گفت وگو با دكتر محمود محمدي، عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس
فرصتي براي ابتكار عمل
|
|
فريبا مسعود پورشيرازي
بخش اول گفت وگو با دكتر محمود محمدي، عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي پيرامون تحولات هسته اي از نظرتان گذشت. وي بر اين باور است كه فضاي منفي تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي ايران رو به افزايش است و بايستي استراتژي مشخصي اتخاذ كرد كه رفتارهاي متفاوت و گهگاه متناقض دستگاه ديپلماسي تغيير يابد و منافع و مصالح ملي در پرتو آن تأمين گردد.
وي با تأكيد بر اصلاح روش ها در سياست هاي هسته اي، لغو موافقتنامه پاريس و گفت وگو براي يك توافق جديد با طرف هاي مذاكره كننده را مؤثرترين استراتژي در شرايط فعلي مي داند؛ چرا كه به باور وي لغو تعليق مرحله به مرحله موجب چالش هاي مرحله به مرحله و افزايش فضاسازي غرب با ما شده است. بخش دوم و پاياني اين گفت وگو در پي مي آيد.
* نگاه مجلس به رويكرد تازه سياست خارجي چيست؟
- نگاه متفاوتي در مجلس وجود دارد. برخي بر اين عقيده هستند كه واكنش صريح و رويكرد انقلابي نسبت به درشت گويي هاي غرب يك ضرورت است. برخي معتقد هستند كه اگر اين رويكرد متضمن منافع ما باشد ضرورت است و اگر متضمن منافع ما نباشد ضرورت ندارد. برخي بر اين باورند كه با توجه به تجربه ۲۷ ساله پس از پيروزي انقلاب، نبايستي دوباره روش هاي پيشين را تجربه كرد چرا كه اين ناديده گرفتن ۸ دور عمر جمهوري است و اين منطقي نيست. من به اين رويكرد باور دارم و معتقدم كه دوران جنگ سرد سپري شده است و جهان در شرايط جديدي قرار گرفته كه امروزه تابع نظام دو قطبي و يارگيري براي رويارويي نيست. امروز كشورها در يك شبكه بهم پيوسته جهاني هم رقابت هاي خودشان را دنبال مي كنند و هم منافع خود را تعقيب مي كنند و بايد مهارت ها و تكنيك هاي قوي تري داشته باشند كه در چنين محيط پرآشوبي بتوانند منافع و مصالح ملي خود را تعقيب كنند. بنابراين اگر فرض ما اين باشد كه جواب هاي، هوي است اين اشكال چنداني ندارد، اما اگر اين به سياستي تبديل شود كه ما تهديد و تعرض را بعنوان يك سياست در سياست خارجي تعقيب كنيم، بايد گفت تهديد و تعرض منافع ما را تضمين نمي كند. كما اينكه آمريكا بعد از تعرض به عراق ناگزير شد كه رويكرد خود را تغيير دهد و در رابطه با ايران به اين نتيجه رسيده كه به جاي يكجانبه گرايي به سوي تفاهم بين المللي حركت كند و ايران را به سوي شوراي امنيت ببرد تا بتواند آنگونه كه مي خواهد پرونده ايران را در شوراي امنيت دنبال كند.
اين نكته حائز اهميت بسياري است كه شرايط كنوني جهان نيازمند استراتژي، سياست و روش هاي متناسب با شرايط كنوني جهان براي تعقيب منافع ملي است.
اين شرايط به ما مي آموزد كه بايد باز تعريف جديدي از ديپلماسي داشته باشيم و ديپلماسي با نوآوري متناسب با تحولات جهاني بتواند امنيت و منافع ملي ما را تعريف كند.
* در صورتي كه پرونده ما به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع داده شود، نحوه مواجهه ما با اين موضوع و استراتژي پس از اين مرحله چه خواهد بود؟
- وزير امور خارجه كه مسئول امور ديپلماسي هستند و دبير شوراي عالي امنيت ملي بايد پاسخگو باشند. اتفاقا بسيار مهم است كه ما پاسخ روشني به افكار عمومي بدهيم و نسبت به سياست ها و اهدافمان، مردم را روشن كنيم. افكار عمومي جامعه ما پذيرفته است كه از اين دانش برخوردار باشد و استفاده صلح آميز از انرژي صلح آميز هسته اي را بر اساس معاهده NPT حق خودمان مي دانيم. امّا روش و نحوه دسترسي به اين خواسته بعهده دستگاه سياست خارجي و شورايعالي امنيت ملي است كه بايستي اين باور را در جامعه ايجاد كنند و اطلاع رساني كنند كه افكار عمومي نسبت به پيگيري اهدافي كه متضمن منافع ملي است آگاه شود. اما اگر بخواهيم از آنچه كه رسانه هاي جهان امروز نسبت به پرونده هسته اي ايران مطرح مي كنند، مدد بگيريم طبيعي است كه فضا عليه ما تشديد مي شود، اگر چه در اجلاس اخير لندن مخالفتهايي از سوي روسيه و چين وجود داشته كه مسئله اتمي ايران بايد از طريق آژانس بين المللي انرژي اتمي حل و فصل شود، اما چون اراده قوي اروپا و آمريكا براي فشار بيشتر به ايران وجود دارد كه پرونده ما را به شوراي امنيت بفرستند، بايد خودمان را در وضعيتي قرار ندهيم كه يا ناچار به توقف فعاليت هاي هسته اي شويم و يا در صورت ادامه تحت فشار و تحريم قرار بگيريم.
ملت ايران اگر چه تحريم و بحران را با سربلندي پشت سر گذاشته اند اما هنوز فرصت براي ابتكار عمل و انتخاب راهكارهايي وجود دارد كه با رويارويي و تحميل و تحريم مواجه نشويم.
* برخي كارشناسان براين باورند كه تحريم ايران مي تواند بر صادرات نفت و افزايش قيمت جهاني آن تأثير بگذارد و بنابر اين كشورهاي واردكننده نفت از ايران كه عمدتا اروپا و چين هستند با تحريم ايران دچار زيان هاي اقتصادي مي شوند. به نظر شما در صورتي كه پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شود و تحريم هايي عليه جمهوري اسلامي اعمال گردد آثار سوء تحريم متوجه كشور ما است يا جامعه جهاني؟
- صاحب نظران در امور انرژي و نفت خوب مي دانند كه كاهش و افزايش قيمت نفت بيش از آنكه در اختيار كشورهاي توليدكننده نفت باشد، متأسفانه در اختيار كشورهاي مصرف كننده نفت است. زماني كه منافع اقتصادي آنها در پرتو كاهش قيمت نفت تامين شود، قيمت نفت را پايين مي آورند. چون پايين آمدن قيمت نفت به كاهش درآمد كشورهاي توليدكننده نفت مي انجامد و وقتي درآمد كشورهاي توليدكننده نفت پايين بيايد، قدرت سرمايه گذاري و خريد تسليحاتي و واردات بين المللي آنها كاهش پيدا مي كند.
پس رابطه مستقيمي بين قيمت نفت و قدرت خريد و سرمايه گذاري وجود دارد و اين يك معادله اقتصادي است كه اقتصاد جامعه سرمايه داري روي اين مسئله طراحي هاي كارشناسي كرده است. بنابراين ما نبايد نسبت به اين فرضيه با اطمينان بگوييم كه ارسال پرونده ايران به شوراي امنيت باعث افزايش قيمت نفت مي شود. حتي اگر اين مسئله باعث افزايش قيمت نفت هم شود، تحريم باعث مي شود كه ما قيمت يك كالا را چندين برابر حالت غيرتحريم بپردازيم. پس افزايش قيمت نفت در شرايط تحريم براي كشور سودي ندارد چون اولاً كالا را گران مي خريم و دوم اين كه تحريم مي تواند شامل صادرات نفت هم بشود. وقتي نفت را نتوانيم بفروشيم درآمدي هم نخواهيم داشت. پس بايد به دنبال روش هايي برويم كه هم نفع ما و هم نفع جامعه جهاني در آن باشد. تئوري تيم مذاكره كننده در دور جديد مذاكرات ، تئوري برد _ برد بوده است و نه تئوري باخت. بنابراين در چارچوب تئوري برد- برد بايد قواعد، روش و رفتاري را دنبال كنيم كه به برد _ برد بينجامد. حال اگر ما تئوري برد- برد را انتخاب كنيم، اما از قواعدي پيروي كنيم كه به باخت بينجامد، ما در باخت همان قدر سهيم هستيم كه اروپاييان در ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت.
بنابراين معتقدم بيش از آن كه بخواهيم به اين متغيرها توجه داشته باشيم، بايد به يك استراتژي اصولي و معنادار و تأثيرگذار كه متضمن منافع ما باشد و از بحران هاي هر چند اندك بر اقتصاد و نيازهاي جامعه ما پيشگيري كند، برسيم. ما بايد در پرتو يك بسترسازي امن و مطمئن برنامه پنج ساله چشم انداز را دنبال كنيم. اگر ما در يك وضعيتي باشيم كه اطميناني به آينده نداشته باشيم چگونه مي توانيم چشم انداز بيست ساله را ملاك عمل قرار دهيم و در جهت ايراني پيشرفته با افزايش درآمد سرانه، توليدات و بازاريابي و صادرات بيشتر در محيط بين الملل گام برداريم. اگر ما ارتباط بين المللي خود را به مخاطره بيندازيم ديگر نمي توانيم مناسباتي در حوزه هاي اقتصادي (صادرات- واردات)- سياسي و فرهنگي داشته باشيم و طبعاً نمي توانيم در مسير سياست هاي توسعه اي و برنامه چشم انداز حركت كنيم. من به استفاده از ظرفيت ها و توانمندي هاي ملي اعتقاد دارم كه با عزم و اراده ملي همراه با وحدت نظر و خرد ملي تصميم بگيريم و آن را به مرحله اجرا بگذاريم و در مسير اجرا اگر به اصلاح يا بازنگري احتياج دارد، اين كار را انجام دهيم.
* آقاي دكتر بيست و هفت سال است كه ما از سوي آمريكا در تحريم قرار گرفتيم و آثار آن را هم در زندگي روزمره مي بينيم؛ مسائلي چون سقوط هواپيما و غيره. اما به نظر مي رسد تحريم از سوي شوراي امنيت سازمان ملل ابعاد و وسعت تازه تري پيدا مي كند و دايره تحريم كنندگان از يك كشور فراتر مي رود. برنامه آينده ما در مواجهه با تحريم هاي تازه چه خواهد بود؟
- به هر حال تحريم براي هر كشوري يك بحران تلقي مي شود و به هر ميزان كه ابعاد ضعيفي داشته باشد، مي تواند به ثبات و امنيت لطمه بزند. هيچ كشوري از تحريم استقبال نمي كند. اگر چه ما كشوري هستيم كه پيوسته با تحريم و تهديد مواجه بوديم و در اين مورد آبديده شديم. مردم از تحريم بيمي ندارند. اما نمي شود آثار آن را ناديده گرفت.
ما براي حفظ عزت و سربلندي و دفاع از آرمان هاي خودمان تا آخرين نفس مي ايستيم و تحريم هاي احتمالي را تحمل مي كنيم. اما آنچه وظيفه حكومت و دولتمردان است اين است كه تا زماني كه چنين ضرورتي براي ايستادگي براي عزت و دفاع پيش نيامده به گونه اي شرايط را مديريت كنند كه در برابر چنين حوادثي قرار نگيرند.
ديپلماسي براي اين است كه بحران ها را شناسايي و آنها را خنثي كند و بتواند منافع و مقاصد ملي را در جهت پيشرفت در محيط بين المللي تعقيب كند. امروزه شرايط كشورها به گونه اي است كه شرايط كشور را به سمت توسعه و پيشرفت سوق مي دهند. برنامه پنج ساله با چشم انداز بيست ساله مبين اين حقيقت است كه ما براي بيست سال آينده برنامه داريم كه ما ايراني با ثبات تر و مقتدرتر از امروز داشته باشيم.
* تحريم هاي گذشته فقط از سوي آمريكا بود، در صورتي كه در شرايط فعلي اگر آمريكا موفق به اجماع كشورهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل شود ايران در تنگناي كامل قرار خواهد گرفت. براي برون رفت از چنين وضعيتي راهكار چيست؟
من فكر مي كنم شرايط به آنجا نخواهد رسيد كه ايران در يك محاصره اقتصادي جدي قرار بگيرد. يك بخشي از وقايع تابع عمليات رواني و بزرگ نمايي و غلو و فشار و تهديدات است كه ما بايد ارزيابي دقيقي از عمليات رواني داشته باشيم و نسبت به آنها نه خيلي بي اعتنا باشيم كه اگر به عمليات واقعي تغيير كرد بي اعتنايي ما باعث آسيب پذيري ما شود و نه خيلي به عمليات رواني بها دهيم كه براي ما نقش بازدارندگي ايفا كند كه ما را از مقصد و هدف باز دارد، اما به طور كلي نگاه و رويكرد ما بايد ملاك قرار دادن تفكر، خواست و انديشه ملي باشد، نه اينكه ديگران براي ما تصميم بگيرند.
آمريكا و غرب از اول نمي خواستند انقلاب پيروز شود، نمي خواستند ما در جنگ پيروز شويم، نمي خواستند ما سازندگي داشته باشيم و حالا هم نمي خواهند ما انرژي هسته اي داشته باشيم و مرحله به مرحله با عزم و اراده ملي و رهبري خردمند پيش برويم، اما بحث اين است كه در شرايط فعلي جهان، همه كشورها به دنبال توسعه پايدار و پيشرفت هستند، در حالي كه بحث جهاني شدن مطرح مي شود و در شرايطي كه جهاني شدن هم مي تواند براي ما فرصت و هم تهديدي تلقي شود، بايد به دنبال ايجاد بسترها، قوانين و ساختارهاي مناسب و مديريت كيفي تر براي استقبال از جهاني شدن برويم.
بنابراين چرا وقتي ما مي توانيم انرژي و استعداد ملي را در جهتي هزينه كنيم كه ما را به سمت اول قدرتمند شدن منطقه، ارتقاي درآمد سرانه ملي و توليد انبوه جهت مي دهد، به سمت مقاومت منفي حركت كنيم.
بحث، نگاه و رويكرد است. بايد در شرايط كنوني مراقب باشيم كه نگاه و رويكرد غلط، ما را از هدف اصلي مان كه توسعه و كسب جايگاه برتر است، باز ندارد. اگر فرصت ها را صرف اقدامات بازدارنده در برابر تهديد و تحريم بكنيم، اين فرصت ها را نه تنها از دست خواهيم داد، بلكه تهديدات مضاعف خواهند شد و ما را آسيب پذير خواهند كرد.
* آمريكا تاكنون نتوانسته است موافقت روسيه و چين را براي همراهي با غرب عليه ايران جلب كند. براي قرار نگرفتن در وضعيتي كه منابع و انرژي ما صرف اقدامات بازدارنده در مقابل تهديدات شود ، جمهوري اسلامي ايران چه حسابي روي چين و روسيه براي كاستن از فشار آمريكا و غرب باز كرده است؟
- من معتقدم ما بايد متكي به ايمان و ابتكار عمل خودمان باشيم و نه متكي به غير.
اگرچه در روابط خارجي بتوانيم مانع اجماع بين المللي بشويم كار موفقي است، اما نبايد فراموش كنيم كه به عنوان يك كشور در مجموعه اي از كشورها قرار داريم كه اگر هر كشوري بخواهد از ما حمايت كند بايد هزينه اي را بپردازد و طبعاً محاسبه خواهد كرد كه حمايت از ما ارزش پرداخت هزينه را دارد يا نه؟ چه بسا برخي از كشورها با عدم حمايتشان نه تنها هزينه را نمي پردازند، بلكه به نفعي هم در مناسبات اقتصادي شان خواهند رسيد. من زياد به حمايت كشورها خوشبين نيستم. پس از پايان جنگ سرد كشوري مثل چين كه با رشد اقتصاد بالايي به سمت توسعه حركت مي كند، به خاطر اتخاذ مباني اقتصادي در روابط خارجي اش به اينجا رسيده است. طبيعي است كه كشورها به دنبال منافع خودشان هستند. ما بايد بيش از آنكه روي كشورها حساب كنيم، روي خودمان حساب كنيم؛ بايد يك روش و استراتژي را در پيش بگيريم كه به حداقل حمايت ديگر كشورها نياز پيدا كنيم. طبيعي است كه در مسئله هسته اي، ملت ايران قوي ترين پشتوانه براي تحقق اهداف هسته اي هستند. دولت ايران هم بايد به دنبال روش ها و متدهايي باشد كه ابتكار عمل را در دست داشته باشد و تصميم و اراده سياسي يك تصميم و اراده ملي باشد. مثلاً اگر بخواهيم پيشنهاد روسيه را بپذيريم، اين تصميم مبتني بر خواست و اراده ملي ما نيست و اگر نپذيريم فشار بين المللي عليه ما زياد مي شود. ما انقلاب كرديم، دفاع مقدس را پشت سر گذاشتيم و دوران سازندگي را گذرانديم براي اينكه خودمان تصميم بگيريم نه اينكه ديگران براي ما تصميم بگيرند.الان هم معتقد هستم كه بايد براساس ابتكارات جديد به سمت تفاهم، توافق و همكاري در محيط بين الملل حركت كنيم كه در اين چارچوب روسيه و چين هم بتوانند تا آخر بيايند. حال اگر بنابر يارگيري و كشمكش بين ما باشد، قطعا در اين يارگيري نه روس ها تا آخر با ما خواهند ماند و نه چيني ها؛ بنابراين ما نبايد روي اين قضيه خيلي حساب باز كنيم.
*با تشكر از فرصتي كه در اختيار همشهري قرار داديد.
|