سه شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۶۷
داستان مخوف زندگي يك راننده تاكسي
پايين تر از مدار صفر درجه
006789.jpg
آرش نهاوندي
رانندگي كردن در نيويورك آن هم با تاكسي از مسير فرودگاه به شهر و بالعكس ممكن است كار ساده اي به نظر برسد، اما اگر پاي صحبت هاي توني  - يكي از همين رانندگان بنشينيد، نظرتان در اين باره عوض خواهد شد و به دشواري هاي جابه جايي مسافر در ابرشهر نيويورك پي خواهيد برد.
يكي از گزارشگران بي .بي.سي كه به طور اتفاقي سوار تاكسي توني در نيويورك شده بود، گزارشي درباره حوادثي كه بر سر اين راننده رفته، تهيه كرده است.
فرگال كين، گزارش خويش را اينچنين آغاز كرده است. من همواره از همكاران خويش درباره گفت وگوهاي سردردآور با رانندگان در مسير فرودگاه هاي جهان بسيار شنيده بودم؛ در واقع سخنان رانندگان تاكسي اغلب كسل كننده و ملال آور است.
اما در نيويورك من با مردي مواجه شدم كه ترجيح مي دهم او را توني ايتاليايي ساكن بروكلين بنامم. او از كساني ست كه از سفرهاي درون شهري خود، خاطرات مسحوركننده و حيرت آوري را برايم تعريف كرده است؛ خاطراتي بس عجيب و باور نكردني كه تا به حال از زبان كسي نشنيده ام. هنوز از تونلي كه در مسير جرسي ترنپايك واقع شده است، به طور كامل خارج نشده بوديم كه توني راز بسيار دردناكي را برايم افشا كرد؛ از قفسه سينه به پايين بدنم كاملا فلج هستم . او در واقع با يك دستگاه كنترل كننده كه به چرخ هاي ماشين متصل بود، به رانندگي مي پرداخت و خودرويش را از ترافيك انبوه به ساحل امن و خلوتي مي رساند.
توني در حالي كه كاملا خونسردي خود را حفظ كرده بود، سخنانش را ادامه مي دهد: من از زنده بودنم واقعا خوشحالم . اين تنها مقدمه اي بود بر سرآغاز شرح داستاني كه مردان خودساخته (اعضاي گروه هاي مافيايي)، افراد باهوش، مرداني با اسامي نظير سامي گاو ، جيمي چانه و فرانكي حيوان ، قهرمانان اصلي آن را تشكيل مي دادند.
خارج از قانون
امروز، توني  در حالي با آرامش به نقل و انتقال از فرودگاه به شهر و بالعكس مي پردازد كه پيشتر او با مرداني از جنس آهن و قلبي از سنگ آشنا بود؛ مرداني كه عضو گروه هاي گانگستري و جنايتكار بودند، جنايتكاراني كه شايد اصابت گلوله اسلحه يكي از آنها يا تني چند از آنان به بدن توني، وي را به اين حال و روز زار و نزار انداخته بود.
حفره  اي كه در بدن توني ايجاد شده بود به حدي بزرگ بود كه مي شد هر دو پاي يك انسان را در آن جاي داد.
در لحظاتي كه توني بي خبر از همه جا در باشگاهي به خوردن نوشابه مشغول بود، مردان مسلح وارد شدند. او درباره اين حادثه دردناك اينچنين توضيح مي دهد: آنها افرادي بودند كه ما تحت عنوان فراري از قانون توصيف مي كنيم،  در واقع مردان مسلحي كه من را هدف قرار داده بودند از اعضاي خانواده هاي مافيايي نبودند، بلكه صرفا گمناماني جوياي نام بودند. همين امر سبب شد تا آنان صاحب كلوپ را هدف قرار دهند و تمام اموال وي را از آن خود كنند .
به اعتقاد توني، مردان مسلح يادشده از اين طريق همزمان توانستند نامي بدنامي براي خود دست و پا كرده و پول صاحب بدبخت باشگاه را نيز تصاحب كنند. توني اين حادثه را با لحني كاملا عادي شرح داد؛ گويي تنها يك دزدي ساده اتفاق افتاده است. توني با خونسردي، اينچنين ادامه داد: صاحب باشگاه مردي خودساخته عضوي از اعضاي مافيا بود و هنگامي كه تيراندازي آغاز شد من پشت سر وي و نامزدش ايستاده بودم، اما به محض آنكه گلوله شليك شد خود را ميان صاحب كلوب و مردان مسلح حائل كردم .
همين امر سبب شد تا گلوله به من اصابت كند و از شدت درد به زمين بيفتم؛ بشدت مجروح شده بودم و ديگر رمقي برايم نمانده بود.
صاحب باشگاه و نامزدش از مرگ نجات يافتند و يك كشيش رهگذر بدن بي رمق توني را كف زمين كلوپ پيدا كرد. توني در اين باره مي گويد: زماني كه متوجه حضور كشيش شدم وي را از صحت و سلامتم مطمئن كردم و به او گفتم كه از اينجا خارج شو پدر؛ من در حال مرگ نيستم .اما كشيش كه حرف هاي او را نپذيرفته بود همچنان بالاي سر توني ايستاده بود و از جاي خود تكان نمي خورد.توني مي گويد: من با مشاهده چنين وضعيتي به وي گفتم كه اگر اينجا را ترك نكني مي كشمت. پس از جاري شدن اين كلمات از دهان توني، كشيش در حالي كه رنگ به رخسار نداشت،  محل را بسرعت ترك كرد .
خوراكي ماهي ها
يك هفته بعد در حالي كه توني بر تخت بيمارستان براي مداواي جراحت خود ناشي از آن حادثه- بستري بود، تلفن زنگ زد؛ صاحب باشگاه بود.
او با صدايي گرفته از توني پرسيد: آن مردان را در كلوپ به خاطر مي آوري؟ .توني نيز پاسخ داد: آنها را هيچ گاه از ياد نخواهم برد .صاحب باشگاه گفت: خب، بار ديگر كه از رودخانه شرقي گذشتي و آنها را ديدي به سمتشان دست تكان بده، زيرا آنها از اين پس خوراك ماهي ها (مانند طعمه ناچيز) خواهند شد .در واقع مردان خارج از قانون افرادي كه فراتر از قانون اجتماع گام برمي دارند- با به قتل نرساندن اين مرد مافيايي مرتكب اشتباه بزرگي شدند، زيرا منظور صاحب باشگاه از خوراك ماهي ها شدن، تكه تكه كردن گوشت بدن مردان ياد شده و انداختن آنها به درون آب رودخانه بود. اين دقيقا شيوه اي بود كه مردان گروه مافيايي كوزا نوسترا قربانيان خود را به قتل مي رساندند.
صاحب باشگاه كه خود را مديون توني مي دانست گفت: ما تلاش داريم كلكسيون ارزشمندي را به توني اعطا كنيم .
با توجه به شهرت و نام و اعتباري كه براي اين مرد مافيايي ثروت سرشاري به همراه آورده بود، توني مي توانست اميدوار باشد كه صاحب باشگاه، مقداري پول تقديم وي كند.
اما توني به آرزوي خويش نرسيد و صاحب باشگاه هفته بعد به قتل رسيد و گروهي از تبهكاران ديگر نام خود را بر سر زبان ها انداختند.اما بدبياري، سايه شوم خود را مانند چتري سياه بر زندگي توني انداخته بود. همسر توني نيز پس از مدتي مشاجره به وي گفت: قصد دارم تو را ترك كرده و تمام چيزهاي با ارزشي كه به تو تعلق دارند را با خود ببرم .
دليل اصلي كه همسر بي عاطفه و مهر و محبت توني در اين رابطه عنوان كرده بود، وضعيت جسماني توني بود. در واقع توني بر اثر حادثه اصابت گلوله به پشتش در حال فلج شدن تدريجي بود و همسرش به همين علت حاضر به مراقبت از وي نبود، او آنچنان سنگدل و بي رحم بود كه تمام دارايي هاي توني را نيز با خود برد.توني به من گفت: در ابتدا ناراحت شدم، اما اكنون تصور مي كنم كه اين بهترين اتفاقي بود كه برايم افتاد . او با لحني طعنه آميز مي گويد: مي داني، اگر مي دانستم اصابت گلوله سبب خواهد شد همسرم مرا ترك كند، سال ها قبل خودم را به ضرب گلوله مجروح مي كردم .اما توني امروز بسيار خوشحال است. او تصويري از نامزدش را به من نشان داد. من نيز با خوشحالي وي همراهي كردم.
داستاني طولاني
من كه مي خواستم نظر توني درباره مافيا را بيشتر بدانم، پرسيدم، به نظرش تصويري از مافيا كه در سريال هاي تلويزيوني سوپرانوس ارائه مي شود، تا چه حد به واقعيت نزديك است؟او به من گفت: خب، در هر صورت آنها نيز تصوير تماشاگرپسندي را ارائه كرده اند، اما من مي توانم به شما بگويم كه صحنه رفتن رئيس مافيا به روان شناس تناقض زيادي با واقعيت دارد؛ در واقع من نديده ام كه رئيس مافيا هيچ گاه اين چنين كه در سوپرانوس به نمايش درآمده، به نزد روان شناس برود .
زماني كه از فرودگاه نيويورك خارج مي شديم نيز توني برايم درباره اولين باري كه در جواني هايش مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، صحبت كرد. او سعي داشت در آن زمان به كاري جاه طلبانه و پردرآمد (توني درباره اين كار به من توضيحي نداد) بپردازد.
به رغم آن در ابتدا همه چيز خوب پيش مي رفت، اما در نهايت نزاعي ميان شركا پيش آمد كه منجر به زخمي شدن توني توسط گلوله شد.او در اين باره مي گويد: زمان زيادي از آن ماجرا گذشته و آن داستان طول و تفصيلات زيادي دارد، پس بهتر است دفعه بعد كه به اينجا آمدي با من تماس بگيري تا با هم به رستوران برادرم برويم و آنجا كل داستان را برايت تعريف كنم .اين مسئله انگيزه زيادي در من ايجاد كرده تا دوباره به نيويورك بازگردم.

كوچك اما پرخطر
علي علي  اسلام- اين روزها كيسه  هاي پلاستيكي بخشي جدايي  ناپذير از زندگي روزمره ما و البته بخشي بزرگ از مواد آلاينده طبيعت هستند؛ وسيله  اي چندبار مصرف كه غالبا تنها پس از يك بار استفاده به آغوش بي  دفاع محيط زيست ريخته مي  شود. اما واكنش دنياي امروز در قبال اين آفت زندگي مصرفي چيست؟
به عقيده يك كدبانوي خانه  دار، يك كيسه پلاستيكي، وسيله  اي سبك و مفيد است كه در هرجايي به درد مي  خورد، اما از ديد مخالفاني كه خوشبختانه هر روز هم بر تعدادشان افزوده مي  شود، اين وسيله مفيد، بيشتر به سمبل مصرف در جوامع مدرن اين كره خاكي شباهت دارد.
هرساله تريليون  ها كيسه پلاستيكي كه وزني برابر با 5 ميليون تن دارند و براي ساختشان 50 ميليون بشكه نفت مصرف شده است، براحتي دور ريخته مي  شوند! طبق تحقيقات انجام  شده اين كيسه  هاي كوچك و سبك پس از دور ريخته شدن به مدت يكهزار سال در طبيعت باقي مي  مانند، در حالي كه مدت زمان ميانگين مصرف هركدام تنها 20 دقيقه است! شايد پس از خواندن اين آمار وحشتناك، كمتر انسان باوجداني باشد كه باز هم بر استفاده بي  رويه و بي  حساب و كتاب از اين وسيله كوچك اما پرخطر اصرار بورزد.
طبق برآوردهاي سازمان  هاي بين  المللي حفاظت از منابع آبي و آبزيان، كيسه  هاي پلاستيكي غوطه  ور روي اقيانوس  هاي جهان، سالانه باعث خفه شدن يكصد هزار وال، سيل، دلفين و لاك  پشت ارزشمند دريايي مي  شوند. اين آبزيان كه برخي از انواع آنها در ليست گونه  هاي در حال انقراض قرار دارند، كيسه  هاي براق را با شقايق  هاي دريايي اشتباه گرفته و با بلعيدن آن، باعث مسدود شدن دهانه معده خود مي  شوند.
در سال 1998 يك وال پشت چرمي در سواحل اسكاتلند به گل نشست. پس از كالبدشكافي مشخص شد كه تجمع هفت كيسه پلاستيكي در مجراي تغذيه اين حيوان، دليل مرگ اين گونه نادر بوده است.
در جريان كالبدشكافي از يك وال مينك نيز كه در سال 2002 و در سواحل نورماندي به ساحل افتاده بود، 800 گرم كيسه پلاستيكي گلوله شده در معده حيوان پيدا شد. جالب اينجاست كه روي دو عدد از اين كيسه  ها، هنوز هم آرم دو سوپرماركت بزرگ انگليسي به چشم مي  خورد، اما بيشتر آسيب  هاي وارده مربوط به وجه زباله بودن اين كيسه  هاست.
بررسي  هاي هيات نظارت و حفاظت از سواحل انگلستان در سال 2004 آمار عجيبي را نشان مي  دهد. محققان اين هيات در هر كيلومتر ساحل انگلستان به طور متوسط
40 عدد كيسه پلاستيكي را ثبت كردند. سال گذشته عمليات پاكسازي سواحل ايالات متحده و يكصد كشور ديگر تنها در يك روز به جمع  آوري 354هزار كيسه پلاستيكي انجاميد؛ آماري تكان  دهنده كه نشان از يك خطر بزرگ زيست  محيطي دارد. اما به نظر مي  رسد شيوع اين وسيله سودمند عمومي به عنوان يك پس  مانده مصرفي، ديگر به روزهاي پاياني خود نزديك مي  شود.
چه كرده  ايم؟
امروزه بالغ بر 40 كشور گوناگون، استفاده نامناسب از اينگونه كيسه  ها را ممنوع كرده يا قوانين خاصي را جهت محدود كردن نحوه استفاده از آنها وضع كرده  اند. شهر داكا در كشور بنگلادش اولين قدم  ها را در راه مبارزه با اين فرهنگ نادرست برداشت. در اواسط دهه
80 ميلادي، انباشت ميليون  ها كيسه پلاستيكي فشرده  شده در مسيرهاي تخليه آب شهر باعث شد تا راه  آب  هاي شهر مسدود شده و پس از بارش باران  هاي سنگين موسمي، آب جمع   شده در پشت اين سد به ناگاه سيلي را در سطح شهر به راه بيندازد. پس از وقوع اين سيل بزرگ، مسئولان شهري هر 26 كارخانه توليدكننده اين كيسه  هاي پلاستيكي را تعطيل كردند.
نظاير چنين مشكلاتي در نقاط ديگري از جهان نيز مشاهده شده است. در شمال هند، افزايش كيسه  هاي پلاستيكي به شكل زباله، نه تنها باعث وقوع سيل شد، بلكه پراكنده بودن آن در سطح مراتع دليل اصلي مرگ حيوانات چهارپا به حساب مي  آمد.
افزايش آمار مرگ و مير حيوانات اهلي و ضررهاي ديگر ناشي از اين كيسه  ها باعث شد تا دولت هندوستان در اگوست سال 2003، استفاده از كيسه  هاي پلاستيكي را در مناطق شمالي هند ممنوع كند. در حال حاضر قوانين سختي در ايالت  هاي مومباي، ماهاراشترا، سي  كيم، گوآ، كرالا و كارناتاك در مقابل استفاده از اين آلاينده  ها وضع شده است. در همين زمان دولت تايوان نيز دست به وضع يكسري قوانين جديد زد تا شايد جلو اين بلاي نوظهور را بگيرد. تايوان نه تنها استفاده بي  رويه از كيسه  هاي پلاستيكي را ممنوع كرد، بلكه قوانين سختي را براي ظروف پلاستيكي يك  بار مصرفي در نظر گرفت كه به وفور در رستوران  هاي مختلف مورد استفاده قرار مي  گرفتند. توليدكنندگان اين اقلام كه با تهديد جريمه 9 هزار دلاري دولت مواجه بودند، رفته رفته از ميزان مصرف ظروف پلاستيكي كاستند.
آخرين تحقيقات در تايوان حاكي از آن است كه استفاده از كيسه  هاي پلاستيكي تا
۷۰ درصد و ظروف يك بار مصرف تا 25 درصد كاهش يافته است.
كشور كنيا نيز دست به كار شده است. چندي پيش وانگاري ماتاي - برنده جايزه صلح نوبل در سال 2004 طي تحقيقاتي مدعي شد كه افزايش كيسه  هاي پلاستيكي رابطه مشخصي با افزايش پشه  هاي ناقل بيماري مالاريا دارد. كيسه  هاي پلاستيكي دورانداخته  شده، محيط ايده  آلي را براي رشد و نمو اين گونه پشه  هاي خطرناك مهيا مي  كنند. با استناد به اين خطر، كشورهاي آفريقاي جنوبي، روآندا و سومالي استفاده از كيسه  هاي پلاستيكي را كاملا ممنوع كردند. با اين حال هنوز هيچ كشوري در قاره سبز تصميمي جدي براي مبارزه با اين زباله موذي نگرفته است.
در ميان كشورهايي چون ايرلند، فرانسه، دانمارك و سوئد، تنها فرانسه است كه قدم  هايي را در راه جلوگيري از شيوع اين بلاي جديد برداشته است. چند فروشگاه زنجيره  اي بزرگ در فرانسه براي مدت يك سال استفاده از كيسه  هاي پلاستيكي را متوقف كردند و نتيجه جالب اينكه اين تجربه هيچ تاثير منفي را بر ميزان فروش اين فروشگاه  ها نداشت.
انگلستان در اين ميان هنوز بر موضع بي  طرفي خود پافشاري مي  كند. مايكل ميچر، وزير منابع طبيعي انگلستان معتقد است كه كشورش بايد از حربه ماليات براي كنترل كيسه  هاي پلاستيكي استفاده كند.
ترفند ماليات
در مارس 2002، ايرلند ماليات جديدي را براي مصرف  كنندگان كيسه  هاي پلاستيكي در نظر گرفت؛هر كيسه 15 سنت!
پس از اجراي اين قانون، دولت ايرلند مدعي كاهش 95 درصدي ميزان استفاده از اينگونه كيسه  ها شد. پيش از اعمال اين قانون، كيسه  هاي پلاستيكي 5درصد از زباله  هاي ايرلند را تشكيل مي  دادند، در صورتي كه با اعمال ماليات، اين نرخ به تنها 3/0 درصد رسيد. در نتيجه ايرلند علاوه بر كاهش خطر اين زباله جديد، از سودي 7 ميليون پوندي نيز بهره  مند مي  شد كه بخش اعظم آن خرج پروژه  هاي حفاظت از محيط زيست مي  شد.
استفاده از پاكت  هاي كاغذي به عنوان جايگزين مناسب براي كيسه  هاي پلاستيكي هم نظريه  اي بود كه با مخالفت شديد كنسرسيوم توليدكننده اين نوع وسايل كوچك حمل و نقل (CBC) مواجه شد.طبق تحقيقات CBC، پاكت  هاي كاغذي 35 بار از همنوع پلاستيكي خود سنگين  ترند. از اين رو، جايگزيني اين محصول به جاي كيسه  هاي پلاستيكي نيازمند خريد 23 هزار كاميون مواد اوليه اضافي در سال است. فضاي موردنياز بيشتر و درنتيجه حجم بالاتر زباله  هاي كاغذي از ديگر نقاط منفي اين جايگزين جديد است. علاوه بر اين مطالعات انجام شده در اكتبر 2002 نشان داده  اند كه از هر پنج خانم خانه  دار در انگلستان، چهار نفر از كيسه  هاي پلاستيكي استفاده مجدد مي  كنند.
پيتر وودال - مدير روابط عمومي CBC با اشاره به نياز بازار براي جايگزيني يك محصول جديد به جاي كيسه  هاي پلاستيكي معمول مي  گويد: مطمئن باشيد كه در صورت توقف عرضه كيسه  هاي پلاستيكي مجاني، مردم به خريد نوع جايگزين آن عادت خواهند كرد. پس از اجراي قانون ماليات در سطح كشور ايرلند، آمار فروش كيسه  هاي زباله در سوپرماركت  هاي اين كشور به ميزان 75 درصد افزايش يافت .
B&Q ، متولي توليد و ارائه كيسه  هاي پلاستيكي در سطح كشور اسكاتلند است. يك سال پيش، اين موسسه روي 7 ميليون كيسه پلاستيكي توليدشده خود قيمت  گذاري كرد. فروشگاه  هاي اسكاتلند مي  بايستي به ازاي هر كيسه پلاستيكي 5پوند مي  پرداختند، اما نتيجه؛ كاهش 82 درصد تقاضاي كيسه  هاي پلاستيكي و در نتيجه اسكاتلندي زيباتر!
جالب  تر اينكه 70 درصد مصرف  كنندگان از شرايط جديد بسيار راضي بودند و تنها 8/1درصد اظهار نارضايتي شديد مي  كردند.
مواجهه با اين معضل جديد كار آساني نخواهد بود. به عقيده بسياري، توليد زباله به هر شكلي كه باشد، نتيجه رفتار نادرست اجتماعي ست و اين فرهنگ اشتباه جوامع مصرفي ست كه بايد اصلاح شود. به دور از هر نوع جانبداري، اين وسايل كوچك اما پرسروصدا با آن خاصيت  هاي منحصر به فردشان، محيطي پاكيزه، بي  بو، ضد آب و مقاوم را براي حمل و نقل مواد روزمره زندگي ما ايجاد كرده  اند و كنار گذاشتن آنها از دنياي پررفت و آمد امروز شايد كاري بسيار سخت باشد.

پيشخوان
006762.jpg
عرب نيوز
روزنامه عرب نيوز خبر اول خود را به كشته شدن يكي از اعضاي ارشد القاعده در پاكستان اختصاص داده است. اين فرمانده شبه نظامي القاعده در ايالت وزيرستان شمالي كشته شده است.
درباره نحوه به هلاكت رسيدن اين عضو ارشد القاعده، گزارش هاي ضد و نقيضي از سوي خبرگزاري هاي محلي منتشر شده، اما مقامات پاكستاني در اين باره اعلام كردند كه ابوحمزه رابيا مصري الاصل- در زمان مرگ يك بسته مواد منفجره در دست داشته است.
006777.jpg
لاخورنادا
روزنامه اسپانيايي زبان لاخورنادا چاپ مكزيك موضوع دوئل در پورتوريكو بر سر كشته شدن يك تفنگدار نيروي دريايي ارتش آمريكا را براي عنوان اول خود برگزيده است.
اين روزنامه همچنين عكس اول خود را به تصوير مادر يكي از سربازان كشته شده در كركوك در جريان تشييع جنازه فرزندش اختصاص داده است.

جهانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |