ورزشهاي مدرن ورزشهاي سنتي
|
|
جهانگير كوثري
دوران ورزش هاي سنتي _ بومي و محلي به پايان رسيده است. آيا جذابيت هاي ورزش مدرن و رشته هاي اعجاب آور، گرد فراموشي روي ورزش هاي محلي و سنتي پاشيده است؟ ورزش هاي بومي و محلي كه روزگاري محل گردهمايي مردمان جهان بود، امروز در كدام بخش از ورزش المپيك و جهان گنجانده شده است. ورزش هاي اصيل قديمي در المپيك جا باز كرده اند. از وزنه برداري گرفته تا كشتي، اسب سواري و تيراندازي با كمان. در شكل زيباترش ژيمناستيك و پرش و دو قرار دارد. اتفاقا سمبل ورزش هاي قديمي يعني دوي ماراتن سرآمد تمام رشته هاي ورزشي در المپيك است. اما رشته هايي كه در روستاها به شكل دوره گردي و سيرك انجام مي شد ديگر به فراموشي سپرده شده است.
كشتي چوخه، لوچو، بندبازي، گانيه، كمربندبازي و حتي كشتي باستاني امروزه چه مي كنند. كميته ورزش هاي بومي و محلي ما كجاست؟ و براي حفظ دستاوردهاي فرهنگي اين رشته ها چه كرديم. از دورترين نقطه جنوب كشور تا شمالي ترين آن ديگر هيچكس به تماشاي دوره گردهاي ورزش هاي بومي و محلي نمي رود. انگاره هاي مردم عوض شده است و حالا فوتبال، اسكي، شنا، راگبي، بيسبال، گلف و تنيس آمده اند. به راستي چه تفاوت هايي بين ورزش هاي سنتي و بومي و محلي با ورزش هاي مدرن و نوين وجود دارد. اين نگاه در ايران بلكه در اكثر كشورهاي جهان امروز، جاري است و مشكل در همين است.
برخلاف ورزش هاي «مدرن» ، يعني رشته هايي كه به المپيك راه يافته اند و در تمام جهان رواج دارند، ورزشها و بازيهاي سنتي معمولاً از عرصه محلي يا ملي خارج نمي شوند. اين ورزشها كه همانند موسيقي يا رقص هاي عاميانه، نشانه هاي هويت يك قوم هستند، جزو سنن فولكلور به شمار مي روند. قرار دادن ورزشهاي سنتي در حوزه فولكلور، ممكن است نتايجي مثبت يا منفي، به بار آورد.
ما با الصاق برچسب «سنتي» به برخي فعاليت هاي ورزشي، بدان ها خصوصيتي فرهنگي مي بخشيم كه به حفظ آنها كمك مي كند. اما حيف خواهد بود اگر آنها را به عجايب انسان شناختي يا موضوعات موزه اي تبديل كنيم تا نظر مشتاقان و جهانگردان را جلب كند. بايد چنين فعاليت هايي را همراه ديگر عادات جسماني و در ضمن اوقات فراغت خود كاملاً زنده و حاضر نگاهداريم.
يك اتفاق شگفت زمانه چنين مقدر ساخت كه ورزش هاي رايج در انگليس دوران ملكه ويكتوريا، در سراسر دنيا گسترش يافت و همان طور كه بارون پي ير دو كوبرتن (۱۹۷۳- ۱۸۶۳) آرزو داشت، به نماد تجدد و پيشرفت بدل شد. پس از آن، اين ورزش هاي «مدرن» جزو جدايي ناپذير شيوه اي نو از زندگي اجتماعي شدند كه همان شيوه خواص هر جامعه است، شيوه ممتازاني كه اوقات فراغت كافي در اختيار دارند. در عوض ورزشها و بازيهاي سنتي كم كم به عنوان باقي مانده هايي كهنه و ناهمزمان از جامعه عقب افتاده و رشد نيافته دوران پيش از صنعتي شدن به حساب آمدند. اين روند كه در آغاز قرن بيستم در اروپا شروع شد، هم اكنون در كشورهاي به اصطلاح جهان سوم نيز دارد اتفاق مي افتد.
اين كشورها همان طور كه اشتغال خاطر جهان غرب به مسائل محيط زيست را چون تجملي مي نگرند كه خود مجال پرداختن به آن را ندارند، به جاي حفظ بازيها و ورزشهاي سنتي، غالباً علاج ضعف تكنولوژي و حل مشكلات اقتصادي خود را در اولويت قرار مي دهند. از سوي ديگر آنها بيشتر مايل اند براي فتح مدالهاي آن ورزشهايي سرمايه گذاري كنند كه معروفيت جهاني برايشان به ارمغان مي آورد. چنين حركت هاي مدرن سازي و ايجاد فرهنگ ورزشي از روي الگوي غرب، گاه ادامه استعمار تلقي شده اند.
هنگامي كه از ورزشهاي سنتي سخن مي گوييم، مراد ورزش هايي است كه پيش از گسترش ورزش هاي سازمان يافته مدرن در سطح جهان، وجود داشته اند. بعضي از اين ورزش ها از فعاليت هاي جسماني بشر سرچشمه گرفته اند. ذكر چند نمونه از بازيها و ورزش هاي سنتي توضيح مطلب را آسان تر مي كند.
بازي با توپ
بازي با توپ انواع متعددي دارد و بازيكنان در آنها مي توانند با دست، پا يا هر وسيله ديگر بازي كنند. اسامي انواع سنتي هندبال در اروپا از اين قرار است: در جزيره گتلند در سوئد «پاركسپل» در استان فريزا در هلند «كاتسن» ، در بلژيك و فرانسه «بال پلوت» در ايتاليا: «پالونه الاستيكو» ، در بندر والنسيا در اسپانيا و در منطقه باسك «پلوتا» .
اغلب شكل هاي قديمي و خشن فوتبال به غير از بازي سنتي «كالچو فيورنتينو» در ايتاليا، از بين رفته اند.
در بسياري از كشورهاي جنوب آسيا نوعي واليبال به نام «سپاك» رواج دارد كه نوعي «فوت- والي- بال» است و در آن بازيكنان با يك توپ سبك نئي بازي مي كنند. پيش از كشف آمريكا به وسيله كريستف كلمب، بوميان اين قاره، بازي هاي آييني گوناگوني داشتند كه در آنها بازيكنان يك توپ كائوچويي را با سر آرنج، كمرگاه يا پا به يكديگر پاس مي دادند. امروزه بيشتر اين بازي ها ناپديد شده اند و تنها در نمايش هايي كه براي جهانگردان اجرا مي شود، مي توان آنها را بازيافت.
در برخي بازيها، مثل انواع ايرلندي، استراليايي و نيوزيلندي فوتبال، بازيكنان از دست و پا هر دو استفاده مي كنند. در برخي ديگر يك وسيله مورد استفاده قرار مي گيرد، مثل راكت كه در تنيس و در بازي فرانسوي «لانگ پوم» به كار مي رود يا چوب دست هاي خميده كه در نوعي گلف ويژه فرانسه و بلژيك به نام «كروس» مورد استفاده قرار مي گيرد. نوعي بازي مشابه با بازي اخير به نام «لاكروس» هنوز نزد سرخپوستان آمريكاي شمالي مشاهده مي شود. اين بازي را نخستين فرانسوياني كه به اين سرزمين گام نهادند، كروس ناميده بودند. در گونه اي توپ بازي به نام «تامبورن» در فرانسه و ايتاليا طبلي به همين اسم به كار مي رود.
بازي با گوي و دوك
در اين قبيل بازيها، اجسام گرد و سنگيني به سمت يك هدف پرتاب يا غلتانده مي شوند. هدف گاه عبارت از دوكهايي است كه بايد سرنگون شوند. بازي «بوكه» ايتاليايي و «زو دو بول» فرانسوي، بيرون از سرزمين هاي اصلي خود نيز علاقه منداني دارند. بازي «كلوش» كه در زمان اراسموس (۱۵۳۶-۱۴۶۹) و بروگل پدر (۱۵۶۹-۱۵۲۵) در اروپا رواج داشت، نمونه اي منحصر به فرد است. در اين بازي بازيكنان به كمك يك چوبدست بلند و نسبتاً سر پهن، گوي بزرگي را از حلقه اي كه در زمين جاي گرفته است مي گذرانند. به جز بازي «گوي در چمن» كه از انگليس به مستعمرات پيشين اين كشور راه يافته است، انواع متعدد ديگري از اين ورزش در انگليس و كشورهاي مركزي و جنوبي اروپا وجود دارد.
گونه هاي تاريخي بسياري از بولينگ ده دوكي مشهور آمريكايي شناخته شده است كه بعضي از آنها مثل «كه گلن» در آلمان و در كشورهاي همجوار آن با قواعد كامل و به كمك وسايل پيشرفته بازي مي شود. در چند نوع بازي با دوك كه در كارلي (فنلاند) مرسوم است، بازيكنان به جاي گوي يك چوبدست را به سوي دوكها پرتاب مي كنند. در نوع ديگري به نام «پندل كه گلن» (آلمان)، بازيكن به جاي گوي، چوبدستي را به طرف دوك هايي پرتاب مي كند كه از طناب يا سيمي آويزان شده اند.
بازيهاي پرتابي
پرتاب چوبدست يا سنگ به دورترين نقطه ممكن يا به سوي يك هدف، عملي به قدمت تاريخ بشر است. امروزه اين كار در مسابقات ميداني به صورت پرتاب نيزه، ديسك، چكش و وزنه معمول است. در نوعي از اين ورزش به نام «وارپا» در سوئد، جسم پرتاب شونده يك ديسك نسبتاً سنگين است. اما در انواع سنتي بازيهاي پرتابي كه بين كودكان و بزرگسالان تمام دنيا معمول است، از ديسكهاي سبك تر، سكه هاي پول خرد و گاه سنگ استفاده مي شود. پرتاب نيزه هنوز در نقاط بسياري و به ويژه در آمريكا جنوبي، در تمرينات رزمي، شكار، تفريح و مسابقات ورزشي رايج است. سرخپوستان آمريكاي شمالي نوعي بازي به نام «مار برفي» را احيا كرده اند كه شامل پرتاب يك نيزه كوتاه در مسيري است كه روي برف رسم مي كنند. پرتاب چكش و چوبدست از بازيهاي سنتي در شمال اسكاتلند است.
پرتاب چوبدست در پرتغال «ژوگودوپانكو» و در سوئد «استنگ استورت نينگ» ناميده مي شود. درباره پرتاب سنگ بايد گفت كه اين بازي هنوز در جشن هاي روستائيان سوئيسي در كوه هاي آلپ رايج است.نوعي بازي كه در ايرلند «ردبالز» در هلند «كلوت شي تن» ، و در فريزاي شرقي (در آلمان) «بوسلن» يا «كلوت شي سن» ناميده مي شود، نمونه اي از بازيهاي منطقه اي است كه علاقه روزافزوني را در سطح بين المللي برانگيخته است. در سال ۱۹۶۹ سه گروه از دوستداران اين بازي، يك اتحاديه بين المللي گوي بازي تشكيل دادند.
تيراندازي
تيراندازي كه در تمام دنيا بازي شناخته شده اي است، امروزه به شكلي بسيار فني اجرا مي شود. تيراندازي به سوي پرندگان چوبي نصب شده بر يك ديرك بزرگ افقي، موضوع بسياري از نقاشيها و گراورهاي متعلق به قرون وسطا و دوره رنسانس است. مسابقه هايي از اين گونه هم اكنون نيز در منطقه فلاندر (بلژيك) بسيار متداول است. اين بازي حتي در المپيك ۱۹۲۰ آنورس (بلژيك) يك رشته ورزشي شناخته شد. تيراندازي با كمان كه سامورايي ها و كاهنان مكتب ذن ژاپني در آن مهارت بسيار داشتند، تنها يكي از انواع اين هنر بسيار كهن است. قدمت بعضي از انجمن هاي كمانداران فلاماند به قرون ۱۴ و ۱۵ ميلادي مي رسد. اين انجمن ها بي شك نخستين كلوپ هاي ورزشي اروپا بوده اند. مسابقات بسيار تماشايي تيراندازي با كمان «بالستري يري» نيز كه در شهر گوبيو در ايتاليا برگزار مي شود، داراي سابقه طولاني تاريخي است. در حاشيه اين مسابقات كه در آن شركت كنندگان بر سر تصاحب يك پرچم افتخار به نام «پاليو» رقابت مي كنند، مراسم باشكوهي نيز جريان مي يابد كه احياي راستين روزگاران گذشته است.پس از اختراع سلام آتشين، اغلب انجمن هاي تيراندازي، تير و كمان خود را با اين نوع سلاح عوض كردند. اين انجمن ها كه هنوز در آلمان، اتريش و دانمارك فعاليت منظم دارند، عموماً و به طور اخص در مناطق روستايي، كلوپ هاي ساده مردانه باقي مانده اند.
بازيهاي رزمي
مبارزه شايد قديمي ترين و جهاني ترين ورزش هاست. اما مبارزه هاي يوناني- رومي رايج در بازيهاي معاصر المپيك به رزم تن به تني كه در روزگار باستان معمول بود هيچ شباهتي ندارد. اگر بخواهيم براي مبارزه هاي المپيك آن روزگار، نظيري در عصر خود بيابيم، مي توانيم از «پهلوان» (نام كشتي معمول در تركيه) يا حتي جودو نام ببريم. در ژاپن «سومو» هنوز محبوب ترين ورزش ملي است.
كشتي گيران قبيله «نوبا» در سودان شهرتي خاص دارند. با اين وصف، كشتي آفريقايي به سرعت دارد نابود مي شود و جاي آن را ورزش هايي چون بوكس و كاراته مي گيرد. در حال حاضر كوشش مي شود تا مبارزات سنتي مختلف را در بطن يك فدراسيون بين المللي گردآورند. در اروپا دلاوران مبارزه «گليما» از ايسلند و «لوشاقناريا» از جزاير قناري تا كنون در چند مسابقه بين المللي با يكديگر روبه رو شده اند. از طرف ديگر نيز مبارزه هاي «بك هولد» اسكاتلندي، «گليما» ي ايرلندي و «گوران» كه در ناحيه «برتاني» در فرانسه رايج است، از سال ۱۹۸۵ در بطن فدراسيون بين المللي مبارزات اقوام سلت متشكل شده اند.
نيزه بازي سواره، ورزش محبوب شواليه هاي قرون وسطا، پس از آن كه هانري دوم شاه فرانسه هنگام مسابقه با يكي از سرداران گارد خود زخم خطرناكي برداشت، رسماً در اين كشور منسوخ شد. اما شكل هايي از اين ورزش هنوز در نمايش هاي نظامي و بازيهايي مثل «كن تن» يا «ژوت ژيروندين» در فرانسه و بازي «فيشر اشتخق» در آلمان مشاهده مي شود.
هنرهاي رزمي در تمام دنيا شناخته شده اند. براي كاستن از خطرهاي اين هنرها، گاه كوشش شده است تا آنها را به آيين ها و تشريفاتي بيارايند. براي پرداختن به ورزش «كندو» ژاپني و شمشيربازي، وجود لوازم ايمني ضروري دانسته شده است و چنين ضرورتي در اساسنامه نخستين بازي هاي المپيك كه در سال ۱۹۸۶ در آتن برگزار شده، مورد تأييد قرار گرفت.
جنگ حيوانات
جنبه فجيع اين بازيها باعث منسوخ شدن آنها در بيشتر كشورهاي دنيا شده است. جنگ سگ ها- بولداگ هاي تربيت شده- با خرس يا گاو كه تا قرن ۱۷ ميلادي در انگليس بسيار مورد توجه بود، ديگر در عصر ما كه بدان عصر تمدن مي گويند، منقرض شده است. اما جنگ خروس هنوز در آسياي جنوب شرقي، خصوصاً در اندونزي و فيليپين و نيز در شمال فرانسه عموميت دارد. در برخي كشورها كه چنين بازي هايي غيرقانوني اعلام شده است، كساني مخفيانه به اين كار اقدام مي كنند. حيوانات همچنين در مسابقات نسبتاً سالمي از قبيل پرواز كبوتر يا دوي سگ ها به رقابت وادار مي شوند.حيواناتي كه در اين مسابقات شركت داده مي شوند اغلب به خوبي تعليم ديده اند. گاه انسان ها در نبرد تن به تن خطرناكي با حيوانات روبه رو مي شوند مثل: رودئو ( سوار شدن بر گاو وحشي يا گرفتار كردن آن) در آمريكاي شمالي گاو دواني در فرانسه و اسپانيا، گاو بازي در فرانسه، مكزيك، پرتغال و اسپانيا.
خاكسترنشين ها
اغلب با بازيهاي سنتي چون خويشان مفلوك ورزش مدرن رفتار كرده اند، اما فراموش نكنيم كه اين ورزشها تقريباً نياي همه ورزش ها هستند و مي توانند در مقابله با موج جهاني همسان سازي مؤثر واقع شوند. موج همسان سازي تنوع عظيم بازيهاي تاريخي و كنوني ما را تهديد مي كند و آن را با خطر كاهش تا حد چند رشته موجود در مسابقات مدرن ورزشي روبه رو كرده است.
با تمام دگرگوني هاي اقتصادي و اجتماعي- فرهنگي كه دنياي ما را در آستانه تبديل شدن به «دهكده جهاني» قرار داده است، شمار زيادي از ورزش هاي سنتي در شرف نابودي قرار دارند. اين ورزش ها جزو اساسي ميراث فرهنگي ما هستند و سزاوار است كه نسبت به حفظ و بررسي آنها با دقت و دلسوزي بيشتري عمل شود.
ورزش هاي سنتي آكنده از قواعد و روش هايي هستند كه ممكن است در رفع نواقص ورزش هاي مدرن، ما را ياري دهند. آنها نبايد همچنان «خاكستر نشين» هاي پابرهنه باقي بمانند، بلكه بايد به رشته هاي مدرن بدل گردند كه براي اعلام حضور و نمايش وجود، پاي در چكمه هاي جادويي كنند و سراسر جهان را با گام هاي هفت فرسنگي درنوردند.
|