مهارت هاي زندگي براي نوجوانان
اشاره: امروزه خانواده ها در پرورش هوش و استعداد كودكانشان قدمهاي محكم تر و مؤثرتري نسبت به گذشته برمي دارند و انتظاراتشان در زمينه كارآمدي فرزندانشان نيز بالاتر رفته است. آنان دريافته اند كه براي دستيابي به اين مهم كه همانا داشتن قدرت و توانمندي بيشتر در راه رسيدن به اهداف عالي تر است بايد تفكر و انديشه كودكان و نوجوانان را در سطوح بالاتري پرورش داد.
بايد به آنان بياموزيم كه در برابر مسائل و مشكلات زندگي چگونه برخورد كنند كه آسيب پذيري كمتري داشته باشند. به عنوان مثال هنر ارتباط برقرار كردن و گفت وگو با ديگران از مهارت هاي اوليه اي هستند كه چنانچه فردي به آنها مجهز باشد مي تواند بسياري از هيجانهاي مخرب را از خود دور كند. حال به ذكر تعدادي از مهارت هاي اساسي و مهمي كه در موقعيت كودكان، نوجوانان، جوانان و والدين در عرصه زندگي نقش شايسته اي دارند، مي پردازيم.
|
|
مهارت اول؛ اعتماد به نفس
وقتي بچه ها كوچكند، چندان مشكل نيست كه به آنان كمك كنيم تا اعتماد به نفس به دست آورند. كارهاي كوچك مي توانند تأثيرات بزرگي داشته باشند. اعتماد به نفس مانند يك رودخانه پس رفت و يا جريان پيدا مي كند اين رودخانه هميشه داراي جريانات تندي نيست. بايستي به كودكان مسئوليت انجام برخي از فعاليتها را واگذار كرد، البته بايد در نظر داشته باشيم كه فعاليتها در حد توان كودك باشد و پس از انجام كار، كودكان تشويق شوند.
معلمان مدارس بايستي زمينه گفت وگو با دانش آموزان را فراهم كنند تا ترس و خجالت از صحبت كردن در دانش آموزان از بين برود. همچنين معلمين مي توانند از تجربيات خود براي آنان صحبت كنند، بچه ها ياد مي گيرند كه تلاش كنند، تلاش به آنان اعتماد به نفس مي دهد. بايد به آنها بگوييم كه فوق العاده اند اما اين به تنهايي كافي نيست. وقتي بچه ها و بزرگترها به خود به عنوان شخص اول عمل نگاه كنند توانايي انجام كارهاي بيشتري در خود ايجاد مي كنند.
مهارت دوم؛ انگيزه
بچه هاي با انگيزه چنين نشانه هايي دارند:
مي خواهند كارهايي انجام دهند و مشتاق به يادگيري هستند. تكاليف مدرسه و كارهاي خانه را بدون آنكه خيلي نق بزنند انجام مي دهند.
آنان براي فردا يا هفته بعد برنامه هايي دارند، آنان بيشتر بله مي گويند تا نه. كودكان با انگيزه به دنيا مي آيند نه با كسالت و خستگي. آنان مشتاق، جست وجوگر و كنجكاو به دنيا مي آيند و اين همان حالتي است كه ما مي خواهيم آنان براي هميشه حفظ كنند.
آموزش انگيزه:
معلمها و والدين مانند مربيان زمين بازي هستند (تشويق مي كنند و گاهي بچه ها را هل مي دهند). بچه ها بايد خودشان مسير خود را پيدا كنند. اما ما مي توانيم براي ايجاد اين شور و حرارت مسير را به آنان نشان دهيم.
تقويت انگيزه:
گام اول: فكر كردن و تقويت حافظه و تفكر. به كودكان بياموزيم در مورد اهدافشان تفكر كنند.
گام دوم: گفت وگو و آموزش مهارت هاي گوش دادن.
گام سوم: به پايان رساندن كار. وقتي بچه ها ببينند مي توانند روي كار تمركز كنند و آن را تا آخر انجام دهند بيشتر مشتاق انجام كارها مي شوند.
گام چهارم: تشويق و تحسين . تشويق مي تواند به صورت يك هديه، يك امتياز يا حق انجام دادن يك كار، كلمه تحسين آميز يا يك بوسه باشد. به هر صورت تشويق هميشه شيرين است.
مهارت سوم؛ تلاش
واضح است كه تلاش كردن ناخوشايند نيست و انسان براي تلاش كردن به وجود آمده است. دانش آموزان بايد بدانند كه حتي انجام تكاليفشان مي تواند لذت بخش باشد، فرزندان ما بايد بدانند كه تلاش راه دستيابي به موفقيت است و موفقيت بزرگترين لذت زندگي همه انسانها است.
مهارت چهارم؛ مسئوليت پذيري
سعي كنيد كه كودكانتان را مسئوليت پذير كنيد. وقتي به بچه هايتان مي گوييد:
- مي توانم به تو اميدوار باشم.
- تو قابل اتكا و اعتماد هستي.
- وقتي چيزي به من مي گويي، مي توانم حرفت را باور كنم و...
با اين جمله ها در واقع شما فرزند مسئوليت پذير خود را تحسين مي كنيد. آموزش مسئوليت پذيري به بچه ها، شامل پيدا كردن راههايي است تا به آنان كمك كنيم احساس لياقت و شايستگي داشته باشند، بدانند چه چيزي درست است و به آنچه درست است عمل كنند.
مهارت پنجم؛ خلاقيت
خلاقيت در بچه ها فرصت علاقه مند شدن و تمرين براي عملي كردن فكرهاي خوب را ايجاد مي كند. خلاقيت اساس علوم را تشكيل مي دهد. وقتي براي بچه ها محيطي را فراهم مي كنيم كه در آن به تحقيق بپردازند، سؤال كنند و در مورد آن فكر كنند و متحير و سردرگم شوند، پايه هاي علاقه به علوم را در آنان ايجاد مي كنيم. چه بچه هايمان بخواهند يك دانشمند شوند و چه يك شخص معمولي بايد از جمله انسانهايي باشند كه هميشه مي گويند:
«مي خواهم بدانم اين وسيله چگونه كار مي كند؟»
مهارت ششم؛ پشتكار
دانش آموزاني كه هميشه رختخواب خود را مرتب مي كنند و يا كارهاي منظمي را در خانه انجام مي دهند، در مدرسه موفقيت زيادي كسب مي كنند. موفقيت تحصيلي بستگي به اين دارد كه شخص تمام كردن يك كار را در نظر داشته باشد. هرچه سريعتر بچه ها اين مهارت را ياد بگيرند، زودتر مصمم خواهند شد تا هميشه هر كاري را به پايان برسانند و از انجام آن لذت ببرند.
مهارت هفتم؛ توجه به ديگران
علاقه آنها را به هم پيوند مي دهد و به كودكان حس اجتماعي بودن را هديه مي كند، بچه هاي در حال رشد، خودشان و نيازهاي خودشان را مي بينند، اما والدين و معلمان مي توانند به بچه ها در هر سني توجه و علاقه را با روشي معنادار بياموزند.
مهارت هشتم؛ كارگروهي
اغلب بين كار فردي و گروهي به ويژه در مدارس موازنه درسي برقرار نيست. دانش آموزان بيشتر انتظار دارند به صورت فردي كار كنند، نمره بگيرند و با هم رقابت كنند نه آن كه با هم كار كنند. معلمان بايد هرچه بيشتر به كار گروهي تأكيد كنند.
مهارت نهم؛ عقل سليم
تدبير داشتن چندان همگاني نيست. يكي از دلايلي كه بچه ها ممكن است با تدبير باشند اين است كه اين صفت مادرزادي نيست، بلكه از طريق تجربه و تمرين به دست مي آيد؛ برخلاف مهارت مطالعه يا رياضيات، فراگيري عقل و تدبير، برنامه آموزشي ندارد.
بهترين كاري كه مي توانيم انجام دهيم اين است كه مواقعي را پيدا كنيم كه عقل و تدبير مورد نياز است و بعد راههاي كسب آن را تمرين كنيم.
مهسا احمدي
|