سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
سياست
Front Page

بررسي شيوه هاي كاهش آسيب پذيري در مقابل تهديدات
تقويت امنيت ملي
004215.jpg
محمدرحيم عيوضي
امنيت ملي كشورها تحت تأثير متغيرهاي بين المللي و منطقه اي كه كانون هاي بحران محسوب مي شود همواره مورد تهديد قرار دارد. هر چه بر دامنه  گسترش جهاني شدن و ابعاد آن افزوده مي شود، نسبت به آن دسته از كشورهايي كه آسيب پذيري بيشتري دارند اين تهديدات در عرصه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي تشديد خواهد شد. بنابراين پديده جهاني شدن به مثابه تهديدي بر امنيت ملي كشورها قابل بررسي كارشناسي است. با توجه به زمينه هاي مناسب و امكانات فرهنگي، سياسي، ژئوپلتيكي ايران، جهاني شدن مي تواند فرصت هاي جدي و مناسبي كه تضميني است بر امنيت ملي را براي كشور فراهم كند. در غير اين صورت به حذف فرصتها و تهديد امنيت ملي جمهوري اسلامي منجر خواهد شد. در اين مقاله ضمن بسترسازي عوامل و زمينه سازي تهديد ناشي از فرايند جهاني شدن تأثير روند جهاني شدن بر امنيت ملي ايران بررسي خواهد شد.
امنيت و امنيت ملي از جمله مفاهيمي هستند كه پس از پيدايش دولت هاي ملي رايج شده اند. استفاده از اين واژه در ادبيات سياسي همواره متداول بوده است اما منجر به تعريف مشخص نگرديده است. پس از جنگ جهاني دوم پژوهشگران علوم سياسي به عنوان يك واژه كاربردي به مطالعه  آن روي آوردند و در قالب نظريه هاي مختلف مسأله امنيت ملي را كارشناسي و بررسي كردند.
بسياري از پژوهشگران امنيت ملي را «توانايي يك كشور در حفظ ارزش هاي فردي در برابر تهديدهاي خارجي»مي دانند. به تعبيري امنيت ملي يعني دستيابي به شرايطي كه به يك كشور امكان مي دهد از تهديدهاي بالقوه يا بالفعل خارجي و نفوذ سياسي و اقتصادي بيگانه در امان باشد و در راه پيشبرد امر توسعه اقتصادي، اجتماعي، انساني و تأمين وحدت و موجوديت كشور و رفاه عامه فارغ از مداخله بيگانگان گام بردارد. حفاظت يك ملت در مقابل انواع تجاوزات خارجي، جاسوسي، عمليات شناسايي، خرابكاري و... تعريف ديگري است كه از امنيت ملي شده است.امروزه مفهوم اصلي امنيت ملي براي بسياري از كشورها حاكي از نياز به حفظ استقلال و تماميت ارضي، حفظ شيوه ي زندگي ملي و جلوگيري از مداخله بيگانه در امور داخلي كشور از طريق افزايش توان نظامي است.
به هر حال پس از جنگ جهاني دوم تهديدات گسترده اي كه جهان را فرا گرفت مسأله امنيت ملي را به مخاطره انداخت خصوصا خليج فارس كه دائما در مواجهه با جنگ هاي فيزيكي و رواني قرار داشت و تلاش دولتها دائما در ايجاد طرح هاي امنيتي معطوف بود، اما هيچگاه نتوانسته اند امنيت را به ارمغان آورند. دخالت و رقابت دولتهاي خارجي در جهت حفظ منافع و مطامع بين المللي خود موجب ناامني و بي ثباتي گرديد.
بروز ناامنى هاي منطقه اي از ديدگاه كشورهاي منطقه با توجه به برداشتهاي متفاوت هر يك از مفهوم امنيت قابل تحليل مي باشد به طوري كه امنيت هر يك از دولتهاي منطقه اي مي تواند با ناامني ديگر كشورها تعريف شود و هر كشوري با تعريف خاص امنيت ملي خود با امكانات و منابع موجود در چارچوبي كه از تعريف منطقه دارند، دفاع كنند.
امنيت ملي با تماميت ارضي رابطه مستقيم دارد و در نهايت به دفاع ملي منتهي مي شود. استراتژي هاي درازمدت اقتصادي، نظامي و سياسي مي تواند مرزهاي امنيت ملي را تا حد مناطق نفوذ يك كشور وسعت بخشد و ظرفيت هاي اقتصادي يك كشور كه سرچشمه تمام قدرت هاي اوست به اضافه وضع نمادهاي سياسي و حقوقي كشور مي تواند در تحكيم امنيت ملي بسيار مؤثر باشد از سويي به قول والترليپمن امنيت ملي در معني عام كلمه هميشه همراه با قدرت نظامي خواهد بود. به طوري كه بود و نبود امنيت وابسته به توانايي كشور در رفع و از بين بردن حمله نظامي است.
امنيت ملي در عرصه جهاني شدن
امروزه در دنياي جهاني شده، امنيت ملي با سطوح فردي، منطقه اي و بين الملل در ارتباط است و بدون آن محقق نمي شود. يك عامل مهمل نما (Paradoxica) در امنيت سياسي، فرهنگي اين است كه خود تهديدها، اغلب موجب تقويت و تحكيم همان هويت هاي مورد تهاجم مي گردد. چنانكه درجه وفاداري نسبت به برخي باورها نيز احتمالاً در واكنش به فشارهاي خارجي افزايش مي يابد. دولت براي تحقق امنيت نياز به وضعيتي دارد كه جامعه به سطح قابل قبولي از اطمينان براي تحصيل و پاسداري از منافع ملي اش دست يافته باشد.
جامعه ما داراي امتيازاتي است كه باعث توسعه سياسي گرديد و همچنين حكومت همگام با تغيير و تحولات دست به تغيير و تحول جهت دستيابي به ثبات و دوام زده است. اين شاخصها هر چند وجود داشته و به ماهيت تحولات ساختار اجتماعي جامعه مرتبط بوده است اما جهاني شدن باعث آگاهي و توجه به آنها شده است و نظام چندقطبي اش ناشي از جهاني شدن به ما كمك مي كند كه بدور از سلطه تك قطبي يا دوقطبي به تلاش جهت انطباق توانايى هاي خود را نظام بين الملل برآمده است. در روند جهاني شدن كشورهايى كه نتوانند خود را با شرايط جهاني وفق دهند محكوم به نابودي هستند چرا كه تشكلها و نهادهاي غيردولتي با دورزدن حكومتها به مردم آگاهي داده و آنها را به تحرك وادار مي كنند يا دولتهايي كه آگاهانه مي كوشند جهان را به گونه اي كه بود مجددا مستقر كنند به حاشيه رانده مي شوند يا مي كوشند از طريق تلاشهايي براي حصاركشيدن به دور خود به درجه اي از خودبسندگي دست يابند كه اكثرا موفق نمي شوند.
در اين صورت به گفته انديشمندان حوزه جهاني شدن
دولت ـ ملت از بين مي روند. اما كشورهايى كه از دولت و ملتي قوي برخوردارند قادر خواهند بود تندبادهاي جهاني شدن را با موفقيت پشت سر بگذارند. چنين دولت هايي در عرصه جهاني مي توانند به بازيگري فعال تبديل شوند. به عقيده «باري بوزان»كشورهايى  كه داراي «قدرت محدود» ولي با پشتوانه مردمي داشته باشند هر چند دامنه حاكميت ملي كاهش مي يابد ولي اين كشورها فعالانه وارد بازي جهاني شدن مي گردند و آگاهانه نسبت به سازوكارهاي آن عكس العمل نشان مي دهند و داراي مزيت خواهند بود.دولت هاي يادشده با تن دادن به اصطلاحات رفتاري موجوديت خود را در تحولات آتي همچنان با استحكام و اقتدار حفظ خواهند كرد. اين دولتها كه برخوردار از بالاترين و ارزشمندترين سرمايه اجتماعي يعني انسجام ملي هستند مناسب ترين وضع را در مواجهه با جهاني شدن خواهند داشت. جمهوري اسلامي ايران در همين قسم از دولتها قرار دارد كه بخاطر پشتوانه مردمي نه تنها زوال پذير نيست بلكه به همراهي و ايفاي نقش در روند جاري مي پردازد.
انديشه مردم سالاري ديني امكانات و پتانسيل لازم و منطقي را براي مواجهه فعالانه با شاخص هاي مطرح شده از سوي طرفداران جهاني شدن داراست. شيوه مردم سالاري ديني متضمن پويايي هاي فراواني در ساختار سياسي جمهوري اسلامي ايران است به نحوي كه آن را برخوردار از توانايي«انعطاف» و «انطباق» با شرايط متغير، متحول بيروني و بين المللي مي سازد. براي ساختارهاي مردم سالارانه تنها تهديد نيست بلكه فرصت بالقوه نيز فراهم مي سازد.
هر چند اجماع كلي در مورد مردم سالاري ديني از طرف نخبگان وجود ندارد و جامعه دچار التهاباتي است اما در حال ثبات يافتن مي باشد تا بتواند ضمن آرامش و تعادل و انرژي و تحرك هر چه بيشتر و با استفاده از محيط جديد بين المللي ضمن كمال جويي در توسعه سياسي، از فرصت هاي موجود نهايت بهره برداري را به عمل آورد.چرا كه ما مسالمت جوتر از همسايگان در منطقه خليج فارس هستيم بنابراين انعطاف پذير عمل مي كنيم. دولت مي تواند با تكنولوژيهاي ارتباطي بر قدرت خويش بيفزايد، با دولت هاي همسطح به تشكيل ايده هاي مشترك دست بزند و در نهايت با جو اقتصادي حاكم بر جهان به همكاري بيشتر اقدام كند تا در مقابل تهديدات دچار ضربه پذيري نشود.
سياست خارجي امروزه در ارتباط با جهان دچار تغييرات سياسي شده است كه ما را به اهداف نزديك تر مي كند. اقداماتي نظير تنش زدايي با شعار «عزت، حكمت و مصلحت»نگرش «ديپلماسي تجاري» به روابط بين الملل بجاي سياست و ايدئولوژي صرف، ايجاد ارتباط با ملل مختلف و ايفاي نقش هاي متعدد و...
اين تغييرات در طي دو دهه گذشته نظير گروگانهاي آمريكايي، جنگ تحميلي، بحران خليج فارس و افغانستان، دستگاه ديپلماسي را عميقا ورزيده و مستحكم نموده است.
بنابراين جمهوري اسلامي با برخورداري از شاخص هاي متعدد انسجام ملي ،موقعيت استراتژيك، ذخاير غني نفت و گاز، شور و حرارت ايدئولوژيك، ميل شديد به استقلال خواهي، بازار اقتصادي وسيع، نسل انقلاب ديده، طعم جنگ چشيده، تجربه تاريخي، فرهنگ و ادب غني، نسل جوان تحصيلكرده و... نه تنها در حال قوام بخشيدن به مردم سالاري ديني است بلكه اغراق نخواهد بود اگر بگوييم «هژمون منطقه اي» و يكي از بازيگران بالقوه عرصه جهاني مي باشد. چرا كه از مهم ترين خصلت يك موجود زنده، يعني تغيير و دگرگوني برخوردار است و مطابق نظام بين الملل حركت مي كند.
امنيت ملي و آسيب پذيري اقتصادي
شايد وجود هيچ گسستي به اندازه شكاف اقتصادي از حيث رواني براي شهروندان كشورهاي مختلف تأثير سوء بر جاي نگذاشته است. ملاحظات اقتصادي نظير گسست فقر و غنا، عدم استفاده از قابليت هاي انساني، استفاده بي رويه از طبيعت و ملاحظات سازماني و قانوني است كه باري بوزان مي گويد: «جهاني شدن دچار طاعون ابهام است».
مهمترين تهديد امنيت ملي در بعد اقتصادي قابل تأمل مي باشد. اگرچه جهاني شدن اقتصاد امكانات جديدي را براي همه كشورها فراهم ساخته است و برخي مصاديق وجود دارد كه كشورهايي كه نظام جهاني را پذيرفته اند و سعي در سهم خواهي كرده توانستند به اوضاع اقتصادي خود سامان دهند و مطالعه  كشورهاي آسياي جنوب شرقي و برخي كشورهاي آمريكايي نشان مي دهد كه در طي سال هاي گذشته رشد اقتصادي به مراتب بيشتر از كشورهاي غربي داشتند.
آمارها نشان مي دهد كه در نظام اقتصاد جهاني به روي كشورها بسته نيست و جهاني شدن اقتصاد امكانات جديدي را براي همه كشورها فراهم ساخته است. از سويي ايران همانند برخي كشورهاي جهان سوم دچار اغتشاش و بحران هاي شديد اقتصادي نمي شود. اما براي رسيدن به جايگاه خاص خود نياز به همكاري جهاني است.
جمهوري اسلامي از طرفي داراي منابع عظيم زيرزميني جمعيت زياد و هوش و استعداد ايراني مي باشد و اگر محور اصلي اقتصاد جهاني شده را دانش و اطلاعات بدانيم و ثروت را هوش و استعداد انساني، امكان ورود ايران به صحنه فن آوري مبتني بر دانش باز است و ايران توانايي آن را نيز دارد.
بنابراين، تهديد امنيت ملي ناشي از اقتصاد از در حاشيه قرار دادن ايران از سوي مخالفان جمهوري اسلامي است. تهديد اصلي زماني است كه حاشيه نشيني جمهوري اسلامي بيشتر شود. فشار جهاني شدن باعث گرايش ايران به حضور فعال در عرصه بين المللي و ايجاد همكاري با كشورهاي همسايه و كسب منافع وادار شد.
سياست ايران در عرصه جهاني شدن به مثابه سوار شدن بر كشتي جهاني شده مي ماند. به طوري كه بايد از آن استفاده كرد هر چند در بدترين نقطه آن جاي داشت چرا كه سوارنشدن به كشتي ممكن است ما را دچار طوفان هاي مهيب گرداند. كسب موفقيت هاي بسيار از نظر وجهه بين المللي، قراردادهاي مختلف، پذيرش سرمايه گذاري، مذاكرات مختلف و تأمين امنيت سرمايه گذاري، كاهش موانع گمركي، تأمين خسارت صادركنندگان، روابط با كشورهاي همسايه قابل توجه و اندازه گيري است.
ايران از نظر اقتصادي توانايي كسب سود را دارا مي باشد و سعي در شفافيت سياستهاي اقتصادي، هماهنگي با اقتصاد جهاني و رقابت در عضويت «سازمان تجارت جهاني»، فعال كردن مناطق آزاد تجاري، صادرات غيرنفتي، اعطاي اعتبار به خريداران كالاهاي ايراني در خارج، تقويت شبكه بانكي در جهت تأمين اعتبار، تقويت شبكه اطلاع رساني بازرگاني، گسترش فرهنگ صادراتي و... عكس العمل ايران در قبال تأثيرات جهاني شدن است.
امروزه تأثير جهاني شدن بر جمهوري اسلامي ايران در برخي از شاخصه هاي جهاني مشهود است. از قبيل افزايش كيفيت كالاهاي داخلي، از بين رفتن رانت، رشد بر مبناي توانايي و منابع و منطقه حداقل سرمايه گذاري غيرمستقيم، استفاده بهينه از منابع و امكانات، رشد اتحاديه هاي توليدي و تجاري، واكنش انعطاف پذير در برابر بازار جهاني، نقل و انتقال نيروي كار، توجه به نيروي انساني، رقابت، رفاه، بهبود شرايط زندگي، كاهش تصدي گري دولت و افزايش خصوصي سازي و غيره مي باشد.
رقابت
اشاره به چند مؤلفه اقتصادي تأثير جهاني شدن را نشان مي دهد. در رقابت شركتها همه جا را بازار خود مي دانند، بنابراين در پي كسب سود بيشتر سعي در رقابت و كاهش قيمت و افزايش كيفيت جهت كسب بازارها يي دارند كه در آن مردم مي توانند انتخاب كنند. اين عامل در بعضي از بخشها باعث رشد شد و در بعضي از بخشها به خاطر ترس رقيب و عدم توانايي محصولات داخلي (مثل اتومبيل) باعث كيفيتي پايين و قيمت بالا شد. در صورتيكه رقابت در صنايع مخابراتي بين المللي باعث كاهش هر پالس مكالمه تلفن از ۳۰ دلار به ۱ دلار شد.
اشتغال
ايجاد اشتغال چه از طريق مهاجرت به مناطق ديگر (ژاپن، كانادا) و چه با ورود سرمايه و ايجاد كار (فولاد مباركه و كابل شهيد قندي و...) مهيا مي شود.
بررسي وضعيت جهان معاصر و تأثيرات عميق جوامع از فرايندهاي جهاني شدن سياست دلالت دارد بر اقبال مردم به حضور در عرصه اداره امور جامعه كه از آن به مشاركت سياسي ياد شده است كه در برخي جوامع باعث نابودي حكومتهاي «پاتريموينال» شده است.
رشد جمعيت، گسترش روابط و ظهور فناوريهاي ارتباطي و... از ايجادكنندگان روندي هستند كه اداره جامعه را بر عهده دارد. همچنين دستيابي به اطلاعات، بهبود شرايط و فرصت ها براي زنان، ارتقاي سطح تحصيلات و ايجاد آگاهي سياسي معطوف به قدرت با توجه به رشد فزاينده جمعيت و تقويت و افزايش سازمانهاي غيردولتي و شكل گيري اپوزيسيون دلالت بر شأن مردم در اداره امور حكومتي مي باشد كه به يكي از نمودهاي مردم سالاري مي انجامد.
در نظام مدرن ،دولت مركب از حاكميت، مردم و سرزمين و نهادهاي حكومتي است كه حاكميت در درجه نخست قرار دارد. حاكميت است كه حتي در صورت نارضايتي مردم مي تواند تا مدت زيادي باعث دوام حكومت گردد. اما در دوران جديد اين حاكميت از طريق عوامل مختلف جهاني شدن به چالش كشيده شده است (مانند سرمايه گذاري وسايل ارتباطي و انتقاد بين المللي و...) باعث استانداردسازي و بسط آزادي هاي سياسي، برگزاري انتخابات آزاد ،گسترش و تبليغ مباني دموكراسي و باعث كاهش دامنه اقتدار و حاكميت كشورها را فراهم مي آورد و دگرگوني جهان سياست در عرصه جهاني شدن.
راهكارهاي تقويت امنيت ملي
جمهوري اسلامي مي تواند با تدوين اصول جديد، عوامل تأثيرگذار، نهادهاي مسئول در تصميم گيري و روند برنامه ريزي و تكنيك ها و ابزارها در قالب سياستهاي خارجي زير با اهرم وزارت خارجه به بازيگري بپردازد.
برخي مسائل ربط به اين سياستگذاريها كه در تقويت امنيت ملي تأثيرگذار مي باشد و نياز به اقدام جدي دارد به شرح ذيل است:
همكاري و دوستي با كشورهاي معمولي و مرتبط جهت تأثيرگذاري و رسيدن به اهداف و گرفتن حقوق مردم
- تداوم تنش زدايي با همسايگان و ساير كشورها
- استفاده بهينه از امكانات و منابع در جهت حفظ منافع ملي
- اصلاح مباني نظري كه در طي دو دهه علي رغم عوض شدن شرايط جهاني همچنان مستقر است (مفاهيمي چون استكبار،...)
- مشاركت جدي و ايفاي نقش مؤثر در تحولات .اما بايد توجه داشت مشاركت ارادي داراي منافع مي باشد كه عنصر زمان و موقعيت مناسب از اولويت هاي اين مشاركت است.
- دخالت خيرخواهانه مؤسسات اقتصادي و سازمانهاي فرهنگي در روند تصميم گيريهاي سياست خارجي جهت تحقق اهداف و منافع ملي
- بررسي و تجديد نظر سياستهاي گذشته
- بررسي حفظ منافع ملي و صيانت از امنيت ملي كه براي آن بايد از امكانات و توانايى هاي داخلي استفاده كرد از جمله: فرهنگ غني، امكانات مادي بيشمار، تجربيات تاريخي متعدد (مشروطه، كودتاي ۲۸ مرداد، انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي) رشد جمعيت و شهرنشيني، افزايش سطح سواد، دين اسلام به عنوان مكتب انسان گرا و عالم گير، استعداد و توانايي هاي انساني و...
- ارزيابي درست تهديدات، شناخت فرصت ها و كاهش و كنترل تهديد و كاهش آسيب پذيري داخلي
- استراتژي فرهنگي جمهوري اسلامي بايد بر اساس تأكيد بر استقلال ملي و هدايت هويت يابي مركب مشروعيت تاريخي بر اساس مرزبندى هاي طبيعي باشد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   موسيقي  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |