يكشنبه ۱۱ دي ۱۳۸۴ - - ۳۸۸۹
گردش هاي زمستاني و مخاطراتي به قيمت جان
بهمن مي آيد
معصومه صفايي
008064.jpg
بهمن، زمان نمي شناسد
اگر مجبور به عبور از شيب هاي برفگير هستيد حتي المقدور از روي يال بادگير عبور كنيد. در شيب هاي شمالي- جنوبي به دليل سفتي برف، ريزش بهمن چندان محتمل نخواهد بود. به كمك چوبدستي براي امتحان، سطح سخت روي برف را شكافته و سختي يا شلي آن را متوجه مي شويم. در صورت بروز سستي در برف بهتر است شيب را دور بزنيد. يك گروه طبيعت گرد يا كوهنورد كه وارد كوهستان و مناطق برفگير مي شود حتما بايد در كوله خود وسايل ضروري جهت نجات خود به همراه داشته باشد؛ طناب بهمن كه طنابي با رنگ هايي تند و زنده به طول شش متر است. اين طناب را بايد به خود بسته و در برف حركت كنيد تا در صورتي كه در زير بهمن گرفتار شديد بخشي از طناب كه از برف بيرون مانده، باعث نجات شما شود. بي پرBeeper وسيله كوچكي است كه درون لباس  جاي مي گيرد و علائم راديويي پخش مي كند. اين امواج توسط بي پرهاي ديگر قابل دريافت است و مي تواند جاي شما را به اطلاع بقيه گروه يا افرادي كه از آن محل عبور مي كنند نشان دهد. جعبه كمك هاي اوليه كه در صورت بروز صدمات احتمالي از نارسايي هاي حاد جسمي شما جلوگيري مي كند، بيل لبه دار كه بتوان به كمك آن حجم قابل توجهي از برف را جابه  جا كرد و يك چوبدستي كه عمق برف و شلي و سفتي آن را بتوان تخمين زد . در صورتي كه دچار بهمن شديد سعي كنيد به حالت شنا خود را روي سطح برف نگهداريد. با كاهش سرعت بهمن به كمك يك دست از سرخود محافظت كنيد و با دست  ديگر به حركت شنا مانند خود ادامه دهيد تا كمك از راه برسد.

نزديك ترين كوه هاي مشرف به شهرمان كه سفيد مي شود، روزشماري مي كنيم براي تعطيلات آخر هفته. چوب اسكي و تيوپ پرباد و لاستيك و خلاصه هر چيزي كه دم دستمان بيايد و به نظر برسد كه به درد
سر خوردن روي برف مي خورد را عقب ماشين مي گذاريم و به سمت پربرف ترين و پرشيب ترين كوه هايي كه مي شناسيم حركت مي كنيم. اين برنامه هر زمستان است، اما با بارش برف علاوه بر برنامه برف بازي و اسكي، يك چيز ديگر هم هر سال تكرار مي شود كه البته چندان هم خوشايند نيست و اتفاقا خيلي هم ما را متاثر مي كند، ولي هيچ وقت فكرش را هم نمي كنيم كه ممكن است روزي گريبان ما را هم بگيرد؛ آن هم خبر گرفتار شدن اسكي بازان يا حتي مردم عادي در دام بهمن و كشته شدن آنهاست. بهمن هر ساله با فرود گاه وبي گاهش جان ده ها انسان كمي بي مبالات را مي گيرد؛ حالا چه از نوع حرفه اي و چه آماتور. به قول يكي از دوستان حوادث نويس با يك بي احتياطي يا حتي بي اطلاعي، تيتر يك صفحه حوادث مي شوند. بنابراين بد نيست اگر مي خواهيد آخر هفته برفي تان را به خير و خوشي به پايان ببريد و عكس هاي يادگاري اش را ظاهر و چاپ كنيد بد نيست قبل از بستن بار سفر حداقل كمي اطلاعات درباره برف و بهمن كسب كنيد. برف به رغم ظاهر ساده و دلربايش، سيستمي بسيار پيچيده و خطرآفرين دارد.
برف بنابر شرايط شكل گيري و بارش مي تواند شكل، ساختار و انباشت متفاوتي داشته باشد. گاهي برفي كه در يك طرف صخره ديده مي شود با برفي كه در طرف ديگر صخره باريده است، كاملا متفاوت است، حتي جنس لايه هاي برفي كه در يك نقطه وجود دارد هم با يكديگر تفاوت دارد. درست است كه برف در همه جاي دنيا از تبلور مولكول هاي آب به وجود مي آيد، ولي شرايط محيطي و محلي، نقش تعيين كننده اي در جنس برف دارد، مثلا لايه نازكي كه گاه ضخامت آن به چند ميلي متر مي رسد؛ لايه اي متشكل از بلورهاي يخ كه يا در اثر يخ زدن شبنم در سطح زمين به وجود آمده يا ناشي از بارش برفي است كه همراه با باد و توفان شديد فرود آمده است و فرصت انباشت پيدا نكرده. لايه اي صيقلي كه زير نور ماه و خورشيد، بسيار زيبا مي درخشد، اما همين زيبايي در شرايطي كه بستر بارشي مداوم و آرام را تشكيل دهد به راحتي مي تواند اسكي بازان را به كام مرگ بكشاند. بستري صيقلي با برفي پوك كه خيلي زودهم به حجمي بالا مي رسد و با كوچك ترين تحريك به سمت پايين سرازير مي شود. اتفاقا اسكي بازها هم معمولا برف هاي سبك را به دليل حركت راحت تر براي اسكي برمي گزينند، اما غافل از اينكه اسكي باز در حال عبور از منطقه بهمن گير است و بر اثر فشار بدنش حجم عظيمي از برف شكسته شده و شروع به ريزش مي كند، به همين سادگي بهمن حجمي به حركت درمي آيد. حال اينكه عواقب اين بي احتياطي جان چند نفر را به خطر مي اندازد يا حتي مي گيرد، بماند. يك بهمن بزرگ توده اي متشكل از حداقل 100 هزار تن برف، گل و سنگ است كه با سرعتي در حدود
200 كيلومتر بر ساعت جابه جا مي شود. با توجه به چنين سرعتي درست است كه پوشش درختي انبوه و گسترده تا حدودي مي تواند سرعتش را كم كند، اما درختان تك در برابر اين توده هاي برفي مثل چوب كبريت هستند و نمي توانند به شما هيچ گونه دلگرمي بدهند، حتي در برابر چنين بهمني ورقه هاي فولاد هم خم مي شوند، چه برسد به درخت.
هر ساله با توجه به كوهستاني بودن سطح زيادي از كشورمان، بيش از چندين هزار بهمن كوچك و بزرگ در مناطق كوهستاني ريزش مي كند، اما صرفا آن تعداد از بهمن هايي مورد توجه قرار مي گيرند كه يا در مسير جاده اصلي كشور فرو ريزند يا در پيست هاي اسكي و مناطق معمول كوهنوردي و البته تعدادي كشته هم دربر داشته باشند.
البته ساختمان هاي روستايي ايران به دليل تجربه به نحوي مستقر شده اند كه به ندرت در معرض سقوط بهمن قرار مي گيرند، اما در نقاطي كه ساخت و سازها بدون توجه به شرايط طبيعي و توپوگرافي مناطق صورت مي گيرد، شاهد سقوط بهمن و تخريب مناطق مسكوني بوده ايم، مثل سقوط بهمن در جاده چالوس و تخريب تعداد زيادي ويلا در منطقه سياه بيشه.
از عوامل ديگري كه ممكن است توده هاي يكپارچه و بزرگ برف را به حركت درآورد، بارش حجم عظيم برف بعد از بارش باران و تابش آفتاب بعد از انباشت برف است. اين فرآيند، بستر توده برف را لغزنده و حركت آن را بسيار آسان مي كند و حتي گاهي بدون هيچ تحريك يكدفعه سرازير مي شود.
يك نكته مهم ديگر آنكه در تعطيلات آخر هفته برفي از كاربرد بيجا و حتي به جاي سيگارت، ترقه، نارنجك و... هم برحذر باشيد. صوت، يكي از عوامل شايعي است كه برف را به حركت تحريك مي كند، حتي
بوق زدن هم مي تواند در مناطق بهمن گير خطرآفرين باشد، چه برسد به صداهايي با فركانس هاي بالا.
اما حالا چطور مناطق بهمن گير را از مناطق بي خطر تشخيص بدهيم؟ سه فاكتور مهم در ايجاد مناطق با قابليت جاري كردن توده هاي بهمن نقش اصلي را ايفا مي كنند: شيب، ارتفاع و جهت.
شيب: اگر برف از آب اشباع شده و سنگين باشد، در شيب خيلي كم هم احتمال وقوع بهمن وجود دارد. در كشور ژاپن در پيست مبتدي ها با شيب 10 درجه چنان بهمن مهيبي به وقوع پيوست كه جان هفت اسكي باز را گرفت و تعداد زيادي از آنها را مجروح كرد. اين برف مايع، مثل سيل حركت مي كند، اما شيب طبيعي ريزش بهمن براي برف پودر حدود 22 درجه است. برف پودر خشك ندرتا در شيب هاي بين 25-22 درجه سقوط مي كند. كمترين شيب بهمن خيز۴۰درجه است، اما در شيب 45-30 درجه هم تناوب سقوط بهمن به شدت افزايش پيدا مي كند.
ارتفاع: كوه بايد آنقدر مرتفع باشد تا برف زمستاني روي آن فرصت انباشته شدن پيدا كند. افزايش ارتفاع باعث كاهش درجه حرارت مي شود. هرچه هوا سردتر باشد برف بيشتر و طولاني تر باقي مي ماند. اگر كوه بلندتر از خط رويش درخت باشد، احتمال سقوط بهمن بيشتر است. خط رويش جنگل در هر كوهستاني متفاوت است. مثلا در يك كوه مشخص خط رويش در جبهه هاي جنوبي به دليل دريافت نور بيشتر خورشيد، بالاتر از جبهه شمالي همين كوه است. اما ارتفاع ميانگين حد رويش درخت در ارتفاعات ايران حدود 3هزارمتر تخمين زده شده است.
جهت سقوط: البته بهمن اصولا جهت نمي شناسد و در تمام جهات شمال، جنوب، شرق و غرب احتمال سقوط دارد. ولي تعداد دفعات سقوط معمولا در جبهه هاي رو به شمال، شمال شرق و شرق بيشتر از بقيه جهات است. زاويه تابشي آفتاب زمستانه در نيم كره شمالي باعث مي شود جبهه هاي جنوبي حرارت بيشتري را نسبت به جبهه هاي شمالي جذب كند .
اكثر پيست هاي اسكي رو به شمال ساخته مي شوند تا از پوشش برف طولاني استفاده كنند. بادها و توفان ها در عرض هاي جغرافيايي ميانه معمولا از غرب به شرق مي وزند و به اين ترتيب برف ها را جارو كرده و روي جبهه هايي كه بادگير نيستند انباشته مي كنند و در نتيجه اين فعل و انفعال دائمي در جبهه هاي شمالي تا شرقي، بهمن هاي بيشتري را سبب مي شوند.
در نتيجه باتوجه به توضيحاتي كه داده شد، هرچند كه يك لايه برف تازه و پودري بهترين شرايط را براي اسكي فراهم مي كند، اما به لحاظ ريزش بهمن، بسيار مي تواند خطرناك باشد. در مواجهه با برف، تمام حواستان را به كار بگيريد. با شنيدن كوچكترين صدايي كه حكايت از نشست برف دارد منطقه را ترك كنيد. در منطقه اي كه حتي يك بار بهمن در آن به وقوع پيوسته، هميشه احتمال سقوط دوباره آن وجود دارد و نكته آخر را به خاطر داشته باشيد؛ براي نجات كسي كه زير بهمن مدفون شده فقط 30دقيقه فرصت داريد وقت را از دست ندهيد.

حيات وحش ايران
غاز پيشاني سفيد كوچك
008079.jpg
گونه: Anser erythropus
جنس:Anser
زيرخانواده:غازها Geese
خانواده: Anatidae
راسته: Anser forms
رده: Aves
غاز پيشاني سفيد كوچك همان طور كه از نامش پيداست، از غاز پيشاني سفيد كوچك تر و سفيدي پيشاني آن بيشتر است به طوري كه تا قسمتي از تارك سر را در برمي گيرد. در هنگام دوربين كشي و مشاهده اين پرنده براي صحت در تشخيص بهتراست از تلسكوپ هاي قوي استفاده كنيد، دقت كنيد كه در غاز پيشاني سفيد كوچك منقار بسيار كوتاه تر و خطوط نامنظم زير شكم آن از غاز پيشاني سفيد كمتر است. بارزترين وجه تمايز اين دو گونه، وجود حلقه چشمي زرد متورم در غاز پيشاني سفيد كوچك است؛ در حال پرواز نيز سريع تر بال مي زند. نر و ماده آنها هم شكل بوده و در طول تابستان پرريزي دارند. قبل از تو لك رفتن (پرريزي) در اواسط خرداد ماه جوجه آوري در غازهاي پيشاني سفيد كوچك آغاز مي شود، گرچه اين گونه نيز در ايران جوجه آوري نمي كند. تعداد 4 تا 5 تخم بر آشيانه اي كه در كنار آب بندها و درياچه ها از علوفه ساخته است، مي گذارد و بعد از حدود يك ماه جوجه ها از تخم بيرون آمده و به دنبال مادر راه مي افتند و بعد از گذشت 5 هفته مي توانند پرواز كنند. در زمستان دسته هاي پراكنده اي از غاز پيشاني سفيد به تالاب هاي آذربايجان، خليج گرگان، ميانكاله، درياچه پريشان و شادگان و دامگاه فريدونكنار مهاجرت مي كنند كه متاسفانه به دليل شكارهاي غيرمجاز و نابودي بخشي از زيستگاه هاي زمستان گذراني آن در ايران و ساير كشورها، به شدت جمعيت آن كاهش يافته است.

پسوند
165 ميليارد براي محيط زيست
165 ميليارد تومان براي تامين مخارج يك سال حفظ محيط زيست يك كشور رقم خيلي بدي نيست كه از اين رقم قرار است 150 ميليارد تومان آن براي تملك صرف شود كه البته اين ميزان نسبت به سال گذشته كه 50 ميلياردتومان بوده 155 درصد رشد داشته است. 15 ميليارد باقي هم براي بخش جاري در نظر گرفته شده است. البته تمام اين عددها و رقم ها تنها بودجه پيشنهادي به سازمان مديريت و برنامه ريزي است؛ يعني هنوز فعلا خبري از پول نيست مگر اينكه به طور تمام و كمال با بودجه درخواستي سازمان حفاظت محيط زيست موافقت شود.

آشوراده، قرباني گردشگري
فرشته آذرنويد- اكوتوريسم يكي از شاخه هاي توريسم است، اما استفاده از شيوه هاي غيرعلمي براي جذب گردشگر در اين حوزه مي تواند تهديد جدي براي اكوسيستم همان منطقه باشد، در درازمدت اصولا آن منطقه را دستخوش تغييرات كرده يا حتي منابع طبيعي و زندگي موجودات آن را نابود كند.
آنچه مي خوانيد گزارشي است كوتاه درباره جزيره آشوراده و خطراتي كه سازمان گردشگري با برنامه هاي خود براي آن ايجاد كرده است. اين گزارش را يكي از خوانندگان علاقه مند به طبيعت برايمان ارسال كرده است.
شبه جزيره ميانكاله در بخش جنوب شرقي درياي خزر و شمال شرق شهرستان بهشهر واقع شده است. مساحت آن 68 هزار و 800 هكتار و ارتفاع آن 20 متر پايين تر از سطح درياي آزاد است. اين زيستگاه مجموعه اي از شنزارهاي ساحلي، اراضي باتلاقي، آبگير، مناطق جنگلي با پوشش درختچه هاي گز، تپه هاي شني، جنگل انارستان، بوته هاي تمشك و سازيل است.
كل منطقه با وسعت 97 هزار و۲۰۰ هكتار در سال 1348 به عنوان منطقه حفاظت شده تحت مديريت سازمان حفاظت محيط زيست در آمد. در سال 1353 به دليل دارا بودن ويژگي هايي چون جذب گونه هاي نادر و در معرض خطر انقراض پرندگان آبزي مهاجر، ارزش هاي آبزي پروري به خصوص در جهت تكثير طبيعي و زاد و ولد ماهي كپور و كلمه، همچنين جاذبه هاي طبيعي خاص به پناهگاه حيات وحش ارتقا يافت. شبه جزيره ميانكاله، خليج گرگان و
آب بندان لپوزاغمرز در همين سال به عنوان تالاب هاي بين المللي كنوانسيون رامسر با وسعت يكصد هزار هكتار به ثبت رسيدند. پناهگاه حيات وحش ميانكاله با وسعت 68 هزار و 800 هكتار در سال 1355 از سوي يونسكو اعتبارنامه شبكه ذخيره گاه هاي زيست كره جهان را دريافت كرد. اين تالاب همچنين به عنوان منطقه اي مهم براي پرندگان توسط سازمان بين المللي حيات پرندگان شناسايي شده است. در اين منطقه 126 گونه پرنده آبزي گزارش شده كه 40 گونه از نظر بين المللي داراي اهميت بوده و از كانون هاي زادآوري اگرت، حواصيل، پرستو و گلاريول در فصل تابستان حمايت مي كند. علاوه بر پرندگان مي توان به پستاندارني از قبيل شغال، گراز، گربه جنگلي و فوك درياي خزر اشاره كرد.
اما جزيره آشوراده كه در منتهي اليه شرق شبه جزيره ميانكاله و در شمال شرقي خليج گرگان واقع شده، بخشي از پناهگاه حيات وحش ميانكاله با همان اختصاصات منحصر به فرد است كه پس از كشمكش هاي فراوان و تصميمات اخير دولت، به سازمان مناطق گردشگري واگذار شد. ماجرا به اين ترتيب بود كه بنياد علوي (وابسته به بنياد مستضعفان و جانبازان) در سال 1382 مدعي مالكيت يكهزار و 960 هكتار از اراضي شبه جزيره ميانكاله و جزيره آشوراده شد. در آذر ماه سال 1383 نيز به رغم حاكميت سازمان حفاظت محيط زيست بر مناطق حفاظت شده، بنياد علوي 380 هكتار از اراضي جزيره آشوراده را با قيمت 19 ميليون تومان! (در واقع با ارزش هر متر مربع 5 تومان يا 50 ريال) به سازمان مناطق گردشگري واگذار كرد. اين در حالي است كه بر طبق اصل 45 قانون اساسي تالاب، جنگل ، مرتع و . . . در زمره انفال است. همچنين در ماده 31 قانون حفاظت و بهره برداري از جنگل ها و مراتع (مصوب 14/3/1354) و همچنين ماده 16 قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست (مصوب 28/3/1353) مالكيت تمامي املاك متعلق به دولت در محدوده مناطق حفاظت شده و تالاب ها در اختيار سازمان حفاظت محيط زيست قرار دارد و اين سازمان حتي حق واگذاري آنها را ندارد. حال چگونه اين اراضي توسط بنياد علوي به سازمان مناطق گردشگري واگذار شده، معلوم نيست.
اطلاعات ارائه شده در سايت سازمان مناطق گردشگري حاكي از آن است كه اين سازمان به دنبال ايجاد سه شبكه دهكده جهانگردي با محورهاي كوير، زاگرس و البرز است. بنابراين با توجه به تعريف مشخصي كه سازمان مذكور از دهكده و شبكه دهكده جهانگردي ارائه مي دهد، تخريب محيط زيست تنها به محدوده جزيره آشوراده ختم نمي شود. علاوه بر اين، در سايتي كه توسط سازمان گردشگري راه اندازي شده است، 5 دهكده با عناوين ماهي، درنا، صدف، پروانه و حلزون براي طراحي، ساخت و اجرا در جزيره آشوراده در نظر گرفته شده و در هر كدام امكانات خاصي طراحي شده است. بديهي است آگاهي و تنوير افكارعمومي به منظور حفاظت از محيط زيست با آموزش مستقيم در طبيعت نتيجه بهتري خواهد داشت، اما اين امر منوط به رعايت استانداردهاي خاصي است كه منجر به دخالت كمتر در محيط زيست و استفاده از تكنولوژي هاي سازگار با طبيعت مي شود نه ايجاد هتل، رستوران، سايت هاي ورزشي و . . . آن هم در منطقه
حفاظت شده و به منظور رفاه حال طبيعت گردان. اگر همان طور كه در سايت سازمان مناطق گردشگري ذكر شده يكي از ارزش هاي برنامه هاي سازمان مذكور حفظ محيط زيست و توسعه پايدار باشد، مسئله فوق، اين امر را نقض مي كند هر چند در روند پروژه (بنا بر اظهارات مسئولان سازمان گردشگري) يك مشاور خارجي و معمار طبيعت گرا حضور داشته باشد. آماري كه سازمان مناطق گردشگري در خصوص تعداد بازديدكنندگان در محور البرز (جزيره آشوراده در اين محور
واقع شده است) پيش بيني مي كند، 20 ميليون نفر در سال و حتي بيشتر از دو محور ديگر است و با اين وضع تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!
اما مهمترين مسئله اي كه اين امر و كاهش مساحت پناهگاه حيات وحش ميانكاله در پي خواهد داشت، تقليل وتخريب زيستگاه است؛ يعني وقوع مهمترين عامل نابودي گونه ها در جهان. بنابراين به نظر مي رسد باز هم خود را حاكم بر طبيعت ديده ايم نه جزئي از آن.

با محيط بان
ماهيگيري با گاز
008070.jpg
محيط بان آزاد رضايي‎/ كردستان- چند سال پيش محل خدمتم شهرستان سنندج بود. طبق معمول هميشه، يكي از روزهاي تعطيل بود و من به همراه سه نفر ديگر از محيط بانان براي گشت و كنترل به رودخانه گاورود از توابع سنندج رفتيم. حين گشت زني چند نفري را كنار رودخانه گاورود ديديم كه مشغول كباب كردن ماهي بودند و مقدار زيادي هم ماهي
صيد شده همراهشان داشتند.زماني كه به آنها رسيديم رنگ از رخسارشان پريد. از آنها درباره چند و چون و چگونگي به
دست آوردن ماهي ها سؤال كرديم. آنها عنوان كردند كه روز تعطيل است و ما براي تفريح به كنار رودخانه آمديم. همين طوركه در مسير رودخانه براي پيدا كردن جايي به منظور اطراق راه مي رفتيم، تعداد زيادي ماهي ديديم كه روي آب آمده بودند. ما همان محل را براي استراحت انتخاب كرديم .كوله ها را روي زمين گذاشتيم و همان طور كه نشسته بوديم، در هنگام ظهر، از آن ماهي ها تعدادي را براي ناهار كباب كرديم. آنها منكر به كار گرفتن هر گونه آلات و ادوات صيد اعم از تور، قلاب، موتور برق، مواد منفجره، سموم يا هر چيز ديگري شدند. با بازرسي از آنها هم چيزي پيدا نكرديم. بنابراين براي پيگيري بيشتر هيچ گونه مدركي نداشتيم و اين درحالي بود كه همچنان تعداد زيادي ماهي به طرز عجيبي روي آب نيمه جان و شناور بودند.
از دو نفر از همكارانم خواستم تا ماهي هاي نيمه جان سطح آب را جمع آوري كنند. من هم با يكي ديگر از همكاران به بررسي رودخانه پرداختيم تا شايد چيزي پيدا كنيم. از دوستانم هم خواستم تا ماهي ها را براي بررسي علت مرگ به اداره كل ببرند. برخلاف مسير جريان آب رودخانه در حركت بوديم. پس از طي مسيري حدود 150 متر ، محل اصلي مرگ و مير ماهي ها را كشف كرديم.در بالا دست اين محل خبري از مرگ و مير نبود و ماهي ها شاداب و سرحال به اين طرف و آن طرف مي رفتند،اما بازهم هر چه جست وجو كرديم چيزي دستگيرمان نشد. بازهم با دقت و كنجكاوي بيشتر محل را وارسي كرديم. در نقطه اي به طور مداوم از ته آب حباب بالا مي آمد. همكارم اصرار داشت كه وقت مان را تلف نكنيم، چون اين مسئله كاملا عادي و ناشي از جريان آب رودخانه است، ولي من مشكوك بودم و چون با فن شنا آشنايي كامل داشتم به داخل رودخانه پريدم و زير آب رفتم. دقيقا در محل بالا آمدن حباب ها، كپسول گاز مايعي پيدا كردم و آن را بالا كشيدم. علت مرگ ماهيان مشخص شده بود؛ گاز مايع. همان ماهيگيراني كه در پايين رودخانه ديده بوديم اين كپسول را كار گذاشته بودند. به محل اطراق آنها بازگشتيم و كپسول را به آنها نشان داديم. آنها هم به جرمشان اعتراف كردند. موضوع براي پيگرد قانوني صورتجلسه شد و افراد متخلف به مراجع قانوني معرفي شدند.

سفر و طبيعت
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
طهرانشهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |