زبانه هاي گدازنده بيكاري، آب باريكه هاي اشتغال
سيستم هاي توليد شغل معيوب هستند
|
|
عكس: علي اكبر شيرژيان
سايه يكتا
اشتغال ، با شنيدن اين واژه چه مفاهيمي به ذهنتان خطور مي كند؟ هر روز صبح بيدار شدن، ترافيك خيابان ها را درنورديدن، به محل كار رفتن، يك كار بخصوص را انجام دادن و بعد غروب دوباره درنورديدن ترافيك خيابان ها و خلاصه 30روز تكرار در همين كار، براي آنكه سرماه حقوق بگيريم و زندگي ما جريان خود را از دست ندهد.
بيكاري ، حالا كه واژه اشتغال را در ذهن مرور كرديد با شنيدن اين واژه چه مفاهيم و مناظري جلو چشمانتان جريان مي گيرد. كلافگي، بي پولي، گيردادن به همه، نااميدي، بي حوصلگي و... حالا چشمانتان را لحظه اي ببنديد... اين خبر را به ياد آوريد كه مسئولان بلندپايه كشور بتازگي اعلام كرده اند كه سالي 3ميليون شغل ايجاد مي كنند. ايجاد شغل يعني متولد كردن سيستمي كه در آن يك فرد بتواند در كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت كاري را انجام دهد و در قبال آن ضمن دريافت حق الزحمه و مزايا، از بازنشستگي و تامين اجتماعي (بيمه) نيز برخوردار شود.
اگر اين مفاهيم را به شكل يكسري منظره پيش روي خود مجسم كرد ه ايد، حالا به حرف هاي يك اقتصاددان توجه كنيد. دكتر بيژن بيدآباد در اين باره معتقد است: تحولات ساختاري معمولا زمانبر هستند و نمي توان آنها را حتي در زماني كه يك برنامه چند ساله طراحي مي شود به دست آورد. علت زمانبر بودن تحولات ساختاري، نهادينه شدن ساز و كارهاي اجتماعي و خلق و خوي افراد و بسترهاي قانوني اعم از قوانين موضوعه يا قوانين عرفي و فرهنگي كشور است.
وي در تشريح اين وضعيت مي افزايد: چون معمولا انسان ها سخت تغيير مي كنند و خصوصيات روحي آنان به گونه اي ست كه در فشار زياد اگر تحمل آورند، تغيير حالت مي دهند، لذا بايد گفت جامعه كه مجموعه اي از انسان هاست نيز سخت تر تغيير حالت مي دهد. بر اين اساس بسياري بر اين باورند كه دموكراسي به معناي حكومت مردم عملا بازده زيادي در كشورهاي توسعه نيافته ندارد. زيرا مردم عملا خود نمي توانند وضعيت رفتاري خود را به سرعت تغيير دهند لذا گاهي در نظريات علوم سياسي مي خوانيم كه ديكتاتوري مصلح، عملكرد بهتري در كشورهاي توسعه نيافته دارد.
دكتر بيدآبادي همچنين مي گويد: علت اين موضوع آن است كه چنانچه ديكتاتور مصلح تصميم به تغيير وضعيت جامعه بدهد با توان استبداد خود اين تحول را پديد مي آورد، ولي اگر مردم بخواهند چنين تصميمي بگيرند سال ها وقت لازم است تا اجماع آنها نهايتا به تغيير وضعيت جامعه بينجامد. باتوجه به اين موارد است كه تحولات ساختاري شايد مشكل ترين بخش هاي برنامه ريزي اقتصادي باشد، بايد روش هايي را به كاربرد كه اين روش ها از انگيزه انسان ها در كسب منافع شخصي استفاده كند و نهايتا جامعه را متحول سازد. براي مثال براي اينكه اشتغال را بالا ببريم، نبايد سرمايه گذاران را ملزم به فعاليت بيشتر كنيم بلكه بايد اجازه دهيم سرمايه گذار از كار خويش سود ببرد هرچند كه زياد باشد. اين استاد دانشگاه در توضيح نظريات خود مي افزايد: اگر قصد داريم انحصار را از بين ببريم نبايد با قوانين ضد انحصار با انحصارگر برخورد كنيم، بلكه بايد شرايطي پديد آوريم كه رقباي وي در صحنه حاضر شوند و رقابت بين اين گروه از كارفرمايان، انحصار را از بين ببرد. اگر قصد داريم عملكرد فرهنگي و سيستم پذيري مردم زيادتر شود هرچقدر به آنها درس نظريه سيستم ها را هم بدهيم، انضباط پذير نمي شود ولي در عوض اگر به نحوي آنها را در تعامل با مردمان كشورهاي منضبط قرار دهيم، حس رقابت به آنها مي آموزد كه چگونه نظم بيابند.
اين اقتصاددان معتقد است، اگر دولت تصميم به كاهش بيكاري دارد، بايد شرايطي فراهم آورد كه توليدكنندگان و كارفرمايان به سود آتي خود اميدوار باشند و خلاصه بدانند كه از فعاليت اقتصادي خود سود مي برند. براي اين كار بايد تمامي بارهاي اضافي كه بر دوش توليدكنندگان قرار دارد از پشت آنان برداشته شود؛ مثلا قانون تامين اجتماعي با تحميل بار سنگيني بر توليدكنندگان، وظايف حمايتي دولت را بر عهده توليدكننده قرار داده و قانون كار، كارفرما را در شرايط ضعف و تحت فشار كارگران مي گذارد. قوانين مالياتي نيز نهايتا درصد زيادي از خالص سود بنگاه را نيز با خود مي برد. مسلم است براي توليدكننده، توليد سبب زحمت و كم بازدهي خواهد بود. اگر مي خواهيم توليد و اشتغال زياد شود بايد اجازه دهيم توليدكننده بدون بارهاي مالي اضافي سود كلاني ببرد. دكتر بيدآبادي مي گويد: بخل مديريت كه طي دو- سه دهه گذشته همواره اجازه نداد كه توليدكنندگان از سود خود بهره مند باشند آسيب بيكاري اين زمان را به بار آورد. اگر با توجه به اينكه تعامل توليدكنندگان در اقتصاد از لحاظ قانوني با اصلاح چند قانون تامين اجتماعي و كار دچار تحول شديدي مي شود، مي توان گفت: اگر اين دو قانون اصلاح شوند مي توان انتظار داشت كه در يك برنامه، درصد بيكاري بشدت تقليل يابد.
وزير كار و امور اجتماعي اخيرا اعلام كرده كه آمار دقيقي از نرخ بيكاري در كشور وجود ندارد و هر گونه اشتباه در تصميم گيري هاي دولتي هدر رفتن منابع و فرصت سوزي قابل توجهي به دنبال دارد .
امروزه در تمام دنيا اطلاعات با استفاده از تكنولوژي روز نگهداري شده و براساس آن تصميم گيري مي شود، اما متاسفانه در كشور ما آمار دقيق و قابل استناد وجود ندارد.
طبق تازه ترين گزارش بانك جهاني، نرخ بيكاري نيروي كار 15 تا 64 ساله ايران 9 درصد است.
در صورت عدم برنامه ريزي و سرمايه گذاري لازم، نرخ بيكاري در كشور، ظرف پنج سال آينده به 28درصد خواهد رسيد؛ يعني براي جلوگيري از رشد اين نرخ بايد ظرف پنج سال، بيش از 5 ميليون شغل در كشور ايجاد شود. ايران طي پنج سال آينده با شديدترين فشار اشتغالزايي مواجه مي شود و نرخ بيكاري به بالاترين سطح خود مي رسد، اما حالا با توجه به اين آمار، آيا دولت مي تواند با تشكيل بنگاه هاي خيريه، كمك قابل توجهي به رفع معضلات ريز و درشت جامعه كه در راس آن بيكاري قرار دارد انجام دهد؟ تشكيل موسسات خيريه جديد به مثابه ايجاد نهادهاي موازي با بنيادهاي خيريه موجود و در راس همه آنها، وزارت رفاه و تامين اجتماعي ست. وجود چنين نهادهايي در جامعه لازم است، اما تاسيس آنها نه از سوي دولت، بلكه بايد از طرف مردم و بنگاه هاي اقتصادي انجام شود.
تقويت صندوق هاي تازه تاسيس يا برداشت از حساب ذخيره ارزي، فقط حجم دولت را افزايش مي دهد.
اگر بخواهيم وخامت اين اوضاع را لمس كنيم، بد نيست اشاره اي به يكي از عرصه هاي ايجاد اشتغال يعني ترانزيت كالا توجه كنيم. در شرايطي كه ميزان ترانزيت كالاهاي نفتي و غيرنفتي از كشور حدود 40درصد كاهش يافته، آيا مي توان روي درآمد نفتي در كاهش بيكاري و افزايش ثروت خانوارهاي ايراني حساب كرد؟ يعني بدون پشتوانگي نفت به توسعه اقتصادي انديشيد؟
ناتواني در بخش هاي مديريتي و علاوه بر آن، كاهش درآمدهاي نفتي و غيرنفتي به دلايل مختلف، ديگر اميدي به عملي شدن وعده هايي همچون رفع بيكاري و افزايش درآمد خانوارها باقي نمي گذارد.
در اين ميان، احداث صندوق هاي جديد، همچون حركات نماديني ست كه هيچ كاربردي ندارد.
از سوي ديگر اقتصاددانان معتقدند تزريق نقدينگي به جامعه بدون پشتوانه توليدي، باعث رشد تورم مي شود.
مطمئنا مردم با ما هم عقيده اند كه اگر قرار است تاسيس چنين صندوق هايي تنها باعث رشد تورم شود، بهتر است از تاسيس آنها منصرف شويم.
روياي شيرين جامعه
برخي واژه ها و مفاهيم به دليل نياز و ضرورت براي دو قشر مردم و مسئولان، مهم وحياتي هستند، به طوري كه توجه هر دو گروه اين ابهام و شبهه را ايجاد مي كند كه همگي دغدغه اي با يك رويكرد دارند. اشتغال يكي از اين مفاهيم است كه براي روشن كردن اهميت آن ضرورت چنداني حس نمي شود. متاسفانه در اين مورد خاص از آنجا كه مردم نياز مبرم به كار و امرارمعاش دارند با واقعيات تلخي روبه رو مي شوند، اما درخصوص آمار و ارقام با ادعاهاي ديگري روبه رو مي شوند. براي مثال مسئولان اعلام مي كنند سالي 3 ميليون شغل ايجاد مي كنند، اما كمي دقت در نوع آمارگيري نشان دهنده اين موضوع است كه بسياري از واقعيات شامل اشتغال ناقص، قوانين جنسيتي و... بود و نمود مسائل مربوط به اشتغال را تغيير مي دهد و مسئولان مي توانند آمارهاي اميدواركننده اي ارائه كنند.
|