شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۳
ايرانشهر
Front Page

ياران را چه شد؟
محمدرضا شجريان دوباره آستين هايش را بالازده تا پروژه باغ هنر بم به سرانجام برسد
000417.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
براي آنانكه مانده اند
در كنسرت اخير محمدرضا شجريان نظرخواهي انجام شد. در اين نظرخواهي از مردم مي پرسيدند كه چطور مي توانند براي همكاري با پروژه بم اعلام آمادگي كنند. از بين تمام جواب ها، پاسخ هاي دو- سه نفر خيلي روي شجريان تاثير گذاشته؛ مثلا كسي كه گفته: من دانشجو هستم، درآمدي هم ندارم، اما تا پايان اين پروژه، ماهي 5000تومان از پول توجيبي ام را به حساب مي ريزم . يا دو جوان ديگر كه نوشته بودند: ما پولي نداريم ولي حاضريم كه يك ماه به بم برويم و آنجا كارگري كنيم .
استاد آواز ايران، بعد از اين حرف ها شادمان مي شود و جمله ديگري اضافه مي كند: اين، خيلي خوب است كه جوان هاي ما به فكر كمك به بم هستند .
اصرا دارد قدرت رسانه ها را يادآوري كند. مي گويد: پيش بيني چگونگي روند فعاليت، بستگي به همت مردم و رسانه هاي خبري دارد. زمان، خاكستر فراموشي ايجاد مي كند و تنها رسانه ها هستند كه اين خاكستر را پس مي زنند. مردم بم انتظار كمك دارند .به جز چند جمله اولش، ديگر حرفي از شماره حساب نمي زند؛ آن هم يك شماره حساب نصفه نيمه. مي گويد اگر مي خواهيد با ما درتماس باشيد از يكي- دو هفته ديگر سايتمان راه مي افتد، اما حتي آدرس سايت را هم نمي دهند. اين اطلاعات را از روي بروشور برمي داريم، تنها براي اينكه اطلاع داشته باشيد:
شماره حساب۴۲۸۰ (ريالي) بانك ملي شعبه هفت تير(كد۴۴۴)
شماره حساب 2200777 (ارزي) بانك ملي شعبه هفت تير به نام محمدرضا شجريان
نگار مفيد

روزهاي اول زلزله، مردم حاضر بودند هر كمكي بكنند و ما خيلي دلگرم شديم، اما الان فراموش كرده اند. تا طرح به اينجا برسد،همه چيز از يادها رفته . اينها صحبت هاي محمدرضا شجريان است كه بهاره مشيري (دختر فريدون مشيري) گفته. ماجرا خيلي ساده و سرراست است؛ مي خواهند در بم، باغ هنر بسازند. هدفشان هم متعالي است؛ مي خواهند روحيه مردم را حفظ كنند و شادي و زندگي را به آنها برگردانند. ولي فراموشي همه را فرا گرفته، براي همين است كه پافشاري و پشتكار محمدرضا شجريان - استاد آواز ايران- لذت بخش و قابل احترام است؛ باغ هنري كه از اول مي خواست تنها يك مدرسه باشد.
همه مرا تشويق و به پروژه چيزي اضافه مي كردند. مي گفتند شما كه داريد مدرسه مي سازيد، بياييد يك كتابخانه هم بسازيد، يك نگارخانه هم بسازيد و ... . بالاخره پروژه آنقدر بزرگ شده كه به چند صد ميليارد تومان نياز دارد؛اين جملات از محمدرضا شجريان نقل شد ه اند و حالا استاد آواز درحال بررسي اوضاع است و دلمشغول آينده باغ هنر. او همچنان جلسه مي گذارد و روي كمك مردم و رسانه ها حساب بيشتري باز كرده است. او با همين اصرارهاست كه هفته گذشته در جلسه اي در خانه هنرمدان ايران دوباره سرحرف را باز مي كند و از رسانه ها و مردم ياري مي خواهد. شجريان در اين جلسه گفت: بعد از زلزله فكر كردم اين، يك وظيفه شخصي نيست، تكليفي ملي براي من و همه آنهايي است كه ايراني هستيم و بايد به فكر ايران باشيم. با اين طرز فكر، روش كار و ديدگاه عوض مي شود .باغ هنر بم در جنوب غربي شهر بم قرار دارد و معماري آن بر اساس معماري اصيل ايراني طراحي شده است. البته براساس شرايط روز اين معماري، مدرن شده تا در عين سمبليك بودن با وضعيت اقليمي و آب وهوا سازگاري داشته باشد.محمدرضا شجريان، اينچنين درباره باغ هنر و اهميتش صحبت مي كند: ساختمان باغ هنر بم در راستاي اين جمله است؛ در زلزله بم، تنها خانه هاي بم خراب نشد، روحيه بازماندگان بيشتراز خانه هايشان ويران شد . مجتمع هنري مورد نظر قرار است به صورت يك دانشكده هنري باشد؛ دانشگاهي كه در آن بشود تمام رشته هاي هنري را آموزش داد؛ موسيقي، سينما، تئاتر، نقاشي، مجسمه سازي و ... .
براي اين مجتمع، 7/13 هكتار زمين از طرف شهرداري و با مهر و امضاي شوراي شهر در اختيارشان قرار داده شده.بعد از اينكه زمين را به اين گروه تحويل مي دهند، حركت تازه اي انجام مي شود؛ جلساتي با حضور نمايندگان رسانه هاي جمعي برگزار مي كنند.
پس حركت اول اين است: در ابتدا از گروه هاي مختلف مردم دعوت كرديم تا هركس به تناسب موقعيت و سرمايه اش در پروژه كمك كند. درواقع كميت اهميت نداشته و ندارد. حتي تقاضا كرديم كه از ايده هاي خود، ما را بهره مند كنند. امروز هم درخواست مي كنيم كه پروژه را با نگاه نقادانه ببينند، چرا كه ممكن است به دليل درگيري و نزديك بودن با كار، نكاتي از چشم ما پنهان بماند. هشدارها و تذكرات ديگران كه با حساسيت پروژه را دنبال مي كنند، مي تواند هم انگيزه را براي مشاركت بيشتر كند و هم در پيشبرد هدف به ما كمك كند. در ادامه جلسه اي كه هفته گذشته در خانه هنرمندان برگزار شد، بهاره مشيري درباره پيشرفت اين پروژه چنين گفت: درحال حاضر كمتر از 50درصد از كار انجام شده. دو بخش كتابخانه و نگارخانه در بخش محاسباتي است و پي سازي اين دو ساختمان به زودي آغاز مي شود .بخش ديگري از صحبت هاي بهاره مشيري به اجرانشدن فاز يك آمفي تئاتر مربوط مي شود. منتظر هستيم تا ببينيم پول بيشتري به دستمان مي رسد يا خير؛ اگر پول بيشتري به دستمان رسيد، مي توانيم سالن بزرگتري بسازيم .
پاسخ صريح و دقيقشان به مبلغ مورد نياز براي تكميل باغ هنر بم، 4ميليارد تومان است؛ رقمي كه در هر مرحله از كار متفاوت است. آوردن مثالش ساده است:
بهاره مشيري – 20 تيرماه: براي تكميل اين پروژه به يك ميليارد و 700 ميليون تومان نياز است و ما سعي داريم بيشتر از كمك هاي مردمي استفاده كنيم تا كمك هاي دولتي. تاكنون خانه موسيقي 48 ميليون تومان به ما كمك كرده است.
يك مقام مسئول – 25 تيرماه:پروژه باغ هنر بم نزديك به دو و نيم ميليارد تومان هزينه نياز دارد كه تاكنون تنها 300 ميليون تومان از آن فراهم و خرج شده است.
آخرين رقم، 4ميليارد تومان است. سعي هم در
پنهان كردن رقم هاي دريافتي شان ندارند ولي در همان تيرماه است كه استاد آواز ايران پروازي به بم انجام مي دهد و خبرنگاران رسانه هاي مختلف را هم همراه خودش مي برد تا آنها هم تحت تاثير قرار گيرند و قلم هايشان را به نفع باغ هنر بم بچرخانند. در همان سفر است كه جمله اي به يادماندني از فرهاد خواجه نصيري - همسر و همراه بهاره مشيري - نقل مي كنند: از بين اين همه ايراني كه عاشق استاد هستند، اگر 500هزارتن، فقط نفري 5هزار تومان براي كمك به ساخت اين باغ هزينه كنند، كل هزينه هاي اين مجتمع فرهنگي – هنري تامين مي شود .
دراين شرايط نابسامان كه همه كمك مي خواهند، دوباره دست ها به طرف مردم دراز شده، اما واقعيت چيز ديگري است؛ استاد آواز از مردم كمك مي گيرد و آنها را دعوت به همكاري مي كند، اما در مقابل، نهادهاي دولتي سكوت مي كند. او در جلسه هفته گذشته، در پاسخ به سوالي مبني براينكه نهادهاي دولتي به شما پيشنهاد كمك داده اند يا خير، گفت: رسما به ما نگفته اند. ما هم از گوشه و كنار چيزهايي شنيده ايم. آنها متنظر تقاضاي ما هستند و ما احساس نمي كنيم كه احتياجي به تقاضا باشد . نه آنكه بخواهند بگويند كه نيازي به حمايت هاي دولتي ندارند. مي گويند: ما راه را بازگذاشته ايم كه همه كمك كنند. از كشورهاي خارجي هم كمك دريافت مي كنيم . از همه كمك مي گيرند، چون دو جمله را خيلي محكم به زبان مي آورند؛ مثل شعارشان مي ماند: ما براي پيش بردن هدفمان از كمك استقبال مي كنيم .و جمله ديگر: براي بم، كاري كنيم كارستان .اميدواري هاي زيادي هم دارند. محمدرضا شجريان حاضر نشد به سؤال هايي درباره كنسرت اخيرش پاسخ دهد ولي از كنسرت تازه اي در بم خبر داد. كنسرت هاي بم ادامه دارد. ما منتظريم تا براي سال آينده، سالن آمفي تئاتر روباز باغ هنر افتتاح شود و ما در آنجا كنسرت برگزار كنيم و مردم را بياوريم تا كمك كنند و اين كنسرت به شرطي برگزار مي شود كه سالن آمفي تئاتر روباز افتتاح شود .گروه برنامه ريزي پروژه فعلا به همين جلسات قناعت كرده اند تا رسانه ها درگير شوند و از رسانه ها مي خواهند تا مردم را با پروژه آشنا كنند. مجموعه اصلي شامل مدرسه موسيقي، كتابخانه، نگارخانه، سالن اجتماعات، آمفي تئاتر و واحدهاي تجاري است. فضاي سبز، زمين هاي ورزشي و پارك كودكان و امكانات مختلف فرهنگي، هنري و اجتماعي هم مجموعه هاي جانبي اين مركز را تشكيل مي دهد كه در محوطه اي با الهام از ايده و فلسفه باغ هاي ايراني بنا مي شوند.

يادداشت
شجريان يك انسان است
ميثم قاسمي
۱ - همه ما در زندگي اخلاق و عادات مخصوص به خود را داريم؛عاداتي كه گاه براي ما خوشايند و از نگاه ديگران زشت و قبيح هستند. در همين حال تعداد كساني كه اطراف ما هستند و رفتار ما را مي بينند معمولا زياد نيستند. همه آدم هايي كه ما را مي شناسند، به تمامي زواياي اخلاقي ما آگاه نيستند. بدين ترتيب هر انساني مي تواند سال هاي سال به رفتار و عادات خود زندگي كند بدون آنكه مجبور به اصلاح آنها باشد. ما انسان هاي عادي جامعه هستيم كه كمتر در زاويه ديد ديگران قرار مي گيريم. اين روند براي همه آدم ها ادامه دارد تا جايي كه گامي از بستر انسان هاي عادي بيرون نگذاشته باشند، اما درست زماني كه يك نفر از آدم هاي عادي جدا شود تمام نگاه ها به سمت او برمي گردد. كوچك ترين حركاتش از ديد تيزبين دوربين ها دور نمي ماند. شايعه و اخبار
ضد و نقيض دور او را فرا مي گيرندوهمه فكر مي كنند او ديگر آدم عادي نيست. هر چه اين فرد از جدا شدن از جامعه بيشتر پيش برود، اين وضعيت برايش شديدتر مي شود.
۲ - پدرم مي گفت هنگامي كه كوچك بوديم فكر مي كرديم فلان آدم مهم هيچ گاه نمي خوابد، غذا نمي خورد و به دستشويي نمي رود.
به وجود آمدن اين تصور معلول چند علت است كه يكي از آنها به تصور ما از آدم هاي معروف بازمي گردد. ما تصور مي كنيم هر كس معروف شد ديگر عادي نيست و زندگي عادي ندارد. براي همين تمام اجزاي زندگي اش برايمان جالب مي  شود. ازدواج و طلاق و بچه دار شدن و بي كار شدن و به مسافرت رفتن و ... هيچ كس براي ما جالب توجه نيست، اما زماني كه يك هنرپيشه اين كارها را انجام دهد به سوژه  اصلي مطبوعات و موضوع روز بحث ها تبديل مي شود.
۳ - همه اين ها را گفتم براي آنكه بگويم محمدرضا شجريان هم يك آدم عادي است؛ يك انسان. البته او هم مانند همه ما، يك انسان كامل نيست و احتمالاً نقاط ضعف و قوت بسياري دارد، ولي يك انسان است. او هم مانند ديگران زندگي مي كند و رفتار و عقايد مخصوص به خود را دارد؛ عقايدي كه گاه به مذاق ما خوش نمي آيند و رفتاري كه ممكن است از ديد ما چندان مناسب نباشد. با اين همه او يك انسان است و البته يك انسان هنرمند. بايد توجه داشت كه هنرمندي صفت شجريان است و صفت از موصوف جداست. بدين ترتيب شجريان پيش از آن كه هنرمند باشد ، يك انسان است و رفتار ما با او بايد به مانند يك انسان عادي باشد. اگر اين گونه به او نگاه كنيم،  آن وقت مي توانيم دوستش داشته باشيم حتي اگر از موسيقي سنتي بدمان بيايد يا از برخي خلقيات او ناراحت شويم. ما همه پيش از هر چيز يك انسانيم.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   زيبـاشـهر  |
|  علمي  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |