مهين اسكويي - چهره شاخص تئاتر ايران - چشم هايش را براي هميشه روي اين دنيا بست تا در كنار ساير هنرمندان در امامزاده طاهر كرج بيارامد.
اصغر بيچاره - حتما بايد كسي بميرد تا زندگينامه اش، هنرش و سال ها خدمتش در عرصه تئاتر كشور در بوق و كرنا شود. اين زن آنقدر فعال بود كه خود را شايسته نوشتن در موردش نمي دانم. استادي بود كه مرگ شاگردانش را به چشم ديد و برايشان گريست. مرحوم مهدي فتحي وقتي در بيمارستان بود خانم اسكويي مدام به من زنگ مي زد و احوالش را مي پرسيد.
آخرين بار سه ماه قبل بود كه ديدمش، بسيار فعال بود و از من سراغ بالابر را براي خريد منزلش مي گرفت. برايش سخت بود كه مدام از پله هاي خانه اش بالا و پايين برود. رفتم حالش را بپرسم چون مي دانستم كه ممكن است ديگر او را نبينم.
با شوهرش مرحوم مصطفي اسكويي بيشتر آشنا بودم اما خانم اسكويي را بيشتر به عنوان يك هنرمند و پيشكسوت تئاتر قبول داشتم. او خيلي بهتر و جدي تر درس مي خواند و آثار هنري اش نظير نداشت.
از آشنايان و شاگردانش مي شنيدم كه او تا آخرين روزهاي عمرش فعاليت مي كرد.
يادم مي آيد چندين بار از او عكس گرفتم در حالي كه مي خنديد يا سرگرم كار بود. وقتي خانم اسكويي را در ذهنم مجسم مي كنم بي اختيار او را در حال كار و فعاليت مي بينم؛ هرگز نديدم كه نشسته باشد. نفس كشيدن در زمانه اي كه او هم نفس مي كشيد برايم يك افتخار است.
سعيده امين- انگار يك چيزي كم است. تئاتر ايران بدون مهين اسكويي انگار گمشده اي دارد. تئاتر آناهيتا حالا بايد سوگ مادرش را روي صحنه ببرد. شايد روزي گروه آناهيتا مرگ مادر را به روش استانسيلاوسكي روي پرده اجرا كنند. چگونه نمايشي خواهد شد اين مرگ.
اسكويي چشم هايش را بست تا بهانه اي براي گشودن دفتر خاطراتش براي ما باشد. يك قبر كوچك كنار امامزاده طاهر هنوز نم خورده از اشك و خيسي گلاب است. چند دسته گل رز قرمز و سفيد با روبان سياه روي گور گرمش افتاده و شمعي كه تا به آخر سوخته است.
متولي امامزاده درست نمي داند كه اين گور متعلق به يكي از پايه گذاران روش استانسيلاوسكي در ايران است. او نمي داند كه صاحب اين گور سال ها در روسيه مشق تئاتر از پرفسور زاوادسكي گرفت تا وقتي به وطن بازگشت، بشود مهين اسكويي نمايشنامه نويس، كارگردان و مترجم ادبيات روس. حيف، تئاتر ايران ديگر زني را ندارد كه با شجاعت منحصر به فردش خانه عروسك هنريك ايبسن را روي صحنه ببرد؛ آن هم به عنوان اولين كارگردان زن تئاتر ايران. سال هاي آخر، بريده بريده سخن مي گفت اما با صدايي محكم و رسا. بين حرف هايش گاهي چهره درهم مي كشيد، نمي دانم از درد يا از مرور خاطرات از دست رفته. اولين بار در نمايشنامه اي از عبدالحسين نوشين در تئاتر فردوسي روي صحنه رفت؛ همان زمان كه تازه همسر مصطفي اسكويي شده بود. بعد تحت تاثير نويسندگان آن دوره به سوئيس و بعد به فرانسه رفت و جزو اولين كساني بود كه بورس هنري از دولت مصدق گرفت. سال هاي اوليه بازيگري اسكويي مقارن با دوران اشغال روس در ايران بود.
اما وقتي در كنار بازيگري به كارگرداني تئاتر روي آورد گروه تئاتر آناهيتا را پايه ريزي كرد كه با همكاري اين گروه خانه عروسك ، دوبهك ها و تانيا را روي صحنه برد. اين هنرمند فقيد ترجمه نمايشنامه هاي تانيا اثر آرلوف، صاعقه اثر آستروفسكي، كالسكه زرين از پروستر مريمه، در اعماق ييلاق نشينان و فرزندان خورشيد نوشته ماكسيم گوركي، سه خواهر ، خرس و خواستگاري سه گانه معروف آنتوان چخوف و شب هاي سپيد نوشته داستايوفسكي را به فارسي برگرداند.
او چند روز قبل در بيمارستان مدرس تهران از دنيا رفت.

ما هميشه به اولين چيزي كه يادمان مي دهند خو مي گيريم.
ساراي قشقايي- ياد گرفته ايم كه يا ماهي را در تابه سرخ كنيم و دورش چند حلقه ليموترش يا سبزي شويد بگذاريم يا اينكه به سيخ بكشيم و روي آتش نوش جان كنيم. اما ماهي شكم پر يا همان گردپيچ غذايي مملو از مكمل است كه طعم ماهي را بسيار لذيذتر مي كند.
مواد لازم: ماهي درشت: يك عدد، سبزي (ترخان -نعنا-گشنيز):نيم كيلو، گردوي چرخ شده: 250گرم، زرشك: نيم پيمانه، روغن زيتون: نيم پيمانه، آب ليمو: نيم پيمانه، سس قرمز يا سس گوجه فرنگي:يك پيمانه، نمك و فلفل: به مقدار كافي.
طرز تهيه:
شكم ماهي را شكاف كوچكي مي دهيم، سبزي را به دقت تميز و ريز خرد مي كنيم و با پياز داغ كمي  سرخ مي كنيم و كمي  نمك و فلفل به آن مي زنيم، گردو و زرشك را داخل اين مايه مي  ريزيم و ظرف را از روي آتش بر مي داريم و شكم ماهي را با مايه فوق پر مي كنيم، بعد ته سيني را كمي  چرب مي  كنيم و ماهي را به همان حالتي كه در آب شنا مي  كند در سيني فر قرار مي دهيم و با حرارت 400 درجه در فر قرار مي دهيم و بعد از يك ربع بيرون مي آوريم، پوست آن را مي كنيم و روغن زيتون و آبليمو و نمك وفلفل را مخلوط مي كنيم و به ماهي مي زنيم و در حدود يك ساعت ماهي را طبخ مي  كنيم؛ وقتي پخته و آماده شد ماهي را از فر خارج مي  كنيم و از سيني بر مي داريم و در ديس قرار مي  دهيم و اطراف آن را با جعفري و حلقه هاي ليمو تزئين مي  كنيم، مقداري از سس را روي ماهي مي  دهيم و بقيه را در سس خوري روي ميز مي  بريم. ممكن است با يك نخ و سوزن دم ماهي را به دهانش وصل كنيم كه به شكل دايره در بيايد و بعد طبخ كنيم كه به آن شمالي ها گرد پيچ مي گويند.اگر ماهي تابه شما نچسب نيست، قبل از استفاده به وسيله يك تكه كاغذ، مقداري نمك به ته داخل آن بماليد.اين عمل باعث خواهد شد كه ته ماهي تابه صاف و صيقلي شود و غذا به آن نچسبد!

از بس خبرهاي نااميدكننده در مورد بارش برف و باران داده ايم، خودمان خسته شديم، اما حالا در سرماي زمستان روسفيد بيرون مي آييم.
ميثم فقيهي- خبر خوش، برف و باران در راه است. نقشه هاي پيش يابي هواشناسي نشان دهنده جوي ناپايدار براي روزهاي هفته آينده هستند كه در اكثر مناطق كشور باعث ريزش برف و باران خواهد شد. براي روزهاي پاياني اين هفته نيزچند درجه اي گرم تر خواهد شد.

حميدرضا پورنصيري
امروز را مي توانيد به اميد تماشاي رابرت دونيرو در يكي از فيلم هاي پيش پا افتاده اش سر كنيد چون قرار است شبكه تهراني ها در باكس هفتگي نمايش فيلم شان، فيلم شهر ساحلي ـ يا به قول بعضي ها شهر كنار دريا ـ را پخش كنند. فيلم درباره پليسي به نام وينسنت لاماركاست كه پدرش در دهه 50 ميلادي به جرم ربودن يك بچه اعدام شده است. از طرفي او حالا مشاهده مي كند كه فرزندش دارد جا پاي پدربزرگ مي گذارد و وينسنت كه در ميان پليس ها براي خودش نامي دست و پا كرده، بايد از پسر خودش بازجويي كند؛ در حالي كه وينسنت پس از جدايي از همسرش چندان با پسرش در ارتباط نبوده و به همين خاطر رابطه خوبي با هم ندارند. فيلم را مايكل كاتن جونز ساخته كه اين روزها مشغول آماده كردن قسمت دوم فيلم غريزه اصلي است. علاوه بر رابرت دونيرو كه بالطبع نقش اصلي فيلم را برعهده دارد، فرانسيس مك دورمند، جيمز فرانكو و اليزا داشكو در فيلم حضور دارند. شهر ساحلي كه همين چند سال پيش هم در سينماهاي تهران اكران شد، زماني در حدود يك ساعت و 48 دقيقه دارد كه بدون شك تماشاي نسخه دوبله شده اش كمتر از اين وقت تان را مي گيرد. فقط حواستان باشد كه فيلم براي نمايش در سينماهاي آمريكا درجه R را گرفته كه نشان مي دهد ديدن فيلم براي افراد زير 17 سال چندان مناسب نيست. زمان پخشش هم حدود ساعت 22 از شبكه تهران است و جمعه هفته بعد در حوالي ساعت 13:30 مي توانيد تكرارش را تماشا كنيد. البته همه اينها به شرطي ا ست كه ناگهان برنامه از پيش اعلام شده شبكه تهران تغيير نكند و مثلا فيلم گل هاي داوودي امشب به نمايش درنيايد!
اما در كنار اين گزينه سينمايي، تئاتري ها هم مي توانند امروز هم مجله تئاتر را ببينند كه ساعت 21:15 از شبكه 4 پخش مي شود و هم به تماشاي دومين و آخرين قسمت از تله تئاتر چرخ دنده بنشينند كه دكتر قطب الدين صادقي آن را براساس متني از ژان پل سارتر كارگرداني كرده است. زمان پخش اين برنامه هم دقيقا بعد از پايان مجله تئاتر است كه احتمالا در حوالي ساعت 10 شب پخش مي شود. اما در ميان ديگر برنامه هاي تلويزيون هم مي توانيد در ساعت 15:10 تكرار پرستاران را ببينيد كه اگر شب گذشته آن را از دست داده ايد، به شدت توصيه اش مي كنم. ساعت 20:45 هم قسمت ديگري از مجموعه شبي از شب ها پخش مي شود كه به رغم در اختيار داشتن تيم بازيگري مناسب، به خاطر فيلمنامه ضعيف و كارگرداني ضعيف تر، تماشاي هر قسمتش در حدود ديدن يك فيلم 3ساعته از آكيرا كوروساوا، انرژي مي گيرد. البته تكراري بودن داستان هايش هم در اين مسئله بي تاثير نيست. شبكه يك هم مانند هفته هاي گذشته در ساعت 22:10 شب، قسمت ديگري از مجموعه روح مهربان ساخته امير قويدل را نشان مي دهد. شبكه دويي ها براي اينكه از قافله سريال هاي ايراني عقب نمانند قسمت تازه اي از لبه تاريكي را در ساعت 21 پخش مي كنند.

دكتر عدنان درخشان
يكشنبه سوم ذي الحجه سال 10 هجري قمري، 15 اسفند سال 10 هجري شمسي، سوم مارس 632 ميلادي
در نهمين روز سفر حجه الوداع، كاروان عظيم پيامبر(ص) به عسفان رسيد.
رسول اكرم(ص) با عزمي راسخ به همراه قافله 70 هزار نفري خود، همچنان به سمت مكه پيش مي روند تا آخرين فرمان هاي خداوند را اجرا كنند؛ سفري با دو ماموريت الهي: اجراي صحيح مراسم حج و آموزش واجبات و مستحبات آن به مسلمانان و همچنين اعلام عمومي امر ولايت و امامت و تعيين جانشين پس از خود؛ چرا كه ديگر خورشيد عمر مباركشان روبه افول نهاده است.
اميرمومنان(ع) هم با سپاهيان خويش از يمن به سمت مكه در راه است و بي صبرانه در انتظار ديدار رسول خداست.
اغلب محدثان و مورخان، به تواتر در كتب خويش نقل كرده اند كه رسول خدا(ص) فرموده است: اول كسي كه روز قيامت در كنار حوض كوثر بر من وارد مي شود، علي است. او همان جوانمردي است كه پيش از هر كس اسلام آورد و نمازگزارد و به فرمان خدا و رسول گردن نهاد .
ابوذر غفاري مي گويد از رسول گرامي خدا(ص) شنيدم كه درباره اميرمومنان (ع) مي فرمودند: يا علي، تو اول كسي هستي كه به من ايمان آوردي. تو كسي خواهي بود كه در قيامت با من مصافحه مي كني. تو راستگوي بزرگواري.
تو كسي هستي كه جدا سازنده حق و باطلي و حق همواره با توست. تو پيشوا و رهبر مومناني.
تو برادر من، وزير من و بهترين كسي هستي كه پس از من باقي خواهي ماند و وعده هاي مرا انجام مي دهي .
لولا أنت يا علي- لم يعرف المؤمنون بعدي (1)
يا علي، اگر تو نباشي، پس از من، مومنان شناخته نمي شوند .
آري، با ولايت و امامت علي و يازده امام از فرزندان او(ع)، اهل ايمان از كافران، بازشناخته مي شوند، چرا كه علم كتاب نزد آنهاست و آنان گواه حقانيت آيين اسلامند.
ايشان هستند كه ملاك فهم درست از دين پيامبرند و قرائت و تفسير آنان از دين بايد معيار باشد. و در زمان ما نيز چنين است كه هر كس درك خود را با امام زمان خويش محك زند، حق را يافته و در صراط امن الهي است و اگر او رامقتداي خويش قرار ندهد در مسير كفر و گمراهي، حيران و سرگردان خواهد بود.
۱ - بحارالانوار‎/ ج 39/ ص۲۰۷ و از اهل تسنن: كنزالعمال‎/ ج۶‎/ ص 402