سه شنبه ۲۰ دي ۱۳۸۴ - - ۳۸۹۷
كسر بودجه سد راه فرهنگسراها نيست
گام هاي مشاركتي شهروندان
000075.jpg
زهرا ابراهيمي
فرهنگسراها مراكزي هستند كه وظيفه بسترسازي، ايجاد استحكام، استمرار و توسعه همگرايي، همفكري و همزيستي اجتماعي را در سطح عامه مردم برعهده دارند.
مديريت فرهنگ عمومي از اركان اصلي سرمايه اجتماعي است كه مهم ترين هدف به وجود آمدن فرهنگسراها بوده و اين سرمايه اجتماعي يكي از عوامل توسعه اجتماعي به حساب مي آيد و قادر است فضاي سرشار از اعتماد و حسن تفاهم را ايجاد كند كه گروه ها و افراد در آن فضا با هماهنگي بيشتر به تعامل و تبادل در حيطه هاي سياسي، علمي يا اقتصادي بپردازند. با اين تعريف به طور خلاصه مي توان گفت كه ماهيت راهبردي فرهنگسراها عبارت است از به كارگيري اهرم هاي اثرگذار بر فرهنگ عمومي (ابزارهاي هنري، مراسم يا برنامه هاي خاص عمومي)، براي ايجاد هماهنگي در رفتار، تفكر و علائق قبلي آحاد و گروه هاي اجتماعي، تمامي اين اقدامات بايد منجر به توليد سرمايه اجتماعي براي پشتيباني از جريان توسعه اجتماعي شوند.
امروزه با وجود 26 فرهنگسرا در سطح پايتخت، بسياري از مسئولان و كارشناسان اجتماعي مشكل اساسي را در زندگي شهري تهران، جريان نداشتن توسعه اجتماعي كه عامل بروز تهاجمات فرهنگي است مي دانند. در اين ميان فرهنگسراي ملل به عنوان نمونه اي از فرهنگسراهاي شهر تهران كه علاوه بر ماهيت عام تمامي فرهنگسراها داراي يك ماهيت منحصر به فرد است، قابل بررسي است، چرا كه امروز با وجود تنش هاي ناشي از كمبود بودجه در سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران، مي توان آثار اين تنش را در فرهنگسراهاي شهر مورد بررسي قرار داد. فرهنگسراي ملل با قرار گرفتن در درون پارك قيطريه و با معماري زيبا و سنتي خود داراي دو فضاي مستقل است.
محسن خوانساري رئيس فرهنگسراي ملل- هدف از تشكيل فرهنگسرا را در نام فرهنگسرا مي داند و مي گويد: در ابتدا نام اميركبير به دليل قدمت و پيشينه ساختمان انتخاب شد، ولي از آنجا كه كاركرد فرهنگسراها مباحث فرهنگي است كه البته بيشتر جنبه تكميلي دارد تا تاسيسي، باعث تغييرنام اين فرهنگسرا شد. از آنجا كه منطقه يك محل اقامت ديپلمات ها و ميهمانان خارجي مقيم تهران است و معمولا مدت اقامت اين ميهمانان از 4 تا 10 سال به طول مي انجامد، مي تواند عامل تاثيرگذاري در مراودات فرهنگي محسوب شود. باتوجه به اين ماهيت منحصر به فرد، يعني ارتباط بيشتر با ساير فرهنگ ها، انتخاب نام ملل براي اين فرهنگسرا مناسب تر تشخيص داده شد.
به گفته او فلسفه وجود فرهنگسراها با هدف تعامل فرهنگي با مردم است و اين فضاهاي عمومي براي ادامه مباحث فرهنگي به مردم و استفاده از توانايي هاي بالقوه مردم منطقه احداث شده است. در اين فرهنگسرا ما به دنبال اين هستيم كه كانون هاي مختلف و تشكل هاي مردمي تاسيس شود و به نوعي ما در كنار مردم باشيم، نه برنامه ريز آنها و بحث شهروندي كه امروز شعار شهردار تهران هم هست را به عرصه ظهور برسانيم، چرا كه زندگي همواره با آرامش و آسايش در شهر شلوغ و پراضطرابي مثل تهران، منجر به ظهور يك فرهنگ غني شهرنشيني خواهد شد و اين يكي از اهداف فرهنگسراست.
در اجراي برنامه هاي فرهنگي بومي، در بحث برنامه هاي هويتي ارتباط متقابل فرهنگي و هنري ميان ملل مختلف و شناساندن فرهنگ ايراني - اسلامي به ديگر كشورها كه بتواند به نوعي نقش كوچكي در انتقال فرهنگ ايراني به هنرمندان، اقوام و قوميت هايي كه در پايتخت زندگي مي كنند داشته باشد، همچنين در مقابل آن شناساندن فرهنگ ساير ملت ها به شهروندان تهراني است. در راستاي اين هدف، فرهنگسرا برنامه هاي مفصل هويتي را اجرا كرد؛ همانند برنامه روز جهاني كودك كه با حضور كودكان خارجي مقيم تهران برگزار شد، برگزاري نمايشگاه تمبر در روز جهاني پست كه با همكاري ده ها كشور خارجي برگزار شد، برنامه روز جهاني معلولان و ده ها برنامه ديگر كه هويتي جهاني دارند. در اين فصل نيز به مناسبت تولد حضرت مسيح(ع) و عيد كريسمس با توجه به تعاملات فرهنگي كه جزو وظايف فرهنگسراست به سفارتخانه ها و مكان هاي مذهبي ارامنه از طريق ارسال كارت، سال جديد ميلادي را تبريك گفتيم.
كمرنگ كردن كسربودجه
به طور طبيعي بنابر اهميت عام فرهنگسراها در چارچوب فرهنگ عمومي مي توان فرهنگسراي ملل را عاملي اثرگذار در ايجاد زمينه و بستر گفت وگوي فرهنگ ها در حوزه فرهنگ عمومي دانست. در جريان اين تعامل مي توان در عين انتقال متقابل نكات مثبت فرهنگ خودي به ديگران، به ايجاد يك تصوير ذهني خوب در ديگر ملل نيز كمك كرد. براي جامه عمل پوشاندن به اين امور مهم، فرهنگسراي ملل كه زيرمجموعه سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران است، به عنوان يك آزمايشگاه گفت وگو بين ملل و فرهنگ ها مي تواند عمل كند.
ولي با بروز تنش هايي كه در سازمان فرهنگي- هنري شهرداري بر اثر كمبود بودجه رخ داده است اين فرهنگسرا و فرهنگسراهاي ديگر در تهران چگونه مي توانند در جهت پيشرفت و توسعه برنامه هاي خود فعاليت كنند؟
خوانساري دو عامل را در بروز مشكل كمبود بودجه در سازمان فرهنگي- هنري شهرداري مهم دانست و با ادعاي آنكه تنش كمبود بودجه نمي تواند مسير برنامه هاي اين فرهنگسرا را تا حد زيادي تحت تاثير قرار دهد، گفت: دو فاكتور در اين بحث نقش اساسي دارد؛ اولين مورد، مدت زمان كوتاه مديريت سازمان فرهنگي- هنري شهرداري است كه طبق اساسنامه، هر سه سال يك بار تغيير مي كند. طبيعي است اين تغييرات باتوجه به تغيير در زير سيستم مديريت، مشكلاتي هم از لحاظ برنامه و هم بودجه براي سازمان- و وابسته به آن فرهنگسراها- به وجود مي آورد، چرا كه مدير به محض آنكه برنامه ريزي مي كند و بودجه آن را تعيين، با مدت زمان كوتاه خود نمي تواند آن را عملي كند و به نوعي با عدم برنامه ريزي روبه رو خواهد شد.
بحث دوم، اتصال بودجه اي است كه سازمان فرهنگي- هنري از لحاظ قانوني به بودجه شهرداري تهران دارد؛ يعني هميشه تابعي است از متغير شهرداري تهران و اين خود مسبب مشكل براي هر دو نهاد است. سازمان فرهنگي- هنري با تدابير نو مي تواند ارتباط بودجه اي خود را با شهرداري كمرنگ كند و به سوي مشاركت با ديگر سازمان ها و تشكل هاي مردمي برود و اين خود مي تواند باعث كاسته شدن تنش هاي ناشي از كمبود بودجه در سازمان شود.
او در ادامه، تاثير تنش كمبود بودجه را بر برنامه هاي فرهنگسراها غيرقابل انكار دانست و گفت: كمبود بودجه تا حد زيادي بر كيفيت و كميت برنامه تاثير مي گذارد ولي خوشبختانه سياست هاي اجرا شده در فرهنگسراي ملل راهكار مناسبي براي اين موضوع است؛ از جمله اين سياست ها طرح برگزاركردن مشاركتي برنامه ها بود كه تا حدود زيادي- اگر بخواهم از ارقام بگويم- توانست رقم بالايي از كمبود بودجه را جبران كند.
ما در اين فرهنگسرا مشكل مخاطب يا حتي در حد زيادي بودجه را نداريم؛ مشكل اساسي ما كه برخي اوقات اهالي منطقه از آن شكايت مي كنند، كمبود فضاي فعاليت است كه باعث بروز برخي مشكلات حاشيه اي شده است. ظاهرا منطقه يك، منطقه برخورداري است اما هنگامي كه وارد متن منطقه مي  شويم، مي بينيم كه فضاهاي فرهنگي بسيار كم است؛ سالن نمايش ندارد، سينما بسيار كم است و فرهنگسراي اين منطقه باتوجه به فعاليت هايش فضاي كافي ندارد. ما درخواستمان از شهرداري باتوجه به مخاطبان فراوان و فرهنگ دوست، فضا و بخصوص سالن است.
رشد و پويايي يك فرهنگ در قدرت پذيرش و بهره گيري صحيح آن از ساير فرهنگ هاست.
سقوط فرهنگي يك ملت با انفعال و كنش پذيري او در برابر فرهنگ سلطه آغاز مي شود. هجوم و شبيخون فرهنگي در چنين شرايطي پديدار مي شود. تبادل فرهنگي يعني بالابردن امكان پذيرش و گزينش فرهنگي. به نظر مي رسد از ديرباز تاكنون از تبادل به دور افتاده ايم.

راپورت خبرنگار
تله هاي پياپي
000093.jpg
پويا مهرآيين- غروب جمعه كم كم دارد همه جا را زير سايه خودش مي برد. خيابان ها و بزرگراه هاي تهران هم مثل خيلي از جمعه هاي ديگر آنقدر خلوت هست كه باورت نشود روزهاي ديگر را هم در همين خيابان ها به تلف كردن وقت در ترافيك سركرده اي. راننده تاكسي حالا كه عرصه را خالي ديده با سرعت هر چه تمام تر (البته در حد مجاز بزرگراه) مي تازد و ساختمان هاي بزرگراه جلال آل احمد يكي يكي از سمت چپ و راست نگاه ما فرار مي كنند. خط سمت چپ بزرگراه هم چندان شلوغ نيست و همين باعث مي شود خودروهايي كه قصد دارند با سرعت بيشتر حركت كنند، قاعدتا و قانونا اين خط را انتخاب كنند. غروب جمعه هم آنقدر دلگير است كه هيچ كدام از مسافرها و حتي راننده حوصله حرف زدن در مورد فلان مشكل و بهمان خبر را نداشته باشند و به هر حال همه منتظرند كه اين مسير هر چه زودتر تمام شود و به كار خود برسند. ناگهان راننده فرمان خودرو را به سمت راست مي چرخاند و يكي- دو ماشين پشت سري به شدت روي ترمز مي كوبند. آنها هم مجبور مي شوند چنين مانوري داشته باشند و ضمن اينكه مواظب هستند به خودرو جلويي برخورد نكنند از سمت چپ بزرگراه دور مي شوند و از بلوار وسط فاصله مي گيرند. راننده هنوز مبهوت است و انگار باور نكرده كه توانسته جان سالم به در ببرد؛ سرعتش را كمتر مي كند و خودرو را به سمت خط دوم بزرگراه هدايت مي كند.ماجرا شايد زياد هم از ديد مسببان آن مهم نباشد. مهم اين است كه آنها قصد داشته اند يك كار عمراني انجام بدهند و اينكه حالا اتفاقي هم رخ بدهد، احتمالا از ملزومات يك كار عمراني است.چند متر به چند متر، جدول هاي سيماني بلوار تخريب شده اند. شايد قرار است چيزي در اين محل ها نصب شود يا عبور كند، ولي مشكل اين است كه تمامي نخاله هاي حاصل از اين تخريب ها در گوشه  بزرگراه ريخته شده است، به طوري كه اگر راننده اي در سرعت بالا قدري كم دقتي كند، بي ترديد دچار مشكلات خطرسازي خواهد شد. گفتم كه حتي اگر راننده حواسش را جمع كند و بخواهد از كنار اين نخاله ها رد شود، انحراف ناگهاني او (خصوصا در محل پيچ ها كه اصلا ديد ندارد) باعث مشكلاتي براي او و خصوصا راننده هاي پشت سر خواهد شد. اين حكايت در قسمت زيادي از بزرگراه ادامه دارد و هر چند متر يك تپه خاكي در كنار بلوار بزرگراه به همه راننده ها و سرنشينان خودروها خودنمايي مي كند.
چند روز پيش مطلبي داشتيم در مورد يكي از رفتگران زحمت كشي كه در حريم يكي از همين بزرگراه ها دچار سانحه شده و كشته شده بود. گاهي حكايت افراط و تفريط هاي ما خيلي جالب مي شود. از يك طرف رفتگري به خاطر تميز كردن بزرگراه و برداشتن مثلا چند برگ پاييزي يا قدري زباله كشته مي شود و از طرف ديگر تپه هاي سيماني در كناره بزرگراهي به جا مي ماند؛ تپه هاي تشكيل شده از ذرات متراكم بتن كه اگر قطعات بزرگ آن در سرعت بالا زير لاستيك خودروهابرود، به راحتي سبب واژگوني آنها خواهد شد. تكليف قطعات كوچك هم كه معلوم است؛ كافي است يكي از آنها از زير لاستيك يك خودرو بيرون بپرد تا مثل يك تركش بي مهار شيشه خودروهاي ديگر را هدف قرار دهد و خرد و خاكشير كند. حالا اينكه در اين اثنا براي چه كساني چه اتفاقاتي بيفتد، چندان تجربه نشده و غيرقابل پيش بيني نيست. سابقه تصادفات بزرگراهي كه يادتان نرفته، ضمن اينكه اين نكته را هم به قصه اضافه كنيد كه در خلوتي روز جمعه، بيشتر ماشين ها با حداكثر سرعت مجاز و غيرمجاز در حال حركت هستند.احتمالا عملياتي كه در حال اجراست پيمانكاري دارد كه نتوانسته روز جمعه براي نظارت بر كار كارگرانش حضور پيدا كند و همين نكته باعث شده كه آنها نيز الزامي به جمع آوري نخاله ها نبينند.شايد يكي ديگر از همين روزها (اينكه پنج شنبه، جمعه يا شنبه تفاوت زيادي ندارد) شنيديم، خودرويي در اثر برخورد به تل نخاله هاي ساختماني در بزرگراه... تهران دچار واژگوني شده و چندين خودرو ديگر نيز با آن برخورد كرده اند .اصلا كاري به ضوابط قانوني هم كه نداشته باشيم، آيا پيمانكار مربوطه يا دست اندركاران پروژه به اين نكته فكر نكرده اند كه اين بي توجهي آنها خطرساز است؟ هنوز هم قديمي ترهاي بامرام وقتي مي بينند سنگي وسط خيابان افتاده، آن را به كناري مي زنند تا زير لاستيك ماشين ها نرود و براي كسي مشكلي ايجاد نكند، آن وقت در بزرگراه هاي ما تله هاي متوالي مرگ ساخته مي شوند و كمتر كسي به آنها توجه مي كند.
***
راننده تاكسي نفس راحتي كشيد و خدا را شكر كرد كه توانسته خودش را جمع و جور كند. احتمالا راننده هاي خودروهاي پشت سر ما هم اين كار را كرده اند، چرا كه آنها هم به هر زحمتي بود از خطر جستند، ولي زياد مطمئن نيستم كه دردسري براي كسي پيش نيامده باشد. خدا كند جمعه هاي آينده بتوانيم با آسودگي بيشتري از خلوت بودن خيابان ها و بزرگراه ها لذت ببريم و استفاده كنيم، بدون دغدغه هاي پياپي كه امنيت ما را نشانه رفته اند.

اعداد اساسي
000072.jpg

۱۰‎/۰۰۰‎/۰۰۰
۷ تا۱۴ دي تنها هفت روز از يك ماه است و در همين هفت روز مصرف بنزين كشور نسبت به هفته اول دي ماه 10ميليون ليتر افزايش يافته است. مصرف بنزين از هفتم تا چهاردهم دي ماه به
401 ميليون و 891 هزار ليتر رسيده است و اين رقم نشان مي دهد به طور متوسط روزانه 65 ميليون و 771 هزار ليتر بنزين در كشور مصرف شده است. براساس آمارهاي رسمي شركت ملي پخش فرآورده هاي نفتي ايران، بيشترين ميزان مصرف بنزين كشور در اين دوره زماني در روز شنبه 10 دي به ميزان 70 ميليون ليتر و كمترين آن در روز جمعه 9 دي به ميزان 59 ميليون و 100هزار ليتر بوده است. همچنين در طول هفته دوم دي ماه، ميزان مصرف بنزين استان تهران به 95 ميليون و 700 هزار ليتر رسيد كه اين رقم نشان مي دهد به طور متوسط روزانه
13 ميليون و 671 هزار ليتر بنزين مصرف شده است. البته بيشترين ميزان مصرف بنزين تهران طي اين مدت در روز پنج شنبه 8 دي با ميزان 15 ميليون ليتر و كمترين آن در روز جمعه 9 دي با ميزان 11 ميليون و 900هزار ليتر بوده است. بررسي ها نشان مي دهد ميزان مصرف بنزين تهران در طول هفته دوم دي ماه نسبت به هفته پيش از آن 5 ميليون و 700هزار ليتر افزايش يافته است.
000069.jpg
86
ميزان آلايندگي، علت مردودي 86 درصد از خودروهايي است كه در هفته گذشته در مرحله اول، موفق به اخذ برگه معاينه فني نشده  و مردود شده اند. اين رقم اساسي از سوي ستاد مركزي معاينه فني خودرو اعلام شده است.در مراحل بعد ساير عواملي كه به مردودي خودروها منجر شده به ترتيب عيوب ظاهري (35 درصد)، اشكال در محورها (20 درصد)، نقص در ترمزها (15 درصد) و عيوب كمك فنرها (10 درصد) هستند كه در نهايت باعث شده تا در هفته گذشته 4 درصد از كل خودروها موفق به اخذ برگه معاينه فني نشوند.
طي نيمه اول دي ماه جاري حجم مراجعه ها به مراكز شش گانه معاينه فني با 16 درصد كاهش نسبت به
15 روز پاياني آذرماه، به 31 هزار و 52 دستگاه خودرو رسيده است. مركز معاينه فني بيهقي با 5552 مراجعه، سراج با 5621 مراجعه، الغدير با 5312 مراجعه، شكوفه با 4712، نيايش با 5696 مراجعه و آبشناسان با
4218 مراجعه به ترتيب 20، 5، 13، 18، 18 و 24 درصد كاهش فعاليت داشته اند.در اين سال ها آزمون آلايندگي، تنها آزموني است كه با بيشترين مردودي، به ما درباره خودروها هشدار مي دهد.

زاويه ديد
تابلوهاي قانوني يا قانون نانوشته!
آزاده بهشتي- پا را روي گاز گذاشته و با سرعت پيش مي رفت. عبور از خيابان اول، يك گردش به راست و حركت با سرعت مجاز در خيابان فرعي، ورود به خيابان اصلي، مستقيم به چپ، يك نيم گردش دور ميدان و بعد هم خيابان بعدي. اگر سرظهر يا بين ساعت 2 تا 5 بعدازظهربود، ترافيك كمتري گريبانش را مي گرفت و از سرخيابان تا خانه را يك ربع نشده، مي تاخت اما اوايل صبح و دم دمه  هاي غروب بيشتر طول مي كشيد.خيابان اصلي براي امروز ساخته نشده بود؛ بيشتر شبيه خيابان هاي فرعي اين دوره و زمانه بود، به همين خاطر ترافيك آن بيشتر از خيابان هاي اطراف بود . آن روز هم مثل غروب همه روزها خيابان شلوغ بود. اما اين شلوغي بيش از هر زمان ديگر شده و بي نظمي آن بيشتر به چشم مي آمد. ماشين ها پشت هم رديف شده بودند و يكي در ميان با يك نيم دور، از رفتن در خيابان فرعي منصرف شده، دنده عقب گرفته و دوباره به راه خود ادامه مي دادند. اواسط خيابان، راهنماي سمت چپ را زد و سرماشين را خم كرد اما تابلو ورود ممنوع در ابتداي خيابان به او دهن كجي مي كرد. مكثي كرد و تابلو را نگاه كرد. ماشين پشت سري كه بوق زد به خود آمد، دنده عقب گرفت و دوباره پيش رفت.
حكايت نصب تابلوهاي راهنمايي و رانندگي در گوشه و كنار خيابان هاي تهران، قصه جديدي نيست، اما در اين ميان برخي از تابلوها بي ضابطه و بي قاعده سد راه ماشين ها مي شوند. نمونه بارز آن تابلو ورود ممنوعي است كه در ورودي غربي كوچه صدرعاملي در خيابان شكوفه نصب شده است. طرز قرار گرفتن اين كوچه طوري است كه امكان ورود ماشين از سمت شرق به غرب را نداشته و يكي از ورودي هاي غربي به شرقي شكوفه به خيابان دلگشا، ميدان كلانتري و خيابان كرمان است. با قرار گرفتن تابلو ورود ممنوع در ورودي غربي اين كوچه، علاوه بر بسته شدن اين خيابان از دو طرف و عدم امكان عبور ومرور از آن، ماشين هايي كه از اين خيابان مي گذشتند، دوباره به اين خيابان بازگشته و ماشين هايي كه نياز به رفتن تا انتهاي  هاي خيابان و ميدان شكوفه را نداشته اند براي دسترسي به ميدان كلانتري مجبورند تا انتهاي آن رفته و در نتيجه ترافيك دوچندان به اين خيابان اضافه  مي شود. اينكه شهروندان تهراني در عبور و مرور از خيابان هاي اصلي و فرعي و حتي كوچه ها طي سال هاي متمادي دچار نوعي عادت شده و بسياري از اين خيابان ها براساس قانون عبوري راننده ها شكل گرفته، اتفاق جديدي نيست، هرچند بسياري از اين قوانين نانوشته صحيح نبوده و خلاف ضوابط رانندگي است و نصب تابلوهاي راهنمايي و رانندگي بر سر آنها بي نظمي و هرج و مرج حاكم بر آنها را از بين برده است، اما در برخي از موارد نيز نصب تابلو بر سر برخي از خيابان ها نظم را بر هم زده و بي نظمي و ترافيك خيابان هاي اطراف را بيشتر مي كند.

شهر آرا
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |