چهارشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۲
انتظامي آكتور سينما
000348.jpg
عزت الله انتظامي در نمايي از فيلم حكم
مسعود نظر
در 81 سالگي همچنان بازيگري مثال زدني است. آقاي بازيگر سينماي ايران گنجينه اي تمام نشدني است. كارنامه اي درخشان كه حاصل چهار دهه گزيده كاري و تن ندادن به هر پيشنهادي است. تعدادي از بهترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران با نام انتظامي عجين شده است.
عزت الله انتظامي بازيگري را با حضور در صحنه تئاتر آغاز كرد. در دهه 30 و 40، انتظامي بازيگر نمايش هاي زيادي بود. او در دهه 40 يكي از بازيگران برجسته تئاتر بود؛ بازيگري كه خيلي زود سينمايي ها به سراغش آمدند. دكتر كوشان در همين سال ها به سراغش آمد و قراردادي با او بست كه از نظر مالي بسيار چشمگير بود، ولي وقتي انتظامي متوجه شد كه قرار است كه چه كسي نقش مقابلش را بازي كند، قراردادش را فسخ كرد. او در پاسخ به دكتر كوشان گفت كه ترجيح مي دهد ورودش به سينما با فيلمي شروع شود كه آبرو و حيثيت او را حفظ كند. به اين ترتيب او چند سال صبر كرد و همچنان در عرصه تئاتر فعاليت كرد. يكي از نمايش ها، گاو بود كه به كارگرداني جعفر والي در سنگلج روي صحنه رفت و با استقبال مواجه شد. تله تئاتر گاو هم كه از تلويزيون پخش شد به شدت موفق بود. وقتي مهرجويي تصميم گرفت گاو را مقابل دوربين ببرد، ترجيح داد كه از همان بازيگراني استفاده كند كه در نمايشنامه گاو ايفاي نقش كرده بودند. به اين ترتيب عزت الله انتظامي در كنار علي نصيريان، جمشيد مشايخي، پرويز فني زاده و... مقابل دوربين مهرجويي ايستاد.
انتظامي در نقش مش حسن مبدل به مهم ترين شمايل فيلم گاو شد؛ مش حسن كه نمي تواند مرگ گاوش را باور كند و خود در قالب گاو فرو مي رود. انتظامي در نمايش اين جنون بسيار موفق عمل كرد. او با آنكه مستقيما از روي سن تئاتر به سينما آمده بود، در همان اولين تجربه جدي سينمايي اش نشان داد كه تفاوت هاي بازيگري تئاتر و سينما را مي داند. به همين خاطر بود كه در بازي اش هيچ نشاني از اغراق هاي مرسوم تئاتري مشاهده نمي شد.
گاو در كنار قيصر فصلي متفاوت را در سينماي ايران رقم زد؛ از آغازگران موج نو سينماي ايران كه تولدي ديگر براي سينماي جدي و انديشمندانه بود. انتظامي با اين فيلم، اولين بازيگر سينماي ايران شد كه جايزه اي معتبر از جشنواره اي جهاني دريافت كرد. جايزه بهترين بازيگر مرد از جشنواره شيكاگو تاييدي بر اين حضور هنرمندانه بود.
همكاري مهرجويي و انتظامي در چندين فيلم ديگر ادامه پيدا كرد. در آقاي هالو   انتظامي دو نقش را بازي كرد. نقش هايي كاملا متفاوت از مش حسن گاو . آنچه بعدها از آن به عنوان شگرد بازيگري انتظامي ياد شد با آقاي هالو آغاز شد؛ اتفاقي كه در پستچي هم تكرار شد. انتظامي در صادق كرده با تقوايي همكاري كرد و بعد در دايره مينا اجرايي تازه از همان شمايل آشنا را به نمايش گذاشت.
در ستارخان نقش حيدر عموغلو - يكي از شخصيت هاي شاخص دوران مشروطه - را با تسلط تمام بازي كرد؛ اولين همكاري با علي حاتمي كه بعدها در چند فيلم و سريال ديگر هم تكرار شد.
در سال هاي قبل از انقلاب، او بيش از همه بازيگراني كه از تئاتر به سينما آمده بودند، كوشيد تا در برابر پيشنهادهاي سينماي فارسي مقاومت كند. يكي- دو فيلم بدي هم كه انتظامي در آنها بازي كرد، به نيت آثاري متفاوت مقابل دوربين رفته بودند؛ فيلم هايي كه انتظامي از همان ميانه هاي فيلمبرداري متوجه شد كه نمي توانند آثار قابل دفاعي شوند. مثل قيامت عشق كه توسط هوشنگ حسامي منتقد روزنامه كيهان- ساخته شد و انتظامي به تصور اينكه فيلمي متعلق به جريان موج نو خواهد بود، بازي در آن را پذيرفت.
ملكوت خسرو هريتاش كه بر اساس داستان معروف بهرام صادقي ساخته شد، ديگر فيلم مهم انتظامي در سال هاي قبل از انقلاب است؛ فيلمي كه تنها در جشنواره تهران به نمايش درآمد و اكران عمومي نشد. انتظامي از معدود بازيگران سينما بود كه پيروزي انقلاب اسلامي تغييري در فعاليت هايش ايجاد نكرد.
با پيروزي انقلاب اسلامي سينماي ايران دچار تحولات گسترده اي شد. اغلب ستارگان سينما در مناسبات جديد جايي نداشتند. انتظامي اما با كارنامه اي پالوده در سينماي پس از انقلاب، فضاي امن تري براي فعاليت مي يافت. به همين خاطر او در اين سال ها بسيار پركارتر از سال هاي قبل از انقلاب شد. بيشتر همسالان انتظامي در دهه 60، پركار بودند ولي انتظامي در دوران تازه هم كوشيد تا گزيده كار باشد و تن به هر پيشنهادي ندهد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، انتظامي در هزار دستان حاتمي حضور يافت. در نقش پيچيده و چند وجهي خان مظفر كه انتظامي با قدرت آن را ايفا كرد. در مقاطعي كه ساخت هزار دستان متوقف مي شد علي حاتمي براي اينكه گروهش از هم نپاشد به ساخت فيلم هايي چون حاجي واشنگتن و كمال الملك پرداخت. در اولي انتظامي در نقش حاجي، يكي از تكان دهنده ترين بازي هاي خود را به نمايش گذاشت. بعد از فيلم گاو ، اين ساخته علي حاتمي را مي توان دومين فيلمي دانست كه بيشترين تكيه را بر بازي انتظامي داشت و اساسا بخش قابل توجهي از اهميتش را از اين حضور هنرمندند اخذ مي كرد.
در كمال الملك انتظامي سيمايي تازه از ناصرالدين شاه قاجار را به نمايش گذاشت؛ سيمايي متفاوت با آنچه جمشيد مشايخي در سلطان صاحبقران ارائه كرده بود كه اگر در صاحبقران ، شاه، شاعر پيشه بود در كمال الملك جنس بازي انتظامي، تصويري از اقتدار را تداعي مي كرد.
در اجاره نشين ها انتظامي با نقش عباس آقا سوپر گوشت، مجموعه اي از شگردها و شمايل هاي آشناي خودش را در قالبي بسيار جذاب به نمايش گذاشت. عباس آقا سوپر گوشت از جهتي همان مرد لمپن مسلك و پشت هم انداز آقاي هالو بود كه حالا در شرايط اجتماعي متفاوتي قرار گرفته بود.
نقش هاي انتظامي در فيلم هاي تاريخي چون شيرسنگي و در مسير تندباد نشان از كوشش او را براي ارائه سيمايي متفاوت داشت. به خصوص در شير سنگي كه حضورش در كنار دوست و همراه قديمي اش علي نصيريان به يادماندني بود.
در شيرك انتظامي به فضاي روستا آمد و در هامون نقش وكيلي را بازي مي كرد كه كاراكتر چندان متعيني نداشت.
حضورش در گراندسينما با تحسين داوران جشنواره فيلم فجر مواجه شد.
بازي در نقش جلال الدين، پاورقي نويس روزنامه قديمي خانه خلوت از نقاط عطف كارنامه انتظامي است؛ فيلمي كه كيفيت قابل توجه اش (كه ديگر هم در كارنامه سازنده  اش تكرار نشد) به شدت مديون حضور انتظامي است. چنانكه منتقدي براي نقد ستايش آميزش به خانه خلوت تيتر زد: عزت زياد .
در ناصرالدين شاه آكتور سينما انتظامي نقش شاهي را با بازي كرد كه ابتدا فريفته دختر لر و بعد خود سينما مي شود.
شيوه تدوين فيلم و كات هاي متعددي كه مخملباف در ميان پلان هايش زده بود، مانعي براي بازي برون گرا و مبتني بر حس بازيگران فيلم به شمار مي رفت ولي با اين وجود بازي انتظامي بيش از بقيه بازيگران فيلم جلوه داشت.
انتظامي در يكي از آخرين همكاري هايش با داريوش مهرجويي در بانو باز هم تصويري متفاوت را از خود به تماشا گذاشت. در نقش قربان سالار يكي از پيرمردهاي خبيث فيلم هاي بونوئل كه مهرجويي به خوبي آن را آداپته كرده بود.
روسري آبي ، ديوانه اي از قفس پريد و خانه اي روي آب از ديگر فرازهاي بازيگري انتظامي در يك دهه اخير بوده اند.
در همه اين سال ها انتظامي بازيگري بوده كه صرف حضورش به هر فيلمي اعتبار مي داده است؛ نكته اي كه در مورد كمتر بازيگري صدق مي كند. اين مسئله وقتي كه با همكاري با فيلمسازي معتبر هم همراه شده، اهميت و جذابيتي مضاعف داشته است. انتظامي در حالي كه تجربه همكاري با داريوش مهرجويي، علي حاتمي، بهمن فرمان آرا، محسن مخملباف، رخشان بني اعتماد و... را داشت در 80 سالگي در فيلمي از مسعود كيميايي حضور يافت.
همكاري انتظامي و كيميايي از سوي عده اي ديدار در وقت اضافه قلمداد شد. ولي مشاهده حكم نشان داد كه اين همكاري با آنكه بسيار دير حاصل شد تا چه اندازه پربار بوده است. انتظامي در نقش رضا معروفي يكي از متفاوت ترين بازي هاي كارنامه اش را به نمايش گذاشت.
هيچ كدام از نشانه هاي آشناي عزت الله انتظامي از لحن خاص او گرفته تا حركات دست و ميميك صورت در حكم به چشم نمي خورد. انتظامي با هدايت كيميايي همه آنچه پرسوناي بازيگري او را شكل داده بود را حذف كرده و سيمايي متفاوت از خود ارائه مي دهد؛ سيماي يك گانگستر ايراني با شخصيتي پيچيده و چند لايه كه اجراي درك شده انتظامي آن را به يكي از كاراكترهاي به يادماندني سينماي ايران مبدل كرده است.
آقاي بازيگر با حكم كيميايي نشان مي دهد كه در سنين كهولت همچنان از انعطاف و توانايي بالايي برخوردار است؛ بازيگري كمال گرا كه فخر وعزت سينماي ايران است و به قول خودش هميشه سعي مي كند تا عالي باشد و نه حتي خوب.

فيلم هاي آخرهفته
تريلرها و كلاسيك ها
000381.jpg
دو روز تعطيلي فرصت مناسبي است براي تماشاي آثاري از جوزپه تورناتوره، فرد زينه مان، آلن پاركر و جان بدهام.
رضا مسلمي - سر وقت داستان مردي به نام جين واتسن است همراه دخترش كه پس از يك سفر طولاني به لس آنجلس برمي گردد، اما در همان بدو ورود دخترش دزديده مي شود و آدم رباها از او مي خواهند در ازاي آزادي دخترش يك نفر را به قتل برساند. او تصميم مي گيرد به خواسته آدم رباها تن بدهد، اما متوجه مي شود كه فرد موردنظر آنان خانم شهردار است. در واقع فيلم داستان قرارگرفتن جين در دو راهي قتل شهردار يا مرگ دخترش است.
فيلم را جان بدهام در سال 1995 كارگرداني كرده و همان طور كه از خلاصه داستانش مشخص است به گونه تريلر تعلق دارد. آن هم از آن تريلرهايي كه در كنار هيجان و دلهره شان، به طور سطحي و پيش پا افتاده به فساد قدرت مي پردازند. نقش اصلي فيلم برعهده جاني دپ است كه آن سال ها نه اعتبار اين روزها را داشت و نه پختگي بازي هاي موخرش را. اما با اين حال بازي او بزرگ ترين نقطه قوت فيلم است. در كنار دپ بازيگران ديگري همچون كريستوفر واكن، كارتني چيس و چارلز اس. داتن نيز حضور دارند. اين فيلم را كه در نسخه اصلي اش 90 دقيقه زمان دارد و با درجه R در سينماهاي ايالات متحده به نمايش درآمده، مي توانيد پنج شنبه بعدازظهر در حوالي ساعت 3 از طريق شبكه يك تماشا كنيد.
اما جمعه بعدازظهر در همين ساعت به سنت هميشگي شبكه يك مي توانيد يك فيلم سينمايي ديگر هم تماشا كنيد. اين فيلم عاشق پرواز نام دارد و محصول سال 1984 سينماي انگلستان است. داستانش هم درباره دو دوست است كه پس از پايان جنگ ويتنام به خانه برگشته اند، اما هريك از آنها به نحوي با آثار و عواقب جنگ درگيرند. يكي با زخم هاي جنگ بر روي بدنش و ديگري با آثار روحي و رواني ناشي از آن. عاشق پرواز مانند تمام فيلم هاي ديگري كه با موضوع جنگ ويتنام ساخته شده اند در مذمت جنگجويي است و آلن پاركر آن را با حضور نيكلاس كيج و متيو مادين در نقش هاي اصلي، كارگرداني كرده است.
اما طبق شنيده ها برنامه سينما 4 اين هفته اختصاص دارد به نمايش فيلم يك تشريفات ساده ساخته كارگردان سرشناس ايتاليايي؛ جوزپه تورناتوره. يك تشريفات ساده كه در گونه تريلر دسته بندي مي شود ماجراي نويسنده معروفي به نام اونوف است كه مدت هاست كتاب تازه اي ننوشته و در يك شب باراني توسط پليس دستگير مي شود. اونوف كه هيچ كارت شناسايي با خود همراه ندارد نمي تواند هويت خود را ثابت كند. از طرفي بازرس پليس هم به رفتار او مشكوك شده و تصميم مي گيرد از ماجرا سر در بياورد. در واقع بخش اعظم فيلم داستان رويارويي همين دو شخصيت است. داستان فيلم را هم خود تورناتوره نوشته و جالب است بدانيد نقش مقابل ژرار دي پارديو (اونوف) برعهده رومن پولانسكي ا ست. رومن پولانسكي كه براي طرفداران جدي سينما با عنوان كارگردان شناخته شده تر است در اين فيلم نقش بازرس را برعهده دارد. يك تشريفات ساده محصول سال 1995 فرانسه و ايتالياست و همان طور كه گفته شد مي توانيد جمعه شب در حوالي ساعت 20:40 از طريق برنامه سينما 4 آن را تماشا كنيد.
000384.jpg
اما ديگر فيلمي كه در آخرين روز هفته مي توانيد تماشا كنيد يك اثر كلاسيك است به كارگرداني فرد زينه مان. جوليا را زينه مان در سال 1977 ساخت و داستانش درباره دو دوست قديمي به نام هاي ليليان و جولياست. زمان قصه به دهه 30 ميلادي و تسلط فاشيسم بر اروپا برمي گردد. جوليا كه يك فعال ضد فاشيسم است از دوست مشهور خود مي خواهد تا براي كمك به اين جنبش مقداري پول را به صورت مخفيانه منتقل كند. ليليان به پاس دوستي ديرينه اش اين ماموريت را قبول مي كند، اما پس از بازگشت به آمريكا خبر كشته شدن جوليا را مي شنود و تصميم مي گيرد هرطور شده دختر كوچك او را پيدا كند.
نقش اصلي فيلم برعهده بازيگر معروف آن سال ها، جين فوند است و ونسا ردگريو، جيسن روباردز و هال هال بروك نيز در فيلم حضور دارند. اين فيلم را كه خيلي از منتقدان آن را از آثار مهم زينه مان مي دانند، مي توانيد جمعه شب در ساعت 22:30 و از طريق برنامه صد فيلم از شبكه 3 تماشا كنيد.

يادداشت
بوي عيدي
مهدي توكليان
كوچه ها، بوي عيد هزار و 400 ساله مي دهند؛ بوي عيدي هاي متبرك با مهرهايي كه مهر ولايت را گسترش مي دهند؛ بوي بخشش و مهرباني در تمام محله هاي شهر پر شده است.
دسته هاي گل در ميان خانه ها امروز را تبريك مي گويند. اذان و گلدسته هاي مسجد شهر همواره غدير را سر مي دهند.
شيريني و گلاب هركدام سهمي دارند و لحني كه خود مبارك است. آسمان دل ها به شادماني عيد به سرور نشسته اند. جمعيت، فوج فوج خود را به منزل سادات مي رسانند تا هفت سيد را در آغوش بگيرند و در مصافحه با همديگر عيد را تبريك گويند. خيابان ها با عطر ولايت خوشبو شده اند و در روزهاي مياني زمستان بهار صلوات بر لب ها شكوفا شده است. 18 روز از ذيحجه گذشته است؛ روزي كه در ميان عيدها بسان ماه در بين ستاره هاست؛ روز سبز اجابت و روز درخشان توبه و انابت از راه مي رسد؛ روز زدودن اندوه ها و غصه ها. جسم و جان، از خانه انس و عادت هاي هميشگي پا بيرون مي نهند تا از پوستين اخلاق ناپسند و گناهان خوكرده بيرون خزند.امروز، روز عيد است؛ عيدي كه نگاه هاي مهرآميز و لبخندهاي دل انگيز، دلجويي انسان دوستانه و خداپرستانه مي كند. غدير روز تجديد فرهنگ همدلي، همسويي و فريادرسي است. امروز عيد ولايت غم زداترين انسان براي محرومان است، روز عيد اهل بيت محمد(ص)؛ روز شادماني و سرور، روز مردي كه فراتر از پندارهاي بشري و تمام معيارهاي ظاهري انسان خاكي سخن مي گويد: در اين روز با خير فراوان به ديدار كساني برويد كه به كمك شما دلبسته اند و تا آنجا كه توان داريد و از دستتان برمي آيد در خوردني ها با ناتوانان مساوات پيشه كنيد .
غدير، روز مهر ورزيدن است؛ روز شادمان ساختن مردان و زنان مومن، روز بخشش و ارمغان. غدير، روز آراستن و زينت كردن و گشاده رويي ميان مردمان و ابراز شادماني در ديدارهاست. امروز روز يادآوري واقعه اي است كه سراسر، درس و عبرت است نه براي يك روز و نه براي زماني محدود.
امروز كه دستان مولاي غدير را از فراسوي قرن ها مي فشاريم از نگاه عميق چشمانش چه مي خوانيم؟! انتظار آنان كه عاشقانه كاروان 1400 ساله غدير را از گذرگاه هاي پرخطر تاريخ عبور داده اند تا ميراث جاودانه غدير را به دستان ما برسانند، چيست؟!
و امروز عمل و كردار ما كه خود را تشنگان معارف غدير مي دانيم، چيست؟!
اگر امروز هنوز طنين حكومت، محبت و بزرگ منشي از امواج پرخروش و پرغرور آبگيري آرام كه خستگي كاروانيان را در سفري سخت به سايه آرامبخش و آبي زلال ميهمان كرده بود، گوش ما را نوازش مي دهد چه بايد كرد؟! آيا با بيان شادمانه ترين گلواژه هاي تبريك به يكديگر غدير را زنده نگه داشته ايم؟
هنوز فرمان حي قدير در جام غدير بلند است.
ولوله كاروانيان، صداي سم اسبان و زنگ اشتران و هياهوي گنگ آن روز در همهمه و شلوغي و رفت و شد و بوي عطر و لباس هاي نو و اخلاق مهربان و شادماني. امروز رخداد بزرگ 18 ذيحجه را يادآور مي شود؛ روز جدايي حق و باطل، روز آزمايش بندگان، روز فرشتگان والا و روزي كه حجت ها آشكار شد، ديده هاي مشتاق و دل هاي بي قرار يكديگر را نگاه و به سرور و نور پيام تكميل دين شادماني مي كنند.امروز كودكان در ميان دست ها، ديده ها، بوسه ها و شادي ها گم مي شوند و دل هاشان به شادي و لب هاشان به لبخند پيوند مي خورد و چشمه هاي عشق در دل مشتاقان مي جوشد تا در هر صبح و ظهر و غروب و شام به ولايت علي شهادت دهند: اشهد ان علي ولي الله .
و دست هايمان را در مقام سپاس بالا مي گيريم و فرياد مي زنيم: الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه مولانا اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه السلام . خدايا رحمي كه جز ولاي توام نيست هيچ دستاويز.
پروردگارا ما را آنگونه قرار ده كه براي ولي تو (امير مومنان عليه السلام) با هركسي كه با او علم دشمني برافرازد، دشمن باشيم و هركه او را دوست دارد دوست بداريم و با اين شيوه اطاعات و فرمانبرداري تو را آرزو شويم. اي مهربان ترين مهربانان. خدايا! عذاب و خشمت را بر كسي قرار ده كه با ولي تو بستيزد، امامت او را آگاهانه نپذيرد و سرپرستي و ولايت و سبقت او را گردن ننهد.خدايا به ما توفيق ده تا در روز غم زدايي از دل هاي به درد نشسته، نگاه هاي به در بسته و جان هاي از اندوه خسته شده را شاد كنيم. تا غمي را از چهره اي بزداييم، نگاهي را به آرامش رسانيم و جان از اندوه خسته شده اي را آرام كنيم. خدايا به ما لياقت عطا كن تا بدون درخواست برادران مومن از آنها دلجويي و كارگشايي كنيم و با اشتياق به آنها نيكي رسانيم و به ما توفيق تقرب به سوي خودت را با نيكي كردن در اين روز عطا فرما.

ما... خدا و اهل بيت(12)
قرباني كانكشن!
سيد محمد سادات اخوي
دوستمان نفهميده بود كه مادرش به خاطر آشنايي، ما را به درون خانه راه داده و ما پشت در اتاقش ايستاده ايم... . ما هم كه به خاطر غافلگيري تولد دوستمان رفته بوديم، بي سر و صدا دستگيره در اتاق را گرفتيم و با هياهو به داخل پريديم! در يك لحظه مرد خندان شروع به مزه پراني كرد و همه مان را همراه خودش از اتاق بيرون كشيد. دوستمان سرخ و سپيد شده بود و ما كه فهميده بوديم مشغول ديدن كدام پايگاه اينترنتي بوده مانده بوديم كه چطور ماجرا را درست كنيم... كه مرد خندان با صداي بلند به دوستمان گفت:
- خوشم اومد!... فكر نمي كردم تحقيقي رو كه بهت سپردم به اين زودي شروع كني.همه ما مطمئن شديم كه دوستمان مشغول تحقيقي سفارشي بوده است. دوست هم نداريم به چيز ديگري فكر كنيم. از آن روز به بعد هم هيچ در اتاقي را بي خبر باز نمي كنيم!
اول
دوران گذشته همه چيز حتي ازدواج و پيش از ازدواج ابراز علاقه ساده تر از حالا بود. آدم ها با خودشان رو راست تر بودند. اگر كسي را نمي خواستند و خجالت مي كشيدند بگويند، اهانتي نمي كردند؛ تلاش مي كردند كمتر با او رو به رو شوند تا رفتارشان طرف مقابل را آزرده نكند. به صورت كلي براي آدم ها نيازردن ديگران مهم تر از حالا بود. اگر هم كسي را دوست داشتند دوست داشتند! اگر تمام قصه هاي عاشقانه را باور نكنيم، دست كم پافشاري عاشق در رسيدن به معشوق را نمي توانيم نپذيريم؛ بس كه تكرار شده. فرهاد، خسرو و...(بنده خدا ما مردها!). از مجموعه نوشته هاي عاشقانه و حس و حالي كه در پدربزرگ ها و مادربزرگ هاي خودمان ديده ايم، مي توانيم پي به اين نكته مهم ببريم كه در انتخاب هاي عاشقانه شان مسئله كنار هم بودن و با هم زيستن از هر عامل ديگري مهم تر بوده است. خوشحال بودند كه پس از ازدواج توانسته اند با هم باشند.
من با تو و تو با من و ما با هم و ماييم
مقصود همين بود و دل و عشق بهانه است
دوم
شرم ما ايرانيان فقط معلول استعمارزدگي يا تحقيرهاي خانوادگي نيست. اگر منصفانه و از بيرون نگاه كنيم، مي بينيم كه وجه تمايز ما با ديگران است؛ مانند بسياري از ويژگي ها كه مايه تفاوت ملت ها با هم است. اگر شرم ما اجازه ندهد محبت مان را به ديگران نشان دهيم، اگر نگذارد خواسته هاي قانوني و حقوقمان را بخواهيم، اگر مانع نه! گفتن ما به خواسته هاي نادرست ديگران شود، اگر ما را به تغييري مطابق اهل زمان مجبور كند(در حالي كه نمي خواسته ايم)، شك نكنيد كه درست نيست. از سوي ديگر اگر به خاطر گرفتار نشدن در مسائلي كه گذشت، شرم را نفي كنيم و آلوده شرايطي شويم كه به حال و هواي ايراني- اسلامي ما نمي خورند هم به راهي نادرست رفته ايم. ماجرا ساده است؛ ما ايراني ها عادت نداريم درباره نهان خانه و كار و شخصيت مان رك باشيم و آنگونه كه خود و اهل خانواده مان مي دانيم درونمان را به زبان بياوريم.
در من مپيچ اي مهربان، هر چند مبهم نيستم
گاهي كه تنها مي شوم هم عاشقم، هم نيستم
سوم
برخي از تناقض هاي ما سبب شده اند تكليفمان روشن نباشد. يك جا چنان مقيد و معتقديم كه هيچ نخي از سوزن اعتقادمان رد نمي شود و در نتيجه تار هيچ يافته اي با پود عقل مان بافته نمي شود. يك جا هم شهر اعتقادمان چنان باز و بي در و پيكر مي شود كه نياز به رخنه ندارد و هر آلودگي واردش مي شود. به عنوان نمونه، بزرگ ترها شرم بله گفتن عروس و شب دامادي داماد را در ياد دارند.
مهم ترين تفاوتي كه آدم هاي باحيا (شرم) با ديگران دارند، داشتن مرز مشخص است. هميشه در رفتار با آدم هاي باحيا مي توانيد مطمئن باشيد كه برخوردهايي مانند فحاشي، منت گذاري، زيرآب زني، خرد كردن شخصيت طرف مقابل و تجاوز به حريم خانوادگي را نخواهيد ديد. يعني هر جور دشمني كنند، دور و بر كارهاي غيراخلاقي يا غيرانساني نمي روند كه اين رفتار يكي از مهمترين خواسته هاي خدا، پيامبر و اهل بيتش از آدم هاي معتقد است؛ آدم هايي كه مي شود دينداري شان را از شرم چشم و زبان و رفتارشان فهميد و حتي در دشمني هم تندرو نيستند و پل هاي پشت سر را خراب نمي كنند(مضمون چهار روايت ديني).
با آنكه در اين معركه ها خسته ترينيم
آسوده ترينيم كه در سايه شرميم.
چهارم
ويژگي ديگر شرم، پنهان نگه داشتن خلوت هاي همسري آدم هاست. خلوت هاي همسري را آدم هاي مجرد هر قدر هم كه بشناسند، درك نمي كنند. در خلوت هاي همسري حرف ها و حركت هايي است كه در محدوده خلوت مقدس و وسيله نزديك تر شدن همسرانند، اما هيچ زن و شوهر سالم و عاقلي را پيدا نمي كنيد كه فارغ از مسائل اعتقادي حاضر باشد با ديگري (كه مجرد باشد يا پزشك و مشاور باشد يا...) درباره خلوت هاي همسري صحبت كند. اين عادت از يك سو سبب مي شود نوجواناني كه در آستانه بلوغ يا ازدواج اند هيچ آگاهي اي از حالت هاي جسمي و روحي پيش رويشان نداشته باشند و از سوي ديگر سبب مي شود آدم ها به هم با ميزان مسائل جنسي و حركت هاي بي شرمانه نگاه نكنند. هر قدر همسران با خلوت هاي همسري شان مانوسند و براساس اصول پزشكي و ديني آن را مايه بقاي عاطفي خانواده خود نيز مي دانند، به همان اندازه از ابراز آن در حضور ديگران بيزارند؛ مگر كه بي شرم باشند. براي همين هم هنگامي كه آدم هاي متاهل در جريان ديدن حركت هاي بي شرمانه خياباني يا آثار سينمايي(همراه با صحنه هاي بي شرمانه) يا مراجعه به پايگاه هاي اينترنتي غيراخلاقي قرار مي گيرند احساس خجالت مي كنند و بيش از ديگران از خودشان شرمنده مي شوند.
حال ما و روزهاي بي قرار
قصه آيينه و گرد و غبار
لطف كنيد و ادامه حرف ها را در روزهاي زوج هفته بخوانيد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |