محمود فراهاني
شهرك هاي صنعتي در ايران به همان دردي گرفتارند كه مناطق آزاد با آن دست به گريبانند. در حالي كه بيش از ۲۱ سال از زمان تأسيس شركت شهرك هاي صنعتي در سال ۶۳ و ۴ سال از تأسيس سازمان صنايع كوچك در سال ۸۰ مي گذرد ماحصل تلاش هاي اين دو مؤسسه دولتي كه نهايتاً در سال ۸۳ در قالب «شركت صنايع كوچك و شهرها ي صنعتي ايران» در هم ادغام شدند وجود بيش از ۳۲۴ شهرك صنعتي است كه ۱۲ هزار كارخانه صنعتي و واحد توليدي را در درون خود جا داده اند و زميني بيش از ۲۸ هزار و ۷۸۰ متر را در كشور اشغال كرده اند. به طور ميانگين براي هر واحد مستقر در شهرك هاي صنعتي حدوداً ۳ ميليارد و ۲۰۰ ميليون ريال صرف هزينه شده و ۲۳ نفر در هر واحد مشغول به كار است.
مشتركات
حوزه هاي شهرك هاي صنعتي و مناطق آزاد و به تقريب، مناطق ويژه اقتصادي داراي يك سلسله مزيت هاي اقتصادي براي سرمايه گذاران است كه دولت براساس ارايه همين امتيازها، انتظار دارد سرمايه گذاري در اين مناطق گسترش يابد اما آنچه در عمل اتفاق مي افتد، در حد انتظارات و اهداف نيست چرا كه درد مشترك همه اين مناطق، عمل نكردن دولت به تعهداتش است. تحقق نيافتن پيش شرط هاي لازم براي ايجاد ظرفيت هاي لازم جهت جذب سرمايه گذاري است و بر همين اساس، پس از مدتي، انحراف از اهداف در اين حوزه ها ديده مي شود.
در تشريح مزاياي استقرار صنايع در شهرك هاي صنعتي به ۸ مزيت زير اشاره شده است: ۱- عدم نياز به دريافت مجوزهاي جداگانه از ادارات مختلف، ۲- مستثني بودن از قانون شهرداري ها ۳- پرداخت نقد و اقساط هزينه هاي انتفاع از تأسيسات ۴- صدور رايگان و در اسرع وقت مجوزهاي ساخت و ساز و پايان كار ۵- واگذاري اداري شهرك به هيأت امناي صاحبان صنايع ۶- امكان اجاره سالن هاي آماده براي تسريع در بهره برداري از واحدهاي توليدي ۷- بخشودگي قسمتي از هزينه هاي انتفاع از تأسيسات براي واحدهايي كه زودتر از زمان پرداخت اقساط خود، به بهره برداري مي رسند ۸- كاهش هزينه هاي سرمايه گذاري به دليل استفاده از خدمات مشترك سازماندهي شده توسط شهرك هاي صنعتي از جمله آب، برق، تلفن، گاز و تصفيه خانه فاضلاب.
در كنار اين مزيت هاي هشت گانه، دولت مشوق هايي را نيز از بعد مالياتي، مالي و ساير مشوق ها لحاظ كرده است. براي مثال در بعد مالياتي، صنايع مستقر در شهرك هاي صنعتي در مناطق كمتر توسعه يافته به مدت ۱۰ سال و به ميزان ۱۰۰ درصد از معافيت مالياتي و در ساير مناطق كشور به مدت ۴ سال و به ميزان ۸۰ درصد از معافيت مالياتي برخوردارند. به لحاظ مشوق هاي مالي نيز صنايع مستقر در شهرك هاي صنعتي هزينه هاي حق انتقاع از تأسيسات در اين شهرك ها را با نظر هيأت مديره شهرك به صورت ۳۰ درصد نقد و ۷۰ درصد طي اقساط ۳۰ ماهه پرداخت مي كنند و در صورتي كه واحدي زودتر از ۳۰ ماه به بهره برداري برسد، اقساط باقي مانده آن بخشوده خواهد شد. در خصوص ساير مشوق ها نيز، واحدهاي مستقر در شهرك هاي صنعتي، هزينه هاي انشعاب برق خود را طي اقساط ۵ ساله و بدون بهره پرداخت مي كنند.
مجموعه اين امتيازات
روزي كه قرار بود چهار هزار قرارداد جديد براي انتقال واحدهاي توليدي با شهرك هاي صنعتي در تهران منعقد شود، سخنگوي خانه صنعت كاران تفسير ديگري از اين قراردادهاي انتقال ارايه داد.او گفت انعقاد چهار هزار قرارداد براي بحراني كردن چهار هزار واحد توليدي. وي در برشماري دلايل خود براي چنين تفسيري معتقد است تنها ۳۵ درصد شهرك هاي صنعتي كشور داراي امكانات زيربنايي هستند. پاليزاد مي افزايد: از حدود ۳۰۰ شهرك صنعتي، بالغ بر ۱۵۰ شهرك داراي آب، ۱۴۵ شهرك داراي برق، حدود ۵۰ شهرك داراي گاز و ۵۵ شهرك داراي تلفن و ۷ شهرك نيز داراي تصفيه فاضلاب هستند كه به طور متوسط ۳۵ درصد از شهرك هاي صنعتي ما داراي امكانات زيربنايي لازم هستند. برهمين اساس، وي مي گويد: آيا سزاوار است كه واحدهاي توليدي داخل شهرها به جرم اين كه عامل آلودگي صوتي هستند به داخل شهرك هاي صنعتي منتقل و در نهايت دچار بحران شوند. آيا مسئولين ما دنبال آمار و ارقام هستند يا بهبود وضعيت اقتصادي.
سياست هاي تأسيس شهرك
در تبيين سياست ها و ماموريت هاي كليدي سازمان صنايع كوچك و شهرك هاي صنعتي به موارد زير اشاره شده است: ۱- ارتقاء جايگاه صنايع كوچك در ارزش افزوده و اشتغال صنعتي كشور ۲- نوسازي صنايع كوچك كشور به منظور رقابت پذير كردن آنها ۳- ايجاد و توسعه مجتمع و شهرك هاي صنعتي و تأمين تأسيسات زيربنايي و خدمات ضروري مورد نياز متقاضيان سرمايه گذاري صنعتي در مناطق مختلف كشور.
مجموعه سه سياست و مأموريت بالا، داراي چهار عبارت كليدي است: ۱- ايجاد ارزش افزوده ۲- اشتغال ۳- رقابت پذير كردن صنعت، ۴- توزيع فرصت در راستاي آمايش سرزمين كه شركت صنايع كوچك و شهرك هاي صنعتي مامور شده است اين چهار عبارت را در خصوص صنعت كشور در بخش واحدهاي زير پنجاه نفر محقق كند.
ايجاد ارزش افزوده و اشتغال
در حالي كه در آمارهاي ارايه شده از سوي مسئولان شركت صنايع كوچك و شهرك هاي صنعتي، هيچ اشاره اي به ميزان ارزش افزوده طي سال هاي گذشته نشده اما به كرات از ميزان رشد كمي تعداد كارخانه ها و واحدهاي توليدي، ميزان واگذاري زمين، بخشودگي، رشد اشتغال و... سخن به ميان آمده است كه با توجه به آمارهاي موجود اكنون در واحدهاي مستقر در شهرك هاي صنعتي، حدود ۳۶۰ هزار نفر به كار اشتغال دارند (۱۲ هزار واحد كه در هر كدام به طور ميانگين ۲۳ نفر شاغل به كار است) بنابر گفته مديرعامل سابق سازمان، به طور ميانگين براي هر واحد در شهرك هاي صنعتي حدود ۳۲۰ ميليون تومان (سه ميليارد و ۲۰۰ ميليون ريال) صرف هزينه شده كه با توجه به ميزان واحدهاي موجود در كل شهرك هاي صنعتي كشور بيش از برآورد مي شود. حدود سه هزار و ۸۴۰ ميليارد تومان (۳۸ هزار و ۴۰۰ ميليارد ريال) معادل ۲۶/۴ ميليارد دلار سرمايه گذاري صورت گرفته است و بنابر همين رقم هزينه ايجاد هر شغل در شهرك هاي صنعتي نزديك به ۱۴ ميليون تومان (۱۳ ميليون ۹۱۳ هزار تومان) بالغ مي شود. اگر به ارقام مورد نظر رئيس سابق سازمان صنايع كوچك و شهرك هاي صنعتي استناد كنيم، رشد شهرك هاي صنعتي از سال ۷۶ تا ۸۳ به ترتيب از سه هزار و ۷۳ واحد به ۱۲ هزار واحد رسيده است كه رشدي ۳۳۲ درصدي را نشان مي دهد. به عبارت ديگر در حالي كه واحدهاي صنعتي شهرك هاي صنعتي، در سال ۷۶ حدود ۸۵ هزار و ۴۴۵ نفر را جذب به كار كرده بودند، پس از ۸ سال تنها حدود ۲۷۵ هزار نفر ديگر، در اين واحدها جذب شدند كه به طور سالانه، ۳۴ هزار و ۳۷۵ نفر جذب كارگاه هاي مستقر در شهرك هاي صنعتي شده اند؛ كه اين رقم با توجه به ميزان اشتغال زايي كه بخش صنعت و معدن طي سال هاي گذشته داشته است، رقم قابل توجهي نيست. بنابر اين در حالي كه در خصوص ارزش افزوده حاصل از عملكرد شهرك هاي صنعتي، سخني از سوي سازمان مربوطه به ميان نيامده است، ميزان اشتغالزايي كه به كرات از آن سخن رفته نيز، عدد چندان درخشاني را به دست نمي دهد.
|
|
رقابت پذير كردن
نگاهي به عملكرد واحدهاي صنعتي مستقر در شهرك هاي صنعتي، نشان مي دهد كه بخش بزرگي از اين واحدها به دليل مشكلات ناشي از قانون كار، ماليات و محيط زيست و... به صورت زيرزميني فعاليت مي كنند. اين امر نشان دهنده غيررقابتي بودن فضاي فعاليت اين واحدهاست. از سوي ديگر، بنابر گفته رئيس سابق سازمان مربوطه، متقاضيان سرمايه گذاري در شهرك هاي صنعتي بدون بررسي دقيق بازار و بر اساس آشنايي با خط توليد و يا استنباط هاي شخصي ديگران به ايجاد واحدهاي صنعتي اقدام مي كنند كه حاصل اين امر، عدم بقا در بازار رقابت است. برداشت ديگر از اين گفته، توسعه نيافتگي اين واحدها به لحاظ فن مديريت است كه اين امر راز اصلي بقا در عرصه رقابت محسوب مي شود. بنابر اين به نظر مي رسد هدف ديگر سازمان صنايع كوچك و شهرك هاي صنعتي يعني رقابت پذيري واحدهاي صنعتي چندان به بار ننشسته است.
توزيع فرصت در راستاي آمايش سرزمين
اگرچه دولت براي تأسيس شهرك هاي صنعتي و توسعه صنعتي، به خصوص براي مناطق محروم امتيازات قابل توجهي را قائل شده است به گونه اي كه امكان توزيع فرصت هاي كسب و كار در تمام نقاط كشور به وجود آيد اما حاصل اين فرايند، چيز ديگري را نشان مي دهد. بر اساس آمار و ارقام، بيشترين شهرك هاي صنعتي در تهران قرار دارد.
يك آمارگيري مربوط به ۸ ماهه اول سال ۸۳ ، نشان مي دهد كه طي مدت مذكور در تهران ۲۲۷ واحد صنعتي مستقر در شهرك ها به بهره برداري رسيده در حالي كه طي همين زمان در بوشهر تنها ۳ واحد به بهره برداري رسيده است. در همين حال قراردادهاي منعقده براي تهران با ۳۷۵ مورد بالاترين و براي كهگيلويه با ۸ قرارداد كمترين عدد از مجموع ۲۳۵ قرارداد بوده است. اين در حالي است كه در مدت مذكور به طور ميانگين هر استان، مي بايست حدود ۳/۷۸ قرارداد منعقد كند.
ريشه هاي عدم تحقق اهداف
نگاهي به مواد ۱۱۰ تا ۱۱۸ برنامه سوم توسعه چرخه اي را نشان مي دهد كه اين مواد از انتقال اصناف توليدي به شهرك هاي صنعتي آغاز و به توسعه صادرات و اتصال به بازارهاي جهاني از نقاط استاني و مرزي ختم مي شود. چنان چه اين فرايند، براي عرصه توليد در تمام بخش هاي صنعت، معدن و خدمات، طي نشود، قطعاً نيازهاي محدود داخلي، سقفي كوتاه و گلخانه اي براي رشد هر صنعتي ايجاد خواهد كرد كه در آن امكان رقابت به حداقل مي رسد و ماحصل فعاليت هاي توليدي، محصولاتي بي كيفيت خواهد بود و درحالي كه به دليل نبود منابع مالي با رقم هاي بالا در بخش خصوصي (و بنابر همين جذب سرمايه هاي خارجي مورد تأكيد قرار مي گيرد) اتخاذ استراتژي توجه به صنايع كوچك كه نيازمند صرف هزينه هاي بالايي نيست و در عين حال، يافتن بازارهاي منطقه اي براي توليدات آن چندان مشكل نيست، رويكرد مناسبي مي نمايد كه مي توان بخشي از مشكلات ناشي از بيكاري و فقر درآمد را كاهش دهد. اما اين به شرطي است كه طي شدن فرايند توليد تا بازارهاي خارجي به سهولت امكان پذير باشد ليكن، بنابر دلايل مختلف كه بيشتر به ضعف در انجام وظايف حاكميتي دولت و دخالت گسترده و بي رويه وي در وظايف غير حاكميتي برمي گردد، بازارهاي خارجي بر روي كالاهاي ايراني تقريباً بسته است. كه البته بسته بودني كه بخش عمده اي از آن به بي كيفيت بودن كالاي ايراني برمي گردد.
درد مشترك
جداي از مشكلاتي كه براي مجموعه توليد در كشور وجود دارد، شهرك هاي صنعتي و مناطق آزاد از آن رو داراي مشكلات مشتركي هستند كه فلسفه وجودي آنها، امري متفاوت از آن چيزي است كه اكنون دولت براي تأسيس آنها در دستور كار خود قرار داده است. مهمترين اصل در تأسيس اين شهرك ها و مناطق، قبل از هر اقدامي، ايجاد زيرساخت هاي مناسب براي فعاليت توليدي يا بازرگاني است. به عبارتي، در حالي كه دولت مي بايست با بودجه خود، قبل از ورود واحدهاي توليدي و اقتصادي، زيرساخت هاي لازم از لحاظ آب، برق، مخابرات، زيست محيطي را كاملاً مهيا كند. اما آنچه اكنون در حال وقوع است به گونه اي است كه هم شهرك ها و هم مناطق آزاد بايد توسعه زيرساخت هاي ضروري را از طريق درآمدزايي همان منطقه يا شهرك تأمين كنند. طي شدن اين پروسه، عملاً اين شهرك ها و مناطق را از هدف واقعي خود دور مي كند و واحدهاي موجود در اين محل ها، به جاي آن كه به فعاليت در زمينه مندرج در اهداف و سياست ها بپردازند، راه هاي ديگري را جستجو مي كنند كه يا غيرقانوني است يا كاملاً با هدف اصلي فاصله دارد و نكته اساسي تر آن است كه دولت پس از متعهد شدن به تكميل زيرساخت هاي لازم، بايد در جهت تسهيل فرايند توليد محصول تا رسيدن به مصرف كننده داخلي يا خارجي، وظايف خود را به خوبي انجام دهد اما آنچه كه اكنون در حال وقوع است، غير از آن چيزي است كه بايد وجود داشته باشد.
فقدان هماهنگي
سازمان صنايع كوچك و شهر ك هاي صنعتي به عنوان يك سازمان توسعه اي دو رويكرد را درپيش گرفته است. الف) فراهم كردن زمينه مشاركت گسترده بخش خصوصي و تشكل ها و نهادهاي جمعي صنفي از آن رو كه توسعه و ارتقاء توان رقابتي صنايع كوچك نه در قالب توجه به واحدهاي تك افتاده و مستقل بلكه در قالب شبكه ها و خوشه هايي از اين گونه صنايع امكان پذير است. ب) رويكرد استاني و منطقه اي در جهت برنامه ريزي و اجراي سياست هاي مرتبط، حمايت از صنايع كوچك از آن رو كه تنها در صورت غيرمتمركز عمل كردن است كه انعطاف لازم در تدوين برنامه ها، ايجاد و بهره برداري از ساختارها و نهادهاي واسطه اي پشتيبان و جذب مشاركت پايدار با توجه به شرايط خاص و استان يا منطقه ايجاد مي گردد. اين دو رويكرد، نشان دهنده نگاه سياستگذاران به مقوله تمركز واحدهاي كوچك در شهرك هاي صنعتي منطقي است و طبعاً برنامه ريزي كه بر اساس اين رويكردها به وجود مي آيد، از استانداردهاي نسبي برخوردار است.
اما اين برنامه ها، در هنگام اجرا با مشكلات متفاوت روبه رو مي شود كه غالباً ناشي از ناهماهنگي در بخش هاي مختلف اقتصادي و غيراقتصادي است كه نشان از حركت هاي توسعه اي ناهماهنگ يا غير هارمونيك دارند و به نظر مي رسد مشكل اساسي در جامعه به مديريت كلان اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي برمي گردد. نمونه ديگر در خصوص اين كه نگاه برنامه ريزان، معمولاً نگاه منطقي است.
بحث ايجاد مراكز توسعه كسب و كار در شهرك هاي صنعتي است كه از سوي سازمان صنايع كوچك و شهرك هاي صنعتي در دستور كار قرار دارد. اين مراكز با ارائه مشاوره به صاحبان واحدهاي توليدي كه قالباً به روش و ديد سنتي اداره مي شوند، به توسعه در مباحث مختلف مديريت و توليد در اين واحدها كمك كنند. يا نمونه ديگر، توجه به توسعه پايدار و تأكيد و برنامه ريزي رعايت اصول حفظ محيط زيست در اين شهرك هاست. اما در عمل آنچه اتفاق مي افتد آن است كه مراكز توسعه كسب و كار در تار و پودهاي دولتي، عملكرد مناسبي را ارائه نمي دهد يا به نوشدارو پس از مرگ سهراب بدل مي گردد. در بحث حفظ محيط زيست نيز، در حالي كه تنها حدود ۲۵ درصد از شهرك هاي صنعتي داراي سيستم فاضلاب مناسب هستند اما از تمام شهرك ها توقع مي رود كه اصول حفظ محيط زيست را رعايت كنند. بنابر اين به نظر مي رسد، توسعه در كشور ما، بيش از هر چيز، نيازمند ايجاد هارموني مناسب هم در درون بخش ها و هم ميان بخش هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است، چه كه غير از اين قطعاً موفقيت ها دور از دسترس باقي خواهند ماند.