالب( عمو و بزرگ حامي مومن پيامبر) رخ مي داد چنان بر رسول الله سخت آمد كه آن سال را عام الحزن ناميد و با دست مبارك خويش در قبرستان ابوطالب ( حجون مكه) او را به خاك سپرد و پس از آن نيز به كرات از خديجه (س) به نيكي و عظمت ياد مي فرمود. ابن عباس مي گويد: رسول خدا (ص) به روي زمين 4 خط كشيد و فرمود: آيا مي دانيد چيست؟ گفتند : خدا و رسولش داناترند. پس رسول خدا(ص) فرمود: بهترين زنان اهل بهشت 4 تن هستند ؛ خديجه دختر خويلد؛ فاطمه دختر محمد(ص)؛ مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون (زنان صدر اسلام‎/ محمدعلي بحرالعلوم) و تا بود همسر ديگري اختيار نفرمود چرا كه با وجود خديجه (س)، اختيار همسراني ديگر و اجراي عدالت بين آنها معنا نمي يافت و امكان نداشت و چگونه مي توانست خديجه (س) را در رديف ساير زنان عادي قرار دهد؟ عايشه گفت: پيامبر(ص) از خانه بيرون نمي رفت مگر آنكه خديجه (س) را ياد مي كرد و به او به خوبي و نيكي، مدح و ثنا مي كرد. روزي از روزها غيرت مرا فرا گرفت ؛ گفتم : او پيرزني بيش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده است. پيامبر (ص) غضبناك شد، به طوري كه موي جلو صورتش از غضب تكان مي خورد. سپس فرمود: نه، به خدا قسم بهتر از او را به من عوض نداده؛ او به من ايمان آورد هنگامي  كه مردم كافربودند و تصديق كرد مرا هنگامي كه مردم مرا تكذيب مي كردند و در اموال خود با من مساوات كرد وقتي مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندي روزي من كرد كه از زنان ديگر  دريغ فرمود؛ يعني خدا فاطمه (س) را از او به من عنايت فرمود .

رباعيات ديروز
به انتخاب جواد هاشمي
عاشق، همه دم، فكر رخ دوست كند
معشوق، كرشمه يي كه نيكوست كند
ماجرم و خطا كنيم و او لطف و عطا
هر كس چيزي كه لايق اوست كند
رنجي تهراني

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
سالهاي پيش كه اين همه سريال هاي ريز و درشت هنگام افطار از تلويزيون پخش نمي شد، برنامه هاي جنگ گونه دم افطار طرفداران زيادي داشت، اما امسال تنها يادگار آن برنامه ها، برنامه اي ست با عنوان جزر و مد كه حدود ساعت 17 از شبكه 3 شروع مي شود و تا زمان پخش مجموعه متهم گريخت ادامه پيدا مي كند، تا همين چند روز پيش هم مجري اش آقايي بود به نام فرزاد حسني، اما چند روزي مي شود جايش را به آقاي ديگري داده كه نامش افشين عليخاني ست. خوبي برنامه هاي سالهاي قبل اين بود كه تهيه كننده هايشان مي دانستند بار عمده جذابيت در اين جنگ ها بر دوش مجري ست و به همين خاطر كساني را انتخاب مي كردند كه بتوانند يكي - دو ساعتي مردم را سرگرم كنند، اما مثل اينكه امسال به اينگونه برنامه ها اميدي نيست. به خاطر همين پيشنهاد مي كنم مثل روزهاي گذشته هنگام افطار، مجموعه او يك فرشته بود را ببينيد كه به نظر مي رسد جزو ضعيف ترين سريال هاي امسال باشد. افطارتان هم كه تمام شد، نوبت به متهم گريخت و براي آخرين بار مي رسد. بعد از اين مجموعه ها هم گويا نوبت به مجموعه ريحانه مي رسد تا در اين شب ها، جاي سيروس مقدم خالي نمانده باشد. شب هاي برر
ه هم كه مثل هر شب ساعت 21:15 از شبكه 3 پخش مي شود و وقتي ساعت 10 شد شبكه اول مرده متحرك را نشان مي دهد.
از تكراري هاي امروز هم مي توانيد تكرار كميسر شهر را ببينيد كه ساعت 14 از شبكه 2 پخش مي شود يا به تماشاي تكرار هشدار براي كبرا 11 بنشينيد كه ساعت 23 از شبكه تهران برايتان نمايش داده مي شود. گمگشته هم كه مثل شب هاي قبل ساعت 1:15 بامداد از شبكه يك پخش مي شود. درضمن اگر از سريال هاي خارجي و پليسي خوشتان مي آيد، مي توانيد ساعت 21 از شبكه 2 مجموعه جاسوسان را پي بگيريد كه گويا از هفته پيش جايگزين مجموعه پيوند سياه شده است. مجموعه مظنونين هم كه طبق روال هر هفته، امشب از شبكه تهران پخش مي شود، فقط با يك ساعت تاخير و حدود ساعت 20.
از برنامه هاي روزانه هم پيشنهاد مي كنم آموزش فيلمسازي شبكه آموزش را از دست ندهيد كه حدود ساعت 21:30 زمان پخشش است. اگر هم از مسابقه هاي تلويزيوني (البته نه از نوع تلفني) خوشتان مي آيد، مي توانيد هر روز ساعت 12:35 از شبكه 3 مسابقه روبات ها را تماشا كنيد كه باز هم مجري اش همان جناب عليخاني ست و به نظر نمي رسد در كل، مسابقه جذابي باشد. از اين برنامه ها هم كه بگذريم ساعت 18:45 امروز، طرفداران برنامه هاي مستند مي توانند برنامه مستند خارجي را از شبكه 4 سيما تماشا كنند.

آواز شورانگيز چهل دف
003537.jpg
گروه موسيقي عرفاني چهل دف، قطعات پرشور، وجدآميز و شوق انگيز عرفاني را تا آخر مهرماه در فرهنگسراي نياوران اجرا مي كند. گروه چهل دف به مناسبت جشنواره
هنري -قرآني فرهنگسراي نياوران از فردا تا 29 مهر، از ساعت 19 به مدت 90 دقيقه به سرپرستي فرشيد غريب نژاد برنامه خواهد داشت. دو تصنيف بميريد بميريد و بيا بيا برگرفته از اشعار مولانا، ريتم هاي دف نوازان، سماع دف و ذكر مولانا، قطعات كردي و آواز، مجموعه برنامه هاي اين گروه در كنسرت است.
در اين كنسرت، نوازندگاني چون شهرام محمدي (تار، ديوان، بم تار و همخوان)، مهرداد ناصحي (كمانچه)، مهدي والا (بم تار) و مسعود آرامش و محمدرضا اصغري (سنتور) به نوازندگي خواهند پرداخت.
دف، دهل، دمام و ساير سازهاي كوبه اي نيز در اين كنسرت نواخته خواهد شد.
فرشيد غريب نژاد، سرپرست گروه، از دف نوازان بسيار برجسته عالم موسيقي ست. او سال 1335 در سنندج به دنيا آمد. در همان دوران كودكي دف را نزد استاد ميرزا آغاغوشي آموخت و ساز ني را نيز در محضر استاداني چون محمدعلي كياني نژاد، عبدالنقي افشارنيا، حسن ناهيد و جمشيد عندليبي تلمذ كرد. زماني كه دانشجوي دانشكده صدا و سيما بود، در جريان انقلاب اسلامي جانباز شد.
در رشته نقاشي دانشكده هنرهاي زيبا (دانشگاه هنر تهران) تحصيلاتش را ادامه داد و در اين دوران بود كه در محضر كارگردان بزرگ تئاتر، دكتر قطب الدين صادقي، هنر ريتم و حركت را آموخت و نزد استاد شهبازي گلان به آموختن فن بيان پراخت. او مي گويد: از تمام اين بزرگان قدرداني مي كنم و در برابرشان سر تعظيم فرود مي آورم.
براي هنرمند، زيباترين لحظات، زمان قدرداني از استاد است و اين رسم قدما و پيشكسوتان بوده و هست . او ابراز اميدواري كرد هنرمندان جوان هم اين رسم را پيشه خود كنند.
گروه چهل دف بهمن 1378 تشكيل شد و تا به حال بيش از 10 اجراي بزرگ تلويزيوني در سالن همايش هاي صدا و سيما و اجراهاي متعددي در مجموعه فرهنگي آزادي برگزار كرده است.
در مجموعه فرهنگي سعدآباد، هفت اجراي بزرگ كه با استقبال بي سابقه اي روبه رو شد از كارنامه كاري اين گروه است. همچنين به مناسبت اعياد اسلامي، اين گروه به نوازندگي دف در سالن 6 هزار نفري شهيد شيرودي مي پردازد. برنامه هاي اين گروه به مناسبت ميلاد حضرت مهدي (عج) و ولادت حضرت علي(ع) در شبكه جام جم، شور و شوق زيادي به پا كرد. گروه چهل دف برگزيده شانزدهمين جشنواره موسيقي فجر بوده و به عنوان گروه برتر جشن ازدواج 14 هزار زوج جوان دانشجو در سالهاي 79، 80، 81 و 82 شناخته شده و اجراهاي به يادماندني در جشنواره سيما در سالهاي 80 و 82 در بخش افتتاحيه و اختتاميه فيلم و سينما داشته است. اين گروه در جشنواره سال موسيقي فرانسه در سال 2005 نيز برگزيده شد.
كنسرت اين گروه در حاشيه جشنواره هنري قرآن در فرهنگسراي نياوران برگزار مي شود.
اعضاي گروه در اين اجرا شامل 22 دف نواز، 6 نوازنده سازهاي كوبه اي و پركاشن و 7 نوازنده سازهاي تار، سنتور، كمانچه و ساكسيفون خواهد بود.

سينماي خانگي
مسافري از غرب
003588.jpg
هفت سال در تبت ماجراي واقعي سفر كوهنوردي اتريشي به نام هنريك هرر است كه در ميانه هاي جنگ جهاني دوم به تبت مي رود. البته قصد او و ديگر همراهانش تنها كوهنوردي و رسيدن به قله است، اما چون در اين ميان گذارشان به هندوستان مي افتد و در آن سالها هند مستعمره انگلستان بود و از طرف ديگر بريتانيا در جنگ مقابل آلمان ها صف بندي كرده بود؛ هنريك و همراهانش را دستگير مي كنند و به عنوان اسراي جنگي به اردوگاه مي فرستند. خلاصه بعد از چند سال آنها موفق مي شوند از زندان فرار كنند و هنريك ترجيح مي دهد به جاي بازگشتن به اتريش، به سمت مرز تبت برود و وارد سرزمين دالايي لاما شود.
فيلم يك داستان كليشه اي دارد؛ مواجهه تمدن شرق و غرب. درواقع هنريك و دوستش جزو معدود خارجي هايي بودند كه در آن سالها وارد شهر مقدس لهاسا ـ محل زندگي دالايي لاما ـ شدند و در داستان نماينده فرهنگ غرب در يك جامعه شرقي به حساب مي آيند. اما مهمترين حسن فيلم در اين است كه هيچ كدام از دو تمدن را در برابر ديگري برتر نشان نمي دهد يا تحقيرشان نمي كند. از طرف ديگر فيلم كاملا يك اثر ضدجنگ است؛ چه در نيمه اولش كه آثار جنگ جهاني دوم، زندگي هنريك را از اين رو به آن رو مي كند و چه در نيمه پاياني كه چيني ها به قصد تصرف تبت به آنجا حمله مي كنند و همه جا را به خاك و خون مي كشند. هفت سال در تبت را ژان ژاك آنو در سال 1997 ساخته و بعد از آن، دو فيلم ديگر را هم به نام هاي دشمن در پشت دروازه ها و دو برادر روانه سينماها كرده است. براد پيت، نقش هنريك هرر را بازي مي كند و ديويد تيوليس، جاميانگ وانگ چوك و بي.  دي. وونگ از ديگر بازيگران فيلم هستند. چند سال پيش هم با دوبله و زيرنويس فارسي در چند سينماي تهران روي پرده رفت كه اگر نتوانستيد آن موقع تماشايش كنيد، حالا به لطف موسسه رسانه هاي تصويري مي توانيد در منزل به تماشاي آن بنشينيد. فقط حواستان باشد كه زمان فيلم در نسخه اصلي حدود 2ساعت و 10 دقيقه است كه 5ـ۴ دقيقه اي از آن در نسخه فارسي كاسته شده است.

آب و هوا
اول هفته خوب
003594.jpg
يك اول هفته آفتابي مهمترين چيزي ست كه مي توان از جداول و نقشه هاي هواشناسي فهميد. به جز شهرهاي شمالي كه وضعيت جوي ناپايداري دارند تقريبا بيشتر مناطق كشور هوايي صاف و آفتابي در انتظارشان است. آنها كه از برف و باران دلخوشي ندارند قدر اين روزها را بدانند كه درحال تمام شدن هستند؛ نمونه اش هم دماي هوا در تهران. شب هاي تهران به نسبت هفته قبل چند درجه خنك تر شده اند. روزهاي تهران هم تا حدودي – البته فقط حدودي- از شدت گرمايشان كاسته شده و خورشيد باشدت كمتري مي تابد.
در ميان شهرها تبريز روزهاي سرد تري را به نسبت بقيه دارد و همدان با يك درجه سانتي گراد در شب، سردترين شهر كشور است.
با اين همه به نظر مي رسد كه وعده هاي اين يكي، دو هفته مبني بر ريزش برف و باران در شهرهاي مختلف كشور چندان جدي نبوده است. بويژه اينكه آب و هواي فردا و پس فردا هم در اكثر نقاط كشور آفتابي نخواهد بود و انتظار بارش باران از سوي سازمان هواشناسي وجود ندارد.

تماشاخانه
ماجراي يك خانواده انگليسي
003549.jpg
هنوز زمان زيادي از پايان اجراي فنز نگذشته و آنها كه توانستند اين نمايش را روي صحنه و در ميان استقبال بي نظير مخاطبان تئاتر ببينند، هنوز لذت تماشاي آن زير زبانشان است و آنهايي هم كه نتوانستند هنگام اجراي فنز به تالار چهارسو راه پيدا كنند، احتمالا هنوز حسرت مي خورند. اما خوشبختانه همزمان با هفته هاي پاياني اجراي فنز، نمايشنامه آن منتشر شد كه حالا هم مي تواند التيام بخش درد آنهايي باشد كه نمايش را از دست دادند و هم خاطره خوش يك تئاتر ناب را براي بينندگان آن زنده نگه دارد.
داستان فنز را حتما مي دانيد؛ ماجراي يك خانواده انگليسي  كه در منچستر زندگي مي كنند و طرفداري از منچستر يونايتد برايشان از نان شب هم واجب تر است. جنگ ميان آنها و طرفداران منچسترسيتي هم چيزي نيست كه به اين سادگي ها تمام شود و ريشه در گذشته هاي دور دارد. اين خانواده چهار نفره (فرانكي، اگنس، نانسي و ساني) روز و شبشان با ياد فوتبال مي گذرد؛ چه فرانكي كه در تب يك گزارش زنده از بازي منچستر در راديو مي سوزد، چه اگنس كه عشق فوتبال است و مي خواهد در تيم زنان باشگاه عضو شود، چه نانسي كه تاريخ گوياي باشگاه است و چه ساني كه با عقل ناقصش هر تلاشي مي كند تا در امتحان ورودي كلوب طرفداران قبول شود... .
ايده نوشته شدن اين نمايشنامه زماني به ذهن محمد رحمانيان رسيد كه در مقاله اي خواند: ... در شهر بندري منچستر رويه جالبي رواج دارد. شايد در مرسي سايد يك برادر طرفدار اورتون باشد و برادر ديگر طرفدار ليورپول، اما در منچستر شما خانواده ها را يا طرفدار منچستر سيتي مي بينيد يا طرفدار منچستر يونايتد...
فنز را انتشارات فرخ نگار با قيمت 1400 تومان و در 114 صفحه منتشر كرده كه در انتهاي كتاب عكس هايي از اجراي نمايش را هم مي توانيد پيدا كنيد. خواندن فنز اگرچه با لذت تماشايش برابري نمي كند، اما خواندن نمايشنامه يكي از بهترين تئاترهاي اين چند سال اخير هم براي خودش عالمي دارد.

مهمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
علمي
فرهنگ
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  علمي  |  فرهنگ  |  شهر آرا  |  مهمانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |