چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۴
كنكاشي در انگيزه هاي وقوع حادثه تسخير سفارت آمريكا در تهران
واقعه اي تاريخي كه به تاريخ نپيوسته است
003126.jpg
فائزه توكل
بيست و پنج سال از واقعه ۱۳ آبان و تسخير سفارت آمريكا در تهران گذشته است. در اين مدت هر سال به مناسبت اين رخداد تاريخي مطالبي در مورد آن نگاشته شده است. اگر حجم بسيار بالايي از مطالب نشريات سراسري كشور در سالهاي اوليه به اين واقعه اختصاص مي يافت، اكنون به دليل گذشت زمان، شايد اشاره اي گذرا كه بتواند يادآور اين رويداد باشد كافي بنمايد.
دانشجويان فعال در اين حادثه كه بعدها بسياري از آنها سياستمدار شده و در پارلمان و قوه مجريه مناصبي را برعهده گرفتند در مجلس سوم اين روز را به عنوان روز ملي مبارزه با استكبار جهاني تصويب كرده و به ثبت رساندند.
تسخير سفارت آمريكا از آنجا كه بيش از ۲۵ سال از شروع تأثيرگذاري آن مي گذرد و هنوز هم اين تأثيرات بقاي خود را حفظ كرده اند از آن دسته وقايع تاريخي است كه هنوز به تاريخ نپيوسته تا مستقل از روند جاري و حتي آينده بتواند در بوته نقد و بررسي قرار گيرد.
بي ترديد گذر زمان، مفاهيم زندگي سياسي انسان را تغيير داده و تكامل مي بخشد. اين واقعه نيز اگر چه در ابتداي انقلاب با مفاهيم انقلاب سياسي آن دوران به وقوع پيوست، اكنون با مفاهيم شرايط جديد نمي توان به تفسير آن پرداخت.
در مطلب زير تلاش شده تا زمينه هاي فكري، سياسي و روحي وقوع اين رخداد همانطور كه در ابتداي انقلاب وجود داشته به تصوير كشيده شده و آثار به جا مانده از آن به شكلي خلاصه مورد بررسي و توجه قرار گيرد.

سيزده آبان يادآور واقعه اي تاريخي است كه با گذشت بيست و شش سال از پيروزي انقلاب اسلامي هنوز آثار آن باقي است.
ريشه هاي ماجرا از آن جايي آغاز شد كه ملتي سرخورده از كودتاي ۲۸ مرداد عليه دولت ملي دكتر مصدق كه منجر به سرنگوني آن شد، ديگر نمي خواست زمينه هاي كودتاي ديگري عليه خيزش انقلابي مردمي در سال ۵۷ را شاهد باشد.
در سال ۵۷ يك بار ديگر ماجراي ۲۸ مرداد در ذهن مردم ايران بازسازي مي شد، شاه به دليل تضادهايي كه با دولت مصدق پيدا كرد ناچار به ترك كشور شد اما زمان زيادي نگذشت كه دولت آمريكا به حمايت از او، ترتيب كودتايي را داد كه توانست بيست و پنج سال ديگر شاه را بر تخت سلطنت حفظ كند.
اين بار انقلاب  اسلامي، شاه را ناچار به ترك كشور كرده بود، شاه كه پس از اعلام شنيدن صداي پاي انقلاب مردم انتظار خاموش شدن خشم مردمي را داشت بعد از آن كه در عمل مشاهده كرد كه ديگر مردم حاضر به دادن فرصتي دوباره به او نيستند، ترجيح داد كشور را ترك كند، احتمالاً او اميد داشت كه پس از خاتمه تظاهرات، يك بار ديگر به كشور بازگردد، اما تجربه تاريخي ۲۸ مرداد پيش روي انقلابيون ايراني قرار داشت به همين دليل بلافاصله پس از رفتن شاه به آمريكا، تلاش براي بستن راه هر نفوذي جهت تجديد كودتايي شبيه ۲۸ مرداد و بازگرداندن شاه آغاز شد.
دانشجويان مسلماني كه روز سيزده آبان به مناسبت روز دانش آموز (در چنين روزي تعدادي از دانش آموزان مقابل سردر اصلي دانشگاه تهران به شهادت رسيده بودند) راهپيمايي كردند،پيش از راهپيمايي، برنامه اي را جهت اشغال موقت سفارت آمريكا تدارك ديدند. آنها وقتي به نزديك سفارت رسيدند با بالا رفتن از ديوارهاي آن وارد ساختمان سفارت شدند كه كارمندان آن در حال از بين بردن آثار و اسناد سفارت بودند، دانشجويان، كاركنان سفارت را به گروگان گرفتند، آنها قصد ماندگاري در سفارت را نداشتند و حركتشان بيشتر اقدامي سمبليك عليه سياست هاي مداخله  گرانه آمريكا در كشورهاي ديگر به ويژه ايران بود اما هجوم مردمي به حمايت از اقدام دانشجويان به قدري زياد بود كه عملاً دانشجويان احساس كردند رسالتي مردمي براي بستن راه نفوذ آمريكا به درون انقلاب نوپاي ايران دارند.
بلافاصله پس از آن كه امام خميني نيز به حمايت از اقدام دانشجويان پرداختند و يك روحاني نزديك به ايشان مسئوليت رابطه دانشجويان با امام را بر عهده گرفت، موقعيت دانشجويان تحكيم يافت و به يكي از عناصر بسيار مؤثر در روند تحولات سياسي كشور تبديل شدند.
دانشجوياني كه خود را مسلمان و پيرو خط امام معرفي مي كردند، با تسخير سفارت آمريكا شرايط انقلاب اسلامي و نيروهاي هوادار آن را به گونه اي رقم زدند كه همه گروههاي سياسي با سابقه  بويژه ماركسيست ها احساس كردند كه از مسلمانان در مبارزه ضدامپرياليستي عقب افتاده اند.
حمايت همه گروههاي سياسي از هر طيف و دسته و فكري از دانشجويان خط امام و حضور پررنگ و پرشور مردمي و حزبي مقابل سفارت آمريكا در حمايت از دانشجويان و مقابله با خطرات احتمالي عليه آنان اعتبار دانشجويان را دوچندان ساخت.
نخستين تأثير تسخير لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در داخل نمايان شد. دولت موقت مهندس مهدي بازرگان كه اعتقاد داشت وقت انقلاب گذشته و دوران سازندگي كه مرحله اي دشوارتر از انقلاب است فرارسيده سقوط كرد. از نظر بازرگان شاه رفته بود و قرار بود نظامي مردمي و دمكراتيك بر سر كار آيد، لذا ديگر لزومي به ادامه هيجانات انقلابي در مردم وجود نداشت و آنها بايد به زندگي عادي خود بازمي گشتند تا امور به روال عادي برگردد و دولت موقت بتواند با تشكيل مجلس مؤسسان، تصويب قانون اساسي، نظامي را كه مردم مي خواهند از طريق قانون بر سر كار آورد.
اما مردمي كه ماهها در تظاهرات سياسي شركت كرده و از خودگذشتگي ها، دوستي ها، صداقت ها، پاكدامني ها و ايثار و خودباوري را تجربه و لمس كرده بودند، نمي خواستند همه اين دستاوردهاي به دست آمده در جريان انقلاب اسلامي را به يك باره از دست داده و به زندگي عادي خود بازگردند، آنها جامعه شان را با ويژگي هاي مردمي دوران انقلاب مي خواستند و حاضر نبودند يگانگي و وحدت ايجاد شده ميان خود را با سكون در روند انقلاب به فراموشي بسپارند. لذا دولت موقت كه سعي مي كرد مردم را به وضعيت عادي خود بازگرداند به شدت از سوي مردم ابتدا با واكنش رواني و پس از ۱۳ آبان با واكنش اعتراضي و شادي از استعفاي مهندس بازرگان و كنار رفتن دولت موقت روبه رو شد. به همين دليل با مروري به حوادث بعد از ۱۳ آبان و نخستين برنامه هاي افشاگري دانشجويان از اسناد لانه جاسوسي به مواردي عليه دولت موقت برمي خوريم، دانشجويان سقوط دولت موقت را كه تحت تأثير تسخير لانه جاسوسي آمريكا بود با افشاي اسناد مذاكرات اعضاي دولت موقت با مقامات آمريكايي همراه كردند تا دلايل قانع كننده سياسي براي ضرورت بركناري دولت موقت بازرگان ارائه كنند. موج همراهي و حمايت اقشار مختلف مردمي و گروههاي سياسي با سابقه از حركت تسخير سفارت آمريكا توسط دانشجويان زمينه هر نوع دفاع از عملكرد دولت موقت را مسدود مي كرد. پس از افشاگري اوليه دانشجويان عليه كابينه مهندس بازرگان، مسير افشاگري به اسناد ساواك و سازمانهاي جاسوسي خارجي رسيد.
در كنار حضور دانشجويان در سفارت و گروگانگيري اعضاي سفارت و افشاگري اسناد آن، روال مملكت نيز به طريقي كه رهبران انقلاب وعده داده بودند پيش مي رفت، برگزاري انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي، تصويب قانون اساسي، برگزاري رفراندوم قانون اساسي، تشكيل مجلس اول شوراي اسلامي و وقوع جنگ تحميلي عليه ايران توسط صدام حسين، اتفاقاتي بود كه در كنار موضوع سفارت آمريكا پيش مي رفت. تحريم اقتصادي ايران، بلوكه كردن كليه دارايي هاي ايران در بانكهاي آمريكا از عوارض تسخير لانه جاسوسي آمريكا بود كه به دليل حمايت عظيم مردمي از انقلاب اسلامي و نظام جمهوري  اسلامي نمي توانست تأثيري تعيين كننده بر روند اوضاع جاري كشور داشته باشد.
اگرچه مقاومت هاي بسياري از جانب دانشجويان و گروههاي سياسي ضد آمريكايي و مردم براي ادامه وضعيت گروگانگيري وجود داشت اما بروز جنگ تحميلي، اشغال بخشي از مرزهاي جنوبي و غربي كشور توسط صدام حسين و ضرورت هاي اداره اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي كشور، مسئولان عالي رتبه را به اين نتيجه رساند كه با حل پرونده گروگانگيري آمريكايي ها در ايران، به بخشي از مشكلات پيش آمده فائق آمده تا بتوانند نيرو و انرژي خود را صرف دفاع مقدس و اداره كشور نمايند.
003129.jpg
تحريم اقتصادي ايران، بلوكه كردن كليه دارايي هاي ايران در بانكهاي آمريكا از عوارض تسخير لانه جاسوسي آمريكا بود كه به دليل حمايت عظيم مردمي از انقلاب اسلامي و نظام جمهوري  اسلامي نمي توانست تأثيري تعيين كننده بر روند اوضاع جاري كشور داشته باشد
بالاخره با نظر موافق امام، ميانجيگري الجزاير براي پايان دادن به موضوع پذيرفته شد، چندين جلسه مذاكره در الجزاير انجام و بالاخره قرارداد الجزاير براي پايان دادن به گروگانگيري آمريكايي ها در ايران از سوي طرفين امضاء شد. البته پيش از اين مرحله، امام، تصميم گيري در مورد سرنوشت لانه جاسوسي آمريكا را به مجلس اول به عنوان نمايندگان مردم سپرد تا آنها بهترين راهي را كه مي تواند متضمن منافع ملت باشد برگزينند.
بالاخره با پذيرش قرارداد الجزاير، موضوع گروگانهاي آمريكايي خاتمه يافت و آخرين بخش آنها كه ماه ها در محل سفارت آمريكا گروگان بودند آزاد شدند؛ پيش از اين، زنان و سياهان، آزاد شده بودند.
با وجود پايان گروگانگيري آمريكايي ها در ايران، ابرهاي تيره روابط دو كشور نه تنها برطرف نشد كه روزبه روز به وخامت نيز گراييد. حتي عذرخواهي مادلين آلبرايت وزير خارجه وقت آمريكا در زمان دولت خاتمي نيز نتوانست بر اين تيرگي فائق آيد.
اكنون پس از گذشت بيش از بيست سال از آن واقعه، رابطه ايران و آمريكا به مراحل حساس تري رسيده است. تلاش آمريكا براي ارجاع پرونده  هسته اي ايران به سازمان ملل و تهديدات سياسي و غيرسياسي آنها عليه نظام جمهوري اسلامي به مراحلي كه اكنون شاهد آنيم رسيده است. ظاهراً ديگر هيچ روزنه اي براي رو به  بهبودي نهادن روابط ايران و آمريكا ديده نمي شود.
مسئولين ايران اعلام كرده اند تا زماني كه آمريكا دارايي هاي بلوكه شده ايران را آزاد نكرده و به ضرورت برقراري روابط عادلانه و مساوي و احترام متقابل نرسد حاضر نيستند به رابطه عادي با آمريكا فكر كنند. آمريكا نيز اكنون اگرچه از داير شدن كنسولگري و يا حتي سفارت در ايران استقبال مي كند ولي از آنجا كه ايرانيان نسبت به دوستانه بودن اين پيشنهادها، ترديد كامل دارند لذا در كوتاه مدت به نظر نمي رسد تغيير مثبتي در روند روابط اين دو كشور را شاهد باشيم. طي شدن مسير نزولي اين روابط بيشتر قابل حدس و گمان است تا سير صعودي آن.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |