عكس: علي اكبر شيرژيان
حميد رضا پورنصيري
چند وقت پيش دوست تازه از فرنگ آمده اي، با نگاه حسرت باري كه معمولا نتيجه چنين سفرهايي ست، نقل مي كرد كه وقتي قصد كرده بود با مترو به محلي عزيمت كند، مسافراني را در قطار ديده بود كه بيشترشان كتابي يا روزنامه اي در دست شان بوده و سعي مي كرده اند در همان مدت زمان كوتاهي كه در قطار نشسته اند و منتظر رسيدن به مقصد هستند، از فرصت استفاده كرده و حتي اگر شده چند خطي مطالعه كنند. اين دوست گرانقدر كه از قضا خودش هم اهل كتاب و مطبوعات است و سري در ميان سرها دارد، پس از پايان روايتش از فرنگ، اضافه كرد كه چند روز پيش براي فرار از ترافيك و رفتن به مركز شهر تصميم گرفته از مترو استفاده كند و وقتي وارد قطار شده همشهرياني را ديده كه به جاي
مطالعه كردن، ترجيح مي دهند در و ديوار قطار را تماشا كنند و تا رسيدن به مقصد چند باري متن آگهي هاي تجاري بالاي سرشان را از اول به آخر و بالعكس بخوانند.
***
كتاب هاي جيبي زاييده زندگي در دوران مدرن هستند؛ دوراني كه نه وقت زيادي براي خواندن كتاب هاي حجيم و شاهكارهاي كلاسيك باقي مانده و نه پول زيادي براي خريدنشان. اگر هم اوقات فراغتي باشد، يا در ترافيك و پشت چراغ قرمز مي گذرد يا پاي تلويزيون و تماشاي مسابقات تلفني. كتاب هاي جيبي از همين جاست كه وارد بازي مي شوند و با حجم كم و قيمت هاي ناچيزشان، سعي مي كنند بهانه نخواندن به دست كسي ندهند. حمل و نقل راحت شان و اينكه به قول معروف در جيب جا مي شوند هم مزيد بر علت مي شود تا به گسترش فرهنگ كتابخواني و مطالعه كمك كنند؛ فرهنگي كه مدت هاست فراموش شده و كسي هم سراغي از آن نمي گيرد.
به همين دليل (يعني گسترش فرهنگ كتابخواني) معمولا داستان هايي براي انتشار در قطع جيبي و پالتويي انتخاب مي شوند كه براي مخاطب عام جذاب باشند. در اين ميان داستان هاي پليسي و جنايي با توجه به كششي كه در مخاطب ايجاد مي كنند با اقبال بيشتري روبه رو شده اند و در ايران آثار آگاتا كريستي و
آرتور كانن دويل بيش از ديگران اين بخت را داشته اند تا در اين قطع عرضه شوند، اما با اين حال هنوز هم ناشران به جذابيت هاي اين قطع و اينگونه كتاب ها پي نبرده اند و بدرستي درك نكرده اند كه اين كتاب هاي كوچك و نحيف تا چه حد مي تواند مخاطب گريزپا را به خود جذب كند. در سال هاي نه چندان دور حتما به خاطر داريد كه تابلوهاي تبليغاتي شهر پر بود از تبليغات انتشاراتي به نام نشر همراه كه فقط كتاب هاي جيبي منتشر مي كرد و همان طور كه از عنوانش مشخص بود، كتاب هايش مختص زندگي شهري بود، اما مدت هاست كه ديگر نه خبري از آن تبليغات فراوان هست و نه خبري از كتاب هاي كوچكي كه حتي در فروشگاه هاي مواد غذايي به فروش مي رسيدند. اما همين اتفاق زودگذر باعث شد تا ديگر ناشران به خودشان بيايند و تصميم بگيرند به اين قطع كوچك، اما جذاب بيشتر توجه كنند.
يكي از آن ناشراني كه ترجيح داده بيشتر كتاب هايش را در اين قطع منتشر كند نشر ماه ريز است. نام نشر ماه ريز زماني بر سر زبان ها افتاد كه اين انتشارات به همت عرفان ثابتي فيلمنامه مجموعه جذاب ده فرمان ساخته فيلمساز فقيد لهستاني، كريستف كيشلوفسكي را منتشر كرد. ده فرمان از 10 داستان كوتاه تشكيل شده كه همه آنها در يك مجتمع مسكوني مي گذرد و بهترين قالب براي انتشار چنين مجموعه اي، 10 كتاب كوچك يك شكل بود كه علاوه بر داشتن هويت مستقل، در كنار يكديگر نيز شكل يك مجموعه را پيدا مي كردند، همان طور كه داستان هاي مجموعه در كنار هم چنين كاركردي داشتند. همين ايده جذاب كه با استقبال زيادي هم مواجه شد باعث شد تا ماه ريز بيشتر به سمت انتشار كتاب هاي كوچك متمايل شود و بعد از آن علاوه بر انتشار داستان ها و نمايشنامه هاي مختلفي در قطع جيبي، دو مجموعه ديگر را هم با اين شكل به بازار عرضه كند؛ يكي چشم و ديگري دهان . اين دو مجموعه گاهنامه هايي بودند كه يكي با موضوع هنرهاي تجسمي (چشم) و ديگري با هدف انتشار آثار شاعران مختلف (دهان) منتشر مي شدند و به خاطر ايده نو و فرم جذاب شان از آنها نيز استقبال خوبي به عمل آمد.
در كنار اين، انتشارات نيلا هم تصميم گرفت انتشار مجموعه كتاب هاي كوچك خود را آغاز كند. در اين مجموعه كه مدت زيادي هم از عمر آن نمي گذرد و چند سالي ست كه توانسته به آرامي جاي خود را در دل كتابخوان ها باز كند، مي توان قالب هاي متنوعي از ادبيات داستاني از نويسندگان مختلف را پيدا كرد؛ از هنري ميلر و هارولد پينتر گرفته تا وودي آلن و سام شپار و حتي نويسندگان داخلي مانند رضا قيصريه. در بين اين كتاب هاي كوچك كه همه با يك فرم بصري ثابت و به صورت يك مجموعه منتشر مي شوند، هم نمايشنامه وجود دارد و هم مجموعه داستان. اما ايرادي كه به ناشر مي توان گرفت اين است كه چندان به جذابيت ظاهري كتاب ها توجه نكرده و از جلد و كاغذ نامرغوب براي انتشار آنها استفاده كرده، ولي چون هدف از انتشار اين كتاب ها همان گسترش فرهنگ كتابخواني ست، منطقي به نظر مي رسد كه ناشر با اين عمل سعي كرده قيمت تمام شده كتاب ها را كاهش دهد و مخاطبان را بيشتر به خريدن آنها ترغيب كند. از شواهد هم چنين برمي آيد كه در اين امر موفق بوده چون تابه حال حدود 40 عنوان از اين مجموعه منتشر شده كه اكثر آنها جزو آثار ارزشمند نويسنده هاي معتبر سال هاي دور و نزديك هستند و همين قطع و فرم جذاب باعث شده تا بعضي از آنها به چاپ هاي بعدي نيز برسند. البته در كنار اين مجموعه، انتشارات نيلا مجموعه آثار نمايشي نمايشنامه نويس معروف يون فوسه را هم در قطع پالتويي و در چند جلد منتشر كرده كه اين مجموعه هم به نظر مي رسد با استقبال مخاطبان تئاتر و هنرهاي نمايشي روبه رو شود.
علاوه بر اين دو انتشارات، انتشارات كتاب خورشيد هم مدت كوتاهي ست كه انتشار مجموعه اي با نام دردانه هاي جيبي را آغاز كرده كه اختصاص به شعر شاعران فرانسوي دارد. پيش از اين مجموعه هم آثاري از نيكوس كازانتزاكيس را در اين قطع منتشر كرده بود و به نظر مي رسد از نتيجه راضي ست و قصد ندارد اين قطع جذاب را براحتي رها كند.
|
|
در اين ميان چند ناشر گمنام هم سعي كرده اند از اين قطع جذاب و قابليت هاي آن استفاده كنند و كتاب هايي را در اين قالب عرضه كنند كه اين روزها مي توان آنها را در داروخانه ها يا فروشگاه هاي مواد غذايي مشاهده كرد؛ كتاب هايي درباره بيماري هاي مختلف و فوايد گياهان و غذاهاي گوناگون يا دستورالعمل هايي درباره تربيت كودكان و اصول خانه داري. حتي نشر اگر هم با حمايت سازمان دانش آموزي، مجموعه اي را تحت عنوان آموزش شهروندي به چاپ رسانده كه در آن با زبان جذابي براي مخاطبان نوجوان، درباره مفاهيم اوليه زندگي در جوامع مدرن توضيحاتي داده شده است. از اين مجموعه كه در قطع پالتويي به چاپ رسيده، تابه حال پنج عنوان منتشر شده و به نظر مي رسد بزودي عنوان هاي تازه تري از اين مجموعه نيز به بازار عرضه خواهد شد؛ مخصوصا كه همين چند عنوان اوليه هم در جذب مخاطب موفق بوده و توانسته اند در مدت كوتاهي به چاپ دوم برسند.
اما با همه اينها هنوز هم نمي توان گفت كتاب هاي جيبي در رسالت شان موفق بوده اند و اگر پاي صحبت ناشران اين كتاب ها بنشينيد درددل هاي زيادي از عدم استقبال مردم براي گفتن دارند. به عنوان مثال مدتي پيش مدير انتشارات پيدايش در گفت وگويي اعلام كرد كه فرهنگ اينگونه كتاب ها از بين رفته و پيشنهاد داده بود كه ناشران همچون سال هاي قبل از انقلاب به سراغ انتشار داستان هاي پليسي بروند. از طرفي عنوان كرده بود كه تنها بعضي از داستان ها را مي توان در اين قطع عرضه كرد و اينگونه كتاب ها به خاطر فرم و اندازه و حتي نوع كاغذي كه در انتشارشان به كار مي رود، حالت مصرفي دارند و به عنوان مثال نمي توان
صد سال تنهايي (گابريل گارسيا ماركز) را در اين قطع منتشر كرد.
اما نكته اينجاست كه ناشران ايراني هم چندان تمايلي به امتحان كردن راه هاي كمتر پيموده شده ندارند و ترجيح مي دهند در راهي گام بردارند كه از پايانش خبر دارند؛ حتي اگر اين پايان همان عدم استقبال مخاطبان باشد. به عنوان مثال مي توان از عادت قديمي ناشران خارجي ياد كرد كه در ميان ناشران وطني جاي چنداني ندارند و همان انتشار يك كتاب در چند قطع و جلد مختلف براي مخاطبان گوناگون است. حتي ناشر كتاب پرفروشي همچون
هري پاتر هم براي بالابردن فروش كتاب هايش آن را در چند اندازه و نسخه متفاوت عرضه مي كند تا توجه هر مخاطبي را به خود جلب كند، اما در ميان ناشران داخلي به نظر مي رسد تنها نشر كارنامه جسارت چنين تجربه جديدي را داشته است و چند عنوان از كتاب هايش را در دو قطع وزيري و جيبي منتشر كرده است.كتاب هايي همچون پيامبر و ديوانه ، قبله عالم و خواب آشفته نفت كه در نگاه اول شايد براي مخاطب عام چندان جالب توجه نباشند، اما فرم بصري جذاب آنها باعث شده تا به رغم قيمت بالاي شان، از استقبال مناسبي برخوردار شوند.
***
مدتي پيش، گفت وگويي از نويسنده جواني در يكي از خبرگزاري ها منتشر شده بود و آقاي نويسنده كه كتاب جديدش هم با استقبال منتقدان روبه رو شده، از مردم گله كرده بود كه با كتاب نخريدن شان باعث شده اند تا نويسندگان در امرار معاش به مشكل بخورند و نتوانند بدرستي از پس خرج هاي كمرشكن زندگي برآيند. اما اين دوست نويسنده توجه نكرده بود كه اين روزها و در اين شلوغي هاي زندگي نمي توان انتظار داشت كه مخاطبان دسته دسته به كتاب فروشي ها هجوم بياورند و سبدهايشان را از كالاهاي فرهنگي پر كنند. اين روزها ناشران و نويسندگان هستند كه بايد مانند همتاهاي خارجي شان، كتاب ها را در قالب و صورتي ارائه دهند كه مخاطب گريزپا را براي لحظه اي دربرابر پيشخوان كتاب فروشي ها متوقف كند.
كتاب هاي جيبي يكي از همين ترفندهاي ساده جذب مخاطب است.