مرور جشنواره 24
امروز: تقاطع (ابوالحسن داوودي)
تقاطع بي سيمرغ آسمان پر ستاره
ساجده شريفي
تقاطع در جشنواره فقير امسال، همان لنگه كفشي در بيابان بود؛ فيلمي خوش ساخت با فرمي متفاوت.
تقاطع تلخ است. يك اجتماعي تلخ به سبك سينماي پرنفس سال هاي پاياني دهه،۷۰ اما در فقر جشنواره امسال ناگهان پررنگ مي شود. قرار نيست نقدي بنويسيم كه بسيار نوشته اند و خواهند نوشت؛ بهانه نوشتن، يك دليل ساده است. باز هم سينما مجال پرداخت به نسل جوان را پيدا كرده است. عليرضا حسيني، خاطره اسدي، باران كوثري، السا فيروزآذر و بهرام رادان همگي در كنار هم و در سه قصه، تلخي ها و ناكامي هاي نسلي را نقش بند پرده نقره اي مي كنند كه از كودكي محروم مانده است و در جواني درمانده.
پايان هاي متناقض آميخته به شادماني و تلخكامي، روايت متين و روان فيلم را به چالش ناقصي مي كشاند.
دختر طلاق كه در دوره دبيرستان باردار است و پسر خانم دكتر كه ناخواسته در جرم تصادفي مرگبار دخيل شده، جوان پرهياهويي كه از خلاف، خود ويرانگري مواد توهم زا را فهميده و هجرت از رخدادهاي ناخوشايند تقدير و سرانجام، دخترهايي كه در پي جبران جواني از دست رفته شان، قرباني سرعت و سقوط بزرگراه هاي بي رحم كلانشهر تهران مي شوند.
نسل بزرگسال و عاقل فيلم، درمانده جوانان شكست خورده شانند و آن قدر مشغول كه دغدغه هاي روزمره زندگي را فراموش مي كنند. چك هاي پاس نشده، عشق هاي بي رمق و ميانسالي در رقابتي نابرابر، قرباني از دست رفتگي نسل جديد مي شوند. خودكشي، فرار، كتمان و سكوت چاره جوانان بي هياهويي است كه در حماسه اي بي پهلوان، براي نسل خودشان، نسل پيشين و تمام نسل هاي رفته، در راه و نيامده لاف رجزخواني مي زنند.
آسمان تقاطع اگر سيمرغ نداشت، اما پر از ستاره بود؛ ستاره هايي كه از دور سوسو مي زنند و براي ديدنشان بايد چشم چروك كرد و دقيق شد.
جشنواره فقير، تكان هاي مختصر به تماشاگر مي دهد و شايد اميد واهي به سينماگر. اما تقاطع را ببينيم. جدا از حاشيه هاي پرداخته و نپرداخته، با چشم هاي دقيقي كه پس از سال ها باز هم ما را و آنها را بديع تر روايت مي كند. شايد جواني بهانه خوبي براي به تماشا نشستن تقاطع باشد.
|