شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۴
سايه روشن هنر
از نقطه تا نور
002715.jpg
قرار دادن عنوان در اثر، مسئله اي است كه به خود هنرمند برمي گردد.هنرمند عكاس مي تواند بابهره گيري از درونيات خود يك عنوان براي اثر انتخاب كند.
دكتر «محمدرضا لاهوتي» رئيس مركز مطالعات وتحقيقات هنري وزارت ارشاد اسلامي كه اخيراًاقدام به برگزاري يك نمايشگاه عكس در گالري بهزاد كرده است، در گفتگو با «مهر» با اعلام اين مطلب گفت: فراموش نكنيد كه قراردادن عنوان بر اثر، بسته به هنرمند است كه ازكدام زاويه به اثر نگاه كند. در واقع مي توانم بگويم، عنوان در آثار من فقط يك جنبه نام گذاري دارد و ابعاد عاطفي و شخصي اثر بيشتر اهميت دارد.
وي درخصوص اين كه چرا امروز كمتر شاهد برگزاري نمايشگاه هاي عكس هستيم افزود: يكي از دلايلي كه امروز به ندرت شاهد برگزاري نمايشگاه هاي عكس در قياس با نمايشگاه هاي نقاشي هستيم، به خاطر نبود نگاه نو است كه موجب مي شود آثار عكاسي ما نسبت به ساير حيطه هاي هنري، با بحران مخاطب روبه رو شود ، بنابراين همان طور كه اشاره كردم، اين حوزه دچار نواقصي مي شود.
رئيس مركز مطالعات و تحقيقات هنري وزارت ارشاد اسلامي در توضيح بيشتر نمايشگاه خود تصريح كرد: عنوان اين نمايشگاه از نقطه تا نور نام دارد.شايد به اين خاطر كه غالب كارهاي من در اين نمايشگاه در ارتباط با نور و رنگ است.من در اين نمايشگاه به نمايش دو مجموعه اثر عكس خود پرداختم وسعي كردم بنا به علايق و احساسات دروني خود، براي برخي از آنها عنوان بگذارم.اين عكاس كه بيشتر آثارش درنمايشگاه از نقطه تا نور تم هاي مذهبي را دربر مي گيرد خاطرنشان كرد: اساساًديدگاه هايي كه در حيطه عكاسي وجود دارد، متفاوت است.با اين كه ۱۶۰ سال از قدمت اين رسانه مي گذرد، بازهم ديدگاه هاي مختلفي در اين خصوص به وجود آمده است.من به شخصه معتقدم، به وسيله هر ابزار و نگاه نويي مي توان، اثري نوتر خلق كرد.به بيان ساده تر، شما مي توانيد اين دو مؤلفه بارز يعني نگاه و ابزارنو را در آثار عكاسان بزرگ تاريخ مشاهده كنيد.در واقع، عكاس مي تواند در گستره عكاسي، دست به خلق آثاري زند كه تحسين برانگيز باشد.
دكتر لاهوتي گفت: در زمينه عكاسي شما به عنوان يك هنرمند عكاس مي توانيد خيلي قابليت ها وخلاقيت ها را از خودتان به اثر تزريق كنيد.حتي به وسيله رسانه عكاسي مي توان، نور را نقاشي كرد.در نمايشگاه ازنقطه تا نور دكتر محمدرضا لاهوتي ، ۲۵ اثر با تم هاي مذهبي و عناويني چون: چاه، صراط و...به چشم مي خورد.
گفتني است نمايشگاه آثار عكس اين هنرمند تا سوم آبان ماه در نگارخانه كمال الدين بهزاد ادامه دارد.علاقمندان مي توانند براي بازديد به خيابان بلواركشاورز، نبش خيابان شانزده آذر، پلاك ۳۱۲ و۳۱۶ مراجعه كنند.ساعت بازديد براي مخاطبان، ۱۰ صبح تا ۸ شب است.

گفت وگو با تاجبخش فنائيان كارگردان نمايش ريچارد دوم
دو بال براي پرواز
002709.jpg
002712.jpg
گفت وگو: پژمان پروازي
نمايش ريچارد دوم اثر ويليام شكسپير چندي پيش در تالار وحدت بر صحنه بود. اين نمايش كه تغزلي ترين اثر شكسپير به شمار مي رود با كارگرداني تاجبخش فناييان و بازي كاظم بلوچي، آتش تقي پور، محمود فرهنگ، شهين عليزاده، محمد پورحسن و... به اجرا در آمد. به همين مناسبت با تاجبخش فنائيان درباره اين نمايش به گفت وگو نشسته ايم.

* در كارهاي شما نوعي كشف و شهود و نوعي عرفان ديده مي شود. اين آگاهانه است يا ناخودآگاه.
- من متشكرم كه يك چنين تعبيري به كار مي  بريد كه امكان دارد من واجد عرفان ذاتي باشم. ولي اگر سؤال كنيد كه تم اساسي كارهايي كه به صحنه بردم، به خصوص در اين سال هاي اخير چيست و آيا يك محوريت تماتيك بر اين كارها مترتب است يا خير؟ آن وقت عرض مي كنم كه بله. اين محوريت وجود دارد و آن عبارت است از «تعادل»؛ تعادل بين روح و عقل، ماده و معنا، احساس و عقل كه به منزله دو بال براي پرواز آدمي مي توانند عمل بكنند و يكي منهاي ديگري قدرت پرواز را از انسان مي گيرد، يا به منزله دو چشم براي ديدن كه اگر آن را باز كني يكي بدون ديگري منجر به تك بعدي ديدن تصاوير خواهد شد. اين تم در اكثر كارهايي كه در سال هاي اخير اجرا كرده ام، به نحوي وجود داشته، يا من از كارهايي كه به صحنه بردم، چنين تمي را استنباط كردم.
* نگرش شما منطبق بر ديدگاه شكسپير است؟
- يقيناً. من تحليلم را از متن، از ديالوگ ها و شخصيت پردازي ها بر اساس نظريات شكسپير استنتاج كرده ام و اين مسأله در جاي جاي متن قابل اثبات است، منتها نمي شود اين واقعيت را فراموش كرد كه شكسپير هم مثل مولانا مي تواند بگويد هر كسي از ظن خود شد يار من، اما اگر مولانا در پي مصرع اول مي گويد از درون من نجست اسرار من، و اگر شكسپير همين جمله را بگويد، شايد از طرف وي كمي اغراق آميز باشد به اين جهت كه به هر حال اسراري كه توسط كسي گفته مي شود، مي تواند توسط كسان ديگري دريافت شود هر چند كه آنها در اقليت باشند، اما از سويي مي تواند كاملاً درست باشد. از اين جهت كه ممكن است اكثريت نسبت به آنچه كه مولانا و شكسپير مي گويند دچار سوءتفاهم باشند. اين اتفاق هميشه ممكن است بيفتد و در مورد شكسپير هم اين اتفاق معمولاً مي افتد.
* چرا؟
- چون خيلي ها نمايش هاي شكسپير را صرفاً سياسي مي بينند، خيلي ها نمايشنامه  هاي او را صرفاً تاريخي مي بينند، بعضي ها نمايشنامه هاي شكسپير را فقط يك متن ادبي و يك نمايشنامه قوي مي بينند، برخي ها هم نمايشنامه هاي او را متون عرفاني مي دانند، حتي بوده اند كساني كه نمايشنامه هاي شكسپير را صرفاً بازنويسي تاريخ يا حتي رونويسي نمايشنامه هاي ديگر دانسته اند. ولي بايد سؤال كرد كه اگر اين گونه بوده، راز ماندگاري شكسپير در طول قرون و نزد اقوام گوناگون چيست؟
* پاسخ خود شما به اين سؤال چيست؟
- نمايشنامه نويس هاي زيادي نمايشنامه هاي سياسي قوي نوشته اند، متون ادبي فراوان وجود داشته و دارد، مورخين تاريخ را خيلي دقيق تر بازگو كرده اند، اما آن چه عنصري است كه در درون نمايشنامه هاي شكسپير است و او را تبديل مي كند به معدود نويسندگاني كه مي تواند جاودانه بماند؟ .... به نظر من آن مغز و در واقع تفكر و احساسي كه واجد يك پيام بسيار ضروري و بسيار فراموش شده و بسيار غامض براي بشريت مي باشد و آن اتفاقاً همين پيام «تعادل» است، ميان روح و عقل كه مي تواند ايجاد نظم كند و بر هم خوردن اين تعادل است كه مي تواند نظم زندگي انسان را بر هم بزند.
* امكان دارد در مورد ريچارد دوم اين مساله را تعميم داد؟ 
- بله، در همين ريچارد دوم شكسپير با شنيدن يك آواي موسيقي كه از ضرب خارج مي شود، فرياد مي زند ضرب را رعايت كنيد. چه سنگين است موسيقي شيرين وقتي كه از ضرب مي افتد و هماهنگي رعايت نمي شود. چيزي كه نظم را در نمايشنامه هاي شكسپير به هم مي زند و در واقع موجبات تراژدي در همين به هم خوردگي است، عدم تعادل روح و عقل است كه در نمايشنامه  ريچارد دوم، همه اشخاص، همه روابط و همه حوادث بر محور اين تم و براي اثبات اين تم به وجود آمده اند، زندگي مي كنند و به زندگيشان ادامه مي دهند.
* با توجه به اين كه سعي داريد با شكسپير در ارائه موضوع انطباق پيدا كنيد، در خصوص اين مسأله كه ريچارد دوم و در ادامه آن، هنري چهارم از ديدگاه شكسپير هر دو يك هدف مشترك دارند و آن هم برگرداندن غاصب به قدس است چه مي گوييد؟ آيا موافقيد؟
- نه. اين ها مسائل تاريخي است كه شكسپير اصلاً به آن ها توجه ويژه اي ندارد. به نظر من بهانه هايي است كه در حاشيه قرار مي گيرد و مي تواند كاملاً حذف شود، بيشتر به تاريخ برمي گردد. همين شكسپير، تاجر ونيزي را مي نويسد كه چهره شايلاك يهودي را با تمام خصوصياتش افشا مي كند و اتفاقاً تمام تمركزش بر شخصيت او متمركز است و همه داستان بر محور عملكرد و انديشه هاي او مي گردد، اينجا مسأله «قدس» آن قدر در حاشيه قرار مي گيرد كه اصلاً من توجهي به آن نداشتم.
* آييني بودن كار و نزديك شدن به فضاي شرقي، عمدي بوده است؟
- خير. اين پيرو يك تئوري است كه من راجع به آن فكر مي كنم، در حال تحقيق هستم و مقالاتي هم دارم. البته سير نمايش هايم به لحاظ ساختار و شكل اجرا بر اساس اين نظريه ساخته شده اند. همان گونه كه گفتم تم اينها عرفاني شرقي است و با مباني اسلامي همخوان است. مثل تعادل بين نماز و زكات، مثل تعادل بين زمين و آسمان. اين تم، تم ايراني اسلامي و در يك پهنه گسترده تر شرقي است، بنابر اين تم شرقي را نمي شود در يك اجراي غربي ارائه داد و ساختار بايد ويژگي هاي شرقي داشته باشد. از جمله ويژگي هاي شرقي، ساختار روايي است. روايي نه به اين شكل كه الزاماً يك نفر بيايد و داستان را روبه روي تماشاچي بيان شفاهي كند بلكه به اين منظور كه تمام بازيگران در صحنه حضور دارند. در زماني كه در نقش خود هستند و چه زماني كه در نقش پيش بيني شده بازي نمي كنند، در جلوي صحنه بازي جريان دارد و در پشت صحنه تصاويري ساخته مي شود كه تأييد معنايي دارد از آنچه در جلوي صحنه رخ مي دهد، خود اين گونه اجراي صحنه اي نشان مي دهد نمايش كاملاً روايي است و اعلام مي كند كه من يك نمايش هستم.
* در مورد استفاده مكرر از صحنه گردان توضيح دهيد.
- اين هم به همان سبك به كار گرفته شده برمي گردد. صحنه گردان و تعويض صحنه توسط خود بازيگران و جلوي روي تماشاگران و ميزانس ها، رنگ آميزي و نوع طراحي، طراحي نمايش شرقي است. از ورود و خروج هاي نمايش هاي سنتي كلاسيك استفاده نمي كنم. از دكورهايي كه ظاهراً كلاسيك و رئاليستي دارد استفاده نمي كنم. يك صحنه داريم به عنوان صحنه واحد كه در تغييرات خودش، فضاهاي جديدي را تداعي مي كند و تغييراتي كه در اثر چرخش حول يك محور صورت مي گيرد، و اگر نه صحنه ثابت است. و اين در واقع پيرو نظريه وحدت در عين كثرت و كثرت در عين وحدت ساخته و پرداخته مي شود و جالب اينجاست كه آن صحنه واحد وقتي به صحنه هاي متعددي تبديل مي شود مثل زندان، كل قصر، مثل باغ و كوچه براي تماشاگر قابل باور است. اين ها استفاده از تمثيل ها و مثال هايي است كه خاص نمايش هاي شرق است.
* عناصر غربي در كارتان چه جايگاهي دارند؟
- بازي شخصيت ها كه واقع گرايانه يا طبيعت گرايانه است را از غرب الهام گرفته ايم كه سردمدار آن استانيسلاوسكي است كه بسيار غني است و نمايش شرق بايد براي شخصيت پردازي از تئوري او و تعريفاتي كه بعد از آن ارائه داده نهايت استفاده را بكند.
* تلفيق اين دو شيوه، منتج به چه خواهد شد؟
- اين در واقع آشتي بين شيوه هاي نمايش شرق و سبك هاي تئاتر غرب را تضمين مي كند كه خودش مي تواند زاينده يك تئاتر نو و مدرن باشد كه هم براي تماشاگران غربي و هم براي تماشاگران شرقي، پذيرفتي و جذاب است.
* انتخاب گروه و به ويژه بازيگران بر چه اساسي صورت گرفته است؟
- دو تا پارامتر داشتم. يكي استعداد و توانايي و ديگر صداقت و دوستي كه اين هر دو در بچه هاي ما موجود بود.
* آيا تاجبخش فنائيان از كار خود راضي هست؟ 
- من از كار خودم و كار بچه ها راضي هستم، منتها مسائل حاشيه اي آنقدر آزاردهنده و خسته كننده بوده كه قطعاً روي روحيه من در شرايط حاضر تأثير منفي گذاشته است. متأسفانه يك چنين كارهايي در ايران كه خودش به خودي خود مي تواند يك اتفاق ملي باشد و به لحاظ آن تئوري كه در پس اين اجرا، هست كه آن را از اجراهاي ساير ملل مجزا مي كند و به صورت يك اجراي مستقل ايراني درمي آورد، اين نمايش جهاني و يك اتفاق ملي محسوب مي شود. ولي با بي مهري و كم توجهي مواجه است و حتي فشارهاي زيادي را ناچار شدم تحمل كنم.
* به چه دليل؟
- دلايل متعدد و مختلف. به همين جهت، مي  توانم بگويم از كاري كه بر صحنه رفته و گروه انجام داده اند خشنودم و خدا را شاكرم، اما نمي توانم بگويم خسته نيستم!

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |