نگاهي به كاركردهاي روش حل مسئله در مسائل اجتماعي، فرهنگي
همچون نوك داركوب!
سعيد صورتي
آيا تا به حال داركوب ديده ايد! اين پرنده نسبتاً كوچك، چنان سوراخ هاي عميقي در بعضي از درختان ايجاد مي كند كه اگر شما بخواهيد مانند آن را با ابزار ابتدايي درست كنيد، كار بسيار سختي خواهد بود. حال آن كه نيروي بدني شما كجا، قدرت و جثه داركوب كجا؟ عملكرد سؤال در حيطه تفكر را مي توان به نوك داركوب تشبيه كرد.سازمان فضايي آمريكا، هر ساله چندين ميليون دلار را صرف جبران خسارت هايي مي كند كه داركوب ها به تجهيزات و سفينه هاي آنها وارد مي كنند. نوك جادويي و قدرت اين پرنده، حتي مي تواند به بدنه سفينه هاي فضايي نيز صدمه زند.
در حيطه ذهن و تفكر سئوال همانند نوك داركوب مي ماند. سخت ترين مسائل و پيچيده ترين آنها را مي توان با سؤالات راهبردي، تجزيه و تركيب كرد يا راهي براي حل آن پيدا كند.
اگر مسئله را (چه پيچيده و چه ساده) همانند يك شيء سخت در نظر بگيريم، سؤالات همانند نوك داركوب اند كه راهي را براي ورود به مسئله يا تنه درخت باز مي كنند. وقتي شما وارد مسئله مي شويد، گويي از درون آن باخبريد، مثل اين است كه شما تا قبل از اين يك اتاق تاريك تاريك داشتيد كه به هيچ عنوان نمي دانستيد درون آن چيست و صرفاً از آن مي ترسيديد. اما الان وقتي راه هاي ورود به آن باز شده اند، گويي شمع هاي كوچكي در چند جاي اتاق روشن است. پس شناخت شما از داخل اتاق بيشتر شده است و درست به اندازه اي كه نور در اتاق هست، ترس شما هم از آن كمتر مي شود. ترس ما از ناشناخته هاست؛ از چيزي كه شناخت داشته باشيد، هرگز نمي ترسيد يا اين كه خيلي نمي ترسيد.
داركوب را فراموش نكنيد. اين الگوي مناسبي براي پيدا كردن راه هاي ورود به مسئله است. داركوب يك بار براي هميشه به نقطه مورد نظر نوك نمي زند، بلكه مدام نوك مي زند و حركتي تدريجي دارد. شما نيز مي توانيد در شروع از همين روش براي يادگيري و فهم سؤال سازي استفاده كنيد؟ سؤالات انبوه و فعلاً غيرمتمركز.
اگر شما بخواهيد وارد مسئله اي شويد، بايد بتوانيد درب هاي مسئله را پيدا كنيد. هر مسئله اي (در حيطه تفكر) راه هاي ورود دارد كه شما مي توانيد از طريق آن به داخل مسئله رفته آن را حل كنيد و اگر مسئله شكل مانع يا خط داشته باشد، آن را شناسايي كرده و از آن بگذريد يا از ميان برداريدش، قبل از اين كه وارد توضيح كاربردي و روش هاي عملي سؤال سازي شويم، بهتر است بيشتر در ارتباط با اهميت و ضرورت سؤال در تفكر بگوييم.
اين موضوع از آن جهت قابل طرح است كه برخي از اصول پايه و اوليه را دركاربرد سؤال سازي مي توان در بيان نقش و اهميت سؤال بيان كرد.
علاوه بر مثال نقش سؤال به عنوان نوك داركوب در مسئله، مي توان نقش كاربر سؤال يا سؤال ساز را نيز مورد توجه قرار داد و تأثير آن را در حيطه ذهني متفكري كه از سؤال استفاده مي كند، مورد ارزيابي قرار داد.با توجه به ويژگي خلأسازي سؤال در ذهن و ايجاد شرايطي براي دريافت و درك جواب، مي توان يك ذهن پرسشگر را يك ذهن باز، غير شرطي و نسبتاً غيرخطي دانست. براي يك متفكر، پارامترها يكسان ارزيابي نمي شوند، چون سؤالات گوناگون اند و ابعاد مختلفي از مسئله مورد بررسي قرار مي گيرند. اين ابعاد در اشكال مختلف پديدار مي شوند و بنابر اين مي توان اين نتيجه را گرفت.
كسي كه پرسشگر است و از سؤال براي راهبرد تفكر خود استفاده مي كند، هيچ گاه در برابر مسئله هاي گوناگون متوقف نمي شود؛ چرا كه مشكل اساسي اغلب مردم براي حل مسئله اين است كه وقتي از يك راه، سعي در حل كردن مسئله دارند و آن يك راه پاسخگو و گشاينده نيست، از تكرارش خسته شده، آن را رها مي كنند. پس مسئله بر شخص غالب شده و او را مغلوب مي كند. اما يك پرسشگر، حتي بدون آن كه از اين موضوع آگاه باشد، اگر از پرسش ها به شكل درست استفاده كند، در برابر مسائل متوقف نمي شود.
آنچه كه رخ مي دهد، چنين است: هر مسئله درهاي متفاوتي دارد، بعضي درها باز شدني اند و بعضي بازنشدني. به عنوان مثال، برخي از مسائل با توجه به جنسيت و سنخيت اقتصادي خود، چنانند كه لازم است براي حل آنها از درهاي هم سنخ وارد شد. مسائل شركتي را كه دچار يك بحران اقتصادي شده و در حال ورشكستگي است، نمي توان با بررسي سيستم تهويه يا تغذيه پرسنل يا حتي ميزان حقوق يا پاداش كارمندان حل كرد. شايد همگي اين موارد در مسئله دخيل باشند، لكن دخالت مستقيم ندارند.
مديرعامل شركت با چند سؤال ساده و اساسي مي تواند ذهن خود را و حتي هيأت مديره را به سوي حسابداري و چگونگي سرمايه گذاري منعطف كرده و اولين قدم را در جهت رفع ورشكستگي بردارد. واقعاً مسئله به همين سادگي است. براي حل مسئله بايد از درهاي بازشدني آن وارد شد وگرنه رفتن راه هاي ناهموار و درهاي بسته در مسئله، شما را به هيچ نتيجه اي نخواهد رساند. يك پرسشگر حتي اگر اين مسئله را نداند، خود به خود با سؤال هايش درهاي مسئله را مي زند، آن قدر تا به در باز برسد و سپس وارد شود.
برخي مسائل را با سؤالات خلاق مي توان حل كرد، برخي را با سؤالات انفعالي و برخي را با سؤالات انتقادي، سؤالات راهبردي اغلب ذهن را به تفكر استراتژيك كشانده و نگاه مديريتي و كل نگر را تقويت كرده و مي توان مسئله را از بالاتر ديده و آن را حل كرد.
بنابر اين اگر شما انواع روش هاي سؤال سازي را بدانيد، خود به خود انواع روش هاي تفكر را ياد گرفته ايد. انواع روش هاي تفكر هم لازم و ضروري اند. براي حل انواع مسائلي كه شما در طول زندگي با آن برخورد مي كنيد.
حال بايد از كجا شروع كرد؟
پيشنهاد مي شود سؤال سازي را از ابتدا با سؤالات انبوه در موضوع شروع كنيد. دفترچه سؤال داشته باشيد؛ هر مسئله اي را كه با آن برخورد مي كنيد، در دفترچه يادداشت كرده و پيرامون آن سؤال بسازيد: سعي كنيد سؤالات را فيلتر نكنيد و در گام اول تعداد سؤالات را بالا ببريد. اين كار باعث مي شود كه اولاً تفكر را به صورت مكتوب تجزيه كنيد و ثانياً ذهن خود را نسبت به سؤال ساختن آماده سازيد. اغلب مردم نسبت به سؤال كردن واكنش هاي ناهماهنگ و سختي بروز مي دهند، گروهي فكر مي كنند كه سؤال كردن علامت ناداني در موضوع است. حاضرند قيافه انسان هاي فهميده و آگاه را بگيرند و از سؤال كردن بپرهيزيد. حاضرند نسبت به موضوع نادان باشند، اما سؤال نپرسند، بنابر اين بايد گفت كه پرسشگري از نشانه هاي انسان دانا و يك ذهن پوياست.
نوشتن سؤالات، باعث مي شود كه ذهن شما از شروطي كه براي خود در برابر سؤال كردن گذاشته است، دست بردارد و آزادانه تر به سؤال بپردازد.به عنوان مثال اگر مدير يك شركت هستيد و مسئله شما تأخير يكي از كارمندان در تحويل كارهاست، مي توانيد به اين شكل سؤال سازي كنيد:
* آيا تأخير به خاطر تنبلي است يا كار ديگري دارد؟
* ساعت هاي ورود و خروج او در چند ماه اخير چگونه است؟
* حجم كاري او اخيراً نسبت به قبل چگونه بوده است؟ آيا لازم است حجم كاري او را كم كنم؟
* آيا لازم است تا درباره زندگي خصوصي او كمي اطلاعات كسب كنم؟ چگونه مي توانم بدون آن كه وارد حوزه شخصي او شوم، مشكلش را بفهمم؟ آيا او با همسر و خانواده اش مشكلي دارد؟
* آيا قبلاً نمونه اي اين چنين وجود داشته است؟
* از چه كساني در اين ارتباط مي توانم مشاوره بگيرم؟
* نظر همكارانش در اين ارتباط چيست؟
* آيا لازم است او را جريمه كنم؟ آيا بهتر است سريع واكنش نشان بدهم يا تدريجي؟
* او شخصي حساس است يا منطقي؟
* بهترين راه حل براي اين كار چيست؟
بعد از اين سؤال، اين مدير مي تواند با ذهني بازتر مسئله را بررسي كند و تصميمي پخته و كارگشا اتخاذ كند. حتي اگر به اين سؤالات پاسخ ندهد، به هر حال او مي داند كه تأخير در تحويل كار، مي تواند نتيجه چه عواملي باشد و يا براي حل آن چه مسائلي را بررسي كرد. تأخير صرفاً نتيجه تنبلي يا حجم كاري نيست.
اين روش را مي توانيد براي بسياري از مسائلي كه در محيط كار و بعضي محيط هاي ديگر رخ مي دهد، به كار گيريد. اين دفترچه مي تواند بازتابي از تفكرات روزانه شما در برابر انواع مسائل باشد. در واقع اين سؤالات نمايانگر چگونگي ديدگاه شما نسبت به مسائل و راهي است كه شما براي حل مسائل مي رويد. پس مي توانيد با بازنگري سؤالات، به بازنگري روش تفكري خود پرداخته، آن را با تجربيات جديد خود ارزيابي و اصلاح كنيد.
يك مدير متفكر براي حل مسائل شركت خود، تنها به يك روش اكتفا نمي كند. مديران موفق براي حل مسائل خود قطعاً بيش از يك روش دارند، چون مسائل گوناگون اند، بنابر اين درهاي بازشدني مسائل نيز گوناگون اند.
گام دوم در روش سؤال سازي، اين است كه در برخورد با مسائل، ذهن خود را در انواع تفكر فعال كنيد و سؤالاتي از جنس انواع تفكر بسازيد. يعني گروهي از سؤالات را در تفكر انتقادي بسازيد، به تجزيه و تحليل كار پرداخته و نگرشي جزيي و نقدآميز داشته باشيد.
گروهي از سؤالات را در تفكر خلاق بسازيد، ديدگاه نو در موضوع وارد كنيد و موضوع مسئله را از زوايايي ببينيد كه تا به حال نديده ايد.برخي از سؤالات را از ديدگاه تفكر انفعالي ببينيد. قضاوتي نكنيد و صرفاً موضوع را ارزيابي كنيد.
سؤالاتي كه در تفكر استراتژيك مي پر سيد، سؤالاتي هستند راهبردي، كلي و متمركز بر هدف. همچنين با اين روش ساير انواع روش هاي تفكر را نيز تجربه كنيد. در واقع اگر بتوانيد در انواع روش هاي سؤال پرسيدن تبحر پيدا كنيد، در انواع روش هاي تفكري متبحر شده ايد. براي مثال،به مسئله قبلي بازگرديد و مشكل آن مدير و كارمند را از زواياي گوناگون ببينيد:
در تفكر خلاق: آيا بهتر نيست كه او را به عنوان كارمند نمونه در تحويل كار معرفي كنم؟
در تفكر انتقادي: بهترين سؤال براي ورود به اين مسئله چيست؟
در تفكر استراتژيك: چطور مي توانم كارايي ساير كارمندان را نيز بالا ببرم؟
در تفكر انفعالي: سوابق قبلي اين كارمندان در ساير ادارات و شركت ها چگونه بوده است؟
در تفكر سيستمي: تأثير رفتارها و عملكرد اين كارمند در ساير كارمندان چيست؟
بنابر اين با گسترش اين شيوه هاي تفكري به ويژه در انواع سؤالات مي توانيد، ابعاد مسئله را باز كرده و به شناخت بيشتري برسيد.
|